Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران


نشانه های عزت نفس پایین

منطقی است قبل از بحث بیشتر درباره‌ی عزت نفس، به یک سوال کلیدی بپردازیم: آیا اساساً شما مشکل عزت نفس دارید؟

به عبارت دیگر آیا لازم است برای افزایش عزت نفس وقت بگذارید و به آن فکر کنید؟

برای یافتن پاسخ این سوال باید با نشانه های عزت نفس پایین آشنا باشیم و آن‌ها را در افکار، گفتار و رفتار خود بیابیم.

این درس و دو درس بعد، به علائم عزت نفس پایین اختصاص پیدا کرده‌اند و به شما کمک می‌کنند تا برآورد بهتری از میزان عزت نفس خودتان داشته باشید. پس از این که با نشانه های کمبود عزت نفس بیشتر آشنا شدید، با انگیزهٔ بیشتری راه های تقویت عزت نفس را دنبال خواهید کرد.

در درس حاضر، به سراغ مقاله‌ای از موریس روزنبرگ و تیموتی اُوِنز می‌رویم و با مفهوم «حساسیت بیش از حد» یا «Hypersensitivity» آشنا می‌شویم (+).

حس‌تان به خودتان چیست؟

هر یک از ما تصویر و تصوری از خودمان در ذهن داریم.

قرار نیست این تصویر، همان ذهنیتی باشد که دیگران از ما دارند. حتی قرار نیست این تصور، به تصویر ذهنی دیگران، نزدیک باشد.

اما به هر حال، این تصویر در ذهن ماست و ما با آن زندگی می‌کنیم.

آیا ما این تصویر را همیشه به یک اندازه دوست داریم؟ قطعاً چنین نیست.

قضاوت ما درباره خودمان یک قضاوت ایستا و ثابت نیست و نمیتواند باشد. ممکن است یک رو حسمان به خودمان کمی بد شود و روزهای دیگر خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم.

اما این را هم می‌دانیم که نوسان این علاقه، چندان هم شدید نیست.

منطقی است که انجام یک کار خِیر، حس ما را به خودمان کمی بهتر کند و شنیدن یک انتقاد، کمی حس‌مان را بد کند. اما رابطهٔ ما با خودمان نمی‌تواند پیوسته در محدودهٔ عشق تا نفرت، نوسان داشته باشد.

تحقیقات انجام شده درباره‌ی افرادی که عزت نفس پایین دارند نشان می‌دهد که قضاوت این افراد نسبت به خودشان، به سرعت تغییر می‌کند و در این زمینه بسیار بیشتر از افراد عادی نوسان و تغییرات را تجربه می‌کنند.

منظور از حساسیت بیش از حد یا Hypersensitivity چیست؟

محدودیت در دسترسی به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۰۴۳ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۱۵۶۵۰ تمرین در درس‌های عزت نفس ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل

  حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی

  کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان

  چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی

  دوره MBA (مطالعه منظم درس‌های مدیریتی)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

تمرین درس نشانه های عزت نفس پایین

سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روش‌هایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار می‌گیرید؟

  آیا از پیام‌های مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر می‌پذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر می‌گذارد؟

  آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام می‌دهید که بتوان آن‌ها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارگاه آموزشی عزت نفس

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیم‌سال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۵۹۶ نظر برای نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علیرضا سرگزی

    سلام
    سنسورهای من قبلا خیلی حساس بودند ولی کم کم این حساسیت کاهش پیدا کرد!

    یکی از دلایلی که به نظر من باعث کاهش این حساسیت شد این بود که:

    به خودم گفتم تا کی برای دیگران می خواهی زندگی کنی، تا کی نظره بقیه برات اهمیت داره، این شد که گفتم فارغ از نظر بقیه برای خودم زندگی کنم و ازش لذت ببرم و باید راه خودمو پیدا کنم.

    یکی از کارهایی که انجام میدم Ignore کردنه. هرکی توهین، بی احترامی و ... میکنه رو خیلی راحت با یه جا خالی رد می کنم و به خودم می گم ارزش نداره که بیام ذهنمو با فکر کردن به این جور مسائل بی ارزش درگیر کنم، کارهای مهم تری دارم برای فکر کردن!

    با این توجیهات فعلا که دارم خوب و خوش زندگی میکنم.

    یه کاره دیگه ای هم که انجام دادم این هست که طی این چند سال گذشته وابستگی خودم رو به افراد و محیط خیلی خیلی کم کردم و این کاهش وابستگی باعث شده که حساسیتی هم به اتفاقات بیرونی نداشته باشم.

    وقتی به فردی یا مجموعه ای وابسته میشی خواه نا خواه نسبت به اتفاقات و نظرات اونها هم حساسیت بیشتری به خرج میدی.

