Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران


نشانه های عزت نفس پایین

منطقی است قبل از بحث بیشتر درباره‌ی عزت نفس، به یک سوال کلیدی بپردازیم: آیا اساساً شما مشکل عزت نفس دارید؟

به عبارت دیگر آیا لازم است برای افزایش عزت نفس وقت بگذارید و به آن فکر کنید؟

برای یافتن پاسخ این سوال باید با نشانه های عزت نفس پایین آشنا باشیم و آن‌ها را در افکار، گفتار و رفتار خود بیابیم.

این درس و دو درس بعد، به علائم عزت نفس پایین اختصاص پیدا کرده‌اند و به شما کمک می‌کنند تا برآورد بهتری از میزان عزت نفس خودتان داشته باشید. پس از این که با نشانه های کمبود عزت نفس بیشتر آشنا شدید، با انگیزهٔ بیشتری راه های تقویت عزت نفس را دنبال خواهید کرد.

در درس حاضر، به سراغ مقاله‌ای از موریس روزنبرگ و تیموتی اُوِنز می‌رویم و با مفهوم «حساسیت بیش از حد» یا «Hypersensitivity» آشنا می‌شویم (+).

حس‌تان به خودتان چیست؟

هر یک از ما تصویر و تصوری از خودمان در ذهن داریم.

قرار نیست این تصویر، همان ذهنیتی باشد که دیگران از ما دارند. حتی قرار نیست این تصور، به تصویر ذهنی دیگران، نزدیک باشد.

اما به هر حال، این تصویر در ذهن ماست و ما با آن زندگی می‌کنیم.

آیا ما این تصویر را همیشه به یک اندازه دوست داریم؟ قطعاً چنین نیست.

قضاوت ما درباره خودمان یک قضاوت ایستا و ثابت نیست و نمیتواند باشد. ممکن است یک رو حسمان به خودمان کمی بد شود و روزهای دیگر خودمان را بیشتر دوست داشته باشیم.

اما این را هم می‌دانیم که نوسان این علاقه، چندان هم شدید نیست.

منطقی است که انجام یک کار خِیر، حس ما را به خودمان کمی بهتر کند و شنیدن یک انتقاد، کمی حس‌مان را بد کند. اما رابطهٔ ما با خودمان نمی‌تواند پیوسته در محدودهٔ عشق تا نفرت، نوسان داشته باشد.

تحقیقات انجام شده درباره‌ی افرادی که عزت نفس پایین دارند نشان می‌دهد که قضاوت این افراد نسبت به خودشان، به سرعت تغییر می‌کند و در این زمینه بسیار بیشتر از افراد عادی نوسان و تغییرات را تجربه می‌کنند.

منظور از حساسیت بیش از حد یا Hypersensitivity چیست؟

محدودیت در دسترسی به این مجموعه درس

دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۴۰۳۸ نفر از متممی‌ها مجموعاً ۱۵۶۴۷ تمرین در درس‌های عزت نفس ثبت کرده‌اند.

با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

  شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل

  حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی

  کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان

  چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی

  دوره MBA (مطالعه منظم درس‌های مدیریتی)

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

تمرین درس نشانه های عزت نفس پایین

سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روش‌هایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار می‌گیرید؟

  آیا از پیام‌های مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر می‌پذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر می‌گذارد؟

  آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام می‌دهید که بتوان آن‌ها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارگاه آموزشی عزت نفس

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیم‌سال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۵۹۵ نظر برای نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علیرضا سرگزی

    سلام
    سنسورهای من قبلا خیلی حساس بودند ولی کم کم این حساسیت کاهش پیدا کرد!

    یکی از دلایلی که به نظر من باعث کاهش این حساسیت شد این بود که:

    به خودم گفتم تا کی برای دیگران می خواهی زندگی کنی، تا کی نظره بقیه برات اهمیت داره، این شد که گفتم فارغ از نظر بقیه برای خودم زندگی کنم و ازش لذت ببرم و باید راه خودمو پیدا کنم.

    یکی از کارهایی که انجام میدم Ignore کردنه. هرکی توهین، بی احترامی و ... میکنه رو خیلی راحت با یه جا خالی رد می کنم و به خودم می گم ارزش نداره که بیام ذهنمو با فکر کردن به این جور مسائل بی ارزش درگیر کنم، کارهای مهم تری دارم برای فکر کردن!

