امید به زندگی | آیا به مرگ فکر میکنید؟

کتاب روانشناسی برای زندگی (Psychology for Living) یک مرجع آموزشی دانشگاهی است که به کاربرد روانشناسی در جنبههای مختلف زندگی میپردازد.
موضوعاتی نظیر کودکی، مدیریت انگیزه، مسئولیت پذیری، سلامت، دوستی و حمایت اجتماعی، رابطه عاطفی، استرس و نوع دوستی از جمله موضوعاتی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
فضای کلی کتاب مثبت است و مشخصاً – چنانکه در عنوان آن مشخص شده – دربارهی زندگی است. اما آخرین فصل کتاب، به مرگ پرداخته است. البته نباید تعجب کنیم که چرا چنین موضوعی در چنان کتابی مطرح شده است. مرگ هم بخشی از زندگی است و اگر بخواهیم دربارهی همهی جنبههای زندگی حرف بزنیم، ناگزیریم که به مرگ نیز بپردازیم.
مولفان در پایان فصل مربوط به مرگ، چند تمرین مطرح کردهاند. تمرینهایی که میتوانند ذهن ما را درگیر کنند و ترغیبمان کنند تا کمی بیشتر دربارهی مرگ و زندگی فکر کنیم.
احساس کردیم با الهام از یکی از آن تمرینها، میتوانیم با یکدیگر به گفتگو بنشینیم و دربارهی مرگ و زندگی حرف بزنیم.
امید به زندگی در ذهن شما چقدر است؟
همهی ما با تعریف امید به زندگی (Life Expectancy) آشنا هستیم. امید به زندگی یعنی متوسط عمر انسانها در یک جامعه و در واقع – بر خلاف اسمش – به سن مرگ اشاره میکند.
وقتی میگویند امید به زندگی زنان یا مردان در این یا آن کشور X است، یعنی در جامعهی مورد اشاره، زنان یا مردان به طور متوسط X سال عمر میکنند.
پس میتوان گفت امید به زندگی یک عدد کاملاً عینی و یک فکت آماری است. کافی است سن تمام انسانهای یک جامعهی آماری را در لحظهی مرگ داشته باشیم تا بتوانیم امید به زندگی را در آن جامعه حساب کنیم.
اما یک انتظار زندگی یا Subjective Life Expectancy هم داریم. به این معنی که خودتان فکر میکنید چند سال عمر خواهید کرد؟ (= انتظار زندگی)
انتظار زندگی بر خلاف امید به زندگی یک مفهوم کاملاً ذهنی است. هر یک از ما در ذهن خود، برآوردی از سن مرگمان داریم و این برآورد حتی در مقاطع مختلف زندگی تغییر میکند.
نویسندگان کتابِ «روانشناسی برای زندگی» سوال دومی را هم مطرح کردهاند: دوست دارید چند سال عمر کنید؟ (میل به زندگی)
آنها کاملاً شفاف و صریح، سنهای مختلف را نوشتهاند و از خوانندگان خود خواستهاند که دور پاسخ خط بکشند:
این دو پرسش میتوانند پرسشهای بسیار دیگری را هم در ذهن ما تداعی کنند. پرسشهایی که بسیاری از آنها پاسخ قطعی و مشخص ندارند. اما میتوانند فرصت خوبی برای گفتگو و تبادل نظر باشند:
- آیا تا به حال به این پرسشها فکر کردهاید؟ به کدامیک از آنها؟
- کدام بزرگتر است: انتظار زندگی شما؟ یا میل به زندگیتان؟ چه عواملی باعث میشود که پاسخ این دو پرسش یکسان نباشند؟
- آیا انتظار دارید که چند سال بعد هم پاسختان به این پرسشها ثابت مانده باشد؟ چه تغییری را پیشبینی میکنید؟
- آیا اساساً فکر کردن به چنین پرسشهایی را مثبت و سازنده میدانید؟ آیا تا کنون با دوستانتان دربارهی چنین پرسشهایی حرف زدهاید؟
- چقدر دوستانتان را میشناسید؟ آیا آنقدر آنها را میشناسید که بتوانید پاسخ آنها به این پرسشها را حدس بزنید؟
- آیا فکر کردن به چنین پرسشهایی میتواند به مرگآگاهی کمک کند؟ یا صرفاً میتواند یک بازی ذهنیِ بیدستاورد باشد؟
- آیا دوست دارید پاسخ این دو پرسش را به شکل صریح و رسمی به دیگران بگویید؟ یا حس میکنید این دو پرسش بسیار خصوصی و شخصی هستند و نمیتوانید دربارهی انتظار زندگی و میل به زندگی خود با دیگران سخن بگویید؟
دسترسی کامل به مجموعه درسهای خودشناسی و شخصیت شناسی برای کاربران ویژه متمم در نظر گرفته شده است. با فعال کردن عضویت ویژه در متمم، به درسهای بسیار بیشتری نیز دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته از میان همهی درسها و مطالب مطرح شده در متمم، شاید مناسب باشد در کنار درسهای شخصیت شناسی، مطالعهی درسهای زیر را در اولویت قرار دهید:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری خودشناسی به شما پیشنهاد میکند:
- خودشناسی – ویژگیهای خودمان را بهتر بشناسیم
- تعریف درونگرایی چیست؟ افراد درونگرا چه ویژگی هایی دارند؟
- نحوه برخورد و رفتار با افراد درونگرا
- خجالتی بودن چیست و چه تفاوتی با درونگرایی دارد؟
- پرسشنامه سنجش خجالتی بودن و کمرویی
- ریشه های حس خجالت و کمرویی در جمع
- نقش خانواده و مدرسه در تقویت یا درمان خجالتی بودن کودکان
- خودشیفتگی چیست؟ آیا من خودشیفته هستم؟
- آدم صبح هستید یا آدم شب؟
- توهم پایان تاریخ | آیا ما به آخر خط تغییر و تحول رسیدهایم؟
- مرکز کنترل درونی یا مرکز کنترل بیرونی؟ (+ پرسشنامه منبع کنترل)
- مهرطلبی چیست؟ ویژگی های افراد مهرطلب و پرسشنامه مهرطلبی
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته اول)
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته دوم)
- رهایی از مهرطلبی | برنامه ۲۱ روزه پیشنهادی هریت بریکر (هفته سوم)
- کنترل رابطه در دست کیست؟
- پرسشنامه کمال طلبی و تفکیک کمال طلبی مثبت و منفی
- کمال طلبی چیست؟ کمال طلب بودن با کمال گرایی چه تفاوتی دارد؟
- کمال طلبی و عوارض منفی آن در زندگی
- افسردگی چیست؟ نشانه ها و علائم افسردگی چه هستند؟
- سوالهایی برای خودشناسی و شناخت بیشتر خودمان
- معنی تکانش چیست؟ رفتارهای تکانشی چه هستند؟
- DSM یا راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی چیست؟
- امید به زندگی | آیا به مرگ فکر میکنید؟
- اختلال اضطراب اجتماعی چیست؟ (فوبیای اجتماعی یا جمعیت هراسی)
- سایکوپات کیست؟ اختلال شخصیت ضد اجتماعی چه ویژگی هایی دارد؟
- چقدر ساده به دیگران اعتماد میکنید؟ | پرسشنامه تمایل به اعتماد
- تست DISC | آزمون دیسک | دانلود نمونه پرسشنامه دیسک
- تعریف اعتیاد چیست؟ چه کسانی معتاد محسوب میشوند؟
- تعریف ریسک پذیری چیست؟ آیا شما یک فرد ریسک پذیر هستید؟
- تحلیل اشتباهات تکراری زندگی
- تعریف اعتیاد به اینترنت چیست؟ | + پرسشنامه اعتیاد به اینترنت
- تعریف وراثت پذیری چیست؟ بحث وراثت در شخصیت تا چه حد جدی است؟
- خودنظارتی چیست؟ آیا شما هم یک آفتابپرست اجتماعی هستید؟
- آلبرت الیس
- آرون بک | شناخت درمانی، خطاهای شناختی و طرحوارهها
- درمان شناختی رفتاری یا CBT چیست؟
- افکار منفی | ذهن ما چگونه واقعیت را تحریف میکند؟
- تکنیک ABC | روشی برای برخورد آگاهانهتر با افکار منفی و ناکارآمد
- کتاب از حال بد به حال خوب (شناخت درمانی) | دیوید برنز
- کتاب شناخت بیماری های روانی | معرفی انواع اختلالها و بیماری های روانی
- دیل آرچر – متفاوت بودن بهتر از نرمال بودن است
- معرفی کتاب | زندگی خود را دوباره بیافرینید | جفری یانگ
نویسندهی دیدگاه : مونا محمدی
مرگ تجربه ایست که بارها و بارها در طول زندگی به صورت های مختلف تجربه اش میکنیم: با تجارب نزدیک به مرگ برای خودمان یا در تجربه مرگ اطرافیان و نزدیکانمان و اخباری از مرگ ناشی از انواع عوامل طبیعی و انسانی برای همنوعانمان در سراسر دنیا.
به نظر میرسد که عوامل متعددی ، درمفهوم مرگ در ذهنمان و انتظار زندگی تاثیرگذار است.انتظار زندگی ممکن است که تحت تاثیر تجاربمان در مورد مرگ وطرز نگاهمان به زندگی و شرایط بدنی و محیطی باشد و در سنین مختلف فرق کند..مثلا یک فردبزرگسال با سلامت جسمی ممکن است که انتظار زندگی اش در مقایسه با یک کودک سرطانی که اِنداستیج است ، بیشتر باشد.
در بررسی کوتاهی که داشتم پژوهشها عواملی ازجمله عوامل اقتصادی مانند میزا ن درآمد؛ رفتارهای سلامت مثل سیگار کشیدن و مصرف الکل؛ عوامل روانی اجتماعی مانند ارتباط با دیگران ؛ همینطور سن ، جنسیت ، واسترس را با میزان انتظار زندگی مرتبط نشان داده اند. به نظر می رسد که انتظار زندگی ذهنی یک مولفه مهم درسلامت، و طول عمرو برهدف گذاری بلندمدت موثراست.
از سویی دیگرمیل به زندگی مفهومی شخصی تروتمنای بودن در این جهان و تجربه آن است و حتی در انسانی که خودخواسته به زندگی پایان می دهد، همچنان میل به زندگی وجود دارد.
با فرض بر سالم بودن فرد به لحاظ جسمی و روانشناختی و نبود هیچگونه عامل تهدید کننده زندگی، انتظار زندگی و میل به زندگی می تواند برابر باشد. ولی در تجربه واقعی، با گذر زمان و افزایش سن و تغییر شرایط جسمانی و عوامل متعدد دیگر، انتظار زندگی ممکن است کاهش یابد و میل به زندگی به نظر طولانی تراز انتظار زندگی درنظرگرفته شود.
من مفهوم مرگ را در کودکی با مرگ جوجه هایی که نگه میداشتم؛آدمهایی که فوت میکردند و می شنیدم؛ بخشی از فرهنگ مذهبیمان که توجه ویژه به مرگ انسانها دارد ومناسک بسیاری مرتبط با یادبود بزرگان مذهبی در آن وجود دارد و جنگ و تصاویر دلخراش آن از تلویزیون شناختم و تجربه کردم. اما تجربه مرگ به عنوان فقدانی که بر من تاثیرگذار باشد را در نوجوانی با مرگهای متعددی که پشت سر هم در اقوام نزدیک رخ داد درک کردم .به گمانم همین تجارب فردی و فرهنگی و رویارویی های مکرربا مرگ، در مرگ اندیشی دهه سوم زندگی من تاثیر گذار بوده است.
حالا سالهاست که بیشتر به زندگی فکر میکنم نه مرگ.برایم مرگ، تجربه ناگزیر و حتمی است در آن لحظه که تجربه زندگی در این فرم به پایان میرسد.شاید تا همین قدر را میتوانم با اطمینان بگویم و نه بیشتر. فقط می دانم که سالهاست مرگ برایم دوشادوش زندگی است و انگار سایه در سایه ی زندگی راه می رود.سالهاست که مرگ دیگر نه صرفا دریچه ای به جهان دیگر، نه آغازی برای هرآنچه وعده اش داده شده است، که یک تجربه محتمل در هر لحظه از زندگی می تواند باشد؛ در هر لحظه که بودنم به این شکل که در حال تجربه کردنش هستم، پایان بپذیرد.
با این توضیح یعنی همین حالا آماده مردن هستم. پذیرفته ام که مثل زندگی که بخشی از آن خارج از اختیار من است، مرگ هم رخ دادنش فقط به من بستگی ندارد و ممکن است بسیاری از عوامل و حوادث منجر به پایان زندگی شود که در زمانی نامعلوم رخ خواهد داد.اما زندگی را دوست دارم و تا زمانی که توانایی ادراک جهان از من سلب نشده، مایلم زندگی کنم و زندگی را تجربه کنم و اگر توانستم برای جهان پیرامونم مفید و اثرگذار باشم و تازمانی زنده باشم که زندگیم با کیفیت باشد و زنده بودنم رنجی برای دیگران نباشد.
انتظار زندگی رادر دو بخش انتهایی طیفش تصور میکنم که شاید پارادوکسیکال باشد. برای خودم حد ماکسیمم ممکن برای زندگی درحالت باکیفیت را درنظر میگیرم اما همیشه گوشه چشمی هم دارم که هیچ قطعیتی در میان نیست و این را پذیرفته ام و از آن برای یادآوری تجربه کردن لحظه لحظه زندگی کمک می گیرم.
ونهایتا به نظرم گفتگو در مورد مرگ موضوعی برای هر فضای گفتگوی بین فردی نیست.چه بسا طرح موضوع مرگ در گفتگو برای بسیاری از افراد که هنوز از فکر کردن به مرگ واهمه دارند، احساس خوشایندی نباشد و ترجیح بدهند در چنین گفتگویی مشارکت نداشته باشند و برای بسیاری مقوله ای شخصی تلقی شود.شخصا در گفتگو با دوستان صمیمی ام درمورد آن صحبت میکنم .
به نظرم نگرش ما نسبت به مقولات مرتبط با مرگ به نحوی بیانگر طرز نگاه ما به زندگی است و اندیشیدن به آن سازنده است.در طول زمان شکل می گیرد و در آینده هم ممکن است تغییر کند.