Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


تعریف هوش هیجانی چیست؟


تعریف هوش هیجانی با ذکر منبع و اشاره به مقاله های هوش هیجانی

شاید هوش هیجانی یا هوش عاطفی یا EQ مفهوم جدیدی به نظر بیاید، اما واقعیت این است که همین مفهوم، با نام‌های متفاوت، بیش از یک قرن دغدغه‌ی روانشناسان بوده است.

ادوارد تورندایک (Edward Thorndike) از روانشناسان برجسته قرن بیستم در حوزه‌های یادگیری، آموزش و هوش، در سال ۱۹۲۰ مفهومی به نام هوش اجتماعی یا Social Intelligence را به صورت زیر تعریف کرد:

«هوش اجتماعی یعنی توانایی درک و مدیریت کردن مردان، زنان، دختران و پسران، برای رفتار خردمندانه در روابط انسانی.»

تورندایک در جای دیگری هم در توضیح هوش اجتماعی چنین می‌گوید:

«هوش اجتماعی به این معناست که بتوانیم انگیزه رفتارهای خود و دیگران را به خوبی درک کرده و از این اطلاعات در تعاملات اجتماعی استفاده کنیم.»

همان‌طور که می‌بینید این تعریف‌ها، به آن‌ چیزی که امروز به عنوان هوش هیجانی یا هوش عاطفی می‌شناسیم بسیار نزدیک هستند.

دانشمندان معاصر هم نقش تورندایک را در توجه به هوش عاطفی مد نظر قرار داده‌اند.

به عنوان مثال، تراویس برادبری (Travis Bradberry) و جین گریوز (Jean Greeves) که کتاب هوش هیجانی آن‌ها مطرح و شناخته شده است (The Emotional Intelligence Quick Book)، کتابشان را به تورندایک تقدیم کرده‌اند که «یک قرن پیش این بینش را داشت که به جهان بگوید هوش هیجانی (EQ) مهم‌تر از ضریب هوشی (IQ) است.»

بنابراین اشتباه نیست اگر بگوییم تاریخچه هوش هیجانی، بی‌آنکه اسمی از آن در میان باشد، به اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد.

تعریف هوش هیجانی از نگاه سالووی و مایر

نخستین تعریف رسمی هوش هیجانی به همراه مفهوم پردازی و مدل‌سازی قابل اتکا، توسط پیتر سالووی (Peter Salovey) و جان مایر (John Mayer) انجام شد:

تعریف هوش هیجانی سالووی و مایر (منبع: مقاله هوش هیجانی؛ ۱۹۹۰)

توانایی نظارت و پایش احساسات و هیجانات خود و دیگران، تفکیک و تشخیص آن‌ها، و استفاده از این اطلاعات به عنوان راهنمای تفکر و رفتار.

تعریف هوش هیجانی از نگاه دانیل گلمن

آن‌چه معمولاً ما به عنوان تعریف هوش هیجانی می‌شنویم و می‌خوانیم، تعریف دانیل گلمن است.

گلمن در نخستین تعریف خود از هوش هیجانی (در سال ۱۹۹۵)، تقریباً هر چیز خوبی را که می‌شناخت زیر چتر هوش هیجانی قرار داد:

تعریف هوش هیجانی دانیل گلمن

هوش هیجانی شامل توانایی‌هایی مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشواری و سرخوردگی، کنترل رفتارهای تکانشی، به تأخیر انداختن خواسته‌ها، تنظیم هیجانات، جلوگیری از غلبه‌ی استرس بر قدرت فکر کردن، همدلی با دیگران و امیدواری است.

برخی منتقدین در نقد نخستین تعریف گلمن از هوش هیجانی گفته‌اند که او تقریباً همه‌ی دغدغه‌های روانشناسی شخصیت و نیز توصیه‌های اخلاق مسیحی را یک‌جا تحت عنوان هوش هیجانی مطرح کرد (منبع).

البته گلمن به تدریج تعریف خود را کمی شفاف‌تر و مختصرتر کرد:

دنیل گلمن و تعریف هوش هیجانی به زبان ساده و مختصر

هوش هیجانی مجموعه توانایی‌هایی است که به ما کمک می‌کنند هیجانات را در خود و دیگران، تشخیص داده و تنظیم کنیم.

در نهایت، تعریفی که گلمن در سال ۲۰۱۷ در کتاب Everyday Emotional Intelligence مطرح می‌کند چنین است:

انواع مولفه های هوش هیجانی (تعریف دنیل گلمن)

مولفه های هوش هیجانی شامل این پنج مهارت هستند:

  • خودآگاهی یا آگاهی از خویشتن (Self-awareness): این‌که نقاط قوت و ضعف خود، انگیزه‌ها و  ارزش‌هایمان و نیز تأثیری را که روی دیگران داریم بشناسیم.
  • خودتنظیمی (Self-regulation): این‌که تکانه‌ها و انگیزه‌های لحظه‌ای و خُلق خود را در وضعیت مختل‌کننده و مزاحم، کنترل کرده یا جهت آن‌ها را تغییر دهیم.
  • انگیزش (Motivation) و خودانگیزشی (Self-motivation): [رسیدن به اهداف و] موفقیت به صِرفِ موفقیت به ما انگیزه بدهد و شکست، نتواند به سادگی انگیزه‌ی ما را بگیرد.
  • همدلی (Empathy): وضعیت احساسی دیگران را درک کنیم و بتوانیم از دریچه‌ی چشم آن‌ها جهان را ببینیم.
  • مهارت اجتماعی (Social Skill): با دیگران، رابطه‌ی صمیمی ایجاد کنیم تا بتوانیم آن‌ها را به سمتی که میل داریم سوق دهیم.

احتمالاً با خواندن سبک تعریف هوش عاطفی توسط گلمن، بهتر می‌توانید حدس بزنید که چرا در بیرون فضای دانشگاهی، نام هوش هیجانی بیش از آن‌که با تورندایک، سالووی، مایر و امثال این دانشمندان گره خورده باشد، با دانیل گلمن همراه شده است.

ادبیات گلمن، ادبیات ساده‌ای است که مخاطب عام آن را درک می‌کند و از آن لذت می‌برد.

چند مثال برای هوش هیجانی

گلمن بر اساس تعریف خود از هوش هیجانی، چند مثال برای هوش هیجانی نیز مطرح کرده است. در ادامه برای هر یک از پنج بعد هوش هیجانی، یکی از مثالهای گلمن را مرور می‌کنیم (+):

 خودآگاهی: مدیری که می‌داند فشرده‌شدن کارها، کیفیت کارش را پایین آورده و در او استرس ایجاد می‌کند. با توجه به این شناختی که از خود دارد، به شکلی برنامه ریزی می‌کند که با فاصله‌ی کافی از مهلت نهایی، کارهایش را به‌ انجام برساند.

 خودتنظیمی و کنترل هیجانات: وقتی تیم، ارائه‌ی بسیار ضعیفی ارائه می‌دهد و مسئول تیم، به جای داد و فریاد کردن، سعی می‌کند مسئله را ریشه‌یابی کرده، تبعات وضعیت موجود را برای تیم خود توضیح داده و در نهایت با هم، روشی برای جبران ارائه (یا بهبود ارائه‌های بعدی) پیدا می‌کنند.

 انگیزه داشتن: وقتی مدیر پرتفولیو در یک شرکت سرمایه‌گذاری، می‌بیند که در چند فصل متوالی، سبد سرمایه‌گذاری تحت مدیریتش ضرر داده است. اما به جای این‌که خودش را ببازد و شرایط و اتفاقات بیرونی را عامل شکست بداند [و کار را رها کند]، می‌کوشد از این تجربه درس بگیرد و با بازآفرینی شرایط و تصمیم‌های جدید، دوباره کنترل اوضاع را در دست بگیرد.

 همدلی: وقتی می‌توانیم احساسات و رفتارهای فردی از فرهنگ دیگر را به درستی درک و تفسیر کنیم (به الگوی ذهنی و آموخته‌های خود، و عینکی که از کودکی بر چشم‌مان گذاشته شده، محدود نمانیم).

 مهارتهای اجتماعی: فردی که می‌خواهد تحولی در سازمان ایجاد کند (مثلاً حرکت به سمت فعالیت‌های دیجیتالی) و با توجه به این‌که هنوز مدیران ارشد از نظر ذهنی آماده نشده‌اند، با گفتگو و هماهنگی، هم‌فکرهای خودش را در سازمان پیدا می‌کند و این فعالیت را استارت می‌زند. در واقع مهارت اجتماعی جایی به کمک می‌آید که شرح وظایف و چارچوب‌های رسمی، به اندازه‌ی کافی همراه نیستند و گفتگو و تعامل، باید بتواند خلاء آن‌ها را پر کرده یا کُندی و لَختیِ مجموعه را جبران کند.

تعریف هوش هیجانی از نگاه برادبری و گریوز

برادبری و گریوز، به علت نوشتن کتاب‌های ساده – و البته دقیق – در زمینه‌ی هوش هیجانی معروف شده‌اند.

کتاب آن‌ها تحت عنوان Emotional Intelligence Appraisal تحت عنوان آزمون هوش هیجانی به فارسی نیز ترجمه شده است.

آن‌ها هم در کتاب Emotional Intelligence 2.0 تعریفی مشابه تعریف سالووی و مایر و نیز تعریف کوتاه گلمن ارائه می‌دهند:

تعریف برادبری و گریوز از هوش هیجانی

هوش هیجانی، توانایی تشخیص و درک هیجانات در خودتان و دیگران است؛ و توانایی این‌که این آگاهی را برای مدیریت رفتار و رابطه‌های خود به کار بگیرید.

تعریف عملیاتی هوش هیجانی توسط بار-اُن

روون بار-اُن (Reuven Bar-on) که نامش را گاهی به صورت بار-آن و بار-اون هم می‌نویسند، از زاویه‌ی دیگری به فراگیر شدن هوش هیجانی کمک کرد.

در شرایطی که گلمن از کلیت مفهوم هوش هیجانی دفاع می‌کرد و سعی می‌کرد بر اهمیت آن تأکید کند، بار-اُن کوشید یک تعریف عملیاتی از هوش هیجانی به دست دهد و ابزاری برای اندازه گیری و سنجش هوش هیجانی طراحی کند.

این ابزار که به شکل تجاری در دسترس است و سازمان‌ها و کسب و کارهای بزرگ و نیز مراکز آموزشی از آن برای سنجش هوش هیجانی استفاده می‌کنند، EQ-i نام دارد و بر پایه‌ی تحقیقاتی که بار-اُن در سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰ انجام داده، بنا شده است.

کافی است به نمودار زیر نگاه کنید تا تصویری شیوه اندازه گیری هوش هیجانی توسط بار-اون در ذهن شما شکل بگیرد:

پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن مولفه های متنوعی از صفات شخصیتی را می‌سنجد

همان‌طور که می‌بینید بار-اون مهارت‌های متنوعی از جمله تصمیم گیری، مسئولیت پذیری، همدلی، مهارت ارتباطی و روابط بین فردی، حل مسئله، ابراز احساسات، صراحت و قاطعیت (یا جرأت ورزی)، خودشکوفایی، خوش بینی، تحمل استرس را در کنار یکدیگر تحت عنوان هوش عاطفی یا هوش هیجانی اندازه‌گیری کرده و گزارش می‌دهد.

تعریف ساده هوش هیجانی در دو جمله

همان‌طور که می‌بینید، باید سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ را سال‌های رشد جدی هوش هیجانی دانست. کسانی که در آن سال‌ها روی این موضوع کار کردند، هر یک مسیری را بناکرده‌اند که تا امروز نیز امتداد یافته است.

ضمن این‌که خودِ مفهوم هوش هیجانی، به شکلی دقیق و با مرزهای مشخص تعریف نشده است. اگر چه پیام هوش هیجانی مشخص است و همه بر روی آن اتفاق نظر دارند: هوش را به توانایی محاسبات ریاضی و تعریف سنتی بهره هوشی محدود نکنید.

با توجه به این‌که پیتر سالووی و همکارانش هنوز زنده هستند و اتفاقاً هنوز هم به هوش هیجانی توجه دارند (اگر چه صدایشان به اندازه‌ی گلمن و دیگران بلند نیست و سالووی به ریاست دانشگاه Yale سرگرم است)، منطقی است درس تعریف هوش هیجانی را با توضیح این دو نفر به پایان ببریم:

استفاده از اصطلاح هوش هیجانی، تأکیدی بر شکلی از هوش است که هیجان‌ها را پردازش می‌کند و از آن بهره می‌برد.

از این دیدگاه، بخشی از هوش هیجانی از جنس ظرفیت (Capacity)، بخشی از جنس توانایی (Ability) و بخشی دیگر از جنس مهارت (Skill) است.

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هوش هیجانی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هوش هیجانی

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۵۸ نظر برای تعریف هوش هیجانی چیست؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : ساجده ممتازیان

    درباره ی تعریف سالووی که بیان کرده ،بخشی از هوش هیجانی از جنس ظرفیت است:

    ویلیام گلاسر هم در تئوری انتخاب توضیح داده که افراد ظرفیت های متفاوتی( براساس ژنتیک )برای دوست داشتن و نه دوست داشته شدن توسط دیگران دارند. به عبارت بهتر هرکس ظرفیت بیشتری برای عشق به دیگران داشته باشد یعنی نیاز او  به عشق و تعلق خاطر بیشتر است و در واقع نیاز بیشتری دارد که دیگران را دوست داشته باشد .

    طبیعتا چنین افرادی خیلی سریع تر مهارت های مربوط به هوش هیجانی را یاد می گیرند چون به راحتی قادر هستند با بیشتر اطرافیان خود( با توجه به تعریف گلمن) همدلی داشته باشند و همان طور که در برابر اشتباهات خودشان پذیرش دارند در برابر اشتباهات دیگران هم پذیرش داشته باشند .

    با این حال کسی که ظرفیت بیشتری برای تقویت هوش هیجانی دارد باید به یک مهارت دیگر هم مجهز باشد و آن توانایی مدیریت همین ظرفیت زیاد است به طور مثال کسی که بیش از دیگران می تواند با اطرافیان همدلی کند باید تشخیص دهد که همدلی در چه موقعیت هایی می تواند بی فایده یا حتی مضر باشد و بر این اساس بتواند رفتاری متناسب با موقعیت با دیگران داشته باشد

    (  با کمی اغماض با توجه به تعریف برادبری و گریوز)

     

    در نهایت اینکه من فکر میکنم هوش هیجانی با هنر ارتباط نزدیکی دارد چرا که جوهره ی هنر (بر اساس بعضی تعاریف) خلق زیبایی به وسیله ی حفظ تناسب است و کسی که در ارتباط با خودش و دیگران تناسب را( در تشخیص و تنظیم هیجانات) رعایت می کند زیبا رفتار می کند و با همین رفتار زیبا تاثیر ارزشمندی روی دیگران می گذارد

    پس هوش هیجانی داشتن یعنی هنرمندانه رفتار کردن

  1. تا این موقع من همیشه حس بدی به واژه ی هوش هیجانی داشتم. احساسم بهش یک مفهوم کاملا زرد بود. لغتی بود که از دهن هر کسی می شنیدم و برام لوث شده بود؛
    * از دهن معلم یا مدیر مدرسه که می گفت انضباط مهمتر از درسه و به هوش هیجانی استناد می کرد که بگه به موفقیت های درسی خودتون ننازید
    * از دهن برخی در جمع فامیل که ادعا می کردند راز زندگی موفق را یافته اند
    * فیلم ها و سریال هایی که با محوریت یکی دو نفر دانشمند نابغه ی عجیب و غریب ساخته میشد
    * بلاگر ها و سخنران های انگیزشی و موفقیت
    متمم چه زیبا این احساس من رو اینجا بیان کرده:

    «تقریباً هر چیز خوبی را که می‌شناخت زیر چتر هوش هیجانی قرار داد»
    «او تقریباً همه‌ی دغدغه‌های روانشناسی شخصیت و نیز توصیه‌های اخلاق مسیحی را یک‌جا تحت عنوان هوش هیجانی مطرح کرد»

    خواندن این درس باعث شد احساس بهتری به این مفهوم پیدا کنم که شاید بتونم برای پیشرفت در زندگی از اون استفاده کنم.
    البته دیدن مدل باراُن سوال های دیگری برام ایجاد کرد (که البته با یک سرچ متوجه شدم مسئله ی مورد مناقشه ی بسیاری هستش):
    ۱. آیا هوش هیجانی مفهوم مستقل و منحصر به فردی است؟ یا یک مفهوم کلی ترکیبی از تعدادی ویژگی های شخصیتی جداگانه؟
    ۲. آیا به طور مستقل می توان اندازه گیری اش کرد؟ و آیا نتیجه ی حاصل روایی و پایایی خواهد داشت؟
    ۳. اگر آن را اندازه گرفتیم، آیا می تواند پیشبینی کننده ی خوبی (و مستقل از فاکتور های دیگر مثل IQ و غیره) برای عملکرد فرد در حوزه های مختلف شغلی و زندگی باشد؟
    ۴. آیا مداخلات موثری برای افزایش نمره ی فرد در این سنجه در اختیار داریم (و در نتیجه، بهبودی قابل پیشبینی فرد در عملکرد شخصی و شغلی)؟
     
    پی نوشت ۱. متوجه هستم که سوال اولی که بالا نوشتم مصداق بازی با کلمات یا به قول خود محمدرضا بازی‌های گربه‌ای در کلام انسانی است. پاسخ تکلیف کلمه را مشخص می کند نه یک واقعیت در جهان بیرونی را.
    پی نوشت ۲. ولی بنظرم سوال های بعدی بیشتر با واقعیت بیرونی مسئله درگیرند.
    پی نوشت ۳. البته یقین دارم این سوال ها رو خیلی ها مطرح کردن و روش کار کردن، منم فقط امیدوارم با مطالعه ی بیشتر درس های متمم و منابع دیگر بتونم به جوابی برسم

  2. مجید ضرابیان گفت: (عضو ویژه)

    به نظرم هوش هیجانی گنجینه ای از مهارتها و توانمندی های مختلف هست که افراد رو قادر میسازه تا در موقعیتها مختلف بهترین تصمیمها رو بگیرن و ناخواسته رفتار مخربی از خودشون نشون ندن. مثلا برخی افراد در زمان بروز اختلاف فقط داد و فریاد رو مشناسن و انگار تنها گزینه پیفرض در گنجینه هیجانی آنها همین رفتار هست.

  3. به نظر من یکی از کاربردهای مهم مهارت بالای هوش هیجانی در جلوگیری از بوجود اومدن تنش در روابط هست اینکه بدونی شاید الان وقت حرف زدن نیست، الان موقعیتش نیست،بمونه یه وقت دیگه یه جای دیگه یه جلسه دیگه ینی یکم صبر داشتن رو هم بهمون یاد میده.شاید به همین سادگی بشه از یه سری فجایع جلوگیری کرد.

  4. جالبه تا حالا بعنوان یک آدم بدبین به این فکر نکرده بودم که خوشبینی بعنوان بخشی از هوش هیجانی یک مهارته و می شود آن را یاد گرفت و تقویت کرد.

  5. مهدی گوهری ... گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    چند روز پیش دوستم ازم پرسید:
    – تو که تحلیل رفتار متقابل رو کامل توی متمم خوندی، چطور می تونیم خودمون رو در وضعیت بالغ حفظ کنیم؟
    + اجازه ندیم احساساتمون بر ما غلبه کنن.
    – چطوری بفهمیم دارن بهمون غلبه می کنن؟
    + ببینیمشون!
    – یعنی چی؟
    + سعی کنیم در بیشتر مواقع احساساتمون رو ببینیم و پایش کنیم.
    – چطوری؟
    + با ذهن آگاهی (MindFulness) 
    گفتم چند روزه کتاب ذهن آگاهی برای آغازگران رو دارم می خونم. نکات خوبی رو بهش اشاره کرده. البته سالها پیش کتاب نیروی حال و تمرین نیروی حال نوشته اکهارت توله رو خونده بودم که اون هم به نوعی به ذهن آگاهی اشاره داشت.
    امروز که این درس رو می خوندم، یاد درس یادگیری کریستالی افتادم که چقدر جالب آموخته هام دارن با هم لینک میشن و شبکه ای از آموخته ها رو دارن در مغزم شکل می دن.
    ممنونم محمدرضای عزیز 
    ممنونم متمم
     

  6. موضوع جذابی است ولی من شخصا میخواستم بدانم ایا مدلی هست که هوش هیجانی و تفکر منطقی را باهم ترکیب و مدلی جامع برای فعالیتهای فکری انسان ارائه کند؟

    در کتاب "هنر همه فن حریف شدن در احساسات" مارک براکت، در فصل اخر درباره کاربرد احساسات در فرایند یادگیری نکات جالبی مطرح شده، مانند اینکه احساسات منفی در یادگیری و اصلاح متون و سایر کارها موثرتر از احساسات مثبت هستند، در واقع احساسات منفی نیز کاربردهایی دارند و در حفظ بقا و تداوم سیستمها خیلی موثر هستند، نکته اینجاست یاد بگیریم چگونه از این عواطف در جهت درست ان استفاده کنیم.

  7. یعقوب دلیجه گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۴ درس)

    اینکه عوامل درونی و بیرونی مانع حرکت به سمت اهدافمان نشود، مرز و وجه تمایز بین افراد حرفه‌ای و افراد آماتور است. فرد حرفه‌ای انضباط فردی آهنینی دارد و به همین دلیل هم به صورت بیرحمانه به انجام روتین‌های هدفمند زندگی خود می‌پردازد. 

    چاک کلوز نقاش معروف آمریکایی می‌گوید:

    انگیزه برای مبتدی‌هاست. 

    شاید بد نباشد سری به مطلب جیمز کلییر در وبلاگش بزنید. 

    مطلبی با عنوان:

    The Difference Between Professionals and Amateurs

     

    روبه رشد باشید؛ پایدار و مستمر 

  8. کمالی گفت:

    هوش هیجانی موضوع جدیدی نیست و قرنها پیش در ادیان مختلف در قالب آموزه های دینی ارائه گردیده است و به نظر بنده برخی از این آموزه ها در پکیجی به نام هوش هیجانی ارائه شده است.۵ مولفه ای که توسط گلمن بعنوان مؤلفه های هوش هیجانی ارائه شده است در آموزه های دینی ما نیز به آنها اشاره شده است در واقع دین ما نیز برای هوش هیجانی اهمیت بسیاری قائل بوده و با ارائه توصیه ها و راهکارهای موثر سعی در تربیت فرد با هوش هیجانی بالا دارد.
    با توجه به بررسی خصوصیات افراد با هوش هیجانی بالا که دارای ویژگیهایی همچون خود آگاهی، دلسوز بودن، دارای توانایی خود انگیزشی، داشتن روحیه همکاری با دیگران، اهل تعامل و سازش، مسئولیت پذیر، قدرتمند در کنترل هیجاناتی مانند خشم و عصبانیت هستند و دین ما نیز با ارائه نکات تربیتی و اخلاقی نظیر خودشناسی، متواضع بودن،شجاعت، کظم غیظ(فرو بردن خشم)، داشتن آرامش و طمأنینه، حسن معاشرت با دیگران، داشتن آمادگی روحی در برابر دشواریها، افراط و تفریط نکردن در حب و بغض و … قصد دارد تا انسانی با هوش هیجانی بالا تربیت نماید.