نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران

منطقی است قبل از بحث بیشتر دربارهی عزت نفس، به یک سوال کلیدی بپردازیم: آیا اساساً شما مشکل عزت نفس دارید؟
به عبارت دیگر آیا لازم است برای افزایش عزت نفس وقت بگذارید و به آن فکر کنید؟
برای یافتن پاسخ این سوال باید با نشانه های عزت نفس پایین آشنا باشیم و آنها را در افکار، گفتار و رفتار خود بیابیم.
این درس و دو درس بعد، به علائم عزت نفس پایین اختصاص پیدا کردهاند و به شما کمک میکنند تا برآورد بهتری از میزان عزت نفس خودتان داشته باشید. پس از این که با نشانه های کمبود عزت نفس بیشتر آشنا شدید، با انگیزهٔ بیشتری راه های تقویت عزت نفس را دنبال خواهید کرد.
در درس حاضر، به سراغ مقالهای از موریس روزنبرگ و تیموتی اُوِنز میرویم و با مفهوم «حساسیت بیش از حد» یا «Hypersensitivity» آشنا میشویم (+).
حستان به خودتان چیست؟
هر یک از ما تصویر و تصوری از خودمان در ذهن داریم.
قرار نیست این تصویر، همان ذهنیتی باشد که دیگران از ما دارند. حتی قرار نیست این تصور، به تصویر ذهنی دیگران، نزدیک باشد.
اما به هر حال، این تصویر در ذهن ماست و ما با آن زندگی میکنیم.
آیا ما این تصویر را همیشه به یک اندازه دوست داریم؟ قطعاً چنین نیست.
اما این را هم میدانیم که نوسان این علاقه، چندان هم شدید نیست.
منطقی است که انجام یک کار خِیر، حس ما را به خودمان کمی بهتر کند و شنیدن یک انتقاد، کمی حسمان را بد کند. اما رابطهٔ ما با خودمان نمیتواند پیوسته در محدودهٔ عشق تا نفرت، نوسان داشته باشد.
تحقیقات انجام شده دربارهی افرادی که عزت نفس پایین دارند نشان میدهد که قضاوت این افراد نسبت به خودشان، به سرعت تغییر میکند و در این زمینه بسیار بیشتر از افراد عادی نوسان و تغییرات را تجربه میکنند.
منظور از حساسیت بیش از حد یا Hypersensitivity چیست؟
دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۰۴۳ نفر از متممیها مجموعاً ۱۵۶۵۰ تمرین در درسهای عزت نفس ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل
حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی
کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان
چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی
دوره MBA (مطالعه منظم درسهای مدیریتی)
تمرین درس نشانه های عزت نفس پایین
سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روشهایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار میگیرید؟
آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر میگذارد؟
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند:
- عزت نفس چیست؟ بررسی راهکارهای افزایش عزت نفس (نقشه راه درس)
- دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟
- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت
- تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
- پرسشنامه اعتماد به نفس | شاخص عمومی اعتماد به نفس + اعتماد به نفس اجتماعی
- راه های تقویت اعتماد به نفس چیست؟ | معرفی چهار منبع اصلی افزایش اعتماد به نفس
- نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
- کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- عوامل عزت نفس | چهار منبع اصلی عزت نفس چیست؟
- چالش ها، راهکارها و روشهای افزایش عزت نفس در محیط کار و زندگی
- حرف و نظر دیگران چقدر برایتان مهم است؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- هنگام گفتگو با خود، در مقابل خودتان هستید یا کنار خودتان؟
- تفکیک تجربه ها به رویداد و احساس و تفسیر – از ضروریات افزایش عزت نفس
- برندسازی درونی | خودتان را یک چرخدنده نبینید!
- نقش پذیرش خویشتن در حفظ و افزایش عزت نفس
- نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- درباره اعتراف به اشتباه
- افزایش عزت نفس و هنر بازخورد گرفتن درست
- مسئولیت پذیری و نقش آن در افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس از طریق توسعه مهارتها
- ابراز وجود و مهارت جرات ورزی (صراحت و قاطعیت)
- پرسشنامه ابراز وجود (تست راتوس)
- نکتهای درباره اصالت
- زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
- تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر عزت نفس
- اندازه گیری عزت نفس | در یک دقیقه ببینید وضعیت عزت نفس شما چگونه است
- معرفی برنامه پنج هفتهای افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس: هفتهی اول از برنامه پنج هفتهای
- افزایش عزت نفس: هفته دوم از برنامه پنج هفتهای
- ده صفت مثبت من | هفته سوم برنامه افزایش عزت نفس
- خطاهای من در ارزیابی خودم و نقش آنها در کاهش عزت نفس (هفته چهارم)
- افزایش عزت نفس | فایل های صوتی (پادکست) محمدرضا شعبانعلی
- مدیریت و نظارت دائمی بر عزت نفس (هفتهی آخر برنامه پنج هفتهای)
- عزت نفس کودکان و نوجوانان
- جنبش عزت نفس و نقد آن | چه شد که عدهای مخالف بحث عزت نفس شدند؟
- چند کتاب در مورد عزت نفس
- کتاب روانشناسی عزت نفس (شش ستون عزت نفس) | ناتانیل براندن
- کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک
- کارنامه شما در درس عزت نفس
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا سرگزی
سلام
سنسورهای من قبلا خیلی حساس بودند ولی کم کم این حساسیت کاهش پیدا کرد!
یکی از دلایلی که به نظر من باعث کاهش این حساسیت شد این بود که:
به خودم گفتم تا کی برای دیگران می خواهی زندگی کنی، تا کی نظره بقیه برات اهمیت داره، این شد که گفتم فارغ از نظر بقیه برای خودم زندگی کنم و ازش لذت ببرم و باید راه خودمو پیدا کنم.
یکی از کارهایی که انجام میدم Ignore کردنه. هرکی توهین، بی احترامی و ... میکنه رو خیلی راحت با یه جا خالی رد می کنم و به خودم می گم ارزش نداره که بیام ذهنمو با فکر کردن به این جور مسائل بی ارزش درگیر کنم، کارهای مهم تری دارم برای فکر کردن!
با این توجیهات فعلا که دارم خوب و خوش زندگی میکنم.
یه کاره دیگه ای هم که انجام دادم این هست که طی این چند سال گذشته وابستگی خودم رو به افراد و محیط خیلی خیلی کم کردم و این کاهش وابستگی باعث شده که حساسیتی هم به اتفاقات بیرونی نداشته باشم.
وقتی به فردی یا مجموعه ای وابسته میشی خواه نا خواه نسبت به اتفاقات و نظرات اونها هم حساسیت بیشتری به خرج میدی.
به طور کلی شاید قبلا تشویق ها و تنبیهات محیطی روی من تاثیر گذار بود ولی در حال حاضر تشویق های محیطی و آسیبهای ناشی از برخورد های نامطلوب در زندگیم تاثیر خیلی کمی داره، در واقع حرف مردم برام از اهمیت کمی برخورداره!
ولی یک استثنا وجود داره:
نظر افراد مهم زندگیم چه به صورت تشویق چه به صورت برخورد نامطلوب چه مستقیم چه غیرمستقیم، برام ارزشمنده و بهم تلنگری میزنه که مسیر زندگی گذشته رو بررسی کنم و بر اساس اون به مسیر آینده متفاوت نگاه کنم.
چه بسا برخورد های نامطلوب محیطی حقیقت هایی رو به من یادآور بشه که برام تلخه و اون احساس ناخوشایندی که ایجاد می کنه به دلیل عزت نفس پایین من نباشه بلکه به دلیل تلخی اون حقیقت باشه.
تشویق ها و تنبیهات درونی برای من خیلی تاثیر گذاره نسبت به بیرونی:
روی کارهایی که انجام میدم فکر می کنم و برای کارهای خوبی که انجام دادم خودمو تشویق می کنم و برای کارهای خطایی که انجام دادم تنبیه میشم، این کار خیلی بهم کمک می کنه.
متاسفانه سنسورهای ذهنی منم به شدت حساسه و اصلا تحمل شنیدن نظرت منفی از سوی دیگران رو ندارم و همیشه سعی میکنم صحنه رو ترک کنم یا خودم رو در معرضش قرار ندم، اکثر مثالهایی که در این درس گفته شد دقیقا مصداق من هم بود. شاید از کنار نظرات مثبت دیگران نسبت به خودم و کارهام خیلی ساده و سریع رد شم و همش با خودم فکر کنم که شاید توی رودربایستی یا تعارف گفتن ولی نظرات منفی به شدت روم تاثیر میذاره و هر چقد سعی میکنم ایگنور کنم نمیتونم و چند روز درگیرش میشم…
من از رویکرد اجتناب و حفاظت از خود خیلی استفاده میکردم.
