آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
پیش نیاز مطالعه درس محدودیت های رشد:
- تعریف آرکتایپ چیست؟ (ضروری)
- رفتار غیرخطی چیست؟ (ضروری)
از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعه این درس:
- اصطلاح گلوله برفی را درک کنند. به خاطر بسپارند و به شکل مناسب به کار ببرند.
- بتوانند آرکتایپ محدودیت های رشد یا محدودیت رشد یا Limits to growth را تشریح کنند.
- بتوانند برای آرکتایپ محدودیت رشد در سیستمها، مثال بزنند و مصداقهای آن را در زندگی و شغل خود پیدا کنند.
- آنچه را در این درس میآموزند با آموختههای خود در درسهایی مانند تبلیغات، استراتژی، ارزش آفرینی، مدل کسب و کار و استراتژی محتوا ترکیب کنند و بر این اساس،به تحلیلگر بهتری در این حوزهها تبدیل شوند.
- مهارت #سناریونویسی و تحلیل سناریوی آنها برای روندهای در حال رشد، با توجه به محدودیتهای رشد بهبود یابد.

شرکتِ نویدِ آرامشِ فردا، فروشندهی کپسولهای آتش نشانی (قابل استفاده در خودروها) است.
مدیر شرکت از علاقمندان و شیفتگان #تله مارکتینگ است و معتقد است که باید با هر کسی که اکنون کپسول آتش نشانی در اتوموبیل خود ندارد، تماس بگیریم.
بالاخره اگر دفعهی اول یا دوم یا پنجم، کپسول نخرند، دفعهی دهم یا بیستم یا پنجاهم خواهند خرید.
او به تدریج از محل فروش خود، همکاران بیشتری را برای فروش تلفنی استخدام کرده است و آنها را هم در همان اتاق، “جا داده است”.
به این ترتیب، به نظر میرسد که مسیر بیپایان موفقیت، پیش روی اوست.
این همان روندی است که گاهی از آن به شکلی سادهتر و با عنوان گلوله برفی یاد میشود:
این تصویر ذهنی به حدی در میان ما انسانها مشترک است که حتی در نوشتهها و مقالات رسمی در تفکر سیستمی و دینامیک سیستمها نیز، به جای اصطلاح خشک و دشوارِ حلقههای بستهی تقویت شونده با بازخورد مثبت، گاه با اصطلاح و تصویر گلولههای برفی مواجه میشویم.
آرکتایپ محدودیت رشد به همین علت اهمیت پیدا میکند.
ما معمولاً با راه افتادن گلولههای برفی خوشحال میشویم. اما فراموش میکنیم که به حلقهی دومی که به علت عوامل محدودکننده شکل میگیرد توجه کنیم.
این حلقهی دوم ممکن است به خاطر محدودیت منابع ما، محدودیتهای محیطی، محدودیت باور و نگرش ما و یا هر چیز دیگری شکل بگیرد و رشد کند و به تدریج، گلولهی برفی ما را کُند و متوقف کند.
بنابراین، به همان اندازه که راهاندازی گلولههای برفی مهم است، لازم است که بتوانیم محدودیتهای رشد را هم تشخیص دهیم و تحلیل کنیم.
با توجه به این موانع و پیشبینی آنها، میتوان از برخورد با آنها اجتناب کرده و مسیر رشد و موفقیت را سریعتر و مطمئنتر پیمود.
تمرین:
یک گلولهی برفی در محیط زندگی یا کسب و کار پیدا کنید.
نمونهای از موانع رشد را که ممکن است در نهایت این گلولهی برفی را متوقف کند، بیان کنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد میکند:
- تعریف سیستم چیست؟ تفکر سیستمی چیست؟ (نقشه راه درس)
- یک کلیپ تصویری درباره تفکر سیستمی (بالانس)
- فایل صوتی معرفی تفکر سیستمی
- فایل صوتی :مبانی و مفاهیم تفکر سیستمی
- تعریف سیستم و تفکر سیستمی
- چگونه میتوان به یکی از بهترین خودروسازان جهان تبدیل شد؟ (اتلی هارداسن)
- رویکرد سیستمی یعنی توجه به ترکیب (سنتز) به جای تجزیه (آنالیز)
- تفکر خطی در برابر تفکر سیستمی
- گرفتار کدامیک هستید: مشکل سیستمی یا مشکل در سیستم؟
- مبانی تحلیل سیستم (اجزا، روابط، هدف)
- نقاط اهرمی، نقاط کلیدی و نقاط مرزی در سیستمها
- راهکارها را با توجه به محدوده اثر و افق زمانی آنها تحلیل کنید
- اثر مار کبرا – کاربرد تفکر سیستمی در سیاست گذاری
- دایره همدلی | ما با چه کسانی همسرنوشت هستیم؟
- معرفی پادکست فریکونومیکس | استیون لویت و استیون دابنر
- وقتی سیستمها در برابر سیاست شما مقاومت میکنند
- آنکس که راه حل مسئله را میدانست، عاشق مسئله شده است
- تفاوت رویداد و روند در تفکر سیستمی و تحلیل سیستمها
- گاوین اشمیت: فاصله بین خبرها و فهم ما
- راسل اکاف و تدوین مدرن تفکر سیستمی
- راسل اکاف، تفکر سیستمی و هدفهای ضمنی
- مسائل چند ریشهای: زنبورهایی که ناپدید میشدند
- چه کسی مقصر است؟
- تفکر سیستمی (فایل صوتی سمینار محمدرضا شعبانعلی)
- همیشه نمیتوان از مطالعات آماری، نظریه های علمی استخراج کرد
- بازخورد یا فیدبک چیست؟
- آرکتایپهای سیستمی | جابجایی بار در سیستم
- آرکتایپهای سیستمی | موفقیت سهم موفقهاست
- آرکتایپهای سیستمی | گلولههای برفی و محدودیتهای رشد
- آرکتایپهای سیستمی | فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها
- آرکتایپهای سیستمی | هدف گذاری اشتباه برای سیستمها
- تعریف نگرش سیستمی با یک مثال از پیتر سنگه
- نگرش سیستمی و مرور آن توسط راسل اکاف (۱)
- راسل اکاف: نگرش سیستمی، تحلیل مستقل از محیط را نمیپذیرد (۲)
- آیا نمایشگاه کتاب به کتابفروشیها آسیب میزند؟
- مالیات آمازون یک راهکار سیستمی است یا غیرسیستمی؟
- پارادوکس ایکاروس – همان چیزی که موفقمان کرده میتواند باعث شکستمان شود
- درباره مصرف پلاستیک و حفظ محیط زیست | تجربه ذهنی
- پیتر سنگه و چند جمله کوتاه در مورد تفکر سیستمی
- کتاب پنجمین فرمان نوشته پیتر سنگه درباره سازمان یادگیرنده
- کتاب رقص تغییر | چالشهای تغییر پایدار | پیتر سنگه
- پروژه پایانی درس تفکر سیستمی
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
فشار برای رشد فروش از طریق اپلیکیشن موبایل
مثالی که من به ذهنم میرسه، شاید در ظاهر مربوط به فرهنگ دیگری باشه.
