کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
«کتاب های پرفروش لزوماً کتابهای خوبی نیستند.» بعید است کسی با این گزاره مخالف باشد (نگفتیم حتماً بد هستند. گفتیم لزوماً خوب نیستند). این گزاره دو تفسیر کاملاً متفاوت دارد که به یکی از آنها کمتر توجه میشود.
تفسیر اول این است که سلیقه و قضاوت عامهٔ مردم معمولاً قابلاتکا نیست. بنابراین اگر افراد بسیاری یک کتاب را خریده و خواندهاند، نمیشود آنها را لزوماً بهترین آثار ردهٔ خودشان دانست. همه کموبیش قبول دارند که بسیاری از کتابهای پرفروش کتابهای زرد محسوب میشوند. کتابهایی که به جای دقیق، مفید یا فاخر بودن، با هدف جذاب و عامهپسند بودن نوشته شدهاند (البته کتاب زرد اصطلاح چندان شفافی نیست. برای آشنایی بیشتر با این اصطلاح میتوانید درس محتوای زرد را بخوانید).
تفسیر دوم – که کمتر به آن پرداخته میشود – این است که حتی ورود به فهرست کتاب های پرفروش هم میتواند با فریب، تقلب و دستکاری همراه باشد.
در این درس میخواهیم کمی دربارهٔ روشهای ورود کتابها به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. توجه ما به طور ویژه که بازار جهانی و کتابهای پرفروش در سطح جهان است. اما مشابه برخی از این تکنیکها در بازار ایران هم دیده میشوند.
تعریف کتاب خوب چیست؟
صفت خوب صفتی مبهم است و اگر در مقالهای تخصصی بهکار میرفت میشد از آن ایراد گرفت. اما فعلاً در حد نیاز این مطلب، میتوانیم کتاب خوب را به این شکل تعریف کنیم:
کتاب خوب را کتابی فرض میکنیم که در یک حوزهٔ مشخص و برای یک دسته مخاطب مشخص که با یک هدف مشخص به جستجوی کتاب میروند، از کتابهای دیگری که در همان حوزه و برای همان مخاطبان و برای همان هدف مشخص نوشته شده مناسبتر باشد.
چرا تمرکز افراطی بر کتاب های پرفروش نگرانکننده است؟
برای کسی که در کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس یا آلمان و فرانسه زندگی میکند و میتواند بسیاری از کتابهای روز دنیا را به زبان اصلی بخواند، اینکه «آیا کتاب های پرفروش کتابهای خوبی هستند یا نه؟» سوال مهمی است. اما به محض اینکه به نتیجه برسد کتابهای پرفروش لزوماً بهترین کتابها نیستند، میتواند در سایت آمازون یا در کتابفروشی شهرش به سراغ کتابهای دیگر برود و گزینههای دیگر را هم بررسی کند.
اما بخش بزرگی از صنعت نشر در کشور ما بر پایهٔ ترجمه شکل گرفته و بهطور خاص، اغلب کتابهای غیرداستانی از جمله کتابهای مدیریت، کتابهای روانشناسی و کتابهای توسعه فردی ترجمهٔ کتابهای خارجی (اغلب انگلیسی) هستند.
پس اگر ناشران ایرانی بیشتر به سراغ کتابهای پرفروش بروند، عملاً خواننده فارسی زبانی که میخواهد کتابهای ترجمهشده بخواند، در همان نقطهٔ شروع انتخاب کتاب، بخش بزرگی از بازار کتاب جهان را از دست داده و باید کتاب مطلوب خود را از بین عناوین یا آثار نویسندگانی انتخاب کند که در بازار جهانی پرفروش بودهاند.
با این مقدمه، کمی دربارهٔ تکنیک های رایج برای گنجاندن کتابها در لیست کتابهای پرفروش حرف میزنیم و سپس – به فرض اینکه با متمم همعقیده باشید – به چارهٔ آن میپردازیم.
روش ورود به فهرست کتاب های پرفروش جهان چیست؟
یک فرض سادهاندیشانه این است که کتابها در بازار عرضه میشوند و همه با یکدیگر رقابت کرده و در رقابتی آزاد، مشتریان از برخی از آنها بیشتر استقبال میکنند و به این شکل در فهرست پرفروش ترین کتابهای جهان قرار میگیرند.
اما در عمل تکنیکها و ترفندهای بسیاری وجود دارند که نویسندگان و ناشران میتوانند با تکیه بر آنها کتاب خود را در لیستهای کتابهای پرفروش بگنجانند.
البته میدانیم که فهرست پرفروشهای پلتفرمها و رسانههای مختلف یکسان نیست. یعنی کتابهای پرفروش آمازون (Amazon) لزوماً با کتابهای پرفروش بازنر اند نوبل (Barnes & Noble) یکسان نیست و کتابهایی که در لیست کتابهای پرفروش نیویورک تایمز میبینیم با آنچه در لیست رسانهٔ دیگری مثل گاردین (بر اساس دادههای Bookscan) منتشر میشود فرق دارد. اما در نهایت، تکنیکهایی که برای تأثیرگذاری بر لیست پرفروشها وجود دارد کموبیش یکساناند.
پیش از این که به سراغ تکنیکها برویم، خوب است به این نکته اشاره کنیم که «ورود به فهرست پرفروشها» و «ماندن در فهرست پرفروشها» دو مقولهٔ متفاوت هستند. اما اولی قطعاً دشوارتر از دومی است.
اگر کتابی بتواند وارد فهرست کتابهای پرفروش شود، عدهای از سر کنجکاوی آن را میخرند. سایتهای معرفی کتاب هم دربارهاش (مثبت یا منفی) مینویسند تا هم مخاطب خود را راضی کنند و هم با سئو ترافیک ورودی خود را – از طریق کسانی که درباره آن کتاب جستجو میکنند – افزایش دهند. بلاگرهای کتاب هم – به فرض که تا آن لحظه ناشر با آنها برای تبلیغ کتاب تماس نگرفته باشد – برای این که از موج آن کتاب جا نمانند و مخاطب خود را راضی کنند، درباره کتاب حرف میزنند.
در مرحلهٔ بعد، موج کامنتها و ارزیابیها در پلتفرمهای جهانی مانند آمازون و گودریدز (Goodreads) و پلتفرمهای محلی آغاز میشود. پلتفرمهای تخصصی کتاب و شبکه های اجتماعی عمومی مانند اینستاگرام هم در هستهٔ خود موتورهای توصیه گر دارند و در پی درگیر کردن بیشتر مخاطب، کتابهایی و محتواهایی را که بیشتر دربارهشان حرف زده میشود به افراد بیشتری پیشنهاد میدهند و یک حلقهٔ تقویتشونده شکل میگیرد.
در نهایت دینامیک این سیستم به گونهای خواهد بود که حتی نقد یا ایراد گرفتن از کتاب هم به نوعی به آگاهی بیشتر از آن دامن میزند. همان اتفاقی که به شکلی دیگر دربارهٔ سلبریتیهای شبکه های اجتماعی میبینیم. عدهای آنها را فالو میکنند که بدانند چرا بقیه آنها را فالو میکنند (در اینجا: عدهای کتاب را میخوانند که بدانند چرا بقیه آن را میخوانند).
بعد از این مقدمه میتوانیم دربارهٔ بعضی از تکنیکها و ترفندهای ورود به فهرست کتاب های پرفروش صحبت کنیم. ناشران و نویسندگان ممکن است این تکنیکها را بهتنهایی یا در ترکیب با یکدیگر اجرا کنند:
خرید عمده
یکی از سادهترین کارهایی که ناشر و نویسنده میتوانند برای ورود به لیست کتابهای پرفروش انجام دهند این است که کتاب را به شکل عمده در یک هفته یا یک دورهٔ نسبتاً کوتاه بخرند.
طبیعتاً این کار بازیهای خودش را دارد. مثلاً ممکن است خرید بین چند مجموعه پخش شود یا با آدرسها و مشخصات متفاوتی انجام شود. اگر این خرید در هفتهٔ مناسبی انجام شده و با پیک فروش کتابهای دیگر همزمان نشود، معمولاً روش مناسبی برای ورود به لیست پرفروشهاست.
البته ناشران بزرگ و معتبر معمولاً خودشان به سراغ این ترفند نمیروند. اما نویسندگان و گاهی ناشران کوچکتر وارد چنین بازیهایی میشوند.
انتخاب زمانهای خاص برای انتشار
وقتی از پرفروشهای هفته یا ماه حرف میزنیم، طبیعتاً فروش کتاب را با سایر کتابهایی که در همان هفته یا ماه فروخته شدهاند مقایسه میکنیم.
ناشران به تدریج به نتیجه میرسند که کتابهایشان در چه ماههایی بیشتر و بهتر فروخته میشود. دستیابی به آمار رقبا هم دشوار نیست. اگر ناشر کتاب را در زمان رونق فروش خود و یا زمانی که کتاب پرمخاطب دیگری در آن حوزه در بازار عرضه نشده به بازار عرضه کند، شانس ورود به فهرست پرفروشها بیشتر خواهد بود.
یادآوری پایانی و اقدام عملی
لازم است دوباره تأکید کنیم که آنچه در بالا گفته شد به این معنا نیست که هر کتاب پرفروشی بد است یا هر کتابی که به فهرست پرفروشها قرار گرفته، با تقلب به این فهرست راه یافته است.
بلکه اینها را صرفاً گفتیم تا یادمان باشد پرفروش بودن به تنهایی معیار مناسبی برای کیفیت بالای یک کتاب نیست. ضمناً این احتمال بسیار زیاد است که کتابی که ما و شما به مطالعهٔ آن نیاز داریم در فهرست پرفروشها نباشد.
مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که بسیاری از ناشران ایرانی کتابهای ترجمهشده، معمولاً ترجیح میدهند به سراغ کتابهای پرفروش بروند. چون اگر کتابی خارج از این فهرست را انتخاب کنند، باید خواننده به برند ناشر اعتماد کند و کتاب را بخرد. اما با انتخاب کتاب پرفروش، عملاً سوار بر برند نویسندهٔ اصلی و آمار فروش آمازونی کتاب میشوند و بدون اینکه لازم باشد تلاشی جدی در راستای جایگاهسازی برای کتاب انجام دهند، کتابشان به فروش میرسد.
ما نمیتوانیم از ناشران انتظار داشته باشیم که یکشبه روش خود را عوض کنند. آنها هم محدودیتهای مالی خود را دارند و موسسهٔ خیریه هم نیستند. پس طبیعی است که کسب سود را – مستقل از هر تعارفی که بر زبان میاورند – در اولویت قرار دهند. اما با سه میکرواکشن (اقدامک) میتوانیم کمی بر این روند تأثیر بگذاریم:
اقدامک اول | نقد کتابهای پرفروش ترجمهشده
ناشران نباید بتوانند پشت آمار فروش کتابها پنهان شوند. اگر کتاب پرفروشی در دنیا وجود دارد که کیفیت چندانی ندارد، لازم است پس از ترجمه و انتشار، ضعفهای آن یادآوری شود. آمار فروش کتاب در آمازون نباید امنیت ذهنی به ناشر بدهد (که هر چه بود، میگوییم بالاخره این همه در دنیا خریدهاند. ما هم آن را به شما فروختیم).
ناشر موظف است کتابها را بخواند و دقیق بررسی کند و با شناختی که از مشتریان و مخاطبان ایرانی دارد، تصمیم بگیرد که این کتاب برای مخاطبش مفید است یا نه.
اقدامک دوم | تشویق ناشران و بلاگرهایی که سراغ کتابهایی خارج از لیست پرفروشها میروند
ناشران بسیاری در کشورمان هستند که بازار کتاب جهان را به دقت بررسی میکنند و کتابهای را میابند که گمان میکنند برای خوانندهٔ ایرانی مفید است. آنها این ریسک را به جان میخرند که کتاب، به خاطر فروش کمتر در بازار جهانی، خوب فروخته نشود. اما از طرفی به برند و نظر کارشناسی خود اعتقاد دارند و تصمیم میگیرند در این زمینه خطر کنند.
همچنین در بین بلاگرهای کتاب و رسانههای معرفی کتاب هم کسانی هستند که صرفاً به کتابهای پرفروش و جریان اصلی اکتفا نمیکنند. بلکه کتابها را مستقل از میزان فروش و بر اساس کیفیت و تطبیق با نیازهای مخاطب معرفی میکنند.
تشویق این ناشران و حمایت از آنها و نیز استقبال از این نوع بلاگرها و رسانهها میتواند به تدریج ذائقهٔ بازار را تغییر دهد. در این صورت، ناشران محافظهکارتر هم به تدریج رغبت پیدا میکنند تا به سمت انتخاب آگاهانهتر کتابها – که یکی از مسئولیتهای مهم ناشر است – حرکت کنند.
واضح است که خواننده انتظار ندارد کتابهای پرفروش «به جرم پرفروش بودن» از فهرست ترجمهٔ ناشران خارج شوند. اما این انتظار کاملاً معقول است که بخشی هر چند کوچک از سبد نشر هر ناشر، به کتابهایی خارج از فهرست پرفروشها اختصاص پیدا کند.
اقدامک سوم | معرفی کتابهای ترجمهنشده و خارج از لیست پرفروشها
سایتها، رسانهها و بلاگرهای کتاب که به کتابهای زبان اصلی دسترسی دارند، میتوانند با معرفی و حرف زدن از کتابهای مفیدی که هنوز ترجمه نشدهاند، آگاهی اولیهای دربارهٔ این کتابها ایجاد کنند. با این کار به تدریج ناشران محافظهکارتر هم احساس میکنند که ریسک ترجمهٔ چنین کتابهایی کمتر است و یک تقاضای اولیه – هر چند اندک – برای آنها وجود دارد.
چند مطلب مرتبط | برای علاقهمندان به کتابخوانی
راهنمای خواندن و خریدن کتاب (فایل صوتی)
کتاب های مدیریت | کتاب های بازاریابی و فروش
کتاب های استراتژی | کتاب های بازاریابی دیجیتال
کتاب های روانشناسی | مرور، نقد و خلاصه کتاب
کتاب های توسعه فردی | کتاب های مدیریت زمان
پاراگراف فارسی | جملات منتخب کتابها
کتابخوانی | چگونه کتابخوان شویم؟
تمرین و مشارکت در بحث
تمرین اول | بررسی کنید و ببینید در بین ناشرانی که از کتابهایشان را میخرید، چه کتابی پیدا میکنید که در پرفروشهای آمازون نبوده، اما آن را انتخاب و ترجمه کردهاند؟ یک معیار ساده میتواند تعداد Reviewها در آمازون باشد (موضوع کتاب و زمینهٔ فعالیت ناشر مهم نیست).
تمرین دوم | در بین رسانهها و بلاگرهایی که کتاب معرفی میکنند، چه نمونهای به ذهنتان میرسد که کتابی خارج از کتابهای پرفروش جریان اصلی را معرفی کرده باشند؟ مشخصاً: کتابی که بگویید اگر آنجا نامش را نمیشنیدم، احتمال داشت هیچ جای دیگر نشونم. لطفاً از شخص یا رسانه و کتابی که معرفی کرده نام ببرید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد میکند:
- مهارت یادگیری، تکنیکها و روشهای یادگیری بهتر
- روشهای نادرست متممخوانی!
- سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو
- هدف گذاری و تنظیم لیست اهداف در یادگیری (+ نمونه هدف گذاری)
- آیا آموزش الکترونیکی و روشهای یادگیری الکترونیکی مناسب شماست؟
- فایل صوتی – مقدمهای بر مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری | چند نکته درباره تکنیکهای یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری – قسمت سوم
- فایل صوتی مهارت یادگیری | اهمیت کند کردن سرعت یادگیری
- یادگیری کریستالی | دانلود فایل صوتی دربارهٔ مهارت یادگیری
- فایل صوتی درباره مهارت یادگیری کریستالی – ماجرای دروغ و فریب
- آیزاک آسیموف | تمرین یادگیری کریستالی
- آنتوان دو سنت اگزوپری | تمرین یادگیری کریستالی
- بهترین معلم ریاضی کیست؟
- تعریف منحنی یادگیری چیست و برای ما چه کاربردی دارد؟
- کتابخوانی و توصیه هایی برای آن | چگونه کتابخوان شویم؟
- درباره اهمیت کتاب | بخشی از متن کتاب آهنگ افلاک نوشته کارل سیگن
- گروه کتابخوانی | برای کتابخوانی گروهی چه قوانینی بگذاریم؟
- چگونه کتاب بخوانیم؟ راهنمای مورتیمر آدلر برای کتاب خواندن
- درباره اهمیت کتابهای قدیمی | چرا باید آنها را بخوانیم؟
- کتاب های پرفروش | آیا پرفروش ترین کتاب های جهان لزوماً بهترین کتابهای حوزهٔ خود هستند؟
- آموزش خلاصه نویسی و یادداشت برداری
- آیا با این رسمالخط، مطالب را بهتر به خاطر میسپارید؟
- کتاب صوتی یا کاغذی؟ | آیا کتاب کاغذی جای خود را به کتاب صوتی خواهد داد؟
- در کتابخانه شخصی شما چه خبر است؟
- نقشه ذهنی چیست؟ بررسی کاربردهای نقشه ذهنی در یادگیری
- نقشه مفهومی یا نمودار مفهومی چیست؟ | راهنمای ترسیم نقشه و یک نمونه
- تکنیک های یادگیری | بهترین روش مطالعه و یادگیری درسهای متمم چیست؟
- معرفی کتاب چرا به یاد میآوریم؟ | دربارهٔ حافظه، به خاطر سپردن و فراموش کردن
- اینفوگرافی تکنیکهای یادگیری
- حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت و حافظه فعال چه هستند؟
- تانیا لومبروزو (محقق روانشناسی شناختی)
- هر یک از اینها از کدام سیاره آمدهاند؟
- آیا شما از این روش یادگیری استفاده میکنید؟
- ترجمه کتاب | چگونه بدانیم یک کتاب انگلیسی به فارسی ترجمه شده یا نه؟
- بلوم کیست؟ | زندگینامه + اهمیت نظریه بلوم در یادگیری
- طبقه بندی بلوم (سطوح یادگیری بلوم)
- دانستن، حفظ کردن و به خاطر سپردن، میتواند یکی از اهداف آموزش باشد
- منظور از درک مطلب چیست؟ چگونه برای درک مطلب هدفگذاری کنیم؟
- کاربردی کردن آموختهها: آیا به تفاوت آموختن و به کاربردن توجه کردهاید؟
- تجزیه و تحلیل به عنوان یکی از مهارتها در یادگیری
- توانایی ارزیابی و قضاوت یکی از مراحل یادگیری است
- بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است
- انواع سبک های یادگیری چه هستند و چه کاربردی دارند؟
- انواع سبک های شناختی | تفاوتهای ما در اندیشیدن، یادگیری و حل مسئله
- کدامیک از روش های یادگیری را انتخاب میکنید؟
- درباره اهمیت آموزش دانشگاهی
- افزایش سرعت یادگیری به عنوان یک هدف
- چند پیشنهاد ساده برای بهبود روش مطالعه شما
- مخترع کیست؟
- آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادانتر نکند؟
- اثر دانینگ کروگر | آنکس که نداند و نداند که نداند
- منابع تکمیلی | دوره صوتی آموزش کتابخوانی و انتخاب کتاب مناسب (محمدرضا شعبانعلی)
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
الان متوجه شدم که چقدر در دام این جور بازی ها گرفتار شدم😐
۱٫اگر اشتباه نکنم در حال حاضر پرفروش ترین در آمازون، کتابی هست با عنوان ۱% ،حداقل تغییر، حداکثر اثر. که مطمئنم به زودی به بازار ایران راه پیدا می کنه. و جالب تر اینکه طراحی جلدش دقیقا شبیه جلد کتاب عادت های اتمی هست.
کتاب عادت های اتمی و خرده عادت ها رو مطابق با همین روال (یعنی کتاب خوب پرفروش)، مطالعه کردم و در انتها به این نتیجه رسیدم که هر دو این کتاب یکی هستند با تغییراتی جزئی. اما چون مارکت در هر دوره یکی رو به پرفروش ترین تبدیل کرده بود، فکر می کردم ممکن هست دو تا محتوای جدا و متمایز داشته باشن یا حداقل مکمل همدیگه باشن. الان هم حدس می زنم این کتاب پرفروش فعلی آمازون هم ترکیبی از کتاب های مشابه (عادت های اتمی، اثر مرکب، خرده عادت ها و…). البته دارم پیش بینی می کنم و این قطعیت نداره.
۲٫ خاطرم هست که چند سال پیش کتابی بود با عنوان قهوه سرد آقای نویسنده (یا همچین عنوانی). اون زمان چیزی شروع شده بود به نام جشن کتاب. فروش کتاب با امضای نویسنده و… و به یاد دارم که چطور چند نفر از اطرافیان من به شدت تلاش کردن که این کتاب رو توی یکی از همین مراسم های رونمائی با امضای جناب نویسنده تهیه کنن. (جالبه الان که فکر می کنم می بینم که همون زمان ها جز کتاب های پرفروش بود و توی نمایشگاه ها اکثر فروشندگان روی داشتن این کتاب مانور می دادن.) خلاصه اینکه همکارم با ذوق و شوق کتابش رو بهم نشون داد و گفت که می تونه اونو بهم قرض بده، اما من بعد از خوندن دو سه صفحه دیدم اصلا نمی تونم با کتاب و قلم نویسنده و محتوای کتاب ارتباط برقرار کنم و اون زمان به نویسندگان کتاب های زرد درود فرستادم!
به نظرم یکی از راه های شناسایی کتابهای اینچنینی ، بررسی نمایشگاه ها و میزان مانور فروشندگان روی اون کتاب هاست.
با خوندن این درس یاد یکی از آرکتایپ های تفکر سیستمی افتادم:
موفقیت، سهم موفق هاست.
برام مطلب جالبی بود،همیشه با خودم فکر میکردم که چرا در مورد موضوعات روانشناسی که ذهن من رو درگیر میکنه،کتاب خوب پیدا نمیکنم،چون من کتاب خوب رو معادل کتاب پرفروش میدونستم و به گمان خودم،هر کتابی که خوب بوده به فارسی ترجمه شده و بین منابع انگلیسی نمیگشتم.
اگر دوستان کتابی در مورد تفاوت درونگرا ها و برونگراها و راهکارهایی برای ارتباط بهتر اونها میشناسید،ممنون میشم راهنمایی کنید.در مورد این موضوع کتاب قدرت سکوت رو فقط پیدا کردم.
کتاب "در اسارت جغرافیا" تیم مارشال "Prisoners of Geography" – نشر مرکز – کمتر از پنج هزار review در آمازون دارد؛ اما با ترجمه خوب خانم مرجان رضایی در سال ۱۳۹۹ اولین بار به فارسی منتشر شده است.
کتاب Mastery (با عنوان فارسی "مهارت") نوشته رابرت گرین که به ترجمه آقای کریمی ثالث هست. بدون ناشر هست و مدت های پیش در غرفه انتشارات هورمزد دیدم و خریدم. در مقابل عبارت ناشر ، نوشته شده است : مترجم.
تا الان به این موضوع دقت نکرده بودم که مترجم میتونه به صورت شخصی امور نشر رو انجام بده. و در خصوص جواب تمرین : این کتاب در نمایشگاه با توضیحاتی جامع بهم معرفی شد و بعد از مطالعه متوجه شدم کتاب ارزشمندی هست و هیچ فروشگاه یا مرجعی اون رو کتاب پرفروش اعلام نکرده.
من اخیرا کتابی به اسم Upstream مطالعه کردم. نویسنده کتاب Dan Heath هست که برخی از کتابهاش از جمله پرفروش های بازار بوده ولی این کتابش جز این دسته نمی باشد.
بنظرم کتاب خیلی خوبی بود و در خصوص راهکار های پیشگیری از مشکلات و تغییر سیستم ها صحبت کرده بود.
خواندن پیام شما برایم جالب بود، اخیرا این کتاب با عنوان بالادست به فارسی ترجمه شده و روانه بازار شده است.