فعل ۱۶: Sell
در بحث یادگیری زبان انگلیسی، فهرستی از افعال پرکاربرد انگلیسی در جلسات و محیط کسب و کار معرفی کردیم و هر یک از آن افعال را در یک درس جداگانه برررسی میکنیم.
احتمالاً برخی از این افعال، برای ما ناآشنا و برخی دیگر کاملاً آشنا و شناختهشده هستند.
فعل Sell و خانوادههای آن (با پیامی حول و حوشِ فروختن) برای بسیاری از ما آشناست. بنابراین درس حاضر، نه با هدف معرفی این فعل، بلکه با هدف بهبود جایگاه آن در دایره لغات فعال ما ارائه شده است.
Sell
فروختن به قیمت مشخص
She is selling her car for $30000.
او ماشینش را به قیمت ۳۰ هزار دلار میفروشد.
He sold this document to me for $1000.
او این سند را به من در ازاء ۱۰۰۰ دلار فروخت.
فروختن به ضرر / زیر قیمت
Selling your product at a loss, can be good for business.
فروختن زیر قیمت محصولاتتان، میتواند برای کسب و کارتان مفید باشد.
You must be ready to sell it at a loss.
باید برای فروختن زیر قیمت آن، آماده باشی.
اشاره به مشتری داشتن / فروش رفتن
Do you sell cigarettes?
آیا شما سیگار میفروشید؟
His book sold one million copies last year.
کتاب او در سال گذشته، یک میلیون نسخه فروخته شد.
In this hot weather, ice cream really sells.
در این هوای گرم، بستنی واقعاً فروش خوبی دارد [به سادگی فروش میرود].
ترکیب sell-out
فروخته شدن و فروش رفتن تا آخرین دانهی موجودی، با استفاده از ترکیب sell-out (و sold-out) بیان میشود.
The tickets had sold out within an hour.
بلیطها در یک ساعت فروخته شده و تمام شدند.
There’s a huge demand for this product, and it will sell out soon.
تقاضای زیادی برای این محصول وجود دارد و به سرعت فروش خواهد رفت.
They sold out quickly.
خیلی زود فروش رفتند.
نکتهی مورد استفاده در جلسات
یکی از معانی sell در محاوره و جلسات، متقاعد کردن است. احتمالاً عبارات و جملههایی مانند موارد اینها را شنیدهاید:
Don’t tell it, sell it
به طرف مقابل دستور نده؛ او را متقاعد کن.
They are trying to sell us new working hours.
آنها در حال تلاشند ساعات کار جدید را به ما بقبولانند (قانعمان کنند که زمانبندی جدید بهتر است).
اصطلاح tell-style هم برای مدیرانی که سبک دستوری دارند بهکار برده میشود.
در مقابل، مدیرانی هم هستند که ایدهها و نظرات خودشان را نیز مانند یک کالا میبینند و همکاران خود را در جایگاه مشتری قرار میدهند.
با تکیه بر این نگرش، به جای سبک دستوری (حرف، همین است که من میگویم)، درست مانند یک فروشنده تلاش میکنند همکار خود را به پذیرش (خریدن) حرفهایشان مجاب کنند.
برای توصیف سبک این نوع مدیران، اصطلاح sell-style به کار میرود.
پیش از این هنگام اشاره به فعل buy گفته بودیم که در مقابل فروش یک ایده (به معنای عرضه کردن و تلاش برای متقاعدسازی) از تعبیر خرید یک ایده هم، به معنای پذیرفتن، استفاده میشود:
I am not going to buy this idea.
من این ایده تو را نمیپذیرم!
ما هم در فارسی، گاهی اوقات از استعارهی خرید و فروش، برای اشاره به متقاعد کردن استفاده میکنیم. مثلاً میگوییم: حرفهای فلانی، خریدار ندارد.
برخی از کالوکیشنهای Sell
[ درس مرتبط: کالوکیشن چیست؟ ]
buy and sell | sell out / sold out |
selling the solution | selling against a competitor |
impossible to sell | selling yourself / myself |
be forced to sell | trying to sell |
selling sth. at a discount | selling at loss |
دوست عزیز.
شما با عضویت رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهی عبور) میتوانید به حدود نیمی از چند هزار درس متمم دسترسی داشته باشید.