    با این توجیهات فعلا که دارم خوب و خوش زندگی میکنم.

    یه کاره دیگه ای هم که انجام دادم این هست که طی این چند سال گذشته وابستگی خودم رو به افراد و محیط خیلی خیلی کم کردم و این کاهش وابستگی باعث شده که حساسیتی هم به اتفاقات بیرونی نداشته باشم.

    وقتی به فردی یا مجموعه ای وابسته میشی خواه نا خواه نسبت به اتفاقات و نظرات اونها هم حساسیت بیشتری به خرج میدی.

    به طور کلی شاید قبلا تشویق ها و تنبیهات محیطی روی من تاثیر گذار بود ولی در حال حاضر تشویق های محیطی و آسیبهای ناشی از برخورد های نامطلوب در زندگیم تاثیر خیلی کمی داره، در واقع حرف مردم برام از اهمیت کمی برخورداره!

    ولی یک استثنا وجود داره:

    نظر افراد مهم زندگیم چه به صورت تشویق چه به صورت برخورد نامطلوب چه مستقیم چه غیرمستقیم، برام ارزشمنده و بهم تلنگری میزنه که مسیر زندگی گذشته رو بررسی کنم و بر اساس اون به مسیر آینده متفاوت نگاه کنم.

    چه بسا برخورد های نامطلوب محیطی حقیقت هایی رو به من یادآور بشه که برام تلخه و اون احساس ناخوشایندی که ایجاد می کنه به دلیل عزت نفس پایین من نباشه بلکه به دلیل تلخی اون حقیقت باشه.
     
    تشویق ها و تنبیهات درونی برای من خیلی تاثیر گذاره نسبت به بیرونی:

    روی کارهایی که انجام میدم فکر می کنم و برای کارهای خوبی که انجام دادم خودمو تشویق می کنم و برای کارهای خطایی که انجام دادم تنبیه میشم، این کار خیلی بهم کمک می کنه.

  1. با سپاس از متمم

    معمولا به نگاه دیگران نسبت به خودم حساس نیستم، اما گاهی تاثیری بیش از حد دارند. البته روش خاصی برای مقابله ندارم، فقط همیشه سعی کردم با بهبود نگرش و بینش خودم ، تاثیرپذیری از محیط را کمتر کنم.

    برخوردهای نامطلوب معمولاً تاثیر بیشتری نسبت به تشویق های محیطی دارند. البته بستگی به طرف مقابل یا محیط هم دارد. در برخی محیط ها که برای من مهمتر هستند طبیعتن این تاثیر بیشتر است و بعضی مواقع هم که محیط اهمیت کمتری برایم دارد، تاثیر قابل توجهی ندارد.

  2. الهام فیض اللهی گفت: (عضو ویژه)

    کامنتم رو با توجه به نگاهم به الهام امروز مینویسم. این نگاه مدتی هست که ثبات بیشتری نسبت به قبل داره.
    دز حساسیم به تهدیدهای محیطی در حدی نیست که نظرم درمورد خودم رو تا حد زیادی بالا پایین بکنه.
    همینکه در تلاشم ضعف هایی که دارم رو برطرف کنم به من حس بهتری نسبت به خودم میده. حتی اگه  اون ضعف ها رو به سادگی نمیشه برطرف کرد. همینکه میبینم از ده بار دوبارشو درست رفتار کردم(با تمام سختی ها) برای خودم ارزشمنده. به نظرم تهدیدهایی بیرونی این تغییرات بظاهر کوچک رو نمیبینند. وقتی که تمرکزت رو میذاری روی پیشرفتت، حتی اگه اپسیلون به اپسیلون جلو بری، تهدیدهای بیرونی نمیتونن اثرات منفی بجا بذارن. پس ضعف های خودم رو باور میکنم و تلاش میکنم که آروم آروم درستشون کنم، این تلاش، من رو از نوسانهای شدید حفظ میکنه.
    در حال حاضر حسم نسبت به آدمهایی که انرژی من رو با صحبتهاشون میگیرن بد میشه، به نظرم مرحله بعدی باید این باشه که نه تنها محکم باشم در برابر این تهدیدها که حتی حسی هم نداشته باشم.
    اثر تشویق های محیطی خیلی زود محو میشه و ماندگاری کمتری نسبت به اثر آسیب ها داره. تشویق ها بنظرم هیچ وقت عملکرد من رو بهتر نکرده، اما برخوردهای نامطلوب باعث میشه متوقف بشم(هرچند کوتاه). من به حال خودم رها بشم بهتر جلو میرم!

