انتخاب سبک متن

در قسمت اول کارگاه پرورش تسلط کلامی با هم قرار گذاشتیم که در نگارش یک متن هزار کلمهای، از ایدهی اولیه تا نوشتن اولیه و پروراندن متن و انتخاب سبک نگارش و استفاده از ابزارهای کلامی و ظریفکاریهای نهایی متن با هم همراه باشیم.
قرار نیست که آنچه اینجا با هم مینویسیم یک متن ادبی یا حتی با استانداردهای اهل ادبیات باشد.
ولی میخواهیم متنی باشد که به نظر خودمان، حرفی را در ذهن داشتهایم به شیواترین شیوه برای خواننده بیان کردهایم.
قرار شد که هر کس ایدهی اولیه خود را در درس اول بنویسد و همان را به تدریج توسعه دهیم.
این بار میخواهیم در مورد ساختار کلی متن صحبت کنیم.
تمرین:
همان مطلبی را که در تمرین درس قبل نوشتید، کپی کنید و دوباره در قسمت کامنت این درس قرار دهید.
سپس آن را تکمیل و ویرایش کنید و به عنوان کامنت ثبت کنید.
اما قبل از این کار، حتماً کمی به نکات مطرح شده در درس فکر کنید.
کمی و نه بیشتر! چون قرار است هفتهها با هم در این موارد حرف بزنیم و تمرین کنیم.
متنی که مینویسید، قرار است یک متن اولیه باشد. نه بیشتر.
توضیح: تصویر نشانهی متن، قسمتی از دستنوشتهی محمود دولت آبادی است که توسط متین خاکپور ثبت شده است.
شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشتهاید.
ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری چالش نوشتن به شما پیشنهاد میکند:
- چالش نگارش یک متن هزار کلمهای در چند گام
- نوشته و کتاب غیر داستانی چیست؟ (Non-fiction)
- نویسندگان چگونه مینویسند؟ (یک مصاحبه)
- در جایگاه خواننده، چگونه کتاب میخوانیم؟
- چگونه مانند یک نویسنده کتاب بخوانیم؟
- مراحل نوشتن مقاله و سایر مطالب غیرداستانی
- ساختار یک متن غیر داستانی چگونه شکل میگیرد؟
- توافق بین نویسنده و خواننده در نوشته های غیرداستانی
- از شمردن تعداد کلمات در نوشتههایتان غافل نشوید
- تمرین نوشتن آزاد – گام اول نویسندگی
- تحلیل آماری کلمات در سخنرانی ها و نوشته ها
- روبات های نویسنده (یک تجربه ذهنی)
- تمرین نوشتن: از قتل کلمات نترسیم
- استعاره مفهومی چیست و چه کاربردی دارد؟
- انتخاب یک ایده اولیه برای تمرین نوشتن
- آیا از درخت ایده برای نوشتن مقالههای خود استفاده میکنید؟
- تکنیک بومرنگ؛ مناسب آماده شدن پیش از نوشتن
- انتخاب سبک متن
- چالش نوشتن: در مورد خوبیها و بدیهای کلمات زائد
- چالش نوشتن: شش سبک نگارش مطلب و تنظیم مقالات (۱)
- چالش نوشتن: شش سبک نگارش مطلب و تنظیم مقالات (۲)
- چالش نوشتن: بحث را چگونه آغاز میکنید؟
- چالش نوشتن: برای پایان سخنرانی و مقاله خود چه طرحی دارید؟
- آیا صدای خاص خودتان را در نوشتن پیدا کردهاید؟
- چند نکته و راهنمایی برای علاقهمندان به نوشتن کتاب | ست گادین
- چند پیشنهاد نگارشی دربارهی دیدگاهها و نوشتههای دوستان متممی
- پیشنهادهایی در مورد تعریف مفاهیم و اصطلاحات در نوشتهها
- آشناسازی و آشنایی زدایی در نویسندگی
- چند نکته دربارهی بازخوانی متن
- پیشنهاد مطالعه | کتاب خودم و مسائل مهم تر – چارلز هندی
- پیشنهاد مطالعه | کتاب ابوالمشاغل – نادر ابراهیمی
- پیشنهاد مطالعه | کتاب میم و آن دیگران – محمود دولت آبادی
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
عنوان: مطالعهی کتاب، یک سفر است.
موضوعاتی که در ذهن دارم:
یکی اینکه واقعاً کتاب خوانی مشترک و اینکه چند نفر با هم بخونن، کار ارزشمندیه که یا فراموش شده یا خیلی جدی گرفته نمیشه.
دیگه اینکه تندخوانی معنی سفر با هواپیما به مقصد رو میده. اونهم در سفری که مسیر بهتر از مقصده.
فکر کنم با این استعاره بتونم کتابخونها رو هم به چند دسته تقسیم کنم.
یه جورایی سبکهای مختلف کتابخونی رو به سبکهای مختلف مسافرت رفتن ربط بدم و اینکه کارکرد هر کدوم چیه.
نقش راهنما برای مطالعهی یک کتاب هم مهمه. به نظرم کم جدی گرفته میشه.
شاید بشه با این استعاره اون رو بیشتر جا انداخت.
سبک: تلاش میکنم رسمی - توصیفی باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
کمتر موضوعی را میتوان یافت که به اندازهی کتابخوانی، در ادبیات و نوشتههای ما، مطرح و توصیه شده باشد.
البته استعارههایی مانند "کتاب به عنوان دوست خوب" نشان میدهند که بخش عمدهای از نکات مطرح شده، بیشتر جنبهی پند و اندرز دارند و کمتر میتوان آنها را به عنوان راهنمایی برای مطالعهی بهتر مد نظر قرار داد.
اگر بپذیریم که استعارهها، میتوانند به ما در درک بهتر جنبههای مختلف یک موضوع کمک کنند، منطقی است بکوشیم استعارههای کاربردیتری را در زمینهی کتاب و کتابخوانی مورد توجه قرار دهیم.
شاید استعارهی کتابخوانی به عنوان یک سفر از این لحاظ بتواند استعارهی مولدتری باشد.
در اینجا برخی از مواردی را که میتوانند با الهام از استعارهی سفر در بحث کتابخوانی هم مورد توجه قرار بگیرند، مورد اشاره قرار میدهم:
تجربههای قبلی - اکثر ما قبل از مسافرت و حتی قبل از انتخاب مقصد سفر، میکوشیم با مرور تجربیات کسانی که به مقصد مورد نظر سفر کردهاند، تصویری شفافتر از مقصد داشته باشیم.
این تصویر میتواند به ما در انتخاب مقصد مطلوب و همینطور در ایجاد تجربهای شیرینتر و عمیقتر از سفر به آن مقصد، کمک کند.
شاید در مطالعه کتابها هم، عادت خواندن نقدها و تحلیلها، پیش از شروع کتاب، بتواند عادت مطلوبی باشد.
اگر چه این خطر وجود دارد که نقد دیگران، موجب سوگیری ذهنی شود، اما احتمالاً با مطالعهی نقدهای متعدد میتوان این احتمال را کاهش داد.
ضمن اینکه فرصت محدود زندگی و انبوه کتابها، مطالعهی این نقدها را برای حذف گزینههای نامطلوب و جستجوی گزینههای ارزشمندتر، اجتناب ناپذیر میسازد.
مطالعه جمعی - بسیاری از ما، این را میدانیم که سفر به صورت جمعی، تجربهای متفاوت میسازد. سلیقههای متفاوت در کنار یکدیگر، منظرههای متفاوتی را میبینند و جنبههای متفاوتی از مسیر و مقصد را مورد توجه قرار میدهند
به همین سبک، میتوان به مطالعهی جمعی هم فکر کرد.
مطالعه جمعی از جمله عادتهایی است که کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
اگر هم شکلی از مطالعه جمعی رایج است، به این صورت است که هر کس مطالعه میکند و بعد با یگدیگر در مورد آن به گفتگو مینشینند.
این کار، شبیه آن است که هر کس به صورت انفرادی مسافرت کند و وقتی همگی به شهر خود بازگشتند، بنشینند و از خاطرههایشان بگویند.
شکل دیگری از جمع خوانی که گاهی به نام "خواندن ماراتونی" هم مشهور است، نمادی واقعی از یک سفر دسته جمعی است.
همه در کنار هم جمع میشوند و هر صفحه یا پاراگراف را یک نفر میخواند. حتی گاهی این جلسات در حدی طولانی میشود که یک کتاب کامل در آن تمام میشود.
این نوع از تجربه، شکل شگفتانگیز و اثرگذاری از کتابخوانی است که لااقل در فرهنگ ما، چندان رواج ندارد.
مسئلهی مسیر و مقصد - شاید بتوان گفت، قدیمیترین و شناختهشدهترین نکتهای که در مسافرت مطرح میشود، بحث "مسیر و مقصد" است.
اینکه مسافر، باید بیاموزد که مسیر هم به اندازهی مقصد مهم و جذاب است و آن را میتوان و باید بخشی از مسافرت در نظر گرفت.
شاید به همین دلیل،کسانی که وارد کشور جدیدی میشوند، در صورتی که محدودیت زمان و محدودیت مالی نداشته باشند، ترجیح میدهند مسیرها را پیاده یا با ماشین طی کنند و کمتر از هواپیما استفاده کنند.
چون تجربهی مسیر، درک بهتری از فضا به آنها میدهد.
روشهایی مانند تندخوانی، مطالعهی خلاصه کتاب و مطالعهی جملات منتخب، شیوههایی هستند که حتی به فرض اثربخشی، تجربهی مسیر را از ما میگیرند و ما را مستقیماً به مقصد میرسانند.
کسی که با هواپیما به یک شهر میرود و بازمیگردد، در ظاهر با کسی که این مسیر را با قطار طی کرده، دانستههای متفاوتی ندارد. اما میدانیم که احتمالاً درک متفاوتی از آن مقصد خواهند داشت.
مثالها، پاورقیها، حرفهای حاشیهای نویسنده، همگی از جنس حاشیهی کنار جاده هستند که میتوانند تجربهای عمیق از سفر را برای ما ایجاد کنند.
اینها تنها سه مورد از مواردی بود که شاید در نگاه اول به ذهن میرسد.
اما احتمالاً خواننده، موارد دیگری را هم در ذهن خواهد داشت که میتواند با الهام از تجربهی سفر و استعارهی سفر، در مورد کتاب و کتابخوانی هم به کار گرفته شود.