Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


دوره آموزش کارآفرینی | راهنمای راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک


آموزش کارآفرینی

دوره آموزش کارآفرینی متمم، نقشه راه کارآفرینی و راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک را ترسیم می‌کند. درس‌های کارآفرینی زیرمجموعهٔ دورهٔ MBA متمم هستند. سایر درس‌ها را می‌توانید در صفحهٔ دوره MBA ببینید.

ما بر این باور هستیم که کارآفرینی را به معنای رایج کلمه نمی‌توان «آموزش» داد. یعنی نمی‌شود به کسی بگوییم مراحل کارآفرینی این‌ها هستند و برو به ترتیب انجام‌شان بده تا به یک کارآفرین تبدیل شوی. هدف ما از آموزش کارآفرینی این است که اشتباهات کارآفرینان کاهش پیدا کند.

همه می‌دانیم که کارآفرینی با ریسک همراه است و هر کس که کارآفرین می‌شود این احتمال را پذیرفته که در این مسیر شکست بخورد. اما حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که مدلهای علمی را بشناسیم و با شکستهای رایج کارآفرینان آشنا شویم. در این صورت، حتی اگر موفق نشویم، می‌دانیم که به خاطر «اشتباهات ساده و خطاهای واضح» شکست نخورده‌ایم.

طبیعتاً وقتی از کارآفرینی حرف می‌زنیم، موضوع بحث‌مان کسب و کارهای کوچک است. بنابراین می‌توانیم این بخش از درس‌های متمم را SBA (مخفف Small Business Administration) بنامیم.

مخاطب درسهای کارآفرینی

ما در تألیف و تدوین دوره آموزش کارآفرینی متمم سه دسته مخاطب را مد نظر داشته‌ایم:

▪️ کسانی که می‌خواهند یک کسب و کار متعارف (به سبک سنتی و خارج از فضای استارتاپی) راه اندازی کنند.

▪️ کسانی که می‌خواهند یک استارتاپ راه اندازی کنند.

▪️ کسانی که می‌خواهند در زمینهٔ کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار و استارتاپ پژوهش کرده یا تدریس کنند.

نمودار زیر رابطهٔ این سه دسته را بهتر نشان می‌دهد:

دوره کارآفرینی

علت این که دو گروه اول را هم از جدا کرده‌ایم این است که کسب و کارهای متعارف با استارتاپ‌ها دو تفاوت مهم دارند. در راه اندازی استارتاپ حتی خود کارآفرینان هم دقیقاً نمی‌دانند چه می‌خواهند و مدل کسب و کارشان دقیقاً چگونه خواهد بود. آن‌ها ایده‌ای دارند و آن را به شکل حداقلی اجرا می‌کنند و سپس مدام با بازخوردی که از بازار می‌گیرند، دنبال محصولی می‌گردند که بازار آن را بپسندد. در حالی که در کسب و کارهای متعارف، مدل کسب و کار و کلیات محصول تا حد زیادی مشخص و شفاف است.

تفاوت دیگر هم در این است که استارتاپ‌ها در پی مقیاس‌افزایی هستند. همهٔ کارآفرینان استارتاپی امیدوارند که روزی بتوانند در مقیاس بسیار وسیع فعالیت کنند و بخش بزرگی از بازار را در اختیار بگیرند. درست است که بسیاری از کسب و کارهای سنتی هم به افزایش مقیاس علاقه‌ دارند، اما افزایش تدریجی و مقطعی مقیاس در کسب و کارهای سنتی، با رویکرد تهاجمی استارتاپ‌ها به رشد فرق دارد (توضیحات بیشتر در این زمینه را در درس تعریف استارتاپ خواهیم گفت).

با توجه به این تفاوت‌ها، کارآفرینان کلاسیک و کارآفرینان استارتاپی، در بخش‌هایی از سفر کارآفرینی خود به دانش و مهارتهای متفاوتی نیاز دارند. اگر چه مشترکات مورد نیازشان هم کم نیست.

سومین گروه مخاطبان هم کسانی هستند که قرار است در زمینهٔ راه اندازی کسب و کار و کارآفرینی تدریس یا تحقیق کنند. این عزیزان علاوه بر دانش هر دو حوزهٔ استارتاپی و غیراستارتاپی باید با برخی مباحث تئوریک، نویسندگان و نظریه پردازان کارآفرینی و نیز مطالعات و مقالات این حوزه آشنا باشند.

با توجه به این توضیحات، بخشی از آموزش‌های کارآفرینان استارتاپی و کارآفرینان کسب و کارهای کلاسیک، مشترک است و بخش دیگر هم اختصاصی هر گروه است. مدرسان و پژوهشگران هم باید به هر دو حوزه و نیز مباحث مکمل دیگر مجهز باشند (کارشان از دو گروه دیگر سخت‌تر است).

مانند همهٔ نقشه راه‌های یادگیری متمم در این‌جا هم در چند گام توضیح می‌دهیم که درس‌های کارآفرینی متمم را چگونه و با چه ترتیبی مطالعه کنید.

آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟

اگر قرار است برای مطالعه درس کارآفرینی وقت بگذارید، منطقی است اول به این سوال بپردازیم که آیا آموزش کارآفرینی مفید است؟ اصلاً آیا برای کارآفرینی به سواد آکادمیک نیاز داریم؟ درگیر شدن با بحث‌هایی مثل معنی کارآفرین و تعریف کارآفرینی چه فایده‌ای دارد؟ چرا عده‌ای وقت می‌گذارند و در زمینهٔ مدیریت کارآفرینی مطالعه یا تحصیل می‌کنند؟

اگر از ابتدا برای این نوع سوال‌ها وقت بگذارید، در ادامهٔ مسیر بارتان سبک‌تر و انگیزه‌تان بیشتر خواهد بود. به‌ویژه مطالعهٔ درس‌هایی که کمی تئوریک‌تر هستند (مثلاً تعریف کارآفرینی و تعریف استارت آپ و …) کمتر خسته‌تان خواهد کرد. به همین علت ما یک درس را به این موضوع اختصاص داده‌ایم:

فایدهٔ آموزش کارآفرینی چیست؟

در همین مرحله قبل از جلوتر رفتن، موضوع دیگری هم هست که باید درباره‌اش صحبت کنیم. آن موضوع هم این است که آیا آن‌چه در کتابها و دوره های مدیریت کسب و کار می‌گویند برای کسب و کارهای کوچک هم به‌کار می‌آید؟ با توجه به این‌که می‌دانیم بخش زیادی از دانش مدیریت بر اساس نیازها و خواسته‌ها و شرایط شرکت‌های بزرگ شکل گرفته، وقت گذاشتن برای مطالعهٔ کتاب های مدیریتی  و شرکت در کلاس های مدیریت برای کسی که یک کسب و کار کوچک دارد مفید است؟

در مدیریت کسب و کارهای کوچک چقدر به منابع آکادمیک اعتماد کنیم؟

تعریف کارآفرینی

کلمهٔ کارآفرین از آن کلماتی است که هر کس آن را هر جور که می‌خواهد به کار می‌برد.

از یک سو مدیران دولتی و سیاستگذاران ارشد ترجیح می‌دهند کارآفرین را «شغل آفرین» در نظر بگیرند. معنی کارآفرینی از نظر آن‌ها این است که یک نفر «سفره‌ای پهن کند و عده‌ای را مشغول کند و حقوق بدهد» تا بخشی از بار مسئولیت ایجاد شغل دولت سبک شود. از طرفی بعداً بتوان با بیمه و مالیات و روش‌های دیگر، پولی برای کیسهٔ دولت تأمین کرد.

از سوی دیگر می‌بینیم که یک نفر در اینستاگرام یا شبکه های اجتماعی دیگر اکانت دارد و در آن عکس مهمانی‌ها و گزارش سفرهایش را منتشر می‌کند و به عنوان بلاگر لایف‌استایل یا بلاگر سفر تبلیغ می‌گیرد و او هم خودش را کارآفرین می‌داند. این را هم زیاد دیده‌ایم که عده‌ای فریلنسری را به عنوان مسیر شغلی خود برمی‌گزینند و اغلب می‌گویند که ما کارآفرین شده‌ایم.

این سوال خوبی است که از خود بپرسیم تعریف کارآفرینی چیست و کارآفرین چه کسی است؟ ممکن است بگویید این‌ها در حد اسم و برچسب است و چندان مهم نیست که چه نام و عنوانی  برای خود انتخاب کنیم. اما این‌که خود را چگونه تعریف کنیم و به کدام گروه متعلق بدانیم، روی برخی از تصمیم‌هایمان تأثیر می‌گذارد. بنابراین خوب است کمی برای این بحث وقت بگذارید:

تعریف کارآفرینی

فرایند کارآفرینی – آشنایی با مراحل کارآفرینی

کارآفرینی را نمی‌توان به شکل کاملاً مکانیکی و کور، به چند مرحله تقسیم کرد. مثلاً نمی‌توانیم بگوییم دقیقاً اول گام یک را بردار و بعد گام دو. و وقتی گام دو را به درستی برداشتی به سراغ گام سوم برو. کم نیستند کسانی که آن‌قدر ناگهانی و ناخواسته کارآفرین شده‌اند که اصلاً متوجه شروع مسیر شغلی جدیدشان نشده‌اند.

با این حال، به همان علت که در درس فایده آموزش کارآفرینی گفتیم، گاهی اوقات می‌توان به بهانهٔ بررسی فرایند و مراحل کارآفرینی، دربارهٔ برخی اشتباه‌های پرتکرار صحبت کرد.

به همین علت ما درسی را به بررسی مراحل کارآفرینی اختصاص داده‌ایم. در این درس توضیح داده‌ایم که قبل از هر چیز باید تشخیص دهید که اصلاً برای کارآفرینی مناسب هستید یا نه. و در ادامه دربارهٔ نقش ایده یابی و طراحی محصول و مباحث دیگر صحبت کرده‌ایم.

خواندن این درس ذهن شما را برای مطالعهٔ بقیهٔ درسهای آموزش کارآفرینی آماده می‌کند:

مراحل کارآفرینی

مهارت های کارآفرینی و ویژگی های شخصیتی کارآفرینان

هر فعالیتی نیاز به مهارتهای خاص خود را دارد؛ از کار ساده‌ای مثل تایپ تا کار بزرگی مثل کارآفرینی. بنابراین منطقی است کسی که به راه اندازی کسب و کار فکر می‌کند، مهارتهای کارآفرینی را هم جدی بگیرد و برایشان وقت بگذارد.

البته مهم است که بین مهارتهای کارآفرینی و ویژگی های شخصیتی کارآفرینان تفاوت قائل شویم (معمولاً بیشتر در مورد دومی حرف می‌زنند تا اولی). ویژگی های شخصیتی معمولاً ثابت هستند یا بسیار کند تغییر می‌کنند. اما مهارتها را می‌توان با یادگیری و تکرار و تمرین، افزایش داد.

بنابراین اگر کسی ویژگی های شخصیتی یک کارآفرین را ندارد، شاید بهتر باشد در انتخاب این مسیر شغلی کمی بیشتر تأمل کند. اما کسی که در مهارتهای کارآفرینی ضعیف است، می‌تواند با تلاش و برنامه ریزی، خود را برای کارآفرینی آماده کند.

درس‌های زیر شما را با این دو بحث بیشتر آشنا می‌کنند:

مهارت های کارآفرینی

ویژگی های شخصیتی کارآفرینان

مسیر ورود به دنیای کارآفرینی

فرض کنید که تصمیم گرفته‌اید برای خودتان کار کنید و کارآفرین شوید. چه گزینه‌هایی پیش روی شماست؟ به نظر می‌رسد سه مسیر اصلی برای راه اندازی کسب و کار شخصی وجود دارد. مسیر اول این است که به صورت فردی و در قالب پروژه با کارفرماهای مختلف کار کنید. این همان چیزی است که به عنوان «آزادکاری» یا «فریلنسری» شناخته می‌شود. مثلاً کسی که قبلاً در یک شرکت در زمینهٔ دیجیتال مارکتینگ کار می‌کرده تصمیم می‌گیرد برای خودش کار کند و از افراد و شرکتهای مختلف پروژه بگیرد.

ما سه درس دربارهٔ این شکل از کار کردن در متمم منتشر کرده‌ایم و اگر این سبک از کار را می‌پسندید، پیشنهاد می‌کنیم آن‌ها را بخوانید:

فریلنسر کیست؟

اقتصاد گیگ چیست؟

خانه به دوش های دیجیتال

از میان سه درس فوق، دو درس معرفی فریلنسری و خانه‌به‌دوش‌های دیجیتال از زیرمجموعه‌های دوره مسیر شغلی هستند و درس اقتصاد گیگ زیرمجموعهٔ درس‌های پلتفرم است.

اما اگر فرض‌تان این باشد که از خوداشتغالی فراتر روید و یک کسب و کار رسمی (شرکت و سازمان) تأسیس کنید، باز هم در برابر یک دوراهی قرار می‌گیرید: این‌که خودتان یک ایده پیدا کنید و آن را توسعه دهید (کاملاً از نقطهٔ صفر) یا این که سراغ کسب و کارهای فرنچایز بروید (بستنی‌فروشی خودم را بزنم یا یک شعبه از آیس‌پک را راه‌اندازی کنم؟).

ما معمولاً فراموش می‌کنیم که راه اندازی یک شعبه از برند دیگر هم مصداق کارآفرینی است و می‌تواند مزایای بسیاری  داشته باشد. به همین علت این شکل از کارآفرینی را – حتی در حد یک گزینه – بررسی نمی‌کنیم.

با توجه به اهمیت این بحث یکی از درس‌های آموزش کارآفرینی متمم صرفاً به همین دوراهی اختصاص یافته است:

دو راه متفاوت برای ورود به دنیای کارآفرینی

ایده شما برای کارآفرینی چیست؟

اگر تصمیم گرفته‌اید که فریلنسر نباشید و از طرف دیگر، دوست ندارید در قالب شعبهٔ‌ یک برند و کسب و کار دیگر فعالیت کنید، باید به این فکر کنید که ایدهٔ شما برای کارآفرینی چیست؟ یعنی چه چیزی به ذهن‌تان رسیده که معتقدید می‌تواند فرصتی برای درآمدزایی و ایجاد ارزش اقتصادی باشد؟ این ایده باید نهایتاً به یک محصول تبدیل شود و برای شما جریان مالی بسازد.

کلمهٔ ایده آن‌قدر در گفتگوهای روزمرهٔ ما به‌کار رفته که ارج‌و‌قرب خود را از دست داده است. گاهی می‌بینید یک نفر می‌گوید: هفت، هشت ایده دارم که می‌خواهم روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنم (تصور کنید که زاکربرگ و بیل گیتس در هر لحظه فقط یک ایده داشته‌اند و پس از موفقیت یا شکست آن، سراغ ایدهٔ بعدی رفته‌اند).

هر چقدر مفهوم ایده را بهتر درک کنیم و ایدهٔ خود را بهتر تعریف و ارزیابی کنیم، شانس موفقیت کسب و کار ما بیشتر خواهد بود. درس زیر به این بحث اختصاص یافته‌ است:

ایده چیست و چگونه ارزیابی می‌شود؟

مدل کسب و کار

مدل کسب و کار اصطلاح نسبتاً جدیدی است که با رونق کسب و کارهای دیجیتالی و فرهنگ استارتاپی بر سر زبان‌ها افتاده است. تا چند دهه قبل، هیچ کارآفرینی از مدل کسب و کار حرف نمی‌زد. اما نباید اشتباه کنیم. این مفهوم، اگر چه کلمه‌ای برایش وجود نداشت، در ذهن تمام کارآفرینان حضور داشت. سوالاتی از این دست که:

  • من دقیقاً برای چه چیزی از مردم پول می‌گیرم؟
  • مشتریان من چه کسانی هستند؟
  • تأمین کنندگان من چه کسانی هستند؟
  • ساختار هزینهٔ من چگونه خواهد بود؟

اصطلاح مدل کسب و کار به این علت در دهه‌های اخیر بیشتر شنیده می‌شود که سبک کار کردن و شیوهٔ درآمدزایی کسب و کارها پیچیده‌تر شده است. ما از سرویسی مثل یوتیوب استفاده می‌کنیم اما مجبور نیستیم به یوتیوب پول بدهیم و یوتیوب پول خود را از تبلیغ‌دهندگان می‌گیرد. البته می‌توانیم حق عضویت هم پرداخت کنیم و تبلیغ نبینیم. از این پیچیده‌تر، پیام‌رسان‌هایی مثل واتس‌اپ هستند که حتی تبلیغ هم پخش نمی‌کنند. اما چون داخل اکوسیستم بزرگ‌تری قرار گرفته‌اند، ارائهٔ خدمات رایگان برایشان توجیه‌پذیر است.

اگر فرایند کاری‌تان ساده است، مثلاً می‌خواهید آرد و مواد اولیهٔ دیگر را بخرید و کیک بپزید و بفروشید، می‌توانید برای بحث مدل کسب و کار وقت نگذارید. اما اگر معماری کسب و کارتان پیچیده‌تر است و گروه‌های ذی‌نفع متعددی با آن گره خورده‌اند، احتمالاً مطالعهٔ درس‌های مدل کسب و کار برایتان مفید است.

اما اگر بخواهید پیشنهاد متمم را بدانید، نظر ما این است که حتی اگر سنتی‌ترین کسب‌و‌کارها را هم در اختیار دارید، باز هم درس‌های مدل کسب و کار را مطالعه کنید. چون ممکن است هنگام خواندن درس‌ها و حرف‌ها و تمرین‌های دوستان‌تان، ایده‌هایی برای بهبود کسب و کارتان در ذهن‌تان جرقه بزند:

مدل کسب و کار

انواع کارآفرینان

انتخاب مسیر کارآفرینی به این معناست که فرد نمی‌خواهد به دریافت حقوق ماهانه تقریباً ثابت و جریان مالی پیش‌بینی‌پذیر اکتفا کند و تصمیم گرفته هم‌زمان با پذیرش ریسک بیشتر، خودش هم در طراحی مسیر ارزش آفرینی مشارکت فعال داشته باشد.

نباید فکر کنیم پس از این تصمیم، از یک دوراهی بزرگ عبور کرده‌ایم و بقیهٔ‌ مسیر شغلی ما شفاف و مشخص است. اتفاقاً پس از این تصمیم، دوراهی‌ها و چندراهی‌های بسیاری در مسیر ما قرار می‌گیرد که باید دربارهٔ تک‌تک آن‌ها تصمیم بگیریم و انتخاب‌های سرنوشت‌ساز انجام دهیم.

یکی از این چندراهی‌ها، انتخاب شکلِ کارآفرینی ماست: آیا می‌خواهیم داخل سازمان خود بمانیم و از مدیران‌مان بخواهیم که دست‌مان را برای کار و ارزش‌آفرینی بازتر کنند؟ آیا می‌خواهیم در کنار خانواده یک کسب و کار تازه را آغاز کنیم یا کسب و کاری را که والدین‌مان داشته‌اند ادامه دهیم؟ آیا به خاطر سابقهٔ کار در بدنهٔ دولت، معتقدیم که این قدرت را داریم که مسیر ارزش آفرینی را در پیکرهٔ دولت و با تکیه به منابع دولتی ادامه دهیم؟

مجموعه درس‌های زیر به این مباحث پرداخته‌اند:

انواع کارآفرینان

کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی دولتی

کسب و کار خانوادگی

میکروبیزینس

یک سوال مهم دیگر هم در همین مرحله مطرح می‌شود که باید به آن فکر کنید: آیا می‌خواهید تمام وقت خود را برای کارآفرینی بگذارید یا این‌که ترجیح می‌دهید در اوایل کار، صرفاً از وقت آزاد‌تان استفاده کنید؟ نمی‌توان به‌طور قطعی گفت کدام حالت بهتر است. بنابراین باید جنبه‌های مثبت و منفی هر یک از دو گزینه را بسنجید و درباره‌اش تصمیم بگیرید. ما در درس کارآفرینی پاره وقت به این سوال پرداخته‌ایم:

کارآفرینی پاره وقت

مفهوم استارت آپ

اگر می‌خواهید کسب و کاری سنتی راه اندازی کنید، قاعدتاً به این بخش از درس‌های آموزش کارآفرینی نیاز ندارید. اگر قرار است کسب و کارتان از جنس استارتاپی باشد، لازم است درس‌های زیر را بخوانید تا با مفهوم استارتاپ بیشتر آشنا شوید. بدیهی است اگر قصد دارید کارآفرینی را تدریس کرده یا به عنوان مشاور مدیریت فعالیت کنید، لازم است این درس‌ها را دقیق بخوانید:

استارتاپ

انواع استارتاپ

باغ وحش کارآفرینی

درباره بنگاه های اقتصادی و اهمیت کسب و کارهای کوچک

ما در دوره آموزش کارآفرینی دو درس را به تعریف بنگاه اقتصادی و اهمیت کسب و کارهای کوچک در اقتصاد کشور اختصاص داده‌ایم:

بنگاه اقتصادی

مزیت کسب و کارهای کوچک و نقش آنها در اقتصاد ایران

اگر برای عبور از درس‌های کارآفرینی عجله دارید، می‌توانید از کنار این دو درس عبور کنید. ولی ما معتقدیم به سه دلیل همهٔ کارآفرینان باید با مفهوم بنگاه و اهمیت کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ملی آشنا باشند:

◼️ برای بسیاری از کارآفرینان خوشایند نیست که کسب و کارشان کوچک باشد. آن‌ها گاهی بی‌آن‌که لازم باشد، سعی می‌کنند کسب و کار خود را بزرگ کنند و گاه، حتی به فرض که افزایش مقیاس لازم است، در این کار شتاب می‌کنند. آشنایی با اهمیت کسب و کارهای کوچک، این نوع نگاه احساسی را تعدیل می‌کند. همه باید هنگام راه اندازی کسب و کار بدانند که نه‌تنها «کوچک بودن» ایراد نیست. بلکه «کوچک ماندن» می‌تواند یک انتخاب باشد.

◼️ کارآفرین – حتی وقتی کسب و کاری کوچک دارد – باید بتواند از نقش و جایگاه خود در برابر دیگران (مدیر بانک، سیاست‌گذاران دولتی و …) دفاع کند. آشنایی با جایگاه کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ایران (یا اساساً هر کشوری در جهان) دست و زبان کارآفرین را برای متقاعدسازی بازتر می‌کند.

◼️ آشنایی با کارکرد کسب و کارهای کوچک در اقتصاد ملی باعث می‌شود کارآفرین‌ها راحت‌تر بتوانند سازنده و مخرب بودن سیاستگذاری های کشور را در زمینهٔ کارآفرینی ارزیابی کنند. واضح است که کارآفرین به این نوع ارزیابی‌ها نیاز دارد. چون باید پیش‌بینی کند که سیاستهای امروز دولت، فردای بهتری برای او رقم خواهد زد یا این‌که سیاست‌ها نادرست است و بهتر است او پیش از آن‌که اثرات مخرب سیاستهای دولتی فراگیر شود، پای خود را از بازی کارآفرینی بیرون بکشد.

فایل صوتی علت های شکست کارآفرینی در ایران

در سال‌های اخیر مطالب آموزشی بسیاری در قالب پادکست کارآفرینی و مصاحبه با کارآفرینان و سایر محصولات و محتواهای آموزشی مرتبط با کارآفرینی منتشر شده است. بنابراین ممکن است این فایل صوتی محمدرضا شعبانعلی – که چند سال قبل ضبط شده – نکتهٔ چندان تازه‌ای برایتان نداشته باشد.

با این حال اگر فرصت کردید، به فایل صوتی دلایل شکست کارآفرینی در ایران گوش دهید:

دانلود فایل صوتی – علت های شکست کارآفرینی در ایران

چند سوال کلیدی درباره راه اندازی کسب و کار

وقتی همهٔ گام‌های اولیه را برمی‌دارید و مطمئن می‌شوید مسیر کارآفرینی مناسب شماست و ایده‌تان مشخص می‌شود و مدل کسب و کارتان را تا حدی تعیین می‌کنید، سوال‌های دیگری پیش روی شما قرار می‌گیرند. سوال‌هایی که اگر پاسخ درست‌شان را پیدا نکنید،‌ یا شکست خواهید خورد و یا با چالش‌های فراوانی در مسیر خود روبه‌رو خواهید شد.

ما در متمم چند مورد از این سوال‌ها را بررسی کرده‌ایم. همهٔ این سوال‌ها از جنس دوراهی هستند. یعنی مشخصاً دو گزینه روبه‌روی شماست و باید «آگاهانه» یکی از آن‌ها را انتخاب کنید. مثلاً آیا الان شروع کنم یا صبر کنم؟ آیا به تنهایی جلو بروم یا کسی را با خود همراه کنم؟ آیا با دوستان و هم‌رشته‌هایی که حرف من را می‌فهمند و حرف‌شان را می‌فهمم همراه شوم یا به سراغ کسانی بروم که دانش و مهارت مکمل دارند، اما همکاری و همراهی با آن‌ها چندان ساده نیست؟

پیشنهاد ما این است که هنگام خواندن این درس‌ها حتماً نظرات و تجربیات دوستان متممی‌تان را هم زیر هر درس بخوانید:

چه زمانی کسب و کار خود را شروع کنم؟

تنها شروع کنم یا با شریک؟

آیا خوب است شرکای کسب و کارم شبیه خودم باشند؟

آیا با دوستان و خانواده‌ام شریک شوم؟

زیرساختها و بسترهای کارآفرینی

اگر قصد دارید یک کسب و کار استارتاپی راه اندازی کنید، لازم است با برخی از زیرساخت‌ها و بسترهای رشد استارتاپ‌ها هم آشنا شوید. قرار نیست حتماً از این زیرساخت‌ها استفاده کنید. اما لازم است آن‌ها را بشناسید و به عنوان «یک گزینه» مد نظر داشته باشید. مراکز رشد و شتابدهنده‌ها دو مورد از این بسترها هستند که بسیاری از کسب و کارهای استارتاپی برای رشد خود از آن‌ها استفاده می‌‌کنند. اگر کسب و کارتان از جنس استارتاپ نیست، می‌توانید از خواندن این دو درس صرف‌نظر کنید:

مرکز رشد

شتابدهنده

جذب سرمایه گذار

در مسیر کارآفرینی به علت‌های مختلف ممکن است تصمیم بگیرید از منابع مالی وام دهندگان و سرمایه گذاران استفاده کنید. منظور از وام‌دهنده موسساتی نظیر بانکها هستند که پولی را در اختیار شما قرار می‌دهند و بعداً اصل پول و سود آن را دریافت می‌کنند. طبیعتاً در این حالت، وام‌دهنده هیچ ادعایی بر مالکیت کسب و کار ندارد. در مقابل منظورمان از سرمایه گذار، فرد یا سازمانی است که پولی را در اختیار شما قرار می‌دهد، اما به ازاء این پول، سهمی از کسب و کار شما را طلب می‌کند (انتظار دارد با شما شریک شود).

لزوماً همهٔ کارآفرینان از سرمایهٔ دیگران استفاده نمی‌کنند. اما ممکن است برای افزایش سریع مقیاس یا پیشی گرفتن از رقبای بالقوه و بالفعل، تصمیم بگیرید از سرمایه گذار استفاده کنید. چهار درس زیر کمک می‌کنند کمی با فضای این حوزه آشناتر شوید:

سرمایه گذاری خطرپذیر چیست؟

شرکت هولدینگ چیست؟

طرح توجیهی و مطالعات امکان سنجی

طرح کسب و کار یا طرح تجاری (بیزینس پلن)

اهمیت بازاریابی در کارآفرینی

بسیاری از انسان‌ها در گفتگوهای روزمره بازاریابی را مترادف فروش در نظر می‌گیرند. مثلاً‌ می‌گویند: «باید برای این محصول بازاریابی خوبی انجام شود.» اما در این‌جا منظور ما بازاریابی به معنای علمی آن است: شناخت بازار، طراحی محصول مناسب، ارزش آفرینی، قیمت گذاری و همهٔ‌ چیزهایی که زیربنای موفقیت یک محصول را می‌سازند.

هرگز از کنار بازاریابی به سادگی نگذرید. بازاریابی را جدی بگیرید و برایش وقت بگذارید. درست است که در عنوان بسیاری از درس‌های بازاریابی کلمهٔ «کارآفرینی» وجود ندارد، اما کارآفرین بدون بازاریابی نمی‌تواند کاری انجام دهد و ارزش خلق کند.

بنابراین درس‌های ارزش آفرینی و مدیریت بازاریابی و زیرمجموعه‌های آن‌ها (مانند بخش بندی بازار، توسعه محصول جدید، طراحی پیشنهاد محصول، قیمت گذاری، مشتری مداری، مدیریت ارتباط با مشتری و گیمیفیکیشن) را به تدریج در کنار درس‌های دیگر بخوانید و بکوشید مصداق‌های این مباحث را در کسب و کار خود بیابید.

تک‌تک این مباحث برای کسب و کار جوانی که در ابتدای عمر خود است، اهمیتی حیاتی دارند.

چون اگر یک کسب و کار بزرگ در این حوزه‌ها اشتباه کند، احتمالاً صرفاً با کاهش سود یا ضرر مقطعی مواجه می‌شود. اما همان جنس تصمیم‌های اشتباه برای یک کسب و کار جوان می‌تواند به به منزلهٔ مرگ آن کسب و کار باشد.

توجه به معیارهای شکست و موفقیت در کسب و کار

هر کارآفرینی دوست دارد کسب و کارش موفق شود . هیچ کارآفرینی نمی‌خواهد کسب و کارش شکست بخورد. این را همه می‌دانیم. اما اگر بحث به این‌جا بکشد که معیارهای موفقیت و شکست کسب و کار چیست، بعید است به سادگی به یک پاسخ شفاف و مشخص برسیم.

کارآفرینی موفق

ما معمولاً تعریف موفقیت و شکست را کاملاً ناآگاهانه انتخاب می‌کنیم یا می‌آموزیم و هرگز درباره‌اش فکر نمی‌کنیم. رسانه‌ها هم در حد توان و ظرفیت خود در خراب کردن ذهنیت مردم از کارآفرینی و جا انداختن تعریف‌های غلط تلاش کرده‌اند.

مثلاً در مصاحبه با کسی که او را یک کارآفرین موفق می‌دانند می‌پرسند: «الان شما چند کارمند دارید؟ چندصد نفر؟ آفرین. عالی است.» همین کارآفرین ظاهراً موفق با چندصد کارمند، ممکن است هر روز در حال التماس برای دریافت وام و تأمین نقدینگی‌اش باشد. در حالی که کارآفرین دیگری که کمتر از ده نفر کارمند دارد ممکن است مجموعه‌ای بسیار سودآور با نرخ بازگشت سرمایهٔ بالا ایجاد کرده باشد (در این نوع سوال‌ها، کارآفرینی و اشتغال یکسان فرض شده‌اند).

دو درس زیر می‌توانند ذهن شما را با این بحث و حاشیه‌های آن آشنا کنند:

معیارهای موفقیت کسب و کارهای کوچک

نشانه های شکست یک کسب و کار کوچک

استراتژی خروج شما چیست؟

واضح است که یک کارآفرین باید با استراتژی آشنا باشد. درس‌های استراتژی آن‌قدر وسیع و گسترده‌اند که نمی‌توان آن‌ها را زیرمجموعهٔ آموزش کارآفرینی قرار دارد. به همین علت ما آن‌ها را در قالب یک مجموعهٔ مستقل ارائه کرده‌ایم و در این‌جا هم قرار نیست به آن‌ مباحث بپردازیم: مدیریت استراتژیک.

اما یک جزء مشخص از استراتژی وجود دارد که لازم است در نخستین گام راه اندازی کسب و کار جدی بگیرید و درباره‌اش فکر کنید: استراتژی خروج.

شاید هنگام شروع کسب و کار فکر کردن به این سوال، جذاب و شیرین نباشد، اما ضروری است: «اگر کسب و کارتان شکست خورد و مفروضات‌تان درست از آب در نیامد، چگونه از بازی بیرون می‌آیید؟»

بدهی‌ها را چگونه پرداخت می‌کنید؟ مواد اولیهٔ در دسترس را چه خواهید کرد؟ چقدر ضرر متحمل خواهید شد؟ آیا این امکان وجود دارد که کسب و کارتان را به فرد یا گروه دیگری واگذار کنید؟

گاهی می‌شنویم که می‌گویند: «ما از سیاست پل سوخته استفاده می‌کنیم. راهی برای برگشت نمی‌گذاریم تا مجبور شویم جلو برویم و موفق شویم.» این نوع حرف‌ها بیشتر انگیزشی و افسانه‌‌وار هستند تا استراتژیک. در دنیای واقعی انتظار می‌رود هنگام ورود به بازار، به استراتژی خروج هم فکر کنید. به‌ویژه اگر منابع قابل‌توجهی را با کسب و کارتان درگیر می‌کنید (تقریباً مشابه همان جملهٔ معروف که ما به امید بهترین‌ها هستیم اما برای بدترین‌ها آماده می‌شویم).

استراتژی خروج آن‌قدر جدی است که برخی صاحب‌نظران پیشنهاد می‌کنند آن را در بیزینس پلن خود بگنجانید.

کتاب های کارآفرینی

ما در متمم کتابهای بسیاری را در بخش کتاب های مدیریتی معرفی کرده‌ایم و اگر قصد دارید مسیر کارآفرینی را ادامه دهید، بهتر است برای مطالعهٔ آن‌ها برنامه ریزی کنید. توضیحاتی که دربارهٔ هر کتاب ارائه شده به شما کمک می‌کند دربارهٔ خواندن یا نخواندن آن کتاب تصمیم بگیرید.

اما به‌طور خاص چند کتاب دربارهٔ موضوع کارآفرینی هم چند کتاب معرفی کرده‌ایم که خواندن آن‌ها می‌تواند برایتان مفید باشد (خودمان هم از برخی از این کتابها به عنوان منبع تدوین درس‌ها استفاده کرده‌ایم). با مراجعه به صفحهٔ کتاب های کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار می‌توانید نام و توضیح این کتابها را ببینید. در زیر به چند مورد از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

کتاب با چرا شروع کنید

کتاب ای کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم

کتاب نوآفرینی

کتاب سختی کارهای سخت

کتاب چالش های کارآفرینی

کتاب دوره عمر سازمان

کتاب صفر به یک

کتاب نوپای ناب (اریک ریس)

کتاب تست مامان (ارزیابی ایده ها)

درس‌های مکمل کارآفرینی در متمم

قطعاً می‌‌دانید که برای گام برداشتن در مسیر کارآفرینی نباید صرفاً به درس‌ها و مباحث آموزش کارآفرینی اکتفا کنید. درس‌ها و موضوعات بسیاری هست که در عنوان آن‌ها کلمهٔ کارآفرینی نیست، اما کارآفرین باید با آن‌ها آشنا باشد.

به عنوان مثال، موضوعی مثل مدیریت تعارض را در نظر بگیرید:

مدیریت تعارض

مدیریت تعارض در کارآفرینی

در لحظهٔ اول وقتی به کارآفرینی فکر می‌کنیم، موضوعی مثل مدیریت تعارض به اندازهٔ ایده پردازی و قیمت گذاری و مدل کسب و کار به ذهن‌مان نمی‌رسد. اما همه می‌دانیم که مسیر کارآفرینی پر از تعارض است و در مراحل مختلف راه اندازی کسب و کار مدام باید تعارض‌های مختلف را مدیریت کنیم. پس منطقی است که هم‌زمان با یادگیری مباحث کارآفرینی برای آشنایی با مهارت مدیریت تعارض هم وقت بگذاریم: درس مدیریت تعارض

درس‌های دیگری هم در متمم هستند که به همین شکل و با همین منطق، مکمل آموزش کارآفرینی محسوب می‌شوند:

مهارت فروش

مهارت فروش در کارآفرینیواضح است که همهٔ تلاش‌های کارآفرین و همکاران او به این امید انجام می‌شود که در نهایت محصولی فروخته شود.

فروش را لوکوموتیو قطار کسب‌و‌کار می‌دانند و این تعبیر قابل‌درک است. چرا که استراتژی، بازاریابی، مدیریت منابع انسانی و همهٔ اسم‌ها و عناوینی که کسب‌وکار بر آن‌ها بنا می‌شود، با نقدینگی حاصل از فروش تغذیه می‌شوند. این نقدینگی را می‌توان به خونی تشبیه کرد که در رگ‌های کسب‌و‌کار می‌چرخد.

همهٔ کارآفرین‌ها قطعاً باید برای یادگیری مهارت فروش وقت بگذارد. حتی به فرض این‌که همکاران دیگری مسئولیت فروش را به شکل تخصصی برعهده بگیرند.

فرض کنید دو نفر در کنار هم یک فعالیت کارآفرینانه را بر عهده گرفته‌اند. یک نفر دانش فنی و تخصصی دارد و دیگری قرار است فروش را بر عهده بگیرد. فرد کارشناس نمی‌تواند بگوید که مسئولیت فروش با من نیست. چون نهایتاً همین متخصص و کارشناس است که باید داده‌های مفید و متقاعد‌کننده را در اختیار شریک فروشندهٔ خود قرار دهد: درس آموزش فروش

کار تیمی

کار تیمی

احتمالاً همه قبول دارند که کار تیمی از ضرورت‌های کارآفرینی است و کارآفرین بدون کار تیمی نمی‌تواند موفق شود (یا اگر موفق شود، موفقیتش دوام چندانی نخواهد داشت). اما منظور از کار تیمی چیست؟

بسیاری از کسانی که از کار تیمی حرف می‌زنند، در عمل آن را به کارهایی مثل «برخورد مهربانانه، جلسات مکرر، همکاری و تعامل» کاهش می‌دهند. در حالی که این‌ها معیار کار تیمی نیست.

ممکن است کارآفرینان، هفته‌ای یک‌بار جلسهٔ کوتاهی داشته باشند و مصداق یک «تیم» محسوب شوند. از سوی دیگر، بعید نیست یک گروه کارآفرین، هر روز با هم جلسه داشته باشند و صبح‌ها و عصرها بساط قهوه و گفتگو و ماژیک و وایت‌بوردشان به‌راه باشد، اما به‌شکل تیمی کار نکنند.

در مجموعه درس‌های کار تیمی با استفاده از مدل بلبین و سایر مدل‌های موجود در زمینهٔ کار تیمی توضیح داده‌ایم که پایهٔ کار تیمی، انتخاب اعضای مناسب برای تیم و تعریف حرفه‌ای نقش‌های تیمی است.

پس از مطالعهٔ درس‌های کار تیمی با نقاط قوت و ضعف خود بیشتر آشنا خواهید شد و می‌توانید تشخیص دهید که چه کسانی می‌توانند مکمل خوبی برای شما باشند و یک تیم کارآفرینانهٔ موفق تشکیل دهند: درس کار تیمی

مهارت ریسک کردن

ریسک کردن در کارآفرینیما معمولاً ریسک کردن را یک صفت شخصیتی در نظر می‌گیریم. مثلاً می‌گوییم  ریسک پذیری من کم است یا فلانی ریسک پذیری بالایی دارد. درست است که بخشی از «میل به ریسک کردن» تابع شخصیت ماست. اما موضوع دیگری هم هست که نباید فراموش کنیم: مهارت ریسک کردن با میل به ریسک کردن تفاوت دارد.

به رانندگی فکر کنید. ممکن است فردی ریسک پذیری بالاتری داشته باشد و زودتر تصمیم به سبقت بگیرد. در مقابل، فرد دیگری ترجیح بدهد تا حد امکان سبقت نگیرد (تا این‌جا تفاوت در ویژگی های شخصیتی است).

اما به هر حال هر یک از این دو نفر زمانی مصمم می‌شوند که سبقت بگیرند. از این‌جا به بعد، تشخیص درست و تصمیم درست، از جنس مهارت است. گاهی اوقات افراد ریسک پذیر، ریسک‌های غلط انجام می‌دهند و افراد ریسک گریز، ریسک‌های درستی انجام می‌دهند. پس این دو را با هم اشتباه نگیریم. مطالعهٔ درس مهارت ریسک می‌تواند این بحث را شفاف‌تر کند: مهارت ریسک کردن

مهارت مذاکره و متقاعدسازی

مذاکره برای کارآفریناناهمیت مهارت مذاکره و متقاعدسازی در کارآفرینی چیزی نیست که به توضیح و توجیه نیاز داشته باشد. مذاکره با سرمایه گذاران، مشتریان بالقوه، مشتریان ناراضی، تأمین کنندگان، توزیع کنندگان و همکاران، تنها نمونه‌هایی از مذاکره‌های روزمرهٔ یک کارآفرین هستند.

به همین علت، اگر وارد مسیر کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار جدید شده‌اید، حتماً برای یادگیری مذاکره و متقاعدسازی وقت بگذارید: اصول و فنون مذاکره و متقاعدسازی

ثبت نام در دوره کارآفرینی

با توجه به اینکه دسترسی کامل به دوره کارآفرینی صرفاً برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده و نیز اینکه مطالعه‌ تدریجی این بحث با تمرین‌ها، پیش‌نیازها و درس‌های جانبی (مانند ارزش آفرینی، مدل کسب و کار، مدیریت ارتباط با مشتری، دیجیتال مارکتینگ و  فروش) حداقل به یک سال زمان نیاز خواهد داشت، پیشنهاد ما این است که برای استفاده از این مجموعه درس حداقل یک اعتبار ویژهٔ یک ساله (۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) یا دوازده مرتبه اعتبار یک ماهه (۱۶۰ هزار تومان) خریداری کنید.

در این یک سال علاوه بر درس‌های کارآفرینی به درس‌های دیگر متمم (به‌ویژه درس‌های توسعه فردی و دوره MBA) نیز دسترسی خواهید داشت.

ثبت نام می‌کنم    تجربهٔ متممی‌ها

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه کارآفرینی و ایجاد کسب و کار جدید

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۶۰ نظر برای دوره آموزش کارآفرینی | راهنمای راه اندازی و مدیریت کسب و کارهای کوچک

  1. علیرضا کریمی دیندارلو گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    الان که دارم فکر میکنم مهمترین مزیتی که درسهای نقشه راه در متمم برام داشته ، ایجاد سوالهایی در ذهنم بوده که هم من و مشتاق ادامه دادن اون سری درس میکنه و هم باعث نظم بخشیدن به یادگیری هام میشه و یکجورایی ذهن و حافظه م رو تشنه اطلاعات آینده میکنه.

    یکی از سوالاتی که با خوندن این نقشه راه برام ایجاد شد ( البته قبلا بهش فکر کرده بودم ولی اینقدر برام واضح نشده بود ) اینه که :

    آیا باید برای شروع کار به عنوان یک پزشک ( درمانی – زیبایی ) حتما از مطب خودم شروع کنم ؟ 

    با ایجاد این سوال یکسری گزینه ها برام باز میشه که اینجا لیستشون میکنم و امیدوارم تا رسیدن به انتهای این سری دروس برام شفاف تر شده باشه که باید کدوم رو

    با توجه به شرایط فعلی م انتخاب کنم:

    کار کردن در مطب یک پزشک دیگه که بهش پورسانت بدم و اینجوری دیگه دغدغه مکان و منشی و پرسنل و مالیات و بازرسی و مجوزات و … رو نخواهم داشت.
    اجاره یک مطب اشتراکی با پزشکی دیگر با پروانه خودم که خرج ها تقسیم به دو بشه.
    اجاره یک اتاق از یک کلینیک بدون پروانه مطب از خودم
    مطب زدن خودم به تنهایی
    کار در یک درمانگاه درمانی با پروانه خودم و  استفاده از مطب دوستام در شرایطی که هنوز تعداد مراجعین خودم زیاد نیست و بعدش مطب شخصی زدن

  2. مهدی ملاح گفت: (عضو ویژه)

    برای اولین بار بود که نقشه راهو با این دقت مطالعه کردم و شگفت‌زده شدم از این حجم نکات جدید، کلیدی و ارزشمندی که برام داشت. با دیدن این سرفصل‌های جذاب، حسابی هیجان‌زده شدم، اما راستشو بخواین همزمان احساس نگرانی و ناراحتی هم به سراغم امد؛ که چرا زودتر و در زمان‌هایی که فرصت بیشتری داشتم، برای مطالعه این درس‌ها و همراهی با متمم وقت نذاشتم. حالا هم نمی‌دونم در آینده نزدیک فرصت میکنم که برای یادگیری این مطالب زمان بذارم یا نه.

    از طرف دیگه، تو ذهنم این موضوع هم شکل گرفت که تو دنیای کسب‌وکار، اقدام کردن – حتی اقدام اشتباه – بسیار ارزشمندتر از صرفاً مطالعه و آموزش دیدنه. حالا این اولین دوراهی ایه که باهاش مواجه شدم: آیا با آمادگی کمتر شروع کنم و به مرور و اگر فرصت شد آموزش ببینم، یا زمان بیشتری رو صرف یادگیری کنم و بعد با آمادگی بیشتر قدم بردارم؟

  3. مهدی زارع پور گفت: (عضو ویژه)

    قبل از هر چیز، مطمئن بشیم که میل به کارآفرین شدن، یک شور و هیجان مقعطی، تأثیر محیطی یا تمایل برای خودنمایی نباشد!

    ورود به کارفرمایی شبیه این است که با کشتی به جزیره‌ای حمله کنید و در بدو ورود، کشتی خودتان را آتش بزنید!

    فردی که تجربه کارفرمایی دارد، حتی اگر شکست را تجربه کند، دیگر به سمت کارمندی نمی‌رود (اکثر اوقات) و این می‌تواند آغاز فروپاشی روانی و… شود.

    شاید شرط اول این باشد که کنترل کنیم درگیر با جو و احساس نباشیم؛ شبیه ثبت نام کلاس زبان به این بهانه که چون همه می‌روند من هم بروم.

  4. محمد حسین عباسی گفت: (عضو ویژه)

    سلام

    “من آدم ریسک پذیری نیستم”

    این شاید بزرگترین برچسبی بود که توی این سال ها به خودم زدم و امروز با خوندن یه جمله کوتاه از این درس در خصوص ریسک پذیری فهمیدم که چقدر جلوی خودم رو گرفتم!

  5. هادی جعفرنیا گفت: (عضو ویژه)

    سلام

    عالی بود

    دقیقا

    بنظرم آموزش کارافرینی از زبان کسی شیرین است و به دل دیگر کارافرینان میشینه که خودش تجربه ش کرده هم چالش هاش رو هم شیرینی هاش رو

    کسی وه طوطی وار آموزش دیده یا کپی کرده هر چقد هم شیرین صحبت کنه نمیتونه اثر گذار بشه و در نهایت و بلند مدت تبدیل به پکیج فروش میشه

    با احترام

  6. هادی جعفرنیا گفت: (عضو ویژه)

    سلام و عرض ادب
    بسیار لذت بردم از توضیحات موشکافانه و واقعیت گرایانه در مورد موضوع کارافرینی یک موضوعی که بسیار ازش لذت بردم دقیقا همین بود که مهارت کارافرینی با شخصیت کارافرینی فرق میکنه کسی که شخصیت و منش کارافرینی رو نداره و صرفا براساس یک اتفاق و یک تکنیک و یا یک ابزار مثل اینستاگرام کسب و کارش گسترده شده و بزرگ شده نمیتونیم بهش بگیم کارافرین چرا که بعضا به ۹۰% این افراد بعد از ۵ سال سر بزنیم میبینیم اثری از ان ها در بازار به عنوان کارافرین نیست. و این موضوع بسیار مهمی است که باید مدنظر قرار گرفته بشه .
    و یک چیز دیگری که دوست داشتم به این مقاله اضافه بشه این بود که کارافرینی قرار نیست برای ادم از کارافرینی شروع بشه .
    گاهی باید اول یک کارآموز خوب باشیم بعد کارمندی متخصص شویم  و بعد فریلنسر یا کسب و کار کوچک خود را بزنیم و وقتی مسلط شدیم و ایده ی خوبی رو پرورش دادیم میتوانیم وارد دروازه ی کارافرینی بشویم 

    باتشکر و سپاس

  7. با سلام و خدا قوت

    برای کسی که به کارافرینی علاقه داره این درس شروع خوبی میتونه باشه برای شروع متمم و بقیه درسا و کتابلی مکمل کارآفرینی که در ضمن این درس گفته میشه ر به تدریج و در طول درس مطالعه کنه.

    من که این نقشه درس ر خوندم احساس کردم میتونه دید خوبی بده بهم بده در خصوص چالشهای و فرصتهای کارافرینی بعد از اتمام درس. ان شاءالله 

  8. این درس برای من که هشت سال از شروع کسب و کارم میگذره و هجده سال هم تجربه کارمندی قبل از اون دارم بسیار ارزشمند و کاربردی خواهد بود .
    بعد از چند سال تجربه در این دو زمینه می بینم که چقدر مطالبی بودن که واقعا نیاز به دونستن اونها داشتم و می تونستم با دونستن اونها از برخی شکستها در کارم پیشگیری کنم و الان هم خیلی خوشحال هستم که می بینم ، چه مسائل مهم و کاربردی در این درس وجود داره که دونستن و استفاده از اونها قطعا در ادامه مسیر برای من کاربردی و کمک کننده خواهد بود.

  9. شرایط همیشه برای موفقیت ثابت نیست و مسیر منتهی به آن پر فراز و نشیب است. در این میان، کسی در کسب‌ و کار موفق است که مدام گوش‌ به‌ زنگ باشد و از تلاش دست نکشد.(ریجارد برانسون)

    این درس یکی از درسهای واقعا مهم متمم هست و خواهد بود خصوصا برای کسانیکه مثل من که میخوان یه کسب و کار جدید رو راه بندازن.این درس برای من که در یک ایده و طرحی که براش تقریبا ۵ ساله دارم زحمت میکشم و پافشاری کردم و همچنان دارم تلاش میکنم و به لطف خدا امسال محصولم رو با بازار ارائه خواهم داد ، از نان شب واجب تره و نقطه به نقطه این درس برام حکم پیشرفت و ترقی رو داره.همه ما در مسیری که قدم میذاریم مطمنا با بحران ها ، چالش ها و حتی شکست هایی مواجه خواهیم شد اما کالبد شکافی پیش از مرگ بهترین کلمه ای بود که میتوان به درس های این بخش داد.همه ما میتوانیم به یک انسان موفق تبدیل بشیم.کافیه بخواهیم و قدم برداریم و موفقیت رو برای خودمون تعریف کنیم.مدل ذهنی که من خودم از متمم یاد گرفتم اینه که وقتی گره یا مشکلی در کسب و کاری بوجود میاد ، به دید رشد و پیشرفت باید به اون مشکل نگاه کرد.وقتی قدمهایی برای  حل اون مشکل برداشته میشه پس احتمال شکست از طرف اون مشکل به حداقل میرسه پس نباید در برابر مشکلات قد خم کرد و در این مسیر سخت قدم گذاشت و قبول کرد که بحران ، مشکل ، چالش و حتی شکست جزء جدایی ناپذیر این مسیر هستند.

    شکست در این مسیر وجود دارد اما برای کسانیکه عاشق هستند و تلاش میکنند و هدف مشخصی دارند شکست معنی ندارد.

  10. محسن طاهری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    اعتراف می‌کنم این اولین باری بود که نقشه راه یک درس رو کامل می‌خوندم. همیشه فکر می‌کردم وجود همچین صفحه‌ای در اول هر درس، عمدتاً به علت SEO نوشته می‌شه و به همین خاطر خیلی جدی‌ش نمی‌گرفتم. الان که با دقت و تمرکز بالا این صفحه رو مطالعه کردم، می‌تونم بگم نقشه راه، هم یه دید هلی‌کوپتری به آدم (حداقل به من!) می‌ده و هم باعث ایجاد یه حس عطش برای یادگیری می‌شه که این حس، لذت درک مطالب بعدی رو بیش‌تر می‌کنه.

    از این به بعد بیش‌تر روی نقشه‌های راه درس‌ها وقت می‌ذارم.

  11. سجاد رحیمی مدیسه گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۵ درس)

    دیشب افطاری دعوت بودیم. طرف کارمند شده بود به خاطر اجبار پدر و مادر و متأهل شدن و شرایط.

    آروم گفت: من روحیه‌ام به کارمندی نمی‌خوره و بیشتر کارآفرین هستم. و اشاره‌ای به پدر معلمش داشت و گفت: گاهی اوقات یک‌سری مسائل تحمیل می‌شه!

    بهش گفتم: علاقۀ خودت هم دنبال کن؛ چون آخرش خودت مسئول زندگیت هستی.

    تأیید کرد حرف من رو و صحبت‌هایی داشتیم روی پتانسیل‌های مشترک همکاری حرفه‌ای و شماره رد و بدل کردیم و بنای ارتباطات بعدی رو چیدیم؛ تا خدا چه خواهد!

  12. نفسم گرفت آقای شعبانعلی.

    کم‌دغدغه داشتیم بی سوادیمون هم بهش اضافه کردی.

    الان تنها چیزی که ذهنمو درگیر کرده(البته ۲ماهه)اینه که چرا اصلا ما میخوابیم.

    اگه رسالت و غایت نهایی انسان رشده چجوری میتونه بخوابه وقتی این همه کار نکرده داشته باشه.

    اگه قراره به درد هم بخوریم پس باید آموزش ببینیم و مگه میشه آموزش ناقص ببینی و به کسی آموزش بدی.

    متاسفانه حرف سیاسی نمیشه زد اما اگه مدیر اجرایی یکی از قوا بودم قطعا خواندن و تحلیل متمم رو به جای دعای توسل سه شنبه صبح ها تو ادارات اجبار میکردم.

    دمتون گرم سایتون مستدام

  13. معین گفت:

    سلام به همه

    حرف جدیدی نیست. تنها نکته ای که درباره این درس به ذهنم میرسه، درباره همین "نقشه راهه". کاش قبل هر کاری میشد نقشه راه مشخص و شفاف داشت.

     

  14. درود

    من و هم دانشگاهیم درست در ابتدای راه اندازی یه کسب و کار کوچک هستیم . دقیقا در نقطه صفر ایستادیم. همینطور که درس رو می خوندم هم خوشحال شدم هم استرس گرفتم .  خوشحال شدم از اینکه در متمم همه موارد لازم دیده شده و هیچ مطلبی جانیفتاده . استرس از بابت زیادی مطالب و زمان بر بودن یادگیری همه اونها.  راستش بعد از اینکه دوماهه به صورت جدی دارم متمم می خونم و براساس نقشه یادگیری خود متمم دارم پیش می رم امروز یکم مجدد گیج شدم ولی مطمئنم متمم در کنار همه تلاش هایی که من دارم برای رسیدن به اهدافم انجام می دم ،من رو به مقصد می رسونه.

    ممنون از محمد رضا شعبانعلی به خاطر تمام زحماتش .

  15. عبارتی که در ذهن من تداعی شد "bootstrapping"  بود
    به معنی کسب و کار کوچکی که بدون استفاده از وام یا سرمایه گذاران ریسک پذیر تاسیس می‌شه
    این جور کسب و کار ها معمولا به سرمایه‌ی زیادی نیاز ندارن.
    از نمونه های معروف این نوع کسب و کار ها میشه به "ُShopify"   "MailChimp" و "Lynda" اشاره کرد

  16. سلمان رضوانی فر گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    اولین کاری که لازم می‌بینم بعد از خواندن این درس انجام بدهم این است که برای رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، حتماً سعی کنم بخش به بخش پیش بروم؛ چون لینک‌ها و ارجاعات بسیار مفصلی داشت.

    با توجه به تورم شدید و رکود شدیدتر بازار، قصد دارم طی ۶ماه آینده کسب و کارم رو با تغییراتی اساسی پیش ببرم. مجموعه مباحث مربوط به راه‌اندازی SBA، برای من بسیار کاربردی خواهد بود.

    پیش از راه‌اندازی کسب و کار در هر مقیاسی، پیشنهاد می‌کنم دوستان کتاب «بازی بی‌نهایت» نوشته‌ی سایمون سینک را مطالعه کنند، و اگر برای گروه متمم مقدور بود و صلاح دیدند، این کتاب را در این سایت معرفی کنند.