فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقهای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و همچنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشتهایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعهی درسهای پایهی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درسهای دیگر قرار دهیم.
همچنین تلاش شده با مرور مثالهای مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزهی فکری، شفافتر گردد.
این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعهی درسهای تفکر سیستمی را آغاز نکردهاند و میخواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.
نقشه راه یادگیری تفکر سیستمیدر فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفتهاند:
چرا تفکر سیستمی از درسهای پایهی متمم محسوب میشود؟
سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.
تفکر سیستمی در سیستمهای اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر
نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش میدهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، میتوانید نسخهی با کیفیتتر را مشاهده کنید:
این فایل صوتی سیدقیقهای رامیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی
سایر فایلهای مربوط به رادیو متمم را میتوانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.
در صورتی که به آموزش شنیداری علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه فایلهای صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکلگیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و میکوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثالها – از مثالهای کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آنچه به شکل متنی در درسهای متمم آمده مشترک است.
برای مشاهدهی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها
- تفکر سیستمی به زبان ساده
- فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- راسل اکاف (راسل ایکاف) | تدوینگر تفکر سیستمی
- کتاب تفکر سیستمی (مدیریت آشوب و پیچیدگی) | جمشید قراچه داغی
- کتاب تفکر سیستمی | چگونه جزوه تفکر سیستمی دنلا مدوز به کتاب تبدیل شد؟
- لودویگ فون برتالانفی | نویسندهٔ کتاب نظریه عمومی سیستمها
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- سیستم باز چیست؟ | ویژگیهای سیستم باز و چند مثال
- چگونه میتوان بهترین خودرو جهان را ساخت؟ | دام بهینه سازی جزئی
- رویکرد سیستمی در یک جمله | توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستمها | وقتی سیستم در برابر سیاستگذار مقاومت میکند
- رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- هم پایانی در سیستمها | برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مدل کوه یخ در تفکر سیستمی | آیا به تفاوت رویداد و روند توجه دارید؟
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای | زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟ | به علتهای نزدیک قانع نشویم
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- بازخورد در مدیریت | هر نظر، نقد یا پیامی بازخورد نیست
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا | کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- نیازمندان دوردست | فاصلهٔ فیزیکی چه تأثیری بر وظایف اخلاقی میگذارد؟
- آلاینده های محیطی | مفهوم «آلاینده» و «محیط» را گستردهتر ببینیم
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- جنگ با گنجشکها | هزینهٔ نادیده گرفتن پیچیدگیهای سیستمی
- مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- بدهی ما به آینده | عمری به اندازهٔ عمر همهٔ انسانها
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- پارادوکس ایکاروس | همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- سواری رایگان | پسورد اینترنت همسایهام را میدانم!
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- تجربه ذهنی | مشارکت در درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهها
- ضررهای سیگار | سنگینترین حکم خسارت در تاریخ دادگاههای جهان
- اثر گلخانه ای | گرمایش زمین چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
- نباید چنین میشد | دربارهٔ متناسب نبودن علت و معلول!
- نگرش سیستمی (مرور و جمعبندی) | به روایت راسل اکاف
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- کتاب «دربارهٔ سیستمهای هدفمند» | راسل اکاف
- اتاق خبر | درس تفکر سیستمی
- پروژه پایانی تفکر سیستمی
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی محمدرضا شعبانعلی
- کارنامه شما در درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حجت زندی
به نام خدا
با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
داستان کوتاه آموزنده تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟
موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
با سپاس
صرف نگرش به اجزاء یک سیستم اهمیت ندارد. اینکه فرد بتواند روابط علت و معلولی بین اجزا را درک کند. اهمیت بالاتر پیدا میکند. به عنوان مثال اگر فرد درک کند خروجی عملکرد او بروی سایر اجزای سیستم اثر میگذارد. و سپس در نهایت تاثیر منفی بروی خود فرد دارد. قطعا نگاه دقیق تری به انتخاب تصمیم خود بگیریم.
سلام
این فایل من رو یاد ضرب المثلی انداخت که نمیدانم چینی یا ژاپنی است اما در فضای مجازی زیاد دست به دست میشه
وضرب المثل معروف خودمان که:
تخم مرغ دزد شتر دزد میشود
و ان دزد زبان مادرش را پای دار کند که هیچگاه اورا منع نکرده بود
نبود تفکر سیستمی در سازمانی که من درش کار میکنم به وضوح قابل مشاهدهاس. این بینش سطحی و عدم آینده نگری، روزانه باعث هدر رفت بسیاری از منابع انسانی و مالی این سازمان میشه. به عنوان مثال در این سازمان تا اتفاقی نیفتاده به فکر پیش بینی و ارائه راهکار برای اون موضوع خاص نمیافتن و وقتی هم اون موضوع رخ داد با اقدامات سطحی سریعا سعی در از بین بردن عوارض کرده و با پاک کردن صورت مسئله طوری وانمود میکنن که اصلن اتفاقی رخ نداده
به لحاظ شخصی این فایل باعث شد من به خیلی از کارهام فکر کنم و دیدم که در اغلب موارد من فقط بهره خودم و نهایتا خانوادم رو در تصمیم گیریهام دخیل دونستم و مطلقا به فکر جامعهای که درش زندگی میکنم نبودم و جالب اینجاست که در بسیاری از موارد نبود فرهنگ رو علت بروز مشکلی خاص در جامعه دونستم اما خودم هم اون فرهنگ خاص رو جاهایی رعایت نکردم (بیشتر هر جا که منفعتی برام داشته) و به نظرم باید این نوع از تفکر رو یاد بگیرم و به بچههام هم یاد بدم حتی اگر تاثیری در جهت رشد و پیشرفت جامعهام نداشته باشم.
متاسفانه در جامعه ما افرادی که این نوع از تفکر رو دارن خیلی کم پیشرفت میکنن و در خیلی از جاها به حقشون نمیرسن چون نمیتونن روابط رو بر ضوابط ترجیح بِدن و حتی اگر هم در معدود مواردی به حق و جایگاهشون برسن نمیتونن و یا به عبارت بهتر نمیذارن که از اون جایگاه در جهت تعالی جامعه استفاده کنن
ممنون محمدرضا که من را یاد همسایه مان انداختی !
نتیجه:
اگر راه حلهایی از قبل برای مسائلی در نظر گرفته شده، و افراد از این راه حلها برای نفع شخصی و بمنظور رفع سایر مشکلاتشان استفاده کنند ، نمونه ای از نداشتن تفکر سیستمی است.
سلام
گوش کردن به این فایل صوتی برای من خیلی جالب بود از چند منظر:
۱) من فکر می کردم که این که ما فکر می کنیم ما خیلی باهوشیم خیلی خوب است و در اصل اصلا خوب نیست و در واقع نوعی سم است که شاید جلوی رشد پیشرفت های ما را بگیرد.
۲) بسیاری از کارهایی که ما در زندگی به نوعی از روی عادت و با یک تفکر سطحی انجام می دهیم په تبعات گسترده ای می تواند بر سیستم بگذارد.
۳) بسیاری از مسایل به خصوص در مسایل تخصصی و هم چنین در دین وجود دارد که شاید در نگاه اول بسیار خنده دار باشد ولی یک سیستم و فکر قوی در نگاه سیستمی پشت آن است.
گوش کردن به این فایل صوتی من را ناخودآگاه به یاد چند ضرب المثل انداخت که به نظر من کاملا مغایر با تفکر سیستمی است و از جامعه ای برخاسته که تفکر سیستمی در آن جایی ندارد بنابراین همین نگاه و نداشتن تفکر سیستمی باعت شده این تفکر در قالب داستان و ضرب المثل دوباره خود را در همین جامعه بازتولید کند.
۱٫ خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
۲٫ گلیم خود را از آب کشیدن
۳٫ دیگی که برای من نجوشه، می خام سر سگ توش بجوشه.
۴٫ نان به نرخ روز خوردن
و امثال این ها و جالب است در همین جامعه و فرهنگ باز ضرب المثل های داریم مثل
۱٫ هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی
۲٫ چاه نکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
و … و به نظر این نشان می ده که چقدر در خود سیستم جامعه تناقض وجود داره و نتوانسته به یک دید جامعی برسه.
ادبیات یک ملت آیینه فرهنگی همان ملت است و اندبشه ی یک ملت را منعکس می کند.
اول اینکه شاید یکی از دلایل اصلی بوجود آمدن متمم بر اساس این تفکر باشد که محمدرضا و همکارانش تصمیم می گیرند به جای تلاش برای هدایت کسب و کارها که به علت محدودیت های عالم ماده، جامعه هدفشان بسیار محدود می باشد، تلاش کنند افراد بیشتری چون خودشان تربیت کنند. چون یه محمدرضا(نوعی) نهایتش چیکار می تونه بکنه؟ اما ۱۰ تا و ۱۰۰ تا و ۱۰۰۰ تا چون محمدرضا (بصورت تابعی نمایی و نه خطی) بسیار توانمندتر و تاثیر گذارتر خواهند بود.
دوم اینکه بحث مهمی که گاهی تفکر سیستمی را تحت تاثیر قرار می دهد رفتار بقیه جامعه در بی توجهی به منافع سیستم است که بسیار آزار دهنده و راه زن امید آدمی در اصلاح سیستم است. اما یادمان باشد با همین تفکر کردن سیستمی و ترجیح منافع سیستم بر منافع فردی، واضح است که به مرور باقی جامعه نیز تحت تاثیر این نوع تفکر قرار گرفته و قدم به قدم در مسیر بهبود و پیشرفت به پیش می رود.
چیزی که من از این فایل صوتی یاد گرفتم این بود داره به ما میگه بیشتر مشکلات ما ریشه ی هستن مثلا اون فردی که داره افراد رو از غرق شدن نجات میاد در صورتی یه فردی دیوانه داره مردم رو می ندازه تو آب ودر مثال دوم راجب مار کبری با یه سیاست کاملا غلط داره مبارزه میکنن با مارها..
مثال اگر باغ میوه اگر محصول نمیده یا محصولاتش به ثمر نمیرسه باید یه محصول دیگه کاشت ..یه ضرب المثل است میگه هر موقع جلو ضرر رو بگیری سود کردی
الان که این موضوع رو خوندم یاد آخرین تجربه اب که تو این زمینه داشتم افتادم.
من تو یه شرکت توسعه صنایع غذایی کار میکنم که همین اواخر یک شعبه جدید راه اندازی کرده.
دو هفته اولی که شعبه راه اندازی شد، تمام منطقه حوالی شعبه پر شد از تبلیغات و بیلبورد و خیلی از مشتریها برای سفارش و دریافت غذاشون از طریق دلیوری تماس گرفتند اما شرکت هنوز هیچ راننده ای برای دلیوری شعبه استخدام نکرده بود.
نتیجه این کارشون هم باعث ریزش کلی از مشتری ها شد ….
با گوش دادن به فایل صوتی تفکر سیستم دو مورد در ذهن من تداعی شد، اولی بحث دوراندیشی و دومی بحث فداکاری یا بهتر در اولیت قرار دادن سیستم.
در مورد بحث دوراندیشی یا حتی عمقی نگاه کردن به مسائل این نتیجه بدست می اید که نتیجه انی و کوتاه مدت اعمال دیده نشود و در حالت وسیع تر تنها نتیجه و اثر اعمال بر خود شخص دیده نشود بلکه بر مجموعه که فرد عضوی از ان هست نیز دیده شود.
در مورد دیگر که تا حدودی از دیدگاه اول هم ناشی می شود، بحث دیدن و پیش بینی اعمال بر سایر افراد و کل مجموعه و ترجیح دادن نتیجه کل به منافع شخصی است، زیرا اگر فرد به این نتیجه برسد که سیستم از عمل او منتفع می شود و با توجه به اینکه خود را جزئی از سیستم می داند، منافع سیستم را بر منافع خود ارجح می داند و در وهله اول فقط منافع خود را در نظر نمی گیرد.
در تفکر سیستمی و با مثال “تاثیر مار کبری ” بیشتر متوجه شدم که اینده نگری، بررسی احتمالات و گذاشتن سوپاپ اطمینان چقدر میتواند در استراتژی که برای حل مسائل انتخاب میکنیم موثر باشد.