مثلاً در یک محیط کاری جدید اگر مدیرم دست به انتقادش خیلی قوی بود، سریع از اون محیط فرار میکردم.
یا اگر محیط کار خیلی اوکی بود و من هم کارها رو خوب انجام میدادم، با وجود این شاید زودتر اقدام میکردم و از اون کار استعفا میکردم که مبادا در آینده خدشهای به من و تصور ذهنی من از خودم از اینکه چقدر کار درست هستم وارد بشه! یا از انتقاد مدیر و درگیری جلوگیری کنم.
به قدری این رویکرد حفاظت از خود خطرناک هست که من مدتها دنبال کار موردعلاقم بودم و درنهایت این رویکرد باعث شد خودم از کار موردعلاقم استعفا کنم!
خوشبختانه مدتهاست که آگاه هستم از وجود چنین سمی در رفتار خودم :))
متاسفانه سنسورها حتی از قبل هم حساستر شدهاند. هر محیط تازهای برام ترسناکه. سکوت کردن در اکثر جمعهایی که هستم، مصداق بارز استراتژی حفاظت از خود برای من هست. همین سکوت کردنها باعث میشه گفتگوی درونیم خیلی بیشتر بشه، و متاسفانه این گفتگوها هم افکار مثبتی نیستند.
امروزدر گزارشنویسیهای روزانهم متوجه شدم از نظرات مثبت دیگران درمورد خودم خیلی ساده میگذرم اما درمورد حرفهای منفی حتی تا چند روز ذهنم درگیر میشه. به عنوان مثال، مدیر پروژهم نسبت به یکی از طرحهایی که زده بودم و شکل ارائهی اون نظر مثبتی نداشت. تا چند روز ناراحت بودم. این نظر رو به تمام کارهایی که کرده بودم بسط دادم، درمورد این ناراحتی مینوشتم، با دیگران حرف میزدم. اما چند روز بعد که همون مدیر از طراحیهام تعریف کرد، با یک خوشحالی لحظهای ازش گذشتم. و نه در یادداشتهام و نه هیچ صحبتی بهش اشاره نکردم.
سلام
متاسفانه سنسور های ذهنی بنده در برابر تشخیص این تهدید ها بسیار قوی است و این موضوع بسیار زندگی من را تحت فشار قرار داده و فک میکنم راه حل برای این موضوع میتواند اگاهی در مورد مسایل مربوط به عزت نفس و همچنین سعی در افزایش ان باشد.
متاسفانه پیام های منفی تاثیر عمده تری بر من می گذارد به طوریکه شاید از پیام مثبت ۱۰ واحد خوشحال شم ولی از پیام منفی ۵۰ واحد ناراحت.
بله متاسفانه با عدم حضور در جمع ها و ترس از قضاوت شدن و همچین عدم صحبت در جمع به دلیل اینکه فکر میکنم دیگران قراره چی فک کنن و شاید نادیده ام بگیرند این موضوع در این موارد مصداق بنده بوده است.
سلام
متاسفانه نظر و انتقاد دیگران برام مهم هست و خیلی کارهارو برای اینکه مورد انتقاد قرار نگیرم انجام نمیدم مثل صحبت کردن در جمع حالا با شناخت این حساسیت ذهنی و اینکه چه تاثیر بر روی عزت نفس داره تمام سعی خودمو میکنم که حساسیت ذهنیمو کم کنم
سنسورهای ذهنی من خیلی حساس بودن طوری که نه تنها به حرف ها و کلمات بلکه به رفتار، حالت چهره و انرژی ادم ها خیلی توجه میکردم. ولی خیلی وقتها به خودم یاداوری کردم که من هدف مهم تری دارم، این ادم ها چه نقش و جایگاهی تو زندگی من دارن که نظرشون بخواد مهم باشه یا روئی من تاثیر بذاره و تونستم تا حدود زیادی این حساسیت رو کمتر کنم ولی روی افراد مهم زندگیم همچنان حساس هستم و دارم تلاش میکنم با شناخت تمرکز و توجه به خودم و نیازهام تا حدودی بتونم مرز درستی برای خودم تعیین کنم تا وابستگی شدیدم رو بهشون کمتر کنم. چون وابستگیم، ایثاری که نسبت بهشون دار نقش خیلی زیادی تو این حساس بودنم داره. (در عین اینکه دلبستگیم ثابت هست)
سنسورهای ذهنی من فوق العاده حساس بودن طوری که باعث شده علاوه بر جملات و کلمات به لحن و میمیک صورت و حس و حال ادم های اطرافم رو در نظر بگیرم اما تمرکز به روی خودم و یاداوری اینکه “کارای مهم تری دارمف نظر این افراد تو مسیر زندگی من تاثیرگذار نیست، این افراد کجای زندگی من قرار دارن که حق قضاوت کردن من رو داشته باشن”، این حساسیت خیلی کمتر شده و حتی اگر سنسورهام دیتایی رو از محیط بگیرن میتونم ایگنور بکنم. ولی روی افراد مهم زندگیم همچنان حساسیت رو دارم. و دارم سعی میکنم با تمرکز به خودم، با شناخت و توجه به نیازها و خواسته های خودم تا حدودی بتونم مرز درستی برای خودم تعیین بکنم.
سنسور های ذهنی حساسی دارم ولی من با آگاه کردن خودم به این ضعف سعی میکنم شرایط را به حالت عادی برگردونم و با توصیف برای خودم و دیگران شرایط را مدیریت کتم
۱- سنسورهای ذهنی من خیلی حساسن. حتی وقتی کسی یه نگاه عجیب بهم میکنه یا یه نظر کوچیک میده که شاید اصلاً منظوری نداشته، ذهنم سریع میره سمت اینکه “نکنه منظورش من بودم؟” یا “چی کار کردم که اینطوری گفت؟”. مثلاً توی یه جمع که یکی با شوخی یه چیزی میگه که یه کم به من برمیگرده، بلافاصله حس میکنم دارن منو قضاوت میکنن. توی موقعیتهای جدید یا وقتی که نمیدونم بقیه چطور فکر میکنن، دائم نگرانم که “اگه یه اشتباه کنم، همه چی خراب میشه.”
۲- برای مقابله با این تهدیدها معمولاً یا سعی میکنم از اون موقعیت فرار کنم یا کلاً حرفی نزنم. مثلاً اگه یه بار توی یه مهمونی یه نظر بد درباره ظاهرم بشنوم، دفعه بعد سعی میکنم کلاً اون مهمونی رو نرم. یا اگه توی جمعی هستم که حس میکنم نظر بقیه با من فرق داره، ترجیح میدم ساکت بمونم تا بعداً خودم رو به دردسر نیندازم. حتی گاهی توی محل کار هم وقتی میدونم که ممکنه اشتباه کنم، از انجام کارهای جدید پرهیز میکنم.
۳- پیامهای منفی خیلی بیشتر روی من اثر میذارن. مثلاً اگه کسی ازم تعریف کنه، شاید برای چند دقیقه یا یه روز حس خوبی داشته باشم، ولی به محض اینکه یه نفر یه انتقاد یا حرف منفی بزنه، انگار همه تعریفهای قبلی از بین میره. یادمه توی یه پروژه کارم خوب پیش رفت و ازم تعریف کردن، ولی بعدش یه نفر یه انتقاد کوچیک کرد که حتی گفت “منظور بدی نداشتم”، ولی اون حرف برای من اونقدر بزرگ شد که حس کردم کل کارم اشتباه بوده. پیامهای مثبت هم هستن، ولی به نظرم سریعتر از ذهنم پاک میشن.
۴- خیلی وقتها از موقعیتهایی که حس میکنم ممکنه قضاوت بشم، دوری میکنم. مثلاً بارها سر کلاس یا جلسه و … دیر رسیدم و به جای اینکه وارد بشم، ترجیح دادم بیرون بمونم چون میترسیدم همه بهم نگاه کنن و شاید یه نفر بهم بخنده. توی مسائل عاطفی هم همینطوری ام؛ وقتی کسی رو دوست دارم، به خاطر ترس از اینکه جواب رد بشنوم، ترجیح میدم هیچوقت پیشنهاد ندم.
