نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
![نشانه های عزت نفس پایین](https://motamem.org/wp-content/uploads/2016/06/low-sef-esteem.jpg)
منطقی است قبل از بحث بیشتر دربارهی عزت نفس، به یک سوال کلیدی بپردازیم: آیا اساساً شما مشکل عزت نفس دارید؟
به عبارت دیگر آیا لازم است برای افزایش عزت نفس وقت بگذارید و به آن فکر کنید؟
برای یافتن پاسخ این سوال باید با نشانه های عزت نفس پایین آشنا باشیم و آنها را در افکار، گفتار و رفتار خود بیابیم.
این درس و دو درس بعد، به علائم عزت نفس پایین اختصاص پیدا کردهاند و به شما کمک میکنند تا برآورد بهتری از میزان عزت نفس خودتان داشته باشید. پس از این که با نشانه های کمبود عزت نفس بیشتر آشنا شدید، با انگیزهٔ بیشتری راه های تقویت عزت نفس را دنبال خواهید کرد.
در درس حاضر، به سراغ مقالهای از موریس روزنبرگ و تیموتی اُوِنز میرویم و با مفهوم «حساسیت بیش از حد» یا «Hypersensitivity» آشنا میشویم (+).
حستان به خودتان چیست؟
هر یک از ما تصویر و تصوری از خودمان در ذهن داریم.
قرار نیست این تصویر، همان ذهنیتی باشد که دیگران از ما دارند. حتی قرار نیست این تصور، به تصویر ذهنی دیگران، نزدیک باشد.
اما به هر حال، این تصویر در ذهن ماست و ما با آن زندگی میکنیم.
آیا ما این تصویر را همیشه به یک اندازه دوست داریم؟ قطعاً چنین نیست.
اما این را هم میدانیم که نوسان این علاقه، چندان هم شدید نیست.
منطقی است که انجام یک کار خِیر، حس ما را به خودمان کمی بهتر کند و شنیدن یک انتقاد، کمی حسمان را بد کند. اما رابطهٔ ما با خودمان نمیتواند پیوسته در محدودهٔ عشق تا نفرت، نوسان داشته باشد.
تحقیقات انجام شده دربارهی افرادی که عزت نفس پایین دارند نشان میدهد که قضاوت این افراد نسبت به خودشان، به سرعت تغییر میکند و در این زمینه بسیار بیشتر از افراد عادی نوسان و تغییرات را تجربه میکنند.
منظور از حساسیت بیش از حد یا Hypersensitivity چیست؟
دسترسی کامل به این درس و ۳۷ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۳۲۱۹ نفر از متممیها مجموعاً ۱۳۹۹۲ تمرین در درسهای عزت نفس ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۳۷ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل
حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی
کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان
چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی
دوره MBA (مطالعه منظم درسهای مدیریتی)
تمرین درس نشانه های عزت نفس پایین
سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روشهایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار میگیرید؟
آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر میگذارد؟
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند:
- عزت نفس چیست؟ بررسی راهکارهای افزایش عزت نفس (نقشه راه درس)
- دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟
- تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت
- نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
- کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- عوامل عزت نفس | چهار منبع اصلی عزت نفس چیست؟
- چالش ها، راهکارها و روشهای افزایش عزت نفس در محیط کار و زندگی
- حرف و نظر دیگران چقدر برایتان مهم است؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- هنگام گفتگو با خود، در مقابل خودتان هستید یا کنار خودتان؟
- تفکیک تجربه ها به رویداد و احساس و تفسیر – از ضروریات افزایش عزت نفس
- برندسازی درونی | خودتان را یک چرخدنده نبینید!
- نقش پذیرش خویشتن در حفظ و افزایش عزت نفس
- نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- درباره اعتراف به اشتباه
- افزایش عزت نفس و هنر بازخورد گرفتن درست
- مسئولیت پذیری و نقش آن در افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس از طریق توسعه مهارتها
- ابراز وجود و مهارت جرات ورزی (صراحت و قاطعیت)
- پرسشنامه ابراز وجود (تست راتوس)
- نکتهای درباره اصالت
- زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
- تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر عزت نفس
- اندازه گیری عزت نفس | در یک دقیقه ببینید وضعیت عزت نفس شما چگونه است
- معرفی برنامه پنج هفتهای افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس: هفتهی اول از برنامه پنج هفتهای
- افزایش عزت نفس: هفته دوم از برنامه پنج هفتهای
- ده صفت مثبت من – هفته سوم برنامه افزایش عزت نفس
- خطاهای من در ارزیابی خودم و نقش آنها در کاهش عزت نفس (هفته چهارم)
- افزایش عزت نفس – مجموعه فایل های صوتی تحت عنوان مسیر اصلی
- مدیریت و نظارت دائمی بر عزت نفس (هفتهی آخر برنامه پنج هفتهای)
- جنبش عزت نفس و نقد آن | چه شد که عدهای مخالف بحث عزت نفس شدند؟
- کتابهای مرتبط با عزت نفس (مورد استفاده در طراحی دوره آموزش عزت نفس)
- کتاب روانشناسی عزت نفس | ناتانیل براندن
- کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک
- کارنامه شما در درس عزت نفس
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : علیرضا سرگزی
سلام
سنسورهای من قبلا خیلی حساس بودند ولی کم کم این حساسیت کاهش پیدا کرد!
یکی از دلایلی که به نظر من باعث کاهش این حساسیت شد این بود که:
به خودم گفتم تا کی برای دیگران می خواهی زندگی کنی، تا کی نظره بقیه برات اهمیت داره، این شد که گفتم فارغ از نظر بقیه برای خودم زندگی کنم و ازش لذت ببرم و باید راه خودمو پیدا کنم.
یکی از کارهایی که انجام میدم Ignore کردنه. هرکی توهین، بی احترامی و ... میکنه رو خیلی راحت با یه جا خالی رد می کنم و به خودم می گم ارزش نداره که بیام ذهنمو با فکر کردن به این جور مسائل بی ارزش درگیر کنم، کارهای مهم تری دارم برای فکر کردن!
با این توجیهات فعلا که دارم خوب و خوش زندگی میکنم.
یه کاره دیگه ای هم که انجام دادم این هست که طی این چند سال گذشته وابستگی خودم رو به افراد و محیط خیلی خیلی کم کردم و این کاهش وابستگی باعث شده که حساسیتی هم به اتفاقات بیرونی نداشته باشم.
وقتی به فردی یا مجموعه ای وابسته میشی خواه نا خواه نسبت به اتفاقات و نظرات اونها هم حساسیت بیشتری به خرج میدی.
به طور کلی شاید قبلا تشویق ها و تنبیهات محیطی روی من تاثیر گذار بود ولی در حال حاضر تشویق های محیطی و آسیبهای ناشی از برخورد های نامطلوب در زندگیم تاثیر خیلی کمی داره، در واقع حرف مردم برام از اهمیت کمی برخورداره!
ولی یک استثنا وجود داره:
نظر افراد مهم زندگیم چه به صورت تشویق چه به صورت برخورد نامطلوب چه مستقیم چه غیرمستقیم، برام ارزشمنده و بهم تلنگری میزنه که مسیر زندگی گذشته رو بررسی کنم و بر اساس اون به مسیر آینده متفاوت نگاه کنم.
چه بسا برخورد های نامطلوب محیطی حقیقت هایی رو به من یادآور بشه که برام تلخه و اون احساس ناخوشایندی که ایجاد می کنه به دلیل عزت نفس پایین من نباشه بلکه به دلیل تلخی اون حقیقت باشه.
تشویق ها و تنبیهات درونی برای من خیلی تاثیر گذاره نسبت به بیرونی:
روی کارهایی که انجام میدم فکر می کنم و برای کارهای خوبی که انجام دادم خودمو تشویق می کنم و برای کارهای خطایی که انجام دادم تنبیه میشم، این کار خیلی بهم کمک می کنه.
با سلام
به نظرم این مهارت که ما بتونیم احساساتمون رو از وقایع، اتفاقات و fact ها جدا بدونیم تاثیر بسزایی در نوع نگاه ما داره. و حقیقت اینه من زمانی که احساسات خودم رو جدا از رخدادی که روی داده میدونم آرامش بیشتری نسبت به اتفاقات نامطلوب دارم.
حرف های منفی کمی در مورد خودم از دیگران میشنوم و در کل دیگران و حرفاشون همیشه برام مهم نبوده ولی الان که دارم درسای عزت نفسو میخونم به نظرم عزت نفسم بخصوص در مولفه ارزشمندی لنگ میزنه،فک کنم عزت نفس کاذب یا ی چیزی توی این مایه ها دارم ،
سلام
یکی از کارهایی که من دارم با خودم تمرین میکنم اینه که هنگام رانندگی با توجه به ازدحام و ترافیک سنگین، امکان رودر رو شدن با افرادی که با فحش و ناسزا ازت پذیرایی میکنن زیاده چون معتقدن خیابون مال ایناس واگر کسی سر راهشون قرار بگیره باید حسابی از خجالتش در بیای. منم تمام مدت رانندگی وقتی با این افراد مواجه میشم حتی اگرم فحش بده و فریاد بزنه سعی میکنم به خودم بگم مگر من چنین آدمی هستم. در جواب میگم: قطعا نه. منم یه انسانم و نقص دارم و پیش میاد توی رانندگی اشتباه کنم. پس چرا با حرف یه نفر بهم بریزم. برای همین فقط توی صورت طرف مقابلم نگاه میکنم و سکوت میکنم . خیلی مؤثر و تاثیر گذاره. نکته جالب اینه طرف مقابل کلا هنگ میکنه و گیج میشه که این دیگه کیه
به شدت سنسورهام حساسه، البته سعی کردم حساسیت رو کم کنم اما به تازگی با اتفاقاتی که پیش اومد انگار برگشتم سر خط!😅 اینو تازه متوجه شدم که خیلی از چالشها و مشکلات این چندماه احیرم به دلیل افت زیاد عزت نفسم بود و عدم توجهم به این موضوع!
یه تایمی با تکرارهای درونی و توجه درست به خودم تغییرات خوبی رو ایجاد کرده بودم که ظاهرا لازمه باز شروعشون کنم🙃
سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روشهایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار میگیرید؟
در گذشته خیلی حساسیت بالایی داشتم، اما در این دوران زندگیم به راحتی همه چیز را تفکیک میکنم، از بالا به موضوع نگاه میکنم.
چند تا روش که خود من را نجات داده اند :
آگاهی و شناخت بیشتر شخصیت خود :
برای مثال زمانی که شما آگاه میشوید که دارای طرحواره رهاشدگی هستید که یکی از نمود های رفتاری آن به خود گرفتن همه چیز است، میتوانید راحت از به خودگرفتن آن انتقاد رد بشوید، به خود میگویید آگاه باش این همان طرحواره رهاشدگی تو است. مثلا فردی دو روز جواب پیام شما را نمیدهد فورا شما به این فکر میکنید که نکند من کاری کردم که جوابم را نمیدهد و غیره، اما به این فکر نمیکنید که شاید درگیر کارهای فوری و مهمتری است که درحال حاضر امکان پاسخگویی ندارد.
توصیفگری جایگزین قضاوت: در فایل صوتی استاد شعبانعلی هم این را میگوید، که تفکیک کنیم، به این صورت که رویداد، تفسیر و احساس را جدا کنیم واقعیت را همانطور که هست ببینیم و تلاش کنیم تفسیر بالغانه ای داشته باشیم.
آگاهی و درک این که همه ما انسانها ناقص هستیم و هیچکدام از ما کامل نیست.
شناخت و تشخیص خطاهای شناختی در صحبت های فرد منتقد یا فردی که به هرنحوی ما را تحقیر و ناراحت میکند.
البته استاد شعبانعلی این هم با عنوان میانبر های ذهنی در فایل صوتی به خوبی توضیح دادند.
شفقت: درک کردن رنجی که فرد منتقد یا فردی که دارد ما را ناراحت میکند، میکشد. فکرنمیکنم کسی که با خود در جنگ نباشد و با خود در صلح باشد بتواند به دیگران رنجی دهد. پس فرد منتقد اول درحال نابود کردن خودش است و راه اشتباهی برای پیدا کردن احساس خوب نسبت به خودش انتخاب کرده که آن قضاوت و سرزنش دیگران است.
آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر میگذارد؟
پیام های مثبت، زیاد خوشحالم نمیکنند(۶/۱۰) اما پیام های منفی از افراد تیپ والد روی من تاثیر بیشتری دارند، در گذشته(۹/۱۰) و الان (۶/۱۰).
منظورم از تیپ والد : طبق ۴ وضعیتی که توی تحلیل رفتار متقابل یادگرفتیم.
من در وضعیت من خوب نیستم و شما خوب هستید قرار دارم.
حالا برای احساس خوب بودن، کودک درونم دنبال تایید افراد تیپ والد هست و اینجاست که نظر(مثبت و منفی) فرد تیپ والد مثل فرمانده ام در دوران سربازی، روانشناسم و مربی رزمی دوران نوجوانیم با دوستم یکی نبوده است.
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
بله، من در گذشته زمانی که نظر مخالفی داشتم ابراز نمیکردم و بیشتر تحمل میکردم.
یا از دیدن بعضی افراد و رفتن به مهمانی ها و مجالس اجتناب میکردم که مبادا مورد قضاوت قرار بگیرم .
در گذشته به نظرات و دیدگاههای دیگران حساس بودم اما با مرور زمان و تبعاتی که در ذهن و روانم حس کردم و تحلیل رفتار افراد متوجه شدم اکثر اوقات به دلیل حسادت این نظرات را می دهند و منصفانه نیست لذا حساسیتم هم خیلی کمتر شد یعنی به تجربه آموختم نظر آنها برمبنای دلسوزی و کمک نیست همچنین به گونه ای از دسته بندی در مورد افراد رسیدم. یک گروه عمده که اصلا نظراتشان برایم اهمیتی ندارند و به جای تخریب، تقویت کننده رفتارم هستند. گروه اندگی از افراد که از سر محبت و دلسوزی و افراد متخصص و متشخصی هستند، نظراتشان برایم مهم است و به عنوان نقد سازنده می پذیرم و باعث رشد و توسعه من می شوند.
خب اولا مرسی بابت قرار دادن این قسمت تو کارگاه؛
دربارۀ اینکه سنسورهای ذهنیخودم تا چه حد حساسه؛ خب بستگی داره به موضوعی که راجبش حرف زده میشه. یعنی اگر تو موضوعی اعتماد به نفس بالایی داشته باشم (بالفرض ورزشی و …) حساسیتم کمه و به کامنت بقیه، صرفا بعنوان «کامنت» توجه میکنم و سعی میکنم بدون سوءگیری و قضاوت، بررسیش کنم؛ اگه منطقی باشه و با ارزشهام بخونه، طبعاً بکار میگیرم اگر نه؛ رد میشم ازش. اما اگه تو زمینهای اعتماد به نفس بالایی نداشته باشم، ممکنه با شنیدن نظر بقیه، یکم عزت نفسم بیاد پایین و حس بد بگیرم و خُلقم بد باشه؛ که تو این شرایط سعی میکنم تو اون لحظه، صرفاً تشکر کنم از شخص و به کارهای دیگهم برسم، و اون نظر منفی رو تهِ ذهنم داشته باشم، تا در زمانی که حس بدم رفته، بتونم با دقت بیشتری و متناسب با ارزشهام، نظره رو بررسیش کنم :)
وقتی کسی از من انتقاد میکنه من حالت تدافعی شدیدی میگیرم
برام این قسمت متمم خیلی جالب بود، خوشحالم برای شروع و خوندن این درس از متمم…آدمی هستم که به شدت حساس هستم و انتقاد منفی مخصوصا از جانب افرادی که دوستشون دارم ممکنه چند روزی ذهنمو کامل درگیر کنه و حال و روزمو داغون کنه.. به خاطر این حساسیت بیش از اندازه تو محیط کارم دچار تردید تو ادامه کارم شدم..ولی بعد خوندن این قسمت متمم دارم تصمیم میگیرم ادامه بدم و روی خودم کار کنم و شرایط بهتری رو برای خودم بسازم.
در بعضی از موقعیتها سنسورهای ذهنی من خیلی حساس میشوند. به نظرم ویژگی مشترک این موقعیتها زمانی هست که فردی در جلوی جمعی بهصورت مستقیم از من انتقاد میکنه. در این موقعیتها، حتی وقتی در درون خودم میدونم که دفاع منطقی و عقلایی ندارم، مصرانه از موضوع بحث یا شخصیت خودم دفاع میکنم و به مخالفت با طرف مقابل میپردازم.
احساس میکنم که تاثیرپذیری من از پیامدهای منفی بیشتر هست و کمتر به پیامدهای مثبت حرف افراد دربارهی خودم فکر میکنم.