  3. مریم رئیسی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    در مورد سنسورهای ذهنی در تشخیص توهین و تحقیر جزئی باید بگم، با اینکه به طور کلی گیرایی پایینی ندارم، اما در این مورد خیلی گیرایی ندارم و ضعیف عمل میکنم. خیلی وقتها یکی متلک و طعنه میندازه اما من همچنان با لبخند و خوشحالی به صحبت باهاش ادامه میدم ! تازه بعد از مدتی که دیگری تذکر میده و‌ میگه فلان حرف رو زد و این منظور رو داشت، من متوجه میشم که قضیه چی بوده.

    البته در شرایط مختلف فرق میکنه و گاهی اوقات که در حالت داون هستم و از نظر احساسی وضعیت خیلی خوبی ندارم، حساسیتم افزایش پیدا میکنه و تهدیدهای جزئی رو بهتر تشخیص میدم.

    یکی از روشهایی که برای محکم بودن انجام میدم اینه که با خودم خلوت میکنم و سعی میکنم نقاط قوت و ارزشهای خودم رو به خودم یادآوری کنم و خودم رو‌با گذشته ی خودم مقایسه میکنم و میگم تو که اینهمه قوی بودی و همچین راهی رو طی کردی پس همچنان قوی باش و ارزشهای خودت رو‌فراموش نکن.

    در مورد تشویق و برخوردهای نامطلوب هم خیلی بستگی به این داره که از طرف چه کسانی باشه. اگر این تشویق و برخوردها از طرف کسانی باشه که برام عزیز و بسیار مهم هستند، بله خیلی تاثیر داره . اما سعی میکنم که خیلی به تشویق و برخوردهای نامطلوب دیگران اهمیت ندم.

    ولی الان واقعا نمیدونم که به یک نسبت تاثیر دارند و یا اثر تشویق بیشتر هست.

    به طور مثال در مورد متمم، امتیازهایی که میگیرم و ارزیاب شدن وغیره،‌ با اینکه برام باارزشه اما تاثیرش برای ایجاد انگیزه، در مقابل تاثیری که بازخورد گرفتن از شخص محمدرضا برام داره ، بسیار بسیار ناچیزه.

  4. پرمیس گفت:

    ۱- با توجه به نوع افراد و نوع ارتباطی که باهاشون دارم، سنسورهای حساسیتی متفاوت عمل میکنن؛ معمولا افرادی که نمیشناسمشون و یا قبولشون ندارم، حتا اگه بدترین انتقادها و توهین ها رو بهم بکنن جز چند لحظه ی کوتاه تاثیری نداره روی ذهنم؛ ولی افراد معدودی هم هستند که بسته به اینکه چقدر بهم نزدیک باشن و چقدر در برابرشون خودم باشم، متاسفانه میتونن حتا با یه اشاره و حتا با سکوت به همم بریزن.

    ۲- هر موقع کسی موفق میشه تا سنسورهای حساسیتی منو فعال کنه، با خودم صحبت میکنم و سعی میکنم تا اگه حرفشون درسته رفتارم رو عوض کنم و اگه قبول ندارم حرفاشون رو، فراموششون کنم. معمولا این مرحله رو با دلگرمی دادن به خودم پیش میبرم و اینکه هر کسی ممکنه اشتباه کنه ولی بعضی وقتا هم دعوا میکنم خودم رو. اتفاق جالبی که میفته اینه که افرادی که چند بار باعث میشن حس خوبی به خودم نداشته باشم و حرفاشون رو به فراموشی میسپارم خودشون رو هم تا جایی که امکانش هست، دیر یا زود از زندگیم حذف میکنم.

    ۳- تشویقهای محیطی، در لحظه خیلی خوشحالم میکنه ولی بعد یه مدت اگه به نتیجه برسم که اون تشویقها بی اساس بوده، اون خوشحالی جاش رو میده به تلاش برای بهبود رفتارام و اینکه اهمیت و جایگاه اون افرادی که فکر میکنم بی اساس تشویقم کردن میاد پایین. عکس این موضوع در مورد تنبیه ها و انتقادات صادقه.

    ۴- اثری که تشویقهای محیطی بر روی من میگذاره شاید به صورت موقت و لحظه ای خیلی بیشتر از برخوردهای نامطلوب محیطی باشه ولی بعد گذشت چند لحظه تا چند ساعت، این نتیجه میتونه عکس بشه. در کل، همه چی بستگی به این داره که خود من چقدر اون تشویق و یا انتقاد رو قبول داشته باشم.

     

  5. رز گفت:

    سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ 

    من قبلا نسبت به انتقاد دیگران خیلی حساس بودم وسریع واکنش نشون میدادم و بخصوص درمحیط کاربسیارازاین موضوع رنج میبردم تااینکه دچاربیماری بسیارسختی شدم که دراثرهمین حساسیت ایجادشده بود.اما باگذروندن یه سری دوره های خودشناسی ومطالعه دراین زمینه الان خیلی زیادسعی میکنم وقتی انتقادی میشنوم یا تهدید محیطی میبینم راحت تربرخوردکنم و اززاویه دیگه ای به اون نگاه کنم وبخصوص سعی میکنم اگه اون انتقاد درستی داره اون رودرخودم بررسی وبرطرف کنم .

    ثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟

    مسلما اثرتشویق بهترازاثرتنبیه .تشویق به من انگیزه زیادی میده .اما الان بیشترسعی میکنم ازتنبیه یا محرومیت درسی بگیرم واگه حقم بوده اونو تکرارنکنم ویااصلاحش کنم .کلا خیلی بادیدگاه کینه ونفرت نسبت به گوینده نگاه نکنم .

  6. سلام و روزخوش

    سنسورهای ذهنی من قبلا خیلی فعال بودند و نسبت به برخورد و قضاوت دیگران خیلی زودرنج و حساس بودم اما از زمانی که این موضوع را بررسی و مطالعه می کنم حساسیتم کمتر شده است.

    روش من این است که موفقیت ها و تواناییهایم را مرور می کنم و خودم را با گذشته خودم می سنجم و پیشرفتهایی که داشته ام مرور می کنم. این روش خودباوریم را بیشتر می کند و کمکم می کند کمتر نسبت به نظر دیگران حساسیت نشان دهم.

    اثری که تشویق های محیطی می گذارند خیلی بیشتر از آسیب ها هستند؛ با این وجود آسیب ها هم فکرم را مشغول می کنند و به برخورد مناسب و رفتار مناسبی که باید داشته باشم فکر می کنم !

  7. سلام

    برای من این سنسورها رو بعضی موارد حساستر عمل می کنند.بخصوص اگر احساس کنم ،حرفی یا رفتاری سادگی من رو مخاطب قرار داده .یعنی من رو ساده فرض کنند.اینجور مواقع خیلی احساس بدی پیدا می کنم و حالم بد می شه و رفتارهای احساسی انجام می دم.مثل در خود فرو رفتن و اخم کردن و کناره گیری و گاهی وقتها هم پاسخ صریح دادن به طرف مقابل که اینجور مواقع حالم بهتر می شه.انگار با پاسخ دادن از خودم رفع اتهام می کنم و یا به طرف می فهمونم که اصلا اینجور نیست.

    برای محکم موندن در برابر این تهدیدها سعی کردم که اونقدر سطح داشته هام رو بالا ببرم و با مطالعه ی فراوان و تجربه های درست،احساس کمبود خودم رو جبران کنم .

    خب مسلما تشویق و تایید حس خیلی خوبی به همه ی افراد می ده که نشان از پذیرفته شدنشون داره.برای من اما تایید و تشویق مهم هست البته قبلا خیلی مهمتر بود.ولی با شناخت خودم و کار کردن روی خصلتی که تایید طلبی می نامیدمش،تونستم میزانش رو پایین بیارم.در مورد انتقاد هم دو رفتار در پیش می گیرم.یا می پذیرم  یا اینکه در صدد پاسخگویی و رد این انتقاد برمیام.البته اگر انتقادی رو اول نپذیرفتم و واکنش نشون دادم ،اما از خیلیها این انتقاد رو شنیدم ،سعی می کنم برگردم به خودم و ببینم علت چی بوده و اگر واقعا درسته،سعی کنم که برطرفش کنم.
    از طرفی خیلی وقتها وقتی نادیده گرفته شدم یا روی مورد خاصی قابلیتهای من رو حساب نکردن،و من خلافش فکر می کردم و تصورم خلاف تصور طرف مقابل بود،واکنشم این بوده که واقعا نشون بدم اشتباه کرده.مثلا تو دوره ی ارشد چون رشته ی تحصیلی من با لیسانسم متفاوت بود ،استاد امار و روش تحقیق همون روز اول شروع ترم،به من گفت که انصراف بدم.ولی من موندم و نمره دوم کلاس شدم. موارد اینجوری زیاد داشتم.
    طبق نظریه ی آدلر روانشناس معروف،عقده ی حقارت در همه ی انسانها وجود داره و همین عقده باعث خیلی پیشرفتها در بین خیلی از افراد می شه.
    ” نیروی پویا در پس رفتار افراد،تلاش برای موفقیت و برتری است.
    همه ی نشانه های روان رنجوری برای محافظت از عزت نفس فرد به وجود می ایند.” آلفرد آدلر