اما مشابههای زیادی هم در فرهنگ خودمون (خصوصاً فضای دیجیتال) برای اون قابل تصور هست.
استارباکس شاید زودتر از خیلی مجموعههای مشابه، سرویس سفارشگذاری از طریق اپلیکیشن موبایل رو شروع کرد.
مکانیزمهای مختلف برای گیمیفیکیشن هم در نظر گرفت. شیوه هایی مثل جمع آوری امتیاز در اثر سفارش گذاری یا پیشنهاد به دیگران.
اپلیکیشن به سرعت رشد کرد و نرخ دانلودش هم بسیار بالا رفت و اثرش رو در شلوغتر شدن استارباکس به خوبی میشد دید.
پرداخت از طریق موبایل و امکان سفارش دادن قبل از رسیدن به محل استارباکس، خیلی فریبنده بود.
استارباکس چند فصل (فکر میکنم حداقل ۶ فصل یا شاید بیشتر) از این گلوله برفی لذت برد و خوشحال بود. علاوه بر مشتریان قدیمی، مشتریان جدیدی هم به مجموعه اضافه شده بودند (یا به نظر میومد که چنین شده).
اما به تدرج مشکلات جدیدی به وجود اومد:
دانلود اپلیکیشن محدودیت نداشت و رو به رشد بود.
تعداد سفارشگذاریها و پرداختهای آنلاین هم رو به رشد بود.
اما فضایی که برای تحویل نوشیدنیها وجود داشت، به قواعد حجم و فیزیک محدود بود و قابل رشد نبود.
فکر کنید که هر روز سفارشگذاران بیشتر میشن. اما نهایتاً یه کانتر ۲ یا ۳ متری هست که باید برای تحویل گرفتن قهوه به اونجا مراجعه کنید.
مشکل دیگه هم اینکه شما میبینید استارباکس خلوت هست. تصمیم میگیرید در اونجا قهوه بخورید. بعد وارد میشید و می بینید که چند محصول دیگه در حال آمادهسازیه و اونجا بر خلاف ظاهرش واقعاً خلوت نیست.
استارباکس زمانی به شناختن و به خاطر سپردن چهرهی مشتریان و نوشتن اسم مشتری روی لیوان قهوه معروف بود. اما حالا باید بین تعداد زیادی آدم که همگی سفارش موبایلی دادن و به زور سرتون رو فرو کنید شاید بتونید قهوهی خودتون رو بگیرید.
حاصل، کاهش رغبت به استار باکس هست که گزارشهای متعددی در موردش منتشر شده (بیزینس اینسایدر، رویترز، فورچون).
در کشور خودمون هم، من کاهش متوسط کیفیت رانندگان اسنپ رو چیزی شبیه این میبینم. رشد سریع اسنپ، باعث ساده کردن فرایند جذب رانندگان شده یا اگر هم نشده، احساس من به عنوان مشتری دائمی چیزی شبیه این هست.
اون زمانی که اسنپ،گلوله برفی رشد رو ایجاد میکنه و لذت میبره، احتمالاً به مانعی تحت عنوان «محدودیت رانندگان بالقوه با استاندارد کیفی مناسب» فکر نمیکنه یا این مسئله رو جدی نمیگیره یا به سرعت قابل حل میدونه.
پی نوشت: اگر خواستید ماجرای استارباکس رو دنبال کنید لطفاً توجه داشته باشید که این شرکت اکنون با دو بحران روبروست که بحران اول رو گفتم و بحران دوم، مسئلهی جذب مهاجران به عنوان نیروی کار (در مخالفت با ترامپ) هست.
در مورد اول همه متفقالقول هستند که مشکل جدی است.
در مورد دوم، رقبای استارباکس مسئله رو جدی میدونن. اما استارباکس انکار میکنه و حتی گزارشهای منتشر شده در مورد کاهش ارزش برندش رو نادرست میدونه.
لطفاً در بررسی کاهش افت برند و سایر تحلیلها، دقت داشته باشید که این دو بحث و اثراتشون باید جداگانه در نظر گرفته بشوند.