Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟


پرفروش ترین کتاب های جهان

«کتاب های پرفروش لزوماً کتابهای خوبی نیستند.» بعید است کسی با این گزاره مخالف باشد (نگفتیم حتماً بد هستند. گفتیم لزوماً خوب نیستند). این گزاره دو تفسیر کاملاً‌ متفاوت دارد که به یکی از آن‌ها کمتر توجه می‌شود.

تفسیر اول این است که سلیقه و قضاوت عامهٔ مردم معمولاً قابل‌اتکا نیست. بنابراین اگر افراد بسیاری یک کتاب را خریده و خوانده‌اند، نمی‌شود آن‌ها را لزوماً بهترین آثار ردهٔ خودشان دانست. همه کم‌و‌بیش قبول دارند که بسیاری از کتابهای پرفروش کتابهای زرد محسوب می‌شوند. کتاب‌هایی که به جای دقیق، مفید یا فاخر بودن، با هدف جذاب و عامه‌پسند بودن نوشته شده‌اند (البته کتاب زرد اصطلاح چندان شفافی نیست. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح می‌توانید درس محتوای زرد را بخوانید).

تفسیر دوم – که کمتر به آن پرداخته می‌شود – این است که حتی ورود به فهرست کتاب های پرفروش هم می‌تواند با فریب، تقلب و دستکاری همراه باشد.

در این درس می‌خواهیم کمی دربارهٔ روش‌های ورود کتابها به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. توجه ما به طور ویژه که بازار جهانی و کتابهای پرفروش در سطح جهان است. اما مشابه برخی از این تکنیک‌ها در بازار ایران هم دیده می‌شوند.

تعریف کتاب خوب چیست؟

صفت خوب صفتی مبهم است و اگر در مقاله‌ای تخصصی به‌کار می‌رفت می‌شد از آن ایراد گرفت. اما فعلاً در حد نیاز این مطلب، می‌توانیم کتاب خوب را به این شکل تعریف کنیم:

کتاب خوب را کتابی فرض می‌کنیم که در یک حوزهٔ مشخص و برای یک دسته مخاطب مشخص که با یک هدف مشخص به جستجوی کتاب می‌روند، از کتاب‌های دیگری که در همان حوزه و برای همان مخاطبان و برای همان هدف مشخص نوشته شده مناسب‌تر باشد.

چرا تمرکز افراطی بر کتاب های پرفروش نگران‌کننده است؟

برای کسی که در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس یا آلمان و فرانسه زندگی می‌کند و می‌تواند بسیاری از کتاب‌های روز دنیا را به زبان اصلی بخواند، این‌که «آیا کتاب های پرفروش کتابهای خوبی هستند یا نه؟» سوال مهمی است. اما به محض این‌که به نتیجه برسد کتابهای پرفروش لزوماً بهترین کتابها نیستند، می‌تواند در سایت آمازون یا در کتابفروشی شهرش به سراغ کتابهای دیگر برود و گزینه‌های دیگر را هم بررسی کند.

اما بخش بزرگی از صنعت نشر در کشور ما بر پایهٔ ترجمه شکل گرفته و به‌طور خاص، اغلب کتابهای غیرداستانی از جمله کتابهای مدیریت، کتابهای روانشناسی و کتابهای توسعه فردی ترجمهٔ کتابهای خارجی (اغلب انگلیسی) هستند.

پس اگر ناشران ایرانی بیشتر به سراغ کتابهای پرفروش بروند، عملاً خواننده فارسی زبانی که می‌خواهد کتابهای ترجمه‌شده بخواند، در همان نقطهٔ شروع انتخاب کتاب، بخش بزرگی از بازار کتاب جهان را از دست داده و باید کتاب مطلوب خود را از بین عناوین یا آثار نویسندگانی انتخاب کند که در بازار جهانی پرفروش بوده‌اند.

پرفروش ترین کتاب ها بهترین کتاب ها نیستند

با این مقدمه، کمی دربارهٔ تکنیک های رایج برای گنجاندن کتابها در لیست کتابهای پرفروش حرف می‌زنیم و سپس – به فرض این‌که با متمم هم‌عقیده باشید – به چارهٔ آن می‌پردازیم.

روش ورود به فهرست کتاب های پرفروش جهان چیست؟

یک فرض ساده‌اندیشانه این است که کتابها در بازار عرضه می‌شوند و همه با یکدیگر رقابت کرده و در رقابتی آزاد، مشتریان از برخی از آن‌ها بیشتر استقبال می‌کنند و به این شکل در فهرست پرفروش ترین کتابهای جهان قرار می‌گیرند.

اما در عمل تکنیک‌ها و ترفندهای بسیاری وجود دارند که نویسندگان و ناشران می‌توانند با تکیه بر آن‌ها کتاب خود را در لیستهای کتابهای پرفروش بگنجانند.

البته می‌دانیم که فهرست پرفروش‌های پلتفرمها و رسانه‌های مختلف یکسان نیست. یعنی کتابهای پرفروش آمازون (Amazon) لزوماً با کتابهای پرفروش بازنر اند نوبل (Barnes & Noble) یکسان نیست و کتابهایی که در لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز می‌بینیم با آن‌چه در لیست رسانهٔ دیگری مثل گاردین (بر اساس داده‌های Bookscan) منتشر می‌شود فرق دارد. اما در نهایت، تکنیک‌هایی که برای تأثیرگذاری بر لیست پرفروش‌ها وجود دارد کم‌و‌بیش یکسان‌اند.

پیش از این‌ که به سراغ تکنیک‌ها برویم، خوب است به این نکته اشاره کنیم که «ورود به فهرست پرفروش‌ها» و «ماندن در فهرست پرفروش‌ها» دو مقولهٔ متفاوت هستند. اما اولی قطعاً دشوارتر از دومی است.

اگر کتابی بتواند وارد فهرست کتابهای پرفروش شود، عده‌ای از سر کنجکاوی آن را می‌خرند. سایتهای معرفی کتاب هم درباره‌اش (مثبت یا منفی) می‌نویسند تا هم مخاطب خود را راضی کنند و هم با سئو ترافیک ورودی خود را – از طریق کسانی که درباره آن کتاب جستجو می‌‌کنند – افزایش دهند. بلاگرهای کتاب هم – به فرض که تا آن لحظه ناشر با آن‌ها برای تبلیغ کتاب تماس نگرفته باشد – برای این که از موج آن کتاب جا نمانند و مخاطب خود را راضی کنند، درباره کتاب حرف می‌زنند.

در مرحلهٔ‌ بعد، موج کامنت‌ها و ارزیابی‌ها در پلتفرم‌های جهانی مانند آمازون و گودریدز (Goodreads) و پلتفرمهای محلی آغاز می‌شود. پلتفرم‌های تخصصی کتاب و شبکه های اجتماعی عمومی مانند اینستاگرام هم در هستهٔ خود موتورهای توصیه گر دارند و در پی درگیر کردن بیشتر مخاطب، کتابهایی و محتواهایی را که بیشتر درباره‌شان حرف زده می‌شود به افراد بیشتری پیشنهاد می‌دهند و یک حلقهٔ تقویت‌شونده شکل می‌گیرد.

در نهایت دینامیک این سیستم به‌ گونه‌ای خواهد بود که حتی نقد یا ایراد گرفتن از کتاب هم به نوعی به آگاهی بیشتر از آن دامن می‌زند. همان اتفاقی که به شکلی دیگر دربارهٔ سلبریتی‌های شبکه های اجتماعی می‌بینیم. عده‌ای آن‌ها را فالو می‌‌کنند که بدانند چرا بقیه آن‌ها را فالو می‌کنند (در این‌جا: عده‌ای کتاب را می‌خوانند که بدانند چرا بقیه آن را می‌خوانند).

مهم‌ترین چالش برای قرار گرفتن در فهرست پرفروش‌ها ورود به فهرست است. ماندن در فهرست نسبتاً‌ ساده‌‌‌تر است.

بعد از این مقدمه می‌توانیم دربارهٔ بعضی از تکنیک‌ها و ترفندهای ورود به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. ناشران و نویسندگان ممکن است این تکنیک‌ها را به‌تنهایی یا در ترکیب با یکدیگر اجرا کنند:

خرید عمده

یکی از ساده‌ترین کارهایی که ناشر و نویسنده می‌توانند برای ورود به لیست کتابهای پرفروش انجام دهند این است که کتاب را به شکل عمده در یک هفته یا یک دورهٔ نسبتاً کوتاه بخرند.