  8. عزیزاله پوراحمدیان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    ۱ – خیلی زیاد. تقریبا طرز نگاه افراد هم برایم قابل تفسیر و برداشت است.

    ۲ – آشنا شدن و افازیش آگاهی در حوزه عزت  نفس.

    ۳ – قبلا آسیبها هر چند اندک فاجعه بود و لی پاداشها هرقدر زیاد تاثیر اندک داشتند.

    ۴ – یک سخت گیر تمام عیار و کمال گرای مطلق بودم . خوش بختانه بهتر شدم با فایل صوتی و کتابها و مطالب مرتبط دیگر . متشکرم.

  9. علی گفت:

    با سلام
    با تشکر از ارائه این درس.
    برای من بیشتر اعتماد بنفس دخیل است،به این معنی که در کارهایی که دارای مهارت هستم سنسور های ذهنی من اثر محیطی خیلی کمی میپذیرند  و در کارهایی جدید نیز نظرات برخی اشخاص خاص برای من حائز اهمیت است.
    برای مقابله با این تهدیدمحیطی که فراوان هم هستند در حال آموزش و اجرا دائمی تکنیک های عزت نفس هستم که اثرات خیلی خوبی داشته است مثل حمایت بالغ درون از کودک درونم
    تشویق قطعا اثرات انگیزشی معجزه آسا یی دارد و سبب فعال شدن خلاقیت بیشتر من میشود.برخورد نامطلوب سبب عدم تمرکز و درنتیجه خطا در تصمیم گیری و اجرا میگردد.در این مورد خاطره دارم از تعطلیات نوروز امسال که بسیار به این موضوع نزدیک است؛ امسال نوروز بهمراه خانواده و چند تایی از فامیل درجه یک تهران بودیم و من چون آدرس های تهران را بهتربلد بودم قرار شد با یک ماشین به گردش برویم.قرار روز اول بازدید از برج میلاد بود که من بوسیله map گوشی سریعترین مسیر را پیدا کردم،اما یک تابلو را رد کردم و وارد مسیر دیگری شدیم، من تلاش مجددکردم در این لحظه همراهان شروع به شوخی و تیکه انداختن کردن (به قصد خنده) اما همان اثر منفی محیطی سبب شد که من چندین بار مسیر را اشتباه بروم.
     
    در انتها لینک یک فیلم تاثیرگذار از اثر تشویق را برای متممی های عزیز میگذارم امیدوارم که مورد توجه واقع شود. http://www.aparat.com/v/k7XIC

  10. سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    زمانی کمترین تعریف ها یا انتقادها رو جدی می گرفتم، یادم میاد یکبار فقط بخاطر نظر یک فروشنده کفشی رو خریدم که اصلا اندازه من نبود! با گذشت سالها و تلنبار شدن این دست خاطرات الان خیلی کمتر به انواع تهدیدها واکنش نشون میدم و تصمیم نهایی رو سعی می کنم با نظر خودم بگیرم.
    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    برای من بیشتر تجربه کارساز بوده و گاهی هزینه بالایی بابت این تجربه داده ام!! بطور مثال دوستی داشتم که همیشه کار کردن من رو مورد انتقاد قرار می داد و همیشه می خواست من رو متقاعد کنه که تو داری وقت و عمر و جوانی ات رو هدر میدی! من کارم رو رها نکردم ولی تاثیر منفی زیادی روی کارم گذاشت و بعد از مدتها متوجه شدم خود اون شخص در شرف انجام کاری دقیقا” مشابه من هست!! چنین اظهارنظرهای مغرضانه ای باعث شده وقتی کسی نظر مثبت یا منفی خود را  ابراز می کنه، قبل از هر تصمیمی کمی با خودم خلوت می کنم تمام جوانب رو می نویسم، با کس دیگه ای مجددا” مشورت نمی کنم! اجازه می دم افکارم از اون فکر کاملا” رها بشه و دوباره از نو  مثل یک موضوع جدید بهش نگاه می کنم.
    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟
    آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟  قطعا” تشویق جذاب است فقط اشکال در اینه که ما کمتر متوجه تهدیدات پشت یک تشویق نابجا می شیم! گاهی لازم هست کسی با صدای بلند مارو از تهدیدی آگاه کنه ولی بجای اون مارو به ادامه مسیر تشویق میکنه!

