Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی


فایل صوتی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقه‌ای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و هم‌چنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشته‌ایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعه‌ی درس‌های پایه‌ی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درس‌های دیگر قرار دهیم.

همچنین تلاش شده با مرور مثال‌های مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزه‌ی فکری، شفاف‌تر گردد.

این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعه‌ی درس‌های تفکر سیستمی را آغاز نکرده‌اند و می‌خواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.

 نقشه راه یادگیری تفکر سیستمی

در فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفته‌اند:

 چرا تفکر سیستمی از درس‌های پایه‌ی متمم محسوب می‌شود؟

 سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.

 تفکر سیستمی در سیستم‌های اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر

اثر مار کبری

نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش می‌دهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، می‌توانید نسخه‌ی با کیفیت‌تر را مشاهده کنید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی به زبان ساده


این فایل صوتی سی‌دقیقه‌ای رامی‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی

سایر فایل‌های مربوط به رادیو متمم را می‌توانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

چند تذکر دربارهٔ بخش معرفی کتاب متمم

متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب می‌پردازد.

صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنگ‌تر از نقاط قوت‌شان باشد. ضمن این که معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درس‌ها بوده است. جز در مواردی که صریحاً به این نکته اشاره، در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدف آشنایی کلی با موضوع یا نویسنده و یا نقد کتاب به آن پرداخته شده باشد.

متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینه‌ای دریافت نمی‌کند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار می‌دهد.

دسته‌بندی کتاب های مدیریت

دسته‌بندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی

مطالب، فایل‌ها و کتابهای مربوط به کتابخوانی

پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۳۹۲ نظر برای فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : حجت زندی

    به نام خدا
    با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
    داستان کوتاه آموزنده تله موش
     
    موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

    مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید می‌کند؟

    موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمه‌ای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بی‌درنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه می‌دانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.

    از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین ماده‌ی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایه‌ها مدام به عیادت او می‌آمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیف‌ترین ما را تهدید می‌کند، همه‌ی ما در خطریم.
    با سپاس

  1. فایل صوتی مفیدی بود. اما قسمتی که برای من خیلی ملموس و اثر گذار بود، مثال مرد کنار رودخانه بود. یاد گرفتم نگاه عمیق و ریشه ای، نه فقط برای علت یابی یک مسئله، بلکه نگاه عمیق به هر موضوعی قبل از هر تصمیم گیری داشته باشم. گاهی یک راه حل مقطعی، شاید در ظاهر برای کوتاه مدت، اوضاع رو بهتر کنه، اما در بلند مدت اثر منفی خواهد داشت. امروز متوجه شدم برای سیستمی فکر کردن نیازی نیست عضوی از یک سازمان باشم یا درگیر یک کسب و کار باشم. در پیش پا افتاده ترین و روزمره ترین تصمیم گیری ها هم میتوانم سیستمی فکر کنم و تصمیم بگیرم. مثلا همین چند وقت پیش در دندانپزشکی باید بین دو گزینه یکی را انتخاب میکردم. اینکه زمان و هزینه کمی را صرف ترمیم سطحی و ظاهری دندان کنم یا زمان و هزینه خیلی بیشتری را برای درمان اساسی و ریشه ای اختصاص بدم. هدفم از ذکر این مثال این بود که بگم به نظرم میرسه از اونجایی که ما هر روز و هر لحظه با بحث تصمیم گیری و انتخاب مواجه هستیم، پس دائما با تفکر سیستمی یا غیر سیستمی هم درگیر خواهیم بود.

    • علی گفت:

      فاطمه عزیز

      دقیقا همونطور که اشاره کردی، اتفاقا تفکر سیستمی رو باید از زندگی شخصی خودمون آغاز کنیم. کارمندان و مدیران یک سازمان اگر در زندگی شخصیشون تفکر سیستمی داشته باشند، حتما در جامعه هم با همین تفکر زندگی و کار خواهند کرد. به نظرم واقعا تفکر سیستمی از هر چیزی واجبتره در زندگیمون.

  2. مهران گفت:

    یکی از مشکلاتی که باعث میشود, نتوانیم در موضوعات مختلف عمیق و ریشه ای نگاه کنیم, جوگیر فکر کردن و عمل کردن است.

    مثلا در خارج محیط کار یک اتفاق را دیده ایم و از آن نتیجه گیری کرده ایم . با مثلا ویدیو از مجموعه ی “تد” در مورد یک موضوع را دیده ایم (در مفید بودن ویدیو ها تد بحثی نیست) و باعث شده در روحیه ی ما تغییر ایجاد کند.

    وقتی در محیط کار با مشکلی رو به رو میشویم  خواه ناخواه روحیات جوگیرانه ی ما روی موضوع تاثیر میگذارد و باعث میشود نتوانیم موضوع را همه جانبه بررسی کنیم و یا اندکی جهت دار به موضوع نگاه میکنیم.

