نقش «طرح جایگزین یا Plan B» در برنامه ریزی
این بار هم میخواهیم به سبک همیشه در دعوت به گفتگو، جملهای را انتخاب کنیم و دربارهاش به بحث بنشینیم.
جملههایی که انتخاب میکنیم، بر اساس مطالعه و تحقیقات علمی مطرح نشدهاند؛ بلکه صرفاً برخاسته از تجربهی گوینده هستند. بنابراین نمیتوان به صورت مطلق و قطعی، دربارهی درست بودن یا نادرست بودن آنها سخن گفت.
هدف ما از طرح این جملهها آن است که بهانهای برای طرح تجربههای دوستان متممی فراهم کنیم و فرصتی شکل بگیرد که به واسطهی آن، بتوانیم از مسیر زندگی خود، شکستها و دستاوردهایمان سخن بگوییم.
جملهای که این بار انتخاب کردهایم از هارولد کونتز (Harold Koontz) است. کسی که معمولاً با کتاب مرجعی که دربارهی مدیریت عمومی نوشته شناخته میشود (Management: A Global Perspective).
احتمالاً بلافاصله پس از خواندن جملهی هارولد کونتز، به یاد عبارت معروف Plan B میافتید. عبارتی که به تدریج جای خود را حتی در زبان فارسی هم باز کرده است.
پیام کونتز مشخص است: «چنان دلبستهی یک طرح یا برنامه نشوید که طرح و برنامههای جایگزین را فراموش کنید. همیشه همزمان با پیگیری طرح و برنامهی پیش رو، باید یک آلترناتیو و انتخاب جایگزین هم در آستین داشته باشید تا به محض برخورد با یک مانع، بتوانید مسیر خود را تغییر داده و اصلاح کنید.»
اما مسئله اینجاست که همه، با جملهی کونتز موافق نیستند و برخی، عکس آن را توصیه میکنند.
شاید معروفترین نمونه در این زمینه، سخنرانی آرنولد شواتزنگر باشد که در آن میگوید: «من از Plan B نفرت دارم» و توضیح میدهد که به محض اینکه به Plan B فکر میکنید، ایمان و اعتقاد و باور و انرژی خود را به Plan A از دست میدهید و شانس موفقیت شما در طرح اولتان کاهش پیدا میکند (+).
در واقع، عدهای معتقدند با فکر کردن به شکست طرح الف و آماده کردن طرح ب، احتمال شکست طرح الف را بالا بردهاید.
این اختلافنظر، مسئلهی کوچکی نیست و میتواند در زندگی شخصی، کسب و کار و برنامهریزیهای کلان زندگی ما تأثیر بگذارد. بنابراین، فرصت مناسبی است تا دربارهی این دو دیدگاه متعارض فکر کنیم و ببینیم که تجربهی ما، کدامیک را تأیید میکند.
همچنین به این فکر کنیم که آیا واقعاً این دو دیدگاه، خلاف یکدیگرند؟ یا میشود در برخی جنبههای زندگی به Plan B فکر کرد و در برخی جنبههای دیگر، Plan B را به دست فراموشی سپرد.
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری انگیزش-و-هیجان به شما پیشنهاد میکند:
- مدیریت انگیزه چیست؟ انگیزش و هیجان، چگونه زندگی ما را میسازند؟
- تعریف انگیزه چیست؟ پنج سوال اصلی در انگیزش
- برنامه ریزی برای برنامه ریزی (Plan to Plan)
- علف های هرز در زمین برنامه ریزی شما
- برنامه ریزی و چالش اقدامهای رها شده و ناتمام
- مانع اصلی در رسیدن به خواسته ها
- نقش «طرح جایگزین یا Plan B» در برنامه ریزی
- تنبیه خود | آیا شما هم گاهی خودتان را تنبیه و مجازات میکنید؟
- رفتارشناسی | رفتارگرایی در روانشناسی | روانشناسی رفتارگرا
- شرطی سازی کلاسیک – هنوز هم باید آن را جدی بگیریم
- تقویت مثبت و مثالهای آن
- تقویت منفی و مثالهای آن
- انگیزه و بی انگیزگی در نگاه رفتارگراها چگونه تعریف میشود؟
- دوپامین چیست؟ درباره متهم اصلی پرونده لذت و اعتیاد!
- افسانه سیزیف | بی انگیزگی ناشی از انجام کارهای پوچ
- اثر آیکیا | دلبستگی به آنچه خود ساختهایم
- معرفی ماتریس عوامل انگیزشی دیوید فوربس
- چه چیزی انگیزه سفر را ایجاد کرده است؟
- مفهوم خود و خود انگاره (Self-concept): رابطه شما با خودتان چگونه است؟
- آنچه شما دربارهی خودتان میدانید
- رابطه هویت و انگیزه
- فهرستی که میتواند به ایجاد انگیزه در شما کمک کند
- امنیت به عنوان یک انگیزه
- چرا امنیت روانی خود را از دست میدهیم؟
- امنیت روانی به عنوان یک انگیزه پایه در بازاریابی و فروش
- تبدیل انتقام و ترس به انگیزه برای موفقیت
- درباره کارهایی که دوستشان نداریم
- معرفی کتاب The Science of Why: «دانشِ چراها» یا «علم علتها»
- دیوید مک کللند – نظریه پرداز انگیزش، پیشرفت و موفقیت
- کتاب اثر مرکب | دارن هاردی | خلاصه کتاب و نقد کتاب اثر مرکب
- کتاب پاداش | کتابی دربارهی انگیزش از دن اریلی
- کتاب انگیزش و هیجان مارشال ریو
- جان واتسون | پدر روانشناسی رفتارگرا
- آلبرت بندورا و نظریه یادگیری اجتماعی
- لئون فستینگر
- فرمول موفقیت چیست؟ افراد موفق چگونه به موفقیت میرسند؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : طاهره خباری
در برنامهریزی وقتی ما هدفی رو برای خودمون تعیین کردیم، باید مسیرهای رسیدن به اون هدف رو مشخص کنیم. در این مرحله اصالت با «رسیدن به هدف» هستش و اینجاست که بهنظرم حرف آقای هارولد کونتز کاملاً درسته.
مهمه که ما وقتی در مسیر رسیدن به هدفی قرار میگیریم، اگر دیدیم اون مسیر ما رو به نتیجه و هدف دلخواه نمیرسونه، اون مسیر رو تغییر بدیم یا کنار بگذاریم و ادامهی راه رسیدن به هدف رو در مسیر اصلاح شده یا مسیر جدید طی کنیم.
به عنوان یک فرض، اگر من هدف «نویسنده شدن» رو برای خودم انتخاب کردم، مسیرهایی هم برای رسیدن به این هدف وجود داره؛ مثلاً:
- در کلاسهای نویسندگی (حضوری یا آنلاین) ثبت نام کنم؛
- خودم توی خونه تمرین کنم و هر روز متنهای ۱۰۰۰ کلمهای بنویسم؛
- کتابهای زیادی بخونم و از طریق خوندن نوشتههای دیگران و تقلید از اونها نویسندگی رو یاد بگیرم؛
- و ...
در اینجا راههایی که به ذهنم میرسه رو مشخص میکنم و شروع میکنم. ولی وقتی دیدم مسیرِ انتخابی منو به هدفم نمیرسونه و یا با شاخصهای ارزیابی و معیارهای مد نظر فاصلهی زیادی داره، باید مسیر دیگری رو انتخاب کنم.
اینجاست که حرف هارولد کونتز به نظرم کاملاً صحیح و بهجاست. چون اگر من مسیر دیگهای رو برای رسیدن به هدفم از پیش مشخص نکرده باشم، فکر میکنم که کلاً شکست خوردهام و آدم ناموفقی در نویسندگی هستم. این در حالیست که راهها و برنامههای ممکنِ دیگری وجود داشته ولی من از پیش به اونها فکر نکردم.
با توجه به این توضیحات، با حرف شواتزنگر، در این مرحله موافقم نیستم. اگر منظور شواتزنگر از Plan A و Plan B مسیرهای رسیدن به یک هدف باشه، بهنظرم فکر کردن به اونها شاید موجب شکست یکی از پلنها بشه ولی ما رو در بهسرانجام رسوندن و رسیدن به یک هدف کمک میکنه.
مهم اینه که من به کمک طرحها یا برنامهها به هدفم برسم. حالا اینکه اون طرح یا برنامهی مشخص کدومه، اهمیتی نداره.
یک مثال بارز حرفم، یادگیری زبان انگلیسی است. اگر یادگیری زبان انگلیسی رو به عنوان هدف انتخاب کنیم، راههای متعددی برای رسیدن به این هدف وجود داره و دلیلی نداره که من خودم رو مقید به یه برنامه بکنم و به برنامههای دیگه فکر نکنم. هر کسی به فراخور نیازها و استعدادها و وقت و انرژی و منابعی که داره، راههایی رو برای رسیدن به این هدف انتخاب میکنه.
از طرفی دیگر، در یکجایی با حرف شواتزنگر موافقم.
مثلاً برای همین یادگیری زبان انگلیسی، ما یه برنامهای رو مشخص میکنیم و شاخصها و معیارهایی هم برای ارزیابی یادگیریمون میگذاریم.
تا زمانی که ما به اون شاخصها و معیارها دست پیدا نکردیم، باید وفادارانه اون برنامه رو پیگیری کنیم. یعنی تمام تلاشم رو بکنم از برنامهریزی که انجام دادم، بیشترین نتیجه رو بگیرم.
اما اگر نتایج با اون چیزی که انتظار داشتم تطابق نداشت، زمانِ اصلاح و تغییر برنامه یا حتی کنار گذاشتن اون برنامه و انتخاب برنامهای دیگر فرا رسیده است.