  11. افسانه گفت:

    سلام

    حساسیت زیادی ندارم معمولا دیر متوجه می شوم مخصوصا تهدید جزیی، روش من هم اینطور هست که زود واکنش نشان نمیدهم. درموردش فکر می کنم و تحلیل و ریشه های اون تهدید رو پیدا می کنم و فراخور اون راه حلی پیدا می کنم. گاهی در یک گفتگو پاسخ می دهم، گاهی مستقیما در موردش با طرف صحبت می کنم،…
    معمولا از تشویق ها،‌ خوشحال می شوم اما بنظرم اثر برخورد نامطلوب طولانی تر در من باقی می مونه و امیدم رو کاهش می ده. مدتی طول می کشه تا کنار بیام با یک برخورد توهین آمیز، گاهی پاسخ سریع نمی تونم به توهین بدم فقط ناراحت می شم و سکوت می کنم و اغلب تمام دفاعم رو نمی تونم انجام بدم. نصف حرفهام بعدش یادم می یاد.
     
    به یک نسبت نیستند. تنبیه اثر بیشتری داره و هیجان بیشتری رو به من منتقل می کنه. در تنبیه کمی هم به این فکر می کنم که لیاقتم بوده اما در تشویق فکر نمی کنم لیاقتم بوده فکر می کنم خوب بابت اون کار، اون مهارت، اون موفقیت تشویق شدم و این ربطی به من نداره به اون فعالیت ربط داره، حال آنکه در تنبیه فعالیت رو ازخودم و وجودم جدا نمیدونم و در هم تنیده با ارزش خودم می دونم!!؟؟؟

  12. سنسورهای ذهنی من،در گذشته چندان در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس نبود ، ولی در حال حاضر، شاید به خاطر برخی درگیری ها و مسایل ناراحت کننده ای که برام پیش اومده ، و قطعا به من آسیب رسونده ، حساسیت من بالا رفته.
    روش من برای مقابله  اینه که اگر منبع تهدید رو قبول نداشته باشم ، سعی می کنم خود تهدید رو ندیده بگیرم ،یا بسته به موضوع و شرایط خلافش رو به خودم ثابت می کنم. ولی در کل امروز فکر میکنم یکی از المانهای خوشبختی،کم اهمیتی نظرات دیگران برای آدمه.یعنی به قضاوت دیگران، در حد امکان در مورد خودم کاری نداشته باشم .
    من فکر می کنم میزان تخریب و تاثیر منفی تنبیه روی من ماندگاری بیشتری داره.

  13. ۱) بسیار زیاد

    ۲) ارتباط کمتر ، مقابله به مثل ، رفتارهای تهاجمی ، در برخی موارد بی تفاوت نسبت به طرف مقابل ( اصلاً راه های درستی نیستن امیدوارم با خوندن و تمرین این مطالب بتونم به راه حل های منطقی تر و با ثبات تر فکر کنم )

    ۳) در موارد تشویق بیشتر در حد چند ساعت بوده ولی در موارد برخورد های نامطلوب شاید چند روز ( البته الان سعی می کنم به نوعی رفعشون کنم ) ( میدونم این نشونه ی اهمیت دادن به حرف دیگرانه و حساسیت منه )

     

     

  14. – سنسورهای ذهنی من خیلی حساس بودند اما مدتهاست که دارم روی خودم کار میکنم تا سره را از ناسره تشخیص دهم و حساسیتهای بیجا را حذف کنم.

    – سعی کردم با مطالعه و افزایش خودشناسی محکمتر عمل کنم.

    – معمولا تشویق و تنبیه با توجه به مرجع اعمال، اثرات متفاوتی داشته ولی بنظر میرسد که تنبیه اثر مدت دارتری روی من داشته است.

     

  15. آرزو بوبه رژ گفت: (عضو ویژه)

    میشه گفت سنسورهای من قوی ان اما در طول زمان سعی کردم تاثیرش رو روی خودم کمتر کنم(البته در موارد انتقاد چون تشویق ها واقعا به دلم میشینه و بهم انرژی میده)

    اینکه چطور تاثیر انتقادها رو کم کردم هم به این برمیگرده که با خودم به این نتیجه رسیدم که حتی افرادی که از من انتقادی میکنند هم نظرشون به سرعت درمورد همون موضوع تغییر میکنه و لازم نیست من انرژی م رو روی انتقاد اونا بذارم و سعی کردم کمتر اجازه بدم انرژی منفی حاصل از این انتقادها وارد روحم بشه و خیلی وقتها با یادآوری این نکته به خودم که من قوی ام و نیاز به تایید کسی ندارم و خودم می تونم همه کاری کنم و برای زندگیم و شادی بیشترم تصمیم بگیرم، به خودم آرامش بدم.

    باید بگم تشویقها در لحظه خیلی انرژی بهتری بهم میده اما به دلایلی تاثیر کوتاه مدت تری از انتقادها داره و دلیل اصلیشم اینه که من تشویق ها رو تو ذهنم مرور نمیکنم اما انتقادها رو مرور میکنم. باید بیشتر رو این بخش هم کار کنم

  16. معصومه خزاعی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

    – نسبت به حفظ احترام و ارزش برای خودم حساس هستم و از طرفی در تلاش برای اصلاح و بهبود رفتارم می باشم. در صورت بروز تهدیدهای محیطی، حساسیتم نسبت به نظرات همه اطرافیان یکسان نیست و با توجه به شناختی که از افراد دارم، حساس می شوم. صحبت ها و نظرات بعضی ها را عمداً نشنیده می گیرم، درخصوص نظرات بعضی ها، به پشتیبانی و دفاع از خودم می ایستم و درخصوص نظرات افراد خاصی که برایم اهمیت دارند حساسیت بیشتری دارم و سعی می کنم با تامل بیشتر، دلیل بروز آنرا بررسی کنم.
    – برای اینکه سریعا در برابر این تهدیدها موضع گیری نکنم، مدت زمانی را بر روی گفته و نظر شخص فکر می کنم البته بسته به اینکه طرف مقابلم چه کسی است؟ اصلا آیا نیاز به حساس شدن بر روی نظر او هست؟ رفتارم را بررسی می کنم و در کشف علت و معنای تهدید صورت پذیرفته تامل می کنم.
    – نسبت به نظرات مثبت و منفی اطرافیان، با توجه به میزان صمیمیت و اولویتی که آن شخص برایم دارد حساسیت نشان می دهم. درخصوص تشویق های محیطی هم با توجه به اینکه اینگونه بازخوردها را از جانب چه کسی دریافت می کنم روی افزایش و توسعه آن رفتارها اقدام می کنم.

  17. پیمان گفت:

    من نسبت به تهدید ها و خیلی حساس هستم و زود واکنش نشان می دهم و تشویق دیگران برایم بسیار مهم است. به ویژه کسانی که نظرشان برایم بسیار مهم است و اگر آن ها از من ایراد و یا انتقادی بکنند زود واکنش نشان می دهم.

    ولی با توجه به توصیف خودم در پاراگراف بالا، تجربه ای هم دارم که این حساسیت به حداقل خودش رسید. چند وقت پیش پسرم مریض شد و من او را به بیمارستان بردم. خیلی ها ار روی علاقه ای که به پسرم داشتند ، کارهای من را نقد و یا از من ایراد می گرفتند که به طور معمول این ایرادها و انتقادها در من ایجاد واکنش می کرد و لی این بار چون سلامت پسرم برایم بسیار با اهمیت بود، بر اساس باور خودم عمل کردم و در نهایت هم حال پسرم بهتر شد و همه آن هایی که به من ایراد و انتقاد می کردند، حالا شجاعت من را در تصمیم گیری ها تحسین می کردند.