    به طور کلی شاید قبلا تشویق ها و تنبیهات محیطی روی من تاثیر گذار بود ولی در حال حاضر تشویق های محیطی و آسیبهای ناشی از برخورد های نامطلوب در زندگیم تاثیر خیلی کمی داره، در واقع حرف مردم برام از اهمیت کمی برخورداره!

    ولی یک استثنا وجود داره:

    نظر افراد مهم زندگیم چه به صورت تشویق چه به صورت برخورد نامطلوب چه مستقیم چه غیرمستقیم، برام ارزشمنده و بهم تلنگری میزنه که مسیر زندگی گذشته رو بررسی کنم و بر اساس اون به مسیر آینده متفاوت نگاه کنم.

    چه بسا برخورد های نامطلوب محیطی حقیقت هایی رو به من یادآور بشه که برام تلخه و اون احساس ناخوشایندی که ایجاد می کنه به دلیل عزت نفس پایین من نباشه بلکه به دلیل تلخی اون حقیقت باشه.
     
    تشویق ها و تنبیهات درونی برای من خیلی تاثیر گذاره نسبت به بیرونی:

    روی کارهایی که انجام میدم فکر می کنم و برای کارهای خوبی که انجام دادم خودمو تشویق می کنم و برای کارهای خطایی که انجام دادم تنبیه میشم، این کار خیلی بهم کمک می کنه.

  1. ۱- حساسیت من به رفتار یا گفته فرد مقابل کاملا بستگی به این داره که چقدر نظرش برام اهمیت داشته باشه، گاهی کوچکترین اشاره از یک شخص مهم منو کاملا به هم می ریزه و گاهی بزرگترین تحقیر از سمت کسی که مورد قبولم نیست نمی تونه آزارم بده.

    ۲- پیرو توضیحی که تو پاسخ قبلی دادم اگر ببینم این تهدیدها از سمت افراد زیادی داره ایجاد می شه، سعی می کنم روی علتش دقیق تر بشم و بفهمم آیا دارم بیش از حد به برخی رفتارها بها می دم یا ایرادی توی عملکرد خودم هست که باید تصحیحش کنم.

    ۳- تشویق معمولا برای من چیزی بیشتر از یک تعریف و حس خوشحال کننده نبوده و انگیزه ای که از این رفتار می گیرم چندان زیاد نیست. در مقابل انتقادهای منفی سریعا وارد عمل شده و بسته به اینکه از طرف چه شخصی و به چه صورتی مطرح شده باشد می تواند موتور محرکی برای بهتر کار کردنم باشه یا انگیزه م رو کمرنگ کنه.

    ۴-  متاسفانه تاثیر خوشایند تشویق همیشه برای من زودگذرتر از اثر ناخوشایند تحقیر یا تنبیه بوده.

  2. سلام

    من متاسفانه سنسورهای قوی در این زمینه دارم و اگر کسی حرفی یا اعملی انجام بده که قصدش توهین یا مسخره کردن باشه سریع متوجه میشم و بد تر هم اینکه حتی بعضی وقت ها تشخیص اشتباه هم میدم یعنی منظورش اصلا توهین یا مسخره نبوده ولی من این طور برداشت کردم. البته همانطور که یکی دیگر از دوستان هم گفت وقتی حالم خوب باشه این نکات اثر زیادی روی احاس خودم نسبت به خودم نداره و قابل هضم برام

    مکانیزمی هم که دارم اینه که این تهدیدها رو با سنجه منطق و عقل ارزیابی میکنم اگر واقعا وارد بود سعی می کنم که برطرف کنم. بعضی وقتها هم یه رویه محافظه کارانه در پیش میگیرم و کلا سعی می کنم که کار هایی را که ممکن است مورد انتقاد دیگران قرار گیرد اصلا انجام نمی دهم. یعنی یه خود سانسوری نسبتا شدید اعمال می کنم

    مسلما تشویق خیلی به من انگیزه برای حرکت میدهد. درحالیکه تنبیه با وجود اینکه نقش بازدارنده شدید در من دارد ولی یک اثر نامطلوب همیشگی بر روحیه من باقی میگذارد

  3. حسین گفت:

    من فکر میکنم در این مورد خاص در رنج متوسط رو به پایین قرار دارم. به این معنی که کمتر از اطرافیانم متوجه تحقیر یا توهین میشم. و معمولا اطرافیانم از من می پرسند: “متوجه نشدی بهت توهین کرد؟”  و من میگم : “نه. فکر نمیکنم توهین کرده باشه.” در بیشتر اوقات توهین رو فقط زمانی متوجه میشم یا بهتر بگم توهین تلقی میکنم که خیلی رک و پوست کنده باشه .
    برای این که وقتی از بیرون تهدید میشوم یا توهین میشنوم یا تحقیر و … اگر در ان لحظه حالم خب باشد توانایی این را دارم که به شوخی برگزار کنم و به نوعی در برابر اون کنش من یک واکنش جاخالی دادن رو اجرا می کنم. اما اگر حالم خوب نباشه معمولا تسلیم میشم.
     
    تشویق ها رو خیلی خوب میپذیرم. (هر چند قبلا تحت تاثیر یکی از دوستانم به شدت با تشویق ها و تعریف ها مخالفت می کردم. مثلا اگر کسی میگفت چه خوش تیپ شدی سریعا در جواب میگفتم مسخره میکنی؟) اما الان خیلی خوشححال میشم وقتی کسی تشویق یا تعریفم میکنه.  در برابر بر خورد های نا مطلوب ممکن است تا چند ساعت عصبانی باشم. بنابراین فکر میکنم که اثار تنبیه تا چند ساعت باقی میماند و اثار تشویق معمولا تا چند روز.

  4. محسن گفت:

    من مدام این حرف ها را به خودم می‌گویم البته بیشتر وقت ها عیب و ایرادم درمیارم بعدش سعی می کنم به خودم امیدواری بدم که قابل حل شدن و اصلاح هست.معمولا از نقد تند دیگران ناراحت میشم و بعضی مواقع واکنش بدی نشان می دهم که درست نیست.

  5. رابعه گفت:

    سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    تا حدود زیادی. بیشتر در مورد عزیزانم. البته کاملا به روحیه ام ربط دارد. بعضی وقتا که خیلی امیدوارم و تو مود خیلی خوشحالم هستم کلا نمیشنوم حتی اگر چیز ناخوشایندی بگن و برعکس وقتی تو مود ناامیدی و ناراحتی هستم، چیزی نگن هم تهدید میشنوم.

    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    با خودم بررسیش میکنم و سعی میکنم خودم رو نبازم. مثلا میگم رابعه حالا بهت گفت مسئولیت پذیر نیستی، دو حالت داره یا هستی یا نیستی، اگر هستی که سعی کن بروزش بدی که بقیه هم بفهمن اگرم نیستی خوب خودتو درست کن دیگه!

    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟
    تشویق به شدت خوشحالم میکنه و انگیزم برای کار زیاد میشه. ولی خوب خیلی از برخوردای نامطلوب هم باعث حرکتم میشه، مثلا وقتی بهم میگن همکاری فعال نداری، اونم با یه لحن سرزنشی واقعا باعث میشه حرکت کنم و اگر توی وجودم هست بازیش کنم و اگر نیست ایجادش کنم و اگر دلم نمیخواد داشته باشمش با خودم شفاف شم که نمیخوام.

    آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟
    تشویق به نظرم برام موثرتره ولی گاهی هم یه نکته هایی رو فراموش میکنم که لازمه بگن بهم و تذکر برام خیلی موثر عمل میکنه.

  6. زهره گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    تمرین۱-سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    ضعیف عمل میکنم و حساسیت کمی دارم . بسیار پیش امده که  دیگران من را متوجه شرایط کرده اند . متاسفانه چون در تشخیص تهدیدها ضعیف هستم به تبع در ان لحظات ادم حاضر جوابی هم نیستم .
    تمرین۲-چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    اگر متوجه تهدیدی شوم روشهای زیر برایم کارساز است .
    ***خوش بین بودن و اینکه شاید منظور بد نداشته و کاملا ناخواسته بوده است .
    ***احساس همدردی و همدلی . مثلا گاهی پیش امده که یک نفر شروع به غر زدن میکند . با توجه به شرایط روحی و وضعیت فعلی که دارد سعی میکنم غر زدن و طعنه هایش را به دل نگیرم . یعنی یک جورایی اقتضایی عمل میکنم و میدانم موقت است.
    ***فراموش کردن و اینکه حرفی بوده و زده شد و همه چیز برای من دیگر تمام شده و نیازی به کش دادن مسیله نیست .
    ***برخی ادمها را حرفهایشان را باشخصیت شان میسنجم .و با خودم میگویم از کوزه همان برون تراود که در اوست و خودم را تسکین میدهم.گفتن این جمله شاید شدید ترین واکنشم باشد.

    ***برخی حرفها و اعمال ادمها را با گذشته شان و تجربیات و سبک زندگیشان و سن شان و تحصیلاتشان میسنجم و سعی در ارام کردن خودم دارم .

    تمرین۳-اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟

    تشویق را خیلی بیشتر قبول دارم . البته هر چند بعضی تشویقها غیر واقعی اند و چون خوده شخص میداند غیر واقعی هستند اثر گذاری کمتری دارند .
     

  7. حسن کشاورز گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    راستش را بخواهید چند وقتی است که با مطالعه درس عزت نفس فهمیدم که چرا در برخی موارد آمپر اعصاب بالا می رود و باعث برانگیختگی ذهنی و رفتاری می شوم با توجه به اینکه در بخش فروش فعالیت می کنم علیرغم مطالعات زیاد در حوزه مذاکره و مهارت های فروش ، دائم سیستم رفتاری ام برانگیخته می شود و دجار عصابنیت کنترل نشده می شوم به طوریکه که در به کار بردن الفاظ  از دقت کلامی کمی برخوردار است و متوجه شدم جدیدا عزت نفسم در برخورد در مسائل کم شده است و دیگران راحتر تر باعث تاثیری گذاری بر روی ذهنم شده اند
    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    به نظرم مطالعه و نوشتن می تواند کمک خوبی به شناخت نقاط ضعف در این رابطه گردد اینکه بتوانیم تشخیص بدهیم در چه جایگاه های آسیب پذیر هستیم بسیار مفید است
    در مواردی هم می تواند گفتگو با یک دوست و یا مشاور در این زمینه کمک نماید .

    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟
    اگر بخواهم صادقانه بگویم اثر تشویق ها برایم کمتر از اثر تهدید ها است متاسفانه مدل ذهنی ام بیشتر روی نقاط ضعف متمرکز است تا نقاط قوت  در ضمن درجه اثر گذاری به موقیعت گوینده و محیطی که در آن قرار گرفته ایم تاثیر بسزایی در اثر گذاری تشویق و یا تهدید دارد .

  8. سارا گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    عوامل زیادی اعم از زیستی محیطی و اجتماعی در حساسیت سنسورهای ذهنی دخیل هستند. اما یک انسان با ظریب هوشی (MQ) متوسط چنانچه از نظر زیستی مشکل حادی نداشته باشد و در محیط مناسبی رشد کرده باشد می تواند با یادگیری تفکر انتقادی درک مناسبی در  تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی داشته باشد. متاسفانه در مورد من عوامل بازدارنده تربیتی و عدم آموزش در خصوص تفکر انتقادی باعث شده است که در بسیاری موارد چشم خود را بر روی مسایل ببندم و در واقع my senses are quite dull.

    معمولا به صورت منفعلانه برخورد می کنم و صبوری می کنم تا زوایای دیگر نیز برایم آشکار شوند. اما اگر تهدید از جانب نزدیکان باشد با صحبت و شرح مساله آن را با اطرافیانم مطرح می کنم تا به نتیجه برسم.

    تشویقهایی که دریافت می کنم هرچند کوچک در امیدوار شدن و جلوبردن کارهایم بسیار کمک کننده هستند ولی در مقابل آن تنبیه برای من باعث ناامیدی و حتی ترک صحنه می شود.

    به هیچ وجه یکسان نیستند و تشویق تاثیر بیشتری روی من می گذارد.

  9. سنسورهای ذهنی من در برخورد با عوامل جزیی محیطی نخست به اثر آن تهدید  بر هدف/اهداف اصلی من توجه می کند به این معنی که چنانچه آن تهدید نتواند بر هدف نهایی به گونه ای اثر بگذارد که آن هدف و یا نتیجه آن را تحت تاثیر قرار دهد پس اساسن تهدید تلقی نشده و از کنار آن عبور می کند. در غیر این صورت نسبت به ارزیابی اثرات آن اقدام و واکنش مناسب را نشان می دهد. البته که همیشه هم موضوع به همین سادگی نیست. در شرایط پیچیده تر سکوت و یا اقدامی که موجب فراهم نمودن زمان بیشتر جهت تحلیل دقیق تر شرایط نظیر مرور رویداد و یا مکالمه در مورد آنچه که روی داده می تواند کمک کننده باشد. تشویق ها اگرچه دلگرم کننده هستند اما در مواجهه با شکست ها و تنبیه ناشی از آن آموزنده تر هستم.

  10. مهشید محمدی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    سلام

    سنسورهای ذهنی من نسبت به محیط، گاهی حساستر عمل می کنه. گاهی هم نسبت به محیط اطراف بی اهمیت هستم. فقط متوجه نیستم زمانی که حالِ دلم خوبه و روبه راه هستم، نسبت به محیط بی تفاوت عمل می کنم و کار خودم رو انجام می دهم یا زمانی که بی تفاوت هستم، حال خوب رو تجربه می کنم. هرچند در متن آورده شده که این بی ثباتی نشانه چندان خوبی نیست.

     

    زمانی که سرزنده باشم بعد از شنیدن حرفهایی که خوشایند من نیست با خودم تکرار می کنم “من می خوام زندگی کنم، وقتی برای اهمیت دادن به این موارد بی اهمیت ندارم.” این جمله تاثیر عجیبی در من داره. شاید حرفهای ناراحت کننده دیگران حقیقت داشته باشه، ولی من به خودم یادآوری می کنم من زندگی رو دوست دارم. و تمام کاستی های خودم رو قبول می کنم و باهاشون کنار میام.

    ضربه های دیگران خواه ناخواه وجود داره، افرادی آگاهانه و از روی حسادت قصد بازداشتن و متوقف کردن ما از مسیر زندگی دارند. گاهی هم اشخاصی از روی دوستی و ترحم، به دنبال بازگویی یا بزرگنمایی واقعیات هستند. و رسیدن به هدف رو محال جلوه می دهند. بهترین روش این هست که تا آخرین مرحله، درباره کاری که قصد انجام دادنش رو داریم به دیگران چیزی نگیم. شخصا تحقیقات لازم رو انجام بدیم، اطلاعات رو جمع آوری کنیم و عمل کنیم. دیگران رو در عمل انجام شده قرار بدهیم تا فرصتی برای تمسخر، توهین یا دلسرد کردن نداشته باشند.

    قبلا در جایی خوندم افرادی که مدام قصد تحقیر، توهین و تمسخر کردن دیگران دارند به نوعی بیمار روانی محسوب می شوند. {البته با شدتی کمتر از چیزی که ما از یک بیمار روانی در ذهن دارم.} درواقع از ما خواسته شده بود که با این دید به این افراد نگاه کنیم. همون طور که از یک بیمار جسمی انتظار خیلی از وظایف رو نداریم، از یک چنین فردی هم نباید انتظار زیادی داشت. نباید از حرفهای این گروه دلخور بشویم.

     

    احساس می کنم تا حدودی اثر برخوردهای نامطلوب محیطی در زندگی من پررنگ تر هستند. البته شخص گوینده برای من مهم هست. در این موارد تفاوتهای شخصیتی افراد رو برای خودم بازگو می کنم تا آثار نامطلوب رو به حداقل ممکن برسونم.

     

    سبز باشید و برقرار.

     

  11. سارا حق بین گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    سلام به دوستان

    با افزایش سن و قرار گرفتن در محیط های بزرگ و بزرگتر و افزایش تعاملات اجتماعی و خانوادگی و حتی مسائل و مشکلات زندگی مسلماً حساسیت های من نسبت به مسائل کمتر و کمتر شد. البته استعداد بالایی در تشخیص این موارد دارم اما اهمیت موضوع برای من کم رنگ شده است. چون به مرور آموختم که هر چه حساس تر باشم مسائل حادتر و آزاردهنده تر خواهند شد و از طرفی دامنه دوستیها و ارتباطاتم که برای من بسیار مهم است کوچکتر می شود. در حال حاضر فقط نسبت به مسائل مهم شخصی و زندگی ام حساسیت دارم و نظرات تعداد بسیار اندکی از اطرافیانم که دیدگاه آنها را نسبت به دیدگاه خودم وسیع تر و منطقی تر می دانم می تواند روی من موثر واقع شود. در شرایط این چنینی جمله اسکارلت در کتاب بر باد رفته همیشه در ذهنم نقش بسته است: “فردا صبح بهش فکر می کنم.”

    در مقابل اظهارنظرهای سایرین سعی می کنم با لبخندی یا جوابی در قالب شوخی یا بی تفاوتی از این مرحله گذر کنم و سالهاست که دیگر حتی بعد از چند ثانیه آن موضوع را به یاد نمی آورم البته به علت کم بودن اهمیت موضوع و شخص گوینده.

    بطور کلی در بین دوستان و همکارانم به آدم با جنبه و با ظرفیتی معروفم که البته خودم با صفت پوست کلفتی موافق ترم.

    چون فرد برونگرایی هستم هم تشویق و هم تنبیه بر روی من موثر است. البته اینکه چه کسی تشویق و تنبیه را انجام دهد مهمتر از فعل آن است. در تشویق ها علاوه بر احساس شادی و شعف بسیار، تلاش می کنم تا حداقل اگر نمی توانم سطح فعلی را ارتقا دهم تنزل نداشته باشم و در تنبیه ها به دنبال راه حل و کم کردن ضعف ها هستم البته با کمی احساس ناراحتی و یأس کوتاه مدت : )

  12. من خیلی به تهدیدهای جزیی محیط حساس نیستم ولی نسبت به افرادی که خودمو پایینتر میدونم حساستر و شکننده تر هستم. درکل فکر میکنم پوست کلفت باشم مخصوصا که رفتارهای تحریک برانگیز دیگران با شوخی جواب میدم و نمیزارم خیلی فضای تهاجمی یا تدافعی بشه

  13. داود شاکری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    سنسورهای ذهنی من متاسفانه به شدت به محیط حساس هستند و کوچکترین تشویق و تنبیه را تا آخرین حد ممکن بزرگنمایی می کنند و به زبان عامیانه خیلی پوست نازک هستم. گاهی اوقات در هنگام رانندگی صدای بوق یک ماشین دیگر و یا الفاظ تند احتمالی می تواند به شدت حال مرا برای چند لحظه خراب کند و با کنار هم چیدن حوادث مشابه از کودکی تا آن لحظه، مثل زالو عزت نفس من را بمکد و به همین ترتیب وقتی با تحسین و تمجید دیگران حتی در حد کم نیز مواجه می شوم خوشحالی فراتر از اهمیت آن اتفاق از خودم نشان می دهم. و البته روی هم رفته اثر تشویقات به مراتب کمتر از اثرات تنبیهات است.

  14. محسن سعیدی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    سلام

    معمولا در درباره “تهدیدهای جزئی محیطی “زیاد حساسیت به خرج نمیدم .البته بستگی به این هم داره که اون رابطه چه رابطه ای ممکنه باشه.رابطه من با همکارانم ؟با خانواده ام ؟با دوستانم؟عموما وقتی رابطه قراره بلند مدت باشه و از مدتی قبل هم شروع شده باشه حساسیت خاصی به این تهدیدهای جزیی ندارم ،چون میدونم در بلند مدت این تهدیدها وجودندارند.و به هرحال هرچند وقت یک بار اتفاق خواهد افتاد.

    اما اگر رابطه کوتاه باشه یا تازه شروع شده باشه نسبت به این تهدیدها حساس هستم و سعی میکنم مرز بین خودم و طرف مقابل رو مشخص کنم .(سعی میکنم) البته بعضی وقتها اونهایی که رابطه طولانی تری با من دارند از رفتارم با آدمهای جدید تعجب میکنند.

    زیاد به تشویقهای محیط اهمیت نمیدم (ملاک ارزیابی موفقیت و دستاوردهای خودم ،خودم هستم ،)و نسبت به تنبیه ها اگر درراستای هدف من باشند بها میدم و اگر در راستای هدف من نباشند و ناشی از سوءبرداشت طرف مقابل یا محیط باشه توجهی نمیکنم .و معمولا سعی هم نمیکنم که فرض اشتباه طرف مقابلم رو اصلاح کنم .

    متشکرم

  15. سید میثم صباغ گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    در مورد سنسورهای ذهنی خودم احساس می کنم فعال هستند منتها فعالیت کم یا زیاد اونها رو نمیتونم ارزیابی کنم (عیار مناسبی به ذهنم نمی رسه) …

    کنترلم قابل قبوله … تلاش می کنم که صبر کنم و موضوعی که مطرح شده تشویق ها یا طعنه ها و توهین های شنیده شده رو چندین بار مرور کنم، بگردم دنبال ریشه هاش … یه جورایی فضا رو مستهلک کنم …

    تشویق های محیطی اثرات خوبی روم میذارند ولی در مقایسه، اثرات نامطلوب و تنبیهات محیطی طولانی تر و شدیدتر هستند که گاهی بابت یک حرف نیشدار روزها درگیری ذهنی پیدا می کنم…

  16. سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟

    فکر می کنم نسبت به تهدیدهای جزئی محیطی ” بسیار حساس ” هستم و بعد از خواندن درس، این را یک نقطه ضعف و نتیجه کم بودن عزت نفس می دانم. مثلا گاهی از اشتباه کوچک همکار یا دوستم بسیار آزرده می شوم و این آزردگی روی رابطه مان تاثیر زیادی می گذارد. یا اینکه در خصوص فراهم نبودن برخی امکانات جزئی در محل کار، بیش از حد حساس هستم.

     

    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟

    فکر می کنم بهترین روش، « تقویت عزت نفس »، از راه تقویت چهار منبعی باشد که در درس قبل مطرح شد.

    ۱- سعی کنیم به چیزهایی که اخلاقی می دانیم بیشتر عمل کنیم.

    ۲- برای خود دستاوردهای مشخص و مناسبی به عنوان هدف تعیین کنیم و بعد تحقق آنها، توجه کنیم که چه چیزی به دست آورده ایم.

    ۳- سعی کنیم حد و مرز صحیح تاثیرگذاری بر محیط را بدانیم. از میزان تاثیرگذاری انتظار بیش از حد نداشته باشیم و اگر جایی می توانیم محیط را کنترل کنیم و به هر دلیلی این کار را انجام نمی دهیم، رویه خود را تغییر دهیم.

    ۴- توجه کنیم که لازم نیست از سوی همه پذیرفته شویم. مشخص کنیم که دوست داریم چه کسانی ما را بپذیرند و راه هایی برای مقبولیت بیشتر نزد آنها پیدا کنیم.

     

    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟ آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟

    صادقانه، از برخوردهای نامطلوب آسیب بیشتری می بینم.

  17. الهه فاضلی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    من معمولا متوجه فضای مثبت یا منفی اطرافم هستم، البته بسته به میزان رسمی یا غیر رسمی بودن جو میزان حساسیتم متغیر خواهد بود. وقتی احساس تهدید شدن میکنم ناخودآگاه گفتگوی درونیم فعال میشه و از این طریق خودمو آروم میکنم تابعدش بتونم تحلیل کنم. هر زمانی که خودم خودمو تشویق کردم یا مورد تشویق دیگران قرار گرفتم حس و عملکرد بهتری داشتم.

  18. پیش نوشت:قبل از اینکه به سوالی بخواهم پاسخ دهم به چند نکته  دوست دارم اشاره کنم

    نکته اول اینکه عزت نفس در وجود ما ظاهرا در دوران کودکی تا سه سالگی قسمت عمده ای از آن شکل میگیرد در واقع کودکان در این دوران به این نتیجه میرسند که در خاررستانی با  چند گل ویا در گلستانی با چند خار زندگی میکنند واز طرف دیگر اینکه تا چه اندازه کودک احساس کند که من خوب هستم ودیگران هم خوب هستند ( اشاره به کتاب وضعیت آخر http://www.adinehbook.com/gp/product/9647097115) در اینکه در آینده تا چه حد عزت نفس بیشتری دارد موثر است واز طرف دیگر داشتن علم به اینکه عزت نفس چیست چه عواملی برآن موثر است و مسائلی از این دست فقط نصف ماجراست چرا که زمانی که مدیر من با حالتی عصبانی از من انتقاد میکند و انجام نداده های مرا  به رخم میکشد و کل شخصیت مرا به باد انتقاد میگیرد بعید است که بتوانم به خاطر بیاورم که من در متمم چه اموختم  پس خواهشا دائم نگویید که  از زمانی که این مطالب را میخوانم عزت نفسم بیشتر شده چرا که مسئله عزت نفس به سالها ممارست نیاز دارد تا شاید آنچه از دوران کودکی  در ما نهادینه شده تغییر کند

    پاسخ سوال اول:خیلی از دوستان اشاره کردند که بستگی به اینکه چه کسی این حساسیت را بر انگیزد در ما متفاوت است  به نظر من درست است اما کامل نیست چرا که گاهی کسی که مااصلا قبولش نداریم حرفی  به ما میزند که به شدت در ما اثر میکند از این رو به نظر میرسد به قضاوت درونی ما نسبت به افراد بر میگردد و تا حدودی ناخود آگاه است و به حال ما در ان  لحظه هم ربط دارد به طوری که گاهی ما پوستمان کلفت تر وگاهی پوستمان نازکتر میشود

    سوال دوم: چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟

    در زمانهایی که هدفمند حرکت میکنم و میدانم به دنبال چه میگردم کمتر کسی میتواند با نقد من یا شخصیتم مرا تحت تاثیر بگذارد اما گاهی مسئله از این هم پیچیده تر است به نظر میرسد  که چالشی  اساسی رخ میدهد مثل اتفاقی که برای من افتاد دوستی که صمیمیتی نسبتا زیاد با من داشت روزی به او زنگ زدم وبسیار سرد با من برخورد کرد تصمیم گرفتم علت را جویا شوم او تهمت های ناروایی به من زد و شروع به نصیحت کردن من کرد  من به قدری جا خورده بودم وشکه شده بودم که تا دو روز آب هم از گلویم به سختی پایین میرفت این تجربه ی تلخ از زیر سوال رفتن عزت نفس مرا وا داشت که به این فکر کنم واقعا چه  راه حلی برای این تهدید  ها وجود دارد هنوز پاسخی قطعی برای ان ندارم اما فکر میکنم دفاع نکردن از خود در این زمینه در برابر طرف مقابل و فکر کردن به این موضوع که واقعا چقدر انتقاد ان طرف به جاست و تا چه حد مقرضانه به حل مسئله در همان لحظه به ما در کنترل خودمان و بعد در کاهش نیافتن عزت نفس کمک میکند اما کاملا موثر نیست.

    سوال سوم: اثر تشویق وتنبیه: اصولا باید یکسان باشد اما به نظر میرسد سو گیری ذهن ما به سمت اثر تنبیه بیشتر است

  19. مائده روشنعلی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    پاراگراف آخر قسمت حساسیت بیش از حد یه مقدار برام مبهم بود. من زمانی عزت نفس بالایی دارم که متوجه برخوردهای توهین آمیز طرف مقابل باشم و در مقابل عکس العملی از خودم نشون ندم یعنی همون عبارت عامیانه پوست کلفت بودن که شما اشاره کردید. اینکه من متوجه رفتار توهین آمیز طرف مقابل نشم و عکس العملی نشون ندم که کار مهمی انجام ندادم.

    من آدمها رو به دو دسته تقسیم میکنم اونهایی که نظرشون برام مهمه اونهایی که نظرشون برام مهم نیست. زمانی که پیام یا رفتاری از آدمهای گروه دوم دریافت میکنم چه مثبت چه منفی، اثری رو من نداره چون نظرشون برام مهم نیست (خوشبختانه یا متاسفانه تعداد افراد این گروه خیلی بیشتر از گروه اولن). اما در صورت مواجهه با رفتار و پیام گروه اول سعی میکنم تحلیلشون کنم نه خیلی زود خوشحال میشم و نه خیلی زود ناراحت میشم. تا قبل از دوره کارگاه زندگی شاد پیام های منفی بیشتر از پیام های مثبت روی من تاثیر داشت اما الان یاد گرفتم از برخوردهای خوبش بیشتر لذت ببرم  و از برخوردهای بدش در جهت رفع اشکالات خودم استفاده کنم چون طبق تقسیم بندی اولیه ام این آدم جزء اونهاییکه نظرشون برام مهمه پس باید یه تجدید نظری تو رفتارم داشته باشم

     

     

    • گروه متمم گفت:

      مائده‌ی عزیز.

      شاید توضیح زیر کمک کننده باشد:

      حالت اول را در نظر بگیرید:

      ممکن است یک نفر کلاً متوجه برخوردهای توهین آمیز دیگران نشود.

      حالت دوم:

      ذهن یک نفر به شکلی عادت می‌کند که توهین‌ها را نبیند یا فیلتر کند.

      شاید بتوان حالت اول را به فردی که نابینایی دارد و نمی‌تواند پلاک ماشین‌ها را هنگام رانندگی بخواند تشبیه کرد و حالت دوم را به کسی که بینایی دارد، اما چشمش هنگام رانندگی، پلاک خودروها را نمی‌بیند. چون می‌داند که اطلاعات مهم دیگری (مانند موقعیت خودروها و سرعت آنها و شکل مسیر) وجود دارد که می‌تواند در رانندگی او نقش مهم‌تری داشته باشد.

      ما به تدریج، می‌آموزیم که در فرایند ادراک خود چه چیزهایی را حذف و چه چیزهایی را دریافت و پردازش کنیم.

      وقتی می‌گوییم که افراد با عزت نفس پایین، Hypersensitive می‌شوند، منظورمان این است که ذهن‌شان حتی اطلاعات جزئی برخوردهای توهین آمیز (یا قابل تفسیر به توهین)‌ را که باید “نبیند” و “فیلتر کند” همچنان می‌بیند و پردازش می‌کند.

  20. من سنسورهای ذهنی آنچنان حساسی ندارم!
    شاید گاهی اوقات با اشاره دیگران متوجه نکته ای منفی در رفتاری دیگری با خودم بشوم.

    اما روش های من:

    احساس می کنم از زمانی که خیلی جدی تر مطالعه می کنم، مقاومتم خیلی بیشتر شده.از خواندن کتاب های روانشناسی که بگذریم ادبیات تاثیر بسیار زیادی در وسعت بخشیدن به نگاه من در مواجه با رفتارهای انسانی داشته است.من به وضوح تاثیر مطالعه ی مادام بوواری فلوبر یا مرغ دریایی چخوف و آناکارنینای تولستوی را در نگاهم به زندگی حس می کنم.البته مطمئنم که هنوز به درک درستی از این آثار نرسیده ام و نیاز به دوباره خوانی های پیاپی است.

    مورد دیگری که به شکل شگفت انگیزی یاری ام کرده، نوشتن یادداشت های روزانه است، با نوشتن و تحلیل اتفاقات به شکل بهتری می توانم از آسیب خوردن عزت نفسم جلوگیری کنم.

    و درباره تشویق و تنبیه:

    اثر تشویق را خیلی بیشتر احساس می کنم.

    و هر زمان که با نکته ای منفی روبرو می شوم سعی میکنم تشویق ها را مرور کنم.