فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقهای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و همچنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشتهایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعهی درسهای پایهی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درسهای دیگر قرار دهیم.
همچنین تلاش شده با مرور مثالهای مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزهی فکری، شفافتر گردد.
این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعهی درسهای تفکر سیستمی را آغاز نکردهاند و میخواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.
نقشه راه یادگیری تفکر سیستمیدر فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفتهاند:
چرا تفکر سیستمی از درسهای پایهی متمم محسوب میشود؟
سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.
تفکر سیستمی در سیستمهای اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر
نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش میدهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، میتوانید نسخهی با کیفیتتر را مشاهده کنید:
این فایل صوتی سیدقیقهای رامیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی
سایر فایلهای مربوط به رادیو متمم را میتوانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.
در صورتی که به آموزش شنیداری علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه فایلهای صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکلگیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و میکوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثالها – از مثالهای کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آنچه به شکل متنی در درسهای متمم آمده مشترک است.
برای مشاهدهی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها
- تفکر سیستمی به زبان ساده
- فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- راسل اکاف (راسل ایکاف) | تدوینگر تفکر سیستمی
- کتاب تفکر سیستمی (مدیریت آشوب و پیچیدگی) | جمشید قراچه داغی
- کتاب تفکر سیستمی | چگونه جزوه تفکر سیستمی دنلا مدوز به کتاب تبدیل شد؟
- لودویگ فون برتالانفی | نویسندهٔ کتاب نظریه عمومی سیستمها
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- سیستم باز چیست؟ | ویژگیهای سیستم باز و چند مثال
- چگونه میتوان بهترین خودرو جهان را ساخت؟ | دام بهینه سازی جزئی
- رویکرد سیستمی در یک جمله | توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستمها | وقتی سیستم در برابر سیاستگذار مقاومت میکند
- رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- هم پایانی در سیستمها | برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مدل کوه یخ در تفکر سیستمی | آیا به تفاوت رویداد و روند توجه دارید؟
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای | زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟ | به علتهای نزدیک قانع نشویم
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- بازخورد در مدیریت | هر نظر، نقد یا پیامی بازخورد نیست
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا | کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- نیازمندان دوردست | فاصلهٔ فیزیکی چه تأثیری بر وظایف اخلاقی میگذارد؟
- آلاینده های محیطی | مفهوم «آلاینده» و «محیط» را گستردهتر ببینیم
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- جنگ با گنجشکها | هزینهٔ نادیده گرفتن پیچیدگیهای سیستمی
- مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- بدهی ما به آینده | عمری به اندازهٔ عمر همهٔ انسانها
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- پارادوکس ایکاروس | همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- سواری رایگان | پسورد اینترنت همسایهام را میدانم!
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- تجربه ذهنی | مشارکت در درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهها
- ضررهای سیگار | سنگینترین حکم خسارت در تاریخ دادگاههای جهان
- اثر گلخانه ای | گرمایش زمین چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
- نباید چنین میشد | دربارهٔ متناسب نبودن علت و معلول!
- نگرش سیستمی (مرور و جمعبندی) | به روایت راسل اکاف
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- کتاب «دربارهٔ سیستمهای هدفمند» | راسل اکاف
- اتاق خبر | درس تفکر سیستمی
- پروژه پایانی تفکر سیستمی
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی محمدرضا شعبانعلی
- کارنامه شما در درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حجت زندی
به نام خدا
با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
داستان کوتاه آموزنده تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟
موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
با سپاس
تا اینجایی که مباحث رو خوندم و فایل صوتی رو گوش کردم اگر بخوام نظرمو بگم؛ راستش ما این درس رو در مهندسی صنایع پاس میکنیم و به نظرم خیلی مهمه که فرهنگ سیستمی فکر کردن گسترش پیدا کنه و متمم داره این رو به زبان ساده توضیح میده.
داستان مار کبری خیلی جالب و تامل برانگیز بود
مبحث خیلی گستردس میتونم بگم تقریبا هر چیزی رو داره شامل میشه یه سبک تفکره که میتونه همه جنبه هارو پوشش بده و خودش یه تخصصه…
تو بحث عدم پیچیده کردن مسائل و عدم ساده انگاری امور دقیقا داره بحث افراط و تفریط رو میگه که دغدغه جامعه ماس حفظ تعادل رعایت مرزها تو روابطمون کارمون زمانمون همه میتونه یه گام مارو به تفکر سیستمی هدایت کنه ولی متاسفانه یا از این ور بوم افتادیم یا از اون ور
در واقع با درگیر بودن تو موقعیت یا پیش اومدن موقعیت برای اطرافیان خیلی وقت ها به این تفکر می تونیم برسیم.
تفکر سیستمی از درک اوضاعم داره صحبت میکنه وجه های پیدا در خود کلمه ی پنهان تفکر سیستمی
به قول همایون کاتوزیان ایران جامعهای کوتاه مدت است. سیر تاریخی ایران تقریبا همین امر را ثابت میکند. میتوان گفت ناشی از نبود تفکر سیستمی در لایههای مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ست. غالبا هر کس در هر جایگاهی که قرار دارد فقط به فکر حال و گذشتن از همین لحظه ست. با این حال در باور عموم ما ملتی هستیم با ضریب هوشی بالا که البته با نگاه به آمار، ضریب هوشی ما حدودا متوسط در نظر گرفته میشود. وجود چنین نگرشی هم از تاریخ، فرهنگ و موقعیتهای اقتصادی و علمی ناشی میشود. در برخورد با مسائل مختلف سعی داریم صرفا موضوع را برای همان لحظه حل کنیم و به این نکته توجه نداریم که راه حل ما چه تاثیری در آینده و مسائل دیگر خواهد گذاشت.
طبق فایل صوتی ایجاد فرهنگ تفکر سیستمی بسیار مهم است همچنین انگیزه ای که در سازمان ایجاد میشه برای ماندگاری هر کارمند( توجه کنین که حتی رنگ سطل زباله هم مهم است ).پایهریزی تفکر سیستمی میتواند منجر به بهبود فرهنگ سازمانی شود.چالش هایی مثل تفکر جزیره ای , تمرکز سازمان روی راه حل های کوتاه مدت؛نبود همکاری و از همه مهم تر مقاومت اعضا در برابر تغییر و… به دلیل عدم پایهریزی تفکر سیستمی در یک سازمان است .
لذت بردیم استاد ممنون
مار کبری نطفه بی تدبیری مدیریتی
مثالی دیگه از نبود تفکر سیستمی و انتخاب ساده ترین راه حل ها بدون در نظر گرفتن عواقبش:
توی بعضی مدارس برای اینکه دانشآموزا وقت بیشتری برای درس خوندن داشته باشن و نمره هاشون بالا بره، زنگ ورزش رو حذف یا محدود کردن. هدف این بود که با اختصاص وقت بیشتر به درس، دانشآموزا عملکرد بهتری داشته باشن. ولی نتیجه کاملاً برعکس شد؛ بچهها از نظر جسمی ضعیفتر شدن، تمرکز و انرژی کمتری داشتن و همین موضوع باعث شد که نه تنها نمره ها بهتر نشه، بلکه بعضی از دانشآموزا حتی عملکرد ضعیفتری هم پیدا کنن
تصمیم گیری جهادی یا تصمیم گیری هیجانی
که خدارو شکر خیلی از ما و مخصوصا مسئولین عزیز توش متبحر هستیم
البته همه ما کم و بیش دچار این ضعف هستیم ولی موقعی که یک مدیر یا مسئول این مشکل رو داره، طبعات تصمیماتش و نمودهاش بیشتره و تاثیرش توی زندگی ما کاملا ملموسه
این هم شاید یک مثال از عدم تفکر سیستمی باشه:
برای حمایت از اقشار کم درآمد، دولت سالهاست که یارانه به نان اختصاص میده تا قیمتش پایین بمونه و همه بتونن به راحتی نان بخرن. ولی نتیجه اش این شده که نانواییها برای کاهش هزینه ها، کیفیت نان رو پایین میارن، چون برای اونها صرفهٔ اقتصادی نداره که با کیفیت خوب نون درست کنن و همچنان با قیمت ارزون بفروشن. از طرفی، بعضیها نون های یارانه ای رو به مقدار زیاد میخرن و هدر میدن یا حتی ازش به عنوان خوراک دام استفاده میکنن. این کار نه تنها هدف اصلی کمک به اقشار ضعیف رو محقق نکرده، بلکه هدررفت منابع و پایین اومدن کیفیت نان رو هم به همراه داشته
ویس رو گوش دادم و برام یکبار دیگه مسجل شد که برای پیشرفت و موفقیت خودمون و جامعهای که در آن هستیم باید اول جامعه و سیستم در اولویت قراربدیم و برای پیشرفت جامعه تلاش کنیم، شاید بگیم خب اگه جامعه بزاریم ملاک پس خودمون چی
باید بگم که با پیشرفت جامعه و مفید واقع شدن برای سیستم خودمون هم پیشرفت میکنیم و زندگی بهتری خواهیم داشت
پیش نوشت: موضوعی که در ادامه مطرح میکنم، کمی طولانی است و ربط مستقیمی به این درس ندارد، میشه گفت یه تجربه در مورد اینه که آیا در جایی که دیگران بر اساس اصول تفکر سیستمی عمل نمیکنند، عمل کردن بر مبنای تفکر سیستمی مفید است یا نه؟
اصل مطلب: یکی از جاهایی که من به این موضوع فکر میکنم، سر تقاطعی در نزدیکی خونه میباشد که چراغ چشمک زن داره و میشه گفت راهنمایی و رانندگی با توجه به خلوتی معمول این تقاطع تقدم عبور و مرور را به خود راننده ها واگذار کرده.
اما در مواقعی که این تقاطع شلوغ میشه، من معمولا به عنوان یه راهکار وقتی میبینم که مثلا چند ماشین از سمت ما عبور کردند، صبر میکنم چند ماشین هم از طرف مقابل عبور کنند، به نظرم اینکار باعث میشه ماشین ها در هم گره نخورند و عملا هم زودتر از چهاراره عبور کنم. اما مشکلی که پیش میاد اینه که معمولا این وایستادن برای عبور ماشینهای دیگر با اعتراض ماشین های پشت سر همراه میشه و هم یه عده هستند که از کنار من عبور میکنند و دوباره ماشین ها به هم گره میخورند و فقط فرقش اینه که من میفتم پشت این شلوغی و به هم ریختگی.
البته به دلیل اینکه بعضی افراد مثل من فکر میکنند معمولا خیلی ماشین ها گره نمیخورند و یه جوری رد میشن.
این موضوعی بود که همیشه ذهنم رو درگیر میکرد که در چه حالتی من میتونم سریع تر از چهارراه رد بشم؟ اینکه صبر کنم و یه حق تقدم حدودی رو رعایت کنم تا ماشین ها به هم گره نخورند یا اینکه در اولین فرصت من هم عبور کنم و از چهارراه رد بشم؟
چند وقت پیش مشابه همین وضعیت در منطقه ای دیگر برایم پیش آمد البته راننده نبودم و اون تعداد اندکی هم که مثل من فکر میکردند در اون منطقه حضور نداشتند.(:
نتیجه این وضعیت باعث شد حدود پنجاه عدد ماشین چنان در هم گره بخورند که بی اغراق حدود بیست دقیقه زمان برد تا راه با کمک داوطلبانه چند نفر باز بشه. درحالی در چهارراه نزدیک خونه تعداد بسیار بیشتری در زمان کمتری رد میشن.
نکته ای که نتیجه گرفتم این بود که احتمالا عمل کردن بر مبنای تفکر سیستمی هر چند محدود، میتونه تاثیر بر کل سیستم داشته باشه و نهایتا خود ما هم از اون نفع ببریم. و دیگری اینکه شاید در مواقعی سیستمی عمل نکردن ما رو جلو بندازه ولی اگر قرار باشه اون مساله در زمان طولانی و به دفعات زیاد تکرار شود چون در کل سیستم خوب عمل نمیکند، ما هم در اکثر مواقع در میان بازندگان خواهیم بود.
علت این هم که این موضوع رو از جنس تفکر سیستمی میدونم، اینه که یکی از مصداقهای تفکر سیستمی، به نظرم اینه که تعداد ذی نفعان در یک مساله بیشتر از تعداد ذی ضررها بشن. (شاید این بند آخر خیلی نظر شخصی و غیر علمی باشه، نمیدونم واقعا.)
دوره تفکر سیستمی استاد عزیز رو تهیه کردم
بار اول رو در سیستم خانه گوش کردم و یادداشت برداری کردم ولی دوره بقدری مطالب ارزشمندی داشت که باعث شد اون چندین چند بار در ماشین گوش کنم و هر بار چیز جدید رو یاد بگیرم
بعد از شنیدن این فایل به این موضوع فکر کردم که شاید یکی از دلایلی که بعضی افراد که بالقوه توانا اند ولی موفق نمیشن همین موضوع باشه که سیستمی فکر نمیکنند.
یاد خیلی از افراد واقعا باهوش و نابغه ای افتادم که بخاطر روند غلط و تصمیم های اشتباهشون بدجور زمین خوردن. و الان وقتی شخصی رو میبینم که آشغال رو از ماشینش به بیرون پرت میکنه یا بی تفاوت از کنار یه آجر توی پیاده رو رد میشه تقریبا برام مشخص میشه که اون آدم احتمالا بطور کلی فرد موفقی در زندگیش نخواهد بود.
بادرود
*با تشکر از هم متممی های عزیز , سیصدو شصت و یک دیدگاه را مطالعه کردم , به واقع باید اعتراف کرد , گستردگی ارتباط تفکر سیستمی با حیات بشری را ( که تا حدودی میتوان در دیدگاه ها مطرح شده , آن ارتباط , را دید ).
*سوال اصلی این است , چرا به تفکر سیستمی نیاز داریم ؟
**این باور تفکر سیستمی از گذشته نه به شکل امروزی در روابط جوامع بشری نقش داشته است نمونه دم دستی آن همین ضرب المثل ها در فرهنگ های ملل , برای نمونه : هرچه کنی به خود کنی گر همه نیک بد کنی , یا گذشت کردن از خطا و اشتباه دیگران ( نه به معنی فراموش کردن ) یعنی پایان دادن به رفتاری نا بخردانه و شروعی منطقی برای ادامه ارتباط های انسانی ( باور پذیرش اثر منفی بر تک تک اجزاء و تهدیدی گسترده برای سیستم )
تفکر سیستمی قالب و چهار چوبی برای دور اندیشی و منتظر نتایج مطلوب در آینده است , اقدامی که باید از تک تک اجزاء رخ دهد و باور کنند که اثرات آن دوباره به تک تک اجزاء مستقیم و غیر مستقیم بر می گردد .
تفکر سیستمی به عبارتی پیش گیری از خطا در نگاه و عمل است و قربانی نکردن کل در برابر جزء , ویا فرصتی است برای دوری از تهدیدهای غیر مترقبه برای جمع و اجزاء
روز گاری برای حل مسائل ساده و یا ساده حل کردن مسئله , تجزیه و تحلیل با نیاز جامعه همراهی داشت ولی با رشد همه جانبه دنیای مادی و معنوی بشریت , دیگر این روش , پاسخگو نیست .
چالش , برابری هوش فرد در برابر هوش جمع , این خطایی است که هنوز در جوامع بشری رخ می دهد ( ناشی از الویت فرد گرایی در برابر منافع جمع است ).
از دیگر خطاها , حاکمیت روابط بر ضوابط است یا تقدم فرد بر جمع .
خطای برداشتی از تفکر سیستمی , در درک آن , اجرای آن , وبه نتیجه مطلوب نرسیدن آن , چراکه , ناشی از تصمیم های نادرست در گذشته بوده است
در تاریخ کم نیست وقایعی چون , اثر مار کبرا , از بین بردن گنجشک ها در چین , حشرات در ویتنام , ترغیب به افزایش جمعیت در رومانی حتی مواردی در سرزمین خودمان ,
فراموش نکنیم , تفاوت , تفکر سیستمی ( نیاز تک به تک افراد در عمیق فکردن و نگاه ریشه ای به امور پیش رو ) و دینامیک سیستمی ( یک ابزار عددی برای متخصصین )
تفکر سیستمی مکانیزمی است , برای خدمت به سیستم است نه برای خدمت سیستم به منافع فرد .
در همین زمان در سرزمین ما هستند مواردی مشابه اثر مار کبرا
برای مثال »» شخصی تعریف میکرد برای تعویض شناسنامه به پیشخوان دولت مراجعه کردم بعد از زمانی طولانی در صف موقعی که نوبت به من رسید , متصدی گیشه از قبول شناسنامه خوداری کرد سوال کردم , جواب داد , فعلا شناسنامه های آغشته به مایع یا به هر دلیلی که مخدوش شده اند را قبول میکنند , موقعی که از صف خارج شدم , یکی از افراد حاضر در صف , توصیه کرد امروز در منزل شناسنامه را با مایعی ای آلوده کنم , و پس از خشک شدن , مجددا فردا مراجعه کنم تا موفق به تعویض شوم .
به یاد دارم در فضای مجازی , کلیپی بود که نشان داد فردی از مهاجرین د رمنزل خود هر روز نان می خرید و سپس خشک میکند چرا که نان ارزانتر است از علوفه برای دام است ( زیرا از این ترفند سودی عاید او می شد ).
یا , اختصاص زمین تشویقی به خانواده هایی که جمعیت خود را افزایش دهند در صورتیکه قشر مورد نظر حقوقی کمتر از خط فقر دارد و توان ساخت و ساز ندارد .
یا ثبت نام خودرو سازان داخلی از متقاضیان خودرو , به اشکال مختلف ( پیش خرید , و قرعه کشی ) , در طی این سالها , جز کاهش کیفیت خودرو , افزایش تلفات جاده ای , افزایش قیمت خودرو , کاهش قدرت خرید , و کاهش ارزش پول و دیگر تبعات منفی , نتیجه ای دیگر نداشته است .
با گوش دادن به این فایل صوتی و خواندن نظرات کاربران ۲ مورد در ذهن من تداعی شد
الف- یکی از سخنرانیهای گورباچف که در لزوم تغییر نگرش به سیستم اقتصادی حاکم بر شوروی (در عین وفاداری به اصول سوسیالیسم) ایراد شد، او در این سخنرانی به وضعیت اقتصادی شوروی اشاره میکند و میگوید ]نقل به مضمون[: “ساختمانهایی که در کشور ساخته میشوند با اولین ریزش باران، دچار مشکل میشوند، تلویزیونها و یخچالهای ساخته شده، بهمحض استفاده زیر یک ساعت کار میکنند و نیاز به تعمیر دارند و.. “[منبع: کتاب از لنین تا گورباچف نوشته محمود طلوعی] بر این اساس وی پیشنهاد کرد که پرداخت دستمزد بهکارگران یک واحد تولیدی مبتنی بر بازده واقعی آن واحد باشد و البته تصمیمات دیگری هم در همین راستا گرفته شد که ممنوعیت فروش مشروبات الکلی در ساعات کاری و حتی بالا بردن قیمت این نوشیدنیها هم در همین راستا بود.
وضعیت اقتصادی شوروی در دهههای پایانی محصول چند دهه عدم تفکر سیستمی و نادیدهگرفتن اجزای مهمی از سیستم اقتصادی و انسانی در این کشور بود، تا جایی که نمود و محصول این روند در این سخنرانی گورباچف و در پارهای از تصمیمات وی برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی مشهود است.
ب- در حل مسائل بهینهسازی ، زمانی که فضای مسئله به شدت پیچیده باشد و حاوی بیشینه ها و کمینه های محلی زیاد باشد، پیدا کردن بهترین جواب (بیشینه یا کمینه مطلق در فضای مسئله) از عهده بسیاری از الگوریتم های مرسوم برنمی آید؛ یک دسته از راه حل های تجویزی برای حل این مسائل استفاده از روش های هوش جمعی یا هوش ازدحامی است، در این روش ها از رفتار جمعی گروهی از ذرات یا جانوران برای رسیدن به یک هدف استفاده می شود. مانند الگوریتم بهینهسازی کلونی مورچهها Ant Colony Optimization – ACO که از رفتار گروهی مورچگان برای یافتن کوتاه ترین مسیر تا غذا یا لانه الگوبرداری شده است(به طور خلاصه: مورچه ها موجوداتی فاقد بینایی هستند و زمانی که حرکت می کنند ردی از یک ماده شیمیایی به نام فرومون برجای می گذارند، مسیرهایی که حاوی فرومون بیشتر باشند یعنی تعداد مورچه بیشتری از آنها رد شده اند، ضمن آن که تبخیر فرومون سبب می شود مسیرهای غیربهینه خیلی سریع حذف شوند و راه حل های جدید هم مورد توجه قرار گیرند)
آنچه برای من تداعی بخش است، مربوط به این مسئله می شود که گاه در جواب یک مسئله (پیدا کردن کوتاه ترین مسیر) می توان از یک رفتار سیستمی سود برد. به عبارت دیگر رفتار سیستمی حتی بدون دخالت مداخلهگرهای بیرونی و خردمند، هوشمندانه عمل میکنند و صرفا وجود یک سیستم و رفتار سیستمی میتواند نمایشگر یک سازوکار هوشمند باشد، از این رو تفکر سیستمی نیز درک مستقیم با این سازوکار هوشمند و درونی سیستم دارد.
بعد از مطالعه این درس از سر کنجکاوی اثر مار کبرا “Cobra Effect” رو در گوگل جستجو کردم که من رو به سمت مدخل “انگیزش فاسد (Perverse incentive)” ویکیپدیا هدایت کرد.
در این مقاله ویکیپدیا مثال جالبی از افغانستان ذکر شده بود. نقل به مضمون قصه از این قراره که در سال ۲۰۰۲ نیروهای نظامی ناتو در جنوب افغانستان (عمدتاً در ولایت هلمند، بهشت مواد مخدر افغانستان) طرح پرداخت پول نقدی به ازای تخریب مزارع خشخاش رو اجرا کردند. یعنی اینطوری که شما میای داوطلبانه محصول خشخاشت رو از بین میبری، نیروهای ناتو میان مبلغی رو بصورت نقدی بهت پرداخت میکنن. این مبلغ حدوداً ۱۷۰۰ دلار برای هر هکتار زمین بود.
این طرح نه تنها مساحت زیر کشت خشخاش رو کم نکرد، بلکه باعث افزایش کشت خشخاش هم شد، چرا که حتی بسیاری از مردمی که قبل از این خشخاش نمیکاشتند، طعمه هوس یک درآمد تضمینی و مشخص و بدون ریسک شدند. مردم حق و ناحق خشخاش کاشتند تا سطح زیر کشت خودشون رو بالا ببرند. حتی خیلیها میآمدند ابتدا محصولشون رو برداشت میکردند، بعد میرفتن و در این طرح ثبت نام میکردند: یک بازی پرسود.
_____________________________________________
افغانستان به نظرم بهشت مورد پژوهی (Case Study) تفکر سیستمی است. به ویژه در زمان حضور نیروهای خارجی و سازمانهای بینالمللی در این کشور که پول خیلی زیادی به افغانستان سرازیر شد، بدون این که اثرات مثبت و جدی و ریشهای برجای بگذاره و کارکردی داشته باشه.
به نظرم بخش زیادی از پولپاشیای که در افغانستان اتفاق افتاد، بدون درنظرداشت تفکر سیستمی و از جنس همین اثر مار کبرا و مشابه برنامه مبارزه با مواد مخدر که خدمتتون عرض کردم بودند.
به عنوان یه مثال دیگه میشه به کمکهای نقدی مؤسسات کمکرسان بینالمللی به فقرا و نیازمندان افغانستان اشاره کرد. مثلاً در شهر بامیان افغانستان در مجاورت مجسمههای عظیم بودا (که به دست طالبان نابود شدند) مغارههای باستانیای وجود داشتند که یک عده محدود نیازمند اونجا زندگی میکردند و به طور طبیعی هم تعدادشون رو به کاهش بود.
نهادهای کمکرسان طرحی رو جهت کمک نقدی به این مغارهنشینان پیشنهاد و اجرا کرد. همین که آوازه این کمکهای نقدی پخش شد، مردم از دور و نزدیک و حق و ناحق به این مغارهها هجوم آوردند تا شامل دریافت این کمکهای نقدی بشند. با این دخالت بیجا و مخرب مسئلهای که به طور طبیعی در حال حل شدن بود، باز تشدید شد.
__________________________________________
پینوشت: به نظرتون بجای انگیزش فاسد میشه از استعاره “دوستی خاله خرسه” استفاده کنیم؟
هنگام گوش دادن به فایل صوتی یاد مطلبی به نقل از آقای رمزعلی در دوره مارکت اکشن افتادم.
توضیح در مورد فضای اقتصادی قبل از ۱۳۵۷ بوده که باعث تورم شدید در اواخر دوره حکومت پهلوی شده.
۱- افزایش شدید نفت در سال ۱۳۵۲ (=افزایش درآمد ایران)
۲- افزایش مخارج دولت (سیاست انبساطی) اجرای برنامه های توسعه اقتصادی، صنعتی سازی سریع، پروژه های زیر ساختی
و عوامل دیگر
همه این دلایل در ظاهر میبایست در جهت بهبود کشور نتیجه میداد اما باعث تورم شدید و تشدید نارضایتی مردم آن دوران شد.
قصد و نیت شاه تبدیل کشور به یک کشور توسعه یافته بود اما …
از صحت دقیق داستان آگاه نیستم اما در این حد با اقتصاد آشنا هستم که وقتی سیاست انبساطی شدیدی به این شکل اجرا میشه، نتیجش تورم است.
از همین داستان میشه برای تربیت فرزندان هم آنالوژی دیگه ای پیدا کرد. وقتی پدر و مادری از روی دلسوزی شرایط مناسبی برای کار فرزندشون مهیا میکنند؛ به عنوان مثال خرید یک مغازه با جنس و گماشتن فرزند به عنوان صاحب مغازه. (بدون داشتن تجربه و تخصص = دقیقا یکی از مشکلات زمان توسعه کشور در دهه ۱۳۵۰ عدم وجود نیروی متخصص کافی در نتیجه افزایش دستمزد در نتیجه افزایش تورم بود)
نتیجه تربیت همچین فردی در بیشتر مواقع طبق مشاهدات خود من معکوس بوده.
در هر دو مورد والدین و شاه قصد توسعه و بهبود داشتند اما نتیجه ای متفاوت گرفتند. شاید اگر نگاه بلندمدت تری، نگرش سیستمی وجود داشت شرایط ما بهتر بود.
ظاهرا این تفکر سیستمی داستان هایی شبیه مار کبرا کم نداره.
روی یوتیوب این ویدئو رو دیدم که توضیح میده در سال ۱۹۵۰ در برونئی بیماری مالاریا شیوع پیدا کرد. راهکار سازمان بهداشت جهانی این بود که از حشره کش DDT استفاده بشه. این حشره کش پشه مالاریا رو از بین برد. اما بعد از مدتی سقف کاهی خونه ها شروع به ریزش کرد. ماجرا از این قرار بود که حشره کش DDT علاوه بر پشه مالاریا، زنبورها رو هم از بین برده بود و چون زنبورها از کرم ابریشم تغذیه میکردن، کرم ابریشم زیاد شد و این کرم ها شروع به خوردن سقف خونه ها کردن. از طرف دیگه چون مارمولک های گکو از حشرات تغذیه میکردن و حالا حشره های مرده حاوی ddt بودن، مارمولک های گکو هم مردن و در نتیجه، گربه هایی که از مارمولک ها تغذیه میکردن مسموم شدن و از بین رفتن. اینطور شد که موش ها زیاد شد.
این بار دولت برونئی از سازمان بهداشت جهانی برای طاعون و تیفوس (بدلیل ازدیاد موش) کمک خواست و WHO تعداد زیادی گربه برای برونئی فرستاد تا موش ها رو بخورن!
دلایلی که ما در پیاده سازی تفکر سیستمی در سازمان هایمان موفق نمی شویم به نظرم دو آیتم اصلی می باشد.
اول اینکه ما عادت کردیم به تفکر دینامیک سیستم و در دانشگاه و در مطالعات و نگرش سنتی ، خارج از این نگاه دینامیک ، نگاه دیگری را نداشته ایم و سازمان هایمان را هم با همین نگاه شکل داده ایم. دانش و یادگیری ما در همان سطح سنتی و دینامیک باقی مانده و فراتر نرفته.
دوم اینکه ما قهرمان های انجام کارهای سازمان به صورت انفرادی هستیم. در اجزا مستقل از هم خیلی خوب کار می کنیم.
مثلا در یه مذاکره مهم برای یک قرارداد در مجموعه وقت می ذاریم و تمام توان و انرژی را می ذاریم روی موفقیت و… غافل از اینکه در ادامه، آیا تمام اجزای سازمان در کنار هم آمادگی انجام عالی آن قرارداد را دارد یا نه؟
به نظرم سطح مهارتمان در اجرای تفکر سیستمی در سازمان مان پایین است.
بنابراین اول باید کلیشه و ساختار تفکری دینامیک را بهم بزنیم و روی شکل دهی تفکر سیستمی وقت و انرژی بذاریم.
تفکر سیستمی یک زیرساخت پایدار برای آینده موفقیت های سازمان است.
فکر می کنم که پرداختن به تفکر سیستمی قبل از شروع یادگیری یا انجام هر فعالیتی ضرورتی غیر قابل انکار است، چراکه نپرداختن به اون حداقل دوبار هزینه ایجاد خواهد کرد نه یکبار .
رویکرد غیر سیستمی باعث می شود که ابتدا مستقیما هزینه رو خود شخص بپردازد و برای بار دوم بازخورد و اثر بلند مدت اقدامات غیر سیستمی اش از سیستم دریافت کند ، از طرفی تضمینی نیست که چرخه دریافت بازخورد دارای هزینه ، در بار دوم متوقف شود یا از آن بغرنج تر بی نهایت نباشد ، این را هم اضافه کنم که در چرخه های تکرار لزوما خود فرد ، به تنهایی هزینه نخواهد داد و سایر اعضای سیستم هم ،کم و بیش مشغول پرداخت هزینه خواهند بود . همگی مثال هایی روشن ، در دنیای امروز سراغ داریم که در سطح بین المللی اقداماتی که مبتنی بر تفکر سیستمی نبوده است و امروز بشر در حال پرداختن هزینه آن است، خصوصا در صیانت از زمین تنها خانه ای که متعلق به همه ی ماست .
دفعه اول که مطالب را شنیدم در عین جذابیت، در نظرم پیچیدگی و مشکل امروز را نداشتم. اکنون در بازگشت به این درس، در کنار تمام مشکلاتی که گریبان گیر من شده، یک سوال نیز به ذهنم خطور کرده: مذاهب بر طبق یک تفکر سیستمی انسانها را ترغیب به انجام امور خیر و نیک می کنند که ما بتوانیم اجر کارهایمان را در زمانی دیگر و در مکانی دیگر بگیریم و حتی این فکر که همین دنیا نیز بر پایه یک تفکر سیستمی بنا شده و بازگشت اعمالمان در آن قابل نمایان شدن است.
اما سوال اینکه، اساسا می توان به این نوع نگرش بر پایه یک تفکر سیستمی نگاه کرد.
اگر جواب مثبت باشد، پس کارکرد آن در دنیا تداخل زیادی ایجاد می کند با سیستمهای دیگری که با این مدل ذهنی ساخته شده است. مانند بسیاری از حکومتها که نتوانستند بر پایه این مدل ذهنی، کارکرد مناسبی برای زندگی مردم داشته باشند.
و اگر منفی باشد، چه تعریفی می توان برای این شاکله این جهان و آن جهان داشت. آیا ارتباط این دو در یک سیستم غیر ممکن است؟
با دانش تفکر سیستمی بخصوص در زندگی و محیط کار به جای تمرکز بر راهحلهای موقتی و سطحی، در بروز مشکل یا مسائل موجود باید به سیستم کلی نگاه کنیم و راهحلهایی پیدا کنیم که به پایداری و بهبود بلند مدت منجر شود.