دوره آموزش کارآفرینی | راهنمای راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک

دوره آموزش کارآفرینی متمم، نقشه راه کارآفرینی و راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک را ترسیم میکند. درسهای کارآفرینی زیرمجموعهٔ دورهٔ MBA متمم هستند. سایر درسها را میتوانید در صفحهٔ دوره MBA ببینید.
ما بر این باور هستیم که کارآفرینی را به معنای رایج کلمه نمیتوان «آموزش» داد. یعنی نمیشود به کسی بگوییم مراحل کارآفرینی اینها هستند و برو به ترتیب انجامشان بده تا به یک کارآفرین تبدیل شوی. هدف ما از آموزش کارآفرینی این است که اشتباهات کارآفرینان کاهش پیدا کند.
همه میدانیم که کارآفرینی با ریسک همراه است و هر کس که کارآفرین میشود این احتمال را پذیرفته که در این مسیر شکست بخورد. اما حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که مدلهای علمی را بشناسیم و با شکستهای رایج کارآفرینان آشنا شویم. در این صورت، حتی اگر موفق نشویم، میدانیم که به خاطر «اشتباهات ساده و خطاهای واضح» شکست نخوردهایم.
طبیعتاً وقتی از کارآفرینی حرف میزنیم، موضوع بحثمان کسب و کارهای کوچک است. بنابراین میتوانیم این بخش از درسهای متمم را SBA (مخفف Small Business Administration) بنامیم.
مخاطب درسهای کارآفرینی
ما در تألیف و تدوین دوره آموزش کارآفرینی متمم سه دسته مخاطب را مد نظر داشتهایم:
▪️ کسانی که میخواهند یک کسب و کار متعارف (به سبک سنتی و خارج از فضای استارتاپی) راه اندازی کنند.
▪️ کسانی که میخواهند یک استارتاپ راه اندازی کنند.
▪️ کسانی که میخواهند در زمینهٔ کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار و استارتاپ پژوهش کرده یا تدریس کنند.
نمودار زیر رابطهٔ این سه دسته را بهتر نشان میدهد:
علت این که دو گروه اول را هم از جدا کردهایم این است که کسب و کارهای متعارف با استارتاپها دو تفاوت مهم دارند. در راه اندازی استارتاپ حتی خود کارآفرینان هم دقیقاً نمیدانند چه میخواهند و مدل کسب و کارشان دقیقاً چگونه خواهد بود. آنها ایدهای دارند و آن را به شکل حداقلی اجرا میکنند و سپس مدام با بازخوردی که از بازار میگیرند، دنبال محصولی میگردند که بازار آن را بپسندد. در حالی که در کسب و کارهای متعارف، مدل کسب و کار و کلیات محصول تا حد زیادی مشخص و شفاف است.
تفاوت دیگر هم در این است که استارتاپها در پی مقیاسافزایی هستند. همهٔ کارآفرینان استارتاپی امیدوارند که روزی بتوانند در مقیاس بسیار وسیع فعالیت کنند و بخش بزرگی از بازار را در اختیار بگیرند. درست است که بسیاری از کسب و کارهای سنتی هم به افزایش مقیاس علاقه دارند، اما افزایش تدریجی و مقطعی مقیاس در کسب و کارهای سنتی، با رویکرد تهاجمی استارتاپها به رشد فرق دارد (توضیحات بیشتر در این زمینه را در درس تعریف استارتاپ خواهیم گفت).
با توجه به این تفاوتها، کارآفرینان کلاسیک و کارآفرینان استارتاپی، در بخشهایی از سفر کارآفرینی خود به دانش و مهارتهای متفاوتی نیاز دارند. اگر چه مشترکات مورد نیازشان هم کم نیست.
سومین گروه مخاطبان هم کسانی هستند که قرار است در زمینهٔ راه اندازی کسب و کار و کارآفرینی تدریس یا تحقیق کنند. این عزیزان علاوه بر دانش هر دو حوزهٔ استارتاپی و غیراستارتاپی باید با برخی مباحث تئوریک، نویسندگان و نظریه پردازان کارآفرینی و نیز مطالعات و مقالات این حوزه آشنا باشند.
با توجه به این توضیحات، بخشی از آموزشهای کارآفرینان استارتاپی و کارآفرینان کسب و کارهای کلاسیک، مشترک است و بخش دیگر هم اختصاصی هر گروه است. مدرسان و پژوهشگران هم باید به هر دو حوزه و نیز مباحث مکمل دیگر مجهز باشند (کارشان از دو گروه دیگر سختتر است).
مانند همهٔ نقشه راههای یادگیری متمم در اینجا هم در چند گام توضیح میدهیم که درسهای کارآفرینی متمم را چگونه و با چه ترتیبی مطالعه کنید.
آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟
اگر قرار است برای مطالعه درس کارآفرینی وقت بگذارید، منطقی است اول به این سوال بپردازیم که آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟ اصلاً آیا برای کارآفرینی به سواد آکادمیک نیاز داریم؟ درگیر شدن با بحثهایی مثل معنی کارآفرین و تعریف کارآفرینی چه فایدهای دارد؟ چرا عدهای وقت میگذارند و در زمینهٔ مدیریت کارآفرینی مطالعه یا تحصیل میکنند؟
اگر از ابتدا برای این نوع سوالها وقت بگذارید، در ادامهٔ مسیر بارتان سبکتر و انگیزهتان بیشتر خواهد بود. بهویژه مطالعهٔ درسهایی که کمی تئوریکتر هستند (مثلاً تعریف کارآفرینی و تعریف استارت آپ و …) کمتر خستهتان خواهد کرد. به همین علت ما یک درس را به این موضوع اختصاص دادهایم:
در همین مرحله قبل از جلوتر رفتن، موضوع دیگری هم هست که باید دربارهاش صحبت کنیم. آن موضوع هم این است که آیا آنچه در کتابها و دوره های مدیریت کسب و کار میگویند برای کسب و کارهای کوچک هم بهکار میآید؟ با توجه به اینکه میدانیم بخش زیادی از دانش مدیریت بر اساس نیازها و خواستهها و شرایط شرکتهای بزرگ شکل گرفته، وقت گذاشتن برای مطالعهٔ کتاب های مدیریتی و شرکت در کلاس های مدیریت برای کسی که یک کسب و کار کوچک دارد مفید است؟
در مدیریت کسب و کارهای کوچک چقدر به منابع آکادمیک اعتماد کنیم؟
تعریف کارآفرینی
کلمهٔ کارآفرین از آن کلماتی است که هر کس آن را هر جور که میخواهد به کار میبرد.
از یک سو مدیران دولتی و سیاستگذاران ارشد ترجیح میدهند کارآفرین را «شغل آفرین» در نظر بگیرند. معنی کارآفرینی از نظر آنها این است که یک نفر «سفرهای پهن کند و عدهای را مشغول کند و حقوق بدهد» تا بخشی از بار مسئولیت ایجاد شغل دولت سبک شود. از طرفی بعداً بتوان با بیمه و مالیات و روشهای دیگر، پولی برای کیسهٔ دولت تأمین کرد.
از سوی دیگر میبینیم که یک نفر در اینستاگرام یا شبکه های اجتماعی دیگر اکانت دارد و در آن عکس مهمانیها و گزارش سفرهایش را منتشر میکند و به عنوان بلاگر لایفاستایل یا بلاگر سفر تبلیغ میگیرد و او هم خودش را کارآفرین میداند. این را هم زیاد دیدهایم که عدهای فریلنسری را به عنوان مسیر شغلی خود برمیگزینند و اغلب میگویند که ما کارآفرین شدهایم.
این سوال خوبی است که از خود بپرسیم تعریف کارآفرینی چیست و کارآفرین چه کسی است؟ ممکن است بگویید اینها در حد اسم و برچسب است و چندان مهم نیست که چه نام و عنوانی برای خود انتخاب کنیم. اما اینکه خود را چگونه تعریف کنیم و به کدام گروه متعلق بدانیم، روی برخی از تصمیمهایمان تأثیر میگذارد. بنابراین خوب است کمی برای این بحث وقت بگذارید:
فرایند کارآفرینی – آشنایی با مراحل کارآفرینی
کارآفرینی را نمیتوان به شکل کاملاً مکانیکی و کور، به چند مرحله تقسیم کرد. مثلاً نمیتوانیم بگوییم دقیقاً اول گام یک را بردار و بعد گام دو. و وقتی گام دو را به درستی برداشتی به سراغ گام سوم برو. کم نیستند کسانی که آنقدر ناگهانی و ناخواسته کارآفرین شدهاند که اصلاً متوجه شروع مسیر شغلی جدیدشان نشدهاند.
با این حال، به همان علت که در درس فایده آموزش کارآفرینی گفتیم، گاهی اوقات میتوان به بهانهٔ بررسی فرایند و مراحل کارآفرینی، دربارهٔ برخی اشتباههای پرتکرار صحبت کرد.
به همین علت ما درسی را به بررسی مراحل کارآفرینی اختصاص دادهایم. در این درس توضیح دادهایم که قبل از هر چیز باید تشخیص دهید که اصلاً برای کارآفرینی مناسب هستید یا نه. و در ادامه دربارهٔ نقش ایده یابی و طراحی محصول و مباحث دیگر صحبت کردهایم.
خواندن این درس ذهن شما را برای مطالعهٔ بقیهٔ درسهای آموزش کارآفرینی آماده میکند:
مهارت های کارآفرینی و ویژگی های شخصیتی کارآفرینان
هر فعالیتی نیاز به مهارتهای خاص خود را دارد؛ از کار سادهای مثل تایپ تا کار بزرگی مثل کارآفرینی. بنابراین منطقی است کسی که به راه اندازی کسب و کار فکر میکند، مهارتهای کارآفرینی را هم جدی بگیرد و برایشان وقت بگذارد.
البته مهم است که بین مهارتهای کارآفرینی و ویژگی های شخصیتی کارآفرینان تفاوت قائل شویم (معمولاً بیشتر در مورد دومی حرف میزنند تا اولی). ویژگی های شخصیتی معمولاً ثابت هستند یا بسیار کند تغییر میکنند. اما مهارتها را میتوان با یادگیری و تکرار و تمرین، افزایش داد.
بنابراین اگر کسی ویژگی های شخصیتی یک کارآفرین را ندارد، شاید بهتر باشد در انتخاب این مسیر شغلی کمی بیشتر تأمل کند. اما کسی که در مهارتهای کارآفرینی ضعیف است، میتواند با تلاش و برنامه ریزی، خود را برای کارآفرینی آماده کند.
درسهای زیر شما را با این دو بحث بیشتر آشنا میکنند:
مسیر ورود به دنیای کارآفرینی
فرض کنید که تصمیم گرفتهاید برای خودتان کار کنید و کارآفرین شوید. چه گزینههایی پیش روی شماست؟ به نظر میرسد سه مسیر اصلی برای راه اندازی کسب و کار شخصی وجود دارد. مسیر اول این است که به صورت فردی و در قالب پروژه با کارفرماهای مختلف کار کنید. این همان چیزی است که به عنوان «آزادکاری» یا «فریلنسری» شناخته میشود. مثلاً کسی که قبلاً در یک شرکت در زمینهٔ دیجیتال مارکتینگ کار میکرده تصمیم میگیرد برای خودش کار کند و از افراد و شرکتهای مختلف پروژه بگیرد.
ما سه درس دربارهٔ این شکل از کار کردن در متمم منتشر کردهایم و اگر این سبک از کار را میپسندید، پیشنهاد میکنیم آنها را بخوانید:
از میان سه درس فوق، دو درس معرفی فریلنسری و خانهبهدوشهای دیجیتال از زیرمجموعههای دوره مسیر شغلی هستند و درس اقتصاد گیگ زیرمجموعهٔ درسهای پلتفرم است.
اما اگر فرضتان این باشد که از خوداشتغالی فراتر روید و یک کسب و کار رسمی (شرکت و سازمان) تأسیس کنید، باز هم در برابر یک دوراهی قرار میگیرید: اینکه خودتان یک ایده پیدا کنید و آن را توسعه دهید (کاملاً از نقطهٔ صفر) یا این که سراغ کسب و کارهای فرنچایز بروید (بستنیفروشی خودم را بزنم یا یک شعبه از آیسپک را راهاندازی کنم؟).
ما معمولاً فراموش میکنیم که راه اندازی یک شعبه از برند دیگر هم مصداق کارآفرینی است و میتواند مزایای بسیاری داشته باشد. به همین علت این شکل از کارآفرینی را – حتی در حد یک گزینه – بررسی نمیکنیم.
با توجه به اهمیت این بحث یکی از درسهای آموزش کارآفرینی متمم صرفاً به همین دوراهی اختصاص یافته است:
دو راه متفاوت برای ورود به دنیای کارآفرینی
ایده شما برای کارآفرینی چیست؟
اگر تصمیم گرفتهاید که فریلنسر نباشید و از طرف دیگر، دوست ندارید در قالب شعبهٔ یک برند و کسب و کار دیگر فعالیت کنید، باید به این فکر کنید که ایدهٔ شما برای کارآفرینی چیست؟ یعنی چه چیزی به ذهنتان رسیده که معتقدید میتواند فرصتی برای درآمدزایی و ایجاد ارزش اقتصادی باشد؟ این ایده باید نهایتاً به یک محصول تبدیل شود و برای شما جریان مالی بسازد.
کلمهٔ ایده آنقدر در گفتگوهای روزمرهٔ ما بهکار رفته که ارجوقرب خود را از دست داده است. گاهی میبینید یک نفر میگوید: هفت، هشت ایده دارم که میخواهم روی آنها سرمایهگذاری کنم (تصور کنید که زاکربرگ و بیل گیتس در هر لحظه فقط یک ایده داشتهاند و پس از موفقیت یا شکست آن، سراغ ایدهٔ بعدی رفتهاند).
هر چقدر مفهوم ایده را بهتر درک کنیم و ایدهٔ خود را بهتر تعریف و ارزیابی کنیم، شانس موفقیت کسب و کار ما بیشتر خواهد بود. درس زیر به این بحث اختصاص یافته است:
ایده چیست و چگونه ارزیابی میشود؟
مدل کسب و کار
مدل کسب و کار اصطلاح نسبتاً جدیدی است که با رونق کسب و کارهای دیجیتالی و فرهنگ استارتاپی بر سر زبانها افتاده است. تا چند دهه قبل، هیچ کارآفرینی از مدل کسب و کار حرف نمیزد. اما نباید اشتباه کنیم. این مفهوم، اگر چه کلمهای برایش وجود نداشت، در ذهن تمام کارآفرینان حضور داشت. سوالاتی از این دست که:
- من دقیقاً برای چه چیزی از مردم پول میگیرم؟
- مشتریان من چه کسانی هستند؟
- تأمین کنندگان من چه کسانی هستند؟
- ساختار هزینهٔ من چگونه خواهد بود؟
- …
اصطلاح مدل کسب و کار به این علت در دهههای اخیر بیشتر شنیده میشود که سبک کار کردن و شیوهٔ درآمدزایی کسب و کارها پیچیدهتر شده است. ما از سرویسی مثل یوتیوب استفاده میکنیم اما مجبور نیستیم به یوتیوب پول بدهیم و یوتیوب پول خود را از تبلیغدهندگان میگیرد. البته میتوانیم حق عضویت هم پرداخت کنیم و تبلیغ نبینیم. از این پیچیدهتر، پیامرسانهایی مثل واتساپ هستند که حتی تبلیغ هم پخش نمیکنند. اما چون داخل اکوسیستم بزرگتری قرار گرفتهاند، ارائهٔ خدمات رایگان برایشان توجیهپذیر است.
اگر فرایند کاریتان ساده است، مثلاً میخواهید آرد و مواد اولیهٔ دیگر را بخرید و کیک بپزید و بفروشید، میتوانید برای بحث مدل کسب و کار وقت نگذارید. اما اگر معماری کسب و کارتان پیچیدهتر است و گروههای ذینفع متعددی با آن گره خوردهاند، احتمالاً مطالعهٔ درسهای مدل کسب و کار برایتان مفید است.
اما اگر بخواهید پیشنهاد متمم را بدانید، نظر ما این است که حتی اگر سنتیترین کسبوکارها را هم در اختیار دارید، باز هم درسهای مدل کسب و کار را مطالعه کنید. چون ممکن است هنگام خواندن درسها و حرفها و تمرینهای دوستانتان، ایدههایی برای بهبود کسب و کارتان در ذهنتان جرقه بزند:
انواع کارآفرینان
انتخاب مسیر کارآفرینی به این معناست که فرد نمیخواهد به دریافت حقوق ماهانه تقریباً ثابت و جریان مالی پیشبینیپذیر اکتفا کند و تصمیم گرفته همزمان با پذیرش ریسک بیشتر، خودش هم در طراحی مسیر ارزش آفرینی مشارکت فعال داشته باشد.
نباید فکر کنیم پس از این تصمیم، از یک دوراهی بزرگ عبور کردهایم و بقیهٔ مسیر شغلی ما شفاف و مشخص است. اتفاقاً پس از این تصمیم، دوراهیها و چندراهیهای بسیاری در مسیر ما قرار میگیرد که باید دربارهٔ تکتک آنها تصمیم بگیریم و انتخابهای سرنوشتساز انجام دهیم.
یکی از این چندراهیها، انتخاب شکلِ کارآفرینی ماست: آیا میخواهیم داخل سازمان خود بمانیم و از مدیرانمان بخواهیم که دستمان را برای کار و ارزشآفرینی بازتر کنند؟ آیا میخواهیم در کنار خانواده یک کسب و کار تازه را آغاز کنیم یا کسب و کاری را که والدینمان داشتهاند ادامه دهیم؟ آیا به خاطر سابقهٔ کار در بدنهٔ دولت، معتقدیم که این قدرت را داریم که مسیر ارزش آفرینی را در پیکرهٔ دولت و با تکیه به منابع دولتی ادامه دهیم؟
مجموعه درسهای زیر به این مباحث پرداختهاند:
یک سوال مهم دیگر هم در همین مرحله مطرح میشود که باید به آن فکر کنید: آیا میخواهید تمام وقت خود را برای کارآفرینی بگذارید یا اینکه ترجیح میدهید در اوایل کار، صرفاً از وقت آزادتان استفاده کنید؟ نمیتوان بهطور قطعی گفت کدام حالت بهتر است. بنابراین باید جنبههای مثبت و منفی هر یک از دو گزینه را بسنجید و دربارهاش تصمیم بگیرید. ما در درس کارآفرینی پاره وقت به این سوال پرداختهایم:
مفهوم استارت آپ
اگر میخواهید کسب و کاری سنتی راه اندازی کنید، قاعدتاً به این بخش از درسهای آموزش کارآفرینی نیاز ندارید. اگر قرار است کسب و کارتان از جنس استارتاپی باشد، لازم است درسهای زیر را بخوانید تا با مفهوم استارتاپ بیشتر آشنا شوید. بدیهی است اگر قصد دارید کارآفرینی را تدریس کرده یا به عنوان مشاور مدیریت فعالیت کنید، لازم است این درسها را دقیق بخوانید:
درباره بنگاه های اقتصادی و اهمیت کسب و کارهای کوچک
ما در دوره آموزش کارآفرینی دو درس را به تعریف بنگاه اقتصادی و اهمیت کسب و کارهای کوچک در اقتصاد کشور اختصاص دادهایم:
مزیت کسب و کارهای کوچک و نقش آنها در اقتصاد ایران
اگر برای عبور از درسهای کارآفرینی عجله دارید، میتوانید از کنار این دو درس عبور کنید. ولی ما معتقدیم به سه دلیل همهٔ کارآفرینان باید با مفهوم بنگاه و اهمیت کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ملی آشنا باشند:
◼️ برای بسیاری از کارآفرینان خوشایند نیست که کسب و کارشان کوچک باشد. آنها گاهی بیآنکه لازم باشد، سعی میکنند کسب و کار خود را بزرگ کنند و گاه، حتی به فرض که افزایش مقیاس لازم است، در این کار شتاب میکنند. آشنایی با اهمیت کسب و کارهای کوچک، این نوع نگاه احساسی را تعدیل میکند. همه باید هنگام راه اندازی کسب و کار بدانند که نهتنها «کوچک بودن» ایراد نیست. بلکه «کوچک ماندن» میتواند یک انتخاب باشد.
◼️ کارآفرین – حتی وقتی کسب و کاری کوچک دارد – باید بتواند از نقش و جایگاه خود در برابر دیگران (مدیر بانک، سیاستگذاران دولتی و …) دفاع کند. آشنایی با جایگاه کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ایران (یا اساساً هر کشوری در جهان) دست و زبان کارآفرین را برای متقاعدسازی بازتر میکند.
◼️ آشنایی با کارکرد کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ملی باعث میشود کارآفرینها راحتتر بتوانند سازنده و مخرب بودن سیاستگذاری های کشور را در زمینهٔ کارآفرینی ارزیابی کنند. واضح است که کارآفرین به این نوع ارزیابیها نیاز دارد. چون باید پیشبینی کند که سیاستهای امروز دولت، فردای بهتری برای او رقم خواهد زد یا اینکه سیاستها نادرست است و بهتر است او پیش از آنکه اثرات مخرب سیاستهای دولتی فراگیر شود، پای خود را از بازی کارآفرینی بیرون بکشد.
فایل صوتی علت های شکست کارآفرینی در ایران
در سالهای اخیر مطالب آموزشی بسیاری در قالب پادکست کارآفرینی و مصاحبه با کارآفرینان و سایر محصولات و محتواهای آموزشی مرتبط با کارآفرینی منتشر شده است. بنابراین ممکن است این فایل صوتی محمدرضا شعبانعلی – که چند سال قبل ضبط شده – نکتهٔ چندان تازهای برایتان نداشته باشد.
با این حال اگر فرصت کردید، به فایل صوتی دلایل شکست کارآفرینی در ایران گوش دهید:
دانلود فایل صوتی – علت های شکست کارآفرینی در ایران
چند سوال کلیدی درباره راه اندازی کسب و کار
وقتی همهٔ گامهای اولیه را برمیدارید و مطمئن میشوید مسیر کارآفرینی مناسب شماست و ایدهتان مشخص میشود و مدل کسب و کارتان را تا حدی تعیین میکنید، سوالهای دیگری پیش روی شما قرار میگیرند. سوالهایی که اگر پاسخ درستشان را پیدا نکنید، یا شکست خواهید خورد و یا با چالشهای فراوانی در مسیر خود روبهرو خواهید شد.
ما در متمم چند مورد از این سوالها را بررسی کردهایم. همهٔ این سوالها از جنس دوراهی هستند. یعنی مشخصاً دو گزینه روبهروی شماست و باید «آگاهانه» یکی از آنها را انتخاب کنید. مثلاً آیا الان شروع کنم یا صبر کنم؟ آیا به تنهایی جلو بروم یا کسی را با خود همراه کنم؟ آیا با دوستان و همرشتههایی که حرف من را میفهمند و حرفشان را میفهمم همراه شوم یا به سراغ کسانی بروم که دانش و مهارت مکمل دارند، اما همکاری و همراهی با آنها چندان ساده نیست؟
پیشنهاد ما این است که هنگام خواندن این درسها حتماً نظرات و تجربیات دوستان متممیتان را هم زیر هر درس بخوانید:
چه زمانی کسب و کار خود را شروع کنم؟
آیا خوب است شرکای کسب و کارم شبیه خودم باشند؟
آیا با دوستان و خانوادهام شریک شوم؟
زیرساختها و بسترهای کارآفرینی
اگر قصد دارید یک کسب و کار استارتاپی راه اندازی کنید، لازم است با برخی از زیرساختها و بسترهای رشد استارتاپها هم آشنا شوید. قرار نیست حتماً از این زیرساختها استفاده کنید. اما لازم است آنها را بشناسید و به عنوان «یک گزینه» مد نظر داشته باشید. مراکز رشد و شتابدهندهها دو مورد از این بسترها هستند که بسیاری از کسب و کارهای استارتاپی برای رشد خود از آنها استفاده میکنند. اگر کسب و کارتان از جنس استارتاپ نیست، میتوانید از خواندن این دو درس صرفنظر کنید:
جذب سرمایه گذار
در مسیر کارآفرینی به علتهای مختلف ممکن است تصمیم بگیرید از منابع مالی وام دهندگان و سرمایه گذاران استفاده کنید. منظور از وامدهنده موسساتی نظیر بانکها هستند که پولی را در اختیار شما قرار میدهند و بعداً اصل پول و سود آن را دریافت میکنند. طبیعتاً در این حالت، وامدهنده هیچ ادعایی بر مالکیت کسب و کار ندارد. در مقابل منظورمان از سرمایه گذار، فرد یا سازمانی است که پولی را در اختیار شما قرار میدهد، اما به ازاء این پول، سهمی از کسب و کار شما را طلب میکند (انتظار دارد با شما شریک شود).
لزوماً همهٔ کارآفرینان از سرمایهٔ دیگران استفاده نمیکنند. اما ممکن است برای افزایش سریع مقیاس یا پیشی گرفتن از رقبای بالقوه و بالفعل، تصمیم بگیرید از سرمایه گذار استفاده کنید. چهار درس زیر کمک میکنند کمی با فضای این حوزه آشناتر شوید:
طرح توجیهی و مطالعات امکان سنجی
طرح کسب و کار یا طرح تجاری (بیزینس پلن)
اهمیت بازاریابی در کارآفرینی
بسیاری از انسانها در گفتگوهای روزمره بازاریابی را مترادف فروش در نظر میگیرند. مثلاً میگویند: «باید برای این محصول بازاریابی خوبی انجام شود.» اما در اینجا منظور ما بازاریابی به معنای علمی آن است: شناخت بازار، طراحی محصول مناسب، ارزش آفرینی، قیمت گذاری و همهٔ چیزهایی که زیربنای موفقیت یک محصول را میسازند.
هرگز از کنار بازاریابی به سادگی نگذرید. بازاریابی را جدی بگیرید و برایش وقت بگذارید. درست است که در عنوان بسیاری از درسهای بازاریابی کلمهٔ «کارآفرینی» وجود ندارد، اما کارآفرین بدون بازاریابی نمیتواند کاری انجام دهد و ارزش خلق کند.
بنابراین درسهای ارزش آفرینی و مدیریت بازاریابی و زیرمجموعههای آنها (مانند بخش بندی بازار، توسعه محصول جدید، طراحی پیشنهاد محصول، قیمت گذاری، مشتری مداری، مدیریت ارتباط با مشتری و گیمیفیکیشن) را به تدریج در کنار درسهای دیگر بخوانید و بکوشید مصداقهای این مباحث را در کسب و کار خود بیابید.
تکتک این مباحث برای کسب و کار جوانی که در ابتدای عمر خود است، اهمیتی حیاتی دارند.
چون اگر یک کسب و کار بزرگ در این حوزهها اشتباه کند، احتمالاً صرفاً با کاهش سود یا ضرر مقطعی مواجه میشود. اما همان جنس تصمیمهای اشتباه برای یک کسب و کار جوان میتواند به به منزلهٔ مرگ آن کسب و کار باشد.
توجه به معیارهای شکست و موفقیت در کسب و کار
هر کارآفرینی دوست دارد کسب و کارش موفق شود . هیچ کارآفرینی نمیخواهد کسب و کارش شکست بخورد. این را همه میدانیم. اما اگر بحث به اینجا بکشد که معیارهای موفقیت و شکست کسب و کار چیست، بعید است به سادگی به یک پاسخ شفاف و مشخص برسیم.
ما معمولاً تعریف موفقیت و شکست را کاملاً ناآگاهانه انتخاب میکنیم یا میآموزیم و هرگز دربارهاش فکر نمیکنیم. رسانهها هم در حد توان و ظرفیت خود در خراب کردن ذهنیت مردم از کارآفرینی و جا انداختن تعریفهای غلط تلاش کردهاند.
مثلاً در مصاحبه با کسی که او را یک کارآفرین موفق میدانند میپرسند: «الان شما چند کارمند دارید؟ چندصد نفر؟ آفرین. عالی است.» همین کارآفرین ظاهراً موفق با چندصد کارمند، ممکن است هر روز در حال التماس برای دریافت وام و تأمین نقدینگیاش باشد. در حالی که کارآفرین دیگری که کمتر از ده نفر کارمند دارد ممکن است مجموعهای بسیار سودآور با نرخ بازگشت سرمایهٔ بالا ایجاد کرده باشد (در این نوع سوالها، کارآفرینی و اشتغال یکسان فرض شدهاند).
دو درس زیر میتوانند ذهن شما را با این بحث و حاشیههای آن آشنا کنند:
معیارهای موفقیت کسب و کارهای کوچک
نشانه های شکست یک کسب و کار کوچک
استراتژی خروج شما چیست؟
واضح است که یک کارآفرین باید با استراتژی آشنا باشد. درسهای استراتژی آنقدر وسیع و گستردهاند که نمیتوان آنها را زیرمجموعهٔ آموزش کارآفرینی قرار دارد. به همین علت ما آنها را در قالب یک مجموعهٔ مستقل ارائه کردهایم و در اینجا هم قرار نیست به آن مباحث بپردازیم: مدیریت استراتژیک.
اما یک جزء مشخص از استراتژی وجود دارد که لازم است در نخستین گام راه اندازی کسب و کار جدی بگیرید و دربارهاش فکر کنید: استراتژی خروج.
شاید هنگام شروع کسب و کار فکر کردن به این سوال، جذاب و شیرین نباشد، اما ضروری است: «اگر کسب و کارتان شکست خورد و مفروضاتتان درست از آب در نیامد، چگونه از بازی بیرون میآیید؟»
بدهیها را چگونه پرداخت میکنید؟ مواد اولیهٔ در دسترس را چه خواهید کرد؟ چقدر ضرر متحمل خواهید شد؟ آیا این امکان وجود دارد که کسب و کارتان را به فرد یا گروه دیگری واگذار کنید؟
گاهی میشنویم که میگویند: «ما از سیاست پل سوخته استفاده میکنیم. راهی برای برگشت نمیگذاریم تا مجبور شویم جلو برویم و موفق شویم.» این نوع حرفها بیشتر انگیزشی و افسانهوار هستند تا استراتژیک. در دنیای واقعی انتظار میرود هنگام ورود به بازار، به استراتژی خروج هم فکر کنید. بهویژه اگر منابع قابلتوجهی را با کسب و کارتان درگیر میکنید (تقریباً مشابه همان جملهٔ معروف که ما به امید بهترینها هستیم اما برای بدترینها آماده میشویم).
استراتژی خروج آنقدر جدی است که برخی صاحبنظران پیشنهاد میکنند آن را در بیزینس پلن خود بگنجانید.
کتاب های کارآفرینی
ما در متمم کتابهای بسیاری را در بخش کتاب های مدیریتی معرفی کردهایم و اگر قصد دارید مسیر کارآفرینی را ادامه دهید، بهتر است برای مطالعهٔ آنها برنامه ریزی کنید. توضیحاتی که دربارهٔ هر کتاب ارائه شده به شما کمک میکند دربارهٔ خواندن یا نخواندن آن کتاب تصمیم بگیرید.
اما بهطور خاص چند کتاب دربارهٔ موضوع کارآفرینی هم چند کتاب معرفی کردهایم که خواندن آنها میتواند برایتان مفید باشد (خودمان هم از برخی از این کتابها به عنوان منبع تدوین درسها استفاده کردهایم). با مراجعه به صفحهٔ کتاب های کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار میتوانید نام و توضیح این کتابها را ببینید. در زیر به چند مورد از آنها اشاره میکنیم:
کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم میدانستم
کتاب تست مامان (ارزیابی ایده ها)
درسهای مکمل کارآفرینی در متمم
قطعاً میدانید که برای گام برداشتن در مسیر کارآفرینی نباید صرفاً به درسها و مباحث آموزش کارآفرینی اکتفا کنید. درسها و موضوعات بسیاری هست که در عنوان آنها کلمهٔ کارآفرینی نیست، اما کارآفرین باید با آنها آشنا باشد.
به عنوان مثال، موضوعی مثل مدیریت تعارض را در نظر بگیرید:
مدیریت تعارض
در لحظهٔ اول وقتی به کارآفرینی فکر میکنیم، موضوعی مثل مدیریت تعارض به اندازهٔ ایده پردازی و قیمت گذاری و مدل کسب و کار به ذهنمان نمیرسد. اما همه میدانیم که مسیر کارآفرینی پر از تعارض است و در مراحل مختلف راه اندازی کسب و کار مدام باید تعارضهای مختلف را مدیریت کنیم. پس منطقی است که همزمان با یادگیری مباحث کارآفرینی برای آشنایی با مهارت مدیریت تعارض هم وقت بگذاریم: درس مدیریت تعارض
درسهای دیگری هم در متمم هستند که به همین شکل و با همین منطق، مکمل آموزش کارآفرینی محسوب میشوند:
مهارت فروش
واضح است که همهٔ تلاشهای کارآفرین و همکاران او به این امید انجام میشود که در نهایت محصولی فروخته شود.
فروش را لوکوموتیو قطار کسبوکار میدانند و این تعبیر قابلدرک است. چرا که استراتژی، بازاریابی، مدیریت منابع انسانی و همهٔ اسمها و عناوینی که کسبوکار بر آنها بنا میشود، با نقدینگی حاصل از فروش تغذیه میشوند. این نقدینگی را میتوان به خونی تشبیه کرد که در رگهای کسبوکار میچرخد.
همهٔ کارآفرینها قطعاً باید برای یادگیری مهارت فروش وقت بگذارد. حتی به فرض اینکه همکاران دیگری مسئولیت فروش را به شکل تخصصی برعهده بگیرند.
فرض کنید دو نفر در کنار هم یک فعالیت کارآفرینانه را بر عهده گرفتهاند. یک نفر دانش فنی و تخصصی دارد و دیگری قرار است فروش را بر عهده بگیرد. فرد کارشناس نمیتواند بگوید که مسئولیت فروش با من نیست. چون نهایتاً همین متخصص و کارشناس است که باید دادههای مفید و متقاعدکننده را در اختیار شریک فروشندهٔ خود قرار دهد: درس آموزش فروش
کار تیمی
احتمالاً همه قبول دارند که کار تیمی از ضرورتهای کارآفرینی است و کارآفرین بدون کار تیمی نمیتواند موفق شود (یا اگر موفق شود، موفقیتش دوام چندانی نخواهد داشت). اما منظور از کار تیمی چیست؟
بسیاری از کسانی که از کار تیمی حرف میزنند، در عمل آن را به کارهایی مثل «برخورد مهربانانه، جلسات مکرر، همکاری و تعامل» کاهش میدهند. در حالی که اینها معیار کار تیمی نیست.
ممکن است کارآفرینان، هفتهای یکبار جلسهٔ کوتاهی داشته باشند و مصداق یک «تیم» محسوب شوند. از سوی دیگر، بعید نیست یک گروه کارآفرین، هر روز با هم جلسه داشته باشند و صبحها و عصرها بساط قهوه و گفتگو و ماژیک و وایتبوردشان بهراه باشد، اما بهشکل تیمی کار نکنند.
در مجموعه درسهای کار تیمی با استفاده از مدل بلبین و سایر مدلهای موجود در زمینهٔ کار تیمی توضیح دادهایم که پایهٔ کار تیمی، انتخاب اعضای مناسب برای تیم و تعریف حرفهای نقشهای تیمی است.
پس از مطالعهٔ درسهای کار تیمی با نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آشنا خواهید شد و میتوانید تشخیص دهید که چه کسانی میتوانند مکمل خوبی برای شما باشند و یک تیم کارآفرینانهٔ موفق تشکیل دهند: درس کار تیمی
مهارت ریسک کردن
ما معمولاً ریسک کردن را یک صفت شخصیتی در نظر میگیریم. مثلاً میگوییم ریسک پذیری من کم است یا فلانی ریسک پذیری بالایی دارد. درست است که بخشی از «میل به ریسک کردن» تابع شخصیت ماست. اما موضوع دیگری هم هست که نباید فراموش کنیم: مهارت ریسک کردن با میل به ریسک کردن تفاوت دارد.
به رانندگی فکر کنید. ممکن است فردی ریسک پذیری بالاتری داشته باشد و زودتر تصمیم به سبقت بگیرد. در مقابل، فرد دیگری ترجیح بدهد تا حد امکان سبقت نگیرد (تا اینجا تفاوت در ویژگی های شخصیتی است).
اما به هر حال هر یک از این دو نفر زمانی مصمم میشوند که سبقت بگیرند. از اینجا به بعد، تشخیص درست و تصمیم درست، از جنس مهارت است. گاهی اوقات افراد ریسک پذیر، ریسکهای غلط انجام میدهند و افراد ریسک گریز، ریسکهای درستی انجام میدهند. پس این دو را با هم اشتباه نگیریم. مطالعهٔ درس مهارت ریسک میتواند این بحث را شفافتر کند: مهارت ریسک کردن
مهارت مذاکره و متقاعدسازی
اهمیت مهارت مذاکره و متقاعدسازی در کارآفرینی چیزی نیست که به توضیح و توجیه نیاز داشته باشد. مذاکره با سرمایه گذاران، مشتریان بالقوه، مشتریان ناراضی، تأمین کنندگان، توزیع کنندگان و همکاران، تنها نمونههایی از مذاکرههای روزمرهٔ یک کارآفرین هستند.
