Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی


فایل صوتی تفکر سیستمی

در این فایل صوتی سی دقیقه‌ای سعی شده بحث تفکر سیستمی به زبان ساده معرفی شود و هم‌چنین توضیح دهیم که چرا اصرار داشته‌ایم موضوع تفکر سیستمی را در مجموعه‌ی درس‌های پایه‌ی دوره MBA متمم و قبل از بسیاری درس‌های دیگر قرار دهیم.

همچنین تلاش شده با مرور مثال‌های مختلف، دلایل نیاز به آشنایی با این حوزه‌ی فکری، شفاف‌تر گردد.

این فایل به طور خاص برای کسانی تولید شده که هنوز مطالعه‌ی درس‌های تفکر سیستمی را آغاز نکرده‌اند و می‌خواهند یک ذهنیت اولیه نسبت به این بحث داشته باشد.

 نقشه راه یادگیری تفکر سیستمی

در فایل صوتی تفکر سیستمی، چند نکته به شرح زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفته‌اند:

 چرا تفکر سیستمی از درس‌های پایه‌ی متمم محسوب می‌شود؟

 سیستمی نگاه کردن، به معنای پیچیده نگاه کردن نیست.

 تفکر سیستمی در سیستم‌های اجتماعی، یعنی اولویت دادن کارکرد سیستم به هر چیز دیگر

اثر مار کبری

نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش می‌دهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید. با کلیک بر روی تصویر، می‌توانید نسخه‌ی با کیفیت‌تر را مشاهده کنید:

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی به زبان ساده


این فایل صوتی سی‌دقیقه‌ای رامی‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

لینک دانلود فایل صوتی تفکر سیستمی

سایر فایل‌های مربوط به رادیو متمم را می‌توانید از محل آرشیو رادیو متمم دانلود کنید.

فایل صوتی آموزش تفکر سیستمی

در صورتی که به آموزش شنیداری علاقه‌مند هستید، می‌توانید مجموعه فایل‌های صوتی «آشنایی با مبانی تفکر سیستمی» را از فروشگاه متمم تهیه کرده و گوش دهید.

محمدرضا شعبانعلی در این مجموعه فایل صوتی شش ساعته، تاریخچهٔ شکل‌گیری و مبانی تفکر سیستمی را شرح داده و می‌کوشد این مفاهیم را به کمک انواع مثال‌ها – از مثال‌های کلاسیک تا موضوعات روز جامعه – آموزش دهد. بخشی از محتوای این فایل صوتی با آن‌چه به شکل متنی در درس‌های متمم آمده مشترک است.

برای مشاهده‌ی فهرست نکات مطرح شده در این مجموعهٔ آموزشی می‌توانید روی دکمه‌ی زیر کلیک کنید:

چند تذکر و یادآوری

متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب می‌پردازد.

صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنک‌تر از نقاط قوت‌شان باشد.

معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درس‌ها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.

متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینه‌ای دریافت نمی‌کند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار می‌دهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کرده‌اید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کرده‌اید) در کامنت‌ها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر سیستمی به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر سیستمی
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه دوره هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۳۶۰ نظر برای فایل صوتی معرفی دوره آموزشی تفکر سیستمی

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : حجت زندی

    به نام خدا
    با گوش دادن به فایل صوتی یاد داشتان زیر افتادم:
    داستان کوتاه آموزنده تله موش
     
    موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد : تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

    مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد. موش سراغ گاو رفت و او در پاسخ گفت: به نظرت خطری من را تهدید می‌کند؟

    موش سرافکنده و غمگین به خانه برگشت تا یکه و تنها با تله موش کشاورز روبرو شود. همان شب صدایی در خانه به گوش رسید، مثل صدای تله موشی که طعمه‌ای در آن افتاده باشد. همسر کشاورز با عجله بیرون دوید تا ببیند چه چیزی به تله افتاده است؟ اتاق تاریک بود و اوندید چه چیزی به تله افتاده، از قضا ماری سمی بود که دمش لای تله گیر کرده بود. مار همسر کشاورز را گزید. کشاورز بی‌درنگ او را به بیمارستان رساند. وقتی به خانه برگشت تب داشت. خوب همه می‌دانند که دوای تب سوپ جوجه تازه است.