طبیعتاً این کار بازی‌های خودش را دارد. مثلاً ممکن است خرید بین چند مجموعه پخش شود یا با آدرس‌ها و مشخصات متفاوتی انجام شود. اگر این خرید در هفتهٔ مناسبی انجام شده و با پیک فروش کتاب‌های دیگر هم‌زمان نشود، معمولاً روش مناسبی برای ورود به لیست پرفروش‌هاست.

البته ناشران بزرگ و معتبر معمولاً خودشان به سراغ این ترفند نمی‌روند. اما نویسندگان و گاهی ناشران کوچک‌تر وارد چنین بازی‌هایی می‌شوند.

انتخاب زمان‌های خاص برای انتشار

وقتی از پرفروش‌های هفته یا ماه حرف می‌زنیم، طبیعتاً فروش کتاب را با سایر کتاب‌هایی که در همان هفته یا ماه فروخته شده‌اند مقایسه می‌کنیم.

ناشران به تدریج به نتیجه می‌رسند که کتاب‌هایشان در چه ماه‌هایی بیشتر و بهتر فروخته می‌شود. دستیابی به آمار رقبا هم دشوار نیست. اگر ناشر کتاب را در زمان رونق فروش خود و یا زمانی که کتاب پرمخاطب دیگری در آن حوزه در بازار عرضه نشده به بازار عرضه کند، شانس ورود به فهرست پرفروش‌ها بیشتر خواهد بود.

دسترسی کامل به این مطلب برای اعضای ویژهٔ متمم امکان‌پذیر است.

یادآوری پایانی و اقدام عملی

لازم است دوباره تأکید کنیم که آن‌چه در بالا گفته شد به این معنا نیست که هر کتاب پرفروشی بد است یا هر کتابی که به فهرست پرفروش‌ها قرار گرفته، با تقلب به این فهرست راه یافته است.

بلکه این‌ها را صرفاً گفتیم تا یادمان باشد پرفروش بودن به تنهایی معیار مناسبی برای کیفیت بالای یک کتاب نیست. ضمناً این احتمال بسیار زیاد است که کتابی که ما و شما به مطالعهٔ آن نیاز داریم در فهرست پرفروش‌ها نباشد.

مسئله‌ای که در این‌جا وجود دارد این است که بسیاری از ناشران ایرانی کتاب‌های ترجمه‌شده، معمولاً ترجیح می‌دهند به سراغ کتابهای پرفروش بروند. چون اگر کتابی خارج از این فهرست را انتخاب کنند، باید خواننده به برند ناشر اعتماد کند و کتاب را بخرد. اما با انتخاب کتاب پرفروش، عملاً سوار بر برند نویسندهٔ‌ اصلی و آمار فروش آمازونی کتاب می‌شوند و بدون این‌که لازم باشد تلاشی جدی در راستای جایگاه‌سازی برای کتاب انجام دهند، کتاب‌شان به فروش می‌رسد.

ما نمی‌توانیم از ناشران انتظار داشته باشیم که یک‌شبه روش خود را عوض کنند. آن‌ها هم محدودیت‌های مالی خود را دارند و موسسهٔ خیریه هم نیستند. پس طبیعی است که کسب سود را – مستقل از هر تعارفی که بر زبان میاورند – در اولویت قرار دهند. اما با سه میکرواکشن (اقدامک) می‌توانیم کمی بر این روند تأثیر بگذاریم:

اقدامک اول | نقد کتابهای پرفروش ترجمه‌شده

ناشران نباید بتوانند پشت آمار فروش کتاب‌ها پنهان شوند. اگر کتاب پرفروشی در دنیا وجود دارد که کیفیت چندانی ندارد، لازم است پس از ترجمه و انتشار، ضعف‌های آن یادآوری شود. آمار فروش کتاب در آمازون نباید امنیت ذهنی به ناشر بدهد (که هر چه بود، می‌گوییم بالاخره این همه در دنیا خریده‌اند. ما هم آن را به شما فروختیم).

ناشر موظف است کتاب‌ها را بخواند و دقیق بررسی کند و با شناختی که از مشتریان و مخاطبان ایرانی دارد، تصمیم بگیرد که این کتاب برای مخاطبش مفید است یا نه.

