فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقهای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و همچنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشتهایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعهی درسهای پایهی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درسهای دیگر قرار دهیم.
همچنین تلاش شده با مرور مثالهای مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزهی فکری، شفافتر گردد.
این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعهی درسهای تفکر سیستمی را آغاز نکردهاند و میخواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.
نقشه راه یادگیری تفکر سیستمیدر فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفتهاند:
چرا تفکر سیستمی از درسهای پایهی متمم محسوب میشود؟
سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.
تفکر سیستمی در سیستمهای اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر
نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش میدهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، میتوانید نسخهی با کیفیتتر را مشاهده کنید:
این فایل صوتی سیدقیقهای رامیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی
سایر فایلهای مربوط به رادیو متمم را میتوانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.
در صورتی که به آموزش شنیداری علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه فایلهای صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکلگیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و میکوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثالها – از مثالهای کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آنچه به شکل متنی در درسهای متمم آمده مشترک است.
برای مشاهدهی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها
- تفکر سیستمی به زبان ساده
- فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- راسل اکاف (راسل ایکاف) | تدوینگر تفکر سیستمی
- کتاب تفکر سیستمی (مدیریت آشوب و پیچیدگی) | جمشید قراچه داغی
- کتاب تفکر سیستمی | چگونه جزوه تفکر سیستمی دنلا مدوز به کتاب تبدیل شد؟
- لودویگ فون برتالانفی | نویسندهٔ کتاب نظریه عمومی سیستمها
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- سیستم باز چیست؟ | ویژگیهای سیستم باز و چند مثال
- چگونه میتوان بهترین خودرو جهان را ساخت؟ | دام بهینه سازی جزئی
- رویکرد سیستمی در یک جمله | توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستمها | وقتی سیستم در برابر سیاستگذار مقاومت میکند
- رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- هم پایانی در سیستمها | برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مدل کوه یخ در تفکر سیستمی | آیا به تفاوت رویداد و روند توجه دارید؟
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای | زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟ | به علتهای نزدیک قانع نشویم
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- بازخورد در مدیریت | هر نظر، نقد یا پیامی بازخورد نیست
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا | کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- نیازمندان دوردست | فاصلهٔ فیزیکی چه تأثیری بر وظایف اخلاقی میگذارد؟
- آلاینده های محیطی | مفهوم «آلاینده» و «محیط» را گستردهتر ببینیم
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- جنگ با گنجشکها | هزینهٔ نادیده گرفتن پیچیدگیهای سیستمی
- مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- بدهی ما به آینده | عمری به اندازهٔ عمر همهٔ انسانها
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- پارادوکس ایکاروس | همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- سواری رایگان | پسورد اینترنت همسایهام را میدانم!
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- تجربه ذهنی | مشارکت در درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهها
- ضررهای سیگار | سنگینترین حکم خسارت در تاریخ دادگاههای جهان
- اثر گلخانه ای | گرمایش زمین چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
- نباید چنین میشد | دربارهٔ متناسب نبودن علت و معلول!
- نگرش سیستمی (مرور و جمعبندی) | به روایت راسل اکاف
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- کتاب «دربارهٔ سیستمهای هدفمند» | راسل اکاف
- اتاق خبر | درس تفکر سیستمی
- پروژه پایانی تفکر سیستمی
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی محمدرضا شعبانعلی
- کارنامه شما در درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حجت زندی
به نام خدا
با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
داستان کوتاه آموزنده تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟
موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
با سپاس
سلام و درود خدمت دوستان
من بعد از گوش دادن به این فایل صوتی، به یاد کتاب فروپاشی اثر آقای جارد دیموند افتادم(Collapse,Jared Diamond). آقای دیموند در این کتاب از تمدن ها و مللی صحبت میکنند که عوامل مختلفی مانند: طبیعت، فرهنگ و… باعث فروپاشی شان شده است. با دقیق تر شدن در گفته های ایشان می توان فهمید که همه این عوامل به نوعی با تفکر سیستمی در ارتباط هستند. ازین رو تفکر سیستمی در سطوح بالاتری برای اجتماع و سازمان لازم است.
با شنیدن فایل صوتی مثالی یادم اومد شاید مفید باشه:
در اطراف دریاچه ای آب شیرین ۷ آبادی وجود داشت که تنها راه امرار معاش آنها صید از دریاچه بود برای بقا شورای ۷ آبادی محدودیتهائی برای صید ماهی گذاشته بودن. اما بجز انسانها گونه ای مرغ دریایی صورتی رنگ ، به نام مرغ دریائی مارتین هم از ماهی های دریاچه تغذیه می کردند که تعدادشون هم خیلی زیاد بود .
یه روز شورای آبادیها به نتیجه می رسند که چرا قسمت زیادی از روزی خودمونو بدیم مرغهای دریائی بخورن لذا برای جسد مرغای مارتین جایزه تعین میکنن و خیلی سریع اون منطقه از مرغهای مارتین عاری میشه.
در کمال تعجب میبینن که یواش یواش سطح آب دریاچه پائین میره و به مرور زمان فضای سبز اطراف دریاچه هم رو به خشکی میزاره.
از همه مهمتر با وجودیکه هنوز محدودیتهای صید رو برنداشتن ، میزان ماهیهای دریاچه هم در حال کم شدنه !
بعد از کلی تحقیقات متوجه نکات زیر میشن :
– آب دریاچه از زیر تامین میشده نه از آبهای سطحی ؛ به این شکل که سطح کف دریاچه از جلبک هائی با برگهای پهن پوشیده شده و آب از سوراخهائی که ریشه های این جلبکها در بستر دریاچه ایجاد کردن به سمت بالا میاد و برگهای این جلبکها مثل شیر خود کار عمل میکنن ، یعنی اجازه میدن آب به سمت بالا حرکت کنه ؛ ولی نمیزارن آب به سمت پائین برگرده و چون تمام بستر دریاچه از جلبکها پوشیده بوده، آب دریاچه بر نمی گشته پائین.
مرغای مارتین وقتی روی دریاچه پرواز می کردن ، فضولاتشون تو آب می ریخته و جلبکها رو تغذیه می کرده ووقتی دیگه نبودن کم کم جلبکها تنک شدن و آب از فاصله بین برگها و سپس ریشه هاشون پائین رفته بود.
– درضمن قبلا که ماهیها در بستر رودخانه تخم ریزی می کردن ، تمام تخمهاشون به ثمر می نشست اما الان مقدار زیادی از تخمها همراه آب به پائین می رفتن و فرصت حیات پیدا نمی کردن .
– پوشش گیاهی هم با خاطر پائین رفتن آب و فقدان فضولات مرغهای مارتین تنک شده بودن
خلاصه شورای آبادی چند جفت مرغ مارتین از جاهای دیگه تهیه میکنن و بعد از مدتی با زاد ولدشون دوباره حیات در اون منطقه به حالت طبیعی بر می گرده.
یکی از دلایل این واقعه میتونه نداشتن نگاه همه جانبه (کل نگر) و دیدن فقط بخشی از سیستم باشه.
مثال مار کبری من رو یاد دلار ۴۲۰۰ تومانی انداخت
زمانی که دلار داشت سر به فلک می کشید یکهو در تلویزیون اعلام شد دلار ۴۲۰۰ تومان هر کس نیاز دارد بیاید بگیرد
بعد مردم به اسم واردات کالاهای اساسی دلار ۴۲۰۰ تومانی رو گرفتند و در بازار تا بالای ۱۵۰۰۰ تومان فروختند و یا کالاهایی را وارد کردند که اساسی نبود و صرفا سود داشت و قیمت فروششون هم براساس دلار آزاد بود نه دلار ۴۲۰۰ تومانی
بعدش دولت اعتراف کرد که دلار ۴۲۰۰ تومانی اشتباه بود و باعث شد منابع ارزی کشور تلف شود
همه این ها ناشی از نداشتن تفکر سیستمی بود
از توضیحاتی که شنیدم به نظرم اومد که تفکر سیستمی مثل یک راهبرد میمونه
چیزی که باید توی هر بخش از زندگیمون اون رو داشته باشیم و بهش عمل کنیم
چه بسا خیلی از موارد رو می دونیم و عمل نمی کنیم!
نقشه خوبی برای پیشرفت در زندگی هست.
