چند پیشنهاد برای هدیه دادن کتاب | انتخاب کتاب، نوشتن داخل کتاب و …

کمتر کسی را میتوانید بیابید که تا کنون کتاب هدیه نداده باشد. عدهای کتاب را «بهترین هدیه» میدانند و آنهایی هم که چنین باوری ندارند، معمولاً هنگام هدیه دادن، کتاب را به عنوان «یکی از گزینهها» در نظر میگیرند.
ما تا کنون در متمم بارها به سراغ هدیه دادن و بحثهای حولوحوش آن رفتهایم. مثلاً از اتیکت هدیه دادن سخن گفتهایم و یا توضیح دادهایم که هدیه دادن در مذاکره چه اصول و تبعاتی دارد. در فایل صوتی اتیکت هم یک بخش مستقل را به اصول و قواعد هدیه دادن اختصاص دادهایم.
اما از آنجا که هدیه دادن کتاب در مقایسه با بسیاری از هدایای دیگر، دشواریها و ظرافتهای خاص خود را دارد، تصمیم گرفتیم در یک مطلب مستقل صرفاً به بحث هدیه دادن کتاب بپردازیم. امیدواریم نکاتی که مطرح میشود، برای کسانی که مدام میپرسند «چه کتابی هدیه دهیم؟» مفید باشد و به تصمیمگیری بهترشان کمک کند.
توضیح مهم: اگر به دنبال جستجوی کتابهای مناسب برای هدیه دادن هستید و فقط میخواهید چند نام پیش چشمتان باشد، میتوانید معرفی کتابهای مدیریتی، معرفی کتابهای روانشناسی و نیز پاراگراف فارسی متمم را ببینید.
اما پیشنهاد ما این است که نکاتی را هم که در اینجا مطرح شده، یک بار مرور کنید و جدی بگیرید. خصوصاً اگر نمیخواهید با هدیه دادن کتاب، فقط کاری از سر خود باز کنید و خرید هدیهٔ خاص و مناسب برایتان مهم است.
هدیه دادن کتاب، اصول قطعی ندارد
همواره یک وجه مهم هدیه دادن، سلیقه و ترجیحات شخصی است. نمیتوان به سادگی قوانینی اعلام کرد و گفت: «حتماً و تحت هر شرایطی باید از این قوانین تبعیت کنید.» این موضوع دربارهٔ کتاب، پیچیدهتر هم میشود. بسته به این که خود شما چه نگاه و نگرشی به کتاب دارید، طرف مقابل چه سلیقهای دارد، جایگاه شما – از نظر رابطه با کتاب و آشنایی با کتاب – چیست و رابطهٔ عاطفی میان شما و دریافتکنندهٔ کتاب چگونه است، هدیه دادن شکل متفاوتی پیدا میکند.
حتی در مورد برخی موضوعات ظاهراً پیشپاافتاده هم، اختلافنظرهای جدی وجود دارد. مثلاً افراد بسیاری میگویند «کارت هدیهٔ کتاب» یک گزینهٔ مناسب برای هدیه دادن نیست و بهتر است خودتان کتاب بخرید و هدیه دهید. اما دیگرانی هم هستند که اتفاقاً معتقدند کارت هدیهٔ کتاب یک گزینهٔ بسیار مناسب است (+). این افراد برای این باورند که انتخاب کتاب برای هدیه کار سادهای نیست و ما معمولاً در چنین انتخابی به خطا میرویم. پس چه ایرادی دارد که اعتباری در اختیار طرف مقابل قرار دهیم تا خودش هر چه خواست و دوست داشت بخرد؟
دربارهٔ نوشتن داخل کتاب هم نظرات متفاوتی وجود دارد. بسیاری از ما دوست داریم اگر کتابی از کسی هدیه میگیریم، دستنوشتهای از او داخل کتاب باشد. اما هستند کسانی که معتقدند اگر نویسندهٔ کتاب نیستید، دلیلی ندارد داخل آن چیزی بنویسید (+).
به عنوان نمونهای دیگر از اختلافنظرها، عدهای پیشنهاد میکنند که اگر میخواهید کتاب هدیه دهید، ترجیحاً نسخهٔ کاغذی هدیه دهید. چیزی که شکل فیزیکی داشته باشد و به چشم بیاید و یادگاری شما تلقی شود. اما عدهای هم هستند که معتقدند این نگاه مربوط به افراد سنتی است و دنیا عوض شده و دلیلی ندارد بر چنین قاعدهای پافشاری کنیم.
خلاصه این که وقتی از اصول هدیه دادن کتاب حرف میزنیم، نمیتوان از «درست و غلط» سخن گفت. همهٔ ما از سلیقهها و ترجیحات خود حرف میزنیم و حرفهای دیگران را هم به عنوان ایده و نظر آنها – و نه قواعد قطعی – میشنویم و از آنها الهام میگیریم.
آنچه در ادامه مطرح میکنیم، پیشنهادهای متمم است و ممکن است شما برخی از آنها را بپسندید و درست بدانید و با برخی دیگر موافق نباشید. اگر اصول دیگری در ذهن دارید که در این درس به آنها اشاره نشده، یا نظر شما با پیشنهادهایی که در این درس آمده فرق دارد، خوشحال میشویم آنها را زیر همین درس با ما و سایر دوستانتان در میان بگذارید.
احتمالاً با خواندن نکات و توضیحات متمم و نیز تجربههای بقیهٔ دوستان متممی، در آینده هنگام هدیه دادن کتاب، بهتر تصمیم میگیریم و عمل میکنیم.
آیا کتاب هدیه خوبی است؟
کتاب هدیهٔ خوبی است. کمتر کسی است که در این باره تردید کند. اما یک هدیهٔ خوب لزوماً یک هدیهٔ مناسب نیست. باید ببینید آیا کتاب برای فردی که مد نظر شماست، یک هدیهٔ مناسب محسوب میشود؟ به طور مشخص: «آیا هدیه گرفتن کتاب او را خوشحال میکند؟»
اگر طرف مقابلتان را بشناسید، قاعدتاً پاسخ این سوال را میدانید. او احتمالاً پیش از این از کتابهایی که هدیه گرفته حرف زده، و شما میدانید که آیا با این نوع هدایا خوشحال میشود یا نه. اگر هم او را کاملاً از نزدیک نشناسید، همین که بدانید خودش به افراد دیگر کتاب هدیه میدهد، میتواند نشانهٔ خوبی باشد از این که میتوان به او کتاب هدیه داد.
در این میان، یک نکتهٔ مهم را هم باید به خاطر داشته باشید:
بخشی از این ماجرا هم به تلاشهای هوشمندانهٔ شما بازمیگردد. اگر کسی را دارید که فرد مورد نظرتان را از نزدیک میشناسد و با او دربارهٔ کتاب حرف میزند، یا به کتابخانهٔ او دسترسی دارد، راهنمایی گرفتن از او میتواند ریسک هدیه دادن کتاب نامناسب را تا حد زیادی کاهش دهد.
آیا منطقی است به کسانی که کتاب نمیخوانند کتاب هدیه دهیم؟
در نگاه اول، به نظر میرسد پاسخ چنین سوالی منفی است. چرا باید به کسی که کتاب نمیخواند، کتاب داد؟ اما واقعاً میشود سناریوهایی را تصور کرد که در آنها، هدیه دادن کتاب به کسی که کتابخوان نیست، توجیهپذیر است.
مثلاً اگر خودتان کتابی نوشتهاید یا در حوزهٔ نشر کار میکنید و یا این که سازمانتان حامی انتشار یک کتاب بوده، هدیه دادن کتاب – ولو به کسی که کتاب نمیخواند – قابلدرک و منطقی است. حتی کسانی که کتاب نمیخوانند، بدشان نمیآید که کتابی را مستقیماً از نویسنده یا ناشر یک کتاب دریافت کنند و جایی در خانه یا محل کارشان نگه دارند.
درست است که احتمالاً کتاب شما هم، مثل بسیاری از کتابهای دیگری که به دست آنها رسیده، خوانده نخواهد شد، اما احتمالاً دریافتکننده آن را با غرور به دوستان و آشنایان و مهمانانش نشان خواهد داد و خواهد گفت: «این را از خود نویسنده هدیه گرفتم.» درست است کارکرد اصلی کتاب، این نیست. اما کارکرد اصلی هدیه، خوشحال کردن طرف مقابل است و این هم خود مسبب خوشحالی است.
گاهی اوقات هم، توضیحی که شما هنگام هدیه دادن کتاب ارائه میدهید، میتواند به آن هدیه معنا بدهد و توجیهش کند. حتی اگر طرف مقابل، چندان اهل کتاب نباشد. به عنوان مثال، کم نیستند مدیرانی که معتقدند «همهٔ این چیزهایی که اینجا نوشته را ما خودمان در دانشگاه خیابان یاد گرفتهایم» (یا جملههای دیگری که همگی کموبیش همین معنا را میدهند). اما به همین مدیران هم میتوانید با این توضیح که کتاب را آوردهاید تا به همکاران و کارشناسانشان بدهند، کتاب هدیه بدهید.
کم نیستند کسانی که معتقدند به کتابخوانی نیاز ندارند، اما معتقدند کتاب به کارشان میآید. چون باید آن را به دیگران (دوست، همکار، زیردست و …) بدهند تا آنها بخوانند و یاد بگیرند.
کتاب انتخابی شما چه پیامی به گیرنده میدهد؟
بسیاری از هدیههایی که ما به دیگران میدهیم، حاوی پیام هستند. این پیام، صرفاً مهر و محبت ما نیست. بلکه ماهیت هدیه هم روی پیامی که منتقل میکند، تأثیر دارد. کتاب هم از این قاعده مستثنی نیست.
مهم است که خود را جای گیرنده بگذارید و از خود بپرسید: «دریافت این کتاب به عنوان هدیه، چه معنایی دارد؟» در اینجا میتوانید از افراد دیگری که کتابشناس هستند و در حالت ایدهآل، گیرندهٔ هدیه را هم میشناسند، کمک بگیرید.
اگر میخواهید مطمئن باشید کتابی که هدیه میدهید، پیام درستی به طرف مقابل ارسال میکند، میتوانید علت انتخاب کتاب را داخل کتاب یا روی یک کارت بنویسید و یا به صورت شفاهی به طرف مقابل بگویید. این که برای تولد یا برای سال نو، کتابی هدیه دادهاید، یک بحث است و این که «چرا این کتاب خاص را هدیه دادهاید؟» بحث دیگری است.
به این توضیحات فرضی که میتوانند همراه با هدیه دادن کتاب گفته یا نوشته شوند توجه کنید:
«دیدم چند کتاب از … داری و حدس زدم کتاب جدیدش هم را هم دوست خواهی داشت.»
«ما هفتهٔ پیش یک نسخه از این کتاب را به همهٔ مشتریانمان هدیه دادیم. چون تو کتابخوانترین دوست من هستی، مدام به یاد تو بودم و گفتم یک نسخهاش را هم برای تو بیاورم. اگر هم به دردت نخورد، مطمئن هستم کسی را میشناسی که به او هدیه دهی.»
«این کتاب، نامهنگاری عاشقانهٔ دو دوست، طی چند دهه زندگی از راه دور است. چون دوستی خودمان را تداعی میکرد، برایت گرفتم. البته فقط از نظر مکاتبهای و دور بودن. وگرنه جنس و عمق دوستی اینها با ما فرق دارد.»
آیا خودمان هم باید کتابی را که هدیه میدهیم دوست داشته باشیم؟
حالت رویایی این است که ما کتابی را بسیار دوست داشته باشیم و مفید بدانیم و همزمان حدس بزنیم که این کتاب برای طرف مقابلمان هم جذاب یا مفید است. اما همیشه چنین اتفاقی نمیافتد. گاهی مشترکات ما در این حد نیستند. یا اگر هم علایق مشترک فراوانی داریم، این اشتراکات در حوزهٔ کتاب نیست.
در چنین وضعیتی منطقی است که اولویت ما علاقهٔ طرف مقابل باشد. این که «چون من این کتاب را دوست داشتم آن را برای تو هم گرفتم» توضیح و توجیه قابلقبولی نیست. مگر در چند استثناء:
- رابطهٔ عاطفی عمیقی بین شما برقرار است. آنقدر که هر چیزی که رنگ و بویی از علاقهٔ شما داشته باشد، برای طرف مقابل جذاب میشود.
- رابطهٔ استاد و شاگردی بین شما برقرار است و شما در مقام استاد، میدانید طرف مقابل علاقهمند است مسیر شما را طی کند. در این حالت، چنین شکلی از هدیه دادن توجیه پیدا میکند.
- ماجرای کتاب، با داستانی غیر از محتوای آن درآمیخته است. مثلاً این اولین کتابی بوده که با پول خودتان خریدهاید، یا کتابی بوده که از نویسندهٔ محبوبتان هدیه گرفتهاید، یا کتابی که با بخشی از ذهن و زندگی شما آمیخته است و اکنون آن کتاب، کلید و دریچهای به دنیای شما محسوب میشود.
کدام را هدیه دهیم: نسخهٔ کاغذی یا دیجیتال؟
بعید است در این باره بتوان به سادگی حکمی داد که همهٔ خوانندگان این مطلب آن را بپسندند. از یک سو، کتاب به شکل فیزیکی هدیهٔ بسیار وسوسهانگیزی است. ما حق داریم دوست داشته باشیم که ردّی از خودمان روی میز یا داخل کتابخانهٔ دیگران به جا بگذاریم؛ به ویژه اگر آنها برایمان عزیز و محترم باشند.
اما از سوی دیگر، جابهجایی کتاب فیزیکی سخت است. خصوصاً اگر بدانیم گیرندهٔ کتاب، به خواندن کتاب دیجیتال یا گوش دادن کتاب صوتی عادت دارد، تصمیمگیری دشوارتر هم میشود.
در اینجا واقعاً هیچچیز به اندازهٔ سلیقه و ترجیح طرف مقابل، تعیینکننده نیست. اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که از نظر روانی، کتاب فیزیکی بیشتر به چشم میآید و احتمالاً تأثیر بیشتری بر ذهن مخاطب میگذارد. ضمن این که بیشتر میتوانید رنگ و بوی خودتان را به آن بیفزایید. اثر احساسی جملهٔ محبتآمیزی که در صفحهٔ اول یک کتاب با دستخط خودتان نوشتهاید، بیشتر از جملهای است که به نقل از شما در ابتدای یک ایمیل اطلاعرسانی از یک فروشگاه دیجیتال ثبت شده است.
شاید بتوان اینطور گفت که در آینده با رواج بیشتر کتابهای دیجیتال، آخرین کارکردی که برای کتابهای کاغذی باقی میماند، همین هدیه دادن است. چون کتاب دیجیتال از نظر کارکردهای دیگر (خواندن، یادگیری، استفادهٔ روزمره) به خوبی میتواند گوی رقابت را از دست کتاب کاغذی برباید.
باز هم این قاعدهٔ کلی را فراموش نکنیم که همیشه، نظر مخاطب است که گزینهٔ مناسب را مشخص میکند. اگر دوستی دارید که همیشه مشغول خواندن کتابهای دیجیتال است و بارها برای شما از دردسرهای کتاب کاغذی گفته، چندان معقول نیست که باز هم تولدش را همزمان با هدیه دادن نسخهٔ کاغذی یک کتاب تبریک بگویید.
اگر میخواهید نسخهٔ کاغذی هدیه دهید…
بسیاری از ناشران، کتابهایشان را به چند شکل چاپ میکنند. ناشران خارجی معمولاً نسخهٔ جلد سخت و جرم نرم کتابهای پرفروش خود را عرضه میکنند (جلد سخت معمولاً زودتر به بازار عرضه میشود. اما اگر استقبال زیاد باشد، موازی با جلد نرم هم در بازار باقی میماند و فروخته میشود).
ناشران خودمان هم گاهی اوقات، نسخههای گرانقیمتتری از کتاب را عرضه میکنند. این نسخهها را لزوماً نمیتوان «نفیس» نامید. اما به هر حال، کیفیت بهتری دارند (مثلاً ممکن است تصاویرشان رنگی باشد. یا بستهبندی ویژهای داشته باشند).
در عرف جهانی به این نسخههای بهتر، Fine Edition گفته میشود (نفیس هم در اصل به همین معناست. اما ما معمولاً عادت کردهایم کتابهای نفیس را با مینیاتور و تذهیب و مانند اینها تصور کنیم).
اگر میخواهید نسخهٔ کاغذی هدیه دهید و با طرف مقابلتان رودربایستی دارید و کتاب مورد نظرتان هم به چند شکل چاپ شده، شاید بهتر باشد که نسخهٔ نفیستر (Fine Edition) را انتخاب کنید. این موضوع در مورد هدیه دادن کتابهای چاپ شده در بیرون ایران، مهمتر است. چون نسخههای غیرنفیس و جلد نرم، گاهی چنان بیکیفیت هستند که نسخههای غیرقانونی زیرپلهای در کشور خودمان، بهتر و تمیزتر از آنها از آب درآمدهاند.
البته باز هم در اینجا باید سلیقه و ترجیح طرف مقابل را در نظر بگیرید.
با برچسب قیمت کتاب چه کنیم؟
عرف رایج در هدیه دادن این است که مراقب باشیم قیمت هدیه، روی آن نباشد. به همین علت، بسیاری از شرکتهایی که میدانند محصولشان به عنوان هدیه هم خریده میشود، مراقبند که برگهٔ گارانتی از فاکتور فروش جدا باشد. تا خریدار بتواند اسناد گارانتی را بدون این که فاکتور را به گیرنده بدهد، در اختیار او قرار دهد.
در مورد برخی کالاها، حذف قیمت بسیار ساده است. مثلاً اگر یک ماگ قهوه خریده باشید، قاعدتاً راحت میتوانید برچسب قیمت روی آن را جدا کنید و دور بیندازید. اما در مورد کتاب، این کار ساده نیست. قیمت معمولاً پشت جلد یا در شناسنامهٔ کتاب ذکر میشود.
عدهای در حذف قیمت بسیار افراطی عمل میکنند و معتقدند که قیمت به هر شیوهٔ ممکن باید از کتاب حذف شود. چنین افرادی حتی اگر لازم ببینند، با ماژیک به جان جلد کتاب میافتند و آن را رنگ میکنند. برخی دیگر معتقدند که این روزها از یک سو قیمت کتابها با یک جستجوی ساده در دسترس است و از سوی دیگر، ارزش کتاب مستقل از قیمت آن است. بنابراین دلیلی برای پنهان کردن و پاک کردن قیمت نمیدانند. تصمیمگیری در این باره سلیقهای است. اما پیشنهاد ما یک حد میانه است:
- اگر قیمت با برچسب جداگانهای روی کتاب چسبیده و جدا کردن برچسب هیچ آسیبی به کتاب نمیزند، حتماً آن را جدا کنید.
- اگر کتاب ژاکت محافظ (محافظ کشویی جلد) دارد و قیمت داخل آن است، اگر برایتان مهم است، میتوانید آن را برش اُریب بزنید (برخی از ناشران جاافتادهٔ بینالمللی قیمت را جایی مینویسند که این کار به سادگی امکانپذیر باشد).
- اگر قیمت داخل شناسنامه است یا روی جلد چاپ شده، آن را به حال خود رها کنید.
البته اینها به فرض آن است که قیمت کتاب هنوز دست نخورده باشد. اگر بدشانس باشید و کتابفروش با ماژیک و رنگ و چسب و سایر ابزارها قیمت را حذف کرده یا تغییر داده باشد، دیگر این حرفهای ما، چیزی بیشتر از یک دغدغهٔ لوکس بیخاصیت نیست.
آیا داخل کتاب چیزی بنویسیم؟
یکی از مهمترین سوالهایی که هنگام هدیه دادن کتاب به ذهنمان میرسد این است که آیا باید داخل کتاب چیزی بنویسم؟ مثلاً ایرادی دارد که در صفحهٔ اولش بنویسم که چرا این کتاب را هدیه دادهام یا عشق و محبتم را به دریافتکننده ابراز کنم؟
اقلیت سختگیری هستند که معتقدند اول کتاب نباید هیچچیز نوشت و تنها کسی که حق دارد در ابتدای کتاب چیزی بنویسد، خود نویسنده است. این حرف – حداقل به قضاوت ما در متمم – بسیار سختگیرانه و افراطی به نظر میرسد.
کتاب، وقتی هیچ نشانهای از ما در آن نیست، صرفاً یک کالاست؛ در بهترین توصیف: یک کالای فرهنگی. وقتی به رنگ و بو و نشانههای ما آغشته (یا آراسته) شد، از کالا بودن فاصله میگیرد و ارزش بیشتری پیدا میکند. بنابراین به نظر میرسد این حرف که چون تو کتاب را ننوشتهای، حق نداری داخل آن چیزی بنویسی، منطقی نباشد. اگر استدلال کسی را که این حرف را میزند، بپذیرید، منطقی است که از هدیه دادن کتاب صرفنظر کنید. چون با همین منطق میشود گفت: چرا کتابی را که خودت ننوشتهای، هدیه دادی؟
اما به فرض که بخواهیم همراه با کتاب، متنی هم بنویسیم، سوال دیگری مطرح میشود که مهم است و باید به آن فکر کنیم: آیا یادداشتم را داخل صفحات خود کتاب بنویسم؟ یا همراه یک کارت داخل کتاب بگذارم؟
پاسخ این سوال، بستگی به رابطهٔ شما با دریافتکنندهٔ کتاب دارد. اگر میدانید او به شما علاقهٔ بسیار دارد و چند جملهای که اول کتاب مینویسید – ضمن احترام به نویسنده که چندصد صفحه زحمت کشیده – به اندازهٔ کل کتاب ارزش دارد، طبیعی است که داخل کتاب، یادداشتی بنویسید. محتوای این یادداشت میتواند توصیفی دربارهٔ کتاب، توضیحی دربارهٔ علت هدیه دادن، یا صرفاً ابزار عشق و محبت به دریافتکننده باشد.
اما ممکن است ملاحظات دیگری باشد که نوشتن یک پیام جداگانه را توجیهپذیر کند. مثلاً ممکن است حس کنید طرف مقابل نمیخواهد در کتابخانهٔ شخصیاش کتابی داشته باشد که دیگران بدانند از شما هدیه گرفته است. یا این که حس کنید ممکن است ارزش کتاب برای او بسیار بیشتر از دستخط شما باشد و اون آنقدر به کتاب حساس است که خطخطی شدن یک صفحه از کتاب، او را دلچرکین خواهد کرد (همانهایی که برای تا شدن یک برگ از کتابشان، روزها عزاداری میکنند).
همچنین برخی از نسخههای نفیس آثار ادبی، نقش سکهٔ طلا را پیدا کردهاند و دست به دست میشوند؛ بیآنکه کسی آنها را بخواند. مثلاً نسخهای از شاهنامه که را در نظر بگیرید چند کیلوگرم وزن دارد و فقط خود رستم میتواند آن را بخواند. چنین کتابی، صرفاً دست به دست میشود و احتمالاً هیچکس مصرفکنندهٔ نهایی آن نیست. در چنین مواردی شاید منطقی باشد یادداشت را در یک کارت زیبا بنویسید و جداگانه داخل جلد قرار دهید تا اگر دریافتکننده خواست آن را به دیگری هدیه دهد، نوشتهٔ شما مانعش نشود.
از سوی دیگر به خاطر داشته باشید که در دوستیهای بسیار صمیمی، میتوان نوشتن در داخل کتاب را به صفحهٔ تقدیم محدود نکرد. اگر رابطهتان نزدیک است و میدانید که هدیهتان برای دریافتکننده، عزیز و گرامی است، ممکن است بخواهید در صفحات مختلف، یادداشت بنویسید و نظرات خود را اضافه کنید و چیزی فراتر از یک کتاب معمولی به دوستتان هدیه دهید (این بحث در فایل صوتی راهنمای خواندن و خریدن کتاب مطرح شده و شرح داده شده است).
طبعاً علاوه بر اینها، سایر نکاتی که در اتیکت هدیه دادن مطرح میشود، در مورد کتاب هم مصداق دارد که به علت پرهیز از تکرار به آنها اشاره نمیکنیم و میتوانید آنها را در فایل صوتی اتیکت بشنوید. مثلاً در مورد کتاب هم، مثل هر هدیهٔ دیگری، به دنبال سرنوشت هدیه نباشید. دفعهٔ بعد که به دوستتان سر زدید، از محتوای کتاب نپرسید و نیز محل کتاب را داخل کتابخانهاش جستجو نکنید. او اگر کتاب را نپسندید و به فرد دیگری داد، یا حتی آن را دور انداخت، نباید جلوی شما شرمنده شود.
تمرین و مشارکت در بحث
تجربهٔ شما از هدیه دادن و هدیه گرفتن کتاب چه بوده است؟
در مورد موضوعاتی که مطرح شد، چه نظری دارید؟ در چه مواردی موافقید و در چه مواردی نظرتان فرق دارد؟
چه موضوعات دیگری – جز آن چه در اینجا آمد – باید در بحث هدیه دادن کتاب مورد توجه قرار گیرد؟
پیشنهاد | کتاب از کتاب
در کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی به تفصیل به مباحث متنوع مربوط به کتاب و کتابخوانی صحبت کرده است.
از جمله سوالاتی که در این کتاب به آنها پاسخ داده شده میتوان به این موارد اشاره کرد: «چرا کتاب بخوانیم؟» «چرا کتاب نمیخوانیم» «چگونه کتاب بخوانیم که اثربخشی مطالعه و میزان یادگیریمان بیشتر باشد؟» «تندخوانی خوب است یا بد؟» «چه کتابهایی بخوانیم؟» «از کجا بفهمیم چه کتابهایی نامناسبند؟» «چگونه عادت کتابخوانی را در خود تقویت کنیم؟»
مجموع این بحثها به کتابی ۴۰۰ صفحهای تبدیل شده است. شاید چنین حجمی برای کتابی دربارهٔ کتابخوانی به نظر زیاد برسد. یا این سوال در ذهن شکل بگیرد که کسی که میتواند یک کتاب ۴۰۰ صفحهای بخواند، دیگر مسئلهی کتاب و کتابخوانی برایش حل شده و به اندازهٔ کافی با کتاب مأنوس است.
اما حاشیهها، جزئیات، پژوهشها، نکتهها و تکنیکهای فراوانی در این بحث وجود دارد که در کمتر از این حجم عملاً نمیتوان همهٔ آنها را بررسی کرد. توضیحات بیشتر دربارهٔ «از کتاب» را میتوانید در صفحهٔ اختصاصی آن بخوانید:
پیشنهاد | دوره آموزشی صوتی روش صحیح مطالعه کتاب
اگر مطالعه کردن برای شما یک کار جدی است و دوست دارید در مورد کتاب و کتابخوانی بیشتر بدانید، احتمالاً فایل صوتی راهنمای خریدن و خواندن کتاب (به روایت محمدرضا شعبانعلی) میتواند برایتان مفید باشد. در این فایل صوتی درباره کتاب و مفهوم آن، انواع کتاب برای مطالعه و انتخاب کتاب (با تأکید بر کتابهای غیرداستانی) و نیز اعمیت کتاب و کتابخوانی به زبان ساده صحبت شده است.
شناخت و انتخاب ناشر کتاب، آشنایی با انواع نویسندگان، تشخیص کتابهای مفید برای خواندن، روشهای درست و نادرست مطالعه کتاب و تکنیکهای مطالعه و علامتگذاری و یادداشت برداری از جمله موضوعاتی هستند که در این فایل صوتی مطرح شدهاند.
این فایل صوتی برای مخاطبانی تهیه شده که میخواهند کتابخوانی را به بخشی از سبک زندگی خود تبدیل کنند و اثربخشی مطالعه خود را بالا ببرند و در یک کلام، به یک کتابخوان حرفه ای تبدیل شوند.
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) میتوانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درسهای متمم از جمله درسهای زیر دسترسی خواهید داشت:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | هدف گذاری
خودشناسی | شخصیت شناسی | فکر کردن با نوشتن
برای خرید محصولات صوتی هم میتوانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری عادتها و رفتارهای کوچک زندگی به شما پیشنهاد میکند:
- عادت های فردی | کارها و عادت های خوب برای زندگی بهتر
- تجربه های ما در مورد خوابیدن و نکاتی که در خوابیدن رعایت میکنیم
- آداب هدیه دادن و هدیه گرفتن | چند نکته درباره اتیکت هدیه
- چند پیشنهاد برای هدیه دادن کتاب | انتخاب کتاب، نوشتن داخل کتاب و …
- ارسال پیامک و پیام | آداب و اتیکت ارسال پیام و گفتگوی دیجیتال (چت کردن)
- عادتهای مراقبه و تکنیکهای مراقبه در زندگی شما
- عادتها و نکات مرتبط با عکس و عکاسی
- عادتها و رفتاری مرتبط با حفظ حریم شخصی خود و دیگران
- آداب مهمانی رفتن و برگزاری مهمانی | اتیکت مهمانی
- رفتارها و تجربه ها و توصیه های مربوط به سال اول استخدام
- درباره از دست دادن | پیش از آنکه بمیرم
- عادتها، تجربهها و رفتارهای شما در مقابل کودکان
- عادتها و رفتارها و تجربه های مرتبط با تغذیه
- عادتهای و رفتار و تجربه های مرتبط با رانندگی درونشهری و برونشهری
- عادتها، رفتارها و تجربهها: چگونه به خودتان انگیزه میدهید؟
- فهرست ای کاشها (حسرتها و پشیمانیها)
- عادتها، رفتارها و تجربهها: هزینه کردن و مدیریت ساختار هزینه های زندگی
- عادتها، رفتارها و تجربهها: صرف غذا در رستورانها و اغذیه فروشیها و بیرون منزل
- عادتها و تجربههای سفر کردن و زندگی در سفر
- درباره اتیکت سوال پرسیدن: سه سوالی که دوست نداریم بشنویم
- نکاتی در مورد فیلم دیدن (عادتهای کوچک زندگی)
- تجربه های زندگی | چه نکات جالبی در فرهنگ های دیگر دیدهاید؟
- برای اینکه محیط کار خود را بیشتر دوست داشته باشید، چه میکنید؟
- عادتها و تجربه های مربوط به عطر و ادوکلن و بو و رایحه
- عادتها و تجربههای مربوط به کامنت گذاری در متمم
- عادتهای زندگی: آیا نه گفتن را بلدید؟ به ما هم بگویید چگونه نه میگویید!
- انتخاب شغل – تجربه های شما در زندگی
- جایزه دادن به خود | برای تشویق خودم چه جایزهای به خودم بدهم؟
- عادتهای کوچک و آموخته های زندگی: دیر آموخته های شما
- بهترین عادتی که از فرد دیگری به من منتقل شده
- یاد گرفتن انگلیسی | تجربه شما در یادگیری زبان انگلیسی چیست؟
- عادتها و تجربه ها: هنگام خرید لپ تاپ به چه نکاتی توجه میکنید؟
- عادتها و تجربهها: برای تقویت حواس پنج گانه خود چه کردهاید؟
- عادتهای کوچک زندگی: گل و گیاه در محیط کار و خانه
- حسرتی که برایم باقی میماند
- برای چاق شدن یا لاغر شدن، چه کارهایی انجام میدهید؟
- آخرین خرید ارزان خوشحالکننده
- پیام شما بر روی بزرگترین بیلبورد جهان
- بدترین یا بهترین سرمایه گذاری زندگی
- شکست دوستداشتنی شما
- یک توصیهی نادرست اما رایج
- َعادتهای بیمعنی و بیخاصیتِ من (البته از نظر دیگران)
- انواع سبک زندگی | برخی از سبکهای زندگی غیرممکن میشوند
- یکی از فواید سفر | وقتی از جهان کوچک خود دور میشویم
- عادتها و رفتارهای مربوط به حفظ محیط زیست
- چگونه خودتان را در شهرتان گم میکنید؟
- عادتها و اتیکت مربوط به نگهداری حیوانات خانگی
- چگونه از فرصتهای رایگان و در دسترس بیشتر بهره ببریم؟
- عادتهای کوچک زندگی | برای حفظ و عمیقتر کردن دوستیها چه میکنید؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
من هدیه گرفتن کتاب را دوست دارم خصوصا از دوستانی که میدانم کتاب خوان هستند و دیدگاهشان برایم ارزشمند است، بعد از دریافت کتاب اهدائی از این دوستان با ولع تمام کتاب را میخوانم و لذت میبرم. خودم هم کسانی را که دوستشان دارم و میدانم که اهل کتاب خواندن هستند حتما کتاب هدیه میکنم. در هنگام هدیه دادن حضوری سعی میکنم قدری در باره کتاب و دلیل اهدای آن صحبت کنم و با این کار گیرنده را به خواندن کتاب ترغیب کنم.
در مورد یادداشت کردن روی کتاب هم عمدتاً در هنگام هدیه دادن سعی میکنم اگر گیرنده در حکم بزرگتر باشد چیزی ننویسم و برعکس دوست دارم اگر او به من هدیه میکند حتماً یادداشتی نوشته باشد.
به نظرم هدیه دادن کتاب کار ساده ای نیست. به شخصه ازمعدل اطرافیانم بیشتر کتاب میخوانم و متوجه هستم برای آنها ساده نیست که بدانند چه کتابی را دوست دارم و چه کتابی را هنوز نخوانده ام.
از طرفی اگر کسی شما را به خوبی بشناسد و از شما کتابخوان تر باشد، احتمالا بتواند کتاب خوبی به شما هدیه بدهد. چرا که میداند مسئله امروز و دغدغه شما چیست و شاید کتابی سراغ داشته باشد که بتواند بسیار به شما کمک کند اما شما آن کتاب را ندیده باشید… خلاصه اینکه به سادگی نمیتوان کتاب هدیه داد اما در جای درست و با انتخاب درست، کتاب هدیه بسیار ارزشمندی است.
