نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران

منطقی است قبل از بحث بیشتر دربارهی عزت نفس، به یک سوال کلیدی بپردازیم: آیا اساساً شما مشکل عزت نفس دارید؟
به عبارت دیگر آیا لازم است برای افزایش عزت نفس وقت بگذارید و به آن فکر کنید؟
برای یافتن پاسخ این سوال باید با نشانه های عزت نفس پایین آشنا باشیم و آنها را در افکار، گفتار و رفتار خود بیابیم.
این درس و دو درس بعد، به علائم عزت نفس پایین اختصاص پیدا کردهاند و به شما کمک میکنند تا برآورد بهتری از میزان عزت نفس خودتان داشته باشید. پس از این که با نشانه های کمبود عزت نفس بیشتر آشنا شدید، با انگیزهٔ بیشتری راه های تقویت عزت نفس را دنبال خواهید کرد.
در درس حاضر، به سراغ مقالهای از موریس روزنبرگ و تیموتی اُوِنز میرویم و با مفهوم «حساسیت بیش از حد» یا «Hypersensitivity» آشنا میشویم (+).
حستان به خودتان چیست؟
هر یک از ما تصویر و تصوری از خودمان در ذهن داریم.
قرار نیست این تصویر، همان ذهنیتی باشد که دیگران از ما دارند. حتی قرار نیست این تصور، به تصویر ذهنی دیگران، نزدیک باشد.
اما به هر حال، این تصویر در ذهن ماست و ما با آن زندگی میکنیم.
آیا ما این تصویر را همیشه به یک اندازه دوست داریم؟ قطعاً چنین نیست.
اما این را هم میدانیم که نوسان این علاقه، چندان هم شدید نیست.
منطقی است که انجام یک کار خِیر، حس ما را به خودمان کمی بهتر کند و شنیدن یک انتقاد، کمی حسمان را بد کند. اما رابطهٔ ما با خودمان نمیتواند پیوسته در محدودهٔ عشق تا نفرت، نوسان داشته باشد.
تحقیقات انجام شده دربارهی افرادی که عزت نفس پایین دارند نشان میدهد که قضاوت این افراد نسبت به خودشان، به سرعت تغییر میکند و در این زمینه بسیار بیشتر از افراد عادی نوسان و تغییرات را تجربه میکنند.
منظور از حساسیت بیش از حد یا Hypersensitivity چیست؟
دسترسی کامل به این درس و ۴۰ درس دیگر دربارهٔ عزت نفس برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۳۸۵۷ نفر از متممیها مجموعاً ۱۵۲۵۷ تمرین در درسهای عزت نفس ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۴۰ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
شخصیت شناسی | خودشناسی | تحلیل رفتار متقابل
حمایت اجتماعی | استرس | پرورش تسلط کلامی
کوچینگ | مهارت ارتباطی | مذاکره | فن بیان
چگونه شاد باشیم | مدیریت انگیزه | برنامه ریزی
دوره MBA (مطالعه منظم درسهای مدیریتی)
تمرین درس نشانه های عزت نفس پایین
سنسورهای ذهنی شما تا چه حد در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی حساس است؟ چه روشهایی را برای مقابله با این تهدیدها به کار میگیرید؟
آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟ یا یکی از این دو (پیام مثبت / پیام منفی) بیشتر از دیگری روی شما تأثیر میگذارد؟
آیا در گذشته (یا همین الان) کارهایی انجام میدهید که بتوان آنها را مصداقِ «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن دانست؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارگاه آموزشی عزت نفس به شما پیشنهاد میکند:
- عزت نفس چیست؟ بررسی راهکارهای افزایش عزت نفس (نقشه راه درس)
- دقیق ترین تعریف عزت نفس چیست؟
- پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت
- تعریف اعتماد به نفس چیست؟ تفاوت اعتماد به نفس و عزت نفس در چیست؟
- پرسشنامه اعتماد به نفس | شاخص عمومی اعتماد به نفس + اعتماد به نفس اجتماعی
- راه های تقویت اعتماد به نفس چیست؟ | معرفی چهار منبع اصلی افزایش اعتماد به نفس
- نشانه های عزت نفس پایین | حساس بودن بیش از حد به حرف و نظر دیگران
- کمبود عزت نفس و آثار آن در رابطه عاطفی
- عوامل عزت نفس | چهار منبع اصلی عزت نفس چیست؟
- چالش ها، راهکارها و روشهای افزایش عزت نفس در محیط کار و زندگی
- حرف و نظر دیگران چقدر برایتان مهم است؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- هنگام گفتگو با خود، در مقابل خودتان هستید یا کنار خودتان؟
- تفکیک تجربه ها به رویداد و احساس و تفسیر – از ضروریات افزایش عزت نفس
- برندسازی درونی | خودتان را یک چرخدنده نبینید!
- نقش پذیرش خویشتن در حفظ و افزایش عزت نفس
- نکتهای پیش از قضاوت کردن در مورد دیگران
- درباره اعتراف به اشتباه
- افزایش عزت نفس و هنر بازخورد گرفتن درست
- مسئولیت پذیری و نقش آن در افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس از طریق توسعه مهارتها
- ابراز وجود و مهارت جرات ورزی (صراحت و قاطعیت)
- پرسشنامه ابراز وجود (تست راتوس)
- نکتهای درباره اصالت
- زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
- تأثیر استفاده از شبکه های اجتماعی بر عزت نفس
- اندازه گیری عزت نفس | در یک دقیقه ببینید وضعیت عزت نفس شما چگونه است
- معرفی برنامه پنج هفتهای افزایش عزت نفس
- افزایش عزت نفس: هفتهی اول از برنامه پنج هفتهای
- افزایش عزت نفس: هفته دوم از برنامه پنج هفتهای
- ده صفت مثبت من | هفته سوم برنامه افزایش عزت نفس
- خطاهای من در ارزیابی خودم و نقش آنها در کاهش عزت نفس (هفته چهارم)
- افزایش عزت نفس | فایل های صوتی (پادکست) محمدرضا شعبانعلی
- مدیریت و نظارت دائمی بر عزت نفس (هفتهی آخر برنامه پنج هفتهای)
- عزت نفس کودکان و نوجوانان
- جنبش عزت نفس و نقد آن | چه شد که عدهای مخالف بحث عزت نفس شدند؟
- چند کتاب در مورد عزت نفس
- کتاب روانشناسی عزت نفس (شش ستون عزت نفس) | ناتانیل براندن
- کتاب عزت نفس | کریستوفر مراک
- کارنامه شما در درس عزت نفس
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا سرگزی
سلام
سنسورهای من قبلا خیلی حساس بودند ولی کم کم این حساسیت کاهش پیدا کرد!
یکی از دلایلی که به نظر من باعث کاهش این حساسیت شد این بود که:
به خودم گفتم تا کی برای دیگران می خواهی زندگی کنی، تا کی نظره بقیه برات اهمیت داره، این شد که گفتم فارغ از نظر بقیه برای خودم زندگی کنم و ازش لذت ببرم و باید راه خودمو پیدا کنم.
یکی از کارهایی که انجام میدم Ignore کردنه. هرکی توهین، بی احترامی و ... میکنه رو خیلی راحت با یه جا خالی رد می کنم و به خودم می گم ارزش نداره که بیام ذهنمو با فکر کردن به این جور مسائل بی ارزش درگیر کنم، کارهای مهم تری دارم برای فکر کردن!
با این توجیهات فعلا که دارم خوب و خوش زندگی میکنم.
یه کاره دیگه ای هم که انجام دادم این هست که طی این چند سال گذشته وابستگی خودم رو به افراد و محیط خیلی خیلی کم کردم و این کاهش وابستگی باعث شده که حساسیتی هم به اتفاقات بیرونی نداشته باشم.
وقتی به فردی یا مجموعه ای وابسته میشی خواه نا خواه نسبت به اتفاقات و نظرات اونها هم حساسیت بیشتری به خرج میدی.
به طور کلی شاید قبلا تشویق ها و تنبیهات محیطی روی من تاثیر گذار بود ولی در حال حاضر تشویق های محیطی و آسیبهای ناشی از برخورد های نامطلوب در زندگیم تاثیر خیلی کمی داره، در واقع حرف مردم برام از اهمیت کمی برخورداره!
ولی یک استثنا وجود داره:
نظر افراد مهم زندگیم چه به صورت تشویق چه به صورت برخورد نامطلوب چه مستقیم چه غیرمستقیم، برام ارزشمنده و بهم تلنگری میزنه که مسیر زندگی گذشته رو بررسی کنم و بر اساس اون به مسیر آینده متفاوت نگاه کنم.
چه بسا برخورد های نامطلوب محیطی حقیقت هایی رو به من یادآور بشه که برام تلخه و اون احساس ناخوشایندی که ایجاد می کنه به دلیل عزت نفس پایین من نباشه بلکه به دلیل تلخی اون حقیقت باشه.
تشویق ها و تنبیهات درونی برای من خیلی تاثیر گذاره نسبت به بیرونی:
روی کارهایی که انجام میدم فکر می کنم و برای کارهای خوبی که انجام دادم خودمو تشویق می کنم و برای کارهای خطایی که انجام دادم تنبیه میشم، این کار خیلی بهم کمک می کنه.
من سنسورهای به نسبت فعالی دارم و نظر دیگران اگر بخوایم یه حد وسطی بزاریم بالاتر ازحد وسط هست .البته فکر میکنم تاحدودی تونستم کنترل و مدیریتش کنم . ولی نکته جالبی که متوجه شدم با مطالعه این درس این هست که با اینکه نظرات دیگران برام مهم هست (چه مثبت چه منفی)هیچوقت به سراغ استراتژی اجتناب و گریز نرفتم و همیشه با وجود ترس از بعضی نظرات و توهین یا تحقیر یا مسخره کردن دیگران خودمو در اون موقعیت قرار دادم و بعدشم دقیقا اذیت شدم در حالیکه شاید حضور یا شرکت در اون جمع غیر ضروری بوده ولی خودم رو آگاهانه با توجه به عواقب بعد از شرکت در جمع به چالشی کشیدم که مطمئنم بودم بعدش اذیت شدن خودم هست .و به نظرم استراتژی اجتناب و گریز راهکار خوبی هست برای زمانیکه هنوز نتونستیم سنسورهای ذهنمون رو نسبت به نظرات و رفتار اطرافیان غیر فعال یا تا حدودی مدیریت کنیم .
سنسورهای من خیلی فعاله و متوجه اغلب نکته ها(منظور اصلی افراد) میشم ولی کلا از وقتی یادم میاد خیلی تحت تاثیر حرف اطرافیان نبودم، به خصوص افرادی که از نظرم موجه نیستن(یکی از عادتهای من اینه که طبق مهارتی که دارم افرادو ارزیابی میکنم تا بتونم تصمیم بگیرم نظراتشون قابل استناده یا نه.) چون به نظرم همه افراد در جایگاه قابل قبول برای نظر دادن نیستن پس نباید اهمیت داد.
ولی افراد مهم زندگیم و کسایی که از نظرم آدمهای حرفه ای در موضوع خاصی هستن ، حرفهاشون برام تاثیرگذاره و یکی از ورودیهای تصمیم گیریهامه.
مطمئنا در زمینه انتخاب افراد صاحب نظر خطا رخ دارم، برای همین سعی میکنم دایره افراد تاثیرگذارو محدود کنم تا درصد خطا کاهش پیدا کنه و همیشه در حال ارزیابی و انتخاب افراد صاحب نظر نباشم.
هرچقدر سطح آگاهی خودمونو بالاتر ببریم، نظرات خودمون قابل استناد و معتبرتر میشه و راحتتر از کنار نظرات مبهم بقیه رد میشیم.
متاسفانه سنسورهای من بیشتر از حد طبیعی فعالن و از اونجایی که غالبا پیام های منفی روز من اثاز عمیق تری دارن ، برای دفاع از خودم از رویکرد avoidance استفاده میکنم که حتی از خود اون پیام های منفی مخرب تره
مثالش هم میشه فرار کردن از جمعی که توش غریبه باشم که به کرات تکرار شده
سنسور های من قبلا به شدت حساس بودن و به کوچیک ترین اتفاقات واکنش نشون میدادن. اما با طی زمان پی بردم که مهم تر از دیگران،احساسات خودم مهم تره و این باور باعث میشد قبل از احساس شرمساری بابت حرف های دیگران به خودم فکر کنم.
وقتی یکی مسخرم میکنه یا اشتباهاتم رو توی جمع بیان میکنه و بزرگ جلوه میده، سعی میکنم به ان طف مقابل لبخند بزنم. اینکار هم باعث میشه نسبت به خودم حس خوبی داشته باشم و حرف های اون شخص رو در برابر خودم خنثی کنم،حتی گاهی وقت ها باعث شرمساری طرف مقابل خواهد شد.
بهترین مقابله با چنین موقعیت هایی وارد نشدن به تله انهاست.
بیشترین مشکل من یکی از مثال هایی است که در این مقاله قید شده است.
وقتی رای اکثریت با یک چیز خاصی باشد،حتی اگر برخلاف باور های من باشد با انها وارد بحث نمیشوم و مخالفتم را بیان نمیکنم. مگر اینکه برخلاف خط قرمز هایم باشد.
یکی از مکانیسم های حفاظت از خودی که من دارم و سالهاست راه منو سد کرده اینه که من مهارت جدیدی یاد گرفتم و میتونم برم سر کار در اون مهارت ولی هردفعه موقع رزومه فرستادن از اینکه ریجکت بشم میترسم و از این حس خوب نبودن بعدش خیلی فرار میکنم و نتیجه این شده که سالهاست دارم مهارتم رو افزایش میدم ولی هیچوقت ازش پولی درنیاوردم و سر کار نرفتم و این یکی از مهم ترین مکانیسمایی هست که جلوی پیشرفت منو گرفته
عزت نفس من خیل پایینه و برای همینه اینجام و دارم کارگاه عزت نفسو شرکت کینم
و باید بگم انقدری پایینه که پیام های مثبت دیگران رو باور نمیکنم و به طبع، روی پیام های منفی شون خیلی فکر میکنم و منو خیلی درگیر میکنه.
یه خاطره ای یادم اومد: تو کلاس زبان داشتم راجع به دوران مدرسه م صحبت میکردم و معلمم منو مسخره کرد و بچه ها هم همین طور.
ازون جلسه به بعد دیگه سر کلاس نتونستم حرف بزنم
به نظر من یکی از عوامل مهمی که باعث حساسیت بیش از حد به نقد یا نظری میشود این است که زخمی کهنه درون ما را فعال میکند. و یکی از راههای کنترل عواطف و افکار در این مواقع مشاهده و درک ارتباط آن موضوع با جراحت های قدیمی ای هست که با خود حمل میکنیم و در مرحله بعد همدلی با خود و سپس متوقف نشدن و عبور کردن از موضوع است.
داشتن هدف های چالش برانگیز که افکار و زندگی ما را جهت بدهد در اینکه بیش از اندازه درگیر حواشی و نقد و نظر دیگران نشویم تاثیر بسزایی دارد.
متاسفانه سنسورهای ذهنی من خیلی فعال هست یک تهدید کوچک در نظر من خیلی بزرگ دیده میشه و معمولا روشم خود سانسوری یا تلاش بیش از حد برای حذف تهدید هست
پیام مثبت تاثیر کمتری داره ولی مدت ها در مورد پیام های منفی فکر میکنم و در خودم دنبال دلیلش می گردم
Overprotective زیاد در مورد من مصداق داره، سعی میکنم در شرایطی قرار نگیرم که قضاونت بشم یا برای انجام هر کاری کلی فکر میکنم یا مشورت میکنم که اشتباه نباشه و در واقع از اثرات بدش جلوگیری کنم.
راستش من جزو غیرحساس ترین افراد در این مرد هستم.در ذهنم همیشه این بوده که حالا هرکسی یک نظری میده و نیازی نیست نسبت به هر چیزی واکنش منفی نشان داد.چون همیشه به این موضوع رو مد نظر قرار دادم که هیچکسی حتی نزدیکترین افراد زندگی من هم ، منو به اندازه خودم نمیشناسن و نمیفهمن و حتی اونها هم از برخی تجربه ها و عادت ها و لایه های زندگی من بی خبرن چه برسه به غریبه تر ها.چرا حرف چند نفری که ذره ای شناخت درباره من ندارن اهمیت داشته باشه؟و من عمیقاً به این باور رسیدم و شاید بشه گفت که بیشتر از این موضوع ناراحت میشم که با خودم میگم من از این آدم نظر نخواستم یا اونقدری بهش نزدیک نیستم که این حرفها رو بزنه!حتی نزدیکترین آدمها هم حق دخالت تو مواردی رو ندارن اما چرا این فرو غیر نزدیک به خودش اجازه چنین رفتار یا کارهایی رو میده اصلاً؟من چکار کردم که این فرد این جسارت رو به خودش داد!
در رابطه با سوال دوم هم شاید تاثیر پیامهای مثبت کمی بیشتر باشه.ولی نکته مهم در این است که اونهام مثل پیامهای منفی آثار لحظه ای دارن اما شاید کمی با مدت زمان بالاتر!ولی بعضی اوقات برخی پیامهای مثبت آنقدر خوبند و گوینده آن هم به دل مینشیند که واقعاً تا طولانی مدت در ذهن میماند.
در رابطه با حساسیت بیش از حد باید بگویم تنها موضوعی که به ذهنم میرسید حوالی ۱۷ ۱۸ سالگیم بود که از حرف زدن پشت تلفن اجتناب میکردم و عمیقاً خجالت میکشیدم و سعی میکردم مکالماتم را با پیام انجام بدهم.
و موضوع دیگر این است که در سالهای اخیر شاید آنقدر که باید و شاید در روابط عاطفی ، زمانی که از کسی خوشم میامده آدمی نبوده ام که پیش قدم شود و بیشتر منتظر طرف مقابل بوده ام.هر چند این مورد جدای از کمبود عزت نفس مربوط به فرهنگ ما نیز میشود.
من به شخصه سنسورهای ذهنیم بسیار روی نظرات دیگران حساس بود، اما الان نسبت به قبل بهتر شدم. من خودم روش مقابله ام با این تهدید ها اینطور بود که در جمع به جای گفت و گو و صحبت با دیگران خودم را با گوشی سرگرم میکردم، سعی میکردم مطابق نظر دیگران رفتار کنم و نظر و دیدگاه خودم رو نمی گفتم.
سنسور های ذهنیم قبلا غیر فعال بودن :) ولی الان اینطور نیست و علت هم بخاطر محیطی هست که هستم شاید قبلا خیلی سریع نسبت به بعضی حرفها میگذشتم
تاثیر انرژی حرفهای منفی قطعا همیشه بیشتر هستش ولی بنظرم همین انرژی منفی ها ممکنه بشه یه تلنگر موفقیت برای ما
در مورد حفاظت از خودم حالت تدافعی می گیرم که درست نیست و باید رو خودم کار کنم
سلام و روز به خیر به طور کل هرکس برای خودش یه منشی داره که شخصیتش براساس اون منشها شکل میگیره و رفتار ها و برداشتهای افراداز فیلتر این منش رد میشه و به واکنش شخص تبدیل میشه من به طور کل هر اظهار نظری که در مورد من انجام میدن و هر قضاوتی که میکنن میگم این نظر اون شخصه و از فیلتر های اون شخص گذر کرده و تبدیل به این داده شده و بیان گردیده و هر کس آزادانه فکر کنه و مختار هست که دیدگاهش رو بگه ولی… عکس العمل من در این مورد هست که گویای شخصیت و منش من هست
می ترسیدم تولید محتوا بکنم و بیام جلوی دوربین چون می ترسیدم قضاوت بشم مسخره بشم و شکست بخورم اما از وقتی که واقعا شروع کردم و دیدم تهدیدی منو دنبال نمی کنه خیلی بهتر می تونم کار بکنم
خوندن این درس از این جهت برای من خیلی جالب بود که عزت نفس بالا/پایین حتی تو کوچکترین رفتار ما آدم ها هم مشخص میشه و خودشو نشون میده
مثلا درمورد خودم نمی دونستم که این رویکرد حفاظت از خود اجتناب/گریز دلیلش عزت نفس پایینه، خیلی جاها از انجام یکسری از کارها (مثلا شرکت توی یه مهمونی که اعضاش رو از قبل نمیشناسم، شروع کردن صحبت و ارتباط گرفتن با کسایی که تو زمینه ی کاری جایگاه خیلی خفن تری نسبت به من داشتن و..) اجتناب کردم به این بهونه که خوشم نمیاد ولی الان که با خودم بیشتر خلوت میکنم متوجه میشم که گاهی علتش محافظت از خودم بوده یعنی ریسک انجام یه کاری رو به جون نخریدم چون میترسیدم یا دوس نداشتم با واکنش منفی دیگران روبرو بشم و خب نهایتش این شده که یسری چیزا رو حتی امتحان هم نکردم که ببینم اصن آیا تصور من درست بوده یا نه!
یعنی عزت نفس پایین منو از فرصت های احتمالی ای که داشتم هم محروم کرده
این جمله که تو متن بهش اشاره شد که در مهمانی دنیا هیچکس لباس سالمی بر تن نداره خیلی تسکین دهنده است
امیدوارم که حداقل با تمرین و خوندن کارگاه عزت نفس اون جسارت و شجاعتی که دنبالشم و میتونه بهم کمک کنه رو در خودم بیدار کنم
سنسور های من خیلی تو این زمینه خوب عمل میکنه نمیشه گفت خوب میشه گفت خیلی حساس هستند. در اون لحظه که بازخورد منفی میشنوم شاید تناژ صدام بره بالا و با خشونت حرف بزنم و یک مقدار با لرزش صدا و ضربان شدید قلب و در لحظه ای بعد منم با پیدا کردن یک نقطه منفی در اون شخص شروع به در هم کوبیدن اون شخص می کنم و مقابله به مثل بعد از ترک اون مکان یا آدم شروع به خود خوری و حرص و عصبانیت میکنم.
تقریبا حس مثبت و منفی خیلی زیاد روی من اثر میذاره ولی حس مثبت عمرش کوتاه هست اما در ورهله ای اول به یک اندازه اند و در ادامه حس منفی تا ساعت های شاید تا روزها با من است.
معمولا در برای حفاظت از خودم معمولا شروع به پرشخاشگری و رفتار های انفجاری میکنم و یا عکس العمل شدید و راهکار دیگم انجام ندادن ان کار یا فعالیت نکردن در اون زمینه است
خوشبختانه در این مورد تا حدودی روی خودم کنترل دارم البته قبلا نبودم و چند سالی است به خاطر خواندن کتاب و مطالعه ی زیاد در این موارد روی خودم کار کردم.
