Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


خودآگاهی | یکی از مولفه های هوش هیجانی


اهداف و انتظارات آموزشی متمم در این درس
کد درس: ۱۱۵۱۷۵
پیش نیاز مطالعه‌ی درس خودآگاهی از دوستان عزیز متممی انتظار می‌رود پس از مطالعه این درس
  • بتوانند خودآگاهی را (بر اساس مدل هوش هیجانی گلمن) تعریف کنند.
  • بتوانند سه مولفه اصلی خودآگاهی را نام ببرند.
  • به خاطر بسپارند که از میان سه مولفه‌ی خودآگاهی، دو مورد آن (خودآگاهی هیجانی و خود ارزیابی) اهمیت بیشتری دارند.
فشار ذهنی هنگام مطالعه
نیاز به مشارکت شما
کسب و کار
زندگی
تعریف خودآگاهی به عنوان یکی از مولفه های هوش هیجانی گلمن

هنگام صحبت درباره‌ی تعریف هوش هیجانی دیدیم که دنیل گلمن، مولفه های هوش هیجانی را در قالب پنج دسته مطرح کرده است.

اولین موضوعی که گلمن به سراغش رفته، خودآگاهی یا Self-awareness است. درکِ این نکته دشوار نیست که بدون خودآگاهی، سایر مولفه های هوش هیجانی (خود تنظیمی، خودانگیزی، همدلی و مهارتهای اجتماعی) هم معنای چندانی نخواهند داشت.

در واقع، اهمیت خودآگاهی مشخص است؛ اما مشکل این‌جاست که خودِ واژه‌ی خودآگاهی بسیار گنگ و مبهم است و لازم است مفهوم پردازی دقیقی برای آن انجام شود.

دنیل گلمن برای خودآگاهی سه مولفه تعریف می‌کند:

  • خودآگاهی هیجانی (Emotional self-awareness)
  • توانایی خود ارزیابی دقیق (Accurate self-assessment)
  • اعتماد به نفس (Self-confidence)

از این‌که دنیل گلمن اعتماد به نفس را به خودآگاهی ربط داده تعجب نکنید.

در تعریف هوش هیجانی توضیح دادیم که دنیل گلمن، زمانی که بحث هوش هیجانی را آغاز کرد، برای این‌که اهمیت آن را نشان دهد، هر صفت و ویژگی خوبی که به نظرش ارزشمند بود را زیر چتر هوش هیجانی جا داد.

البته او بعداً دید که این شیوه قابل دفاع نیست و به تدریج کوشید مدل خود را منسجم‌تر کند و هر چیز خوبی را که دمِ دستش می‌بیند، به اسم هوش هیجانی به مردم معرفی نکند. اما هنوز ته‌مانده‌های آن تفکر اولیه در گلمن موجود است و نمونه‌اش، همین نکته است که می‌گوید خودآگاهی شامل اعتماد به نفس نیز هست.

به همین علت در معرفی درس هوش هیجانی، نقل قولی از جان مایر را آوردیم که در میان نقدهایش از تجاری شدن هوش هیجانی، به طور خاص  از اشاره به صفتِ اعتماد به نفس به عنوان یکی از مولفه های هوش هیجانی انتقاد می‌کند. 

به هر حال، دو مولفه‌ی اول، یعنی خودآگاهی هیجانی و خود ارزیابی، در مدل‌های اغلب‌ نظریه‌پردازان ذکر شده و ما هم، در این درس (و درس‌های آتی هوش هیجانی) بیشتر بر روی این دو مولفه تأکید داریم.

محدودیت در دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی

دسترسی کامل به درس‌های هوش هیجانی برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.

  تعداد درس‌ها: ۳۱ عدد

  دانشجویان این درس: ۴۶۹۶ نفر

  تمرین‌های ثبت‌شده: ۳۲۲۹ مورد

اعضای ویژه‌ی متمم، علاوه بر دسترسی به درس‌های هوش هیجانی به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنند که می‌توانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

البته از میان درس‌ها و مطالب مطرح شده، ما فکر می‌کنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی  | کار تیمی

  خودشناسی | شخصیت شناسی  |  تحلیل رفتار متقابل

  کوچینگ  |  مدیریت تعارض  | رابطه عاطفی

  افزایش عزت نفس  |  زندگی شاد

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

ما فعلاً در این درس، صرفاً با دو اصطلاح خودآگاهی هیجانی و خود ارزیابی آشنا شده‌ایم. در آینده با درس‌ها و تمرین‌های بیشتر، می‌کوشیم این توانمندی‌ها را در خود تقویت کنیم.

تمرین و مشارکت در بحث

همان‌طور که تا کنون متوجه شده‌اید و از مثال دنیل گلمن در تعریف هوش هیجانی به خاطر دارید، هوش هیجانی صرفاً به  مدیریت کردن هیجاناتِ ایجاد شده، محدود نیست.

گاهی اوقات ما با خود ارزیابی و شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف و محدودیت‌ها و ترجیحات‌مان، از به وجود آمدن شرایطی که احساسات نامطلوب را در ما برمی‌انگیزند، اجتناب کنیم (مهمانی‌های شلوغ مرا خسته و بی‌حوصله می‌کند. پس می‌کوشم تا حد امکان به چنین مهمانی‌هایی نروم).

آیا مثالی در زندگی‌تان (فضای شخصی یا محیط کار) دارید که با توجه به شناخت از خود تصمیم‌ها و انتخاب‌هایی انجام دهید که از برانگیخته شدن احساسات و هیجانات نامطلوب در شما جلوگیری شود؟

بعد از خواندن این درس چه کار کنم؟
  اگر به اندازه‌ی کافی صبر و حوصله دارید، ابتدا درس انواع هیجانات را بخوانید و سپس به سراغ تمرین خودآگاهی هیجانی بروید.

  اگر ترجیح می‌دهید زودتر یک تمرین عملی انجام دهید، درس تمرین خودآگاهی هیجانی را بخوانید و بعداً در فرصت مناسب، روند درس‌های هوش هیجانی را مطابق فهرست پیشنهادی متمم طی کنید.

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    سعیده دباغیان ، مرتضی مفیدبجنوردی ، اسماعیل صالحی ، محمد منصوری ، لیلا زمانی

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری هوش هیجانی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه هوش هیجانی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۱۳۷ نظر برای خودآگاهی | یکی از مولفه های هوش هیجانی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : باران

    سلام

    خودشناسی به‌نظر من سخت‌ترین کاریه که یک نفر می‌تونه یاد بگیره. برای این یادگیری باید سوگیری ذهنی و قضاوت‌هایی رو که در مورد خودش داره، بتونه کنار بزاره و این آسون نیست.

    شما باید بتونی تصویر واقعی خودت رو در آینه ببینی نه چیزی رو که دوست داری باشی و خیلی سخته که آدم کمبودها و عقده‌های ذهنی و ایرادات وجودش رو بتونه ببینه. حتی برعکسش هم گاهی سخته اما کمتر. ممکنه پیشرفتهای زیادی در زندگی بکنی که چون توانمندی‌های خودت رو قبول نداری یا نمی‌شناسی، بزاریشون به‌حساب شانس.

    وقتی به خودشناسی می‌رسی که خیلی خونده باشی، خیلی آدم بزرگ دیده باشی، خیلی تجربه کرده باشی و با چشمانی باز مسیری رو که روز و شب طی می‌کنی، نگاه کنی.یک راه میون‌بر هم هست و اون اینه که در اثر عدم شناخت درست از خودت، با سر بخوری زمین و له شی. بعد از درد شدیدی که متحمل می‌شی، اگه کمی عقل داشته‌باشی، می‌شینی فکر می‌کنی به خودت. اگر هم نداشته‌باشی، اون‌قدر زمین می‌خوری که یا له از دنیا بری یا بالاخره مغزت رو به کار بیاندازی.

    وقتی خواص خودت رو کشف کردی، قدم بعدی اینه که روی اونا سوار بشی و نزاری اونا ازت سواری بگیرن.

    من امسال در سن ۴۹ سالگی تازه کمی از خودم رو کشف کردم. (فک کنین تا این سن چند بار له شده باشم خوبه؟؟)

    چیزایی که کشف کردم، ممکنه قبلا بقیه بهم گفته‌باشن ولی در اون زمان نمی‌تونستم قبول کنم که من اینم. بیشتر دوست داشتم کسی باشم که دلم می‌خواد باشم نه اونی که هستم.

    مثلا فهمیدم :

    ۱-خیلی وقتها تحت تاثیر حرف دیگران قرار می‌گیرم.

    ۲-نقاط ماشه‌ایی در روحم هست که اگر کسی دست روشون بزاره، می‌تونم از عصبانیت گردنش رو بشکنم .

    ۳-دوست دارم همه ازم خوششون بیاد و در این راستا کارهایی می‌کنم که بهم لطمه مالی و جانی و روحی می‌زنه.

    اینا رو به عنوان چند ویژگی خودم پذیرفته‌م ولی هنوز فقط صورت مسئله رو متوجه شده‌ام و تازه باید بشینم راه حل رو پیدا کنم.

    برای حل مسئله طبعا نمی‌شه عادات نهادینه شده در طی ۴۹ سال رو سریع تغییر بدم و باید یواش‌یواش خودم رو درست کنم.

    یک راهکار تازگی یادگرفته‌م که شاید به درد شما هم بخوره. مثلا قراره جلسه فروش داشته‌باشیم و من می‌دونم بچه‌ها قراره از موضوعی حرف بزنن که ممکنه عصبانیم کنه. روی یه کاغذ دم دستم برای خودم یادداشت می‌کنم :حواست باشه عصبانی نشی و بعد در حین جلسه هی یادداشتم رو نگاه می‌کنم.

    یا وقتی کسی ازم چیزی می‌خواد، خیلی خیلی مراقبت می‌کنم که خاصیت مهرطلب‌بودنم گل نکنه و قولی ندم که بعدش خودم رو سرزنش کنم. مدام حین شنیدن حرفهای طرف به خودم نهیب می‌زنم که حواست باشه خر نشی ( و متاسفانه هنوز در نود درصد موارد خر می‌شم)

    اینا قدمهای کوچکیه. ولی بعضی از خواصم من‌جمله بدترین خاصیت من رو که عصبانیت آنی و شدید بوده، کنترل کرده.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .