مفهوم پردازی چیست و چه اهمیتی دارد؟
- مطالعه درس تعریف مدل ذهنی
- مطالعه درس کلمات عینی و ذهنی
- بتوانند توضیح دهند که منظور از واژههای مفهوم و ساختار مفهومی چیست.
- پیچیدگی فرایند مفهوم پردازی را درک کنند.
- بتوانند برخی واژهها را که بدون مفهوم پردازی دقیق به کار میبریم (و آنها را همچنان علمی و دقیق در نظر میگیریم) تشخیص دهند.
- در نوشتهها و مقالهها و حرفهای خود، اگر کلماتی کلیدی دارند، حتی در حدی بسیار ساده، مفهوم و ساختار مفهومی آنها را تعریف کنند.
به این جملهها (و واژههایی که روی آنها تأکید شده) توجه کنید:
با وجود تلاش برای افزایش نقش زنان، دنیای کسب و کار هنوز هم یک دنیای مردانه است.
دولت باید از اکوسیستم استارت آپی حمایت کند.
شبکه های اجتماعی یک ابزار مفید ارتباطی هستند.
نباید از نقش فرهنگ سازمانی در افزایش بهره وری کارکنان غافل شویم.
افتخار ما، کیفیت خدماتمان است.
همهی جملههایی که در اینجا خواندیم، کمابیش به عنوان جملههایی درست فرض میشوند. احتمالاً اگر آنها را در یک سخنرانی یا تیزر تبلیغاتی یا مقاله یا روزنامه بخوانید، بدون مشکل خاصی به آرامی از کنارشان عبور میکنید.
اما اجازه بدهید کمی دقیقتر فکر کنیم:
منظور از نقش زنان چیست؟ یعنی تعداد زنان در محیط کار بیشتر شود؟ آیا افزایش تعداد زنان در ردههای پایین سازمانی به معنای افزایش نقششان است؟ آیا منظورمان از نقش آفرینی، افزایش زنان در ردههای مدیریتی است؟ ردهی مدیریتی خود به چه معناست؟ آیا هر کس که یک یا چند نفر زیردست دارد، در یک ردهی مدیریتی قرار گرفته است؟ آیا باید هیات مدیره را هم ردهی مدیریتی در نظر بگیریم؟ یا صرفاً مدیران اجرایی را عضوِ ردهی مدیریتی در نظر بگیریم؟ اصلاً منظور از دنیای مردانه چیست؟ چگونه آن را میسنجیم و اندازه میگیریم؟
اکوسیستم استارت آپی یعنی چه؟ اصلاً تعریف ما از استارت آپ چیست؟ اکوسیستم استارت آپی، شامل چه مجموعههایی است؟ این واژه کدام سازمانها و نهادها و مجموعهها را پوشش نمیدهد؟
منظور از شبکه های اجتماعی چیست؟ آیا منظورمان شبکه های اجتماعی انسانی است؟ یا صرفاً شبکه های اجتماعی دیجیتال را مد نظر داریم؟ آیا منظورمان همهی پلتفرم های اجتماعی دیجیتال است؟ یا نرم افزارهای پیام رسان را به عنوان شبکه اجتماعی در نظر نگرفتهایم؟
مشابه همین سوالها را میتوان دربارهی کیفیت خدمات، فرهنگ سازمانی و بهره وری کارکنان هم مطرح کرد.
دنیای مدیریت و علوم انسانی، دنیای حرفهای مبهم است؛ دنیای جملات زیبا اما بی معنی؛ حرفهای ظاهراً عمیق بدون سادهترین کاربرد.
حتماً شما هم با مقالات،کتابها، مشاوران مدیریت و سخنرانان بسیاری برخورد کردهاید که خواندن و شنیدنشان شیرین و جذاب است. حتی احساس میکنیم با تحلیلهایی عمیق و حرفهایی کاربردی روبرو شدهایم.
اما بعداً در مرور آن حرفها حس میکنیم که نمیتوانیم به جمعبندی خاصی برسیم. میتوان گفت دستاورد برخی از مقالهها و گفتهها و تحلیلها، چیزی فراتر از حس خوب نیست و تغییر مهمی در رفتار، نگرش، تحلیل و مدل ذهنی ما ایجاد نمیکنند.
جیم کالینز (که ما او را بیشتر با کتاب ساختن برای ماندن میشناسیم) در این زمینه روایت جالبی دارد:
من در کارگاههای استراتژی، تعداد بسیاری کلمه مدیریتی را روی برگههای کاغذ مینویسم. سپس آنها را تا میکنم و در یک کاسه میاندازم.
تعالی، رشد، مشتری مداری، ارزش گرایی، نفوذ در بازار، سیستم، نوآوری و کیفیت، نمونههایی از این کلمات هستند.
سپس از دانشجویان میخواهم که به صورت تصادفی تعدادی از این کلمات را از کاسه در بیاورند و کنار هم قرار دهند.
بسیار پیش میآید که جملهی شکلگرفته، شبیه بیانیه ماموریت یا شعار یک سازمان از آب در میآید.
با این روش میخواهم به دانشجویانم نشان دهم که مرز بین جملهای که روی مفهوم آن فکر شده و جملهای که با ترکیب تصادفی کلمات شکل گرفته، بسیار باریک است.
برای کسی که در زمینهی مدیریت و سایر حوزههای وابسته به علوم انسانی مطالعه و فکر میکند و حرف میزند، بیتوجهی به مفاهیم و بیدقتی در بهکارگیری آنها میتواند یک ضعف جدی محسوب شود.
ضمن اینکه تا در استفاده از واژهها و مفاهیم و درک آنها، به اندازهی کافی دقیق نشویم، نمیتوانیم مدل ذهنی خودمان و دیگران را به خوبی بشناسیم و درک و تحلیل کنیم.
بخشی از این بحث، از جنس دقت کلامی و ظرافت بیان است که آن را در درسهای زیر مطرح کردهایم:
- کلمات عینی و ذهنی
- ظرافتهای کلامی (زیرمجموعه درس تسلط کلامی)
اما بخش دیگر آن به روش علمی و مدل ذهنی و مطالعات و تحقیقات مدیریتی باز میگردد که آن را در این درس بررسی میکنیم.
آشنایی با مفهوم (Concept) و مفهوم پردازی (Conceptualization) و نهادینه شدن آنها در ذهن ما، میتواند نقش مهمی در اندیشیدن عمیقتر و اثربخشتر داشته باشد (الان حق دارید بپرسید: عمق اندیشه را چگونه اندازه میگیرند).
یک مثال از مفهوم پردازی: اصطلاح هیجانطلبی
اجازه بدهید بحث مفهوم پردازی را با یک مثال ساده ادامه بدهیم:
آیا تا به حال شنیدهاید که کسی را به عنوان هیجانطلب توصیف کنند؟
اصلاً آیا تاکنون در مورد خودتان صفتِ هیجانطلبی را به کار بردهاید؟
دسترسی کامل به مجموعه درسهای مدل ذهنی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
با عضویت ویژهی متمم علاوه بر دسترسی به درسهای مدل ذهنی به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
بررسیهای ما نشان داده که علاقهمندان به درس مدل ذهنی معمولاً از بین درسهای متمم به درسهای زیر علاقهی بیشتری دارند:
خودشناسی | شخصیت شناسی | روانشناسی پول
تصمیم گیری | حل مسئله | یادگیری | زندگی شاد
تفکر سیستمی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه
مشاوره مدیریت | کوچینگ | عزت نفس
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
بحث در مورد مفهوم و مفهوم پردازی بسیار گسترده و پیچیده است و تلاش برای حفظ دقت علمی بدون ورود به بحثهای خسته کننده تئوریک چندان آسان نیست.
در درسهای بعدی به بررسی برخی مثالهای کاربردی در این حوزه میپردازیم تا استفاده از این نگاه، برای ما سادهتر و قابل درکتر باشد.
محتوای تشویقی در نظر گرفته شده برای این درس، قصهی کوتاهی تحت عنوان مفهوم پردازی کلاغ سیاه که برای کسانی که با رعایت قوانین کامنت گذاری تمرین این درس را انجام دادهاند، نمایش داده میشود.
تمرین
همه ما در بحثهای روزانه خود بسیاری از واژههای علمی را بدون توجه به مفهوم علمی آنها به کار میبریم.
عموم دانشمندان در هر حوزهای، از فراگیر شدن واژههای تخصصی در زبان عامه مردم، هراس دارند.
آنها نگران هستند که این نوع رواج یافتنها، به جای کمک به تبیین موضوع، مفاهیم را تجاری کند.
یا به ابزاری برای کسب درآمد و در بهترین حالت، به گفتگوهای غیرعلمی و غیرمفید روزمره تبدیل نماید.
چه کلماتی را در ذهن دارید که بدون آشنایی دقیق با مفهوم آنها وارد زبان عمومی ما شده و سوء برداشت یا ابهام را به همراه داشته است؟
به عنوان مثال، اگر ما بخواهیم این تمرین را حل کنیم، به واژههایی نظیر خودشیفتگی، هوش هیجانی و برند و برندسازی اشاره خواهیم کرد. مفاهیمی که به طرز گسترده و بدون توجه به معنای علمی آنها به کار میروند و میتوانند هزینههای مادی و معنوی زیادی ایجاد کنند.
شاید نسل جوانتر از اینکه به خاطر تعدد عکسهای سلفی در اینستاگرام، به خودشیفتگی متهم است دلگیر باشد.
یا آژانس های تبلیغاتی که برند و برندسازی را گاه با تبلیغات هممعنا میگیرند، توانسته باشند از ضعف مفهوم پردازی در این حوزه به نفع خود استفاده کنند.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدلهای ذهنی به شما پیشنهاد میکند:
- مدل ذهنی و کاربرد مدل ذهنی در مدیریت (نقشه راه درس)
- مدل ذهنی و اهمیت شناخت آن (فایل صوتی)
- مدل و مدلسازی | مدل چیست؟ تئوری چیست؟ تفاوت مدل و تئوری به زبان ساده
- چه مدلی مفید است؟ (ویژگیهای یک مدل مفید)
- نقشه غلط میتواند ذهنیت غلط هم بسازد
- مصاحبه با مدیر مرکز بیتها و اتمها در MIT
- تعریف مدل ذهنی | مدل ذهنی چیست و الگوهای ذهنی چگونه شکل میگیرند؟
- معنی کلمه انتزاعی چیست؟ | تفکر انتزاعی یعنی چه؟
- فرهنگ علمی | از کتاب عقلانیت و توسعه یافتگی ایران
- رویدادهای اطراف ما، چگونه الگوهای ذهنی و مدل ذهنی ما را میسازند؟
- مفهوم پردازی چیست و چه اهمیتی دارد؟
- مثالی از مفهوم پردازی: لوطیگری و درویشی
- مثالی از مفهوم پردازی: انواع درونگرایی
- درباره گفتمان یا دیسکورس (Discourse)
- خوشه بندی چیست و چه تفاوتی با طبقه بندی دارد؟
- چرخه عمر چیست و چرا باید آن را بشناسیم؟
- چرخه گارتنر (سیکل هایپ تکنولوژی)
- پارادایم چیست ؟ پارادایم شیفت به چه معناست؟
- کریس آرگریس و فاصله بین دانستن و عمل کردن
- تعریف مدل ذهنی در ارتباط با فرایند یادگیری
- کریس آرگریس و مهارت انجام کارهای مهم بیخاصیت
- مدل مارشال مک لوهان برای تحلیل تکنولوژی ها
- نکتهای در تحلیل تکنولوژی | تکنولوژی خنثی نیست
- ویندوز هولوگرافیک و دستگاه هولولنز مایکروسافت و پارادایم جدید
- آیا مدلها به تقویت بینایی شما کمک کردهاند؟
- در پایان درس مدل ذهنی، باید چه چیزهایی را آموخته باشم؟
- روباه یا جوجه تیغی؟ سوالی که بیش از دو هزار سال قدمت دارد
- پروژه پایانی مدل ذهنی
- کتاب انسان چارچوب ساز | اهمیت مدل های ذهنی در عصر هوش مصنوعی
- مدلها بد رفتار میکنند | معرفی کتابی درباره تفاوت مدل و نظریه و محدودیتهای مدلسازی
- معرفی کتاب ذهن توسعه یافته | ذهن چگونه در قلمرویی گستردهتر از بدن فعالیت میکند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
یکی از کلماتی که به نظرم در به کار بردن آنها دقت چندانی وجود ندارد، سلبریتی است.
سلبریتی بودن، معروف بودن، مشهور بودن، چهره بودن و حتی «شاخ» بودن، اصطلاحاتی است که معمولاً به جای یکدیگر به کار میروند و کمتر به تفاوت آنها فکر میکنیم.
من علاقهی خاصی به اصطلاح «شاخ» پیدا کردم.
چون احساس کردم که همهی ما مفهوم «شاخ اینستاگرام» را شنیدهایم و میدانیم؛ اما اگر بگویند شاخ بودن با سلبریتی بودن یا با مشهور بودن یا سایر واژهها چه تفاوتی دارد، شاید نتوانیم آن را توضیح دهیم.
اخیراً کمی جستجو کردم و متوجه شدم که شاخ بودن یک تعریف نسبتاً ساده و خوب دارد: Famous for being famous.
کسانی که مشهورند به اینکه: «مشهورند».
در واقع نه به خاطر استعداد یا توانمندی یا دانش و یا حتی چهره، بلکه به خاطر شهرتشان مشهور شدهاند. این اشتباه است که چنین افرادی را با سلبریتیها که به خاطر چیزی غیر از شهرت، مشهور شدهاند اشتباه بگیریم.
نمونههای ایرانی را که بسیار میشناسیم. نمونه معروف جهانیاش هم کارداشیان است.
جالب اینکه اخیراً متوجه شدم یک شاخص هم به نام K-index یا Kardashian-index در فضای آکادمیک رایج شده که اگر چه کمی طعم طنز دارد، اما در زبان و کلام و مقالات بزرگان هم به کار میرود.
مقادیر بالای شاخص کارداشیان برای کسانی به دست میآید که مقالات تأثیرگذار علمی کمی منتشر کردهاند و در واقع در فضای آکادمیک و تولید علم، نقش کوچکی داشتهاند؛ اما در شبکه های اجتماعی به عنوان چهرههای مطرحِ آکادمیک شناخته میشوند.
حتی برخی سایتها با مقایسهی فراگیر بودن برند افراد در توییتر و مقایسه آن با نقش آنها در فضای آکادمیک، شاخص K-index را محاسبه میکنند.