به نظرم هدیه دادن اکانت سایت متمم هم میتونه هم ردیف یا حتی بهتر از هدیه دادن کتاب باشه، خود من از دوستی که سایت متمم رو بهم معرفی کرد همیشه قدر دان هستم.
– به نظرم اگر امکانش باشه در طراحی سایت این گزینه رو هم بررسی کنن، میتونه گزینه جذابی باشه
باسلام و سپاس
پیشنهاد خیلی خوبیه.ممنون میشم متمم عزیز این امکان رو هم اضافه کنه.امسال بتونیم گنجینه ای از یادگیری هدیه بدیم.موضوع سلیقه خواننده هم تاحد زیادی پوشش داده میشه.
میتونه یه خروجی درقالب پیام در صفحات اجتماعی ارسال بشه با لینک تکمیل پروفایل و پیام هدیه.شاید راهنمای استفاده از متمم هم بهترین نقطه ی شروع باشه در این پک هدیه.
پیشنهاد عالی و خوبیه اما تجربه شخصی من در یادگیری اینه که افراد ممکنه روند یادگیری و ترتیب یادگیری که برای خودشون دارن رو ندونیم و در حال حاضر این اکانت به کارشون نیاد
من سالهاست متمم رو میشناسم،مطالبش رو می خوندم ،فایلهای صوتی رو گوش می کردم و … اما جدیدا عضو ویژه شدم
چون بر اساس روند یادگیری که داشتم تازه به متمم رسیدم(سو برداشت نشه ،منظورم پایین بودن اطلاعات خودم بود،اول باید الفبای موضوعات رو درک می کردم،متمم یه دانشگاه بود که اول دیپلم میخواست)
گمان نمیکنم نسخ فیزیکی در آینده براحتی قابل حذف شدن باشند. اگر قابلیت دسترسی نسخ دیجیتال را یک مزیت مهم بدانیم، عمق تاثیرگذاری نسخ فیزیکی بر اساس تجارب شخصی من بیشتر از نمونه های دیجیتال است.
برای من که از کودکی به لطف مادرم عضو کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بودم و هر ماهه چند کتاب توسط پستچی هدیه میگرفتم دریافت کتاب به عنوان هدیه آنقدرها هیجان انگیز نیست. الان بعد از گذشت سالها انقدر کتاب خوانده ام و دارم که هر سال تعداد زیادی کتاب اهدا می کنم و امروز انقدر در انتخاب کتاب سختگیر هستم که بعید می دانم کسی متوجه سلیقه من در کتابخوانی شود!
از طرف دیگر چند سالی است که نسخه کاغذی کمتر میخرم و بیشتر کتاب قرض میکنم مگر آنکه کتاب ارزشمندی باشد تا انرا در کتابخانه ام نگه دارم ، همه این ملاحظات برای هدیه دادن و هدیه گرفتن کتاب لازم است و بنظرمن یکی از سختترین انتخابها برای هدیه ، انتخاب کتاب است.
هر هدیه ای همیشه یاد هدیه دهنده اش را با خود به همراه دارد. دوست دارم کتاب هدیه بگیرم و اگر کتابی هدیه می گیرم هدیه دهنده اش چند خطی با خط خود چیزی در وصف دلیل هدیه دادنش بگوید.
کتاب همچون وسایل مصرفی دیگر نیست که پس از مدتی تاریخ مصرفش تمام شود .کتاب می توند یاد و خاطره هدیه دهنده اش را برای همیشه به همراه داشته باشد.
کتاب را نباید همچون یک کالای لوکس و مصرفی نگریست چه ایرادی دارد که هنگام هدیه دادن و حتی هنگامی که تصمیم می گیریم شروع به خواندنش کنیم و شاید می خواهیم دست از خواندنش برداریم چند خطی در گوشه ای از آن بنویسیم و به یادگار بگذاریم . من اگر بخواهم کتابی هدیه بدهم حتما ابتدای کتاب چند خطی برای تقدیم در نظر می گیرم . البته همه ی این حرف ها بستگی به شرایط و علت هدیه دادن خواهد داشت.
بدم هم نمی آید که اگر کسی کتابی به من هدیه می دهد همین کار را انجام دهد . به نظرم کاش ناشرین صفحه ای را برای همین کار در نظر می گرفتند .
این که قیمت کتاب پشت جلد کتاب بماند یا نه ؟ چه اهمیتی دارد چون کتاب ؛ تنها کالاییست که ارزشش برای من آن چیزی نیست که رویش برچسب خورده و انتظار هم ندارم کسی که از من هدیه می گیرد چنین نگاهی داشته باشد.
کتاب پویا شناسی سیستم های دکتر مشایخی به عنوان کی از ارزش مندرین کتاب ها دریافت کردم ،
کتاب های مختلفی هم با رویکرد تعالی سازمان به همکارام به عنوان هدیه دادم،
-پنجمین فرمان
-مهره ی حیاتی
-صفر به یک
-مدیریت ارتباط با مشتریان فرانسیس باتل
-طراحی ارزش پیشنهادی
تلخ ترین کتابی هم که هدیه دادم،
کتاب "کفش باز" بود به فردی بود که بهش احساس عاطفی داشتم با این رویکرد که اون فرد از زیاد کار کردنم ناراحت بود ،کتاب رو هدیه دادم و نوشتم تقدیم به دختری با کفش های کتاب ،
که در نهایت اون فرد تصمیم به رفتن گرفت :)
بعضی اوقات برای یه فرد "توجه" کردن ، "وقت گذاشتن " یا نشون دادن اینکه این فرد برامون "خاص/مهم" هست ( این به معنی هدیه گرون نیست لزوما هرچیزی که این حس رو منتقل کنه این فرد برامون متفاوت هست با دیگران،شده ۵ دقیقه وقت تو اوج شلوغیمون باشه)، یا اگر اولویت اولمون هم نیست(فرض کنیم اولویت اول کار و موفقیت باشه) "یکی از مهمترین اولویت هاست" ، شنیدنشون و.. بهترین هدیه هست !
یه کتابی هست به نام ۵ زبان عشق نوشته گری چاپمن خیلی زیبا این تفاوت ها را بیان می کنه
به نظر من یکی از چالش های بزرگ بشر از ابتدای خلقت مفهوم هدیه است، یا حداقل برای من که همیشه به این صورت بوده.
برای افرادی که نسبت صمیمی داشته یک سری چالش و برای افرادی که با آنها در لایه های دورتری از روابط قرار داشته ام و تقریبا غیر صمیمی هستند با فراز و نشیب های متفاوتی روبرو بوده ام.
(تازه افرادی که از سر ناچاری و اجبار و هزاران دلایل دیگر که مجبور به هدیه دادن به آنها می شویم بماند که فکر میکنم در فرهنگ لغت من به اون هدیه گفته نمیشه)
در خرید هدیه دو موضوع بسیار مهم بوده و هست
خوشحالی فرد مقابل
خوشحالی خود ما
و پیدا کردن نقطه اشتراک این موضوع بهترین حالت انتخاب هدیه است اما اگر فارغ از قضاوت ها نتیجه گیری های بعد از هدیه دادن اینکه هدیه من رو دوست داشتی؟ استفاده میکنی ازش؟ کتابی رو که دادم خوندی؟ چیکارش کردی؟ و سوالاتی از این دست
به مواردی مثل عشق، دوستی، صمیمیت، رفاقت و … توجه کنیم مطمئنا هدیه ما تاثیر خود را خواهد گذاشت.
در ورای مبلغ و کیفیت و بسته بندی و هزاران فاکتور دیگر.
خواه با یک فرفره رنگی یا یک کتاب داستان چند صفحه ای.
من یه مشکلی که دارم اینه که دوست دارم به کسی که کتاب نمیخونه، کتاب هدیه بدم و بدتر اینکه کتابی که خودم دوست دارم و به دردم خورده رو سعی دارم فرو کنم تو مغزش! D:
تنها کتابهایی که در تمام مدت زندگیم هدیه گرفتم، از رواندرمانگرم بوده…! و چقدر لذت بخش. چون به واسطه شناختش از من و نیازهام و کاملا هدفمند انتخاب شده بودم.
به غیر از چند مورد بالا، از هیچکس کتاب هدیه نگرفتم و چقدر دردناک…
و دردناکتر اینکه تا به حال هم به کسی کتاب هدیه ندادم…
و چه خودافشایی دردناکی…
امیدوارم بتونم اطرافم رو با کسانی پر کنم که به هم کتاب هدیه بدیم.
هدیهای از جنس نور و آگاهی
من اولین بار دوم راهنمایی بودم برای همکلاسیم یه کتاب هدیه بردم (فکر میکنم کتاب آنتونی رابینز بود). فکر میکردم کار خیلی جالبی کردم اما واکنش خاصی نگرفتم. به هرحال سالها برای این و اون (فامیل و دوست و …) کتاب میگرفتم. اون هم کتابهایی که برای خودم جالب بودن و فکر میکردم برای بقیه هم جالب خواهند بود.
فکر میکردم اونها هم تجربه مشابه من خواهند داشت. کم کم به این نتیجه رسیدم که این تصور ساده لوحانه ست. حتی بعضی وقتها دادن یه کتاب نامناسب یا انجام اینکار در زمان و شرایط نا مناسب ممکنه اثر منفی داشته باشه (مثلاً به این علت که ساختن تجربه مواجهه با یک کتاب خوب در یک زمان نامناسب برای اون شخص، ممکنه حس و نظرشو در مورد این کتاب منفی کنه) در نتیجه یک کار مضر محسوب بشه.
الان به ندرت کتاب هدیه میدم. اگه تقریباً مطمئن باشم که با توجه به صحبتهای خود طرف مقابل در حاشیه صحبتها یا تعاملمون، یک کتاب براش جالب و مفید خواهد بود، ممکنه براش بگیرم. تا حد امکان هم سعی میکنم سوگیری ناشی از شرایط یا دغدغههای خودم برای انتخاب یک کتاب رو کمتر کنم.
یه بار به یه دوستی کتاب هدیه دادم ، حس میکردم خیلی بهش نیاز داره ، اتفاقا اینطور بود ولی دیگه هیچ وقت جرعت نکردم به کسی کتاب هدیه بدم چون خودم به شدت از کتاب هدیه گرفتن به دلایلی که تو کامنتم تو بخش در کتابخانه شخصی شما چه خبر هست ، گفتم.
به جای کتاب برای کسی که عاشق کتابه چیزهای دیگه هدیه بدید ، مثلا جا قلمی، بوک مارکر، روشنایی هایی که به کتاب وصل میشن و اجازه میدن بدون اذیت کردن بقیه تا دیر وقت کتاب بخونی ، هایلایتر های حذاب، شمع های معطر که بعضی وقتا کنار کتابهای کلاسیک میشه روشن کرد و کتاب را خوند، ماگ و هر چیزی که موقع کتابخوندن ممکنه کنار دستمون باشه، چرا اینقدر به خود کتاب گیر میدیم ، کسی که کتابخون باشه خودش کتاب مورد نظرشو میخره میخونه یا اینکه یه بوک مارک و یه بن هدیه کتاب بذارید تا خودش بتونه هر کتابی خواست سفارش بده .
به نظر من زیاد جذاب نیست برگه اول کتاب را با نوشته خودمون پر کنیم ، همون باری که کتاب هدیه دادم یه عکس خودم از محتویات داخل جعبه هدیه که شامل کتاب و ماگ و بوک مارک بود گرفتم و چاپ کردم و پشت عکس متن نوشتم و داحل جعبه گذاشتم به شخصه دوست داشتم تا تصویری را که با ذوق و علاقه براش داشتم آماده میکردم را بهش نشون بدم و بگم چقدر بیشتر از اون برای دادن هدیه ذوق دارم – در واقع من فقط زمانی به دیگران هدیه میدم که از لحظه لجظه زمانی که صرف میکنم برای خرید هدیه تا کادو کردنش و … لذت ببرم و اگر شخص چنین جایگاهی نداشته باشه برام سعی میکنم مسولیت خرید هدیه و .. را به بقیه واگذار کنم .
با سلام
دیدگاه شما را در مورد هدیه دادن کتاب خواندم که نوشته بودید ممکن فرد هدیه گیرنده از کتاب هدیه ما خوشش نیاید پس بهتر است که کتاب هدیه ندهیم.
مطلبی را در صفحه اینستاگرام محمدعلی جنت خواه می خواندم که نوشته بود در عصر کنونی که هوش مصنوعی در یوتیوب و اینستاگرام و… فقط یک سری مطالب خاص را به ما پیشنهاد می دهد پس باید از اتفاقات تصادفی استقبال کنیم وگرنه مثل رباتی با یک سری تفکرات و سلایق مشخص در ماتریکس هوش مصنوعی گرفتار می شویم و عملا بخش محدودی از زندگی و طبیعت را تجربه می کنیم.
شخصا هر موقع سوار تاکسی اینترنتی می شوم با اینکه علاقه به شنیدن فایل های صوتی درون گوشی خودم دارم سعی می کنم از آهنگ های پخش شده درون تاکسی لذت ببرم (این آهنگ ها سلیقه من نیستند و معمولا گوش نمی دهم) و فایل های صوتی گوشی خودم را گوش را استفاده نمی کنم.
هربار که کافه می روم سعی می کنم چیزی را بخورم که تا قبل از آن نخورده باشم. برای گردش و سفر هم تلاشم در این هست که مکان های متفاوت و جدید بروم و اگر امکانش باشد حتی یک پارک را دوبار نمی روم!
به نظرم هدیه گرفتن کتابی که خارج از حیطه علاقه ما هست یک شانس هست تا از ماتریکس خودمان خارج بشویم و همچنین هدیه دادن کتاب به دیگران نیز اهدای شانس داشتن یک پنجره متفاوت به زندگی برای عزیزانمان است.
ممنونم که توجه کردید – من هم تجربه های جدید را دوست دارم ولی در مورد کتاب واقعا هر کتابی ارزش خوندن را نداره ، الزاما هر اتفاق تصادفی خوب نیست، گاهی مسیری که داریم و درست هست را با یه اتفاق با پیچ و خم طی میکنیم و طول میکشه به مسیر اصلی برگردیم .
هر نظری و هر صحبتی هم الزاما درست نیست .
با احترام به صحبت های نویسنده ای که بهش اشاره کردید ، ولی من ترجیح میدم کادو کتاب بخصوص وقتی جز لیستم نیست دریافت نکنم و به سلیقم و شرایط و سبکی دارم فعلا اکتفا کنم .
داخل کامنت قبلی هم نوشته بودم شاید ۴ ساله که به خواندن رمان هم کنار کتابهای تخصصی مدیریت و سیاسی علاقه مند شدم و خود این موضوع را میشه خارج شدنم از چارچوب اصلی دید ولی اینکار با هدیه گرفتن یه کتاب آعاز نشد شاید یه روند چند ماه از صحبت های حمع دوستانه ، پیج های افرادی که رمان معرفی میکردند، دنبال کردن پیج نویسنده های رمان های معروف و … طی شد تا در نهایت این سبک جدید کتاب هم جز سبد خرید من قرار گرفت.
ممنون از پاسخ شما
پدیدههایی که مربوط به انسانها و مخصوصا ذهن میشوند کاملا منحصر به فرد برای هر انسانی است.
همانطور که اشاره فرموید هدیه گرفتن کتاب خارج از لیست خودتان مورد علاقه شما نمیباشد اما ممکن است هدیه گرفتن این چنین کتابهایی برای افرادی خوشایند باشد.
در مورد پدیدههای تصادفی منظورم زندگی کردن بهصورت تصادفی نیست بلکه در کنار مسیر اصلی زندگی خودمان، فضای مشخصی را برای پدیدههای رندم کنار بگذاریم.
برای اینکه منظورم از مگاترند رباتی شدن و ماتریکسی شدن زندگی را بتوانم بیان کنم، دیتای وارد شده به زندگی اکثر انسانها را به دو قسمت دیتای ورودی از ابزار دیجیتال و کتاب _ و همچنین دیتای ورودی از روابط مستقیم انسانی تقسیمبندی میکنم.
دیتای ورودی از ابزار دیجیتال و کتاب
این مطلب را از محمدرضا عزیز از (+) نقل کردم و در آینده ابزاری مانند هولولنز سهم ابزار دیجیتال در زندگی انسانها را شدیدا بیشتر میکنند.
فایلها، فیلمها، آهنگها و… درون ابزار دیجیتال ما کاملا مطابق با علاقه و ترجیح خودمان شخصی سازی شده است.
این شخصیسازی توسط خودمان و هوش مصنوعی صورت میگیرد.
با افرادی معمولا هم توسط ابزار دیجیتال در ارتباط هستیم که محصور به کمیونیتیهای نزدیک به شخصیت خودمان هستند.
از حداقل نتایج قرار گرفتن در این ماتریکس میتوان به دوقطبی شدن جامعه چه معنایی دارد؟ اشاره کرد.
دیتای ورودی از روابط مستقیم انسانی
معمولا ما انسانها بیشترین روابط را با افرادی داریم که به شخصیت ما نزدیکتر هستند که اگر غیر از این بود اصلا وارد حلقه نزدیکان ما نمیشدند!
یا با همکارانی ارتباط مستقیم داریم که در زندگی موقعیتی تقریبا مشابه ما دارند (مثلا یک معلم معمولا بیشتر با معلمها در ارتباط است، همینطور هنرمندان هم با هنرمندان و…) پس مجددا در ماتریکسی دلچسب گرفتار هستیم!
راه حل در بازگشت به الگوهای طبیعت
محمدعلی جنتخواه در صفحه شخصی خود راه حل را رجوع به قوانین طبیعت میدانست که در آن پدیدههای تصادفی مانند جهش ژنتیکی رندم در جانداران، سیل و طوفان، بیماریهای واگیردار و… نظم ثابت طبیعت را به هم میریزد و آفرینشی جدید خلق میکنند.
به نظرم شاید دو درس اهمیت خطا و نوسان در بقاء بلندمدت سیستمها و درباره آتش سوزی جنگلها: بگذار پارک یلوستون بسوزد در متمم به مفهومی که مطرح کردم، اشاره کرده باشند.
مجددا مطرح میکنم منظور من از پدیدههای تصادفی این نیست که مسیر زندگی را رندم طی کنیم بلکه از تجربههای کوچک تصادفی مانند غذاهای جدید، فیلمها و کتابها و موسیقی تصادفی، رفتن به مکانهای جدید، صحبت با افرادی که کمتر با آنها هم کلام شدهایم و…استقبال کنیم.
ببخشید بابت طولانی شدن متن
چقدر این مطلب درباره «درباره یار مهربان، کتاب» زیبا و پر محتوا بود، ممنونم.
تجربهٔ شما از هدیه دادن و هدیه گرفتن کتاب چه بوده است؟
– تجربه من برمی گرده به تدریس برخی مهارتهای ارتباطی برای سازمان ها. معمولاً در آخرِ جلسات علاوه بر حق الزحمه هدیه ای هم ضمیمه می شد که در اکثر مواقع کتاب بود. که در طی زمان، این هدیه تبدیل شد به یک آیتم تکراری، خسته کننده و در بعضی موارد آزار دهنده.
چرا که همۀ اونها یک کتاب و به ویژه کتاب مذهبی با یک موضوع یکسان رو هدیه می دادند و نمی خواستند به این فکر کنند: این مدرس طی ۳ تا کارگاه قبل هم همین کتاب رو هدیه گرفته و هدیه ندادنش بهتره. بدترین حالت اینکه در اون سال یک کتاب خاص به تمام سازمان ها توصیه یا هدیه می شد.
در یکی از دوره ها برای مدیران همون سازمان ها، خبر هدیه دادن و هدیه گرفتن یکی از شخصیت های سیاسی که در تلویزیون مطرح شده بود به بحث کلاس تبدیل شد و بررسی اینکه آیا کار درستی بوده یا خیر؟
خب فرصت مناسبی بود برای اینکه از آداب هدیه دادن صحبت بشه. ازشون پرسیدم که چه هدیۀ کاریِ تکراری هست که وقتی دریافت می کنید دوستش ندارید و با اون هدیه چه می کنید؟
جواب همونی بود که انتظار داشتم. گفتند: کتابهای تکراری سازمانی و…اون رو هدیه میدیم به نفر بعدی.
گفتم: یعنی نفر بعدی رو آنقدر دوست ندارید یا بی اهمیته؟ و فرض کنید شما معلمید و این سناریو براتون تکرار میشه، چه می کردید؟
یکی از اونها خندید و گفت: خب چه کتابی هدیه بدیم؟
گفتم: ادبیات به این زیبایی داریم و این همه شاعران و نویسندگان خوش ذوق.
(اینجا با توجه به شناخت نسبی از اونها، اشتباه از خودم بود، که باید می گفتم: اصلاً کتاب هدیه ندید.)
نوع و محتوای کتاب های هدیه شده عوض شد، اما فقط جابجایی در عنوان بود و دوباره تکرار مثلاً کتاب حافظ.
چه موضوعات دیگری – جز آن چه در اینجا آمد – باید در بحث هدیه دادن کتاب مورد توجه قرار گیرد؟
– به سن و شرایط روحی و فرهنگی مخاطبی که قراره کتاب رو هدیه بگیره توجه کنیم.
– در مورد کتابهایی که برای دیگران پست می کنیم، وقتی کتاب رو داخل یک باکس یا کادوی قشنگ ارسال می کنیم، حس بهتری به مخاطب منتقل میشه .
-در مورد دوستانی صمیمی نزدیکی که از ما فاصله مسافتی دور دارند، میشه روی صفحه خالی این هدیه ارزشمند، یک خاطره مشترکِ یادآور لحظه های خوبِ کنارهم بودن رو نوشت همراه با یک تیکت معطر .
تجربه ای که از کتاب و کتابخوانی و هدیه دادنش با خوندن این درس یادم اومد بر میگرده به دوران کودکیم،وقتی با یه هدیه کوچیک علاقه مند به یه مکتب بزرگ شدم و گرچه نمیشه اسمم رو کتاب خون بگذارم در مقابل بزرگان و دوستان عزیز متممی ولی تاثیر خیلی زیادی توی مسیر زندگیم گذاشت و من رو نسبت به هم سن و سال های اطرافم خیلی پخته تر کرد.با این که پدرم اهل مطالعه نبود ولی هیچ وقت اون لحظه و نوع دریافت اون هدیه رو فراموش نمیکنم.
هدیه دادن به کودکان رو خیلی خیلی بیشتر جدی بگیریم چون میتونه در بعضی مواقع و موارد سرنوشتشون رو تعیین کنه و چه چیزی بهتر از یه کتاب خوب.
بعد خوندن این درس پرتاب شدم به اول مهر سال ۱۳۷۱ و یادم اومد اولین کتابی که هدیه گرفتم قصهی «بزبز قندی» بود. اول دبستان بودم و دو ماهی از شروع کلاسها میگذشت. یادمه به سختی با مدرسه و کتابهای درسی ارتباط برقرار میکردم. مادرم که متوجه این موضوع شده بود با مشورت و به پیشنهاد خانم معلمم این کتاب رو برام خریده بود.
یه روز توی کلاس دیکته وقتی که نمرهی نسبتن خوبی گرفتم خانم معلم اسمم رو صدا زد رفتم جلو. کتاب رو با لبخند بهم داد و گفت اینم جایزهت. بعد به همکلاسیهام گفت برام دست بزنند. بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز حس اون لحظه در من تازهست: ذوق ورق زدن کتابی پُر از تصاویر رنگی و جذاب. لذت ناب لغزیدن به جهان قصهها. یادمه عصر برگشتم خونه و کتابی که هدیه گرفته بودم رو با افتخار نشون مادرم دادم و گفتم برام نوشتههای کتابو بخون. و شب در حالی که بزبز قندی رو بغل کرده بودم خوابیدم.
حالا و با مرور دوبارهی اون خاطره میتونم بگم قصهی «بزبز قندی» دریچهی ورود من به دنیای بیانتهای کتاب و کتابخونی بود. و من بخش زیادی از این عشق و علاقهی امروزم رو وامدار هوشمندی و شناخت خانم معلمم هستم که وقتی دید من میل و رغبتی به کتابهای رسمی نشون نمیدم، از مسیر جذاب و غیررسمی کتابهای قصه منو به خوندن کتاب و درس و مدرسه ترغیب کرد.
چند سال پیش بود که داشتم یک روز معمولی زندگیم رو سپری می کردم که زنگ در به صدا در اومد. وقتی رفتم ببینم کی هست دیدم یک پیک هست و برای من بسته ای رو آورده. خلاصه وقتی بسته رو باز کردم متوجه شدم مدیر یکی از انتشاراتی که کتاب هاش برای من همیشه محبوب و ارزشمند بوده، یکی از کتا بهایی که تازه هم چاپ شده بود رو برام به عنوان هدیه ارسال کردن. دلیل ارسال این هدیه هم برای من جالب بود، من فقط برای صوتی کردن دوتا از کتاب های خوب شون از اونها چند ماه قبل اجازه گرفته بودم.
خلاصه این هدیه ناخونده تو اون روز معمولی زندگی من تونست کلی قلبم رو اکلیلی کنه.
هنوز هم بعد از سالها اگر به من بگن یکی از قشنگ ترین سورپرایز های زندگیت یا هدیه هایی که گرفتی چی بوده، به همین تجربه بر می گردم. چون اصلا توقعش رو نداشتم و از طرفی فلسفه و نگاهی که پشت هدیه اون کتاب به من بو برام خیلی ارزشمند بود.
من به عنوان یک هدیه گیرنده همیشه دوست دارم کسی که به من چیزی رو هدیه می ده، روح خودش هم در اون جریان داشته باشه. یعنی فرضا بین یک هدیه کوچک که حس می کنم سلیقه طرف مقابل درش دخیل هست تا یک کارت هدیه چند میلیونی اون هدیه کوچک من رو خوشحال تر می کنه و شاید تا سالها با دیدنش هربار یاد اون شخص بیفتم و لبخند بزنم.
زمانی هم که قرار باشه کتاب هدیه بگیرم باز بدم نمیاد تفکر هدیه دهنده در انتخاب کتاب دخیل باشه و اتفاقا از جملاتی که داخل کتاب برام بنویسند هم به شدت استقبال می کنم. به من خیلی حس خوبی می ده. چون اصولا هدایایی که این حس رو بهم می دن که اهدا کننده براش وقت گذاشته برای من خیلی ارزشمند هستند.
شاید این نگاه کمی خودخواهانه باشه؛ اما زمانی که قصد هدیه دادن کتاب دارم بیشتر از اینکه به این فکر کنم کتاب های مورد علاقه طرف مقابل چه تیپ کتاب هایی هستند، سعی می کنم انتخابی کنم که خودم از اون لذت برده باشم. مگر اینکه واقعا بدونم طرف مقابلم مثلا دنبال تهیه فلان کتاب هست.
خلاصه صحبت هام این می شه که برای من کتاب خون، کتاب چیزی ارزشمند هست و با هدیه کتاب خوب، دارم چیزی ارزشمند رو هدیه می دم فارغ از قیمت. البته که سعی می کنم به آدم های مقاوم در برابر کتاب، کتاب هدیه ندم.
در هدیه دادن کتاب هم همیشه این نکته رو در نظر می گیرم که اگر طرف مقابل اهل این باشه که کتاب رو همراه خودش ببره، اگر اون کتاب خاص چاپ با برگه های سبک داشت اون چاپ رو انتخاب کنم که حمل کتاب راحت تر باشه البته به شرطی که کیفیت ترجمه و…. حفظ بشه.
از طرف دیگه هم بر خلاف خیلی ها عادت ندارم کتاب های معروف رو هدیه بدم چون احتمال می دم شاید شخص خودش اون کتاب رو قبل تر تهیه کرده باشه. پس با این نگاه معمولا سراغ کتاب های از تنور در اومده بازار می رم.
یکی از تجربیات جالب من در مورد هدیه گرفتن کتاب این بود که دوستم گفت می خواهم کتابی را به دوست صمیمی ام هدیه بدهم متنش را شما بنویس من هم متنی را با زبان و ادبیات و دستخط خودم نوشتم و وقتی اون کتاب را چند مدت بعد با دستخط خودم هدیه گرفتم لذت دیگری داشت.
در مدارس هم رسم بر این بود (شاید الان هم باشد) که پدر و مادر کتابی را به عنوان تشویق و جایزه به اسم مدرسه می گرفتند و به دانش آموز هدیه می دادند که این تجربه هم برای خودم هنوز لذت بخش است
کتابی که از طرف جمع به یک نفر هدیه داده می شود و در صفحه اول امضا تمامی اعضا آن جمع بعلاوه یک شعر یا نوشته کوتاه است فوق العاده خوشحال کننده است که خودم تجربه دریافت این هدیه را داشته ام
مفید بودن یک کتاب هم به شرطی که طرف مقابل را بشناسیم هم از مولفه های هدیه دادن کتاب است. این مفید بودن می تواند کتاب مورد علاقه هدیه گیرنده باشد یا آخرین ویرایش یک کتاب تخصصی یا کتابی که بر حسب شرایط زندگی هدیه گیرنده برایش راهگشا باشد مثلا کتاب چهل نامه کوتاه به همسرم برای زوجهای جوان می تواند مفید باشد.
در مواردی که با هدیه گیرنده روابط صمیمی داشته باشیم می توان از گل و اتیکت های قلب و پروانه لای صفحات کتاب استفاده کنیم یا کلماتی از متن کتاب که نشانه ای از دوستی و مهر دو طرف دارد را قبل از هدیه دادن هایلایت کنیم
می توان الحاقاتی به کتاب افزود مثلا جلد را به شکلی درآوریم که کارت پستالی در آن تعبیه شود یا عکس یا نوشته ای را به کتاب ضمیمه کرد
می توان از فلش مموری استفاده کرد و فایل صوتی با صدای خودمان با پس زمینه آهنگ یا یک کلیپ مناسب را همراه با کتاب به هدیه گیرنده هدیه داد.
اگر کتاب شخصیت یا المانی داشته باشد که بتوان مجسمه کوچکی از آن را ساخت می توان همراه کتاب آن را هدیه داد مثل مجسمه کوچک شازده کوچولو را همراه با کتاب می توان هدیه داد که لذت هدیه را دو چندان می کند
چه درس جالبی بود…
در دنیای امروز که کمتر کسی کتاب میخواند، گاهی حیفم میآید که به کسی کتاب هدیه دهم. البته بماند دوستانی دارم که بهتر از آب روان که به هم کتاب کادو میدهیم آنهم کاغذی و قیمت را هم دست نمیزنیم و در صفحه اول هم حتما یک امضا به یادگار میگذاریم.
کتابهایی هم که به هم هدیه میدهیم با توجه به شناخت و علایقمان بوده و همیشه هم نتیجه خوبی از این کار گرفتهایم.
اما خب یک بار به رییس سابق کتاب بیشعوری خاویر کرمنت را کادو دادم. به نظرم که این کتاب شاهکار است. به نظر رییس هم شاید اینطور بود؛ ولی همکاران از زوایای دیگری به عنوان کتاب نگاه کردند و خیلی ناراحت شدم. گرچه نظرات آنها چندان مهم نبود ولی الان احساس میکنم؛ کاش دلیل انتخاب این کتاب را مینوشتم.
به هر حال؛ من هیچوقت تا به این حد و از زوایای مختلف به کتاب و هدیه دادن آن فکر نکرده بودم. مرسی متمم جان…
اول که تیتر این درس را دیدم با خودم گفتم که هدیه دادن کتاب موضوع سادهای هست و متمم چرا یک درس را به آن اختصاص داده!؟
الان که درس را خوندم و لذت بردم متوجه شدم که حتی هدیه دادن یک کتاب چه دنیای جالبی میتونه داشته باشه
مخصوصا خنده دار هم میتونه باشه!(اشاره به شاهنامه چند کیلویی که فقط رستم میتونه بخونه)
با تشکر از گروه عالی متمم
من چندبار کتاب دادم و جملهای رو در اول کتاب ها همیشه مینویسم:
دوستان واقعی تو دو چیز هستند: ۱٫ کتابهای خوب ۲٫ دوستانی که کتابهای خوب میخوانند و آن را به تو هدیه یا توصیه میکنند.
جدای این نوشتن در حاشیۀ یک کتاب بعنوان هدیه، قلباً هم اعتقاد دارم به این نوشته توصیه گونه. چرا که حقیقتاً دوستانی که اهل مطالعه و کتاب هستند، بهترین دوستان یک انسان به حساب میان و تا سالیان سال، یکی از بزرگترین سرمایههای اجتماعی محسوب میشن.
یک تجربۀ دیگه هم اضافه کنم:
دنبال کتاب ارزان قیمت نباشید. چطور بگم. کتاب خوب بخرید و هدیه بدید. یا اگر گرانی فشار میاره، کتابی خوبی رو که قلباً دوستش دارید، هدیه بدید به دوستتون و خوشحالش کنید. مطمئن باشید خوشحال میشه و متوجه میشه کتاب ارزشمندی رو بهش دادید. این تجربه رو به عینه دیدم.
ولی کتاب بی کیفیت، کتاب زرد یا کتاب ارزان تأثیر عکس دارد. به جاش یک شاخه گل بدهید، اثر ماندگارتری دارد.
در مورد کتابهای زرد
من خودم کلی کتاب زرد را قبلا با ذوق و شوق میخریدم و بارها میخواندم و به دیگران معرفی می کردم و…
ولی الان نه تنها اینها را نمیخونم بلکه حتی کسی از من بخواهد این کتابها را بخرد هم به او نمیفروشم! چه برسد به هدیه دادن!
به این نتیجه رسیدم که خواندن کتاب زرد ضررش بیشتر از مطالعه نکردن کتابها هست.
الان هم از این کتابها صرفا برای پر کردن و دکور بهتر کتابخانه شخصی خودم استفاده میکنم!