یاد گزارشات زلزله کرمانشاه اخیر افتادم که نداشتن تفکر سیستمی و آماه نبودن ستاد بحران چه هدررفت منابعی را به دنبال داشته است
در زلزله کرمانشاه افراد عادی و شاخص، گروه ها، موسسات و ارگان ها و نهادهای مسئول و غیرمسئول زیادی شرکت کردند و نابسامانی کمک ها و هماهنگ نبودن افراد مشکلات زیادی را برای مردم آسیب دیده کرمانشاه ایجاد کرد…
افراد زیادی به صرف اینکه پولی داشتند یا پولهایی جمع آوری کرده بودند وارد منطقه شدند و بدون هدف شروع به توزیع اقلام کردند ستاد بحران نتوانست گروه ها و مردم داوطلب را ساماندهی کند و تبعات زیادی برای مردم و منطقه ایجاد کرده که هر چقدر میگذرد بیشتر بروز پیدا میکند… با اینکه در زلزله بم نیز تجربه این نوع خدمت وجود داشت ولی مجددن شتابزده عمل شد و برنامه مدونی اعلام نشد
۱- با توجه به فقر منطقه خانواده های زیادی که در زلزله آسیب ندیدند به این منطقه مهاجرت کردند تا بتوانند سهم اندکی از منابع ارسالی عمده و خرد دریافت کنند و محاسبات را به هم ریختند و درگیری های زیادی ایجاد کردند
۲- تا روزهای زیادی بعد از اتفاق زلزله، خانواده هایی در روستاهای دورتر با سطح دسترسی پایین تر بلاتکلیف و بدون حداقل ها در سرما زندگی کردند ولی روستاهای نزدیک تر به شهر و یا نزدیک به مسیر عبور کمک ها به امکانات فراوانی دست پیدا کردند و منابع زیادی را به هدر دادند( عکس لباس های بلااستفاده و پخش زمین شده، انبوه نان های خشک شده و دور ریز در پشت چادرها، آب معدنی هایی که با وجود سیستم لوله کشی و آب شهری در توالت ها مورد استفاده قرار میگرفت و خانواده هایی که چندین برابر تعداد اعضای خانواده شان پتو و هیتر و کنسرو ذخیره کرده بودند و …)
۳- افرادی ویدیوها و یا ویس هایی را از مشکلات ضبط کردند و با نمایش آن در فضای مجازی برای یک فرد خاص طلب کمک کردند و سلبریتی ها هم دنبال آن افراد گشتند و بدون اینکه بخواهند مسئله کل آن منطقه حل شود به یک فرد کمک کردند ( چادر بردن برای پیرمرد کرمانشاهی توسط یکی از بازیگران، حمایت از دختری که در اثر کمک به خواهرش آسیب دید و در حال قطع نخاع بود و خیلی از مواردی که یک فرد شاخص و مطرح شد و به او توجه ویژه شد )
۴- بالابردن سطح توقع خانواده ها با ارسال کالاهای لوکس و یا غیرضروری که این افراد در زندگی شان استفاده نکرده اند ( انواع کنسروها، وسایل بهداشتی، برخی از لباس ها خارج از فرهنگ و قومیت آنها و …) که همه اینها در آینده باعث تغییرات فرهنگی در ان منطقه خواهد شد
همه اینها نمونه هایی از موارد تفکر غیرسیستمی هست که در یک پروژه خاص دچار آن شدیم…
با توجه به زندگی های احساسی و خودبینی های شایع در اکثریت ما، رد پای تفکر غیرسیستمی در اتفاقات و تصمیم گیری های روزمره به وفور قابل مشاهده است… (مغازه داران یا صاحبان خودرو و موتور سیکلت که معابر عمومی را جز ملک شخصیشان میدانند و در پیاده رو ها پارک و یا سد معبر میکنند، خانواده هایی که چون فاصله منزلشان تا سطل زباله عمومی کمی دور است زباله را در جلوی منزل همسایگان با استنباط زرنگی رها میکنند تا یک خیابان بالاتر نروند، مسافران تاکسی که دوست دارند در تاکسی راحت بنشینند و جای بقیه را تنگ میکنند ، عابرانی که دوست دارند از هر کجای خیابان که زودتر به کارشان میرسند رد شوند …) و صد البته که این خانه از پای بست ویران است و همه دنبال سفت چسبیدن کلاه خودمان هستیم…
یادم هست در شرکت مشکلی به اسم اینکه کی چه کاری رو انجام بده وجود داشت، شرح وظایف داشتیم و همه موارد که فلان ورودی رو فلان سمت باید انجام بده و خروجی به این صورت خواهد بود و کلی حرفهایی از این قبیل
بعد از مدتی که به نتیجه نرسیدیم برنامه واندر لیست رو درست کردیم و مدیر دفتر کارها رو تنظیم و ارجاع به واحد مربوطه میکرد،
چه اتفاقی افتاد؟ جالب بود ، بعد از یک هفته که همکارانم بصورت اساتید وار کارهایی که حوصلش رو نداشتن رو به همه دیگه ارجاع میدادن
بطور مثال در بخش تعمییرات ، اقای ایکس دستگاهی رو اورده بود که طبق برنامه شرکت بعد از بررسی توسط کارگاه باید قطعات احتمالی مورد نیاز رو واحد خرید با امضای حسابداری بخره
همه چیز خوب بود و عالی مگر آنجایی که دستگاه نیاز به قطعه ای خاص داشت و یا تعمییر شده بود و باید برمیگشت ، وظیفه اینها به عهده کارپرداز بود ،
کارپرداز اون روز کار رو ارجاع میکرد به بازاریاب ، بازاریاب به حسابدار و حسابدار به تعممیر کار ، همه هم راضی که بالاخره دستگاه ها درست و تحویل داده شده
فک کنم بتونین حدس بزنین بعد از یک ماه چه اتفاقی افتاد
بازاریاب هایی که بیکار نشسته در دفتر
کارپردازی که فقط طی میکشید
جسابداری که عصبانی از وضعیت پاس نشده مطالباتش
و از همه مهتر از تعمییرکارانی که ۸۰ درصد وقتشون رو در ترافیک برای تحویل کارها سپری میکردند
تفکر سیستم رو امروز شروع کردم ولی خیلی مشتاقم ببینم که در اخر چه روشی هست که تفکر سیستم رو پیدا سازی کنم درون شرکت ، خونه و کل محیط هایی که درونش دارم وقتم رو سپری میکنم
ممنون از متمم تا اینجای کار
شاید نتوان همیشه و همیشه و همیشه به صورت سیستمی تفکر کرد. شاید تفکر سیستمی برای ما هزینه دارد که ترجیح می دهیم سیستمی نیندیشیم. ولی قطعا در بلند مدت هزینه ی تفکر غیر سیستمی خیلی بیشتر خواهد بود.
ماجرای اثر مار کبری (Cobra Effect) و نداشتن تفکر سیستمی در جانب دولت حاکم و مردم مرا به یاد شعری از مارتین نیمولر انداخت؛
اول سراغ کمونیستها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ سوسیالیستها آمدند،
سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم.
بعد سراغ یهودیها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.
سلام خدمت دوستان
مطالبی که در فایل صوتی گفته شد دقیقا نیاز مبرم و اساسی جامعه کنونی ما و شاید به عبارتی جامعه انسانیست که به جد در تلاش برای نابودی خود کمر همت بسته اند.
تنها نکته ای که به نظر من میرسه این هست که پایه و اساس این نوع تفکر فداکاری مستمر و نه تحت تاثیر هیجانات و جو زدگیست به گونه ای که با تمرین در مسائل روزمره و جزئی زندگی به رفتار ناخودآگاه روزانه اجزای سیستم بدل بشه.
شاید کلمه فداکاری بار از خود گذشتگی و ایثار رو در ذهن تداعی بکنه و کلمه مناسبی نباشه اما واقعا کلمه مناسبتری به ذهنم نرسید.
این نوع فداکاری در حقیقت همراه با یک بار خودخواهانه و دگرخواهانه است.بدین منظور که هم در راستای حفظ حیات خودمون تلاش کردیم و هم در راستای بقای سیستم که در حقیقت بقای ما از اون ناشی میشه.
مانند رابطه انسان و طبیعت یا ماشین من و ترافیک ماشین ها.
یک نگاه در تفکر سیستمی به شدت برام جالب بود
اونم یک پارچه بودن سازمان بود، نمیشه برند و فروش رو به طور کامل تفکیک کرد
مشکلی که من داشتم (حالا نه خیلی حاد) این بود که یه مسئله ای تو روز برام پیش میومد و یه مثال از درس های متمم (یا روزنوشته ها) بود برام، اما این که مربوط به کدوم مبحث میشد یادم نمیومد
حتی بارها پیش اومد که مسئله ای رو با آموخته های اینجا حل کردم اما یادم نمیومد کدوم درس، ندونستن این رو ضعف میدونستم یکم، ولی الان این حس رو ندارم
مهم اینه سازمان یا کسب و کار جلو بره حالا چه راه حلی که استفاده کردم رو از کدوم درس یاد گرفتم اهمیت کمتری داره…
سلام به همه
از فایل صوتی خیلی ممنونم. نکات خیلی خوبی داره. این که بتونیم افق های دورتر رو ببینیم خیلی خوبه اگرچه که از سود کوتاه مدت دست کشیدن سخته، اما شاید بتونه در مقابل خیلی از ناراستی ها و کاستی ها کار درستی باشه.
اما مساله اینه که چقدر در مقابل رفتار سودجویانه مدیران و اراشد میشه از خود گذشتگی سیستمی داشت.
این خیلی مهمه که کی گام اول رو در درک این روش برمیداره، کارمندان جز یا مدیری که بخاطر افزایش ندادن حقوق از خیر مساله انگیزش میگذره.
به نظر من نداشتن تفکر سیستمی باعث خودخواهی و خود بزرگ بینی نیز می شود
تفکر سیستمی یعنی اینکه تو خودت را جز یک سیستم بدانی
هر حرکت کوچک تو در ایت سیستم باعث پیشرفت یا عقب افتادگی تو و سیستم میشود
همه افراد باید به یکدیگر کمک کنند تا سیستم و در نهایت تک تک افراد موفق شوند
بهتر است از تفکر سیستمی به عنوان فرهنگ سیستمی یاد کنیم و سعی بر آن کنیم که فرهنگ نگرش سیستمی را در جامعه حاکم کنیم. فرهنگ یعنی کاری را بدون دانستن دلیل آن انجام دادن و اگر ما در تفکر سیستمی فرهنگ داشته باشیم جامعه ای منسجم و رونده به سوی اهداف کلان مثبت خواهیم داشت.
سلام من دوباره از محیط سازمانی خودم حرف می زنم . سازمان یعنی مجموعه ای هماهنگ برای رسیدن به هدفی با استفاده از منابعی . ۱ _ ادارات مختلف سازمان من سعی دارند هرکدام نقش خود را پر اهمیت جلوه دهند. ۲ . در صورتیکه کاری باید انجام شود و وضیفه یک اداره است این اداره سایر ادارات جمع می کند تا بگوید که من جلسه تشکیل دادم و دارم کار می کنم در صورتیکه می تواند با یک یا دو اداره مرتبط کار را تعیف و انجام دهد ۳ ـ د ر جلسات کسانی که شرکت می کنند نه مطالعه کرده و امادگی ندارند و مشارکتی نیز ندارند. صورتجلسه ای بدون اینکه گام های انجام کار و زمان انجام و مسئول انجام مشخص باشد تنظیم می شود بعد مرتب بهم نامه می زنند که موضوع چی شد و کار پیش نمی رود. حتی در میان اشخاص یک اداره این موضوعات وجود دارد و میز به میز افکار و عملیات نا هما هنگ هستند.
۴ ـ حسابرسان و ناظران داخلی و خارجی سازمان نیز می نشینند و اگر اتفاقی افتاد و صدایی در آمد یا دستور خاصی صادر شد شروع می کنند به لشکر کشی تا مقصر را تنبیه کنند و تا رویدادی دیگر می نشینندو این سیکل معیوب ادامه دارد و نتیجه این است سازمانی با عمر نسبتا بالا که بتواند در سطح بین الملل جولان دهد کم توان می شود و خروجی مطلوبی ندارد.
به نظر بنده در صورتیکه شخص ، سازمان ، شرکت و کشوری بتواند این تفکر سیستمی را در روح خودش جاری کند اثرات عمیقی حتی در سطح وسیعی به دنبال خواهد داشت . ولی مهم نحوه نهادینه کردن این فکر و روحیه است که سایه آن دایم بر رفتار های سازمان باشد و در هر حرکتی کلیه اشخاص از خود بپرسند این موضوع در راستای رعایت کلیه ذینفعان موضوع است یا خیر و حتی کسانی که دچار ضرر و زیان می شوند. متشکرم. فایل آموزنده است.