  18. سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    در بیشتر مواقع زیاد به این تهدیدها اهمیت نمی دم. ولی توی مواردی که از سمت محیطی آسیب دیده باشم و این اذیت شدن ها در بازه زمانی طولانی به من وارد شده باشد، معمولا نسبت به آن فضا حساسیتم بیشتر می شود.
    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    اغلب آدم ها به خاطر ضعف های درون خودشان نسبت به تخریب آدم های اطرافشان می زنند. معمولا سعی می کنم در یک فضای منطقی رفتار آن ها را تا حدودی تحلیل کنم. آن قسمتی که مربوط به ضعف های خودم باشد، سعی می کنم واقع بینانه بپذیرم و سعی در برطرف نمودن آن نمایم. ولی برای خودم این موضوع را شفاف می کنم که همه حرف ها و حرکات آنها نسبت به من واقع بینانه نیست و دلیلی ندارد که بخواهم آن ها را به خودم نسبت بدهم و به قول استاد از کیسه عزت نفسم خرج کنم.
    البته از وقتی که در این کارگاه شرکت می کنم نسبت به این موضوع حساس تر شده ام.
    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟
    آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟
    معمولا تشویق ها اثر مطلوبتری دارد. از بچه گی هیچ وقت از اینکه مورد توبیخ و تنبیه افراد قرار بگیرم می ترسیدم.

  19. سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟

    اون قدی که حتی تویه مهمونی هزار نفره یکی توی گوشه ای ناراحت بود ،من فک می کردم نکنه کاری کردم و از دستم ناراحت شدن:):)
    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    حرف بزنم .مثلا می رم جلو  و می گم … چیزی شده ما کاری کردیم .

    یا درمورد ناراحتیم حرف بزنم و

    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟

    معلم سوم دبستانم یه جمله رو با توپ وتشر بهم گفته هنوز یادمه و  تمام خاطراتم مال حرفهایی که نتونستم به موقعش بزنم

    آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟

    تنبیه تاثیر بدش روم بیشتر بود و تشویق رو خیلی جدی و واقعی نمی دونستم .

     

     

     

  20. سنسورهای ذهنی شما، تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟
    با این مفهوم که حرفی که زده میشد بهم بربخوره قبلا خیلی حساس تر بودم. هر حرفی رو به نوعی به خودم مربوط می کردم و رنجیده میشدم. چون فرآیند بالا بردن عزت نفس در من بر مبنای آموزش بوده و خودم گام به گام سعی کردم توانم رو در این زمینه تقویت کنم هنوز هم سنسورهام به نسبت بقیه حساس ترند، اما این نتیجه گیری ها و عکس العمل هام هستند که پخته تر شدند.
     
    چه روش‌هایی دارید تا در مقابل این تهدیدها محکم بمانید؟
    اولین و شاید مهم ترین کاری که در اینگونه مواقع میکنم کنترل خودم و جلوگیری از رفتارهای تکانشی هستش. هر چقدر زمان بگذره احتمال پادرمیانی عقل و استفاده از آموخته ها و تحلیل شرایط بر مبنای توانایی هام بیشتر میشه.
    بعدش اینکه سعی میکنم با سر برم تو شکم مساله! منظورم فیزیکی نیست J یعنی اگر احساس کنم مساله ای وجود داره که بصورت مبهم  به من برمیگرده بصورت واضح و روشن در موردش سئوال کنم (شاید در ابتدا کار خوشایندی نباشه اما الان از صراحتش لذت میبرم)
    دیگه اینکه معمولا طبقه بندی از انسانها در ذهن دارم. بعضی ها حرفشون مطلقا اهمیت نداره. بعضی ها اینجوریند که مدان نق میزنند و فقط نکات منفی رو میبینند. بعضی ها از روی حسادت ممکنه کارهایی بکنند. بعضی ها ناخواسته حرفی میزنند و بعضی ها هم واقعا قصد انتقاد دارند که باید بهشون گوش بدم و در صورت لزوم ازشون درمورد انتقادی که مطرح میکنند جزییات بپرسم تا مساله روشن بشه.
     
    اثری که تشویق‌های محیطی بر روی شما می‌گذارند در مقایسه با آسیب‌هایی که از برخوردهای نامطلوب محیطی می‌بینید چگونه است؟ آیا به یک نسبت هستند؟ یا اینکه یکی از آنها (تشویق / تنبیه) بیشتر از دیگری بر روی شما تاثیر می‌گذارد؟
    خوب واقعیتش اینه که من نمیتونم منکر بشم که تشویق ها بیشتر حال میدن! اما من به شخصه از برخوردهای نامطلوب هم برای خودم از درون یک موتور محرک، یک عامل تقویت کننده و یک منبع انگیزه میسازم. ممکنه بیشتر طول بکشه یا درد بیشتری داشته باشه اما نتیجه ش بنظرم محکم تر و ماندگارتره. سخنی منسوب به نیچه هست که :”آن چیزی که مرا نکُشد، نیرومندترم می سازد