    برای مثال

    سخنرانی دیده ایم که در آن توضیح داده میشود. برای زندگی بهتر تنها پول و درامد مهم نیست . و اینکه ما از انجام کارهایام لذت ببریم بسیار مهم است.از طرفی در محیط کار درگیر پروژه ای هستیم که خیلی مورد علاقه ی ما نیست ولی پول خوبی دارد و باید برای بزرگتر کردن آن تلاش کنیم ….

    دوستان متممی عزیز .در اینگونه مسائل پیشنهاد شما برای نگاه ریشه ای و عمیق چیست؟

    • مهدی جلالی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

      به نظرم یکی دوبار شکست خوردن در کارها باعث میشه دیگه اون حالت جوگیرانه رو توی تصمیمات و عملکردمون نداشته باشیم.  چون خیلی از یادگرفتنها فقط با کسب تجربه و بعد از آزمون و خطاها بدست میاد.

    • نقل قول از یک دوست :

      انقدر کارهایی که به انها علاقه ندارم را انجام میدهم تا منابع لازم برای کار مورد علاقه ام را مهیا کنم.

    • الميرا خزاعی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

      با موضوع جوگیری کاملا موافق هستم. یه مقداری از اون با بالارفتن سن حل می شه!!!:)))

      راه دیه برای جلوگیری از جوگیر شدن این هست که صبر کنیم تا گذشته زمان هم موضوع رو برای ما روشن کنه. عزیزی می گفت وقتی فیلمی رو می بینیم و یا داستانی رو می خونیم نباید گرفتار" حس مقدم بر نقد" بشیم. در مواجهه با آدم های جدید و موقعیت های جدید هم همین طور!

      در مورد مثال شما هم باید عرض کنم در دوران دبیرستان دبیری داشتیم که می گفت اگر درسی رو دوست ندارید مثل عربی یا بینش یا … باید برای موفقیت در کنکور و رسیدن به رشته ی موردنظرتون اون رو هم تحمل کنید و بخونید. و مثالی می زد که بدون این که بوی پیاز بگیری نمی تونی قورمه سبزی بپزی و از خوردنش لذت ببری!

      اگر انجام این پروژه باعث می شه ما بعدا از لحاظ مالی فراغ بال داشته باشیم و راحت تر کارهایی رو که دوست داریم دنبال کنیم باید این پروژه رو انجام بدیم.

      • علی محمد افراسیابی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۷ درس)

        عزیزی می گفت وقتی فیلمی رو می بینیم و یا داستانی رو می خونیم نباید گرفتار" حس مقدم بر نقد" بشیم. در مواجهه با آدم های جدید و موقعیت های جدید هم همین طور!(برای خودم جایی ثبتش کردم)
        این جمله  از کامنت شما بسیار بسیار عالی بود.
        به قول مهران مدیری : آدم رو برق بگیره ولی جو نگیره. امیدوارم به دانشجویان، دانش آموختگان ،پیشگامان رشته برق(که در بین دوستان متممی کم هم نیستند) و کلیه افرادی که به نحوی  کسب و کارشان با برق در ارتباط هست بر نخوره .

  3. تفکر سیستمی به نظرم در کتاب پنجمین فرمان خوب توضیح داده شده و مثال خوبی هم برای اون آورده شده …

    از دیگر مثالهای تفکر غیر سیستمی (مانند اثر مار کبری) اثر موش در ویتنام هست که تعداد موش ها زیاد شده بود و برای کشتن موش و تحویل دادن دم موش جایزه تعیین کردند. اما مردم فقط دم موش را می کندند و موش را رها می کردند تا دوباره زاد و ولد کند تا بیشتر بتوانند درآمد داشته باشند .

    یا موردی که در کشور خودمان تقریبا زیاد دیده می شه: در یک سال یک محصول مانند سیب زمینی کم می شه و قیمت آن بالا می ره و سال بعد کشاورزان برای درآمد بیشتر به تولید آن روی می آورند و در سال بعدی آنقدر تولید آن زیاد می شه که در انبارها می مونه و می گنده.

  4. نکات مطالب فایل صوتی من رو یاد تصویر زیر زیر انداخت:

    اثر کبری:

    حواسمون باشه، اعمال تغییر ، هر چند بی اهمیت، در سیستم، ممکنه پیامد های پر مخاطره آتی رو به هراه داشته باشه.

  5. مثال از تفکر سیستمی خیلی زیاده:
     
    اکو سیستم هر منطقه جغرافیایی یکی از این مثالهاست که با تغییر تو یه جزء، تمام اکو سیستم تحت تاثیر قرار میگیره.
     
    یاد یه مقاله در این زمینه با عنوان “چگونه گرگ‌ها رفتار رودخانه‌ها را تغییر دادند؟” افتادم.
    آلدو لئوپولد، نویسنده و بوم‌شناس امریکایی، برای نخستین بار از واژه “توالی یا آبشار غذایی” برای معرفی پدیده‌ای در طبیعت استفاده کرد که مبنای آن فشار بر یکی از حلقه‌های زنجیره غذایی در محیطی طبیعی و در نتیجه ایجاد دنباله غیرطبیعی در همان محیط در مسیر زنجیره غذایی‌ست. این محیط طبیعی مرغزارهای ایالت نیومکزیکو در امریکا بود.
    دامداران در ایالت نیومکزیکو برای حفاظت از دام‌های‌شان دست به شکار گسترده گرگ‌ها و خرس‌ها زده بودند. آنچه پس از شکار باقی ماند زمین‌های خالی از گیاه بود. اثر کاهش گرگ‌ها و خرس‌ها منجر افزایش سریع تعداد گوزن‌ها و جوندگان کوچک نظیر خرگوش‌ها و موش‌ها شده بود. بر اساس همین توالی، افزایش جانوران رده دوم که شکارچیان طبیعی خود را از دست داده بودند به کاهش قابل توجه گیاهان علوفه‌ای برای دام‌ها انجامید و دامداران را برای تامین نیازهای غذایی دام‌ها به چالش کشید.
    فرضیه “توالی غذایی” که لئوپولد بعد از مشاهدات طبیعی خود در نیومکزیکو مطرح کرد، بارها در شرایط آزمایشگاهی نیز تجربه شد. یاروسلاو هباشک، جانور‌شناس اهل چک، نشان داد وقتی تعداد ماهی‌ها در یک حوضچه افزایش می‌یابند با مصرف بیش از حد زئوپلانکتون‌ها منجر به افزایش بیش از حد فیتوپلانکتون‌ها می‌شوند و در نتیجه ماهی‌ها گرسنه می‌مانند.
    آنچه به دنبال فشار بر یکی از حلقه‌های زنجیره غذایی رخ می‌دهد، انتقال حجم عظیم تغییرات به مراحل بعدی توالی غذایی‌ست. در واقع میزان تغییر به صورت حذف یک جانور شکارچی و در نتیجه افزایش یک جانور شکار نیست. وقتی یک جانور شکارچی نظیر گرگ از زنجیره غذایی حذف می‌شود زاد و ولد بدون تهدید گوزن‌های ماده منجر به تولید ده‌ها گوزن تازه خواهد شد و همین افزایش تعداد علفخواران، نابودی عظیم گیاهان منطقه را به دنبال خواهد آورد. درست به همین دلیل است که توالی‌های غذایی را به عنوان “آبشارهای غذایی” نیز می‌شناسند، زیرا حذف یکی از حلقه‌های غذایی، شبیه به ریزش بستر یک رودخانه و تشکیل یک آبشار در مسیر رودخانه خواهد شد.
    گرچه مفهوم توالی یا آبشار غذایی برآمده از مطالعه ساختار زنجیره‌های غذایی و رابطه جانوران شکارچی در مقابل جانواران شکار در طبیعت است با اینحال همین مفهوم در زمینه‌هایی نظیر رفتارشناسی نیز کاربرد پیدا کرده‌اند. بعنوان مثال حضور گرگ‌ها در یک منطقه منجر به افزایش پوشش گیاهی در همان منطقه می‌شود زیرا گوزن‌ها برای فرار از شکار شدن از همان منطقه دوری می‌کنند و در نتیجه پوشش گیاهی محل تردد گرگ‌ها دست نخورده باقی می‌ماند. مشابه همین رفتار شرطی در حیات وحش ایران نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
    افزایش شکارچیان انسانی در مناطق حفاظت شده گورخرهای ایرانی منجر به کاهش جمعیت گورخرها شده است، اما همزمان از جنبه رفتارشناسی ترس از انسان در گورخرهای ایرانی نیز به عنوان یک رفتار جمعی شکل گرفته است. در نتیجه، مشاهده جمعیت‌های گورخر ایرانی برای مطالعات علمی نیز کاری طاقت فرسا و در مواردی ناممکن است. مشابه همین رفتار برای انواع دیگری از پستانداران در حیات وحش ایران نیز رخ داده و روش سرشماری گونه‌های در معرض خطر در طبیعت ایران، بیش از همه بر اساس حدس و گمان است.
    ویدئویی که برای معرفی توالی یا آبشار غذایی انتخاب کرده اثرات معرفی گرگ‌ها در پارک ملی یلوستون در امریکاست. بخش بزرگی از پارک ملی یلوستون در ایالت وایومین است اما با افزایش گستره حفاظتی آن اکنون بخش‌هایی از این پارک در دو ایالت مونتانا و آیداهو نیز قرار گرفته است. نام ویدئو “چگونه گرگ‌ها رفتار رودخانه‌ها را تغییر دادند” اشاره‌ای‌ست به افزایش سطح پوشش گیاهی منطقه و در نتیجه کاهش فرسایش خاک‌ در کناره‌های رودخانه‌ها. تثبیت خاک‌های اطراف باعث شده تا رودخانه‌های منطقه از پیچ و تاب خوردن در مسیرهای کم مقاومت بازبمانند و در مسیرهای باریک‌تر طبیعی با بستر مستحکم به حرکت خود ادامه دهند. افزایش مسیرهای تازه برای رودخانه‌ها باعث شد نقاط خشک‌تر پارک ملی یلوستون نیز به آب دسترسی پیدا کنند و پوشش گیاهی نیز گسترش بیشتری پیدا کند و در نتیجه خاک نیز تحت فرسایش کمتر قرار بگیرد./
     
    درست نقطه مقابل آنچه در اذهان بسیاری از ما درباره رفتار گرگ‌ها نقش بسته و ماحصل تعمیم روابط انسانی به حوزه‌های طبیعی‌ست، حذف گرگ‌ها چرخه‌های طبیعی را از حرکت عادی خود بازمی‌دارد و تعادل طبیعی را برهم می‌زند. این اتفاقی‌ست که در بسیاری موارد در ادبیات شفاهی و کتبی به آن اشاره نمی‌شود.

  6. خلاصه سخنرانی
    تفکر سیستمی: چارچوبی برای فکر کردن، تصمیم گیری و عمل کردن و به عنوان یک راه کار ناگزیر
    بین تفکر سیستمی و دینامیک سیستم تفاوت وجود دارد.
    دینامیک سیستم یک ابزار عددی مهندسی شده است و نیاز همه افراد نیست و برای ارزیابی ها استفاده می شود و برای تحلیل گران و مدیران سیستم ها مناسب است.
    در حالی که تفکر سیستمی، نیاز تک تک انسانهاست. 
    یکی از مهمترین نکاتی که در تفکر سیستمی دیده می شود، عمیق تر نگاه کردن و ریشه ای نگاه کردن به مسائل است.
    همچنین، حکمت چیزی از نوع تفکر سیستمی است.
    ما خیلی وقتها عوارض و ظواهر بیماری رو میبینیم و سعی میکنیم اونها رو حل کنیم و نتیجه اش مواجه شدن با شاخه های جانبی و عوارض دیگه اون است. در حالی که باید ریشه و اصل و منشا رو حل کرد.
    تفکر سیستمی، بهینه سازی ساده سازی رو به ما می آموزاند.
    تفکر سیستمی قراره به ما یاد بده که مکانیزم ها را در خدمت سیستم ببینیم و نه در خدمت خودمون.
    تفکر سیستمی به ما میگه که همیشه تجزیه و تفکیک به اجزاء سازنده، راه حل مسئله نیست و برای حل مسئله، باید اجزاء را در ارتباط با یکدیگر تحلیل نمود.
    تفکر سیستمی قراره به ما کمک کنه که اثرات بلند مدت کارهامون رو بهتر ببینیم.
    یکی از ریشه های به وجود امدن “اثر مار کبری یا Cobra Effect آن است که تک تک افراد فکر می کنند که هوش انها از متوسط هوش جامعه بیشتر است.
     
    درس تفکر سیستمی تلاش می کند تا با آموزش، با توضیح، با تمرین، این نوع نگرش رو از یک سری توصیه مجرد تئوریک اخلاقی به یک سری اقدامات کاربردی عملی  تبدیل کند.
     

  7. رویا گفت:

    بخش‌های مهمی از فایل صوتی تفکر سیستمی:

    چرا ما به تفکر سیستمی نیاز داریم؟
    تفکر سیستمی قبل از خیلی از بحث‌های دیگه باید برای ما جا بیفته. به عنوان چارچوبی برای فکر کردن، برای تصمیم‌گیری و برای عمل کردن. به عنوان یک راهکار ناگزیر که اگر کسی بهش فکر نکنه، آینده‌ی خودش و جامعه و سازمانش رو داره از بین میبره. تفکر سیستمی نیاز تک‌تک انسان‌هاست.

    یکی از مهمترین نکاتی که در تفکر سیستمی دیده میشه، ریشه‌ای‌تر نگاه کردن به مسائله. عمیق‌تر نگاه کردن به مسائله، به مشکلاته، به چالش‌هاست. تقریبا اون چیزی که ما به نام “حکمت” در تمام طول تاریخ زندگی بشر می‌شناسیم، چیزی از این جنسه.

    ما خیلی وقت‌ها عوارض یک بیماری رو می‌بینیم، ظواهر اون رو می‌بینیم و سعی می‌کنیم حل بکنیم، ولی ریشه رو نگاه نمی‌کنیم! به خاطر همین به هرشکلی که با این بیماری مواجه میشیم، هر جور که سعی می‌کنیم این رو با مسکن، با شیوه‌های مختلف آروم بکنیم، می‌بینیم دوباره شاخه‌های دیگه از این بیماری سر بر میارن، چون اون ریشه‌ی اصلی مشکل رو نگاه نمی‌کنیم.

    البته یادمون باشه که هروقت راجع به ریشه‌ای فکر کردن و عمیق فکر کردن صحبت می‌کنیم، به این معنا نیست که سعی‌کنیم با ریشه‌ای‌تر نگاه کردن و پیچیده‌تر نگاه کردن، مسئولیت خودمون را سلب ‌کنیم و از بین ‌بریم. بعضی‌ وقت‌ها آدم‌ها مسئله رو عمقی می‌کنن برای اینکه از حلش فرار کنن. بعضی وقت‌ها ما مسئله رو پیچیده می‌کنیم نه برای اینکه همه‌ی عوامل تأثیرگذار بر اون رو ببینیم و راهکار بهتری پیدا بکنیم،  برای اینکه به طرف مقابل ثابت کنیم این مسئله حل نمیشه!

    ما بعضی وقت‌ها با خیلی ساده کردن مسئله، مسئله رو عملاً از بین می‌بریم و می‌کشیمش و بعضی‌ وقت‌ها با خیلی پیچیده کردن. شاید به همین دلیله که ما می‌بینیم از انیشتین و خیلی‌های دیگه به شکل‌های مشابه نقل میشه که «ساده‌سازی کنید، ساده‌سازی کنید، ساده‌سازی کنید ولی زیاد ساده‌سازی نکنید.»

    شاید این همون سطح بهینه‌ایه که ما داریم سعی می‌کنیم در تفکر سیستمی یاد بگیریم که مرزهای سیستم رو تا کجا باز کنیم. نه اونقدر نگاه تنگ‌نظرانه داشته باشیم که اصلا مسئله رو نبینیم. نه اونقدر نگاه بازی که مسئله برامون غیرقابل حل بشه.

    تفکر سیستمی قراره به ما یاد بده که مکانیزم‌ها رو در خدمت سیستم ببینیم، نه در خدمت خودمون.

    تفکر سیستمی داره برامون جا میندازه که اگر عضوی از یک سیستم هستیم و در اون سیستم مکانیزم‌هایی تعبیه میشه، من نگاهم این نباشه که این مکانیزم‌ها چگونه می‌توانند به من خدمت کنند. نگاهم این باشه که این مکانیزم‌ها چگونه می‌توانند به بقای سیستم خدمت بکنند. منطق اینو میگه، عقل سلیم اینو میگه که رعایت این مکانیزم‌ها، بقای سیستم است و بقای سیستم بقای منی که عضوی از این مجموعه هستم.

    تفکر سیستمی قراره به ما کمک کنه که اثرات بلندمدت کارهامون رو بهتر ببینیم.

  8. سلام

    نمونه ای از عدم تفکر سیستمی داستانی است که می گویند در زمان هارون الرشید اتفاق افتاده است. هارون حوض بزرگی از سنگ های گران قیمت می سازد و یک روز همه آب رسانان شهر را مجبور می کند که از قناتی که در بیرون شهر بوده آب بیاورند و داخل حوض بریزند تا پر شود. آب رسانان همگی به قنات مراجعه می کنند. در قسمت پایین قنات که باید مشک های آب را پر می کردند برای یک نفر بیشتر جا نبوده و آب رسانان یکی یکی پایین می رفتند و آنجا با خود فکر می کردند که در این هوای گرم پر کردن مشک و بردن آب کار سختی است به همین علت مشک را با دهان باد می کردند و درب آن را محکم می بستند و بیرون آن را کمی خیس می کردند و بیرون می آمدند به امبد اینکه وقتی همگی آب ها را در حوض خالی می کنند یک مشک که از هوا پر باشد مشخص نخواهد بود غافل از اینکه همه آب رسانان چنین فکری کرده بودند. به قصر که مراجعه می کنند دست همگی رو می شود و همگی مجازات می شوند.

  9. حجت زندی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    به نام خدا
    با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
    داستان کوتاه آموزنده تله موش
     
    موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

    مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید می‌کند؟

    موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمه‌ای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بی‌درنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه می‌دانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.

    از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین ماده‌ی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایه‌ها مدام به عیادت او می‌آمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیف‌ترین ما را تهدید می‌کند، همه‌ی ما در خطریم.
    با سپاس

    • دوست عزیز متممی

      از بیان مثال بسیار زیبای شما در درک مفهوم بهتر تفکر سیستمی سپاسگزارم.

      اگر اشتباه نکنم این داستان در کتاب مثنوی معنوی مولوی آورده شده است.

      حقیقتا این شاعر و عارف بزرگ یک روانشناس رفتاری بزرگ نیز، بوده است.

      موضوعاتی که در قالب حکایات و مثل ها و داستان ها در مثنوی آورده است انگار بهتر از این نمیشده کسی بیان کند.

       

       

  10. برای من خیاط این داستان الگو شد وایراد کار تیمی در کارم را پیدا کردم

    خیاط بسیار ماهری بود ،از قضا جوانی پیشش آمد واز او خواست تا شاگرد خیاط شود ،وچنین شد که ده سالی جوان شاگردی کرد ،زمانی که همه دوخت ودوز را کامل آموزش دید به استاد خیاط گفت :میخواهم مستقل شوم ودکانی دست وپا کنم ،استاد پذیرفت .
    شاگرد نیز مانند استاد ماهرانه میدوخت ،اما به علت یک نقض ،همواره در آمد کمتری عایدش میشد ،شاگرد به سرعت دوخت استاد ،کار را به پایان نمیرساند.
    شاگرد نزد استاد رفت واز او پرسید چرا تو زودتر کار را تمام میکنی و استاد گفت این فوت کوزه گریست
    سالها گذشت استاد به بستر بیماری افتاد ،کسی را به نزد شاگرد فرستاد تا اورا نزد استاد بیاورد ،شاگرد به بالین استاد آمد ،استاد خیاط گفت من از این بستر زنده بیرون نخواهم آمد ،وصیت من به تو این است که نخ خیاطی را کوتاه بگیر ،تو نخها را بلند میگیری ونخ مدام کار پاره وفرسوده میشود ،این رمز سرعت بالای کار من بود

    از آن روز من قانون پهلوانی را رعایت کردم که پهلوان یک فن برای خودش نگه میدارد وبه کسی نمی آموزد

    دلیل بی کیفیت شدن کالا در ایران رعایت نکردن همین قانون است ،به عینه می بینم که در شبکه های اجتماعی برای رضای خدا به همدیگر کارهایی را آموزش میدهند ،همه خانمها هنرمند شده اند ،اما کیفیت کارهاشون واقعا پایینه وصنایع دستی ایرانو تهدید میکنه،جالبه به یکدیگر استاد می گویند

    تا قبل از این داستان به صورت ریشه ای آموزشهایم را باز میکردم وبه شاگردانم آموزش میدادم ،بعد مدتی آنها مرا رها میکردند ومن مجبور بودم برای چنین فردی دوباره انرژی بگذارم
    تا اینکه ایراد کارمو پیدا کردم ،وبه هر کسی مقداری از کارو نه به صورت ریشه ای در حد رفع نیاز کار تیمی آموزش دادم ،هر نوع کار وفنی را از هم جدا گذاشتم ،که از هم آموزش نبینند

    • جدا از درست یا غلط بودن این موضوع بنده فکر می کنم که به تفکر سیستمی ارتباطی نداشت. تفکر سیستمی در حقیقت نگاه ریشه ای تر و بلند مدت تر به حل مسایل است . اگر بفرمایید که نکته این موضوعی که عنوان کرده اید چگونه به تفکر سیستمی مرتبط است از شما ممنون خواهم شد

    • سینا گفت:

      یک نگاه دیگه ای که میشه به این قضیه داشت این هست که اگر همه فوت و فن کارتون رو به شاگردهاتون بگین باعث میشه که شما بیشتر تلاش کنین که بیشتر و عمیق تر در زمینه کاریتون مهارت پیدا کنین و همیشه برای شاگردهاتون نکته ای، تجربه ای برای گفتن برای اونا داشته باشید و شاگردهاتون همیشه به شما مراجعه خواهند کرد. به مانند چشمه ای همیشه جوشان باشید که شاگردهای شما تشنه این چشمه خواهند بود.

  11. فایل آموزنده و مفیدی بود.

    نداشتن تفکر سیستمی در پروژه های عمرانی شهری خیلی زیاد بچشم میخوره. گاهی که به ساخت و ساز ( یا بهتره بگم تخریب و اتلاف منابع) شهرداریها نگاه میکنم واقعا احساس خشم و تاسف میکنم. بنظر میاد در شهر سازی اصلاااا دید دراز مدت وجود نداره وگرنه هر چند وقت یکبار  نباید شاهد کندن آسفالت یکماهه ی خیابون برای تعریض لوله فاضلاب ، دوباره آسفالت کردن و بعد از مدتی کندن مجدد آسفالت برای لوله کشی گاز باشیم و تازه سال بعد لوله ها دوباره باید عوض بشن. آدم یاد کارتون پت و مت می افته. در لحظه فکر کردن و عمل کردن و به عواقب کار نیندیشیدن توی این کارتون برای من دقیقا یادآور همین کارای به اصطلاح عمرانیه.

  12. مجید امیدالله گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    سلام

    من دو مرتبه به این فایل صوتی گوش کردم تا بتوانم درک بهتری از آنچه گفتید به دست بیاورم.

    گفتار در مورد مثال مار کبری و آنچه که در مورد ترافیک بود برای من تداعی کننده  این جمله کانت :

    که در کتاب ” گفتار در روش ” را با این جملات آغاز کرده بود :
    ( درک درست بهتر از هر چیز در میان مردم به طور مساوی توزیع شده است چنانکه هر کس فکر می‌کند که به حد نهایت از آن برخوردار است، به گونه‌ای که حتی زیاده‌خواهترین افراد هم معمولاً به داشتن سهمی بیشتر از آنکه دارند، تمایلی نشان نمی‌دهند. )

     در مورد تفکر سیسستمی از اونجا که صحبت از حکایت هم شد  مطلب دیگر تداعی شده به ذهنم  حکایت مولانا از فیل و خانه تاریک انداخت

      که چون هر یک فقط به عضوی از اعضای فیل دست می کشند،به تصویر فراگیر و درست و کاملی از فیل دست نمی یابند و به اختلاف با هم می پردازند.از این داستان استنباط شده است که موقعیت های مختلف که در هر لحظه دامن گیرنظاره کنندگان در حقایق است ، تصویر مشخصی از یک حقیقت واحد را برای آن ها به وجود می آورد.