به همین علت، اگر وارد مسیر کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار جدید شدهاید، حتماً برای یادگیری مذاکره و متقاعدسازی وقت بگذارید: اصول و فنون مذاکره و متقاعدسازی
با توجه به اینکه دسترسی کامل به دوره کارآفرینی صرفاً برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده و نیز اینکه مطالعه تدریجی این بحث با تمرینها، پیشنیازها و درسهای جانبی (مانند ارزش آفرینی، مدل کسب و کار، مدیریت ارتباط با مشتری، دیجیتال مارکتینگ و فروش) حداقل به یک سال زمان نیاز خواهد داشت، پیشنهاد ما این است که برای استفاده از این مجموعه درس حداقل یک اعتبار ویژهٔ یک ساله (۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) یا دوازده مرتبه اعتبار یک ماهه (۱۶۰ هزار تومان) خریداری کنید.
در این یک سال علاوه بر درسهای کارآفرینی به درسهای دیگر متمم (بهویژه درسهای توسعه فردی و دوره MBA) نیز دسترسی خواهید داشت.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید به شما پیشنهاد میکند:
- دوره آموزش کارآفرینی | راهنمای راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک
- آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟ | سهم دانش کارآفرینی در موفقیت کارآفرینان و توسعه کسب و کار
- در مدیریت کسب و کارهای کوچک و متوسط چقدر به منابع آکادمیک اعتماد کنیم؟
- مشاوره کسب و کار | راه اندازی کسب و کار جدید و راهکارهای رشد و توسعه کسب و کار شما
- تعریف کارآفرینی چیست؟ | مروری بر تاریخچه کارآفرینی
- فرایند کارآفرینی | آشنایی با مراحل کارآفرینی
- مهارتهای کارآفرینی چه هستند؟ آیا برای کارآفرینی آماده هستیم؟
- ویژگی های یک کارآفرین | مروری بر ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان
- چرا میخواهید کارآفرین شوید؟ انگیزه شما از کارآفرینی چیست؟
- دو راه متفاوت برای ورود به دنیای کارآفرینی
- تعریف ایده چیست؟ ایده پردازی در کارآفرینی چگونه است؟
- انواع کارآفرینی چیست؟ کدام راه، میتواند برای شما مناسب باشد؟
- کارآفرینی سازمانی چیست و کارآفرین درون سازمانی چه میکند؟
- کارآفرینی دولتی چیست؟ آیا شما یک کارآفرین دولتی هستید؟
- کسب و کار خانوادگی چیست و چه مزایایی دارد؟
- کسب و کار نوپا و کارآفرینی پاره وقت
- میکرو بیزینس | حتی کوچکتر از کسب و کارهای کوچک
- تعریف استارت آپ چیست؟
- انواع استارت آپ | استارت آپها چگونه دسته بندی میشوند؟
- باغ وحش کارآفرینی (غزالها، فیلها، موشها و سایر حیوانات)
- تعریف بنگاه اقتصادی چیست و چرا از واژهی بنگاه استفاده میشود؟
- مزیتهای کسب و کارهای کوچک و نقش آنها در اقتصاد ایران
- کارآفرینی در ایران و علتهای شکست آن | فایل صوتی برای دانلود
- راه اندازی کسب و کار | چه زمانی کسب و کار خود را شروع کنم؟
- راه اندازی کسب و کار | کارآفرینی را تنها آغاز میکنید یا با شریک؟
- راه اندازی کسب و کار | دردسرهای شباهت شرکا و تیم کارآفرین همگن
- راه اندازی کسب و کار | عاقبت شراکت با دوستان و خانواده
- مرکز رشد (انکوباتور) کسب و کار چیست؟
- شتاب دهنده کسب و کار چیست و چه تفاوتی با مرکز رشد دارد؟
- سازمان در مرحله تولد و مفهوم تعهد
- مدیریت ناب | تولید ناب و سایر مفاهیم مرتبط با Lean
- MVP چیست؟ (کمینه محصول پذیرفتنی)
- عمل زدگی: یکی از مشکلات سازمانها در مرحله نوزادی
- نکتهای در مورد سبک زندگی کارآفرینان
- سرمایه گذاری خطرپذیر یا سرمایه گذاری جسورانه (VC) چیست؟
- شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟
- تهیه طرح توجیهی و انجام مطالعات امکان سنجی
- راهنمای اسلایدسازی و تدوین گزارش توجیهی برای راه اندازی یک کسب و کار
- طرح کسب و کار (طرح تجاری) چیست؟ چگونه بیزینس پلن بنویسیم؟
- یک انتخاب کلیدی در کارآفرینی | ثروت آفرینی بیشتر یا کنترل بیشتر؟
- تئوری نمایندگی | چالشهای جدایی مالکیت و مدیریت
- موفقیت کسب و کارهای کوچک را با چه معیارهایی بسنجیم؟
- نشانه های شکست یک کسب و کار کوچک چیست؟
- عوامل موفقیت استارتاپ ها | یک استارت آپ موفق چه ویژگیهایی دارد؟
- مهمترین دلایل شکست استارتاپ ها
- اشتباهات رایج کارآفرینان در مسائل مالی
- استیو بلنک کیست؟
- اریک ریس کیست؟ (Eric Ries)
- مایکل فریزه | محقق در زمینهی روانشناسی کارآفرینی
- حرفهای جک ما | دربارهی کار، موفقیت و کارآفرینی
- کتاب با چرا شروع کنید | سایمون سینک
- کتاب ای کاش وقتی ۲۰ ساله بودم می دانستم | تینا سیلیگ
- کتاب نوآفرینی (آدام گرنت) | راهنمایی برای پرورش خلاقیت و نوآوری
- کتاب سختی کارهای سخت | دردسرها و چالش های یک مدیرعامل
- کتاب چالشهای کارآفرینی | دوراهیهای پیش روی کارآفرینان
- کتاب دوره عمر سازمان (چرخه عمر سازمان) | آدیزس
- کتاب صفر به یک | پیتر تیل
- کتاب نوپای ناب یا The Lean Startup نوشته اریک ریس
- کتاب تست مامان | چگونه یک ایده را ارزیابی کنیم؟
- گزارشهای مدیریتی | شاخص سهولت انجام کسب و کار در کشورهای مختلف
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
مفهوم مشتری مداری واقعا واسم جذاب بود چرا؟
چون من در سازمان دولتی کار میکنم که سالیان سال قدمت داره و در خط مشی خود مشتری مداری رو گذاشته ولی محصول و خدمات مشخصی ارائه میکنه حالا مشتری هم میاد از این خدمات استفاده میکنه
جالبه که با مفهوم مشتری مداری فرسنگ ها غریبه هستن…!
من می خوام یه کسب و کار کوچیک راه بندازم ولی هیچ تجربه ای ندارم این درس به نظرم خیلی می تونه کمک کنه
درس خیلی خوبی بود ، در فکر راه اندازی کسب و کار کوچیک خودم هستم . امیدوارم که با همراهی متمم عزیز بتونم تو کارم موفق بشم .
۱۴۰۰/۰۵/۰۴
درسی بود که دو بار خوندم…دیشب و امروز…پشت هم…در این وضعیت کشور که کاری رو میخوام شروع کنم چراغ راه شد…هم بهم امید داد و هم ترس…
درس خیلی خوبی بود رشته ی خودم کار افرینی هست ولی این دو ترم نیمی از اینها رو هم نخونده بودیم:) مشکل من اینه ایده های خوب زیاد دارم و گام اولیه هم بر میدارم بعد بی خیال میشم و دوباره سراغ ایده ی دیگه میرم خیلی خواستم تمرکز کنم ولی نمیدونم مشکل کجاست چرا نمیتونم به اون ایده و تلاش هام پایبند بمونم؟
نقشه راه خوبی است و به نکات لازم اشاره شده است.
کارآفرینی فرایندی است که سبک زندگی فرد را نیز تغییر خواهد داد. برای این هدف باید مجموعه ای از مهارت ها و دانش لازم پله پله و بدون عجله بی فایده طی شود. عمق محتوا در این زمینه بسیار مهم تر از گستره آن است.
کارآفرینی فرآیندی پیچیده ای هست.
صرف داشتن ایده و تخصص فنی کسی کارآفرین نمی شود.
میزان بالای شکست شرکت های کوچک و مخصوصا دانش بنیان گواه بر این مدعی است.
بخشی از نیازمندی های حوزه راه اندازی کسب و کار را می توان فرا گرفت اما تمام آن را نه!
به عنوان کسی که با بسیاری از کسب و کارهای نوپا آشنا بوده و فراز و فرودهای آن ها را مشاهده کرده ام، به تمام دوستانی که به این حوزه علاقمند هستند یک توصیه دارم. اول خود را خوب بشناسید و سپس سراغ کارآفرینی بروید. همه نمی توانند کارآفرین شوند. فرآیندی کارآفرینی سخت و طاقت فرساست. قوانین دست و پا گیر، تامین مالی، مدیریت منابع انسانی و غیره تنها بخشی از مسائل پیش روی شما هستند. فقط نباید نتیجه دلنشین کار را دید.
به هر طریق یک کارآفرین بایستی مانند یک چریک باشد. خودش برای خودش غذا تهیه کند، خودش خودش را درمان کند و با لشکری از مشکلات بجنگد.
امیدوارم نوشته هایم سبب ناامیدی کسی نشده باشد. اما اگر با خواندن این چند خط درباره راه اندازی کسب و کارتان سرد شده اید به احتمال قوی شما مناسب این کار نیستید! چرا که یک کارآفرین موفق به این راحتی سرد و ناامید نمی شود.
یک سوال؛ در یک جای این متن گفته شده مدل کسب و کار برای شروع الزامی ست در حالی که طرح تجاری با تمام جزئیات ش برای شروع کسب و کار الزامی نیست اما در درس های این نقشه راه، طرح تجاری بعنوان یک درس در نظر گرفته شده در حالی که مدل کسب و کار بصورت پیوند بعنوان مطالعه بیشتر قرار گرفته است. چرا؟
سلام
شاید به آن علت است که مدل کسب و کار به عنوان درسی مستقل و با شرح کامل در ترم پایه و به نوعی مقدم بر این درس ارائه شده است .
خیلی خوب و جامع بود
وقتیکه وارد یک درس میشیم,صرفا یک درس رو یاد نمیگیریم بلکه چندین دریچه به روی بخش های مختلف به روی ما باز میشه که در عین حال همگی مهم و کاربردی هستند.
ممنون
وقتی وارد دانشگاه شدم، فکر می کردم فقط می تونم و باید تو همون رشته ای که درس می خونم کار کنم،رشته م رو هم خیلی دوست داشتم و دارم و خیلی هم به طرز فکر کردن و علایقی که دارم و پی شون رفتن کمکم کرده.
همیشه فکر می کنم که اگر مطالب اینچنینی که تو سایت متمم هس، یه جوری در دسترس ماها بود اون موقع، یا یه کارگاه کاربردی تو مدرسه و دانشگاه تو این زمینه ها داشتیم چقدر به خودمون و بقیه کمک می کرد که راهمون رو درست بشناسیم، کجاها سرک بکشیم و کجاها سرک نکشیم، تو چه کاری ادعا کنیم و تو چه کاری ادعا نکنیم.
سایت متمم رو کم و بیش می خوندم، تازه دوباره شروع کردم به متمرکز خوندن مطالب ش برای اینکه توی کاری که مطمئن هستم توش موفق میشم ، رشد کنم و پیشرفت ش بدم که به درد بقیه هم بخوره.
خیلی از مهارت های به درد زندگی کردن می خوره، کسب و کار هم که جزئی از زندگی هس، پس هم لازم و هم خیلی خوبه دونستنشون.
یه راهکاری اگر می شد در نظر گرفت که این موضوع ها از مدرسه و دانشگاه با آدما کار بشه خیلی موثرتر می شد
بعد از ده سال از شروع کارم مدتی است که آشنایی با آموزش های استاد شعبانعلی و تیم خوب متمم یکی از بهترین اتفاق های زندگیمه.در این دوران با اینکه همیشه تلاش کردم ،فشار مالی سختی روی من هست اما بشدت امیدوارم تا به روزهای خوب برسم.تازه فهمیدم چرا من کارآفرینی رو فقط در دل تجربه کردم نه درسازو کارش..هر چی بیشتر میخونم ،بیشتر می فهمم نمیدونم..هم اشتیاق به یادگیری متبلورم میکنه هم اینکه از گردونه تامین بدهی های کسب و کارم عقب نیوفتم اذیتم میکنه…از خدا میخوام سال دیگه همین موقع با بهره مندی و به کاربردن مهارت هایی که از متمم و استاد بهم رسیده بهترین حال دنیا رو داشته باشم و همون حال خوب رو علاوه بر سلامتی و خوشبختی برای استاد شعبانعلی عزیز،متممی ها و همه بچه های خوبی که پیگیر این آموزش های ارزشمند هستند از خداوند بزرگ خواستارم.
سلام
خیلی خوب به یاد دارم وقتی بچه م به دنیا اومد یکی از اطرافیان بهم گفت که مشکلات و مساێل بچه ها با بزرگ شدنشون بزرگتر میشه الان که دو سال و شش ماه گذشته میفهمم که این حرف چقدر درست بود و فهمیدم من برای اینکه در پرورش فرزندم بتونم به گونه ای عمل کنم که از خودم راضی باشم بهتره همزمان در تربیت کردن خودم تلاش کنم چون فرزندم بیشتر کارهاش رو و مدل حل کردن مشکلاتش و تصمیم گرفتنش رو از من و نزدیکانش یاد میگیره
حالا اگه خوب فکر کنیم میفهمیم که یه کسب و کار کوچک هم ب بسیار شبیه به بزرگ کردن بچه ها هست البته با تفاوتهایی عمیق
متمم عزیز بیش از یکسال است که از این محیط دور بودهام، اما زمانی که از بودن در متمم لذت میبردم،همواره فکر میکردم چطور درسهای متمم را در زندگی خودم عملی کنم حتی در همایشی که شعبانعلی عزیز هم در آن شرکت داشتند، اولین سوالم از ایشان این بود که چطور درسهای متمم را عملی کنم. راستش در یکسال گذشته متوجه شدم واقعا این درسها در وجودم نهفته شده و از ته نشین این تجربه مفید به صورت ناخودآگاه درحال استفاده کردن هستم. (ممنون)
به نظر من، همواره مشکلات سر راه یک کارآفرین، بیشتر از آنچه هست که قبل از شروع فعالیتش به عنوان یک کارآفرین تصور می کند و دام ها و دلسردیها حتی ترسها بیشتر.
سلام
من ۱۸ ساله بودم که وارد بازار کار شدم، و کار و کسب خودم را استارت زدم. امروز ۳۲ساله ام با حدود ۲۰۰ نفر پرسنلِ فعال و از بهترین های موجود. تو این مدت شرایط متفاوت و گاها فوق العاده سختی را تجربه کردم.
ای کاش خیلی زودتر از این ها این مطالب را به همین زبان ساده می دانستم و مجبور به اختراع مجدد چرخ نمی شدم.
برای من تا این سن چندین و چند بار کشمکش راه اندازی کسب و کار و یا کارمند شدن به وجود آمده است. هر گاه فکر میکنم صاحب یک کسب و کار موفق هستم و تونستم تیمی از افراد رو دور هم جمع کنم و ارزشی ایجاد کنم خاطرم خوش میشود اما من با اینکه در رشته کارآفرینی در گرایش کسب و کار الکترونیکی درس میخونم و فکر میکنم شاید از منظر مباحث تئوریک با کارآفرینی آشنایی نسبی داشته باشم، باز هم چالشها و مسیر پر فراز و نشیب راه اندازی یک کسب و کار نوپا دقیقا از لحظه ایی که فکر میکنم آیا نیازی را درست تشخیص دادم و آیا این واقعا این یک فرصت کارآفرینی است ذهن من را درگیر میکند و حتی کمی میترساند. به این نتیجه رسیدم باید و فقط باید بر روی یک کار تمرکز کنم و برای من کارآفرینی به صورت پاره وقت و صرف علاقه مندی به کارآفرینی پیش نمیرود. به همین خاطر درس های راه اندازی کسب و کار متمم رو با نگاهی عملی و برای استفاده تمام و کمال در مسیر راه اندازی کسب و کار کوچکی که مد نظر دارم استفاده خواهم کرد.
سلام و ایام بکام
اولا از بایت این درس سپاسگزارم
و اما نکتهای که بنظر من میرسد در خصوص کارافرینی این است که
۱- قرار نیست تمام افراد کارافرین بشوند .من میتوانم بعنوان یک راننده یک مشاور یک برنامهنویس باعث رشد حود و جامعه بشوم
۲- متاسفانه هیچکس از مشکلات و شکستهای خود صحبت نمیکند و همه فقط از نقاط درخشان خود میگویم برای همین خیلی ها کارافرینهای موفق را میبیند و عزیزانی که شکست خورده و ورشکست شدهاند و حتی به زندان افتادهاند را نمیبیندد.و از مصائب کارافرینان خبر ندارند.
۳ و نکته مهم این است که کارافرین شخصی است که میتواند ایده طرح و …را به درامد و سوددهی برساند. واین مهم میسر نمیشود مگر اینکه استراتژی را خوب بداند و بتواند عملیاتی کند.
شعار همیشگی من این است ” دانستن با توانستن فرق میکند”
جالب بود. چقدر کامل و با جزئیات به این موضوع پرداختین. خیلی خوب بود. حس میکنم برای مثل منی که دنبال راه انداختن کسب و کار خودشه، مجموعه این درسها و لینکهایی که به سایر مطالب داده شده، خیلی مفید باشه. ممنونم
حس میکنم در برهه ایی هستیم که به اصطلاح ” کارآفرینی ” مد شده. مخصویا کار آفرین هایی که به قول بعضی از دوستان هیچ کاری هم نمی کنند و فقط تفریح می کنند و از این تفریح کسب در آمد می کنند.
مثل بلاگر ها ی مختلف آرایشی ، سفر ، غذا و ….
و پر از کلاس های انگیزشی و کتاب هایی که افراد با خواندنشان می فهمند اوه من نباید کار کارمندی داشته باشم ! من باید مالک کسب و کار خود باشم . از همه مهمتر این چیزی نیست که به شادگی بدست بیاد، باید از کارم استعفا بدم ، از درسم انصراف و شبانه روز به دنبال هدفم باشم . اصلا مهمتر و مهمتر ، ریسک پذیر باشم !
خیلی وقته که این تفکر مثل ویریوس در حال پخش شدنه و این آزار دهنده است.
ای کاش مطالبی با عناوین ” شما شاید اصلا نباید کار آفرین باشید!” یا “اول خودتان را بشناسید و بعد کار آفرینی را” یا “شرایط ! شرایط ! شرایط ! و بعدددددد کار آفرینی” چاپ شود تا خیلی از افرادی که فکر میکنند کارمندی یعنی وقت تلف کردن یا بهترین شغل بلاگر بودن است و .. ازین سطحی ترین پیام کتاب ها و ویدیو های انگیزشی فاصله بگیرند.
واقعیت را ببینند و شرایط را بپذیرند .
فکر میکنم مخاطب اغلب مباحث انگیزشی افراد سطحی هستند و برای افراد سطحی مضر ترین مباحث همین مباحث انگیزشی هستند.
کسانی که شب این مطالب را می خوانند و صبح تصمیم میگیرند کسب و کار راه بیندازند.
تفکر های کلیشه ای تلگرامی … این هم یکی دیگه از اوناست و شنیدن جملات مشابه از زبون آدم های مختلف در این موارد واقعا آزار دهنده و تلسف بر انگیز است.
سلام،
کارآفرینی مبحث مهمی هست اما نکته ای که در موردش وجود دارد، این است که برخوردی که با آن، چه در بیرون سازمان چه درونش (تحت عبارت کارآفرینی سازمانی) وجود دارد طنز معروفی است که می گوید: ” دیگران کار می کنند من آفرین می گویم”.
فکر می کنم چیزی که جامعه ما بیش از همه به آن نیاز دارد، روحیه واقعی کارآفرینی است؛ مهم نیست کارمند باشیم، صاحب یک کسب و کار، فریلنسر، دانش آموز، دانشجو یا یک بانوی خانه دار؛ مهم این روحیه دست به اقدام زدن و نوآفرینی است؛ روحیه استفاده از نقاط قوت و غلبه بر نقاط ضعف و بهتر کردن دنیاست… لازم نیست ناممان کارآفرین باشد، تا کارآفرین باشیم؛ حتی مهم هست که کودکان ونوجوانامان را، اتفاقا همانهایی را که به نظرمان مشکل سازند، سر به زیر و حرفشنو نیستند، به این مسیر هدایت کنیم
در همین راستا، چند وقت پیش یک سخنرانی از تد را دیده بودم در خصوص آموزش کارآفرینی به نسل امید که شاید برای دوستان جالب باشد
http://www.ted.com/talks/cameron_herold_let_s_raise_kids_to_be_entrepreneurs
بعضیها میگویند من به کارآفرینی علاقه دارم و حتما روزی کارآفرین خواهم شد و اگر از آنها بپرسی که چه ایدهای در ذهن دارید که میخواهید کارآفرین شوید در جواب خواهند گفت فعلا ایدهای ندارند یا اصلا ایده مهم نیست چیزی که زیاد است ایده است و فقط باید یکی باشد که آنها را اجرایی کند.
به نظر من کارآفرینی چیزی نیست که برای تبدیل شدن به آن تصمیم بگیرید کارآفرینی از روی نیاز شکل میگیرد، ایدهای در ذهن شما خلق میشود و آرام و قرار شما را میگیرد تا زمانی که آن را اجرایی میکنید همین.
حالا در این مسیر میتوانید مهارتهای لازم برای کارآفرینی را هم بیاموزید و تجربه کنید.