فعل ۸۰: Install
Install به معنای نصب کردن برای ما لغت غریبهای نیست. شاید بتوان گفت که به یک فعل فارسی تبدیل شده است! خیلی از ما میگوییم که «وایبر» را روی گوشیات، اینستال کردهای؟ یا اینکه: «باید ویندوز لپ تاپم را دوباره نصب کنم».
در درس حاضر در ادامه بررسی فهرست نود فعل پرکاربرد انگلیسی برای مدیران به این فعل و کلمات همخانواده آن می پردازیم:
Install
Installation
نمایش کامل این مطلب برای کاربران آزاد متمم انجام میشود. ثبت نام به عنوان کاربر آزاد متمم، سریع و رایگان است و کافی است برای خودتان نام کاربری و رمز عبور تعریف کنید:
ثبت نام نمونه درسهای کاربرآزاد
این لغت به معنای قسط در شرایط پرداخت به کار میرود:
The purchase price is paid in installments
قیمت خرید، به صورت قسطی پرداخت میگردد.
You can pay for this product, in monthly installments
شما میتوانید قیمت این محصول را به صورت اقساط ماهیانه بپردازید.
معمولاً اگر تعداد دفعات پرداخت زیاد بوده و مبلغ پرداخت همیشه یکسان باشد از لغت Installment استفاده میشود. اما اگر پرداخت به تعداد مراحل کم (یا تعداد قطعات نابرابر) تقسیم شود از Partial Payment (پرداخت بخش به بخش) استفاده میشود.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری یادگیری زبان انگلیسی به شما پیشنهاد میکند:
- افعال پرکاربرد زبان انگلیسی | فعل های انگلیسی پرکاربرد برای مدیران
- فعل ۱: Leave
- فعل ۲: Provide
- فعل ۳: Stand
- فعل ۴: Include
- فعل ۵: Spend
- فعل ۶: Lead
- فعل ۷: Process
- فعل ۸: Consider
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Buy
- فعل ۱۰: Send
- فعل ۱۱: Expect
- فعل ۱۲: Fall
- فعل ۱۳: Reach
- فعل ۱۴: Suggest
- فعل ۱۵: Raise
- فعل ۱۶: Sell
- فعل ۱۷: Require
- فعل ۱۹: Return
- فعل ۱۸: Decide
- فعل ۲۰: Develop
- فعل ۲۱: Receive
- فعل ۲۲: Join
- فعل ۲۳: Produce
- فعل ۲۴: Choose
- فعل ۲۵: Increase
- فعل ۲۶: Obtain
- فعل ۲۷: Plan
- فعل ۲۸: Accept
- فعل ۲۹: Compare
- فعل ۳۰: Reduce
- فعل ۳۱: Remove
- فعل ۳۲: Establish
- فعل ۳۳: Avoid
- فعل ۳۴: Respond
- فعل ۳۵: Maintain
- فعل ۳۶: Employ
- فعل ۳۷: Structure
- فعل ۳۸: Manage
- فعل ۳۹: Treat
- فعل ۴۱: Improve
- فعل ۴۰: Mention
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Prevent
- افعال پرکاربرد انگلیسی | admit
- فعل ۴۴: Encourage
- فعل ۴۵: Complete
- فعل ۴۶: Refuse
- فعل ۴۷: Deliver
- فعل ۴۸: Count
- فعل ۴۹: Refer
- فعل ۵۰: Own
- فعل ۵۱: Ignore
- فعل ۵۲: Predict
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Prefer | ترجیح دادن، اولویت قائل شدن، برتر دانستن
- فعل ۵۴: Measure
- فعل ۵۵: Influence
- فعل ۵۶: Lack
- فعل ۵۷: Propose
- فعل ۵۸: Charge
- فعل ۵۹: Promise
- فعل ۶۰: Extend
- فعل ۶۱: Remind
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Participate
- فعل ۶۳: Organize
- فعل ۶۴: Contrast
- فعل ۶۵: Estimate
- فعل ۶۶: Confirm
- فعل ۶۷: Fix
- فعل ۶۸: Afford
- فعل ۶۹: Complain
- فعل ۷۰: Describe
- فعل ۷۱: Divide
- فعل ۷۲: Invest
- فعل ۷۳: Succeed
- فعل ۷۴: Reject
- فعل ۷۵: Convince
- فعل ۷۶: Lower
- فعل ۷۷: Approve
- فعل ۷۸: Purchase
- فعل ۷۹: Inform
- فعل ۸۰: Install
- فعل ۸۱: Advise
- فعل ۸۲: Schedule
- فعل ۸۳: dismiss
- فعل ۸۴: Split
- فعل ۸۵: Distribute
- فعل ۸۶: Fund
- فعل ۸۷: Anticipate
- فعل ۸۸: Recruit
- فعل ۸۹: Resign
- فعل ۹۰ | Cancel | آیا دربارهٔ کنسل کردن هم نکتهٔ تازهای وجود دارد؟
- فعل ۹۱: Exchange
- فعل ۹۲: Persist
- فعل ۹۳: Discount
- فعل ۹۴: Authorize
- فعل ۹۵: Concern
- فعل ۹۶: Invoice
- فعل ۹۷: Verify
- فعل ۹۸: Advertise
- فعل ۹۹: Dispatch
- فعل ۱۰۰: Owe
- فعل ۱۰۱: Lengthen
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Retain
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Evaluate
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Acquire