پیامهای منفی کلامی و غیرکلامی در مذاکره
بسیار پیش میآید که در گفتگو و مذاکره با دوست یا همکار یا مدیر خود، پیامهای کلامی و غیرکلامی منفی دریافت کنیم. به این جملات توجه کنید:
– شما واقعاً یک مدیر بی لیاقت هستید
– من کسی را به پستی تو ندیدهام! (ممکن است در هر مذاکرهای شنیده شود!)
– تو یک کارمند ناتوان و ضعیف هستی که من فقط از روی ترحم اخراجت نمیکنم و حقوقت را میدهم.
به احتمال زیاد، هیچیک از جملات فوق، با همان شدت و حدتی که گفته میشوند، واقعیت ندارند. اما تنشهای گفتگو و مذاکره، میتواند به سادگی انسانها را به استفاده از چنین جملاتی، ترغیب کند. به عنوان مثال جملهی نخست (مدیر بیلیاقت) ممکن است پس از یک جلسهی مذاکره سخت و پرتنش که کارمند در آن تصمیم به استعفا میگیرد، شنیده شود. ما در مواجهه با چنین پیامهایی، چهار راهکار داریم:
راهکار اول – سرزنش خود: بعضی از ما، در چنین شرایطی، به سرعت انتقاد طرف مقابل را میپذیریم. این روش ممکن است در کوتاه مدت، باعث شود که تنش در مذاکره کاهش پیدا کند. اما شخصی که دائماً از این روش استفاده میکند، عملاً عزت نفس خود را از دست میدهد. شاید در کوتاه مدت، افرادی که به سادگی، پیامهای منفی دیگران را دریافت و درونی میکنند، انسانهایی آرام، منطقی، پخته و مسلط بر عواطف و احساسات خود به نظر برسند، اما هزینههای این فرسایش درونی، در بلندمدت به شکلهای مختلف بروز کرده و موجب آزار خود فرد و اطرافیان میشود.
معمولاً گفتگوی درونی که در چنین راهکاری به ذهن خطور میکند جملاتی شبیه اینهاست: نباید رفتاری میکردم که دیگران احساس کنند آدم پستی هستم. یا اینکه: چقدر بد است که انسان به خاطر خرج خودش و خانواده اش مجبور باشه جایی کار کنه که نیازی بهش ندارند. یا اینکه: میدانستم که من برای مدیریت چنین مجموعه ای توانمند نیستم. کاش در همان سمت قبلی مانده بودم…
راهکار دوم – سرزنش طرف مقابل: این راه حل هم، طرفداران زیادی دارد. کافی است تمام سرزنشها را به طرف مقابل بازگردانیم و مرتبط کنیم: اگر من بی لیاقت هستم، تو چقدر بدبختی که برای چنین مدیر بی لیاقتی ۵ سال کار کردی! کسی رو به پستی من ندیدی؟ از دوستانت تا حالا پرسیدی که چه نظری راجع به خودت دارند؟ من رو اخراج کنید؟ از روی ترحم؟ این منم که از روی ترحم اینجا موندم و نمیگذارم کارهاتون زمین بمونه…
این نوع مواجهه، به جای «درونریزی احساسات»، آنها را بروز میدهد. معمولاً این نوع برخورد در کوتاه مدت، بسیار هیجان انگیز و لذتبخش است. به دلیل اینکه فرد گوینده، احساس انتقام گرفتن خود را ارضاء کرده و خشم خود را نیز تا حد امکان، بر روی طرف مقابل تخلیه میکند. اما بدیهی است که در بلندمدت، استفاده از این نوع برخورد، جدا از اینکه فضای گفتگوها و مذاکره را مسموم میکند، الگوی گفتار و رفتار تهاجمی را نیز در فرد گوینده تثبیت و تقویت میکند که در بلندمدت، میتواند به ضرر روابط فرد و همینطور موجب بروز تنش در مذاکره ها و گفتگوها باشد.
راهکار سوم – توجه به نیازها و رفتارهای خودمان: میتوانیم با خودمان فکر کنیم که کدام نیازها و خواستهها و رفتارها این قضاوت را در طرف مقابل ایجاد کرده. حتی اگر فکر کنیم که طرف مقابل خودش هم میداند که اتهامی که مطرح میکند صحت ندارد، به هر حال این واقعیت وجود دارد که از میان اتهامهای مختلف، این اتهام برای او سادهتر قابل تصور بوده است. ممکن است من با خود بگویم: همان زمانی که تصمیم گرفتم فلان همکار را – که از طرف آقای … توصیه شده بود – به رغم میل باطنی اخراج نکنم، میدانستم و پذیرفته بودم که ممکن است به «بی لیاقتی» متهم شوم. یا اینکه: به هر حال، آن روز که تصمیم گرفتم این رابطهی طولانی را قطع کنم، میدانستم برای خودم و طرف مقابلم هزینههایی دارد و با توجه به طولانی بودن سابقهی این دوستی و ارتباط، یکی از این هزینهها، متهم شدن به «بی توجهی»، «بی اخلاقی»، «پستی» و … است.
راهکار چهارم – توجه به نیازهای طرف مقابل: کدام نیاز باعث شده که طرف مقابل چنین پیامی را برای من ارسال کند؟ اگر کارمند من میگوید تو یک مدیر بی لیاقت هستی، ممکن است یکی از نیازهای زیر باعث این موضع گیری باشد:
– کارمند من، طی مدت طولانی، خشم انباشت شدهای دارد که به دهها گفتگو و تنش قبلی بر میگردد. او امروز، احساس میکند آخرین فرصتی است که من را میبیند و نیاز دارد خشم جمع شده طی سالهای اخیر را در چند جمله تخلیه کند. حاصل این فشار زمانی و روانی، این شکل از بیان نیاز بوده است.
– کارمند من، در حال اخراج شدن است. او میداند که عملکردش قوی نبوده و احساس خوبی ندارد. نیاز دارد که بخشی از مسئولیت وضعیت موجود را متوجه من کند تا احساس امنیت ذهنی بیشتری داشته باشد. پس این صرفاً یک مکانیزم دفاعی است.
– کارمند من، میخواهد بیرون برای همکارانش، از رفتار شجاعانه و جسورانهای که در جلسه با من داشته صحبت کند و این جمله را بارها و بارها نقل کند. او نیازمند یک گفتگوی کاملاً تهاجمی است.
در ارتباطات و مذاکره، ما به دو راهکار اول بیشتر از راهکار سوم و چهارم توجه میکنیم. اما همانطور که بر اساس توضیحات بالا شفاف و واضح است، راهکارهای سوم و چهارم، مسیر بهتری را برای ادامهی گفتگو فراهم میکنند. در نوشتههای آتی سری مذاکره، در مورد اینکه هر یک از این راهکارها، باید به چه رفتارها و گفتگوهایی منتهی شوند بیشتر صحبت میکنیم.
پی نوشت: این مفاهیم، از نوشتههای مارشال روزنبرگ در کتاب ارتباط بدون خشونت، اقتباس شدهاند. نوشتهها و افکار مارشال روزنبرگ، یکی از پایههای اصلی سری ارتباطات و زبان زندگی در طرح متمم است.
تمرین:
در مورد دو جملهی بعدی (اتهام پست بودن و اتهام یک کارمند بیخاصیت بودن) بر اساس راهکار سوم و چهارم، چه توصیفات و تحلیلهایی به ذهن شما میرسد؟ در مورد راهکار چهارم تلاش کنید احساس همدلی در تحلیل و نگرش شما وجود داشته باشد…
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری اصول و فنون مذاکره به شما پیشنهاد میکند:
- اصول و فنون مذاکره | دوره آموزش مذاکره و تکنیکهای مذاکره حرفه ای
- دغدغهی اصالت در مذاکره | آیا مذاکره من را از خود واقعیام دور نمیکند؟
- پیشنهاد سرفصل برای دوره آموزش اصول و فنون مذاکره
- مذاکره تجاری | مهارتهای ضروری برای یک مذاکره کننده حرفه ای
- قوانین مرتبه دو در مذاکره | چگونه فشار ذهنی خود را کاهش میدهید؟
- اصول مذاکره | چند توصیه برای مذاکره موفق | چگونه مذاکره کنیم؟
- مذاکره با خود | چرا با خودمان مذاکره میکنیم؟
- نکتهای دربارهی یاد گرفتن یک مهارت | والتر هاگن
- مراحل مذاکره | فرایند مذاکره در قالب هفت مرحله
- مدل ذهنی مذاکره کننده | باورها، ارزشها و قضاوتها
- انواع مذاکره | مذاکره تلفیقی در مقابل مذاکره توزیعی
- تعریف مذاکره برد برد (برنده – برنده) چیست؟
- چند استراتژی برای نزدیکتر شدن به توافق برد برد
- برنامه ریزی برای مذاکره | چک لیست گام به گام
- منافع و مواضع در مذاکره (+ برداشتهای رایج و اشتباه در مورد آنها)
- انواع منافع در مذاکره
- تعارض منافع به چه معناست؟ | مرور چند مثال از تضاد منافع
- نقطه شروع مذاکره
- نقطه ترک مذاکره | چه زمانی جلسه مذاکره را ترک کنیم؟
- اولتیماتوم چیست؟ | بازی اولتیماتوم در مذاکره
- مهارت های مذاکره | در چه شرایطی مذاکره و چانه زنی مناسب نیست؟
- تفاوت مذاکره و مناظره در چیست؟
- تعریف امتیاز چیست و امتیازها در مذاکره چگونه طبقه بندی میشوند؟
- قوانین امتیازدهی در مذاکره | امتیاز دادن در مذاکرات چه اصولی دارد؟
- تاکتیک های مذاکره | خرد کردن امتیازها
- تاکتیک های مذاکره | بمباران اطلاعاتی طرف مقابل
- تاکتیک های مذاکره | پیش شرط در مذاکره
- تکنیک های مذاکره | با پیشنهادهای خیلی تند و سرسختانه چه میکنید؟
- استراتژی کالباسی در مذاکره
- چند سوال کلیدی در مذاکره کسب و کارها (مذاکره های بین سازمانی)
- مذاکره گروهی | مرور چند نکته برای مذاکره های گروهی موفق
- برنامه ریزی برای مذاکره – ذی نفعان مذاکره چه کسانی هستند؟
- نقش آلترناتیوها و BATNA (بتنا) در برنامه ریزی برای مذاکره – اگر به نتیجه نرسیدیم…
- برنامه ریزی برای مذاکره | فهرست موضوعات مورد بحث در مذاکره
- اسلایدها و خبرنامه سمینار مذاکره
- انواع خشونت در رابطه با دیگران
- چگونه نه بگوییم؟ مهارت نه گفتن
- کسی که با او مذاکره میکنم دیوانه است!
- نحوه شروع مذاکره | چه کسی گفتگو را آغاز کند؟
- پیامهای منفی کلامی و غیرکلامی در مذاکره
- تسلط بر کلمات و اهمیت آن در مذاکره
- مهارت گفتگو | افراد را از مسئله جدا کنید
- در مذاکره خودمان را زیادی زیرک نشان ندهیم
- تاکتیک های مذاکره | مهارت سکوت کردن در مذاکره
- تکنیک «پرش از روی درخواست» در مذاکره
- تکنیک های مذاکره | خودتان را بیدلیل در برابر دیگران متعهد نکنید
- تکنیک های مذاکره | مدیریت آخرین لحظات در مذاکره را فراموش نکنید
- تکنیک های مذاکره | مقدمه چینی و برچسب گذاری
- تکنیک های مذاکره | پیشنهادهای دارای مهلت محدود
- تکنیک های مذاکره | تاتولوژی در مذاکره و گفتگوها چه کاربردی دارد؟
- اهمیت انتخاب دقیق کلمات در نگارش قراردادها و توافق نامهها
- مکانیزم های دفاعی و کارکرد آنها در مذاکره
- شش اشتباه که میتوانند به بن بست در مذاکره منتهی شوند
- تکنیک گریت (GRIT) | کاهش تنش و خروج از بن بست در مذاکره
- مذاکره و نقش داستان گویی در آن (۱)
- آیا در مذاکره و تدوین قرارداد، به مذاکره مجدد فکر میکنید؟
- منابع قدرت در مذاکره و سازمان
- کتاب هاردبال | همیشه باید مسئول کره را بشناسید!
- هدیه دادن در مذاکره
- جنبه های پنهان مذاکره: ذهن شلوغ و اثر آن بر قدرت تصمیم گیری در مذاکره
- مذاکره حقوق | تعیین حقوق و درخواست افزایش حقوق
- دیدگاه گیری | آیا میتوانید مسئله را از نگاه دیگران ببینید؟
- نقش فرهنگ در مذاکره | فرهنگ چگونه بر روند مذاکره تأثیر میگذارد؟
- انواع قراردادهای تجاری و نحوه تنظیم آنها
- قرارداد لیسانس چیست؟ تحت لیسانس بودن به چه معناست؟
- رویالتی چیست و چگونه پرداخت میشود؟
- مذاکره قرارداد فرنچایز
- مذاکره توافق نامه های سطح خدمات | مفاد توافق نامه SLA چیست؟
- فیلم سمینار آموزشی مذاکره و زبان بدن | محمدرضا شعبانعلی
- فهرستی از بهترین کتابهای مذاکره در سطح بین المللی
- کتاب اصول و فنون مذاکره راجر فیشر و ویلیام یوری
- آیا سطح تنش در مذاکره را به خوبی ارزیابی میکنید؟
- لی تامپسون | مدل ذهنی و بایدها و نبایدهای مذاکره
- کتاب مذاکره لوییکی و ساندرز
- کتاب مذاکره برای کسب سود | ریچارد شل
- منابع تکمیلی | فایل صوتی آموزش اصول و استراتژی های مذاکره
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا جاهد
با سلام
بنده یک تجربه شخصی دارم که شاید مطرح کردنش خالی از لطف نباشد. پیشاپیش از اطاله کلام عذرخواهی میکنم.
اولین سرپرستیم را در یک واحد فنی در سن 27 سالگی گرفته بودم و تقریبا سعی بر آن داشتم که ضمن کنترل همه جانبه اوضاع، دست از پا خطا نکنم. سخت مطالعه میکردم تا نظراتم طبق استاندارها و رویه ها و مدارک باشد.
گروه های مختلفی بودند که زیر نظرم فعال بودند و کمابیش بدون مشکل دو سه ماهی را پیش رفته بودم. در این میان یک از تکنسین ها که جزو قدیمیهای مجموعه بود و سن و سالی داشت، همیشه سعی بر این داشت که بگوید برای پیشبرد کارهایش نیازی به سرپرستی من ندارد. من نیز همیشه احتیاطهای لازم را داشتم تا حریمها نشکنند.
تا اینکه در یکی از مراحل کار، متوجه شدم وی بدون توجه به مدارک و استانداردها سعی در اجرای کار دارد. یکی دوبار تذکر غیر صریح دادم تا اینکه یک روز صراحتا کارش را تعطیل کردم در حالی که میدانستم برایم هزینه بر خواهد بود.
پیشبینیم درست بود. وی از تذکر من برآشفت و شروع به داد و بیداد کرد بطوریکه همه گروههای کاری را متوجه خود کند. بدون اینکه بخواهد، تا جایی پیش رفت که برای خودش نیز مسجل شد که با این مشاجره دیگر قطعا رفتنیست و جایی در گروه من ندارد.
من تجربه موضوعی مثل اینرا نداشتم و برایم تصمیم گیری در ثانیه ها واقعا سخت بود. با این وجود با خودم گفتم اگر نتوانی این مشاجره را بدرستی مدیریت کنی، حتی با اخراج نفر خاطی هم، بازنده خواهی بود.
سرم را پایین انداختم و بدون اینکه کلامی بگویم، با آرامش خاصی شروع به قدم زدن در یک خط 4-5 متری کردم. تا 20-30 ثانیه ای در سکوت گذشت. همه ساکت بودند تا عکس العمل مرا ببینند. خیلی آرامم و بدون استرس شروع به صحبت کردم. روبه نفر مشاجره گر کرده گفتم: شما از بهترین و منظم ترین نفرات این مجموعه طی سه ماه گذشته بوده اید. بگونه ای که هیچ تذکری از من دریافت نکرده بودید. ولی در دو سه روز گذشته رویه کار شما عوض شده است و مشاجره امروزتان نیز با رفتار سه ماهه شما نمیخواند. من مطمئنم مشکلی خارج از کار برایتان پیش آمده که شما را عصبی کرده است. اگر کمکی از دست من برآید مثل یک برادر میتوانید روی من حساب کنید.
جملاتم تمام نشده بود که پیرمرد بغضش گرفت و شروع به عذرخواهی کرد و توضیح داد که واقعا این چند روز مشکلات عدیده ای در خانواده اش داشته. همان جا عنوان کرد که چه اندازه از اخراج شدن میترسیده است. بنده نیز در حد توانم کمکش کردم و رفتارش را نادیده گرفتم.
طی سه سالی که سرپرست آن مجموعه بودم، همین یک برخورد موفق خیلی از مسایل را حل کرد و در عین اقتداری که داشتم، با کمترین استرس مجموعه را کنترل میکردم.
از آن سالها حدود 15 سال میگذرد و بنده این روش را بارها در رده های مختلف مدیریتی آزموده ام و جواب هم گرفته ام. البته غیر از برخورد باآدمهای خودشیفته!