Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


برای تقویت هوش هیجانی روی کدام مهارتها و ویژگی‌ها وقت بگذاریم؟


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۰۷۸۹۷
پیش نیاز مطالعه درس تقویت هوش هیجانی از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس:
  • بتوانند توضیح دهند که مدل ECI یا مجموعه شایستگی های هیجانی چگونه و توسط چه کسانی به وجود آمده است.
  • بتوانند تفاوت مدل ECI را با مدل مطرح شده توسط سالووی و مایر شرح دهند.
  • با هر ۲۰ المان زیرمجموعه‌ی هوش هیجانی آشنا شوند.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
تقویت هوش هیجانی

پس از این‌که کتاب هوش هیجانی گلمن باعث شد تب و تاب هوش هیجانی و EQ در محیط‌های دانشگاهی و کسب و کارها فراگیر شود، به تدریج این دغدغه مطرح شد که هوش هیجانی را باید چگونه سنجید و ارزیابی کرد؟

به عبارتی دقیق‌تر، لازم بود مفهوم پردازی شفاف و مشخصی از هوش هیجانی ارائه شود.

در این میان، ابعاد چهارگانه هوش هیجانی که سالووی و مایر از مدت‌ها قبل (و حتی پیش از گلمن) ارائه کرده‌ بودند، برای دانشگاهیان جذابیت داشت. اما استفاده از آن در فضای کسب و کار، چندان ساده نبود.

تصور کنید که می‌خواهید فردی را برای یک موقعیت شغلی استخدام کنید و برایتان مهم است که از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشد. بر اساس الگوی سالووی و مایر، باید به چهار ویژگی زیر توجه کنید:

  • خواندن هیجانات و حالات انسان‌ها
  • نمایش و ابراز هیجان‌ها
  • درک هیجان‌ها
  • مدیریت هیجان‌ها

مصداق‌یابی برای این چهار مورد ساده نیست. ضمن این‌که نمی‌توان به سادگی به اظهارات خود فرد در این زمینه‌ها اعتماد کرد.

مدیران منابع انسانی و افراد فعال در محیط کسب و کار، در پی این بودند که فهرستی از توانمندی‌ها و ویژگی‌هایی ملموس‌تر در اختیار داشته باشند. ویژگی‌هایی که سنجش آن‌ها و قضاوت در موردشان ساده‌تر بوده و چندان انتزاعی نباشند.

برای ارزیابی و تقویت هوش هیجانی باید فهرستی از شاخص های ملموس تر در اختیار داشته باشیم

دنیل گلمن در کتاب خود با عنوان کار کردن با هوش هیجانی (Working with Emotional Intelligence) گام مهمی در پاسخ به این نیاز برداشت.

او بیست و پنج مورد شایستگی عاطفی (Emotional Competency) تعریف کرد و گفت که وضعیت فرد در این بیست و پنج مورد، نشان‌دهنده‌ی سطح هوش هیجانی اوست و برای تقویت هوش هیجانی، باید برای تقویت این بیست و پنج مورد وقت گذاشت.

او ۲۵ مورد مد نظر خود را به پنج دسته‌ی کلی (خودآگاهی، خودتنظیمی، انگیزش، همدلی و مهارت‌های اجتماعی) تقسیم کرد و پیشنهاد کرد که از ابزارهای متعددی که برای سنجش این بیست و پنج مشخصه وجود دارد، برای برآورد هوش هیجانی یک فرد (خصوصاً در محیط کار)‌ استفاده شود.

مدل ECI در سنجش هوش هیجانی

فهرستی که گلمن تنظیم کرده بود، یک ضعف علمی داشت: برخی از پارامترهای آن با یکدیگر هم‌پوشانی داشتند و مستقل نبودند.

این مسئله در مطالعاتی که بویات‌زیس (Boyatzis) و گلمن پس از انتشار کتاب کار کردن با هوش هیجانی انجام دادند، مشخص شد. مطالعات بعدی، دسته‌بندی قابل‌اتکاتری (در چهار بخش) ارائه کرد که امروزه آن را به نام ECI 2.0 یا نسخه‌ی دوم مجموعه شایستگی های هوش هیجانی می‌شناسیم (+).

در ادامه هر یک از این شایستگی‌ها را که به افزایش هوش هیجانی کمک می‌کنند، معرفی می‌کنیم.

مرور این فهرست، ضمن این‌که باعث می‌شود درس‌های مرتبط با هوش هیجانی را در متمم، راحت‌تر بیابید و پیگیری کنید؛ می‌تواند به عنوان راهنمایی برای بالا بردن هوش هیجانی هم محسوب شود.

محدودیت در دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی

دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

  تعداد درس‌ها: ۳۱ عدد

  دانشجویان این درس: ۴۶۹۶ نفر

  تمرین‌های ثبت‌شده: ۳۲۲۸ مورد

اعضای ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های هوش هیجانی به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنند که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

البته از میان درس‌ها و مطالب مطرح شده، ما فکر می‌کنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی  | کار تیمی

  خودشناسی | شخصیت شناسی  |  تحلیل رفتار متقابل

  کوچینگ  |  مدیریت تعارض  | رابطه عاطفی

  افزایش عزت نفس  |  زندگی شاد

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

نقدی بر مدل ECI

مدل ECI هم مانند هر مدل دیگری، منتقدان خود را دارد.

یکی از رایج‌ترین انتقادها – که قابل قبول هم هست – این است که:

گلمن ابتدا هر صفتی را که می‌تواند در موفقیت سازمانی مفید باشد، به عنوان هوش هیجانی تعریف می‌کند (مثل کار تیمی و رهبری سازمانی).

سپس هوش هیجانی را بر اساس این تعریف می‌سنجد و می‌گوید هوش هیجانی، نقش مهمی در موفقیت سازمانی ایفا می‌کند.

این کار گلمن، یک نوع حلقه‌ی استدلالی است.

این نقد را می‌توان درک کرد و پذیرفت. در واقع، گلمن به سادگی نمی‌تواند ادعا کند یک شاخص جدید تعریف کرده که بر اساس آن، موفقیت و رضایت کارکنان یک سازمان قابل پیش‌بینی است. چون شاخص‌هایی که مطرح می‌کند، اغلب به صورت جداگانه وجود داشته‌اند و تأثیر آن‌ها بر عملکرد سازمانی هم، شفاف و مشخص است.

با این حال، نباید فراموش کنیم که اصل بحث هوش هیجانی از کجا آغاز شد.

هوش هیجانی می‌گفت: همه چیز را در IQ و بهره هوشی خلاصه نکنید. فاکتورهای دیگری هم در موفقیت دخیل هستند. 

بر این اساس، آن‌چه مدل ECI ارائه می‌کند، فهرست ارزشمندی از فاکتورهایی است که باید در کنار هوش و بلکه بیشتر از هوش، در ارزیابی افراد و توانایی‌هایش، به کار گرفته شوند.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    الهه ربیعی ، بهروزبهاری ، زهراقاسمی ، محمد لطفی نیا ، مهدی علی میرزالو

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هوش هیجانی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هوش هیجانی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۳۱ نظر برای برای تقویت هوش هیجانی روی کدام مهارتها و ویژگی‌ها وقت بگذاریم؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : حسن کمالی

    یکی از مثال‌هایی که دنیل گلمن در کتاب هوش اجتماعی مطرح کرده است برای من خیلی جالب بود و آنرا برای فرزندم هم نقل کرده ام. تعداد زیادی از مولفه هایی که در این درس بیان شد، مثل خودآگاهی، کنترل هیجانات، تاثیرگذاری و مهارت ارتباط در این مثال دیده می شوند.

    نمونه ای از هوش هیجانی :

    سه پسر 12 ساله برای شرکت در کلاس ورزش به سوی زمین فوتبال می روند. دو پسر درشت اندام در حال مسخره کردن یکی از آن سه نفر که کمی چاقتر است، پشت سر او راه می روند.

    یکی از پسرها با صدایی تمسخر آمیز و تحقیر آمیز رو به پسر چاق می گوید: "پس تو هم می خواهی فوتبال بازی کنی؟"

    با توجه به روحیه بچه ها در این سن و سال، معمولا در چنین لحظه ای براحتی کار به دعوا و نزاع می کشد.

    پسر چاق یک لحظه چشمها را می بندد و گویی خود را برای رویارویی آماده می کند، نفس عمیقی می کشد و به طرف دو پسر پشت سرش برمیگردد و با صدایی آرام و جدی می گوید: "بله می خواهم بازی کنم، ولی چندان پیشرفتی ندارم."

    بعد از مکثی کوتاه ادامه می دهد: "اما توی هنر عالی هستم، هر چه بخواهی می توانم براحتی طراحی کنم..."

    و بعد خطاب به همان پسر می گوید: "ولی تو واقعا خوب فوتبال بازی می کنی! من هم دوست دارم یک روز مثل تو بازی کنم. شاید اگر به تلاشم ادامه دهم، بازی ام کمی بهتر شود."

    در این هنگام، پسر دوم که تمسخر خود را بی جواب می بیند، با لحنی دوستانه می گوید: "راستش، چندان هم بد بازی نمی کنی. شاید بتوانم کمکت کنم تا بازی ات بهتر شود."

    این گفتگو نمایشی ماهرانه از هوش اجتماعی را نشان می دهد. برخوردی که می توانست براحتی به نزاع ختم شود، اکنون به یک دوستی بدل شد! پسر چاق نه با روش هیجانی مخصوص بچه های خردسال، بلکه با روشی حساب شده و مدبرانه در کشمکش پنهان مغزها توانست از پس موقعیت بحرانی برآید.

    وی با حفظ آرامش در برابر وسوسه طرف مقابل برای کشاندن او به سوی خشم مقاومت کرد و در عوض توانست حالت هیجانی او را به سمت روحیه آرام و دوستانه جلب کند. تغییر شرایط مشترک روحی دو پسر از حالت خصمانه به دوستانه نمودی عالی از نرمش عصبی و هوش فوق العاده در روابط اجتماعی است.

    پ ن: مثال‌ها و تحلیل موقعیت‌های مشابه برای من در کاربردی کردن مفاهیم و آموزه‌ها همواره نقش بسزایی داشته اند.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .