Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


معرفی کتاب ذهن توسعه یافته | ذهن چگونه در قلمرویی گسترده‌تر از بدن فعالیت می‌کند؟



برخی از عاشقان کریستوفر نولان، او را فیلسوفی می‌دانند که مسائل پیچیدهٔ فلسفی را با دوربین پیش چشم مخاطبانش به تصویر می‌کشد. احتمالاً چنین باوری باعث شده کتابی با عنوان فلسفه کریستوفر نولان (The Philosopohy of Christopher Nolan) تدوین شده و مقالاتی از متفکران و دانشگاهیان برجسته‌ دربارهٔ نولان در آن منتشر شود (از جمله مقالهٔ جالبی از دیوید یاروکا با عنوان «مرد حافظه» دربارهٔ فیلم Memento).

منتقدان اما، این نوع فیلم‌ها را چندان فراتر از سرگرمی نمی‌دانند. و فکر می‌کنند لم دادن جلوی تلویزیون و فکر کردن به صحنه‌های یک فیلم، ارتباط چندانی به فلسفه‌ورزی ندارد.

مستقل از این‌که نظر ما دربارهٔ نولان و طرفداران و مخالفانش چیست، اندی کلارک، فیلسوف نامدار بریتانیایی در زمینهٔ فلسفهٔ شناختی، عنوان و مقدمهٔ مقالهٔ خود دربارهٔ ذهن توسعه یافته را در فصلی از کتاب ذهن توسعه یافته ریچارد مناری از فیلم ممنتو وام گرفته است: Memento’s Revenge (+).

کتاب ذهن توسعه یافته ریچارد مناری

کلارک در مقالهٔ خود می‌گوید: لئونارد، قهرمان فیلم ممنتو، گرفتار نوعی فراموشی شده و نمی‌تواند خاطرات جدید را در ذهن خود ثبت کند. با این حال در پی این است که قاتل همسرش را بیابد. او برای ثبت نکات مهم از برگهٔ یادداشت و برای ثبت مهم‌ترین نکات از تتو روی پوست استفاده می‌کند. و به این شیوه، داده‌های تازه را کنار هم قرار می‌دهد تا به تدریج انباشته شوند و بتواند معمای قتل همسرش را حل کند.

در جایی از فیلم فردی بر سر لئونارد فریاد می‌زند: «تو می‌دانی؟ تو چه می‌دانی. تو هیچ‌چیز نمی‌دانی. ده دقیقهٔ دیگر حتی به خاطر نخواهی آورد که الان با من حرف زده‌ای.»

اما لئونارد معتقد است که روز به روز، چیزهای بیشتری می‌داند و خواهد دانست؛ با عکس‌ها، یادداشت‌ها، تتوها و تکنیک‌ها و ترفندهای دیگر.

کدامیک درست می‌گویند؟ قهرمان داستان یا آن کسی که می‌گوید تو حافظه نداری؟

صحنه‌ای از فیلم ممنتو - لئونارد پشت فرمان ماشین نشسته و عکس‌هایی را در دست گرفته و بازبینی می کند. عکس‌ها بخشی از حافظهٔ او هستند

لئونارد در فیلم ممنتو

مسئله‌ای که اندی کلارک مطرح می‌کند، چند دهه است که به شکل‌های مختلف، ذهن فیلسوف‌ها، روانشناس‌ها، طراحان نرم‌افزار و فعالان حوزهٔ تکنولوژی را به خود مشغول کرده است. هر یک از این گروه‌ها، به علت و انگیزه‌ای متفاوت، به این سوال فکر می‌کنند.

آیا ابزارها را باید بخشی از بدن و مغز انسان به حساب آورد؟ آیا دفتر خاطرات را باید بخشی از مغز دانست که بیرون جمجمه قرار گرفته است؟ اگر موجودی از سیاره‌ای دیگر به زمین بیاید و انسان را با گونه‌های دیگر مقایسه کند، نرم‌افزارهایی مثل Waze و Google Map چگونه به چشم او خواهد آمد؟ آیا این‌ها را ابزارهای انسان و جدا از انسان می‌بیند؟ یا می‌گوید گونه‌ای را روی زمین دیدم که می‌توانستند مسیریابی را در شهرهای پیچ‌درپیچ‌شان به شکلی بهینه انجام دهند؟

مک لوهان ابزارها را extensions of the man می‌نامید و می‌گفت ابزارهای انسان، به گسترش بدن او کمک می‌کنند. به عبارت دیگر،‌ از نظر او انسان با تلسکوپ، عمق دید خود را بیشتر کرده و با ماشین حساب، ظرفیت محاسباتی مغز خود را افزایش داده است. انسان هم‌چنین با نوشتن و کتاب، کاری کرده که صدایش به نقطه‌ای دورتر برسد و حرف‌هایش حتی پس از مرگ خودش در زمین و زمان ادامه پیدا کنند و به پیش بروند.

ذهن «بدن‌مند / Embodied» و «پیوسته با محیط / Embedded»

طی سه دههٔ اخیر دو اصطلاح ذهن بدن‌مند (Embodied Cognition) و ذهن پیوسته با محیط (Embedded Cognition) در کتابها و مقالات علمی بسیار به چشم می‌خورند. کتاب‌های متعددی هم اختصاصاً به این موضوع پرداخته‌اند:

عکس چند کتاب درباره ذهن بدنمند

وقتی برای شرح این دو اصطلاح ده‌ها کتاب چندصد صفحه‌ای نوشته شده، طبیعتاً شرح کوتاه چندکلمه‌ای آن‌ها دقیق نخواهد بود. با این حال، چون قرار است در ادامه به سراغ کتاب ذهن توسعه‌یافته (The Extended Mind) نوشتهٔ آنی مورفی پال برویم، لازم است معنای این دو اصطلاح را تا حدی بدانیم:

محدودیت در دسترسی کامل به مجموعه درس‌های مدل ذهنی

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های مدل ذهنی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

با عضویت ویژه‌ی متمم علاوه بر دسترسی به درس‌های مدل ذهنی به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

بررسی‌های ما نشان داده که علاقه‌مندان به درس مدل ذهنی معمولاً از بین درس‌های متمم به درس‌های زیر علاقه‌ی بیشتری دارند:

  خودشناسی | شخصیت شناسی | روانشناسی پول

  تصمیم گیری | حل مسئله | یادگیری | زندگی شاد

  تفکر سیستمی | تفکر استراتژیک | تفکر نقادانه

  مشاوره مدیریت | کوچینگ | عزت نفس

  دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درس‌ها)

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

معرفی کتاب ذهن توسعه یافته | نوشته آنی مورفی پال

بعد از این مقدمهٔ طولانی، معرفی کتاب ذهن توسعه یافته دشوار نیست. آنی مورفی پال ژورنالیستی است که کوشیده مفهوم ذهن توسعه یافته را به زبان ساده برای مخاطبانش شرح دهد.

کتاب ذهن توسعه یافته

او مقدمهٔ کتابش را با عنوان «تفکر خارج از چارچوب مغز» شروع کرده و در ادامه حرف‌هایش را در سه بخش گنجانده است:

◼️ تفکر با بدن

پال در این بخش به فکر کردن از طریق احساسات، فکر کردن از طریق حرکت، و فکر کردن از طریق اشاره پرداخته است. او توضیح می‌دهد که چگونه احساسات و هیجاناتی که ما در بدن خود تجربه می‌کنیم، بر شیوهٔ تفکر و نتیجهٔ فکر کردن‌مان تأثیر می‌گذارند.

هم‌چنین به مطالعاتی اشاره می‌کند که نشان می‌دهند راه رفتن و حرکت کردن بر کیفیت فکر کردن و توان فکری ما تأثیر می‌گذارند. پال در قسمت پایانی بخش اول به این موضوع پرداخته که اشارات انگشت و حالات دست چگونه می‌توانند روی ارسال و دریافت پیام‌ها تأثیر بگذارند.

◼️ تفکر با محیط اطراف‌مان

در بخش تفکر با محیط به سه موضوع مختلف پرداخته شده است. نخست فکر کردن از طریق فضاهای طبیعی. به این معنا که وقتی ما در طبیعت قرار می‌گیریم، شیوهٔ فکر کردن‌مان فرق می‌کند و مغزمان ظرفیت‌هایی را از خود نشان می‌دهد که در محیط‌های غیرطبیعی آن ظرفیت‌ها را نشان نمی‌داده است. پیشنهاد پال این است که حتی اگر در خانه یا دفتر کار می‌کنید و فضای محصور کاملاً خشک یا اداری دور و بر شما است، با گلدان‌، پنجره، تصاویر و هر روش دیگر، سعی کنید فضایی شبه‌طبیعی برای مغز فراهم کنید.

او هم‌چنین به این بحث می‌پردازد که در طراحی فضاهای مصنوعی، یعنی خانه‌ها، دفاتر کار و هر نوع معماری، باید به این نکته توجه کنیم که این فضاها به بخشی از ذهن ما تبدیل خواهند شد و بر شیوهٔ اندیشیدن ما تأثیر خواهند گذاشت. با این نگرش، احتمالاً اهمیت طراحی فضاها برایمان بیشتر می‌شود و سبک و شیوهٔ طراحی هم تغییر خواهد کرد.

در ادامهٔ این بخش، پاول به ارتباط ایده‌ها و فضای فیزیکی می‌پردازد. او برای خوانندگان خود شرح می‌دهد که چگونه می‌توان با استفاده از تجسم فضاهای فیزیکی، موضوعات انتزاعی را بهتر درک کرد و به خاطر سپرد.

◼️ تفکر با روابط

در سومین بخش کتاب، پال به تاثیر تعاملات اجتماعی و حضور سایر انسان‌ها بر شیوهٔ فکر کردن ما پرداخته است. این که ذهن ما چگونه از افکار کارشناسان بهره می‌گیرد. چگونه از اندیشهٔ همتایان (Peers) و کسانی که شبیه خودمان هستند استفاده می‌کند، و حضور در گروه چگونه بر شیوهٔ اندیشیدن ما تأثیر می‌گذارد.

چند پاراگراف از کتاب ذهن توسعه یافته

در ادامه برای این‌که کمی با فضای کتاب و سبک ترجمهٔ آن آشنا شوید، چند بند از کتاب را نقل می‌کنیم:

در حوزهٔ علوم شناختی معمولاً مغز انسان با رایانه مقایسه می‌شود، اما تأثیر مکان نشان می‌دهد چنین قیاسی با محدودیت‌های بزرگی مواجه است: چه در محل کار از لپ‌تاپ استفاده کنیم و چه زمانی که در پارک نشسته‌ایم، کارایی این دستگاه یکسان است؛ اما مغز ما عمیقاً تحت تأثیر محیطی قرار می‌گیرد که در آن کار می‌کند.

طبیعت محیطی غنی و حاصل‌خیز را برای اندیشیدن فراهم می‌کند.

هرچند در عصر حاضر، به بی‌حرکت نشستن حین اندیشیدن توصیه می‌شود، اما با قدم زدن در تاریخ ادبیات و فلسفه به شواهد زیادی برمی‌خوریم که حاکی از توصیه‌ای خلاف این است. فردریش نیچه را به خاطر بیاورید که در ابتدای بحث به آن اشاره کردیم. او اظهار می‌کند: «تنها افکاری ارزش دارند که حین راه رفتن به وجود می‌آیند.»

سورن کی‌یرکگور نیز همین احساس را داشت. این فیلسوف دانمارکی می‌گوید: «من با قدم زدن خود را به بهترین افکارم رسانیده‌ام.» رالف والدو امرسون، نویسندهٔ آمریکایی، نیز معتقد است پیاده‌روی «ژیمناستیک ذهن» است. هم‌چنین ژان ژاک روسو، فیلسوف سوئیسی، اظهار می‌کند: «وقتی راه نمی‌روم، نمی‌توانم فکر کنم. لحظه‌ای که می‌ایستم، دیگر فکر نمی‌کنم و به محض این‌که دوباره حرکت می‌کنم، سرم کار خود را از سر می‌گیرد.»

میشل دو مونتنی، فیلسوف و مقاله‌نویس فرانسوی، در خصوص این‌که افکارش اغلب هنگام حرکت کردن به ذهنش خطور می‌کرد گله کرده و گفته است اغلب ایده‌هاش در لحظاتی سراغش می‌آیند که «چیزی ندارم تا آن‌ها را یادداشت کنم. به‌خصوص وقتی روی اسب هستم؛ اسب من جایگاه وسیع‌ترین تفکرات من است.»

شاهکارهای ذهنی بازیگران در به خاطر سپردن نمایشنامه در حافظه‌شان، با حرکات بدنی آن‌ها ارتباط نزدیکی دارد. در طول تحقیقات، بسیاری از بازیگران اظهار کردند تا وقتی که تمام حرکات موردنظر در نمایشنامه ذکر شده باشد، آن‌ها در به خاطر سپردن نوشته‌های نمایشنامه دشواری چندانی ندارند؛ یعنی تا وقتی تمام حرکات فیزیکی که قرار است روی صحنهٔ نمایش انجام شوند، در نمایشنامه آمده و از قبل برنامه‌ریزی شده باشند.

یکی از بازیگران در یکی از مصاحبه‌های تحقیقاتی گفت: «باید این دو مسیر را هم‌زمان با هم دنبال کنید: این چیزی است که باید بگویم و در عین حال کجا و چه موقع باید حرکت کنم… هر یک از این دو دیگری را تغذیه می‌کند.»

نقد کتاب مغز توسعه یافته

کتاب مغز توسعه یافته را از دو منظر می‌توان بررسی کرد. یکی اصل محتوای کتاب و دیگری ترجمهٔ آن.

ترجمهٔ کتاب مغز توسعه یافته را خانم فاطمه امیدی انجام داده و #نشر نوین کتاب را به بازار عرضه کرده است. ترجمه روان است و در خواندن آن دچار مشکل نمی‌شوید. موارد جزئی اختلاف میان متن اصلی و ترجمه، کم‌و‌بیش در بسیاری از کتاب‌هایی از این دست که در سال‌های اخیر به بازار عرضه می‌شوند وجود دارد و تا وقتی خللی در پیام متن ایجاد نکند، اهمیت چندانی نخواهد داشت. در کل با در نظر گرفتن پیچیدگی‌های بحث و تنوع واژگان کتاب، ترجمه را می‌توان ساده و روان دانست.

اما از نظر محتوایی نقدهایی جدی به کار آنی مورفی پال وارد است. نقدها را در یک کلام می‌توان این‌گونه خلاصه کرد که پال به ملکوم گلدول حوزهٔ شناختی تبدیل شده است. ملکوم گلدول بعد از کتاب Blink به نماد ژورنالیست‌هایی تبدیل شد که یک ایده را انتخاب کرده و مقالات علمی همسو با آن ایده را کنار هم قرار می‌دهند و گزارشی با ظاهر علمی اما به‌شدت غیردقیق و جانبدارانه در قالب کتاب منتشر می‌کنند.

این شکل از انتخاب گزینشی که معمولاً با تفسیر غیردقیق هم همراه است، برای مخاطب عام بسیار جذاب می‌شود. چون خواننده می‌بیند موضوع جالبی مطرح شده و در هر صفحه هم به یک یا چند پژوهش ارجاع داده شده است. بنابراین به این باور می‌رسد که مطلبی کاملاً علمی و معتبر پیش روی اوست.

نمونهٔ این رویکرد را در کار آنی پال هم می‌بینید. او شدیداً علاقه داشته تا بحث Extended Mind را به سرعت به توصیه‌های عملی برساند. این شتابزدگی در فروکاهیدن یک بحث پیچیده به چند میکرواکشن بهره‌وری و توسعه فردی، باعث شده که کتاب از رویکرد علمی فاصله بگیرد.

مثلاً وقتی پال از تأثیر محیط بر ذهن می‌گوید، به جای این‌که محیط‌های مختلف را بررسی و مقایسه کند، به سرعت به این جمع‌بندی می‌پرد که به طبیعت بروید و چرا به طبیعت سر نمی‌زنید و چرا این روزها کمتر گلدان می‌خریم؟

در حالی که در بحث ذهن توسعه یافته، انتظار می‌رود به جای این رویکرد تجویزی، طیف گسترده‌تری از پژوهش‌ها گزارش شده و مفهوم توسعه‌یافتگی ذهن در مواجهه با محیط فیزیکی شرح داده شود. همین اصرار افراطی به نصیحت کردن نهایتاً باعث شده کتاب از مفهوم Extended Mind (ذهن توسعه یافته) فاصله بگیرد و محتوای آن بیشتر به سمت Affected Mind (ذهن تأثیرپذیر) سوق پیدا کند.

ضعف‌های تئوریک هم در کتاب فراوانند.

همه می‌دانیم که در نظریه‌های شناختی عواطف، توضیح می‌دهند که ذهن از بدن سیگنال می‌گیرد و به بدن هم سیگنال می‌فرستد: ما گاهی ما با فکر کردن بیش از حد یا خیال‌پردازی دربارهٔ آن‌چه اتفاق نیفتاده، نگران می‌شویم و علائم اضطراب در بدن‌مان نمایان می‌شود (تأثیر ذهن بر بدن). گاهی هم این مسیر برعکس است. آشفتگی را در بدن خود حس می‌کنیم و متوجه می‌شویم که باید نگران شویم (تأثیر بدن بر ذهن).

و امروزه که رویکرد Embodied Cognition جا افتاده، می‌دانیم که بیش از هر زمان دیگری باید این تعامل را دوسویه ببینیم. اما پال تأثیر ذهن بر علائم فیزیولوژیک را به کلی انکار می‌کند و تأکید می‌کند که در هیجانات، ذهن کاملاً منفعلانه صرفاً تابع بدن است.

علاوه بر این خطاهای بنیادی، پال گاهی حتی مقالاتی را که نخوانده، نقل کرده و فقط از روی عنوان مقاله حدس زده که داخل آن‌ها چه گفته شده است. مثلاً به این چند جمله توجه کنید:

مغز اطلاعات اجتماعی را به شیوه‌ای متفاوت از اطلاعات غیراجتماعی ذخیره می‌کند. خاطرات اجتماعی در ناحیهٔ مشخصی از مغز رمزگذاری می‌شوند. علاوه بر این ما اطلاعات اجتماعی را با دقت بیشتری به خاطر می‌آوریم. روان‌شناسان این پدیده را «مزیت رمزگذاری اجتماعی» می‌نامند.

اگر چنین یافته‌هایی غیرمنتظره به نظر می‌رسند، به این خاطر است که فرهنگ ما تا حد زیادی تعاملات اجتماعی را از قلمرو عقل حذف می‌کند. نگرش غالب این است: شاید تعاملات اجتماعی با دیگران لذت‌بخش یا سرگرم‌کننده باشند، اما فقط در حد یک کار انحرافی است که در ابتدا و انتهای ساعات کاری و تحصیلی انجام می‌‌دهیم.

تفکر جدی که همان تفکر واقعی است، در تنهایی انجام می‌شود و از دیگران جداست.

پال در چند بند توضیح داده که حضور در جمع مهم است و ما وقتی در جمع هستیم، حتی افکارمان را در بخش دیگری از مغز ذخیره می‌کنیم و خلاصه این‌که مغزمان و حافظه‌مان بهتر کار می‌کند و همه چیز را بهتر می‌فهمیم.

اما مقاله‌ای که به آن ارجاع داده، اصلاً ربطی به حضور در جمع ندارد (+). بلکه دربارهٔ تشخیص چهره و تطبیق چهره با ویژگی‌های رفتاری است! حتی در روش اجرای پژوهش مطرح شده، هیچ جمعی وجود نداشته و کل تحقیق کاملاً فردی انجام شده است.

ماجرا این‌جاست که در روانشناسی شناختی، وقتی از تشخیص چهره و به خاطر سپردن صفات شخصیتی فرد حرف می‌زنند، این کار را Social Feature (قابلیت اجتماعی) می‌دانند. و کل حرف در آن تحقیق این بوده که ثبت علائم چهره و توصیف رفتاری دیگران به عنوان یک Social Feature، در بخش ویژه‌ای از مغز انجام می‌شود.

پال کلمهٔ social را دیده و کلمهٔ حافظه هم در همان اطراف به چشمش خورده و با خود گفته حتماً این مقاله دربارهٔ اثر جمع بر حافظه است و یک متن طولانی نوشته که تأکید می‌کند اگر در جمع باشید مغزتان بهتر کار می‌کند و همه چیز را بهتر می‌فهمید و اثربخش‌تر به خاطر می‌سپارید!

از این دست اشتباه، در کتاب پال کم نیست.

با این حال، ترجمهٔ کتاب Extended Mind اتفاق ارزشمندی در زبان فارسی است. ما در سطح عمومی، پیش از این کتاب، هیچ کتابی نداشتیم که چنین موضوعاتی را – حتی به غلط – مطرح کند. به همین علت نام‌هایی مثل اندی کلارک و دیوید چالمرز برای خوانندهٔ کتاب های توسعه فردی چندان آشنا نیستند.

بنابراین عرضهٔ این کتاب گام مهمی در جلب توجه خوانندگان عمومی به دو رویکرد Embodied Cognition و Extended Cognition است و کسانی که این کتاب را بخوانند، از لابه‌لای اسم‌ها و کتاب‌های مطرح شده در آن، سرنخ‌های بعدی را برای مطالعه پیدا خواهند کرد. اگرچه ممکن است بعد از مطالعهٔ بیشتر و عمیق‌تر، از پال، به خاطر معرفی سطحی و غیرعلمی بحث، و اصرار بر کتاب نوشتن دربارهٔ موضوعی که خود آن را درک نکرده، راضی نباشند.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدلهای ذهنی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مدلهای ذهنی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۰ نظر برای معرفی کتاب ذهن توسعه یافته | ذهن چگونه در قلمرویی گسترده‌تر از بدن فعالیت می‌کند؟

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .