فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقهای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و همچنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشتهایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعهی درسهای پایهی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درسهای دیگر قرار دهیم.
همچنین تلاش شده با مرور مثالهای مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزهی فکری، شفافتر گردد.
این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعهی درسهای تفکر سیستمی را آغاز نکردهاند و میخواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.
نقشه راه یادگیری تفکر سیستمیدر فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفتهاند:
چرا تفکر سیستمی از درسهای پایهی متمم محسوب میشود؟
سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.
تفکر سیستمی در سیستمهای اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر
نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش میدهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، میتوانید نسخهی با کیفیتتر را مشاهده کنید:
این فایل صوتی سیدقیقهای رامیتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:
لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی
سایر فایلهای مربوط به رادیو متمم را میتوانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.
در صورتی که به آموزش شنیداری علاقهمند هستید، میتوانید مجموعه فایلهای صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.
محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکلگیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و میکوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثالها – از مثالهای کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آنچه به شکل متنی در درسهای متمم آمده مشترک است.
برای مشاهدهی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی میتوانید روی دکمهی زیر کلیک کنید:
چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگتر از نقاط قوتشان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تفکر سیستمی چیست؟ | دوره آموزشی تفکر سیستمی | از تعریف تا تحلیل سیستمها
- تفکر سیستمی به زبان ساده
- فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- راسل اکاف (راسل ایکاف) | تدوینگر تفکر سیستمی
- کتاب تفکر سیستمی (مدیریت آشوب و پیچیدگی) | جمشید قراچه داغی
- کتاب تفکر سیستمی | چگونه جزوه تفکر سیستمی دنلا مدوز به کتاب تبدیل شد؟
- لودویگ فون برتالانفی | نویسندهٔ کتاب نظریه عمومی سیستمها
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- تعریف سیستم چیست؟ | سیستمهای باز و بسته | چند مثال از انواع سیستم
- سیستم باز چیست؟ | ویژگیهای سیستم باز و چند مثال
- چگونه میتوان بهترین خودرو جهان را ساخت؟ | دام بهینه سازی جزئی
- رویکرد سیستمی در یک جمله | توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- رفتارهای غیرمنتظرهٔ سیستمها | وقتی سیستم در برابر سیاستگذار مقاومت میکند
- رویکرد سیستمی | نگاه چندبعدی در برابر تکبعدی
- هم پایانی در سیستمها | برای رسیدن به مقصد تنها یک راه وجود ندارد
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مدل کوه یخ در تفکر سیستمی | آیا به تفاوت رویداد و روند توجه دارید؟
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای | زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟ | به علتهای نزدیک قانع نشویم
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- بازخورد در مدیریت | هر نظر، نقد یا پیامی بازخورد نیست
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا | کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- نیازمندان دوردست | فاصلهٔ فیزیکی چه تأثیری بر وظایف اخلاقی میگذارد؟
- آلاینده های محیطی | مفهوم «آلاینده» و «محیط» را گستردهتر ببینیم
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- جنگ با گنجشکها | هزینهٔ نادیده گرفتن پیچیدگیهای سیستمی
- مالیات پنجره | نیت خیری که سنگفرش جادهٔ جهنم شد
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- بدهی ما به آینده | عمری به اندازهٔ عمر همهٔ انسانها
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- پارادوکس ایکاروس | همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- سواری رایگان | پسورد اینترنت همسایهام را میدانم!
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- تجربه ذهنی | مشارکت در درآمد فارغ التحصیلان دانشگاهها
- ضررهای سیگار | سنگینترین حکم خسارت در تاریخ دادگاههای جهان
- اثر گلخانه ای | گرمایش زمین چیست و چرا باید به آن توجه کنیم؟
- نباید چنین میشد | دربارهٔ متناسب نبودن علت و معلول!
- نگرش سیستمی (مرور و جمعبندی) | به روایت راسل اکاف
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- کتاب «دربارهٔ سیستمهای هدفمند» | راسل اکاف
- اتاق خبر | درس تفکر سیستمی
- پروژه پایانی تفکر سیستمی
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش تفکر سیستمی محمدرضا شعبانعلی
- کارنامه شما در درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : حجت زندی
به نام خدا
با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
داستان کوتاه آموزنده تله موش
موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بستهای را باز میکردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که میرفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.
مرغک قدقد کرد و پنجهای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمیافتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمیآید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید میکند؟
موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمهای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بیدرنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه میدانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.
از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین مادهی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایهها مدام به عیادت او میآمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیفترین ما را تهدید میکند، همهی ما در خطریم.
با سپاس
یکی از اتفاقاتی که خیلی گره میخوره به موضوعات تفکر سیستمی و در زمانی که من این متن رو مینویسم همه با عمق وجود حسش کردیم موضوع اپیدمی هاست که امروز کرونا به عنوان مصداقش حسابی رنگ و بوی دنیا رو عوض کرده. یه نگاهی به این موارد بندازیم:
۱- هجوم برای تامین در دوره اولیه شیوع مواد غذایی، ماسک، موارد ضدعفونی و … (تامین با زرنگ بازی/ احتکار / … با تصور اینکه اگر کار به قحطی برسه و عده ای در حد مرگ گرسنه بمونن ما میشینیم تو خونمون و از مواد تهیه شده بدون هیچ مشکلی تغذیه میکنیم)
۲- فرد مبتلایی که آزادانه گردش میکنه و خودش رو قرنطینه نمیکنه (غافل از اینکه توسعه اپیدمی میتونه مجددا گریبانگیر خودش و عزیزانش بشه)
۳- وقتی تو اوج همه گیری با زرنگی تمام و وقتی جاده بسته است ماشین بومی اجاره میکنه و میره شمال و رنگ اون شهرو داغون میکنه (بعد تو همون شهر اوضاع که خراب شد میچرخه تو کشور و میاد سر وقت خودش/اونهایی که اینجا نشستن فقط میرن تو ویلای خودشون تو یه شهر دیگه استثنا هستن طبیعتا ;) )
۴- فرد زرنگی که با استفاده از رابطه واکسن تزریق میکنه (چون خودش رو از متوسط جامعه زرنگ تر میدونه) و احتمال واکسن نرسیدن به افراد با ریسک بالا رو افزایش میده و به مرگ اونها کمک میکنه و بعد هم میگه مشکل دولته. ( همون کار اون فرد در اورژانس که در مثال آقای شعبانعلی ذکر شد که میتونه منتج به تصمیم غلط در رسیدگی و مشکل دارتر شدن یه بیمار بدحال دیگه بشه)
۵- وقتی فکر میکنیم مهم شهر یا کشور ماست در داستان اپیدمی و میبینید که کل دنیا چطور درگیر میشه
۶- وقتی واکسیناسیون با یک برنامه جهانی پیش نره و دنیا دوباره جهشهایی رو تجربه کنه که هر روز از یک کشور جدید میاد
…
تفاوت داستان نگاه سیستمی نداشتن در بحث همه گیری اینه که ظرف مدت کوتاهی آثار این اتفاق خیلی جدی میاد سراغمون.
با تمرکز بر این پادکست متوجه شدم که نگاه سیستمی یا بهتر بگم تفکر سیستمی دانشی نیست که از فردی به فرد دیگر منتقل گردد یا بتوان ان را کپی کرد و بکار گرفت ؛ تفکر سیستمی یک مهارت است که با اموختن و تمرین کردن بدست میاید و برای رسیدن به این مهارت باید تلاش کرد و اطراف و مشکلات و کشور و تمام اتفاقات پیرامون خود سیستمی نگاه کرد تا از نگاه سطحی یا معرفت عامیانه یک قدم فاصله بگیریم این. تنها را نجات یک کشور است
درود; روز به شادی;
باور نداشتن به پایه گذران سیستم و نگاه کوتاه مدت به دوره مدیریت ،از چشم های اسفندیار "نداشتن تفکر سیستمی" است. به خوبی به یاد می آورم; بیمارستانی را که مدیر مرکز، زمین پیش بینی شده برای گسترش فضای فیزیکی بیمارستان در سال های آتی را، با کاشت درخت به جای بوته های سبز ،از مسیر توسعه و هدف اصلی تاسیس بازداشته بود ; در حالی که حصار بیمارستان، برای کاشت درخت پیش بینی شده بود ،ولی جلوی دید مراجعین نبود.از طرفی، چون میانگین دوران مدیریت را سه سال می دانست ; آینده کاربردی را، قربانی به ظاهر گسترش محیط زیست کرده بود.
فایل بسیار خوبی بود. نمونه این بحث تفکر سیستمی دقیقا در این دوران کرونایی به وضوح قابل مشاهده هست. بیشتر افراد نگران هستند و از دولتمردان انتقاد میکنند که به فکر مردم و حل مشکل کرونا نیستند، که البته درست میگویند، ولی بخش دردناک قضیه آنجاست که خودشان هم برای بهتر کردن اوضاع قدمی برنمی دارند و مسئولیتی را متوجه خود نمی دانند. به تفریح می روند، به خرید و مراکز عمومی خرید می روند، اتومبیل پلاک بومی را با پرداخت چندین میلیون تومان کرایه می کنند، مراسمات مذهبی عمومی برگزار یا شرکت می کنندو…. وهیج توجهی به رعایت و انجام مسئولیتهای خود نگاه نمی کنند.
با سلام و احترام،
در بخشی از فایل که اشاره داره به مللی که خودشون رو باهوش تر از دیگران نمیدونن یا میدونن، دوست داشتم یه تجربه ی شخصیم رو به اشتراک بذارم، بنده کارم تجارته و سالهاست با تولید کننده های چینی مذاکره و معامله دارم، جالب که این دوستان همیشه تجار ایرانی رو با هوش تر از خودشون میدونن و به همین دلیل در مذاکرات خرید و فروش بیشتر دقت میکنن بیشتر تلاش میکنن و نتیجه ی بهتری هم میگیرن، و جالبه که تجار ایرانی هم خودشون رو با هوش تر میدونن در صورتی که اکثرا البته نه همه، نه قوانین بین المللی بلدن نه مذاکره بلدن نه دانش فنی راجع به محصول مورد معامله میدونن نه حتی تسلط خوبی به زبان دارن و…
اینجاست که شاعر میگه:
آنکس که نداند و نداند که نداند …
شاد و پیروز باشید
نه تنها تفکر سیستمی بلکه هزاران موضوع و حتی رشته های علمی که در رابطه با انسان و زندگی او درحال توسعه هستند و می کوشند تا سعادت و بهروزی بشر را رقم بزنند در حالیکه مجریان آنها حتی قادر به انتقال درک درست از هدف و تلاش خودشان به مردم نیستند و مردم از اثرات آن بی بهره می مانند و شاید تنها بخشی از ذی نفعان این موضوعات و رشته ها از این رویکرد سود میبرند که هرگز از سودمندی مردم و آگاهی آنان خوشنود نمی شوند.
ممنون از توضیحات روان و قابل درک شما از تفکر سیستمی
سلام
درمورد بحث مللی که خودشون رو بالاتر از میانگین سایر ملل میدونن دوست دارم مقداری بحث رو باز تر کنم.
طبق این تحقیقی که توی فایل بهش استناد شد محرک اولیه ی این قضیه این بود که این ملل در زمینه های زیادی خودشون رو اولین و بهترین و … میدونستن و شاید این طور بشه تعبیر کرد که بیان این مدل مسایل و برخورد با یه گذشته ی پر از بهترین بودن و اولین بودن هم نیازمند یه جور تفکر سیستمی و رسیدن به یه حد بهینه باشه که هم هویت جامعه رو تقویت کنه و هم از مشکلی که گفتیم جلوگیری بشه
غیاب و ظهور تفکر سیستمی
به نظرم علت اینکه فکر میکنیم تفکر سیستمی پدیدهٔ جدیدی نیست و پیش از این هم در قالب «حکمت» جریان داشته است، میتواند این باشد که در بخشی از تاریخ جریان اصلی علم به سمت «تجزیهٔ افراطی علوم» حرکت کرده است. مثلاً در مباحث مهندسی صنایع و بهینهسازی خط تولید، مبحثی به عنوان «زمانسنجی» مطرح میشود که هدف آن کمینه کردن زمان تولید است. این زمانسنجی تا جایی ریز میشود که حتی برای سادهترین حرکات کارگر مثل تغییر نگاه از نقطهٔ A به نقطهٔ B هم زمان مشخصی تعیین کرده است و آن را در فرآیند تولید و بهرهوری دخیل میداند.
این حجم از تجزیهٔ افراطی به دلیل اینکه با ترکیب همراه نبود، هرگز نمیتوانست دید کاملی از وضعیت در اختیار مدیران قرار بدهد. آنها مسائل را شکسته بودند تا بررسی دقیقتری داشته باشند؛ اما فراموش کرده بودند که دوباره قطعات شکسته شده را کنار هم بگذارند تا دیدگاهی کلی به دست بیاورند. آوردهٔ تفکر سیستمی برای این مدیران احیای دیدگاهی کلی بود که در جریان تجزیهٔ افراطی علوم به فراموشی سپرده شده بود.
یکی از شاهد مثال این قضیه را هم حجم بالای داستان/تمثیل/مثالهایی میدانم که برای انتقال مفاهیم استفاده میشوند. چرا که آنها درست مثل سیستمها از اجزای مختلف و به هم پیوستهای تشکیل شدهاند، چندبعدی هستند و میتوانند به سادگی دیدگاهی کلی را بدون استفاده از اعداد و ارقام و فرمولها منتقل کنند.
مدت هاست که برنامه ای برای معرفی خودم در شبکه های اجتماعی دارم اما عاملی که مانع من میشه تا بدون برنامه و آمادگی پیش نرم همین نگاه بلند مدت به اثرات آتی کارهامه
بابت همین:
به جای تهیه فیلم برای صفحاتم ابتدا از برندسازی شخصی شروع کردم
کسانی که با افکار و شرایط فعلیم جور در نمیان را کنار گذاشتم
و بیشتر تو فکر کسب تجربه و خواندن کتاب های بیشترم ( همان یادگیری کریستالی )
سلام بر دوستان متممی
اثر مارکبری یکی از چیزهایی است که شاید در جامعه ما بسیار گسترش پیدا کرده و اکثر جامعه به سمتی رفته که همه به نوعی القا می کنند که من از شما برترم و چیزی که من میگم یا برای ارائه دارم بسیار بهتر از مال شما هستش. در واقع یک خودبرتربینی کاذب در افراد ایجاد شده که دیدش اینه که من بهتر و برترم و تو مهم نیستی و اصلا به این نگاه نمی کنه اگر یک دید سیستمیک داشته باشه و منفعت را برای جمع و احترام به سیستم ببینه چقدر می تونه اثرگذار تر باشه. واقعا داشتن دید و تفکر سیستمی می تونه خیلی قدرتمندانه یک جامعه رو به سمت بهتر شدن ببره.
ممنون از آقای شعبانعلی بابت توضیحات عالی و کاربردی
سلام بر متممیهای عزیز
متاسفانه در کشور ما به علت نبود تفکر سیستمی بین مردم و مسئولین، کشور رو با بحرانهای زیادی روبرو کرده است. متاسفانه مسئولین فقط بازه عمر مدیریت خودشون رو در نظر میگیرن و بنابر این خدای انجام اقدامات کوناه مدت هستند.
مثالهای زیادی از رفتارهای غیر سیستمی مسئولان دولتی و مردم وجود داره که من چند مثال میارم
۱- یکی از رفتارهای غیر سیستمی مسئولان کشور عدم مدیریت آب کشور است. به عنوان یک دغدغه جدی و مهم بحران آب، بحران امروز و فرداهای ایران است. مثالهای این رفتارهای غیر سیستمی میتواند انتقال آب زاینده رود به استانهای همجوار و ایجاد خشکسالی در این استان، استفاده بی رویه از منابع آبهای زیر زمینی و … باشد. این رفتارهای کوتاه مدت شرایط امروز را به بحران تبدیل کرده است.
۲- دومین رفتار غیر سیستمی نظام آموزشی ماست. نبود تفکر سیستمی در نظام آموزشی ما باعث سرگردانی افراد بین سیستم آموزش و پرورش و سیستم وزرات علوم شده است. در مدرسه به دانش آموز می گویند باید به دانشگاه بروی تا مهارت یاد بگیری و در دانشگاه یا می گویند چرا از مدرسه چیزی یاد نگرفتی یا می گویند باید مقاطع بالاتر بخوانی.
۳- سومین رفتار غیر سیستمی مربوط به حل مشکلات اقتصادی کشور است. یک نفر حل مشکلات اقتصادی را به تولید گره میزند، یک نفر به تحریم، دیگری به نیروی انسانی و … . دریغ از اینکه این تک مساله را نباید انقدر از هم گسیخته کرد.
و هزاران مشکل دیگر را می توان نام برد که عدم تفکر سیستمی بخشی از عامل به وجود آمدن آنهاست.
در ادارات دولتی به وضوح می توان ضعف در تفکر سیستمی را مشاهده کرد: هر دپارتمان به این فکر می کند که مشکل را از سر باز کند و به واحد دیگر واگذار کند و به قول معروف " توپ را در زمین دیگری بیندازد." مثل رها کردن مارهای کبرا در سطح شهر در داستان مارکبرا!
به قول نسیم طالب اگر کسی در مورد سیستم یا موضوعی نظر بدهد باید پای خودش هم در آن گیر باشد تا بتوان به حرف او اعتماد کرد! یکی از دلایل رشد کشورهای پیشرفته واگذاری تولید و صنعت به سازمان های غیر دولتی است.
در مورد مثالی که محمدرضا در مورد فرد دیوانه ای که بالای رودخانه آدم ها را داخل آب مینداخت: در دنیای واقعی نمی توان جلوی آن فرد را گرفت(گاهی حتی محال است دست شما به او برسد!) و واقعا چاره ای جز نجات افراد یا گوشه ای ساکت نشستن و بی توجه بودن به آنها بودن نیست!
همچنین نبود دیدگاه بلند مدت دربخش تولیدات وصادرات و واردات کشور، منجر به تولید کالاهای بی کیفیت برای استفاده از وام ها و دیگر مزایای صادر کننده بودن و واردات انواع کالاهای بی کیفیت و دسته چندم جهان با قیمت های گزاف شده است!
وقتی این فایل صوتی را گوش دادم، ذهنم رفت در فضای فرزندپروری و ارتباطی که بین پدر و مادر و نوجوان برقرار است.
پدر خانواده معتقد است که بچه من باید با درس خوندن موفق شود. به همین دلیل برای درس او همه جور خرجی میکند تا او موفق شود.
بچه که نوجوانی ۱۶ ساله است به درس علاقهای ندارد. اما به دلیل احترام یا ترس و حساب بردن از پدر وانمود میکند که میخواند. اما در اصل سودای بازیگر شدن دارد و مدام در گوشیاش کلیپهای بازیگری و بازیگران را دنبال میکند.
همین عاملیست که مصرف اینترنت را افزایش میدهد اما گزارشش به پدر این است که یکسری کلیپ آموزشی میبیند که رفع اشکال درسی کند.
آخر ترم که نمرات اعلام میشود پدر با کارنامهای روبرو میشود که خشمش را بیدار میکند و تصمیم میگیرد او را از همه چی محروم کند. دیگر مثل قبل حمایتش نمیکند و حجم نت را محدود میکند.
نوجوان هم که جرات حرف ندارد ساکت میشود اما در پی گرفتن حجم بیشتر است. در نتیجه این فکر میاد به ذهنش که از رفیقش حجم بخواد.
از قضا رفیق اهل سیگار و یسری خلاف دیگه هست. مرام میزاره و حجم میده و تعارف سیگارم میزنه.
نوجوان مورد بحث ما، سیگار را قبول میکند و مسیر تازهای در زندگیاش شروع میشه.
میشود این بحث را ادامه داد..
اما تا همین جا میشه دید چطور اتفاقات پشت هم و سیستمی رخ میدهد تا به سقوط یا صعود برسد.
در راستای ساده سازی و پیچیده نکردن موضوعات این نکته رو بگم که در جلسه با شرکتی بودیم و قرار بود باشگاه مشتریان رو درست کنه.. تیم قبلی یک پروپوزال ۵۰ صفحه ای طراحی کرده بود و الحق که زحمت زیادی هم براش کشیده بودند اما همین پیچیده بودن و طولانی بودن، باعث شده بود تا کارفرما منصرف بشه و میخواست جایی دیگه هزینه کنه که ما براش با استارت ۱۰ درصد باشگاه به صورت MVP تونستیم این پروژه رو بگیریم.
مرسی از محمدرضا که مثل همیشه ویسهاش و پادکستهاش کاربردی و مفید هست.
تفکر سیستمی از جهاتی شبیه اخلاق و اخلاق مداری در جامعه هست. اگر همه با اخلاق بودند جامعه زیباتر بود. همین طور اگر همه تفکر سیستمی داشتند سیستم (جامعه) بهتر رشد می کرد و اتفاقات بهتری را شاهد بودیم.
همینطور که این فایل رو گوش میگرفتم هی مثالهای کوچیک و بزرگ به ذهنم میومد.
مسأله آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و زوج و فرد کردن ماشین ها
و توصیه به سکوت بجای حل مشکل
مسأله عدم تفاهم بین دونفر (حال یا بین زن و شوهر یا بین همکاران) و توصیه به سکوت کردن بجای حل مشکل
بی اخلاقی کردن و اسمش رو زرنگی گذاشتن
رفع گرسنگی با یه شکلات بجای غذا خوردن
اگر مردم میدانستند که کار اشتباهی که به عنوان عضوی از سیستم انجام می دهند با تضعیف سیستم نهایتا گریبانگیر خودشان خواهد بود، سنجیده تر عمل می کردند.
با توضیح زیبای استاد ساده و راحت قابل فهم بود.
نکته ای هم که در مورد زرنگی افراد در جهت رفتار غیرسیستمی قابل تامل هست این که متاسفانه در جامعه ما که مردم یک سری از قانون ها رو بنفع خودشون نمیبینند و از طرفی رانت ها و پول بازی اقازاده رو میبینند که خارج از قانون هست با همین زرنگی هایی که بهشون اشاره شد با ناهنجاری سعی در رفع عقده های بوجود امده دارند.مثل پرتاب اشغال واستفاده از لاین اضطراری و یا رد کردن چراغ قرمز و …………..
مرسی از وقتی که گذاشتید.
در سازمانی که در آن مشغول کارم جهت افزایش تعداد مشتریانی که محصولات شرکت را خریداری میکنند مسابقه ای طراحی شد. در این مسابقه به ازای هر مشتری جدید مبلغی به فروشنده ها پرداخت میشد. بعد از گذشت ۱ ماه حدود ۲۰% رشد تعداد مشتری اتفاق افتاد و مجریان طرح نیز بسیار خوشحال شدند. اما نکته ای که از دید آنها پنهان ماند عدم رشد فروش بود. بعد ها با بررسی مشخص شد که فروشنده ها کد های تکراری تعریف میکردند و آدرس مشتریان را به نحو هوشمندانه ای تغییر می دادند و از یک سمت دیگر آدرس را در سیستم تعریف میکردند.
مثالی از نبودن تفکر سیستمی در شهر من که باعث شده افرادی که در گذشته پولدار بودند و درآمد خوبی از کشاورزی داشتند الان درآمد خیلی کمتری نسبت به قبل دارند:
در شهری که در منطقه گرم و خشک قرار داره و بارش سالانه آن کم است، کشاورزان اقدام به حفر چاه های عمیق بدون مجوز کردند، اوایل همه راضی بودند و محصول زیادی برداشت میکردند و درآمد بالایی داشتند.
به مرور زمان آب چاه ها کم شد و همچنین املاح آب چاه ها زیاد شد و اصطلاحا آب چاه شور شد و خیلی از افراد مجبور شدند قسمتی از زمین زراعی خود را خشک کنند تا تنها به قسمتی از زمین خود آب بدهند تا محصول داشته باشند.
این نگاه غیر سیستمی که هر کسی چاه عمیق زد و زمین های بایر را درخت کاری کرد تا محصول بیشتری داشته باشد راه حلی کوتاه مدت بود که در دراز مدت اثرات سوء آن گریبان خودشان را گرفت.
نگاه غیر سیستمی بعدی این بود افرادی که درآمدهای میلیاردی داشتند از این محصول، به جای اینکه بخشی از درآمد خود را صرف راه اندازی کاری غیر از کشاورزی کنند که درآمد داشته باشد تمام درآمد خود را صرف امور جاری میکردند به این امید که همیشه زمینشان محصول میدهد.
و در حال حاضر نه زمینشان محصول قبل را دارد و نه درآمد قبل را دارند که بتوانند کاری غیر از کشاورزی انجام دهند. و اکنون در به در به دنبال شغل برای فرزندانشان هستند.
چه بسا که اگر تفکر سیستمی داشتند هم زمینشان محصول گذشته را داشت و هم فرزندان خودشان و دیگر شهروندان شاغل بودند و باعث رونق شهر می شدند.