فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقهای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و همچنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشتهایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعهی درسهای پایهی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درسهای دیگر قرار دهیم.
همچنین تلاش شده با مرور مثالهای مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزهی فکری، شفافتر گردد.
این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعهی درسهای تفکر سیستمی را آغاز نکردهاند و میخواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.
نقشه راه یادگیری تفکر سیستمیدر فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفتهاند:
چرا تفکر سیستمی از درسهای پایهی متمم محسوب میشود؟
سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.
تفکر سیستمی در سیستمهای اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر
نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش میدهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، میتوانید نسخهی با کیفیتتر را مشاهده کنید:
این فایل صوتی سیدقیقهای رامیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی
سایر فایلهای مربوط به رادیو متمم را میتوانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.
در صورتی که به آموزش شنیداری علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه فایلهای صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکلگیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و میکوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثالها – از مثالهای کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آنچه به شکل متنی در درسهای متمم آمده مشترک است.
برای مشاهدهی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها
- تفکر سیستمی به زبان ساده
- فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- راسل اکاف (راسل ایکاف) | تدوینگر تفکر سیستمی
- کتاب تفکر سیستمی (مدیریت آشوب و پیچیدگی) | جمشید قراچه داغی
- کتاب تفکر سیستمی | چگونه جزوه تفکر سیستمی دنلا مدوز به کتاب تبدیل شد؟
- لودویگ فون برتالانفی | نویسندهٔ کتاب نظریه عمومی سیستمها
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- سیستم باز چیست؟ | ویژگیهای سیستم باز و چند مثال
- چگونه میتوان بهترین خودرو جهان را ساخت؟ | دام بهینه سازی جزئی
- رویکرد سیستمی در یک جمله | توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستمها | وقتی سیستم در برابر سیاستگذار مقاومت میکند
- رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- هم پایانی در سیستمها | برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مدل کوه یخ در تفکر سیستمی | آیا به تفاوت رویداد و روند توجه دارید؟
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای | زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟ | به علتهای نزدیک قانع نشویم
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- بازخورد در مدیریت | هر نظر، نقد یا پیامی بازخورد نیست
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا | کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- نیازمندان دوردست | فاصلهٔ فیزیکی چه تأثیری بر وظایف اخلاقی میگذارد؟
- آلاینده های محیطی | مفهوم «آلاینده» و «محیط» را گستردهتر ببینیم
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- جنگ با گنجشکها | هزینهٔ نادیده گرفتن پیچیدگیهای سیستمی
- مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- بدهی ما به آینده | عمری به اندازهٔ عمر همهٔ انسانها
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- پارادوکس ایکاروس | همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- سواری رایگان | پسورد اینترنت همسایهام را میدانم!
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- تجربه ذهنی | مشارکت در درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهها
- ضررهای سیگار | سنگینترین حکم خسارت در تاریخ دادگاههای جهان
- اثر گلخانه ای | گرمایش زمین چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
- نباید چنین میشد | دربارهٔ متناسب نبودن علت و معلول!
- نگرش سیستمی (مرور و جمعبندی) | به روایت راسل اکاف
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- کتاب «دربارهٔ سیستمهای هدفمند» | راسل اکاف
- اتاق خبر | درس تفکر سیستمی
- پروژه پایانی تفکر سیستمی
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی محمدرضا شعبانعلی
- کارنامه شما در درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حجت زندی
به نام خدا
با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
داستان کوتاه آموزنده تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟
موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
با سپاس
برای بار دومِ که دارم درس های تفکر سیستمی رو مرور می کنم و انقدر مهمِ که نمی تونم به سادگی ازش عبور کنم!
به یک نتیجه جالبی رسیدم:
فرض کنید که الان در زمانی هستید که می خواهید شریک زندگی خودتون رو انتخاب کنید؛
تفکر سیستمی این ویژگی رو به شما میده که طرفتون رو به خوبی آنالیز کنید، با تحلیل کردن رفتار و مطرح کردن چند سوال ساده می توان به این نتیجه رسید که آیا در عملکرد این شخص چیزی به اسم تفکر سیستمی یافت می شود یا خیر؟
اگر از آن سوی دنیا کارخانه ایکس سوت بزند من مصرف کننده به سوی او دوان دوان و شتابان می روم.