من قبلا بیخیالی عجیبی نسبت به حرفهای دیگران داشتم. یا بیخیالی بود یا مثبتنگری که وقتی با کسی همصحبت بودم، نمیتونستم تیکههایی که طرف مقابلم به من مینداخت رو متوجه بشم. همیشه هم بعدا متوجه میشدم که آهان! فلانی فلانجا به من تیکه انداخت یا دوستام بهم میگفتن. انقدر رو این موضوح حساس شدم و حساسیتم رفت بالا که الان به صورت پیشفرض یه دید منفی به حرف طرفمقابلم دارم و خب این نشون دهنده حساسیت بالای من نسبت به حرفهای دیگرانه و اینکه یه نکته منفی تو حرفاشون تا چند مدت تو ذهنم میمونه و هی با خودم از زوایای مختلف بررسیش میکنم. راه حل خاصی به ذهنم نمیرسه مگر اینکه اصل کاری که همون عزت نفس هست رو درست کنم.
مصداق حفاظت از خود هم زیاد تو زندگیم بوده و هست. همیشه هم یه حس تکراری به آدم دست میده مثل ناراحتی توام با خجالت و پشیمونی و خشم. اخیرا سعی میکنم هر وقت که این حس رو داشتم و آلارم حفاظت از خود و موندن تو حریم امنم برام فعال شد، برعکس کاری که تو ذهنم هست رو انجام بدم. باعث شده الانا بتونم انتخاب کنم که بمونم تو حریم امنم یا نه.
سنسورهای حسی من هم همچنان فعاله با اینکه خیلی روش کار کردم ولی همچنان دیگران و قضاوتشون خیلی منو ناراحت میکنه . خوشحالی هام شاید به خاطر همون عزت نفس نسبتا پایین زیاد نباشه ولی مطمئنا ناراحت میشم.البته مدتی که روی ترس هام کار کردم و جرات ورزی بیشتری داشتم این حس کمتر شده ولی خب هنوز کاملا مدیریت شده و آگاهانه نیست.
مطمئنا هم برام این موقعیت زیاد پیش اومده مثلا اکثر مواقع از ترس اینکه تو پیاده روی کم نیارم و دیگران معطلم نشن تو گروه های کوهنوردی و پیاده روی نمیرم. و متاسفانه سلامتی و شادابی من تحت تاثیر این ویژگی قرار گرفته
سنسور های ذهنی من قبلا خیلی فعال بود ولی طی تجربه نکاتی بدست اوردم.
اول اینکه اگر ادمی پوست نازکی هم باشیم طی این شکست ها و با مرور زمان یکجا که ادم به خودش می آید میبیند دیگر اون حرف ها تاثیری تو ذهن نداره و پوست کلفت تر میشه.
و دوم ادم متوجه میشه که دردروازه رو میشه بست ولی دهن مردم رو خیر…
سوم باید دید که اون فردی که انتقاد میکنه هدفش چیه و اصلا حرفای اون فرد برای من مهم هست تا خیر؟!
هر چقدرم که آدم کار درست و ماهریم باشیم نتیجه کار کسانی هستن که از کار ما خوششون نیاد. (نیازی هم نیست همه خوششون بیاد)
طبق نکته ای که در این درس یاد گرفتم اگر روی نقاط ضعفمون بیشتر تمرکز کنیم در اخر پیام منفی رو بیشتر میبینیم و اصلا سنسور حساس ما چون تمرکزمون روی نقاط ضعفه انگاری ک دنبال و جستجوی پیام منفی میتونه باشه.
یه کاری که میتونه روی اعتماد بنفس و عزت نفس تاثیر خیلی خوبی بذاره بنظرم همین ریسک گریزیه اشتباه برداشت نکنید منظورم این نیست که ریسک گریزی کنیم،
بلکه جسارت کنیم و ترس توی دلمون رو کنار بگذاریم و بعدش ببینید اصلا توی اون کار چقدر ماهر و اصلا درخشیدید و به دنبال اون عزت نفسمون بالا رفت.
پس وقتی با این ترس ها و نقاط ضعف و اون ریسکایی که میبینیم میتونه قوی تر و پوست کلفت ترمون کنه رو انجام بدیم.(حواسمون باشه ممکنه تاثیر بدتری بذاره باید ببینیم اون ریسکه ارزششو داره یا ن بعد دست به اقدام بذاریم.)
