Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو


سواد چیست

«از یک آدم باسواد انتظار می‌رود چنین رفتاری انجام ندهد.» «این روزها سواد دیجیتال به همان اندازهٔ سواد سنتی برای گذران زندگی ضروری است.» «مشکل دموکراسی این است که یک انسان بی سواد می‌تواند برای سرنوشت یک فرد متخصص تصمیم بگیرد.» «در دوران کرونا دیدیم که سواد سلامت برای فرد و جامعه بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است.» «برای حضور موثر در شبکه های اجتماعی لازم است سواد رسانه ای داشته باشید.» «بسیاری از طلاق‌ها ناشی از پایین بودن سطح سواد عاطفی و سواد زندگی است.» «با وجود سهم قابل‌توجهی کشاورزی در کشور، سواد کشاورزی آن‌چنان که باید رشد نکرده است.» «سیاست‌گذاری که سواد اقتصادی ندارد نمی‌تواند در سیاست‌گذاری اقتصادی موفق باشد.» «شوق مذهبی در میان مردم زیاد است اما سواد مذهبی چندان زیاد نیست.»

این‌ها صرفاً نمونه‌هایی از گزاره‌هایی هستند که هر روز، این‌جا و آن‌جا، بر پایهٔ مفهوم سواد می‌خوانیم و می‌شنویم. سواد که زمانی به خواندن و نوشتن محدود بود، امروزه معنای بسیار گسترده‌ای پیدا کرده و همه از آن حرف می‌زنند و هر کس به فراخور حال خود، اصطلاحی بر پایهٔ سواد می‌سازد.

رونق «سواد» در حدی است که بازار بزرگی حول آن شکل گرفته و حتی کسانی که قبلاً از عناوین دیگری برای کارشان استفاده می‌کردند، به‌تدریج «سواد» را در عنوان کارهایشان می‌گنجانند. مثلاً نام کارگاه‌های هوش هیجانی بدون تغییر جدی در محتوا به سواد عاطفی تغییر می‌کند و آن‌چه پیش از این به عنوان روانشناسی پول یا برنامه ریزی مالی شخصی مطرح می‌شده، سواد مالی نامیده می‌شود.

در این درس دربارهٔ تعریف سواد صحبت می‌کنیم و به این موضوع می‌پردازیم که چرا پس از گسترش انواع مدارس و دانشگاه‌ها طی چند دههٔ اخیر، دوباره سواد تا این حد به دغدغهٔ ما تبدیل شده است؟

معنی لغوی سواد چیست؟

تشخیص ریشه کلمه سواد دشوار نیست. سواد با اَسوَد (رنگ سیاه) هم‌خانواده است معنی آن سیاهی است. بنابراین می‌توان گفت کلمه سواد در فرهنگ ما به این اشاره داشته که کسی می‌تواند «کاغذ سیاه کند» یا «سیاهی‌های کاغذ را بخواند.»

دربارهٔ ریشه شناسی کلمهٔ سواد در زبان انگلیسی (Literacy) هم زیاد صحبت شده است. یکی از نظریه‌های پرطرفدار این است که Literate با Letter هم‌خانواده است و باسواد – در فرهنگ انگلیسی – کسی بوده که با حروف سروکار داشته و می‌توانسته آن‌ها را بخواند و بنویسد.

البته انبوه اصطلاحاتی که با واژهٔ سواد ساخته شده نشان می‌دهد که دنیای امروز از افراد باسواد چیزی فراتر از سیاه کردن کاغذ و خواندن و نوشتن انتظار دارد. در یک مقاله که در سال ۱۹۹۸ میلادی با محوریت سواد رسانه ای نوشته شده، در کنار سواد خواندن و نوشتن و سواد رسانه ای این اصطلاحات را هم می‌بینیم (فایل PDF مقاله): سواد آثار چاپی، سواد کامپیوتر، سواد چندرسانه‌ای، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی و سواد بوم شناسی.

امروز بعد از حدود دو دهه، ده‌ها اصطلاح دیگر از این دست هم رواج یافته است: سواد دیجیتال، سواد عددی و سواد آماری، سواد احساسی، سواد اقتصادی، سواد کشاورزی،‌ سواد نقد، سواد منطقی،‌ سواد مذهبی، سواد سلامت روانی، سواد نژادی، سواد بصری و سواد ترجمه.