در انتهای فروردین ۱۳۹۹ هستیم و اقتصاد هر کسب و کاری دچار مشکل شده است. بین تامین کنندگان در صنف ای که من مشغول به کار هستم تنها یک کارخانه است که هیچ چکی را به بانک برای وصول نبرده است! حالا مصرف کنندگان همگی نظرشان بر این است” اگر از آن سوی دنیا کارخانه ایکس سوت بزند من مصرف کننده به سوی او دوان دوان و شتابان می روم.“
با این نگاه بلند مدت و این سیاستی که تامین کننده فوق به کار گرفته همگی از مشتریان بسیار باوفایشان خواهند ماند. سیاست تامین کنندگان دیگر کاملا کوتاه مدت است. آنها تمامی چک ها را به بانک برده اند و برگشت زده اند و در حال حاضر تمامی موادهای اولیه را نقدی می فروشند. شما قاضی باشید.
وقتی با دقت به افرادی که در درون سازمان ها مسئولیت دارند نگاه می کنیم می بینیم که واژه تفکر سیستمی و سیستمی فکر کردن برای خیلی از مدیران یک کلمه لوکسی هست که بیشتر برای خودفروشی تو جلسات کاربرد داره و وقتی پای عمل به میان می آید فقط به نفع آنی و شخصی خودشان نگاه می کنند.
شاید یکی از دلایل آن هم عدم اطمینان به آینده و سیاست های آتی سازمان باشه که با بوجود آوردن ترس و عدم امنیت باعث آن می شود که شخص بیشتر تفکر کوتاه مدت و منفعت طلبی لحظه ای را ترجیح بدهد.
از طرف دیگر به نظر من نگرش سیستمی از آن دست برنامه هایی هست که حتما باید از راس هرم تصمیم گیری در سازمان تزریق بشود. تجربه شخصی خودم نشان داده تا زمانی که مدیران ارشد خودشان دنبال منافع شخصی خودشان باشند داشتن رویکرد سیستمی در مدیران میانی چندان موثر واقع نمی شود.
بهره گیری از تفکر سیستمی در زندگی شخصی به ما کمک می کنه که تصمیم و رفتاری های مناسب و معقول تری داشته باشیم که در نتیجه به دلیل اینکه نفع رو برای جامعه ی خودمون خواستیم کارمای این تصمیم مناسب در زندگی ما نمود می که :
– افراد بهتری رو در کنار خودمون داریم
– زندگی با کیفیت و با آرامش بیشتر داشته باشیم
و . . .
می توان سیستم را به یک بازی تشبیه کرد که در آن یک سری از افراد در آن بازی می کنند اما لازمه ی بازی، اطلاع از قوانین بازی است تا بازی به بهترین شکل ممکن انجام شود اما زمانی این قوانین توسط این بازیگران رعایت می شود که هدف از این بازی و منطق پشت این قوانین برایشان به خوبی تفهمیم شود و درک کنند.
شاید در موضوع مار کبری اگر شرح هدف نهایی با مردم به درستی به اشتراک گذاشته شده بود، اکثریت مردم با تقلب و فراد مبارزه میکردند و مانع سو استفاده برخی میشدند. به نظر من وقتی مردم جامعه که سهامدار هستند، از میزان سهم خود و اثرگذاری خود آگاه نباشند و از هدف نهایی آگاهی نداشته باشند، یک عمل را کورکورانه انجام میدهند و برخی در این میان سواستفاده می کنند که امروزه در سازمانها شاهد آن هستیم. عدم شفافیت راس هرم با اعضای سازمان…
مثال دیگری که وجود داره همون مثال فردی هست که تو کشتی داشته زیر خودش رو سوراخ میکرده!
یه نکته دیگه هم هست که فکر میکنم تو جامعه ما تفکر سیستمی بسیار کم وجود داره و مثال های بارزش رو در گذران زندگی میبینیم و همه فکر میکنیم از بقیه باهوش تریم
مثال۱:
ضرب المثل ژاپنی:
به خاطر میخی نعلی افتاد
به خاطر نعلی اسبی افتاد
به خاطر اسبی سواری افتاد
به خاطر سواری جنگی شکست خورد
و همه اینها به خاطر کسی بود که نعل را خوب نکوبید
با کمی جست و جو در فضای وب دیدم که این ضرب المثل با همین مضمون اما با کلمات و جمله بندی های مختلف بیان شده است.( مثلا اینجا)
شاید این مثال و نمونه های مشابه این به ما کمک کند که بیشتر به تصمیمات به ظاهر بی اهمیت روزانه خود فکر کنیم.