سلام به دوستان متممی عزیز
سنسورهای ذهنی من نسبت به تهدیدات بسیار فعال است و کافی است تا کسی با من کوچکترین بدخورد نامناسب را داشته باشد تا من از لحاظ درونی کاملا بهم ریخته و آشفته شوم . البته که این سنسورها بیشتر در برابر افرادی که نزدیکی بیشتری با من دارند فعال میشود و هرچه فرد دورتر باشد تاثیر صحبت او کمرنگ تر میشود . حالت دفاعی من در برابر این اتفاق سرزتش خودم و ناراحتی بسیار شدید میباشد و گاهی تا ساعت ها و شاید روزها ادامه پیدا کند .
در تاثیر پذیریه بنده در نکات مثبت منفی باید بگویم که خیر . بنده از نکات منفی تاثیر بیشتری گرفته و جذب انرژی منفی من خیلی بالاتر از جذب انرژی مثبت است .
من برای حفظ خودم در برابر این تهدیدات تا بحال اقدام خاصی را انجام ندادم ولی اکنون که در حال نوشتن این پیغام هستم ، سعی در آن دارم که با تحقیق و پژوهش به سمت این بروم که برای عزت نفس خویش قدمی بردارم و تاثیرات انرژی منفی دیگران و تهدیدات دیگران را در زندگی خود کمرنگ و کمرنگ تر کنم .
متاسفانه نظر دیگران تاحدی برای من مهم هست که حتی اگر به من انتقادی نکنن هم در ذهن خودم از قضاوتی که دیگران درباره ام دارن این قدر نگران میشم که منجر به عملکردی پایین تر از حد توانمندی هام میشه و چند تن از استادانم این مورد رو بهم گوشزد کردن. البته در چند سال اخیر چون به این مورد آگاه شدم سعی میکنم از قرار گرفتن در موقعیت هایی که باعث پیشرفتم میشن و در عین حال استرس آور هستن به خاطر نظر دیگران اجتناب نکنم. نمونه اش اجرای یکی از قطعات باخ در برابر حاضرین بود که با وجود استرس زیاد انجامش دادم( البته در ابتدا برای محافظت از خودم از این کار امتناع می کردم ولی با تشویق های استادم خودم رو برای نواختن در روز اجرا آماده کردم). بعد از تجربه اون حس ناب فقط با خودم فکر میکردم که اگر به خاطر ترس از اشتباه کردن این تجربه رو ازدست میدادم واقعا ضرر بزرگی بود.
از وقتی که یادم میاد در تلاش بودم که دیگران رو از خودم راضی نگه دارم. از طرز رفتارم در جمع خانوادگی گرفته تا انتخاب رشتۀ تحصیلی و حتی طرز فکرم توی انتخاب شریک عاطفی. با خوندن درسهای متمم بود که فهمیدم این عادت من از عزت نفس پایین من نشات گرفته. به عنوان مثال، بعضی از دوستانم چندین بار به شیوه های مختلف باعث رنجش من شدن و من این حق رو داشتم که بابت این رفتار اشتباه اعتراض کنم. ولی برای اینکه اعتراض من باعث ایجاد حس بد در اونها نشه و من رو آدم منفوری نبینن، همیشه سعی کردم بی دلیل مراعات حالشون رو بکنم و خودم و احساساتم رو اونطور که لازمه بروز ندم. یا اگر به هر نحوی بینمون بحثی ایجاد میشد، حتی با اینکه مطمئن بودم توی این مسئله حق با من بوده و بیشتر به من ظلم شده، ولی ناخودآگاه نگران حال اونها و ذهنیتی که از من پیدا کردن میشدم. به طوری که تا هفته ها یا شاید هم ماها بعد در مورد طرز فکر اونها نسبت به خودم گفت و گوی ذهنی داشتم و آخر هم نتیجۀ گفت و گوهام به این موضوع ختم میشد که احتمالا تقصیر من بوده، من باید درست رفتار میکردم، اونها الان نسبت به من فلان نظر منفی رو دارن و نباید اینطور باشه و….
