کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
«کتاب های پرفروش لزوماً کتابهای خوبی نیستند.» بعید است کسی با این گزاره مخالف باشد (نگفتیم حتماً بد هستند. گفتیم لزوماً خوب نیستند). این گزاره دو تفسیر کاملاً متفاوت دارد که به یکی از آنها کمتر توجه میشود.
تفسیر اول این است که سلیقه و قضاوت عامهٔ مردم معمولاً قابلاتکا نیست. بنابراین اگر افراد بسیاری یک کتاب را خریده و خواندهاند، نمیشود آنها را لزوماً بهترین آثار ردهٔ خودشان دانست. همه کموبیش قبول دارند که بسیاری از کتابهای پرفروش کتابهای زرد محسوب میشوند. کتابهایی که به جای دقیق، مفید یا فاخر بودن، با هدف جذاب و عامهپسند بودن نوشته شدهاند (البته کتاب زرد اصطلاح چندان شفافی نیست. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح میتوانید درس محتوای زرد را بخوانید).
تفسیر دوم – که کمتر به آن پرداخته میشود – این است که حتی ورود به فهرست کتاب های پرفروش هم میتواند با فریب، تقلب و دستکاری همراه باشد.
در این درس میخواهیم کمی دربارهٔ روشهای ورود کتابها به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. توجه ما به طور ویژه که بازار جهانی و کتابهای پرفروش در سطح جهان است. اما مشابه برخی از این تکنیکها در بازار ایران هم دیده میشوند.
تعریف کتاب خوب چیست؟
صفت خوب صفتی مبهم است و اگر در مقالهای تخصصی بهکار میرفت میشد از آن ایراد گرفت. اما فعلاً در حد نیاز این مطلب، میتوانیم کتاب خوب را به این شکل تعریف کنیم:
کتاب خوب را کتابی فرض میکنیم که در یک حوزهٔ مشخص و برای یک دسته مخاطب مشخص که با یک هدف مشخص به جستجوی کتاب میروند، از کتابهای دیگری که در همان حوزه و برای همان مخاطبان و برای همان هدف مشخص نوشته شده مناسبتر باشد.
چرا تمرکز افراطی بر کتاب های پرفروش نگرانکننده است؟
برای کسی که در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس یا آلمان و فرانسه زندگی میکند و میتواند بسیاری از کتابهای روز دنیا را به زبان اصلی بخواند، اینکه «آیا کتاب های پرفروش کتابهای خوبی هستند یا نه؟» سوال مهمی است. اما به محض اینکه به نتیجه برسد کتابهای پرفروش لزوماً بهترین کتابها نیستند، میتواند در سایت آمازون یا در کتابفروشی شهرش به سراغ کتابهای دیگر برود و گزینههای دیگر را هم بررسی کند.
اما بخش بزرگی از صنعت نشر در کشور ما بر پایهٔ ترجمه شکل گرفته و بهطور خاص، اغلب کتابهای غیرداستانی از جمله کتابهای مدیریت، کتابهای روانشناسی و کتابهای توسعه فردی ترجمهٔ کتابهای خارجی (اغلب انگلیسی) هستند.
پس اگر ناشران ایرانی بیشتر به سراغ کتابهای پرفروش بروند، عملاً خواننده فارسی زبانی که میخواهد کتابهای ترجمهشده بخواند، در همان نقطهٔ شروع انتخاب کتاب، بخش بزرگی از بازار کتاب جهان را از دست داده و باید کتاب مطلوب خود را از بین عناوین یا آثار نویسندگانی انتخاب کند که در بازار جهانی پرفروش بودهاند.
با این مقدمه، کمی دربارهٔ تکنیک های رایج برای گنجاندن کتابها در لیست کتابهای پرفروش حرف میزنیم و سپس – به فرض اینکه با متمم همعقیده باشید – به چارهٔ آن میپردازیم.
روش ورود به فهرست کتاب های پرفروش جهان چیست؟
یک فرض سادهاندیشانه این است که کتابها در بازار عرضه میشوند و همه با یکدیگر رقابت کرده و در رقابتی آزاد، مشتریان از برخی از آنها بیشتر استقبال میکنند و به این شکل در فهرست پرفروش ترین کتابهای جهان قرار میگیرند.
اما در عمل تکنیکها و ترفندهای بسیاری وجود دارند که نویسندگان و ناشران میتوانند با تکیه بر آنها کتاب خود را در لیستهای کتابهای پرفروش بگنجانند.
البته میدانیم که فهرست پرفروشهای پلتفرمها و رسانههای مختلف یکسان نیست. یعنی کتابهای پرفروش آمازون (Amazon) لزوماً با کتابهای پرفروش بازنر اند نوبل (Barnes & Noble) یکسان نیست و کتابهایی که در لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز میبینیم با آنچه در لیست رسانهٔ دیگری مثل گاردین (بر اساس دادههای Bookscan) منتشر میشود فرق دارد. اما در نهایت، تکنیکهایی که برای تأثیرگذاری بر لیست پرفروشها وجود دارد کموبیش یکساناند.
پیش از این که به سراغ تکنیکها برویم، خوب است به این نکته اشاره کنیم که «ورود به فهرست پرفروشها» و «ماندن در فهرست پرفروشها» دو مقولهٔ متفاوت هستند. اما اولی قطعاً دشوارتر از دومی است.
اگر کتابی بتواند وارد فهرست کتابهای پرفروش شود، عدهای از سر کنجکاوی آن را میخرند. سایتهای معرفی کتاب هم دربارهاش (مثبت یا منفی) مینویسند تا هم مخاطب خود را راضی کنند و هم با سئو ترافیک ورودی خود را – از طریق کسانی که درباره آن کتاب جستجو میکنند – افزایش دهند. بلاگرهای کتاب هم – به فرض که تا آن لحظه ناشر با آنها برای تبلیغ کتاب تماس نگرفته باشد – برای این که از موج آن کتاب جا نمانند و مخاطب خود را راضی کنند، درباره کتاب حرف میزنند.
در مرحلهٔ بعد، موج کامنتها و ارزیابیها در پلتفرمهای جهانی مانند آمازون و گودریدز (Goodreads) و پلتفرمهای محلی آغاز میشود. پلتفرمهای تخصصی کتاب و شبکه های اجتماعی عمومی مانند اینستاگرام هم در هستهٔ خود موتورهای توصیه گر دارند و در پی درگیر کردن بیشتر مخاطب، کتابهایی و محتواهایی را که بیشتر دربارهشان حرف زده میشود به افراد بیشتری پیشنهاد میدهند و یک حلقهٔ تقویتشونده شکل میگیرد.
در نهایت دینامیک این سیستم به گونهای خواهد بود که حتی نقد یا ایراد گرفتن از کتاب هم به نوعی به آگاهی بیشتر از آن دامن میزند. همان اتفاقی که به شکلی دیگر دربارهٔ سلبریتیهای شبکه های اجتماعی میبینیم. عدهای آنها را فالو میکنند که بدانند چرا بقیه آنها را فالو میکنند (در اینجا: عدهای کتاب را میخوانند که بدانند چرا بقیه آن را میخوانند).
بعد از این مقدمه میتوانیم دربارهٔ بعضی از تکنیکها و ترفندهای ورود به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. ناشران و نویسندگان ممکن است این تکنیکها را بهتنهایی یا در ترکیب با یکدیگر اجرا کنند:
خرید عمده
یکی از سادهترین کارهایی که ناشر و نویسنده میتوانند برای ورود به لیست کتابهای پرفروش انجام دهند این است که کتاب را به شکل عمده در یک هفته یا یک دورهٔ نسبتاً کوتاه بخرند.
طبیعتاً این کار بازیهای خودش را دارد. مثلاً ممکن است خرید بین چند مجموعه پخش شود یا با آدرسها و مشخصات متفاوتی انجام شود. اگر این خرید در هفتهٔ مناسبی انجام شده و با پیک فروش کتابهای دیگر همزمان نشود، معمولاً روش مناسبی برای ورود به لیست پرفروشهاست.
البته ناشران بزرگ و معتبر معمولاً خودشان به سراغ این ترفند نمیروند. اما نویسندگان و گاهی ناشران کوچکتر وارد چنین بازیهایی میشوند.
انتخاب زمانهای خاص برای انتشار
وقتی از پرفروشهای هفته یا ماه حرف میزنیم، طبیعتاً فروش کتاب را با سایر کتابهایی که در همان هفته یا ماه فروخته شدهاند مقایسه میکنیم.
ناشران به تدریج به نتیجه میرسند که کتابهایشان در چه ماههایی بیشتر و بهتر فروخته میشود. دستیابی به آمار رقبا هم دشوار نیست. اگر ناشر کتاب را در زمان رونق فروش خود و یا زمانی که کتاب پرمخاطب دیگری در آن حوزه در بازار عرضه نشده به بازار عرضه کند، شانس ورود به فهرست پرفروشها بیشتر خواهد بود.
یادآوری پایانی و اقدام عملی
لازم است دوباره تأکید کنیم که آنچه در بالا گفته شد به این معنا نیست که هر کتاب پرفروشی بد است یا هر کتابی که به فهرست پرفروشها قرار گرفته، با تقلب به این فهرست راه یافته است.
بلکه اینها را صرفاً گفتیم تا یادمان باشد پرفروش بودن به تنهایی معیار مناسبی برای کیفیت بالای یک کتاب نیست. ضمناً این احتمال بسیار زیاد است که کتابی که ما و شما به مطالعهٔ آن نیاز داریم در فهرست پرفروشها نباشد.
مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که بسیاری از ناشران ایرانی کتابهای ترجمهشده، معمولاً ترجیح میدهند به سراغ کتابهای پرفروش بروند. چون اگر کتابی خارج از این فهرست را انتخاب کنند، باید خواننده به برند ناشر اعتماد کند و کتاب را بخرد. اما با انتخاب کتاب پرفروش، عملاً سوار بر برند نویسندهٔ اصلی و آمار فروش آمازونی کتاب میشوند و بدون اینکه لازم باشد تلاشی جدی در راستای جایگاهسازی برای کتاب انجام دهند، کتابشان به فروش میرسد.
ما نمیتوانیم از ناشران انتظار داشته باشیم که یکشبه روش خود را عوض کنند. آنها هم محدودیتهای مالی خود را دارند و موسسهٔ خیریه هم نیستند. پس طبیعی است که کسب سود را – مستقل از هر تعارفی که بر زبان میاورند – در اولویت قرار دهند. اما با سه میکرواکشن (اقدامک) میتوانیم کمی بر این روند تأثیر بگذاریم:
اقدامک اول | نقد کتابهای پرفروش ترجمهشده
ناشران نباید بتوانند پشت آمار فروش کتابها پنهان شوند. اگر کتاب پرفروشی در دنیا وجود دارد که کیفیت چندانی ندارد، لازم است پس از ترجمه و انتشار، ضعفهای آن یادآوری شود. آمار فروش کتاب در آمازون نباید امنیت ذهنی به ناشر بدهد (که هر چه بود، میگوییم بالاخره این همه در دنیا خریدهاند. ما هم آن را به شما فروختیم).
ناشر موظف است کتابها را بخواند و دقیق بررسی کند و با شناختی که از مشتریان و مخاطبان ایرانی دارد، تصمیم بگیرد که این کتاب برای مخاطبش مفید است یا نه.
اقدامک دوم | تشویق ناشران و بلاگرهایی که سراغ کتابهایی خارج از لیست پرفروشها میروند
ناشران بسیاری در کشورمان هستند که بازار کتاب جهان را به دقت بررسی میکنند و کتابهای را میابند که گمان میکنند برای خوانندهٔ ایرانی مفید است. آنها این ریسک را به جان میخرند که کتاب، به خاطر فروش کمتر در بازار جهانی، خوب فروخته نشود. اما از طرفی به برند و نظر کارشناسی خود اعتقاد دارند و تصمیم میگیرند در این زمینه خطر کنند.
همچنین در بین بلاگرهای کتاب و رسانههای معرفی کتاب هم کسانی هستند که صرفاً به کتابهای پرفروش و جریان اصلی اکتفا نمیکنند. بلکه کتابها را مستقل از میزان فروش و بر اساس کیفیت و تطبیق با نیازهای مخاطب معرفی میکنند.
تشویق این ناشران و حمایت از آنها و نیز استقبال از این نوع بلاگرها و رسانهها میتواند به تدریج ذائقهٔ بازار را تغییر دهد. در این صورت، ناشران محافظهکارتر هم به تدریج رغبت پیدا میکنند تا به سمت انتخاب آگاهانهتر کتابها – که یکی از مسئولیتهای مهم ناشر است – حرکت کنند.
واضح است که خواننده انتظار ندارد کتابهای پرفروش «به جرم پرفروش بودن» از فهرست ترجمهٔ ناشران خارج شوند. اما این انتظار کاملاً معقول است که بخشی هر چند کوچک از سبد نشر هر ناشر، به کتابهایی خارج از فهرست پرفروشها اختصاص پیدا کند.
اقدامک سوم | معرفی کتابهای ترجمهنشده و خارج از لیست پرفروشها
سایتها، رسانهها و بلاگرهای کتاب که به کتابهای زبان اصلی دسترسی دارند، میتوانند با معرفی و حرف زدن از کتابهای مفیدی که هنوز ترجمه نشدهاند، آگاهی اولیهای دربارهٔ این کتابها ایجاد کنند. با این کار به تدریج ناشران محافظهکارتر هم احساس میکنند که ریسک ترجمهٔ چنین کتابهایی کمتر است و یک تقاضای اولیه – هر چند اندک – برای آنها وجود دارد.
چند تذکر درباره بخش معرفی کتاب
متمم سایت فروش کتاب نیست. و جز کتاب «از کتاب» محمدرضا شعبانعلی - که خود متمم آن را منتشر کرده - صرفاً به معرفی، بررسی و نقد کتاب میپردازد.
صِرف معرفی کتاب در متمم لزوماً به معنای تأیید محتوای آن کتاب نیست. پس حتماً متن معرفی را کامل بخوانید. ممکن است نقاط ضعف برخی کتابها پررنکتر از نقاط قوتشان باشد.
معرفی کتاب در متمم لزوماً به این معنا نیست که آن کتاب جزو منابع تدوین درسها بوده است (مگر این که صریحاً به این نکته اشاره شده باشد). در باقی موارد صرفاً ممکن است با هدفی مشخص (نقل یک مطلب از کتاب، نقد کتاب، آشنایی با نویسنده و ...) به کتاب اشاره شده باشد.
متمم برای معرفی کتابها هیچ نوع هزینهای دریافت نمیکند و صرفاً اهداف آموزشی خود را مد نظر قرار میدهد.بنابراین اگر ناشر هستید و کتابی در متمم معرفی شده، کتاب مرتبط دیگری را که در آن حوزه ترجمه یا تألیف کردهاید (یا اگر ترجمه دیگری از همان کتاب را عرضه کردهاید) در کامنتها معرفی کنید. متمم ممکن است بعد از بررسی کتاب را به متن بیفزاید یا معرفی آن را در قالب مطلبی مستقل منتشر کند.
دستهبندی موضوعی کتاب های مدیریت
دستهبندی کتاب های روانشناسی و توسعه فردی
فهرست کامل کتاب های روانشناسی | نقد و خلاصه کتاب
کتابهایی در مورد یادگیری و مدل ذهنی
چند کتاب درباره بهبود مهارت های ارتباطی
مطالب، فایلها و کتابهای مربوط به کتابخوانی
خرید کتاب از کتاب نوشته محمدرضا شعبانعلی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
فهرست کتابهای پیشنهادی برای ترجمه
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
تمرین و مشارکت در بحث
تمرین اول | بررسی کنید و ببینید در بین ناشرانی که از کتابهایشان را میخرید، چه کتابی پیدا میکنید که در پرفروشهای آمازون نبوده، اما آن را انتخاب و ترجمه کردهاند؟ یک معیار ساده میتواند تعداد Reviewها در آمازون باشد (موضوع کتاب و زمینهٔ فعالیت ناشر مهم نیست).
تمرین دوم | در بین رسانهها و بلاگرهایی که کتاب معرفی میکنند، چه نمونهای به ذهنتان میرسد که کتابی خارج از کتابهای پرفروش جریان اصلی را معرفی کرده باشند؟ مشخصاً: کتابی که بگویید اگر آنجا نامش را نمیشنیدم، احتمال داشت هیچ جای دیگر نشونم. لطفاً از شخص یا رسانه و کتابی که معرفی کرده نام ببرید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- روشهای نادرست متممخوانی!
- سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی آموزشی | مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- یادگیری تطبیقی | فایل صوتی آموزشی
- فایل صوتی مهارت یادگیری | اهمیت کند کردن سرعت یادگیری
- یادگیری کریستالی | دانلود فایل صوتی دربارهٔ مهارت یادگیری
- مثال یادگیری کریستالی | فایل صوتی درباره ماجرای دروغ و فریب
- آیزاک آسیموف | تمرین یادگیری کریستالی
- آنتوان دو سنت اگزوپری | تمرین یادگیری کریستالی
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- انواع منابع و طبقه بندی منابع اطلاعاتی | از منابع دست اول تا خروجی هوش مصنوعی مولد
- درباره اهمیت کتاب | بخشی از متن کتاب آهنگ افلاک نوشته کارل سیگن
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- درباره اهمیت کتابهای قدیمی | چرا باید آنها را بخوانیم؟
- کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
- آموزش خلاصه نویسی و یادداشت برداری
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- کتاب صوتی یا کاغذی؟ | آیا کتاب کاغذی جای خود را به کتاب صوتی خواهد داد؟
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- بریدههایی از کتاب برچیدن کتابخانهام | آلبرتو مانگل
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- تکنیک های یادگیری | بهترین روش مطالعه و یادگیری درسهای متمم چیست؟
- معرفی کتاب چرا به یاد میآوریم؟ | دربارهٔ حافظه، به خاطر سپردن و فراموش کردن
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم کیست؟ | زندگینامه + اهمیت نظریه بلوم در یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- آیا همیشه باید یادگیری را از موضوعات ساده شروع کرد؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- انواع سبک های شناختی | تفاوتهای ما در اندیشیدن، یادگیری و حل مسئله
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- معرفی کتاب دوباره فکر کن | آدام گرنت
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش کتابخوانی و انتخاب کتاب مناسب (محمدرضا شعبانعلی)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
به نظرم تعریف کتاب خوب، با وجود ساده بودن، میتونه سرنخ خوبی برای پیدا کردن کتابهای مناسب باشه. در مورد تمرین اول برای خودم جالب بود که چون دقت خاصی به موضوع کتابهای پرفروش و استراتژی های اشاره شده نکرده ام، باید اعتراف کنم غالب کتابهایی که خوندم در این لیست هست (البته الزاما تمام این کتابها هم بی ارزش نیستند). این موضوع تلنگری شد که سعی کنم از این به بعد دقت بیشتری در انتخاب کتاب بکنم.
البته من هم مثل خیلی از مخاطبان دیگر بیشتر سراغ کتاب های پرفروش رفته ام و می دانم اصولا” پرفروشی یک کتاب جدای از ارزشمندی و یا علمی بودن معنایی جزو خریداران یا مخاطبان زیاد ندارد.
این را هم اضافه کنیم که علاوه بر ناشر های محدودی که سراغ کتاب های کم فروش اما با ارزش می روند دیگر ناشران هم به نظر می رسد علاقه ای به ورود این حوزه ندارند و به قول شما ناشر هم در نهایت باید هزینه های انجام شده را در بیاورد تا بتواند به کار خود ادامه دهد چون در نهایت علاوه بر ارزش علمی محتوا صنعت نشر یک فعالیت اقتصادی است.
در مورد موضوع دوم هم من کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی حمیدرضا صدر را به یاد دارم که نوع معرفی مرا به خود جلب کرد هر چند جزو کتاب های کم فروش نیست ولی از این جهت بیان کردم که جزو حوزه مورد علاقه مطالعه من نبوده است.
تا به امروز به خصوصیت پرفروش بودن یک کتاب برای خرید آن توجه نکرده بودم، یعنی جز اولویتهام برای خرید یک کتاب نبود.
ولی الان که داشتم لیست کتابهایی که این چند وقت خوندم و دارم میخونم رو نگاه میکردم به نظرم هر دو جز پرفروشها محسوب میشوند.
مثلا کتاب تفنگها، میکروبها و فولاد که الان دارم میخونم تو آمازون نگاه کردم ۱۳۵۸۹ نفر بهش امتیاز داده بودند.
خیلی برام جالب بود بدون اینکه این معیار رو انتخاب کرده باشم بیشتر کتابهایی رو انتخاب کردم که جز این دسته بودند.
احتمالا خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنم تحت تاثیر تبلیغات مختلف برای خرید کتابها قرار میگیرم.
بسیاری از کتابهائی را برای خواندن انتخاب میکنم، هیچ ترجمهای به زبان فارسی ندارند و از آنجائی هم که علاقه دارم آثار یک نویسنده را حتی در حد تورق کتاب و خواندن مقدمه آن دنبال کنم، معمولا چندان به پرفروش بودن و نبودن آن کتاب اقبالی ندارم.
فقط تنها جائی که نتوانستهام در برابر این حس پرفروش بودن مقاومت کنم، در دورهای خریدن سری کتابهای «کتابهائی برای اندیشیدن» انتشارات میلکان بود. بعدا در دورهای به خرید الکترونیکی آن مجموعه از طریق نرمافزارهای کتابخوان طاقچه و کتابراه رسیدم و حالا هم که نسخه پیدیاف و ایپاب آنها به زبان انگلیسی را از سایت libgen دانلود میکنم!
ولی معمولاً جستوجوهای اصلی من در سایت libgen و براساس نام نویسنده یا موضوع است و نه توجه به پرفروش بودن کتاب.
دینامیکی که در مورد چگونگی بیشتر دیده شدن کتابها و ورود آنها به لیست کتابهای پرفروش توضیح داده شد، مرا به یاد مطلبی از محمدرضای عزیز در یکی از فایلهای صوتیاش درباره کتاب Writing on the Wall: Social Media – The First 2,000 Years نوشته تام استندج انداخت. در آن فایل صوتی ذکر شده بود که یکی از دلایل انسانها برای نوشتن روی دیوارها، نشان دادن موفقیتهایشان بوده است. بهنوعی این مطلب بهطور تلویحی میگوید که انسانها همیشه دوست داشتهاند دیده شوند و نوشتن روی دیوار، چه در گذشته و چه در حال حاضر، برای دیده شدن بوده است.
بهطور مشابه، در این دینامیک هم موضوع اصلی دیده شدن است. منتقدان میخواهند توسط خوانندگان دیده شوند، سایتهای معرفی کتاب از طریق بهینهسازی موتور جستجو (SEO) تلاش میکنند با جستجوهای مخاطبان دیده شوند، بلاگرهای کتاب به دنبال بیشتر دیده شدن هستند و کامنتهای خوانندگان در سایتهایی مثل آمازون و Goodreads نیز به این منظور است که توجهات به سمت چیزی که به اوج رسیده و به نوعی در آسمان است – یعنی کتابی که پرفروش شده – جلب شود.
درک این دینامیک اگرچه پیچیده نیست و شاید حتی ساده به نظر برسد، اما برایم بسیار جالب بود و خواستم آن را به اشتراک بگذارم.
بسیاری از کتابهایی که ترجمه آنها را خریده ام جزء کتابهای پرفروش آمازون هستند. اما گاهی کتابهایی پیدا می شوند که از این روند پیروی نمی کنند، برای مثال به تازگی کتاب قرن شوروی نوشته موشه لووین از انتشارات جهان کتاب را خریده ام که در آمازون تنها ۱۰۴ نفر به آن امتیاز داده اند.
در مورد تمرین دوم، زنده یاد حمیدرضا صدر در صفحه اینستاگرامش کتاب چنگیز خان، نوشته واسیلی یان با ترجمه م هرمزان رو معرفی کرد، که جای دیگری نشنیده بودم در مورد این کتاب.
در انتخاب کتاب معمولا به اینکه چقدر معروفه و پرفروش بوده توجه زیادی نمیکنم، معمولا کتابها رو بر اساس نیازی که به اون محتوا دارم انتخاب میکنم، اما قطعا در این بازار، من هم کتابهایی رو صرفا به دلیل محبوبیت خریدهام که معمولا اونها رو کمتر خوندم، مثالش دو تا کتاب از مارک منسن که توی همین معرفی بلاگرها بود که خریداری کردم هر چند نمیدونم که کتاب خوبی هست یا نه، اما هنوز نخوندمش.
اما بیشتر کتابهایی که خوندم بر اساس نیازم بوده و لزوما جزو پرفروش ترین ها هم نبوده مثلا دو تا کتاب از رابرت الکس جانسون یا کتاب مرد مرد از رابرت بلای از انتشارات مروارید.
بیشتر کتابهای پرفروشی که در لیست خوندنم هستن معمولا از ویدیویی از خود نویسنده که در شبکه های اجتماعی خودش در مورد اون موضوع خاص صحبت کرده و محتوا تولید کرده ترغیب به خوندن اون کتاب شدم، به عنوان مثال کتاب طرز فکر از کارل دوک و خرده عادت های جیمز کلییر.
در بین رسانهها و بلاگرهایی که کتاب معرفی میکنند، چون خیلی برای انتخاب کتابهایی که خواندهام از این منبع کمکی نگرفتم، کتابی به ذهنم نمیرسه که معرفی کرده باشن و صرفا به خاطر پرفروش بودن اون کتاب نبوده باشه.
آخرین کتابی که خوندم و سیم کشی های مغزم رو تغییر داد ، کتاب ماشین روح بود. چک کردم و تا جایی که متوجه شدم در لیست کتاب های پرفروش نبود.
بنظرم دنبال کردن بلاگر های حوزه معرفی کتاب در شبکه های اجتماعی کمک خوبی به پیدا کردن کتاب های مورد نیاز ما میکنه (چه درلیست پرفروش چه خارج از لیست پرفروش)
در نهایت بدرستی گفته شد که: کتاب خوب را کتابی فرض میکنیم که در یک حوزهٔ مشخص و برای یک دسته مخاطب مشخص که با یک هدف مشخص به جستجوی کتاب میروند.
در یکی از محتواهای The School of Life از آلن دوباتن با کتاب داشتن یا بودن(To Have or To Be) از اریک فروم آشنا شدم. بعد از تهیه این کتاب و دیگر کتابهای اریک فروم، به یاد ندارم هیچکس در فضای مجازی یا غیره اثری از او را معرفی کرده باشد (حداقل من ندیدم). خود کتاب نیز در آمازون از تعداد رای خیلی بالایی در مقایسه با برترینها برخوردار نیست.
این کتاب و اغلب کتابهای فروم توسط نشر مروارید به ترجمه رسیده است. همچنین به نظر من کیفیت ترجمه مناسب بود.
برخی از این محتواها با نام مدرسه زندگی فارسی توسط فردی به نام دکتر ایمان فانی مورد ترجمه و زیر نویس به فارسی قرار گرفته است.
یکی از افرادی که به نظرم در این چند ساله برای معرفی کتاب های مفید و خارج از لیست پرفروش ها و البته ترجمه نشده بسیار زحمت کشدند، دکتر آذرخش مکری بودند. نمیتونم کتاب خاصی از کتاب هایی که زحمت معرفی و تحلیلشون رو کشیدند نام ببرم چون تعداد بسیار زیادی هستند ولی دنبال کردن لایو هاشون میتونه بسیار مفید باشه.
ایشان زحمت بسیار زیادی در زمینه نشر علم کشیده اند.
پاییز سال ۱۴۰۱ برنامه ریزی کردم که تمام کتاب های خلاصه شده ایشان را در کانالشون دنبال کنم و به تازگی موفق شدم که همه آنها رو به اتمام برسانم.
بنظرم هرکسی کتابهایی که ایشان معرفی میکند را دنبال کنه، بعد مدتی کاملا ذهنیتش عوض میشه و دنیای جدیدی به روش باز میشه.
در مورد کتب معرفیشده از سمت بلاگرها الان قاعده مستثنایی به خاطر ندارم اما راجع به کتابها، شاید خندهدار بهنظر بیاد ولی اولینبار که کتابی به اسم “پاندای بزرگ و اژدهای کوچک” رو شناختم، به واسطه طراحی تصاویر و متنهای ساده اون بود. حجم زیادی نداشت و خیلی خیلی ساده بود. همین موضوع باعث شد برم و بخونمش. الان که چک کردم، ظاهرا در بین موارد پرفروش آمازون لیست نشده (+) ولی خب امتیاز ۴.۹ از ۵ گرفته.
پ.ن؛ چه تعریف خوبی از کتاب خوب بیان شده بود؛ حوزه مشخص، مخاطب مشخص و هدف مشخص و برتری در این موارد بر سایرین.
تو دوران آموزشی سربازی، یکی از کارهایی که برای پر کردن وقت انجام میدادیم، کتاب خوانی بود. (میتونم بگم توی اون دو ماه شاخص مطالعه کشور بیشتر شد :)) اونجا یه دوستی پیدا کردم به نام جواد که کتابخوان حرفهای بود و نگاه نقادانهای به موضوعات داشت. جواد کتاب هنر شفاف اندیشیدن رو دست یکی از بچهها دید که نوبت چاپاش از صد گذشته بود و این موضوع توجهاش رو جلب کرد و دنبال علت بود که اسم مترجم رو بهش نشون دادم. او معتقد بود که اغلب کتابهای پرفروش در ایران زرد هستند و چیزیکه عموم سمتش بروند خیلی خوب نیست. و وقتیکه چند صفحه از کتاب رو خوند گفت خیلی کلی گویی کرده و دوست داشتم که برخی موضوعات رو بیشتر و تخصصیتر توضیح بده.
چقدر من این پست رو دوست داشتم! نقد کردن کار خیلی سختی نیست، اما نقد مستدل و منصفانه و در انتها، ارائهی راهکارهای عملی، چرا؛ خیلی سخته. این رویکرد رو ندرتا میبینم و این پست برام نمونهی کامل یه نقد درست و موثر بود (البته از متمم جز این هم انتظار نمیره).
ممنونم که انقدر جدی دربارهی کتابها مینویسید.
به ندرت پیش اومده سراغ آثاری که تو مدت زمان کوتاه ترند میشن برم و این شامل کتابهای پرفروش هم میشه. برعکس، همیشه نگاه بدبینانهای نسبت به چنین کتابهایی دارم. معیارهام برای انتخاب کتاب شخصیاند و به همین دلیل، خیلی دنبالکنندهی افراد و رسانههای مرتبط با کتاب نیستم. اینا باعث شده زیاد در جریان کتابهای پرفروش نباشم، مگر انقدر فروششون بالا بره که به رسانههای بیربط به کتاب هم راه پیدا کنن و تو دست آدمهای نهچندانکتابخوان هم دیده بشن! به همین خاطر تو جواب تمرین اول باید بگم اکثر کتابهام! اگر کتابی هم از کتابهای پرفروش توی کتابخونهم هست، بعد از بررسیهای شخصی بوده.
در جواب تمرین دوم، یکی از رسانههای موردعلاقهی من، “گودریدز“ه. هم ورژن وبش موجوده هم اپلیکیشنش. اسم خیلی از کتابها رو اولین بار تو این شبکه دیدم. ولی چیزی که بیشتر برام کار میکنه، گشتن لابهلای قفسههای کتابفروشیها و کشف کتابهای تازهست. اینجور وقتها چشمم دنبال کتاب یا نویسندهایه که تا حالا نشنیدم. راستش به همون اندازه که از سرچ کردن راجع به کتابها و در آوردن تمامی جزئیات و بعد تصمیم برای خریدشون لذت میبرم، از کشفهای شخصی کتابخونهای هم استقبال میکنم و عامدانه بخشی از سهمیهی زمانی و مالیم برای مطالعه رو به این نوع کتاب انتخاب کردن اختصاص میدم.