  13. باران گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۸ درس)

    مثال مار کبرا درست مثل تولید ورمی کمپوست ( کودی که حاصل از فعل و انفعالات نوعی کرم بر روی کود گاوی تولید می شود) توسط یک شرکت هرمی بود. وقتی دولت جلوی آن را گرفت انبوهی از مردم ماندند با سبدهای حاوی کرم که نمی دانستند با آن چه کنند وقبل از آن شرکت مربوطه برای نگهداری و پرورش هر سبد کرم به آنها پول پرداخت می کرد.

    توضیح قضیه اش مفصل است و قابل سرچ در اینترنت.

  14. اثر کبرا یک مثال بسیار خوب برای شناخت  و ارزش تفکر سیستمی است  و نگاه سطحی به مسایل و رویدادها  که گاهی هزینه های سنگینی  همراه دارد. مولانا نیز به این سطحی نگری اشاره  زیبایی کرده

    ما در این انبار گندم می کنیم

    گندم جمع آمده گم می کنیم

    می نیندیشیم آخر ما به هوش

    کاین خلل در گندمست از مکر موش

    موش تا انبار ما حفره زدست

    وز فنش انبار ما ویران شدست

    اول ای جان دفع شر موش کن

    وانگهان در جمع گندم کوش کن

  15. رحیم خورشیدی علی کردی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    سلام

    مدتی بود که درگیر یک سری مشکلات در محل کار وخانواده بودم،ریشه مشکلات را درمحیط بیرونی جستجو می کردم.بعد از مدتی متوجه شدم که ریشه خیلی از مشکلات به نوع نگاه من وهمچنین تفکرات وباورهایم بر می گردد.شروع کردم به افزایش مهارت های فردی و مهارت های ارتباطی.آن زمان با تفکر سیستمی آشنا نبودم و در متمم با تفکر سیستمی آشنا شدم،مثل اینکه ناخواسته تفکر سیستمی را انتخاب کرده بودم.

  16. دوستان مهندس من در متمم می دانند که در یک حالت می توان یک سیستم بزرگتر را به زیر سیستم هایی طبقه بندی کرد، آنگاه برای هر یک از این زیرسیستم ها پاسخی به دست آورد و سپس با جمع این پاسخ ها به پاسخی صحیح برای سیستم اصلی رسید .

    شرط این مسئله این است که اصل برهم نهی آثار یا به اصطلاح Superposition در مورد آن سیستم صدق کند و شرط اینکه این اصل در مورد یک سیستم صدق کند این است که آن سیستم خطی باشد، حداقل نسبت به آن طبقه بندی ای که ما انجام می دهیم خطی باشد.

    تعریف خطی بودن هم اساسا این است که:
    f(b) +f(a) = f(a+b
    ولی واقعیت این است که بسیاری از سیستم های مکانیکی هم خطی عمل نمی کنند، چه برسد به سیستم های انسانی.
    اما به هر حال دانستن این مسئله خیلی ارزشمند است که در معدود مواردی که بتوان یک سیستم را حتی اگر خودش غیر خطی باشد، به نوعی تجزیه کرد که نسبت به این تجزیه خطی باشد، در این حالت می توان بدون دغدغه و نگرانی از تجزیه سیستم به آن شکل که محمدرضای عزیز در این فایل گفت، آنرا به زیرسیستم هایی حساب شده تجزیه نمود، برای هر یک پاسخی دست و پا کرد و در انتها جمع این جواب ها را به عنوان پاسخی صحیح برای سیستم اصلی در نظر گرفت.
    امیدوارم به جای کمک به فهم بهتر مسئله، شما را گیج نکرده باشم!

  17. شاید دلیل های زیادی برای تفکر غیر سیستمی  بتوان فهرست کرد:

    خود خواهی ، خود محوری ، توجه به منافع خویش و عدم توجه به منافع دیگران
    فرد گرائی و عدم شناسائی خود  به عنوان جزئی  از کل
    فاصله گرفتن از طبیعت  و از دست رفتن ارتباط اکولوژیک با آن
    تمایل به دستیابی به دستاوردهای سریع با بازده زیاد
    نداشتن ارزیابی متوازن از دستاوردها و شاخص های آن
    محدود بودن افق نگرش 
    تثبیت مدل ذهنی تقلیل گرائی در فلسفه ی علم غربی که کل را معادل جمع اجزاء می بیند وگمان می کند با دانستن چگونه گی کارکرد اجزاء و جمع جبری این دانسته ها میتوان به کارکرد کل دست یافت.
    مدل ذهنی کنش گر بودن انسان  که خود را در مرکز هستی دیده و گمان میکند به عنوان عامل در مصدر امور قرار داشته ومحیط را تحت تاثیر قرار می دهد و از تاثیر پذیری توسط محیط غافل است.
    افزایش شتاب زندگی ، مدل ذهنی ما را برای بروز واکنش سریع و یافتن هر چه سریعتر پاسخ به مسائلمان شرطی کرده است . شتابزدگی در یافتن پاسخ ما را به سمت استفاده ا ز” مسکن های رفع درد ” که نشانه های مشکل را بر طرف می کند سوق داده است. نشانه ها بر طرف شده و در سطحی عمیق تر ریشه های مسئله گسترده ترمی شود.
    در دسترس بودن حجم زیاد اطلاعات ما را به استفاده از نسخه های از پیش آماده ترغیب می کند.
    افزایش سرعت  پردازش اطلاعات ما را به  انجام تحلیل های پیچیده در حل مسئله هایمان ترغیب می کند. تحلیل هر چه پیچیده تر باشد سیستمی نخواهد بود.

     

     

  18. احتمالا برای شما هم پیش اومده که در شرکت، گروه یا خانواده  با مسأله ای مواجه هستید و می دانید راه حل، چیز دیگری است. مثل شیئی که گم شده و میدانید جلوی چشمتان است اما نمی توانید آن را پیدا کنید، من در سال های مختلف با این مسئله مواجه بودم و جواب آن در همین استفاده از تفکر سیستمی قرار داده شده. نگاه دقیق تر و همه جانبه به صورت مسأله و نه صرفا دغدغه خاطری برای حل نمودن و حذف آن از صورت مسائل.

  19. راستش من تقریبا ۱۰ روز بود به صورت تمام وقت درگیر خوندن و فهمیدن ۲ تا کتاب بودم یکیش کتاب “پنجمین فرمان ” بود.همین فایل صوتی ۳۰ دقیقه بدون اقرار تاثیر به اندازه همون ۵۰۰ صفحه “پنجمین فرمان” داشت و به توانایی محمدرضا در ساده سازی مفاهیم پیچیده ایمان کامل آوردم.
    در ضمن متمم می خواستم بدونم توصیه متمم برای مطالعه بیشتر کدوم منابع است؟(ترجیحا ترجمه شده)

    • گروه متمم گفت:

      امید عزیز.

      کتاب ‍پنجمین فرمان ‍پیترسنگه، بدون شک یکی از منابع اصلی برای یادگیری تفکر سیستمی است. کتابهای دیگری که در این حوزه منتشر شده‌اند، یا بیش از حد به حوزه‌های تئوری نزدیک شده‌اند یا بیشتر به جنبه‌های مهندسی سیستم‌ها و دینامیک سیستم ‍پرداخته‌اند.

      متمم قصد دارد در آینده‌ی نزدیک، منتخبی از کارهای راسل اکاف و اندیشه‌های او را در ادامه‌ی سری تفکر سیستمی منتشر کند که به نظر می‌رسد بتواند به همه‌ی ما در درک بهتر ریشه‌های شکل گیری تفکر سیستمی در حوزه‌ی مدیریت مدرن، کمک کند.

  20. سلام فایل صوتی تفکر سیستمی برام جالب بود چندین نتیجه گیری میتونستم از صحبت ها انجام بدم که مهمترین اون ریشه یابی مسائل بود

    • گروه متمم گفت:

      دوست عزیز.
      در تایید فرمایش شما، خوب است دوباره تاکید کنیم که بسیاری از مطالبی که در حوزه‌‌های مختلف علوم انسانی و به طور خاص در تفکر سیستمی مطرح می‌شوند، دقیقا لباس جدیدی هستند که بر مسائل قدیمی ما پوشانده شده اند.

      مشکل توجه کردن به عارضه‌ها و نشانه‌های بیماری و غافل ماندن از ریشه‌های آن، در شیوه‌ی نگرش و تحلیل بسیاری از ما، اتفاق جدیدی نیست و تقریباً در مسیر تاریخی رشد و تکامل انسان هم مشاهده می‌شود.

      عملاً معدود افرادی که نگاهشان فراتر از عارضه‌ها بوده و توانسته‌اند مسائل را به صورت ریشه‌ای تر مشاهده و تحلیل کنند، همان کسانی هستند که به دانشمندان بزرگ، تحلیل گران عمیق، کارآفرینان موفق و به طور خلاصه افراد تاثیرگذار در تاریخ انسان، تبدیل شده اند.

      امیدواریم که این لباس جدید و نگاه دوباره به مسایل گذشته و حال ما، فرصتی ایجاد کند که فارغ از کلیشه‌های فکری قدیمی، آنها را بررسی و تحلیل کنیم.