اقدامک دوم | تشویق ناشران و بلاگرهایی که سراغ کتاب‌هایی خارج از لیست پرفروشها می‌روند

ناشران بسیاری در کشورمان هستند که بازار کتاب جهان را به دقت بررسی می‌کنند و کتاب‌های را میابند که گمان می‌کنند برای خوانندهٔ ایرانی مفید است. آن‌ها این ریسک را به جان می‌خرند که کتاب، به خاطر فروش کمتر در بازار جهانی، خوب فروخته نشود. اما از طرفی به برند و نظر کارشناسی خود اعتقاد دارند و تصمیم می‌گیرند در این زمینه خطر کنند.

هم‌چنین در بین بلاگرهای کتاب و رسانه‌های معرفی کتاب هم کسانی هستند که صرفاً به کتابهای پرفروش و جریان اصلی اکتفا نمی‌کنند. بلکه کتاب‌ها را مستقل از میزان فروش‌ و بر اساس کیفیت و تطبیق با نیازهای مخاطب معرفی می‌کنند.

تشویق این ناشران و حمایت از آن‌ها و نیز استقبال از این نوع بلاگرها و رسانه‌ها می‌تواند به تدریج ذائقهٔ بازار را تغییر دهد. در این صورت، ناشران محافظه‌کارتر هم به تدریج رغبت پیدا می‌کنند تا به سمت انتخاب آگاهانه‌تر کتاب‌ها – که یکی از مسئولیت‌های مهم ناشر است – حرکت کنند.

واضح است که خواننده انتظار ندارد کتاب‌های پرفروش «به جرم پرفروش بودن» از فهرست ترجمهٔ ناشران خارج شوند. اما این انتظار کاملاً معقول است که بخشی هر چند کوچک از سبد نشر هر ناشر، به کتاب‌هایی خارج از فهرست پرفروش‌ها اختصاص پیدا کند.

اقدامک سوم | معرفی کتاب‌های ترجمه‌نشده و خارج از لیست پرفروش‌ها

سایت‌ها، رسانه‌ها و بلاگرهای کتاب که به کتاب‌های زبان اصلی دسترسی دارند، می‌‌توانند با معرفی و حرف زدن از کتاب‌های مفیدی که هنوز ترجمه نشده‌اند، آگاهی اولیه‌ای دربارهٔ این کتاب‌ها ایجاد کنند. با این کار به تدریج ناشران محافظه‌کارتر هم احساس می‌کنند که ریسک ترجمهٔ چنین کتاب‌هایی کمتر است و یک تقاضای اولیه – هر چند اندک – برای آن‌ها وجود دارد.

تمرین و مشارکت در بحث

تمرین اول | بررسی کنید و ببینید در بین ناشرانی که از کتاب‌هایشان را می‌خرید، چه کتابی پیدا می‌کنید که در پرفروش‌های آمازون نبوده، اما آن را انتخاب و ترجمه کرده‌اند؟ یک معیار ساده می‌تواند تعداد Review‌ها در آمازون باشد (موضوع کتاب و زمینهٔ‌ فعالیت ناشر مهم نیست).

تمرین دوم | در بین رسانه‌ها و بلاگرهایی که کتاب معرفی می‌‌کنند، چه نمونه‌ای به ذهن‌تان می‌رسد که کتابی خارج از کتاب‌های پرفروش جریان اصلی را معرفی کرده باشند؟ مشخصاً: کتابی که بگویید اگر آن‌جا نامش را نمی‌شنیدم، احتمال داشت هیچ جای دیگر نشونم. لطفاً از شخص یا رسانه و کتابی که معرفی کرده نام ببرید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه دوره هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۴۷ نظر برای کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟

  1. محمد خالقی گفت: (عضو ویژه)

    و اما این مطلب فقط در مورد کتاب نبود

     

    آرام زندگی کردن را باید تمرین کرد

  2. محمد بهرامی گفت: (عضو ویژه)

    در مورد تمرین دوم: دوران خدمت سربازی شاید بهترین دوره ای بود که فرصت مطالعه داشتم و از خوش شانسی من دوست های اهل مطالعه ای هم پیدا کردم. من خیلی رمان نمیخونم، ولی دوستم عماد پیشنهاد داد که رمان “گرگ بیبان هرمان هسه” رو بخونم و در اون بازه زمانی خیلی کمکم کرد و یاد گرفتم.

  3. فاطمه فرخی گفت: (عضو ویژه)

    در مورد نشرها نظر خاصی ندارم چون از یه نشر اونقدر کتاب ندارم که بتونم قضاوت کنم اما یکی از کسایی که بدون توجه به پُرفروش بودن یا نبودن کتاب؛ معروف بودن یا نبودن نویسنده، ناشر و مترجم کتاب، کتاب معرفی می‌کنه استادم شاهین کلانتریه که کلن معیارهای انتخاب کتابش از بقیه متفاوته

  4. فاطمه صفرزاده گفت: (عضو ویژه)

    رفتن سراغ کتابهای پر فروش ریسک ناشر رو کم میکنه، در واقع رسانه‌های جهانی از جمله شبکه های مجازی تقاضای خرید رو برای مخاطب بوجود آوردن و ناشر صرفا عرضه کننده خواهد بود(عرصه کننده ای که فاکتورهایی مثل جنس کاغذ و کیفیت ترجمه شاخص های موثر روی فروش هستند) اما ناشرهایی که سراغ کتاب هایی که روی موج‌ سوار نیستند می‌رن در واقع باید علاوه بر عرضه کتاب روی بحث اعتماد سازی برای مخاطب تمرکز زیادی بزارن و تلاش زیادی بکنن. موضوع بعدی این هست که باید ذائقه سازی کنند. اینکه الان عمده کتاب های پر فروش کتاب های زردی هستند و سلیقه عوام مردم نشون دهنده کشش مخاطب به سمت این موضوعات و سبک هاست و آیا این کشش و علاقه یک شبه ایجاد شده؟ خیر. قطعا تغییر در الگوی رفتاری و فکری در دراز مدت تحت تاثیر عوامل مختلف از جمله شبکه های اجتماعی و بافت فرهنگی اجتماعی جامعه اتفاق میفته. پس ناشری که سراغ آثار کم فروش میره باید اهداف طولانی مدتی رو تنظیم بکنه که در طول زمان با تغییر الگوی ذهنی و رفتاری مخاطب ذائقه اون رو تغییر بده.

  5. محمد هادی جلالی گفت: (عضو ویژه)

    کتاب the anxious perfectionist که داخل آمازون ۱۱۸ نظر دارد و حتی چاپ اولیه آن حتی ۱ نظر هم ندارد!!
    ولی نشر میلکان این کتاب را با عنوان کمال گرای مضطرب منتشر کرده است. غالب کتاب هایی که نشر میلکان چاپ میکند کتاب های ارزشمندی است که گاها در لیست کتاب های پرفروش دیده نمیشود و این نشر ذایقه بازار و مخاطب را بخوبی تحت شعاع قرار داده است.

  6. مهدی سلیمانی گفت: (عضو ویژه)

    من میدونم این روشی که میگم ایراد های خاص خودش رو داره اما تا الان حداقل نتیجه خوبی ازش گرفتم.من برای خوندن کتاب های ترجمه شده نه به میزان فروش و نه به ناشر و نه به دیدگاه جهانی در مورد اون کتاب نگاه  نمیکنم . من یه لیستی دارم از مترجم هایی که به اعتقاد شخصی من کتاب بد ترجمه نمیکنن. طبیعتا این روش نمیتونه همه سبد کتاب هایی که میخوام بخونم رو پوشش بده اما با یک تقریب خوبی کتاب های خوبی که در حوزه مورد نظر من هست رو از دست نمیدم.

  7. نفیسه خبوشانی گفت: (عضو ویژه)

    تا به حال هیچ کتابی رو هیجانی نخریدم

    سعی میکنم اگه خلاصه ای ازش باشه بخونم یا داخل اپلیکشین طاقچه سرچ میکنم و نمونه کتاب رو دریافت می کنم.

    برای خوندن رمان به پر فروش بودن اون کتاب تا حدودی میشه اعتماد کرد ولی بازم سلیقه ای میشه

    مثلا رمان خارجی جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند برای من خیلی جالب بود ولی برای دوستام نه یا رمان خرمگس از نظر من فوق العاده بود. در ابتدا نمونه از طاقچه گرفتم و بعد خوندم

    کتاب در حوزه کاری خودم کتاب بیزینس مستری آقای طاهری فوق العاده بود ۴۰ لایو برگزار کردن و انقدر پر محتوا بود که بعد از اون کتاب رو خریداری کردم

    به نظرم قبل از خرید کتاب هایی که در حوزه کاری ما هستن یه مدت اون افراد رو در شبکه های اجتماعی دنبال کنیم بلاخره طرز فکرشون و مقاله هایی که معرفی میکنن، درباره اش صحبت میکنن خیلی میتونه بهمون کمک کنه

    کتاب ۵ ثانیه از معرفی بلاگرهای کتاب خریداری کردم، برای من خیلی خوب بود، بعد از اون نویسنده اش رو فالو کردم و خیلی راهکار های نزدیک به واقعیتی رو ازشون یادگرفتم بر خلاف خیلی از نویسنده های توسعه فردی که راهکار هایی که میدن به قول استاد ایمان سرورپور با یه عطسه برنامه ما به هم میریزه در صورتی که باید یه جاهایی غافلگیر بشیم و انعطاف موضوع خیلی مهم تریه

     

  8. محمدرضا آیتی گفت: (عضو ویژه)

    من خیلی از کتابهایی که خوندم و عاشقشون شدم رو با خرید شانسی یا با اعتماد به ناشر یا مترجم انتخاب کردم.

    به نظر من تو ایران برای یک کتابخوان اعتماد به کتابهای پرفروش اصلا جواب نمیده و طی تجربه ی چندساله ام یه کتابخون حرفه ای برای پیدا کردن کتاب خوب میتونه به روش های زیر عمل کنه:

    جستجو راجع به کتاب خوبی که خونده و پیدا کردن کتاب های دیگر نویسنده
    پیدا کردن نویسنده هایی با سبک مشابه نویسنده ی مورد علاقش
    پیدا کردن یک ناشر کار درست که بتونه اعتماد کنه بهش
    پیدا کردن یک مترجم کار درست و خرید کتاب های دیگه ای که ترجمه کرده.

    هرکدوم رو هم میشه با یک سرچ ساده و یا با ازمون و خطا پیدا کرد ولی خب خیالش راحت میشه. من به شخصه میتونم به تمام ترجمه های آقای قاضی، حبیبی، غبرایی و … اعتماد کنم.

     

  9. صبا کیانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    یکی از انتشارات مورد علاقه من، انتشارات نیلوفر است. و یکی از رمان هایی که ترجمه کرده، “قلعه مالویل” از روبر میل هست. من سالهاست فهرست کتابهایی که باید خواند را مرور میکنم و در کانال های مختلف، از دوستان کتابخوان، ایده و پیشنهاد میگیرم برای خواندن کتاب. اما نام این کتاب را هیچ وقت نشنیده بودم تا اینکه یک روز خیلی اتفاقی این عنوان را از آقای سروش صحت در برنامه کتاب باز شنیدم. در آمازون هم کمتر از ۴۰۰ Review دارد. بنابراین بنظر نمیرسد در لیست کتابهای پرفروش باشد.
    این کتاب جزو بهترین رمان هایی بود که خواندم.
    در همان برنامه کتاب باز، دکتر مجتبی شکوری، کتاب “تولستوی و مبل بنفش” را معرفی کردند که روایت واقعی زندگی خانمی است که خواهرش را در اثر سرطان از دست داده و در تلاش برای بازگشت به زندگی عادی و کنار آمدن با غم مرگ عزیزش به کتاب پناه میبرد و کتابهایی را که در این راه به او کمک کردند به ما معرفی میکند.

  10. ملیکا منتظری گفت: (عضو ویژه)

    از ناشر ذهن زیبا، کتاب انگشتان ثروتساز نوشته مارگارت ام لینچ رو دارم که مجموعا ۷۰۰ رای در آمازون براش ثبت شده و به نظر نمیاد کتاب پر فروشی باشه.

    کتاب دوازده پرسش از گیاهخواران اخلاقی نوشته شری اف کلب از نشر کرگدن توسط یک پیج اینستاگرام به خاطر کاربردی بودن مطالب کتاب معرفی شد. (و نه میزان فروش)

     

  11. سپیده ضمیریان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۶ درس)

    جایی از متن نوشته بودین عده‌ای کتاب را می‌خوانند که بدانند چرا بقیه آن را می‌خوانند.

    من اثر مرکب و ملت عشق رو به همین دلیل خوندم و خوشم نیومد.

    من فراتر از اون هم حماقت هایی در زمینه کتابخوانی داشتم مثلا فیلم من پیش از تو رو دیدم و چون از بازی امیلیا کلارک خوشم اومد کتاب بعدی جوجو مویز رو خوندم!

    یا اینکه کتاب کلیدر رو برا این خوندم که بفهمم نتیجه ۱۵ سال تلاش یه نویسنده چی می تونه باشه. همون موقع ها به سرم زد نتیجه ۱۰ سال ترجمه یه مترجم چه شکلیه؟ و شانس آوردم تا الان سراغ در جستجوی زمان از دست رفته پروست نرفتم.

    در مورد تمرین چند تا کتاب که اخیرا خوندم سرچ کردم دیدم جزو پر فروش هاست انگار من خواننده ی محافظه کاری هستم.

  12. حسین گفت: (عضو ویژه)

    کتاب هایی که از سرک کشیدن در با به لای قفسه ی کتابفروشی ها یا با خوندن نظرات در اپلیکیشن های عرضه کننده ی کتاب الکترونیکی( مثل فیدیبو یا طاقچه) فهمیدم که میتتونند گزینه های خوبی برای خوندن باشند هر چند که آمار نظرات ثبت شده در آمازون براشون زیر ۱۰۰۰ یا حتی زیر ۱۰۰ مورد بوده:

    آناتومی ویرانسازی انسان اثر اریک فروم که توسط نشر آشیان منتشر شده( ۲۱۲ نظر در آمازون ثبت شده) که جزو کتاب های قدیمی هم به شمار میره/ توهم دانایی (the knowledge illusion) نشر کوله پشتی (۵۹۷ نظر در آمازون ثبت شده)/ انقلاب تصور ناپذیر در ایران( unthinkable revolution in iran) نشر ترجمان (۲۸ نظر)/ تراژدی تنهایی(patriot of persia) نشر چشمه (۱۳۵ نظر)/ اعتقاد بدون تعصب نشر گمان (۶۱ نظر)

     

    در سال های اخیر کتاب هایی که توسط پادکست بی پلاس، اپیتومی بوکس یا آقای دکتر مکری معرفی شدند رو دنبال می کردم که بعضی از اونها رو در برنامه ی مطالعاتیم قرار دادم مواردی مثل :

    determined (تعیین شده) با ۸۰۲ نظر ، corruptible (فسادپذیر) با ۷۶۴ نظر،  The Expectation Effect (اثر انتظار) با ۸۶۰ نظر

    how to measure anything (543 نظر)، the broken ladder (نظر ۷۲۶)، mine  (قوانین پنهان مالکیت) با ۳۸۸ نظر

    از اونجایی که به تازگی (کمتر از ۶ ماه) که به جمع دوستان متممی اضافه شدم حتما از کتاب های پیشنهادی توسط متممی ها استفاده خواهم کرد.

     

     

  13. امیررضا توره ای گفت: (عضو ویژه)

    کتاب خاطرات محرمانه آدولف هیتلر  نوشته ی ای جی مورگان که بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه   منتشر کرده است . کتابی دو جلدی است که نشر پارسه در قالب یک مجلد با وجود توقف انتشار در اروپا ، با ترجمه فهیمه حصارکی روانه بازار کرده است .
    در مورد تمرین دوم ، من معمولا به بلاگرها اقتدا نمی کنم ، همچنین توجهی به تبلیغات  ناشرین ندارم و معمولا به توصیه دوستان و اساتیدم یا بر اساس پژوهش شخصی مطالعه می کنم ، موردی که می تونم  برای مثال اشاره کنم ، آشنایی با کتاب در مسیر شخصیت بود که اگر در کانال آقای دکتر اردشیر منصوری ، همین اواخر در موردش نمی شنیدم ، بعید می دونم که متوجه ارزش مطالعه این کتاب می شدم .

  14. ماندانا یاوری گفت: (عضو ویژه)

    الان متوجه شدم که چقدر در دام این جور بازی ها گرفتار شدم😐

  15. نیکو م گفت: (عضو ویژه)

    ۱٫اگر اشتباه نکنم در حال حاضر پرفروش ترین در آمازون، کتابی هست با عنوان ۱% ،حداقل تغییر، حداکثر اثر. که مطمئنم به زودی به بازار ایران راه پیدا می کنه. و جالب تر اینکه طراحی جلدش دقیقا شبیه جلد کتاب عادت های اتمی هست.

    کتاب عادت های اتمی و خرده عادت ها رو مطابق با همین روال (یعنی کتاب خوب پرفروش)، مطالعه کردم و در انتها به این نتیجه رسیدم که هر دو این کتاب یکی هستند با تغییراتی جزئی. اما چون مارکت در هر دوره یکی رو به پرفروش ترین تبدیل کرده بود، فکر می کردم ممکن هست دو تا محتوای جدا و متمایز داشته باشن یا حداقل مکمل همدیگه باشن. الان هم حدس می زنم این کتاب پرفروش فعلی آمازون هم ترکیبی از کتاب های مشابه (عادت های اتمی، اثر مرکب، خرده عادت ها و…). البته دارم پیش بینی می کنم و این قطعیت نداره.

    ۲٫ خاطرم هست که چند سال پیش کتابی بود با عنوان قهوه سرد آقای نویسنده (یا همچین عنوانی). اون زمان چیزی شروع شده بود به نام جشن کتاب. فروش کتاب با امضای نویسنده و… و به یاد دارم که چطور چند نفر از اطرافیان من به شدت تلاش کردن که این کتاب رو توی یکی از همین مراسم های رونمائی با امضای جناب نویسنده تهیه کنن. (جالبه الان که فکر می کنم می بینم که همون زمان ها جز کتاب های پرفروش بود و توی نمایشگاه ها اکثر فروشندگان روی داشتن این کتاب مانور می دادن.) خلاصه اینکه همکارم با ذوق و شوق کتابش رو بهم نشون داد و گفت که می تونه اونو بهم قرض بده، اما من بعد از خوندن دو سه صفحه دیدم اصلا نمی تونم با کتاب و قلم نویسنده و محتوای کتاب ارتباط برقرار کنم و اون زمان به نویسندگان کتاب های زرد درود فرستادم!

    به نظرم یکی از راه های شناسایی کتابهای اینچنینی ، بررسی نمایشگاه ها و میزان مانور فروشندگان روی اون کتاب هاست.

  16. بهنام تاره گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    با خوندن این درس یاد یکی از آرکتایپ های تفکر سیستمی افتادم:
    موفقیت، سهم موفق هاست.

  17. مرضیه خسروانی مقدم گفت: (عضو ویژه)

    برام مطلب جالبی بود،همیشه با خودم فکر میکردم که چرا در مورد موضوعات روانشناسی که ذهن من رو درگیر میکنه،کتاب خوب پیدا نمیکنم،چون من کتاب خوب رو معادل کتاب پرفروش میدونستم و به گمان خودم،هر کتابی که خوب بوده به فارسی ترجمه شده و بین منابع انگلیسی نمیگشتم‌.

    اگر دوستان کتابی در مورد تفاوت درونگرا ها و برونگراها و راهکارهایی برای ارتباط بهتر اونها میشناسید،ممنون میشم راهنمایی کنید‌.در مورد این موضوع کتاب قدرت سکوت رو فقط پیدا کردم.

  18. محمد گفت: (عضو ویژه)

    کتاب "در اسارت جغرافیا" تیم مارشال "Prisoners of Geography"  – نشر مرکز – کمتر از پنج هزار review در آمازون دارد؛ اما با ترجمه خوب خانم مرجان رضایی در سال ۱۳۹۹ اولین بار به فارسی منتشر شده است.

  19. بهروز حبیبی گفت: (عضو ویژه)

    کتاب Mastery (با عنوان فارسی "مهارت") نوشته رابرت گرین که به ترجمه آقای کریمی ثالث هست. بدون ناشر هست و مدت های پیش در غرفه انتشارات هورمزد دیدم و خریدم. در مقابل عبارت ناشر ، نوشته شده است : مترجم. 

    تا الان به این موضوع دقت نکرده بودم که مترجم میتونه به صورت شخصی امور نشر رو انجام بده. و در خصوص جواب تمرین : این کتاب در نمایشگاه با توضیحاتی جامع بهم معرفی شد و بعد از مطالعه متوجه شدم کتاب ارزشمندی هست و هیچ فروشگاه یا مرجعی اون رو کتاب پرفروش اعلام نکرده.

  20. پارسا قابوسی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    من اخیرا کتابی به اسم Upstream  مطالعه کردم. نویسنده کتاب Dan Heath هست که برخی از کتابهاش از جمله پرفروش های بازار بوده ولی این کتابش جز این دسته نمی باشد.

    بنظرم کتاب خیلی خوبی بود و در خصوص راهکار های پیشگیری از مشکلات و تغییر سیستم ها صحبت کرده بود.