با سلام
پس از تجربه هاى مختلف در شرکتها و سازمانهاى خصوصی ، نیمه خصوصی و دولتى دریافتم که میزان تفکر سیستمى رابطه مستقیمى با فرهنگ سازمانی اون شرکت دارد.
در جائیکه اعتقاد آدمها به تفکر سیستمى در پایین ترین سطح خود قرار دارد و آموزش پذیرى آنها نیز محدود به ارتقای حقوق و دستمزد میشود
وضع قوانین و ضرورت رعایت قانون میتونه شرایط توهم تفکر سیستمى داشتن را فراهم نماید.
باتشکر
بزرگی میگفت: خوشبختی مثل یک تلفن هست.اگه فقط ما اونو داشته باشیم و دیگران نداشته باشند نمیشه ازش استفاده کرد
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
اثر مارکبری من را یاد بحث عدم قطعیت از کتاب مارک منسن انداخت.
مارک منسن ابتدا میاد از ذهن انسان میگوید و اینکه ذهن انسان چقدر میتواند خطاکار باشد برای مثال در آزمایشی دستگاهی با سه چراغ تنظیم شده بود که در زمان هایی بعضی از آنها روشن میشدند از داوطلبان خواسته شد تا الگوی روشن شدن این چراغ ها را پیدا کنند.
هر کسی که این چراغ ها را میدید برداشتی متفاوتی میکرد مثلا شخصی میگفت وقتی دستم را میگذارم روی بینی ام یکی از آنها روشن میشود یکی میگفت وقتی میپرم هوا یکی از آنها روشن میشود و …
اما واقعیت این بود که این چراغ ها تصادفی روشن و خاموش میشدند. در این آزمایش فهمیده شد ذهن انسان تمایل زیادی برای پیدا کردن دلیل دارد. هرچند شاید هیچ دلیلی نباشد اما ذهن انسان برای آن چیزی پیدا میکند.
اثر مار کبری نشان از قاطعیت مردمان اون زمان را داشت. آنها مطمئن بودند که میدانند. اما بحث عدم قطعیت میگوید لزوما اون طوری که تو فکر میکنی درست نیست.
تفکر سیستمی هم از نگاه من یعنی همین. یعنی در هر شرایطی به ذهنت بگوی صبر کند و کمی دقیق تر فکر کند و اینقدر دنبال دلایل عجیب و غریب که به انها مطمئن باشد نرود.
با توجه به موضوعات مطرح شده نظیر؛ بقا و سلامت خودمان را در بقا و سلامت سیستم جستجو کنیم، توجه بیشتر به اثرات بلند مدت کارها و تصمیم ها و دیگر موضوعات پرمحتوای که در این پادکست شنیدیم، حس می کنم تفکر سیستمی ایفاگر نقش اساسی در مدیریت اثر، حرفهای گری و حتی در اخلاقیات فردی و فرهنگ شهروندی می باشد. و در واقع تهداب و زیربنای آنها را تشکیل می دهد.
تفکر سیستمی رو با مثالی بیان می کنم: به تعدادی از افراد نهالی میدن تا بکارن و زمین رو تبدیل به باغی کنن و هر فرد نزد خوش اینگونه فکر می کنه که اگر من این نهال رو نکارم هیچ کس متوجه نمیشه و هیچ اتفاقی نمی افته و درنهایت متوجه میشیم که هیچ کس نهالی نکاشت و زمین تبدیل به کویری بی آب و علف شد.
من همیشه حتی توی سن کم و دوران دبستان متوجه این ضعف می شدم. و الان به این نتیجه رسیدم علاوه بر تاثیر خانواده ها روی شکل نگرفتن تفکر سیستمی در دوران کودکی، مدرسه و سیستم آموزشی هم نقش پر رنگی داره. اگه دقت کنیم میبینیم که کار تیمی و هدف تیمی توی مدرسه خیلی کم بهش توجه میشه و خیلی تاکید دارن که با سیستم هایی مثل تعیین شاگرد اول بچه ها رو فرد محور بار بیارن.
به نظرم یکی از قسمت های جالب فایل صوتی، توهم خود باهوشتر پنداری و مثال تغییر لاین در ترافیک بود.
اما با توجه به نظرات برخی از دوستان، در رابطه با به کارگیری و اجرای تفکر سیستمی، شاید تفکیک مسئله به دو قسمت کمک کننده باشه؛
۱) حالتی که همه اعضای جامعه از این نوع تفکر استفاده کنند و منافع جمعی یا سیستم را به منافع خود ترجیح بدهند. هرچند این رسیدن به این حالت به نوعی رسیدن به یک آرمان شهر است اما باید قبول کنیم هیچ کس به تنهایی قادر به انجام آن نیست و در بهترین حالت میتواند در سطح خانواده یا یک جمع کوچک عمل کند.
(پس زیاد فکر خودتون را ناراحت اجرا نشدن تفکر سیستمی در جامعه نکنید!)
۲) حالتی که در تصمیم گیری های خود در زندگی شخصی ، کاری و … از این نوع تفکر (با تأکید بر قسمت داشتن دید جامع و تصمیم گیری بر اساس در نظر گرفتن تمام جوانب یک مسئله) استفاده کنیم. در این صورت به راحتی میتوان از مزایای تفکر سیستمی استفاده کرد.
موفق باشید…
حکایتی در مثنوی معنوی مولوی وجود داره که بهنظرم با مفهوم دیدن اثرات بلندمدت تصمیمها در تفکر سیستمی همخوانی داره.
من توضیحات مربوط به این حکایت رو از کتاب داستانهای مثنوی (جلد ۲) نوشتهی محمد محمدی اشتهاردی نقل میکنم:
قاطری با شتری درددل میکرد و میگفت: ای رفیق! هرگز بهرو درنمیافتی، ولی:
من همی افتم برو در هر دمی / خواه در خشکی و خواه اندر نَمی
این سبب را بازگو با من ز چیست؟ / تا بدانم من که چون باید بزیست
شتر جواب داد: چون چشم من از چشم تو روشنتر است و در بلندی واقع شده است، پس در هنگام راه رفتن، فراز و نشیب راه را در نظر میگیرم و با این بینش وسیع، قدم به جلو مینهم. این است که هرگز بررو نمیافتم. من دهها قدم جلوتر خود را میبینم، در حالی که تو بیش از دو سه قدم جلو خود را نمیبینی، تو دانهی جلو پا را میبینی نه دام چند قدمی را:
هر قدم من از سر بینش نهم / از عِثار و اوفتادن وارهم
تو ببینی پیش خود یک دو سه گام / دانه بینی و نبینی رنج دام
[عِثار یعنی: لغزش]
کُل شعر رو میتونید از اینجا بخونید: حکایت قاطر و شتر
***
بهنظرم میشه چشم روشنتر رو به داشتن تفکر سیستمی تعبیر کرد و بینش وسیع را همان دیدن افق بلندمدت دانست. دانه را اهداف کوتاهمدت و دام را هم مسائلی که در افق کوتاهمدت قابل رویت نیستن در نظر گرفت.
البته تفسیرهای دیگهای هم میشه از این شعر مولوی داشت و مواردی که من بهش اشاره کردم، صرفاً برداشتهای اولیهای هست که از خوندن این شعر به ذهنم رسید.
اثر مار کبرا اشاره شده در فایل صوتی بهخوبی این رو نشون میداد که تفکر سیستمی برخلاف دینامیک سیستم نیازِ تمامی افراد هست. چه آن کسی که در سطح کلان تصمیمگیری میکند و چه آن کسی که جامعهی هدف آن تصمیمگیری بهشمار میآید. نبود تفکر سیستمی در هر کدوم یکی از این دو سمت (یا حتی هر دو سمت) باعث میشه تا تصمیمها به نتایج مورد نظر ختم نشه و مشکلات دیگهای بهوجود بیاد.
ممنون از محمدرضای عزیز بابت این فایل صوتی ارزشمند .. البته که باید بارها و بارها گوش بدم و بیشتر و بهتر در موردش فکر کنم.
اما واقعا تفکر سیستمی چقدر مهمه و من چقدر از نیود این تفکر ضربه خوردم.
تو شرکت ما همیشه اینطور بود که همه فکر میکردن حق با اونهاست و اونها نابغه ان و متاسفانه همین باعث شکست شرکت شد ..
بعد از گوش دادن به این فایل یاد پاسخ کلیشه ای خیلی از افراد وقتی بهشون می گن چرا مثلا از لاین اضطراری اتوبان سواستفاده می کنی(منافع خودت رو به منافع سیستم ترجیح می دی) افتادم.
این پاسخ اینجوریه که همه این کار رو می کنن و اگه من نکنم متضرر می شم. قسمت بد قضیه اینه که حق دارند و در سیستم فاسد و جایی که همه به دنبال منافع فردی هستند داشتن تفکر سیستمی ممکنه ما رو متضرر کنه. البته به نظر من برای میزان عدم رعایت جمع و متضرر شدن ما در هر سیستم باید آستانه ای وجود داشته باشه.
این قضیه من رو یاد گیم تئوری هم می ندازه جایی که تقلب کردن ممکنه باعث منفعت ما و ضرر یکی دیگه بشه ولی اگر همه منصفانه بازی کنند سود جمعی بیشتر خواهد شد.
فکر می کنم برای اصلاح سیستم های خراب مثل فرهنگ رانندگی باید راه حل های هوشمندانه ای وجود داشته باشه مثل جریمه، فرهنگ سازی با تحریک وجدان مردم و …
یه مورد عجیب هم که از اصلاح شدن به ذهنم می رسه وضعیت سوار شدن مردم به مترو هستش، یادمه هشت سال پیش سوار شدن به و پیاده شدن از واگن های مترو خیلی سخت تر بود. بعد از چند سال استفاده نکردن از مترو وقتی جدیدا دوباره گذرم به مترو افتاد دیدم که مردم مثل گذشته رفتار نمی کنند و اول کنار می ایستند تا افراد داخل واگن پیاده بشن بعد سوار می شن و اگر هم کسی رعایت نکنه رفتار بقیه تبعیت کردن از این قانون رو بهش دیکته می کنه. نمی دونم چه عاملی باعث تغییر رفتار مردم شده ولی به نظرم بررسی کردنش باید جالب و آموزنده باشه.
با سلام . اینقدر از این دست موارد و مسایل در جامعه زیاد دیده میشه که گوش کردن به این فایل صوتی بقول اون همکار آقای شعبانعلی، ما رو دچار خضوع شخصیت میکنه :)
درود
حدود یک ساعت داشتم فکر می کردم برای کامنت و یه طومار هم نوشته بودم که بخاطر قطع شدن اینترنت به باد رفت!
به هر حال، حداقل باعث شد که به این سوال فکر کنم که آیا اجزای سیستم مقصرند یا سیستم و گردانندههای آن و کریستالهای زیادی طی این تفکر به هم چسبیدند.
قسمت ابتدایی پیامم به این شکل بود:
به نظرم سیستمی سالم و کارآمد است که:
۱) گردانندگان سیستم، دارای تفکر سیستمی باشند تا سیستمی برقرار کنند که در راستای تامین منافع خود، منافع اجزا را نیز تامین کند.
۲) اجزای سیستم تفکر سیستمی داشته باشند تا بدانند با تامین منافع سیستم، منافع خودشان نیز تامین میشود.
اگر مورد اول برقرار باشد، دومی هم برقرار میشود. امکان ندارد اولی نباشد و دومی باشد. ( جز معدود اجزایی که با هدف اصلاح سیستم از خود گذشتگی میکنند )
سپاس.
“تفکر سیستمی” که کلمهی اول اون با تفکر شروع میشه خیلی خیلی مهمه. یعنی خیلی از افراد در سازمان با این کلمهی اول بیگانه هستند چه برسه به این که یه سیستمی هم به انتهای اون اضافه بشه!!
افراد مختلف دائما درحال انجام دادن کار هستند و یه تسکی که به عهدهشون گذاشته شده رو با وجود مشکلاتی که هست جلو میبرن.
مثلن شرکتی که یکی دو ساله راه افتاده و هنوز واحد اچ آر نداره و هر ماه تعداد زیادی آدم استخدام میکنه. هر فرد که روز اول وارد مجموعه میشه تا یه هفته نمیدونه چی به چیه، چی کجاس کی چی کار میکنه چه شرح وظایفی داره و … خود اون فردی که تازه استخدام شده کلی اذیت میشه، تمام اطرافیان رو اذیت میکنه کلی طول میکشه که مدیر اون واحد کمکم به صورت اقتضایی مسائل رو بگه و کلی دردسر ایجاد میشه هر کی جدید میاد…
حالا این کارکنان و مدیران مستقیم حاضرن هر بار هر نفر جدید میاد این همه درد و رنج رو تحمل کنن اما دور هم جمع نشن و یه آیین نامه یه بار برای همیشه ننویسن… اصلن فکر نمیکنن که چجور میشه کارها رو راحتتر کردن و شورتکاتها رو بررسی نمیکنن. بجاش تا دلتون بخواد کار میکنن، دریغ از این که ۱۰ دقیقه کار رو بزارن کنار ببینن چطور میشه برای این سلسله کارها که کند و با مشکلات جلو میره چه فرایند و رویهای میشه چید که روون و بدون درد مسیر طی بشه.
در این مثالی که بالا گفته شد یک بار آیین نامه تهیه میشه که قوانین عمومی شرکت چیه، مرخصیها چطوره، پاسخگویی به بالا دست و هم ردیف چطوریه، تسکها از چه کانالی میاد و روز اول معرفی فرد به سایر همکاران و …
یه شرکت پره از این دست کارهای اضافی که به دلیل فکر نکردن برای سیستماتیک کردن کارها، کلی انرژی و منابع هدر میره.
چیزی که دراین فایل صوتی برایم جدید بود و توجهم را جلب کرد تفاوت قایل شدن بین تفکر سیستمی و دینامیک سیستم ها بود. من همیشه به این شکل به رابطه این دو نگاه می کردم که لازم و ملزوم یکدیگرند و دانستن هر کدام بدون دانستن دیگری سود چندانی ندارد، ولی بعد از گوش دادن این فایل و مقداری تفکر به این نتیجه رسیدم که دینامیک سیستم ها و نمودار های علت و معلول ابزار پیاده سازی تفکر سیستمی در فرایند تصمیم گیری منطقی هستند و دانستن مفاهیم و آموزه های تفکر سیستمی خود به خود شهود ما را کامل تر می کنند و جهان بینی ما را بهبود می بخشند.
با شروع تفکر سیستمی این کلام از مارتین نیمولر جلوی چشمانم رژه می رود
اول به سراغ کمونیست ها آمدند
سکوت کردم چون کمونیست نبود
بعد به سراغ سوسیالیست ها آمدند
سکوت کردم چون سوسیالیست نبودم
بعد به سراغ یهودی ها آمدند
سکوت کردم چون یهودی نبودم
به سراغ خودم که آمدند
دیگر کسی نبود که به اعتراض برآید
به نظر من تفکر سیستمی معنای دیگر اتحاد نوع بشر است که اگر این اتحاد نبود حتی هیچ جامعه ای تشکیل نمی شد و در انسان اولیه هم همین تفکر سیستمی و با هم بودن باعث بقای بشر شد.
تفکر سیستمی = بقای بشر
تفکر سیستمی = مدرنیته و پیشرفت بشر
و فرق جهان سوم و کشورهای پیشرفته در تفکر سیستمی است.
با سلام
وقتی داشتم تفکر سیستمی شروع میکردم میگفتم نکنه جذابیتی برای من نداشته باشه و منو خسته و زده بکنه
اما با دیدن فیلم بالانس و بعد گوش دادن به این فایل صوتی زیبا که از اهمیت این طرز فکر بود مطمئن شدم علاوه بر این جز موضوعات مورد علاقه منه که از پر اهمیت ترین های اون هم هست
این خود بزرگ بینی و این به اصطلاح زرنگی که زیاد دور نرویم به شهر های کشور خودمان نگاه کنیم و میبینیم این طرز فکر قالب شده بر عموم مردم نتیجه اون اینه که بدترین پسرفت ها رو دقیقا همون شهر با مردمان زرنگش داشته
نکته ای جالب برای خودم و شاید برای شما متممیای عزیز
وقتی به یادداشت برداری های خودم نگاه کردم دقیقا شبیه نقشه ذهنی که خود متمم ارائه داده به نظر من این از تبعات یادگیری خوب مهارت یادگیری بوده است
حتما این مهارت فرا بگیرید پشیمان نخواهید شد
ممنون