شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر

«همانطور که میبینید، موبایل ما به مغز این میمون متصل میشود. درست به همان سادگی که هر وسیلهٔ بلوتوثی دیگری را به گوشیمان وصل میکنیم.»
این جملات شگفتانگیز و شاید وحشتآور را در بخشی از گزارش تصویری نورالینک که در اوایل سال ۲۰۲۱ منتشر شد میشنوید (دانلود و مشاهدهٔ فیلم).
در آن کلیپ یک میمون ماکاک نُه ساله را میبینیم که تراشههای نورالیک در دو طرف مغزش کار گذاشته شده و در حال بازی با کامپیوتر است. اما به جای اینکه حرکتها را از طریق جویاستیک (دستهٔ بازی) به کامپیوتر منتقل کند، صرفاً به حرکتها فکر میکند و کامپیوتر متوجه میشود که میمون انتظار دارد چه حرکتی انجام شود.
البته این نخستین تجربهٔ نورالینک نبوده است. نورالینک در سال ۲۰۲۰ هم آزمایشی را روی خوکها انجام داده و فیلم آن را منتشر کرده بود (+). در آن فیلم سه خوک مختلف نشان داده میشدند. یکی خوکی که زندگی طبیعی را تجربه میکرد. دیگری خوکی که تراشهٔ نورالینک در مغزش کار گذاشته شده بود و سیگنالهای مغزش – به صورت وایرلس بدون اینکه سیمی بین مغز و دستگاه وجود داشته باشد – نمایش داده میشد. خوک سوم هم قبلاً تراشه در مغز خود داشته و این تراشه با جراحی برداشته شده بود. ماسک تأکید میکرد که خوک سوم از این جهت اهمیت دارد که انسانها بدانند میتوانند هر زمان بخواهند، تراشههای نورالینک را از داخل مغز خود بردارند و به زندگی قبلی خود بازگردند.
معرفی مختصر و تاریخچه نورالینک
شرکت نورالینک در نیمهٔ سال ۲۰۱۶ تأسیس شد. این شرکت خود را به عنوان شرکتی تحقیقاتی در حوزهٔ پزشکی ثبت و معرفی کرد (+).
این شرکت تیم بزرگی از محققان علوم اعصاب از دانشگاههای برتر جهان را گرد هم آورد تا دربارهٔ اتصال کامپیوتر به مغز انسان مطالعه و تحقیق کنند.
البته شرکتهای دیگری هم بودهاند که فعالیت مشابه داشتهاند، اما نام نورالینک از آن جهت بیشتر شنیده شد که ایلان ماسک یکی از بنیانگذاران آن بود؛ نامی که در کنار برندهایی مانند تسلا و اسپیس ایکس، همواره تداعیکنندهٔ بلندپروازیهای بشر بوده است.
ماسک مدتها به بهانههای مختلف دربارهٔ هوش مصنوعی و ارتباط مغز انسان با کامپیوتر صحبت میکرد. اما تأسیس نورالینک نشان داد که این حرفها صرفاً در حد تصویرسازی و رویاپردازی نبوده و او واقعاً مصمم است در این زمینه گام بردارد.
علاوه بر ایلان ماسک، بسیاری از شرکتها و سرمایهگذاران طی سالهای اخیر از نورالینک استقبال کرده و به آن امید بستهاند. شرکتهای زیر نمونهای از سرمایهگذارانی هستند که اکنون در نورالینک سهم دارند (+):
- شرکت سرمایهگذاری Vy Capital از دوبی
- شرکت Google Ventures (بازوی سرمایهگذاری گوگل / آلفابت)
- شرکت Founders Fund (سرمایهگذار روی فیسبوک، اسپیس ایکس، اسپاتیفای، آسانا، دیپ مایند، لیفت و شرکتهای دیگر)
- فِرِد اِرسام از بنیانگذاران Coinbase
- کِن هاوِری از بنیانگذاران PayPal
منظور از اصطلاحاتی مانند BCI یا MBI چیست؟
کتابها و مقالات علمی، فعالیت نورالینک را با اصطلاحاتی مانند BCI و MBI و BMI توصیف میکنند:
BCI = Brain-Computer Interface
BMI = Brain-Machine interface
MBI = Machine-Brain Interaction
همهٔ این نوع اصطلاحات، به رغم تفاوت ظاهریشان، به یک موضوع اشاره میکنند: بستری برای وصل شدن مغز و کامپیوتر به یکدیگر.
اکنون چند دهه است که میدانیم بنیاد اصلی مغز بر تعامل نورونها با یکدیگر قرار دارد. نورونهایی که سیگنالهای الکتریکی را میان خود رد و بدل میکنند. این مجموعهٔ درهمتنیدهٔ نورونی پس از دریافت ورودی از حسگرهای بدن (چشم، گوش، بینی و …) و پردازش آنها، سیگنالهای خروجی را به اندامهای مختلف (از جمله ماهیچهها برای حرکت) ارسال میکند.
نورالینک و همهٔ شرکتهای دیگری که در زمینهٔ BCI فعالیت میکنند، در تلاشاند تا بتوانند سیگنالهایی را که بین نورونها رد و بدل میشود به کامپیوترها منتقل کرده و نیز با برنامهریزی کامپیوتری، مغز را با سیگنالهای مطلوب خود تغذیه کنند.
فعالان حوزهٔ ارتباط ماشین و مغز معتقدند که اگر محدودیتهای امروز تکنولوژی را در نظر نگیریم، چنین کاربردهایی را میتوان برای BCI تصور کرد:
دریافت سیگنالهای مغز
- تشخیص اینکه الان مغز چه هیجاناتی را تجربه میکند
- تشخیص اینکه فرد میخواهد چه مفهومی را بیان کند
- تشخیص اینکه الان مغز میخواهد کدام اندام بدن را حرکت دهد
ارسال سیگنال به مغز
- برانگیختن یک نوع هیجان خاص در مغز
- ارسال پیام فردی دیگر به مغز بدون اینکه نیاز به خواندن یا شنیدن پیام باشد
- ارسال بویی که شما که در اتاق خود حس کردهاید به مغز فردی که در نقطهٔ دیگری از جهان با شما در تماس است
- انتقال حس دیگران (فرض کنید فیلم میبینید و حس یک بازیگر خاص در هر لحظه در ذهن شما بازسازی میشود)
به عبارت دیگر در BCI انتظار ما این است که سنسورهای عادی بدن (بویایی، شنوایی و …) دور زده شوند و مغز و کامپیوتر مستقیم با هم در تماس و تعامل باشند.
در تصویر زیر نمونهای از یک تلاش قدیمیتر را در دانشگاه واشینگتون در سال ۲۰۱۵ برای اتصال دو مغز به یکدیگر میبینید (+):
دسترسی کامل به مجموعه درسهای داستان کسب و کار برای اعضای ویژه متمم امکانپذیر است. پس از فعال کردن اشتراک ویژه در متمم، به درسهای بسیار بیشتری دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
دوستانی که درسهای داستان کسب و کار متمم را مطالعه کردهاند، به درسهای زیر هم علاقه نشان دادهاند:
مدل کسب و کار | بیزینس پلن | ارزش آفرینی | کارآفرینی
تصمیم گیری | استراتژی | تفکر استراتژیک
مشاوره مدیریت | کوچینگ | مسیر شغلی
دیجیتال مارکتینگ | برندسازی | پرسونال برندینگ
مذاکره | مهارت ارتباطی | توسعه فردی
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
تمرین و مشارکت در بحث
وقتی مفهوم Relevance را میخوانید، چه نمونهای در ذهنتان تداعی میشود؟
این نمونه میتواند به گذشته، حال و یا زمان آینده مربوط باشد.
ضمناً قرار نیست صرفاً از حوزهٔ تکنولوژی مثال بزنید. فقط به این فکر کنید که عدهای مشغول بهتر کردن یک محصول (کالا یا خدمت) هستند و آنقدر درگیر این بهبود شدهاند که اصل محصول ارزش و اعتبار خود را از دست داده و دیگر کسی به آن نیاز ندارد.
اگر نکات مطرح شده در درس اینترنت اشیا را نخواندهاید یا خواندهاید و فراموش کردهاید، مرور درس اینترنت اشیا میتواند مکمل خوبی برای این بحث باشد. چون ایدههایی مثل نورالینک میتوانند بستری فراهم کنند که مغز انسان به یک شیء در اینترنت اشیاء تبدیل شود.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- پین دوئو دوئو (Pindouduo) | حرکت از سمت تجارت الکترونیک سنتی به تجارت اجتماعی
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- پروژه GFT | چرا گوگل در پیشبینی اپیدمی و پاندمی موفق نشد؟
- Clearview AI | آیا با اینکه هوش مصنوعی تصویر شما را تشخیص دهد موافقید؟
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- شرکت پالانتیر (Palantir) | داده کاوی در مقیاس بزرگ برای پرسشهای خاص
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : مریم رئیسی
در حوزه ی تکنولوژی :
* کاری که ایلان ماسک شروع کرده, یعنی ایجاد واسط هایی برای ارتباط مستقیم مغز و کامپیوتر, من رو به یاد سلسله مطالب فلسفه ی تکنولوژی دیجیتال سایت روزنوشته های محمدرضا انداخت.
در اون مطالب از سنتورها و یا انسان_ ابزارها نام برده میشه که در آینده و با پیشرفت تکنولوژی, ما به انسان ابزار تبدیل خواهیم شد و در واقع ناگزیر از این خواهیم بود. چرا که اگر انسانی نخواد به این ابزارها مجهز باشه, همونطور که ایلان ماسک گفت, جایگاه خودش رو از دست میده و relevance نخواهد بود.
هرچند که در حال حاضر هم ما انسان ابزار هستیم. به طور مثال در اون مطالب به شکل گیری حافظه ی بیرونی اشاره میشه؛ و اینکه گوشی موبایل ما ادامه ی حافظه ی ما هست.
در گذشته, داشتن حافظه ی قوی یک حُسن محسوب میشد و کسی که شماره تلفنهای زیادی حفظ بود تحسین میشد, به طور مثال خود من به دفترچه ی تلفن خانواده مشهور بودم:) , ولی در حال حاضر شاید این کار, کار بیهوده ای باشه و لزومی نداشته باشه, چرا که حافظه ی بیرونی ما به مراتب قوی تر از حافظه ی درونی ما عمل میکنه.
* گوشی موبایل هم در آینده از دور خارج میشه و دیگه ارتباطی به وسایل و ابزارهای ارتباطی نخواهد داشت.
در سایر حوزه های زندگی :
نمیدونم این مطلبی که میگم چقدر به این مبحث مربوطه, ولی فکر میکنم کسی که به دنبال آگاهی و یادگیری هست, پس از مدتی جنس دغدغه ها و مدل ذهنیش تغییر خواهد کرد و بنابراین با توجه به ادبیات این درس, میتونیم بگیم که دیگه با دوستان و آشنایان گذشته relevance نخواهد بود.
حتی ممکنه دوستان گذشته اش سعی در بهبود ارتباط داشته باشند, اما این فرد دیگه از دنیای اونها مهاجرت کرده و ارتباطی با اون فضا و اون دغدغه ها نداره.