    از این رو کشاورز چاقویش را برداشت و به حیاط رفت تا اصلی ترین ماده‌ی سوپ را تهیه کند. بیماری همسرش بهبود نیافت. به همین علت دوستان و همسایه‌ها مدام به عیادت او می‌آمدند. کشاورز برای تهیه غذای آنها خوک را هم کشت. همسر کشاورز مرد. افراد بسیاری برای مراسم خاکسپاری او آمدند. کشاورز برای تدارک غذای آنها گاو را هم سر برید. پس به یاد داشته باش که وقتی چیزی ضعیف‌ترین ما را تهدید می‌کند، همه‌ی ما در خطریم.
    با سپاس

  1. صبا کیانی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    ظاهرا این تفکر سیستمی داستان هایی شبیه مار کبرا کم نداره.
    روی یوتیوب این ویدئو رو دیدم که توضیح میده در سال ۱۹۵۰ در برونئی بیماری مالاریا شیوع پیدا کرد. راهکار سازمان بهداشت جهانی این بود که از حشره کش DDT استفاده بشه. این حشره کش پشه مالاریا رو از بین برد. اما بعد از مدتی سقف کاهی خونه ها شروع به ریزش کرد. ماجرا از این قرار بود که حشره کش DDT علاوه بر پشه مالاریا، زنبورها رو هم از بین برده بود و چون زنبورها از کرم ابریشم تغذیه میکردن، کرم ابریشم زیاد شد و این کرم ها شروع به خوردن سقف خونه ها کردن. از طرف دیگه چون مارمولک های گکو از حشرات تغذیه میکردن و حالا حشره های مرده حاوی ddt بودن، مارمولک های گکو هم مردن و در نتیجه، گربه هایی که از مارمولک ها تغذیه میکردن مسموم شدن و از بین رفتن. اینطور شد که موش ها زیاد شد.
    این بار دولت برونئی از سازمان بهداشت جهانی برای طاعون و تیفوس (بدلیل ازدیاد موش) کمک خواست و WHO تعداد زیادی گربه برای برونئی فرستاد تا موش ها رو بخورن!

  2. عبدالحمید خسروی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    دلایلی که ما در پیاده سازی تفکر سیستمی در سازمان هایمان موفق نمی شویم به نظرم دو آیتم اصلی می باشد.

    اول اینکه ما عادت کردیم به تفکر دینامیک  سیستم و در دانشگاه و در مطالعات و نگرش سنتی ، خارج از این نگاه دینامیک ، نگاه دیگری را نداشته ایم و سازمان هایمان را هم با همین نگاه شکل داده ایم. دانش و یادگیری ما در همان سطح سنتی و دینامیک باقی مانده و فراتر نرفته.

     

    دوم اینکه ما قهرمان های انجام کارهای سازمان به صورت انفرادی هستیم. در اجزا مستقل از هم خیلی خوب کار می کنیم.

    مثلا در یه مذاکره مهم برای یک قرارداد در مجموعه وقت می ذاریم و تمام توان و انرژی را می ذاریم روی موفقیت و… غافل از اینکه در ادامه، آیا تمام اجزای سازمان در کنار هم آمادگی انجام عالی آن قرارداد را دارد یا نه؟

    به نظرم سطح مهارتمان در اجرای تفکر سیستمی در سازمان مان پایین است.

    بنابراین اول باید کلیشه و ساختار تفکری دینامیک را بهم بزنیم و روی شکل دهی تفکر سیستمی وقت و انرژی بذاریم.

    تفکر سیستمی یک زیرساخت پایدار برای آینده موفقیت های سازمان است.

  3. امیررضا توره ای گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    فکر می کنم که  پرداختن به تفکر سیستمی قبل از شروع یادگیری یا انجام هر فعالیتی ضرورتی غیر قابل انکار است، چراکه نپرداختن به اون حداقل دوبار هزینه ایجاد خواهد کرد نه یکبار .

    رویکرد غیر سیستمی باعث می شود که ابتدا مستقیما هزینه رو خود شخص بپردازد  و برای بار دوم بازخورد و اثر بلند مدت اقدامات غیر سیستمی اش از سیستم دریافت کند ، از طرفی تضمینی نیست که چرخه دریافت بازخورد دارای هزینه ، در بار دوم متوقف شود یا از آن بغرنج تر بی نهایت نباشد ، این را هم اضافه کنم که در چرخه های تکرار  لزوما خود فرد ، به تنهایی هزینه نخواهد داد و سایر اعضای سیستم هم ،کم و بیش مشغول پرداخت هزینه خواهند بود .  همگی مثال هایی روشن ، در دنیای امروز سراغ داریم که در سطح بین المللی اقداماتی که مبتنی بر تفکر سیستمی نبوده است و  امروز بشر در حال پرداختن هزینه آن است، خصوصا در  صیانت از  زمین  تنها خانه ای که متعلق به همه ی  ماست .

     

  4. محمدرضا سعیدنیا گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    دفعه اول که مطالب را شنیدم در عین جذابیت، در نظرم پیچیدگی و مشکل امروز را نداشتم. اکنون در بازگشت به این درس، در کنار تمام مشکلاتی که گریبان گیر من شده، یک سوال نیز به ذهنم خطور کرده: مذاهب بر طبق یک تفکر سیستمی انسانها را ترغیب به انجام امور خیر و نیک می کنند که ما بتوانیم اجر کارهایمان را در زمانی دیگر و در مکانی دیگر بگیریم و حتی این فکر که همین دنیا نیز بر پایه یک تفکر سیستمی بنا شده و بازگشت اعمالمان در آن قابل نمایان شدن است.

    اما سوال اینکه، اساسا می توان به این نوع نگرش بر پایه یک تفکر سیستمی نگاه کرد.

    اگر جواب مثبت باشد، پس کارکرد آن در دنیا تداخل زیادی ایجاد می کند با سیستمهای دیگری که با این مدل ذهنی ساخته شده است. مانند بسیاری از حکومتها که نتوانستند بر پایه این مدل ذهنی، کارکرد مناسبی برای زندگی مردم داشته باشند.

    و اگر منفی باشد، چه تعریفی می توان برای این شاکله این جهان و آن جهان داشت. آیا ارتباط این دو در یک سیستم غیر ممکن است؟

  5. رضا صدیقی گفت: (عضو ویژه)

    با دانش تفکر سیستمی بخصوص در زندگی و محیط کار به جای تمرکز بر راه‌حل‌های موقتی و سطحی، در بروز مشکل یا مسائل موجود باید به سیستم کلی نگاه کنیم و راه‌حل‌هایی پیدا کنیم که به پایداری و بهبود بلند مدت منجر شود.

  6. حسن عابدین پور گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    بهتر دیدن اثرات بلند مدت کارهامون باعث میشه هر رفتاری رو انجام ندیم که خیلی مفید هست .

  7. علیرضا کریمی دیندارلو گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    چون بحث اغراق کردن در درد در این فایل صوتی مطرح شد جالبه بدونید که یک فرد اگر یک درد خفیف داشته و نیاز به اقداماتی مثل سونوگرافی و آزمایش داشته باشه در سطح ۳ تریاژ قرار میگیره که پزشک اورژانس بین ۳۰ تا ۶۰ دقیقه ( در کشورهای مختلف ) وقت داره تا بر بالینش حاضر بشه ولی وقتی یک درد شدید باشه و از حد تحمل بیمار بیشتر باشه این فرد به سطح ۲ تریاژ منتقل میشه و پزشک اورژانس در کمتر از ۱۰ دقیقه اون فرد رو میبینه .
    شاید گفته ی همراه مریض در این کیس واقعا هم کارساز باشد که * با بیشترین توان داد بزن تا دردت رو جدی تر بگیرند * ولی مشکلی که به وجود می آورد علاوه بار اینکه ممکنه باعث تاخیر در اقدامات درمانی یک بیمار واقعی بشود این است که در تشخیص خود فرد هم پزشک را دچار اشتباه میکند چرا که بسیاری از بیماری ها بر اساس شدت درد طبقه بندی میشوند.
    البته بنظرم باید این نکته رو اینجا بگم که حضور پزشک بر بالین بیمار اولین اقدام برای ارزیابی ، تشخیص و درمان فرد مراجعه کننده به اورژانس نیست بلکه در بخش تریاژ ( triage ) که یک پرستار ماهر و باتجربه ایشون رو میبینه اولین ارزیابی ها انجام میشه و بیماران براساس معاینه و شرح حال و علت مراجعه شون به ۵ سطح تقسیم بندی میشوند و اقدامات لازم براشون شروع میشه .
    ولی متاسفانه بعضی از افراد ناآگاه حضور پزشک بربالین بیمار رو فقط ارزیابی و درمان میدانند که این بسیار اشتباه است و بنظرم یکی از دلایل اصلی درگیری مردم با کادر درمان در اورژانس های کشور همین ندانستن است و شاید دلیل دیگر هم این باشد که همراهان مریض ، بیمار خود را در بالاترین سطح تریاژ ( سطح یک ) قرار میدهند ، در حالی که اینجوری نیست.
    چون سطح یک به این معنی است که اگر فورا و زیر یک دقیقه کاری برای فرد انجام نشود ، خود فرد یا یکی از اعضای او می میرد.