جدیدا در چنین مواقعی با خودم اینطور فکر میکنم که چرا باید انرژی و وقت و ذهن و آرامشم رو بذارم پای فکر کردن به احساسات و افکار آدم هایی که اونها متقابل این حساسیت رو نسبت به من ندارن؟ چرا باید طرز فکر آدمی که برای من، به اندازه ای که من براش ارزش قاعل بودم، ارزش قاعل نبوده مهم باشه؟
سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روشهایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار میگیرید؟
قبلاً نسبت به این تهدیدهای جزئی و فوق جزئی حساس بودم و واکنش نشون میدادم و تا مدتها ذهنم درگیر بود.
اما بعد از اینکه علت چنین حساسیتهایی ریشه یابی شد و برای رفعش برنامه ریزی کردم اوضاع خیلی بهتر شد.
مثلاً در مواجهه با نقد در لحظه اول به خودم می گم ببین نقد به عملکردت هست یا شخصیتت؟
آدمی که داره تو رو نقد می کنه، روش اون رو بلده یا نه؟
اون آدم درزندگی تو چه جایگاهی داره و هدفش از نقد چیه؟
روش دیگه اینه که سعی می کنم اگر امکان پذیر بود تمام احساستم در اون لحظه رو بنویسم و بعد از یک وقفه کوتاه اگر نیاز بود پاسخ بدم
روش سوم: یک جمله لئو بوسکالیا در کتاب «زندگی، عشق و دیگر هیچ» رو با خودم تکرار می کنم.
شاید شما یک آلوی رسیده و آبدار باشید و خوشمزه، اما هستند مردمی که آلو دوست ندارند.
به این معنی که قرار نیست محبوب قلب همگان باشم، کافیه وقتی به پشت سرم نگاه می کنم انسانی و طبق ارزشهای خودم زندگی کرده باشم که طی این مسیر قطعاً بدون چالش نخواهد بود.
آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر میگذارد؟
تا به حال به این مسئله دقت نکردم و تلاش می کنم در دفعات بعدی انجام این تمرین مدت اثرگذاری این پیامدها رو هم بسنجم.
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
بله گاهی اوقات، برای جلوگیری از یک بحث که می تونه سازنده هم باشه سکوت می کنم.
در مقابل آدمهایی که رفتار مکررِ آزار دهنده دارند، الگوی اجتناب بدون توضیح دادن رو در پیش می گیرم که البته تا حدی کم شده.
قسمتی از متن که به تمرکز بر نقاط منفی اشاره داشت خیلی نظرم رو جلب کرد. چنین مشکلی نه تنها احساس مثبت درونی رو دائما از بین می بره و نوعی روند فرسایش درونی رو به راه میندازه. بلکه باعث میشه نقاط مثبت رو هم نادیده بگیریم و انگیزه پیشرفت های بیشتر از بین بره
در این مورد به علت زیاد بودن مانور روی منفی ها سنسورهای منفی یاب علارغم تلاش زیادم به مثبت نگهداشتن دیدگاهم زیادتر از مثبتهاست
روشهایی مثل تمرین دادن تمرکز ذهنم روی نگات مثبت مانند دفتر شکرگذاری و مدیتیشن
اکثرا هردو زیاد روی من تاثیر دارند
بله گاهی عدم حضور در مکانی که ترس قضاوت شدن دارم
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
بله در گذشته اگر مهمون زودتر از ورود من میرسید دیگه من وارد خونه نمیشدم تا مهمونها تشریف ببرند .
و الان هم اگر دیر به جلسهی برسم سعی میکنم تو اون جلسه شرکت نکنم .
سنسور های من خیلی حساس هست خیلی وقتها بخاطر اینکه مورد قضاوت قرار نگیرم یک کار رو که خیلی دوس دارم انجام بدم انجام نمیدم . مثلا آواز خواندن در جمع های کاملا غریبه . ولی جدیدا دارم مقابله میکنم با این موضوع و بعدش حسم به خودم خوب میشه .
از پیام های منفی تو بعضی از موضوع ها که خیلی برام مهمه خیلی بیشتر تاثیر میگیرم و میرم راجب اون موضوع فکر میکنم ببینم درست بوده اگه بوده چیکار کنم بر طرف بشه .
جواب سوال سوم قطعا بله هست حالا شدت اون تو شرایط مختلف کم و زیاد میشه
مثلا نظرم رو تو جمع قبلا بیان نمیکردم اما الان نظرم رو میگم و خود این موضوع باعث شده راحت تر حرف هامو بگم یا از حقم دفاع کنم .