مثال۲:
من خیلی رسانه و ادبیات رسانه را نمی فهمم مخصوصا در مقایسه با محمدرضا و خیلی از متممی ها کلا نفهمم. اما یکی از دلایلی که دیگر رسانه ملی را دنبال نمی کنم این است که احساس می کنم این رسانه خیلی دید بلند مدت ندارد و بیشتر از نجات در بلند مدت به فکر زنده ماندن در کوتاه مدت است.
مثال ۳:
موضوعی که چند سال پیش محمدرضا در یکی از برنامه صدا و سیما به آن اشاره کرد این بود که در موضوع تبلیغات نیز متاسفانه دید بلند مدت وجود ندارد و بعضی وقت ها برندهای مختلف از صداقت خود برای فروش کوتاه مدت هزینه می کنند.
و در نهایت به نظرم دیدبلند مدت باعث می شود که راه حل ها ساده تر شود فقط باید پایبندی ما به آنها بیشتر شود. بسیاری از فرمول های پیچیده موفقیت که هم در موضوع کنکور و هم در کسب درآمد می بینیم ناشی از نگاه کوتاه مدت است.
توضیح اضافه:
حتما می دانید که یک از افرادی که در حوزه فرهنگ خیلی کار کرده است هافستد است. در شاخص دید بلند مدت که این دانشمند بررسی کرده است ایران امتیاز ۱۴ از صد، دارد. که تاثیرات آنرا هم در تصمیم گیری های شخصی می بینیم و هم در تصمیم گیری های کلان کشور.
سلام
برداشت من از تفکر سیستمی اینه که عده ای با این نیت که مجموعه ای رو در مسیر درست (از دیدگاه خودشون) حرکت بدن و به اهدافی که مد نظر مجموعه هست برسن، دور هم جمع شدن
اما توی فایل صوتی من در مورد اخلاق در تفکر سیستمی شنیدم و اینکه اخلاق یک مساله نسبی است و کاری از منظر یک جمع درست و از دید افرادی دیگر نادرست است من رو به تناقض رسونده
سلام به نظر من از این فایل نمیشه لزوما نسبی بودن اخلاق رو برداشت کرد. هر چند بزنگاه سختیه وقتی این دو در تعارض قرار می گیرن؛ یعنی منافع کوتاه مدت فردی در برابر منافع بلندمدت جمعی (که بنظرم وجه اخلاقی با منافع جمعِ که بالاترین سطحش میشه منافع ملی)
با سلام خدمت دوستان متممی
به نظر من این شعر آقای مارتین نیمولر هم می تونه نمونه ای از تفکر و رفتار سیستمی ماها باشه:
هیچ دقت کردید که سیستم انتظامی ما تا هنگامی که یک تخلف انجام نشده و بعد آن تخلف رایج نشده است هیچ اقدامی برای مقابله با آن نمیکند.
همین جریان اجباری شدن رمز پویا که مدتها در زمین بانکها و قوه قضاییه و نیروی انتظامی پاس کاری شد، تمهیدی ابتدایی و البته مؤثری است که در برابر حملات فیشینگ انجام شده است، حاصل تراکم پرونده سرقتهای اینترنتی بود که با استفاده از رمز دوم و به دست آوردن اطلاعات کارت های بانکی با جعل یک سایت و آدرس ایمیل انجام شد. تا آنجا که در اخبار خواندم یک نوجوان باهوش در مازندران با ایجاد یک سایت همسریابی تعداد زیادی کارت بانکی را خالی کرده بود !
در حالی که از قبل میشد فهمید که این یک باگ در سیستم بانکی است و حتی می شد از دانش هکرهای عزیز در این زمینه بهره جست.
ممنون از داستان نقل شده توسط حجت زندی عزیز و محمدرضا شعبانعلی بزرگوار به دلیل بیان تمایز بین تفکر سیستمی و فضائل اخلاقی (که به نظر بنده جای بحث بیشتری دارد) .
نکته مهمی که در تفکر سیستمی برای من جالب بود و به نظرم میتواند ناجی خیلی از معضلات اجتماعی ما باشه این است که سود، سلامت، رضایت و …. هر شخص در گرو کیفیت همان مولفه سیستم است .
فکر میکنم شما هم مانند من تجربه داشتید که انسانی که از نواقص مینالد چند لحظه بعد یا یک روز یا سال دیگر همان نقص را تکرار میکند .
تفاوت آن دو لحظه در چیست؟ در یک زمان من از آن نقص ضرر میدیدم و آن مشکل را نقد میکردم ( مثال: مردم بیفرهنگ هستند ، چرا یه ذره فکر نمیکنند ، آخه انقدر سطح شعور کم ! ) و در زمان دیگر من از آن مشکل و … سود میبرم و آن را به حساب زرنگی میگذارم (مثال : اگر بلد بودند انجام میدادند ، چه حرکت زیرکانهای انجام دلدم و…)
اشخاص غرزن شارلاتان را حتما دیدید .
طبیعت انسان این است که به فکر منافع شخصی خود و یا اطرافیان باشد و به نظرم مهمترین داشته تفکر سیستمی این است که به ما ثابت کند منافع ما در گرو منافع سیستم است و آن مهمتر است .
تفکر سیستمی یک صفت اخلاقی نیست بزرگترین سود است . آنچنان که از منفعت شخصی بزرگتر است .
به نظر بنده بهترین شاخص تشخیص در مورد مصداق تفکر سیستمی شاخص مقایسه رعایت منافع سیستم در مقابل منافع شخصی است .
متاسفانه اثر ضرر سیستم به صورت لحظهای نیست و درک آنکه من در کجا باعث شدم سیستم و پیرو آن من متضرر شوم کار دشواری است . اما من برای خودم یک قانون گذاشتهام : مصطفی هرگز فکر نکن کوچکترین خطا از جانب تو بیتاثیر است . (کوچکترین مثال: اگر یکبار من صف سوار شدن به اتوبوس و یا … را رعایت نکنم شاید جلوهای بسازد که امروز از آن ناراضی هستم ، شاید آن یکبار شروع هزاربار برای فرد دیگری باشد)
سلام به همگی دوستان
با توجه به عمق بحث تفکر سیستمی و کاربردهای فراوان آن در زندگی شخصی و روزمره کاری پیشنهاد میکنم فیلم “مرد ایرلندی” ببینید، عمق وجود تفکر سیستمی برای کلیات و حفظ مافیای قدرتمند سیاسی و کسب منافع احزاب در اون دوره از تاریخ امریکا را حس میکنید و همزمان عمق عدم وجود و اعتقاد به تفکرسیستمی را هم حس خواهید کرد که باعث تباهی و از بین رفتن و یا تنهایی انسانها میشه.
سپاس
سلام،
یک نکته ای که فکر میکنم برای شما هم جالب باشه اینه که جلوتر فکر کردن در حل مسائل و مشکلات یک ویژگی خوبی هست که شاید توی بعضی شرایط و محیط ها جواب نده، توی کتاب آقای قراجه داغی به این نکته اشاره شده بود که جلوتر از زمان خود بودن “گاهی” از عقب ماندن مصیبت بارتر است، مثل دموکراسی که معمولا بهترین راه حل رو انتخاب نمیکنه بلکه سازگارترین و رضایت بخش ترین گزینه رو انتخاب میکنه، دنیا رو کسایی اداره نمیکنن که حق با اونهاست، اونهایی اداره میکنن که میتونن به بقیه بقبولونن حق با اونهاست.
یک برداشتی که میشه از این جمله داشت اینه که در نظر داشته باشیم تغییراتی که به واسطه راه حل با تفکر سیستمی تصمیم به انجامش داریم رو جامعه میپذیره یا نه؟ یعنی یک تصمیم حتی درست توی مجموعه و سازمان خودمون رو به اعضا هم بتونیم بقبولانیم که درسته و تصمیم درستی که اعضا نتونن بپذیرن و درکش کنن نتیجه باید و شایدی خودش رو نداره.
اگر نکته ای رو جا انداختم حتما یادآور بشید. با تشکر
برای تعریف نگاه سیستمی و تفکر سیستمی ، جمله “یکی بر سر شاخ بنشسته بن می برید! ” به نظرم خیلی کارا است. عدم درک روابط بین اجزای یک سیستم. ممکن هست گفته بشه این جمله سطحی و ساده است. چون بیشتر حماقت رو نشون میده تا نگاه سیستمی، ولی نظر من عکس این هست ….وقتی بازخورد یک سیستم خیلی فوری و آنی باشه ، برای ما اینگونه تداعی میشه که اشتباه فردی و مربوط به هوش و IQ بوده و نه نوع بینش ما. اگر به جای واژه بن ، واژه سد رو بزاریم و به جای واژه شاخ ، واژه دشت کشاورزی رو بزاریم و بعد جمله رو اینجوری عوض کنیم چی ؟ ” یکی بر بالا دست دشت کشاورزی ، سد می ساخت!”…این جمله خیلی فنی و پرطمطراق هست ولی فاعل هر دو جمله کاری رو انجام داده که نتیجش فاجعه بوده….سد سازی الان توسعه نمیشه و یکی از مسیر های اشتباه در صنعتی سازی جوامع بشری اشتباهات فنی اینچنینی بوده!….برگردیم به مقایسه دو جمله ، جمله اول سیستمی رو معرفی میکنه که در کوتاه مدت بازخورد میده و دومی سیستمی رو معرفی میکنه که بیش از صد سال بایست بگذره تا بازخورد بده…و ضعف رویکرد ما انسان ها ، به هر دو جمله ، عدم تفکر سیستمی است ، عدم درک روابط بین اجزای یک سیستم.
برداشت اولیه ی من از مفهوم تفکر سیستمی با توجه به این که فقط تا الان فایل های صوتی رو گوش دادم و هنوز درس ها رو نگذروندم، این است که تجزیه ی یک مسئله برای حل آن ،بدون داشتن آگاهی از کارکرد سیستم در بلند مدت ما رو دچار مشکل می کند.
با سلام به همگی دوستان
بنظره بنده با توجه که تازه این درس را مطالعه میکنم، در تکمیل توضیحات دوستمون، باید بگم؛ تفکر سیستمی باعث میشه که درک بهتری از سیستمهای اطرافمون و جامعهامون داشته باشیم و طبق اون رفتار کنیم تا هم به بقای اون سیستم کمک کرده باشیم و در نتیجه به رفاه یا هر مسئلهای که اون سیستم برای رسیدن به اون هدف ایجاد شده، ما هم درکنار دیگر افراد جامعه بهش برسیم.
در حل مسائل زندگی یا کاری و راهحلهایی که انتخاب میکنیم، به عواقبش بیشتر فکر کنیم و اتفاقات بعدیو یکم بیشتر پیشبینی بکنیم (هم بصورت تجزیه شده مسئله، البته تجزیه تا حد مورد نیاز و هم با نگرش کلی به مسئله) و اگه مطلوب بود از اون راه حل استفاده کنیم و در پیاده کردنش هم مراقبت دائم داشته باشیم و بررسیهای دورهای ازش داشته باشیم.
دوستان حرفهای و مسلط اگه برداشتم اشتباهه، ممنون میشم کامنت و راهنمایی بدهند.
سپاس
من تازه شروع به مطالعه درس تفکر سیستمی کردم و ۵ درس رو تموم کردم ولی سوالی برام ایجاد شده که بنظرم دوستانی که این درس رو گذروندن یا اینکه از من جلوترن بتونن پاسخ بدن.
برای کسی مثل من که دقیقا کارم و تمرکزم در چند سال گذشته آنالیز مسایل کسب و کار (تحلیل داده) هست، تفکر سیستمی (با توجه به ماهیت متناقص با تفکر آنالیزی) چقدر میتونه مثبت یا حتی منفی باشه (از منظر محیط کسب و کار و نه زندگی شخصی)؟
سلام
بنظرم تناقضی وجود نداره
تفکر فرایندی کلیشه نیست که بگه نباید به چزییات پرداخت
فقط میگه فرایندی نگاه کن و توالی و تعامل دومینو وار دیگر فرایندها رو هم ببین
میگه کل تصویر و ببین . کارت که تموم شد کمی عقب تر بیا ببین نتیجه ای که خواستی خروجی واقعی چیزی که دنبالش بودی و براش وقت گذاشتی هست؟
آیا آنالیزت مشکل رو حل میکنه یا …
سلام
در جاهای مختلف به کرات شنیده بودم که برای حل هر مشکلی و یا ایرادی سعی کن آن را به پازلهای کوچکتر تبدیل کن!! با مراجعه به درس تفکر سیستمی و گوش دادن به فایل صوتی آن، باعث شده است تا عمیق تر به مسائل توجه کنم و دنبال ریشه مشکلات بوجود آمده باشم .
از آنجایی که مسئولیت جدیدم در حوزه بازرسی و نظارت است این درس می تواند جهت بررسی و حل مسائل بسیار مفید واقع شود.
واقعا تفکر سیستمی چیز پیچیده ای نیست و در عین حال مربوط به جای خاصی و یا الزاما کار خاصی نیست.
همینکه بعد نوشیدن و یا خوردن چیزی، بفکر این باشیم که زباله ش پلاستیکی و نباید در زباله تر ریخته بشه، خودش بهترین نوع تفکر سیستمی هستش.
مثالی زدین از رودخانه و فرد دیوانه. این مثال به عینه ما داریم در شهرمون تجربه میکنیم.
رودخانه زرخوب شهر رشت که اسمش به این دلیل زرجوب بوده که مردم زمان قدیم (نه خیلی قدیم) از این رودخانه ماهی میگرفتند و روزی خودشون در میاوردند و چون ماهی میفروختن به زر معروف بوده و شد زرجوب. اما الان به راحتی میتونیم بگیم زردجوب چون دیگه زر داخلش نیست و آبشم همه زرد شده.
سالانه میلیاردها تومان بودجه اختصاصی میدن تا لایه روبی کنند و گاهی هم اینکار میکنند. اما غافل از اینکه تمام لوله های فاضلاب به این رودخونه منشعب میشه. خب تا صدسال دیگه هم لایه روبی کنند، وقتی فاضلاب شهری و بیمارستانی بهش متصل شده، چه انتظاری میتونیم داشته باشیم؟
تفکر سیستمی واقعا باید یک اصل باشه.
یکی از آفتهای فراگیر (یا بهتره بگیم اپیدمی) تو سازمانهای ما اینه که فرایندهای سیستم، تو بیشتر موارد نه در خدمت خود سیستم که در راستای خواست و منافع مدیران اون تعریف میشه. تو چنین سازمانهایی ما با ماکتی از قوانین و ضوابط روبهرو هستیم اما در عمل این قواعد نانوشتهان که تعیینکنندهان.
همهی ما نمونههای فراوانی از مدیرانی رو سراغ داریم که بقا و سلامت سیستم رو فدای بقا و سلامت خودشون میکنن. این اپیدمی تو لایههای بالاتر مدیریتی جامعه حتا پُر رنگتر هم هست. هر کسی که خودش رو فراتر از قانون میدونه در واقع داره ضدسیستم عمل میکنه.
ویروس تفکر ضدسیستمی که تو رگ و ریشهی این سازمانها رخنه کرده اینقدر مسری و کشنده است که حتا وقتی مدیری با تفکر سیستمی قدم به چنین سازمانهایی میذاره یا خودش قربانی میشه یا به تدریج مجبور میشه قواعد نانوشتهی اون مجموعه رو بپذیره.
سلام
کاملن موافقم با نظرتون و این موضوع را همه ما بارها تو سازمانها و شرکتهای بزرگ و کوچک تجربه کردیم، ولی واقعا راهکار عملی برای پیادهکردن تفکر سیستمی در جامعه و تقویت فرهنگ عامه جامعه به پیروی از این تفکر کار سختیه!!!
و این مدلهای ذهنی بنظرم به فکر حداقل بعضی از مدیران باید رسیده باشه ولی از نشر اون و آگاهی رسانی عمومی خبری نیست!!!
من احتمال میدم بخاطر این باشه که از فردای اون روز، منه مدیر هم واسه منافع شخصیم، دیگه نمیتونم سیستمها رو دور بزنم چون اینکار تبدیل به یک فرهنگ مذموم شده و اطرافیان بدلیل بالاتر رفتن آگاهیشون، متوجه این عمل من خواهند شد.
به امید روزهای خوب
سلام
ممنون از توجه شما
بله گویا همینطوره. مدیری که از تفکر سیستمی آگاهی داره اما -به هزار و یک دلیل- به اصول اون توجه نمیکنه، مصداق بارز تفکر ضدسیستمی هستش.