تعریف و تمجید دیگران تا حدودی خوشحالم میکند ولی طوری نیستم که حال خوبم بسته به تعریف دیگران از من باشد.از تعریف های بد دیگران هم زیاد بهم نمیریزم مگر اینکه آن آدم خیلی برایم مهم باشد.
سنسورهای ذهنی ام خیلی زیاد فعاله و در بیشتر مواقع مثلاتغییر رفتار دیگران رو به خودم نسبت میدم در چنین مواقعی شروع میکنم به حرف زدن باخودم و سرزنش میکنم خودمو تا اینکه ذهنم خسته میشه و میگم ولش کن کار که شده ولی تاثیرش از بین نمیره و برای فراموشی اش به دیدن فیلم روی میارم
اغلب مواقع پیام منفی روم اثر بیشتری میذاره
منم دقیقا همین طور هستم فیلم دیدن فقط مسکنه ما رو تو دنیای خیالی می بره راه حلش اینه که فقط تو دنیای واقعی باشیم و باهاش رو به رو بشیم
۱٫ حساسیت به تهدیدهای جزئی محیطی
سنسورهای ذهنی من در تشخیص تهدیدهای جزئی محیطی نسبتاً حساس هستند. به راحتی میتوانم تغییرات کوچک در رفتار یا محیط اطرافم را شناسایی کنم. این حساسیت میتواند به من کمک کند تا در موقعیتهای اجتماعی یا حرفهای بهتر عمل کنم، اما گاهی اوقات هم ممکن است باعث اضطراب و نگرانی بیمورد شود.
روشهای مقابله با تهدیدها:
تنظیم ذهن: تمرینات تنفسی و مدیتیشن به من کمک میکند تا آرامش خود را حفظ کنم و به تهدیدها به طور منطقیتر پاسخ دهم.
تحلیل و ارزیابی: سعی میکنم تهدیدها را ارزیابی کنم و ببینم آیا واقعاً خطرناک هستند یا نه. این کار به من کمک میکند تا از واکنشهای هیجانی جلوگیری کنم.
مراجعه به منابع: در مواقعی که احساس خطر میکنم، به دوستان و خانواده مراجعه میکنم تا نظر آنها را نیز بشنوم.
۲٫ تأثیر پیامهای مثبت و منفی
به طور کلی، پیامهای منفی بر من تأثیر بیشتری دارند. این پیامها میتوانند باعث ایجاد احساس عدم کفایت یا نگرانی شوند. با این حال، پیامهای مثبت نیز تأثیر خود را دارند، مخصوصاً وقتی که از افراد مورد اعتماد دریافت میشوند. تلاش میکنم تا خودم را با پیامهای مثبت احاطه کنم و به آنها توجه بیشتری داشته باشم.
۳٫ رفتارهای «حفاظت از خود»
در گذشته، برخی کارها که میتوانستم آنها را «حفاظت از خود» یا Overprotective بودن بنامم انجام دادهام. به عنوان مثال:
اجتناب از موقعیتهای جدید: گاهی اوقات به دلیل ترس از قضاوت یا ناپسند بودن، از شرکت در رویدادهای اجتماعی خودداری کردهام.
بررسی مکرر: در برخی موارد، به طور مکرر به دیگران پیام میدادم یا از آنها خبر میپرسیدم تا مطمئن شوم که همه چیز خوب است.
این رفتارها ممکن است در کوتاهمدت احساس امنیت بدهند، اما در بلندمدت میتوانند مانع از رشد و یادگیری من شوند. تلاش میکنم تا به تدریج این رفتارها را مدیریت کرده و به سمت رفتارهای سالمتر حرکت کنم.
“آیا از پیامهای مثبت و منفی به یک اندازه تأثیر میپذیرید؟”
قطعا خیر. پیام منفی بیشتر روی من تاثیر داره