واضح است که نمی‌توان مفهوم همهٔ این اصطلاحات را به خواندن و نوشتن محدود کرد.

چرا اخیراً بیشتر دربارهٔ معنی سواد و انواع سواد صحبت می‌شود؟

اگر کتابها و رسانه‌های شش یا هفت دهه قبل را نگاه کنید می‌بینید که کلمهٔ سواد و ترکیب‌های آن در حد امروز رایج نبوده‌اند. اما طی بیست یا سی سال اخیر، سواد به‌شدت در کتاب‌ها و مقالات مطرح شده و نویسندگان دربارهٔ اهمیت سواد و انواع سواد حرف می‌زنند.

اگر گزارش Ngram گوگل را مبنا قرار دهیم، حدود نیم قرن است که بحث دربارهٔ مفهوم سواد رونق بسیاری پیدا کرده و نویسندگان بیشتر از گذشته دربارهٔ آن حرف زده‌اند (+). احتمالاً علت را حدس می‌زنید: رواج رسانه جدید به‌ویژه کامپیوتر و اینترنت.

تعریف سواد

از نخستین روزهای تاریخ مکتوب بشر تا اوایل قرن بیستم، خواندن و نوشتن معنای نسبتاً شفافی داشته و همیشه با «متن مکتوب» در ارتباط بوده است. اما گوش دادن به اخبار رادیو یا تلویزیون را در نظر بگیرید. در نگاه اول به نظر می‌رسد که حرف‌های گویندهٔ خبر از جنس گفتگوهای شفاهی است. اما می‌دانیم که چنین نیست. او یک متن مشخص را می‌خواند. آن‌چه در اخبار «می‌شنویم» به «خواندن» متن نزدیک‌تر است.

با گسترش اینترنت و شکل‌گیری وبسایتها و رواج یافتن شبکه های اجتماعی ماجرا پیچیده‌تر هم شد. متن و صدا و تصویر در رسانه های جدید آن‌قدر در هم آمیخته که هنگام نقل مطلبی از یک شبکه اجتماعی مثل اینستاگرام نمی‌دانیم بهتر است بگوییم «در اینستاگرام گفته بود» یا «در اینستاگرام خواندم.»

به همین علت صاحب‌نظران، جهان امروز ما را جهان Post-typographic می‌نامند (پسانویسه‌نگاری یا پساحروف‌نگاری)؛ جهانی که از خواندن و نوشتن حروف فراتر رفته است (+): «ما باید همواره این پرسش را در ذهن داشته باشیم که در فرهنگ‌های مختلف،‌ خواندن و نوشتن چه مصداق‌ها و معناهایی پیدا می‌کند؟»

تعریف سواد

طی چند دههٔ اخیر، محققان و صاحب‌نظران، دانشگاه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف، کوشیده‌اید به این پرسش پاسخ دهند. با وجودی که محققان سال‌ها قبل از سازمانهای بین‌المللی به این موضوع پرداخته‌اند، اما رایج است که در بحث‌های عمومی‌ برای تعریف سواد به تعریف سواد از دیدگاه یونسکو اشاره می‌کنند.

تعریف سواد از نظر یونسکو

همان‌طور که می‌دانید برنامه توسعه سازمان ملل متحدد (UNDP) هفده شاخص برای توسعه پایدار تعریف کرده است (این هفده مورد را می‌توانید در درس اهداف توسعه پایدار بخوانید). چهارمین هدف از این هفده هدف، آموزش کیفی (Quality Education) است.

طبیعتاً تعریف دقیق‌تر هر یک از این هفده هدف به یکی از سازمانهای تخصصی زیرمجموعهٔ سازمان ملل سپرده شده و تدوین و تشریح هدف چهارم به علت ماهیت آموزشی آن به یونسکو سپرده شده است. سند یونسکو در این باره در ایران آن‌قدر معروف شده که حتی کسانی که شمردن را هم به‌درستی بلد نیستند، نام آن را بلدند: سند ۲۰۳۰ (فایل PDF در سایت یونسکو).

آن‌چه به عنوان تعریف سواد از نظر یونسکو می‌شناسیم در این سند آمده است. البته یونسکو در سند ۲۰۳۰ تعریف سواد را از سند دیگری که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده نقل کرده، اما تکرار آن در سند ۲۰۳۰ تأییدی بر این است که طی یک دههٔ پیش رو احتمالاً سواد هم‌چنان به شکل زیر تعریف خواهد شد:

Literacy is defined as the ability to identify, understand, interpret, create, communicate and compute using printed and written materials associated with diverse contexts.

Literacy involves a continuum of learning in enabling individuals to achieve their goals, develop their knowledge and potential and participate fully in community and society.

پرداختن به جزئیات این تعریف، برای بحث ما که قرار نیست از تعریف ساده سواد فراتر رود، ضروری نیست. اما چند نکتهٔ مهم در تعریف سواد از نظر یونسکو وجود دارد که خوب است به آن توجه کنیم:

سواد فراتر از خواندن و نوشتن

«تشخیص» و «درک» و «تفسیر» و حتی «خلق» و «محاسبه» و «ایجاد ارتباط» به مولفه‌های سواد افزوده شده است. پس اگر کسی خواندن و نوشتن می‌‌داند اما نمی‌تواند متن‌های مورد نیازش را کامل درک کند، یا این‌که خواندن و نوشتن می‌داند، اما نمی‌تواند نامه‌ای را که برای کارهای روزمره‌اش لازم دارد بنویسد (مصداقِ خلق) باسواد محسوب نمی‌شود.

حد مورد نیاز سواد

وقتی از توانایی درک مطلب یا توانایی تفسیر متن و یا محاسبه و توانایی برقراری ارتباط حرف می‌زنیم، منظورمان چه سطحی از توانایی است؟ مثلاً آیا همه باید بتوانند متون حقوقی را بخوانند و درک کنند؟ یا هر فرد باسواد باید بتواند گزارش‌های آماری را بخواند و تحلیل کند؟

بر اساس تعریف یونسکو از سواد، یکی از مهم‌ترین معیارها این است که سواد فرد باید در حدی باشد که بتواند در جامعه مشارکت کامل داشته باشد.

سواد یک طیف است

چنان‌که در تعریف یونسکو آمده، و البته درک آن هم دشوار نیست، سوادی که به این شکل تعریف می‌شود کاملاً طیفی است. یعنی ما نمی‌توانیم انسان‌ها را به دو دستهٔ باسواد و بیسواد تقسیم کنیم. بلکه باید یک طیف در نظر بگیریم که یک سمت آن بیسوادی است و انسان‌ها با یادگیری و توسعهٔ توانمندی‌های خود، از نقطهٔ بیسوادی دور شده و به سمت باسوادی حرکت می‌کنند.

درباره انواع سواد

در سند یونسکو اصطلاحاتی مثل سواد رسانه ای و سواد دیجیتال و مانند این‌ها را نمی‌بینیم. در عین حال در همین سند به تم‌های فراوانی اشاره شده است. موضوعاتی مثل مهارتهای شغلی، دانسته‌های حوزهٔ سلامت و سواد مرتبط با کارآفرینی از جملهٔ این موارد است. موضوع برابری جنسیتی هم – که بحث‌های فراوانی را در رسانه‌های رسمی کشورمان ایجاد کرده است – یکی از همین تم‌هاست.

با این حال، وقتی از «مشارکت کامل در جامعه» حرف می‌زنیم، طبیعی است که فرد باید بتواند از زیرساخت‌های اجتماعی و خدمات مدنی استفاده کرده و در ساختارهای اجتماعی فعال باشد. بنابراین استفاده از تعبیرهایی مثل سواد مالی، سواد سلامت، سواد خبری، سواد اخلاقی و مانند این‌ها، با تعریفی که یونسکو ارائه کرده هم‌خوان است.

درس های مرتبط با سواد در متمم

بسیاری از درس‌های متمم را به‌نوعی می‌توانید زیرمجموعهٔ آموزش سواد و سوادآموزی در نظر بگیرید. مثلاً درس‌های روانشناسی پول را می‌شود کاملاً از جنس سواد مالی دانست. یا درس‌های مهارت یادگیری مشخصاً از جنس سواد هستند. چون درک و فهم و تفسیر و خلق را آموزش می‌دهند. درس‌های هوش هیجانی هم از همان جنسی هستند که معمولاً به عنوان سواد عاطفی آموزش داده می‌شوند. دربارهٔ درس‌هایی مانند هوش کلامی و ظرافتهای کلامی هم نیازی به توضیح نیست.

در کنار این‌ها تا کنون دو درس هم اختصاصاً با عنوان «سواد» در متمم منتشر شده‌اند: درس سواد دیجیتال و سواد رسانه.

در آینده هم این دو درس ویرایش و تکمیل شده و هم درس‌های دیگری در قالب افزایش سواد زندگی به متمم افزوده خواهد شد.

پیشنهاد عضویت در متمم

دوست عزیز.

شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمه‌ی عبور) می‌توانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همه‌ی درس‌های متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درس‌های مختص کاربران ویژه متمم را نیز می‌توانید در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های مختص کاربران ویژه متمم

از میان درس‌هایی که در فهرست بالا آمده است، درس‌های زیر از جمله پرطرفدارترین‌ موضوعات هستند:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  |  رابطه عاطفی

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  پرورش کودکان هوشمندتر

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه دوره هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۲۹ نظر برای سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علی کریمی

    دنیای کلمات

    من در ابتدای عضویتم در متمم و مطالعه روزنوشته‌ها
    هیچ اهمیتی برای کلمات قائل نبودم.
    اما به مرور زمان با مطالعه روزنوشته‌ها و سایت متمم متوجه شدم که کلمات، میراث بشری و ابزاری برای بقا هستند.
    در ادامه چند جمله در این باره می‌نویسم.

    زبان بستری برای اندیشیدن و فهم دنیا

    همانطور که محمدرضا عزیز در باز هم دربارهٔ اهمیت کلمات نوشته‌ است.

    بارها گفته و نوشته‌ام که کلمه و زبان، فقط یک ابزار برای گفتگو نیست، بلکه بستری برای اندیشیدن است. از این رو هر چقدر دربارهٔ کلمه و کلمات حرف بزنیم، باز هم حق مطلب را ادا نکرده‌ایم.

    یا در نوشته برای فردا از محمدرضا عزیز به ((اهمیت کلمات)) در متن این نوشته با ذکر مثال اشاره می‌شود.
    یک مطلب را در اینجا نقل قول می‌کنم.

    در مورد من و تو به عنوان آدم‌های عادی، کلمات مهم‌ترین متر و معیار و ابزار Cognition هستن (این کلمه رو قراره در همین نوشتهٔ «برای فردا» به زودی توضیح بدم). یعنی ما با کلمات، جهان‌مون رو می‌فهمیم. اگر کلمات کمتری داریم، جهان رو کمتر می‌فهمیم. اگر تفاوت «رنج» و «درد» رو ندونیم، شعور لازم برای درک متفاوت درد و رنج رو هم پیدا نمی‌کنیم. ما جهان رو با چشم و گوش و بینی و زبان و پوست‌مون «حس» می‌کنیم. اما با کلمات «می‌فهمیم». اگر کلمه رو نداشته باشیم، حتی ورودی‌های Sensory مغز رو هم درک نمی‌کنیم و کنار می‌ذاریم و Ignore می‌کنیم (این‌ بحث‌ها رو معمولاً در کتاب‌های آنتروپولوژی و همین‌طور روانشناسی شناختی می‌تونی پیدا کنی).

    در ادامه چند مطلب استحاله کلمات، انواع هیجانات و ابراز احساسات با کلمات | چرخ رابرت پلاچیک و اتیمولوژی چیست؟ برای مطالعه بیشتر معرفی می‌کنم.

  1. فاطمه صفرزاده گفت: (عضو ویژه)

    سواد در هر موضوعی به مجموعه فهم تئوری و تجربیاتی که از وضعیت بالفعل حرکت دهد و بسمت مطلوب پیش ببرد گفته می شود

  2. محمد مهدی کنشلو گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    تجربه، مهارت، سواد، دانش
    داشتم به معنی این کلمات که فکر میکردم دیدم انگار از چندین هزار سال قبل که بشر وجود داشته هرکدومشون تونستن آروم آروم جایگاه خودشون رو پیدا کنن و به مرور توی پیشرفت فردی و اجتماعیمون به ما کمک کنن. و هرچی جلوتر میریم به واسطه گسترده شدن موضوعات عمقی که میتونیم داخل هر موضوع خاصی پیدا کنیم به مرور کمتر و کمتر میشه.

    البته شاید هم دارم اشتباه میکنم. این کامنت رو میذارم که ذهنیت الانم رو رو هوا ول نکنم و بتونم دوباره برگردم بش.

  3. تی‌آم دال‌وند گفت: (عضو ویژه)

    خوندن این مطلب در شرایطی که وظیفۀ جذب کارشناس فروش برای سازمانی که در اون مشغول به کارم به من واگذار شده همزمانی جالبی بود. از این حیث که طی روزهای اخیر من با برخی متولدین اواخر دهۀ هفتاد مصاحبۀ اولیه داشتم و جملگی این دوستان وقتی ازشون می‌خواستم ایمیل‌شون رو بهم بدن با جملاتی مثل «ایمیلم رو فراموش کردم
    »، «ایمیل ندارم، می‌شه بهم واتساپ بدین»، «من اهل فضای مجازی نیستم» و… بسیار متعجبم کردن. بدون شک این دوستان در شبکه‌های اجتماعی حضور داشتن، حتما از محتوای اینستاگرام برای صرف وقت و یا اشتراک تجارب و مشاهدات‌شون با دوستان‌شون استفاده می‌کنن اما درکی از اهمیت شناخت و استفاده از ابزارهای دیجیتال برای مشارکت فعال در ساختارهای جامعۀ امروز نداشتن.

    و باید به این بخش از متن تاکید دوباره‌ای کرد که اگرچه در سند ۲۰۳۰ اشارۀ مستقیمی به سواد رسانه‌ای و سواد دیجیتال نشده اما لزوم مهارت‌های مشارکت‌ در ساختار اجتماعی با تعریف یونسکو از سواد همخوانه.

  4. محمدکاظم کیقبادی گفت: (عضو ویژه)

    چیزی که پس از خواندن این متن ذهنم را درگیر کرد این بود که در هر دوره به چه سوادی نیاز داریم و یا اصلا موضوعی که در جامعه از آن به عنوان سوادی یاد می شود آیا موضوعی درخور توجه و دارای ارزش برای صرف زمان هست یا خیر…

    هر روزه در جامعه، اخبار و شبکه های اجتماعی با حجم وسیع تری از اطلاعات مواجه می شویم که نیاز انسان به داشتن سواد لازم برای تصمیم گیری را افزایش می دهد. اما براستی که زمان محدود انسان گنجایش مقابله با تمام این اطلاعات را داراست؟ و چگونه می توان مسیری هموار تر برای تصمیم گیری برای حوزه لازم برای افزایش آگاهی را انتخاب کرد؟

  5. علیرضا فلک دین گفت: (عضو ویژه)

    یکی از موارد مهمی که باید بهش توجه کرد، طیف سواد در جامعه است؛ به نظر من باید نقش آموزش همگانی در دولت و کشورها، توسعه این طیف به سمت بیشتر شدن هست

    یعنی سواد عمومی جامعه به قدری ارتقا پیدا کنه تا بیشتر افراد امکان داشته باشند که در جامعه مشارکت فعال داشته باشند

  6. مریم نوروزی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    سلام

    ما مشکل کمبود آب داریم، اما سواد استفاده از اون نداریم. یعنی در واقع هیچ فرهنگ سازی در موردش نشده. فقط روی بیلبوردها مینویسن خطر کمبود آب یا خطر خشکسالی… اما نمیگن چطور درست مصرف کنیم. پس خیلی مواقع تا معنی کلمات برامون عمیق نشه یا جا نیفته، کلمات ارزش و مفهوم خودشون از دست میدن یا برامون عادی میشن.

    خیلی مثال‌های دیگه میشه زد مثل اینکه تمام ما روز و شب داریم از سیاست حرف میزنیم و کلمه‌های قلمبه سلمبه هم بکار میبریم. اما همون موضوع رو میتونیم به درستی تحلیل کنیم؟ ما حتی بلد نیستیم در مواردی که مربوط به ما مردم عادی نیست، صحبت نکنیم. یعنی حتی سواد این رو نداریم که در زندگی به چه چیزهایی باید بیشتر اهمیت بدیم و چه مسائلی فقط آب در هاون کوبیدن است. همه پزشک هستیم، همه تحلیل‌گر سیاسی، همه اقتصاد دان، همه ورزشکار…

  7. محمدحسین امیری گفت: (عضو ویژه)

    این موضوع که خلق هم یکی از مولفه‌های سواد از نظر یونسکو هست برای من خیلی جالب بود، وقتی داشتم این قسمت مطلب رو میخوندم یاد این جمله از ریچارد فاینمن، برنده نوبل فیزیک افتادم که گفته بود:

    چیزی را که نتوانم خلق کنم، نمیفهمم

     

  8. علیرضا هاشم‌آذر گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    چیزی که بیشتر از همه نظر من را به خود جلب کرد و تا حدی جای سوال بود، حد مورد نیاز سواد در هر زمینه در جهت امکان پذیر کردن مشارکت فرد در جامعه و نیز طیف سواد است.

    مسئله اینجاست که حد مورد نیاز را چه چیزی تعریف می‌کند و وقتی می‌گوییم تا حدی که فرد بتواند در جامعه مشارکت داشته باشد یعنی چه؟ هم معنای مشارکت در اینجا چیست و از آن مهم‌تر، مصداق آن چیست؟ آیا این مشارکت صرفا به رتق و فتق امور فردی مربوط می‌شود و یا فرد باید بتواند در جامعه‌‌ی خود مولد و خلاق باشد.
    مسئله‌ی دوم نیز بیشتر معطوف به یک سمت طیف است. ما به راحتی کسی که سواد به خصوصی در زمینه‌ای نداشته باشد و یا بالکل بی‌سواد باشد را تشخیص می‌دهیم (هرچند همین معیار بی‌سواد بودن هم خودش جای پرسش است: چه حد از بی‌خبری در زمینه‌ای را به عنوان بی‌سوادی در نظر باید بگیریم؟ آیا بی‌سوادی صرفا نداشتن اطلاعات است و یا ناکارآمد بودن آن هم ملاک بی‌سوادی است چرا که حد مورد نیاز، مشارکت فرد است؟) اما باسواد کیست؟ چه میزان سواد یک فرد را باسواد می‌کند و یا می‌توان گفت که دیگر بی‌سواد نیست.

    البته پرسش‌های بالا در شرایطی برای من مطرح شده‌ند که هنوز خوانشی بر سند اصلی یونسکو نداشته‌ام و امیدوارم که توضیحی در آن سند وجود داشته باشد تا پس از مطالعه، معیار درست تری برای تصمیم گیری به دست دهد.

  9. علی یوسفی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    بعد از خوندن این درس نکته‌ ای که برای من آموزنده بود این بود که چطور درک خود کلمه سواد در طول سالها تغییر نکرده بود (خواندن و نوشتن) اما الان ما از این کلمه برداشت متفاوتی داریم مثلا وقتی یک نفر فقط مدرک گرفته بهش به سختی می‌گیم با‌سواد اما اگه کسی خیلی خوب در مورد یه موضوعی تجربه داشته باشه یا اطلاعات خوبی داشته باشه و توی صحبت کردن ببینم به خوبی اون موضوع رو «تشخیص» میده، «درک کرده» و به خوبی «تفسیر» میکنه یا توانایی خلق رو داشته بهش به راحتی می‌گیم «دقیقا نمیدونم چی داشت اما طرف واقعا با‌سواد بود». خواستم بگم برام جالب بود که انتظار جامعه از کلمات هم در طول زمان تغییر میکنه، کلمه دم دستی که الان توی ذهنم هست کلمه برنامه‌نویس هست حدس میزنم ده سال بعد احتمالا نشه به راحتی به کسی که فقط مدرک این کار رو داره بهش بگیم برنامه‌نویس، چون الان پذیرفته شده که برنامه‌نویسی رو در حد ابتدایی همه یاد بگیریم. (توی این مثال منظورم تعریف این کلمه در سطح اجتماع هست وگرنه همین الان هم این جملات رو می‌شنویم که «تو برنامه‌نویس نیستی بلکه کدر(coder) هستی» یا «تو فقط بلدی چند اسکریپت رو اجرا کنی و برنامه‌نویس نیستی» همون طور که کسی که فقط خوندن و نوشتن رو بلده دیگه نمی‌گیم باسواد)

  10. جواد علی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    گفته شد در هر فرهنگ مطالعه ( خواندن ) یک معنا دارد .

    این برای من که با چند فرهنگ شانس آشنایی ( تا حدودی ) رو داشتم جالب بود چون دیدم که یک کشور و فرهنگ سواد رو به معنای مطالعه در همه ی زمینه ها میدونن و کسی باسواده که از هر چیزی سر در بیاره .

    اما در کشوری دیگه عمق و تخصص اهمیت داره و نه تنها دانستن در برخی حوزه های جانبی ارزشی نداره بلکه در برخی موارد نکوهیده هم میشه .

    مثالی که همیشه در ذهنم مونده 

    در کلاس درس پروفسورای یکی از معتبر ترین دانشگاه های دنیا در زمینه هوش مصنوعی سوالی پرسیده که :

    استاد سیستمم به پایگاه داده وصل نمیشه آیا کمکم میکنید ویندوزم رو عوض کنم ؟

    جواب استاد :

    من بلد نیستم ویندوز رو عوض کنم !

  11. میلاد مدخوریان گفت: (عضو ویژه)

    اینکه متمم در ابتدا تعریف جامعی از موضوع میده و سپس به جزییات وارد میشه رو خیلی میپسندم و حس میکنم باعث دیدی عمیقتر میشه

  12. احسان عباسی گفت: (عضو ویژه)

    من بیشتر عملگرایانه متمم رو دنبال می کنم و زمان بندی من برای خودآموزی اجازه ورود به مباحث تئوریک رو نمیده. اما مطلبی که در این درس برام بسیار جذاب بود ، پیدا کردن قابلیت Google ngram viwer بود که پیشنهاد می کنم دوستان کمی باهاش کار کنن. مثلا من کلمه ایران رو که سرچ کردم آمار بسیار بامعنایی رو به من نشون داد. خوبی این قابلیت گوگل این هست که صرفا آمادی است و جهت گیری نداره اما قابل استناد و تحلیله. ممنون از متمم.

    • جواد علی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      به نظرتون برای تولید محتوا در یوتوب هم میشه از این قابلیت گوگل استفاده کرد؟

      اگر جواب شما بلی است استراتژی خاصی رو برای استفاده تا تولید پیشنهاد دارید ؟

  13. نکته جالب این درس که باعث شد به فکر بروم تعریف سواد از منظر یونسکو بود به خصوص که مشارکت در جامعه یکی از معیار های سواد است. توجه به اینکه مهارت های یادگیری چقدر میتواند در فضای جامعه اثر بگذرد بسیار حائز اهمیت است و وجه تمایز فرد باسواد به فرد بیسواد  در نحوه ی پاسخ فرد نسبت به مسائل پیرامونی خود با توجه به مهارت های شخص است.

  14. محمدعلی پورکاظمی گفت: (عضو ویژه)

    کلماتی که هر روز با آنها سر و کار داریم ولی معنی آن را نمی‌دانیم.

    شاید در گفت و گوهای روزمره زیاد از کلمه سواد استفاده کنیم؛ ولی کمتر کسی واقعا به معنای این کلمه دقت کرده و کمتر از آن واقعا معنی کلمه را پیدا کرده است. برای من جالب است که بدانم نویسنده‌ی مقاله از کجا به سوال “سواد چیست” رسیده و چه نوع تفکری در این مسیر کمکش کرده؟

    • جواد علی پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      برای من جالب است که بدانم نویسنده‌ی مقاله از کجا به سوال “سواد چیست” رسیده و چه نوع تفکری در این مسیر کمکش کرده؟

      به عقیده من چندین دلیل برای پاسخ به سوال ذهنی شما وجود داره که چندل موردش رو من میتونم تخمین ( نه حدس ) بزنم :

      نویسنده کتب زیادی در این زمینه مطالعه کرده که سواد و کلمه های مشابه و مرتبط باهاش در اون ها بسیار کاربرد داشته
      ایشون به سطح بالایی از عمیق شدن در درون مفاهیم پراخته و از مرحله ، جمع آوری داده های ،اطلاعات گذر کرده و اون به دانش یا wisdom  تبدیل کرده
      این بحث دغده اش شده

  15. سلام.

    من به یاد یک موضوع عامیانه در جامعه ی خودمان افتادم با خواندن این مطلب؛ اینکه یک دعوایی بوده و هست بین سواد و شعور. مثلاً وقتی یک نفر تحصیلکرده ی دانشگاهی (آقا یا خانم دکتر یا مهندس مثلاً) یک رفتار اشتباهی می کند (باز مثلاً رفتار ترافیکی نادرستی دارد)، متهم به با سوادِ بیشعور می شود.

    به زبان اینجا می شود اینکه سواد فلان تخصص را دارد ولی سواد اجتماعی یا حقوقی یا … را ندارد.

    سخن فراوان است در این باب، جالب بود.

    متشکرم