همچنین در صورت تمایل، با پرداخت هزینه عضویت، به همهی درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. فهرست برخی از درسهای مختص کاربران ویژه متمم را نیز میتوانید در اینجا ببینید:
فهرست درسهای مختص کاربران ویژه متمم
از میان درسهایی که در فهرست بالا آمده است، درسهای زیر از جمله پرطرفدارترین موضوعات هستند:
دوره MBA | مذاکره | کوچینگ | توسعه فردی
فنون مذاکره | تصمیم گیری | مشاوره مدیریت
تحلیل رفتار متقابل | تسلط کلامی | افزایش عزت نفس
چگونه شاد باشیم | هوش هیجانی | رابطه عاطفی
خودشناسی | شخصیت شناسی | پرورش کودکان هوشمندتر
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری یادگیری زبان انگلیسی به شما پیشنهاد میکند:
- افعال پرکاربرد زبان انگلیسی | فعل های انگلیسی پرکاربرد برای مدیران
- فعل ۱: Leave
- فعل ۲: Provide
- فعل ۳: Stand
- فعل ۴: Include
- فعل ۵: Spend
- فعل ۶: Lead
- فعل ۷: Process
- فعل ۸: Consider
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Buy
- فعل ۱۰: Send
- فعل ۱۱: Expect
- فعل ۱۲: Fall
- فعل ۱۳: Reach
- فعل ۱۴: Suggest
- فعل ۱۵: Raise
- فعل ۱۶: Sell
- فعل ۱۷: Require
- فعل ۱۹: Return
- فعل ۱۸: Decide
- فعل ۲۰: Develop
- فعل ۲۱: Receive
- فعل ۲۲: Join
- فعل ۲۳: Produce
- فعل ۲۴: Choose
- فعل ۲۵: Increase
- فعل ۲۶: Obtain
- فعل ۲۷: Plan
- فعل ۲۸: Accept
- فعل ۲۹: Compare
- فعل ۳۰: Reduce
- فعل ۳۱: Remove
- فعل ۳۲: Establish
- فعل ۳۳: Avoid
- فعل ۳۴: Respond
- فعل ۳۵: Maintain
- فعل ۳۶: Employ
- فعل ۳۷: Structure
- فعل ۳۸: Manage
- فعل ۳۹: Treat
- فعل ۴۱: Improve
- فعل ۴۰: Mention
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Prevent
- افعال پرکاربرد انگلیسی | admit
- فعل ۴۴: Encourage
- فعل ۴۵: Complete
- فعل ۴۶: Refuse
- فعل ۴۷: Deliver
- فعل ۴۸: Count
- فعل ۴۹: Refer
- فعل ۵۰: Own
- فعل ۵۱: Ignore
- فعل ۵۲: Predict
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Prefer | ترجیح دادن، اولویت قائل شدن، برتر دانستن
- فعل ۵۴: Measure
- فعل ۵۵: Influence
- فعل ۵۶: Lack
- فعل ۵۷: Propose
- فعل ۵۸: Charge
- فعل ۵۹: Promise
- فعل ۶۰: Extend
- فعل ۶۱: Remind
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Participate
- فعل ۶۳: Organize
- فعل ۶۴: Contrast
- فعل ۶۵: Estimate
- فعل ۶۶: Confirm
- فعل ۶۷: Fix
- فعل ۶۸: Afford
- فعل ۶۹: Complain
- فعل ۷۰: Describe
- فعل ۷۱: Divide
- فعل ۷۲: Invest
- فعل ۷۳: Succeed
- فعل ۷۴: Reject
- فعل ۷۵: Convince
- فعل ۷۶: Lower
- فعل ۷۷: Approve
- فعل ۷۸: Purchase
- فعل ۷۹: Inform
- فعل ۸۰: Install
- فعل ۸۱: Advise
- فعل ۸۲: Schedule
- فعل ۸۳: dismiss
- فعل ۸۴: Split
- فعل ۸۵: Distribute
- فعل ۸۶: Fund
- فعل ۸۷: Anticipate
- فعل ۸۸: Recruit
- فعل ۸۹: Resign
- فعل ۹۰ | Cancel | آیا دربارهٔ کنسل کردن هم نکتهٔ تازهای وجود دارد؟
- فعل ۹۱: Exchange
- فعل ۹۲: Persist
- فعل ۹۳: Discount
- فعل ۹۴: Authorize
- فعل ۹۵: Concern
- فعل ۹۶: Invoice
- فعل ۹۷: Verify
- فعل ۹۸: Advertise
- فعل ۹۹: Dispatch
- فعل ۱۰۰: Owe
- فعل ۱۰۱: Lengthen
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Retain
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Evaluate
- افعال پرکاربرد انگلیسی | Acquire