پیتر دراکر کیست؟ | مروری بر زندگی و کتابهای پیتر دراکر
پیتر دراکر (Peter Drucker) را بنیانگذار مدیریت مدرن میدانند (اگر با کلمهٔ نوین مشکل ندارید، میتوانید بگویید بنیانگذار مدیریت نوین).
خودش هم گاهی به این عنوان اشاره کرده و تلویحاً آن را پذیرفته است. عناوینی از این دست برای او فراوانند. چنان که فیلیپ کاتلر هم بر این باور بود که «اگر من را پدر بازاریابی بدانند، دراکر را باید پدربزرگ بازاریابی در نظر بگیرند.»
پیتر دراکر پیش از آن که به شکل جدی وارد دنیای مدیریت شود، شغلهای مختلفی را تجربه کرده بود. کار در یک شرکت بازرگانی نخ و پارچه، روزنامهنگاری و تحقیقات صنعتی از جمله این فعالیتها بوده و شاید بتوان گفت این تعدد مشاغل و تجربیات باعث شده او نگاه عمیقتری به حوزهٔ کسب و کار داشته باشد و توصیهها و تجربههایش، به رشتهٔ مدیریت محدود نشود و قلمروهای دیگر را هم شامل شود.
پیتر دراکر جدای از تدریس به مشاوره مدیریت هم اشتغال داشت و اگر بخواهیم از اصطلاحات کوچینگ که این سالها رایج شده استفاده کنیم، کوچ مدیران اجرایی هم بود.
اگر این تنوع را در کنار حجم گستردهٔ مقالات و کتابهای پیتر دراکر قرار دهیم، میتوانیم با اطمینان بگوییم که در میان مشاهیر مدیریت، کمتر کسی مانند او، فعالیتهای گسترده، متنوع و تأثیرگذار انجام داده است.
پیتر دراکر سال ۱۹۰۹ به دنیا آمد و سال ۲۰۰۵ در ۹۶ سالگی درگذشت. اگر چه دراکر بخش بزرگی از زندگیاش را در آمریکا گذراند، اما همچنان یک اتریشی بود و رگههای اروپایی را میتوان در حرفها، نگرش و کنایههایش مشاهده کرد.
حتی تلفظ درست Drucker هم «دروکر» است. چون این واژه از ریشهٔ Drucken در زبان آلمانی و هلندی گرفته شده و به این نکته اشاره دارد که اجداد او در اروپا به کار چاپ اشتغال داشتهاند. البته در آمریکا تلفظ نام او به دراکر تغییر کرد و خود او هم این تلفظ جدید را پذیرفت.
پدر دراکر وکیل بود و در ادارات اقتصادی اتریش هم صاحبمنصب بود. به همین علت، دراکر از همان دوران کودکی این فرصت را داشت که صاحبنظران بزرگ اقتصاد و مدیریت را ببیند و با آنها همنشین شود. به عنوان مثال، ژوزف شومپیتر که بسیاری او را پدر کارآفرینی میدانند، دوست پدر دراکر بوده و به خانهٔ آنها رفت و آمد داشته است.
زندگی نامه پیتر دراکر را افراد و موسسات بسیاری تدوین کرده و با جزئیات به آن پرداختهاند (+). به همین علت، ما در این درس در پاسخ به این پرسش که «پیتر دراکر کیست؟» بیشتر به اندیشه و افکار، مدل ذهنی، نظریهها و نوشتههای او میپردازیم.
آنچه در ادامه میخوانید:
نظریههای پیتر دراکر در سایهٔ دوران او
پیتر دراکر متفکری پیشتاز و پیشگو بوده است. از این منظر جایگاه او را در مدیریت میتوان با جایگاه کسانی مانند مارشال مک لوهان در دنیای رسانه مقایسه کرد. مکلوهان، در دنیایی که تکهتکه و از همگسیخته بود، پدیدار شدن دهکدهٔ جهانی را پیشبینی میکرد و دراکر در شرایطی که نظریهپردازان، از اهمیت پول و نیروی کارگر و زمین و ژئوپلتیک میگفتند، اصرار داشت که «دانش» مهمترین عامل تعیینکنندهٔ جایگاه سازمانها و کشورها در دهههای آینده خواهد بود.
اما با وجود همهٔ این نگاه آیندهنگر، نباید سبک زندگی در زمانهٔ دراکر و دغدغهها و نگرانیهایی را که روی ذهن دراکر و همعصرانش سایه میانداخت فراموش کنیم.
نظریهپردازان، هر چقدر هم که بکوشند رو به آینده نگاه کنند، پا در زمین حال دارند و بار گذشته را بر دوش میکشند. اگر این موضوع را نبینیم و نادیده بگیریم، نخواهیم توانست ضعفها و قوتهای آنها را به خوبی تحلیل کنیم.
در ادامه، برخی از ویژگیهای مهم عصر دراکر را مرور میکنیم.
ظهور تدریجی عصر اطلاعات
دوران پیتر دراکر را میتوان «طلوع عصر اطلاعات» نامید. در آن دوران، فناوری اطلاعات به تدریج در حال رشد بود و میشد حدس زد که در دهههای آتی، اطلاعات نقشی کلیدی در اقتصاد، مدیریت و سیاست ایفا خواهد کرد.
به همین علت، میبینیم که دراکر در سال ۱۹۵۹ اصطلاح کارگر دانشمحور یا کارگر دانشبنیان (Knowledge Worker) را ابداع کرد و در این باره نوشت.
دراکر یکی از نخستین کسانی بود که کوشید ویژگیهای عصر دانشبنیان را پیشبینی کند. از جمله این که به اهمیت یادگیری مادامالعمر (Lifelong Learning) پرداخت و توضیح داد که در دنیایی که دانش هر روز بیشتر میشود و سادهتر از گذشته در دسترس همه قرار میگیرد، کسانی که در مهارت یادگیری ضعیف باشند و یادگیری بخشی از زندگی روزمرهشان نباشد، بازندگان دوران جدید خواهند بود.
به خاطر داشته باشید که دراکر در زمانی این نکات را مطرح میکرد که هنوز مدیریت دانش به شکل امروزی مطرح نشده بود و حتی تعریف مدیریت هم چندان مشخص نبود.
شتاب گرفتن روند خصوصیسازی در غرب
بخش بزرگی از روند خصوصیسازی (Privatization) در اروپای غربی و آمریکا، در نیمهٔ دوم قرن بیستم و همزمان با سالهای فعالیت دراکر شکل گرفت.
به همین علت، بحث خصوصیسازی و مزیتها و معایب و فرصتها و تهدیدهای آن، یکی از دغدغههای دائمی دراکر بود. اگر چه این بحث امروز در ادبیات مدیریتی جهان کمرنگتر شده، اما از آنجا که این موج به تازگی به کشور ما رسیده، حرفها و تحلیلهای دراکر و مباحثی که در زمینهٔ فرصتشناسی و آسیبشناسی خصوصیسازی مطرح کرده، میتواند برای ما آموزنده و راهگشا باشد.
یکی از ایدههای کلیدی دراکر در این حوزه، توجه به بخش سوم اقتصاد (Third Sector) است. بخشی که نه دولتی است و نه خصوصی. سازمانهای غیرانتفاعی و مجموعههای مردمنهاد (NGO یا سمن) از جمله زیرمجموعههای بخش سوم اقتصاد محسوب میشوند.
دراکر بر این باور بود که اگر بخش سوم اقتصاد، حمایت و تقویت نشود، رابطهٔ دو بخش دولتی و خصوصی هرگز به درستی تنظیم نخواهد شد و دولتها گرفتار ناکارآمدی شده و بخش خصوصی هم در معرض فساد قرار خواهد گرفت.
رشد سریع ژاپن
نیمهٔ دوم قرن بیستم، دورانی بود که ژاپن توانست رشد سریع را تجربه کرده و به یک غول صنعتی تبدیل شود.
این اتفاق برای آمریکاییها بسیار عجیب بود و در آن سالها تقریباً هر کس از مدیریت حرف زده، دربارهٔ وضعیت ژاپن، آیندهٔ ژاپن و علتهای رشد ژاپن هم حرف زده است.
به عنوان مثال، در میان صاحبنظران استراتژی، میبینیم که مایکل پورتر بارها به ژاپن میپردازد و در میان صاحبنظران کیفیت، نام کسی مثل ادوارد دمینگ با ژاپن گره خورده است.
دراکر هم از این قاعده مستثنی نیست و بخش قابلتوجهی از نوشتههای او به ژاپن اختصاص دارد. او نهتنها دربارهٔ مدیریت ژاپنی فکر کرده و مطلب نوشته، بلکه دربارهٔ هنر ژاپن هم مقالات و تحلیلهایی دارد. تحلیلهایی که ژاپنیها میپسندند و باعث شده دراکر همچون دمینگ، میان ژاپنیها محترم و محبوب باشد.
هر وقت حجم زیاد اشارههای دراکر به ژاپن را میبینید، به خاطر داشته باشید دراکر در زمانی مینوشته و زندگی میکرده که در مدرسههای کسب و کار آمریکایی، پیشنهاد میشد مدیران به عنوان زبان دوم، پس از انگلیسی به سراغ ژاپنی بروند.
پیشنهاد | مجموعهٔ آموزشی صوتی پیتر دراکر
محمدرضا شعبانعلی در قالب یک فایل صوتی پنج ساعته، پیتر دراکر، زندگی و مدل ذهنی او را شرح داده است.
این مجموعه بر پایهٔ مطالعهٔ چندهزار صفحه از کتابها و مقالههای پیتر دراکر تدوین شده و میتواند شما را با شیوهٔ فکر کردن و تحلیلهای پیتر دراکر آشنا کند.
برای مشاهدهٔ سرفصلهای این دورهٔ صوتی آموزشی و خرید آن میتوانید به صفحهٔ زیر مراجعه کنید:
دیدگاه پیتر دراکر در مورد آینده مدیریت
در سال ۲۰۱۴، نشریهٔ کسب و کار هاروارد، مقالهٔ جالبی از ریک وارتزمن منتشر کرد که عنوان آن چنین بود (+): «دراکر دربارهٔ سال ۲۰۲۰ چه میدانست؟»
جذابیت عنوان مقاله در این است که میدانیم دراکر در سال ۲۰۰۵ در گذشت. به عبارت دیگر، این مقاله نُه سال پس از مرگ دراکر و با نگاه به اندیشههای دراکر در چند دهه قبل، میکوشید آینده مدیریت در شش سال بعد را پیشبینی کند.
مرور برخی از محورهای این مقاله، میتواند نوع نگاه آیندهنگر دراکر و برخی از نظریات پیتر دراکر را برای ما شفافتر کند:
پنجاه سال بعد، تحولات در جوامع آن قدر زیاد خواهد بود که فرزندان ما حتی در ذهن خود هم نمیتوانند سبک زندگی ما (پدربزرگها و مادربزرگهایشان) را تصور کنند. هر چه جلوتر میرویم، ذهنها بیشتر از ماهیچهها ارزش اقتصادی خلق میکنند.
کارگران دانشمحور، مهمترین نقش را در توسعهٔ اقتصادی جوامع ایفا میکنند. نقش آنها در خلق ارزش، بسیار بیشتر از زمین، سرمایه و نیروی کار فیزیکی خواهد بود.
ضروریترین منبع مورد نیاز برای مدیران و سازمانها، «اطلاعات» خواهد بود. وضعیت سازمانها به گونهای است که هیچکس احساس نمیکند کمبود اطلاعات وجود دارد. اتفاقاً اطلاعات، بیش از حد نیاز در دسترس است. اما مدیران و تصمیمگیران ارشد، در نهایت برای دریافت اطلاعات، به کارشناسان و افرادی در سطوح پایینتر وابستهاند. افرادی که ممکن است نقش و اهمیت اطلاعات را به درستی درک نکنند و دادههایی که در اختیار ردههای بالاتر قرار میدهند، به اندازهٔ کافی قابل اتکا نباشد.
زمانی نوآوری یک انتخاب استراتژیک بود. یعنی یک سازمان میتوانست انتخاب کند که نوآوری جزو اولویتهایش هست یا نیست. اما در آینده، گزینهای جز نوآوری وجود ندارد.
سازمانها باید در آینده، بیش از گذشته، استقلال کارکنان خود را به رسمیت بشناسند.
کارگر دانشمحور، معمولاً در کار خود، از سرپرست و مدیرش مطلعتر و صاحبنظرتر است. ضمن این که به مشتری هم نزدیکتر است و دادههای واقعیتری در اختیار دارد.
بنابراین قدرت چانهزنی مدیر و سرپرست، به اندازهٔ گذشته نیست و مدیران باید سبک سنتی مدیریت در کارخانههای قرن نوزدهم و بیستم را به فراموشی بسپارند.
تعریف مدیریت از نظر پیتر دراکر، در عصر دانشمحور، به کلی متحول خواهد شد و مدیران، بیش از آن که صاحب تخصص باشند، دستیار کارکنان متخصص خود خواهند بود.
دانش، اگر به چالش کشیده نشود، میمیرد و محو میشود.
دانش اگر چه سرمایهای ارزشمند و ارزشآفرین است، اما در مقایسه با سرمایههای دیگر، سریعتر مستهلک میشود.
بنابراین، سازمانها باید بکوشند یاد بگیرند و یادگیری سازمانی را تسهیل کنند. به این معنا که علاوه بر خلق، ذخیرهسازی و به اشتراک گذاشتن اطلاعات، کمک کنند دانش در سازمان جاری شده و به تدریج رشد کند.
در آینده انسانها بیش از گذشته انتظار خواهند داشت که معنا و مفهوم زندگی و مأموریت خودشان را بدانند.
دیگر نمیتوانید از انسانها بخواهید کار مشخصی را، بدون این که معنای آن را بدانند و تأثیر آن را بفهمند، انجام دهند.
اعضای سازمان باید مأموریت سازمان را بدانند، درک کنند و باور داشته باشند. حتی یک چک حقوق درشت با صفرهای زیاد هم نمیتواند برای مدت طولانی به کارکنان سازمانها انگیزه بدهد.
درست است که اقتصاد آینده، اقتصاد دانشبنیان است. اما اقتصاد هرگز و هیچوقت، صرفاً بر دوش کارگران دانشبنیان نمیگردد.
صنایع دانشبنیان مشتری میخواهند. ارائهٔ خدمات میخواهند. و اساساً جامعهای میخواهند که بتوانند در بستر آن تنفس کرده و زندگی کنند.
اگر تفکر طبقاتی شکل بگیرد و کارگران دانشبنیان و شرکتهای دانشبنیان، باارزشتر و مهمتر از سایر کارگران و سایر کسب و کارها در نظر گرفته شوند، نابرابری و عدم تعادل در جامعه افزایش یافته و جامعه بیمار میشود.
وقتی نگاه آیندهنگر دراکر و نظریه های دراکر را میبینیم و میخوانیم، به نتیجه میرسیم که بخت با دنیای مدیریت یار بوده که او ۹۶ سال عمر کرده و فرصت بیشتری برای فکر کردن و نوشتن داشته است.
اگر چه خودش در سالهای آخر آزار میدید. او با واکر راه میرفت. گوشش به سختی میشنید و بدنش آسیبهای متعددی را تجربه کرده بود. شاید به همین علت بود که به شوخی میگفت، انسانها باید به جای عمر طولانی، مرگ راحت آرزو کنند (+).
آخرین پیشبینی دراکر در سالهای نزدیک به مرگ، تشخیص محور توسعه در قرن بیستویک بود. او میگفت، همانقدر که طلوع قرن بیستم، با تلاش برای افزایش کارایی فیزیکی کارگران همراه بود، اولویت اصلی در قرن بیستویکم، تلاش برای افزایش کارایی کارگران دانشبنیان خواهد بود. این که چه باید کرد تا این افراد، بهتر بیاموزند، بهتر بفهمند، بهتر فکر کنند و ارزش اقتصادی بیشتری ایجاد کنند.
تعداد کتابهای پیتر دراکر را نمیتوان به شکل دقیق مشخص کرد. چون بعضی از این کتابها، ترکیبی از کتابهای قبلی هستند و گاهی هم او پس از ویرایش کتابهای قبلی و حذف و اضافهٔ برخی مطالب، تصمیم گرفته کتابش را با عنوانی دیگر منتشر کند.
با این حال، به فرض کنار گذاشتن عناوین مشابه و کتابهایی که محتوای مشترک دارند، میتوان گفت دراکر در طول زندگی خود، حدود چهل عنوان کتاب نوشته است.
کتابهای دراکر بسیار متنوعاند و چنان که خودش در کتاب ماجراهای یک مشاهدهگر اشاره کرده، موضوعات مختلفی از جمله مدیریت، سیاست، فلسفه، تاریخ، نظم اجتماعی، نهادهای اجتماعی، اخلاق، مدیریت دانش، فرهنگ، استراتژی، انگیزش، تکنولوژی و اقتصاد را در بر میگیرند.
بسیاری از کتابهای پیتر دراکر در زمان انتشار مورد توجه صاحبنظران قرار گرفتهاند.
نظر صاحبنظران دربارهٔ کتابهای دراکر
به عنوان نمونه، فردی مانند وینستون چرچیل در یادداشتی به مرور و ارزیابی کتاب پایان انسان اقتصادی (The End of Economic Man) او پرداخته است. چرچیل مشخصاً نقدهایی هم به کتاب داشته است. با این حال تأکید میکند که خطاهای دراکر هم قابل چشمپوشی است. چرا که او یک متفکر اصیل است و حرفهای دیگران را تکرار نمیکند و ضمناً قلمی دارد که میتواند ذهن دیگران را [برای مطالعه، یادگیری و اندیشیدن] برانگیزد.
مارشال مک لوهان هم که خود از نظریهپردازان بزرگ دنیای رسانه است، در نوشتهای با عنوان «مردی که آمده بود تا بشنود»، ذوق هنری و دقت نظر پیتر دراکر را تحسین میکند و بر این باور است که رشد پیتر دراکر در وین، جایی که محل تلاقی دیدگاههای مختلف اقتصادی و فرهنگی بوده است، نگاه دراکر را عمیقتر کرده و به او کمک کرده تا محیط اطراف خود را بهتر و دقیقتر تحلیل کند (+).
فهرست کتابهای دراکر
با توجه به تعداد زیاد کتابهای دراکر، صرفاً برخی از مهمترین کتابهای دراکر را به ترتیب زمان انتشار در ادامه میآوریم:
قبل از مرور و بحث در مورد کتابهای پیتر دراکر، مناسب است که دو نکته را یادآوری کنیم:
یکی از بهترین شیوههای آشنا شدن با سیر تحول فکری اندیشمندان و الهام گرفتن از آنها، مرور افکار و اندیشهها و گفتههای آنها بر اساس خط سیر زمانی (از نخستین گفتهها تا آخرین موارد) است.
بدیهی است که باید بپذیریم که صرفاً آخرین نوشتهها و آخرین حرفهای هر فرد را میتوان به عنوان نگرش قطعی و پخته و توسعهیافتهی او در نظر گرفت و در مورد وی بر اساس آنها قضاوت کرد و بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان نخستین حرفها و نوشتههای خود را صرفاً به عنوان یادگاریهایی از دوران خامی و جوانی در نظر میگیرند، اما همچنان مرور همان نوشتههای قدیمی هم میتواند به ما مسیر توسعه اندیشه را بیاموزد.
کتاب پایان انسان اقتصادی
پیتر دراکر نخستین کتاب خود یعنی «پایان انسان اقتصادی» را در سال ۱۹۳۹، یعنی سی سالگی، منتشر کرد.
اگر کمی این کتاب را ورق بزنید، به نتیجه میرسید که واژههایی مانند نژادپرستی، تمامیتخواهی، فاشیسم، نازیسم، مارکسیسم و کاپیتالیسم، از جمله پرتکرارترین واژگان این کتاب هستند. دراکر در این کتاب به تعامل و تضاد دو مکتب مارکسیزم و کاپیتالیسم پرداخته است.
این کتاب را میتوان نقد دراکر بر نگاه مارکسیستی به اقتصاد و سیاست دانست. او در همان دههٔ شصت میلادی، این نظریه را رو به افول ارزیابی میکند:
به نظر نمیرسد کمونیزم دوام طولانی داشته باشد. این را از موضع دفاعی کمونیستها میشود فهمید.
افکار، عقاید و نظریهها، تا زمانی که در مسیر رشد هستند، رفتارشان از جنس تبلیغی است.
وقتی به سراغ رفتارهای دفاعی رفتند، مشخص میشود که وارد مسیر افول شدهاند.
دراکر ضمن این که نگاه مارکسیستی را به شدت نقد میکند، به این نکته هم توجه دارد که با وجود جنگ و تضاد عمیق مارکسیزم و کاپیتالیزم، هر دو مکتب فکری در یک موضوع مشترکاند و آن این است که «انسان بیش از هر چیز، موجودی اقتصادی است و اقتصاد، مهمترین انگیزانندهٔ اوست.»
به عبارت دیگر، هر دو مکتب فکری میکوشند برای زندگیِ بهترِ «انسان اقتصادی» راهکارهایی ارائه دهند.
پیتر دراکر در ادامه به انگیزههای مختلف انسانها اشاره کرده و تأکید میکند که مجموعه ارزشهای انسانها صرفاً به ارزشهای اقتصادی محدود نمیشود. ضمن این که ارزشهای اقتصادی لزوماً برترین ارزشهای انسانها نیستند. از نگاه دراکر، باور بسیاری از انسانها به خدا را مستقل از بحثهای مذهبی، به شکل دیگری هم میتوان توضیح داد: این که ارزشها، اصول و باورهای غیراقتصادی در ذهن بسیاری از مردم جایگاه بالایی دارد.
بر این مبنا، او معتقد است که نظامهای فکری کمونیستی و مارکسیستی، با تأکید افراطی بر اقتصاد، یک خلاء جدی در حوزههای غیراقتصادی ایجاد میکنند و این خلاء دیر یا زود با چیزهایی از قبیل نژادپرستی یا وطنپرستی یا سایر ارزشهای افراطی پر میشود.
امروز کمتر کسی کتاب پایان انسان اقتصادی پیتر دراکر را میخواند.
ادبیات و اصطلاحات این کتاب قدیمی شده و نگرانیهای مطرح شده در آن، دغدغهٔ انسان امروزی نیست. نظریههای اقتصادی رادیکال مانند کمونیسم و مارکسیزم این روزها، بیش از آن که به عنوان یک «نظریه» در نظر گرفته شوند، به عنوان یک «ایدئولوژی خام و سطحی» مسخره میشوند.
با این حال، در مرور و ارزیابی این کتاب دراکر باید به دو نکته توجه کنیم:
کتاب پایان انسان اقتصادی در سال ۱۹۳۹ نوشته شده است. در دورانی که دو تفکر اقتصادی در جهان، رو به روی هم ایستاده و با هم در نبرد بودند. تلاش دراکر برای مقایسهٔ دو نظریه با تکیه بر «شناخت انگیزانندههای واقعی انسانها» جالب توجه است. به ویژه این که او در آن زمان سی ساله بوده است.
رگههای شکلگیری دراکر تحلیلگر را از همان سالها میتوان در نوشتههای او مشاهده کرد. دراکر بیش از این که به «رویدادهای امروز» بپردازد، میکوشد بر «روندهای فردا» متمرکز شود. این ویژگی به تدریج در کتابها و مقالههای بعدی او پختهتر و آشکارتر میشود.
دومین کتاب پیتر دراکر | آینده انسان صنعتی
دومین کتاب جدی دراکر، آیندهٔ انسان صنعتی (The Future of Industrial Man) است.
او این کتاب را در سال ۱۹۴۲ یعنی سه سال پس از کتاب قبلی نوشته است.
پیتر دراکر در مقدمهای که چند دهه بعد، یعنی در سال ۱۹۴۵، برای چاپ جدید این کتاب نوشت، توضیح داد که بسیاری از دوستانش این کتاب را «بهترین کتاب پیتر دراکر» میدانند. خود او معتقد است که این کتاب جایگاه ویژهاش را به خاطر هدف بلندپروازانهای که در نوشتنش بوده به دست آورده است: «تلاش برای ارائهٔ یک نظریه اجتماعی که بتواند جامعهٔ صنعتیشده را توصیف و تحلیل کند.»
با مرور فهرست موضوعات این کتاب، فضای آن را بهتر خواهید شناخت:
همانطور که میبینید کتاب با مشکلات و جنگهای درونی جوامع صنعتی آغاز میشود و با این موضوع ادامه پیدا میکند که ویژگیهای یک جامعهٔ کارا چیست (البته کارا ترجمه خوبی نیست. او از عبارت Functioning استفاده میکند. جامعهای که کار میکند. جامعهای که کارش میچرخد و ادامه پیدا میکند. دراکر عمداً از کلمه ایدهآل یا سالم یا کلمات مشابه استفاده نمیکند تا محافظهکارانهترین شکل تحلیل را داشته باشد).
هیتلر و هیتلریسم هنوز از کلمات کلیدی او هستند و مطالعهٔ نوشتههای دراکر در آن دوران نشان میدهد که او ظهور هیتلر را بیش از آن که یک «اتفاق موردی» بداند، یک پدیدهٔ قابلتکرار (هیتلریسم) میداند.
دراکر در این کتاب میکوشد به سوالاتی از این دست پاسخ دهد:
- پایههای اصلی برای ثبات و رشد یک جامعه چیست؟ قدرت نظامی؟ توان اقتصادی؟ قدرت سیاسی؟
- یک جامعهٔ صنعتی از چه جنبههایی با جوامع پیش از خود تفاوت دارد؟
- زیربنای قدرت چیست؟ مردم چه زمان به قدرت حاکمان خود احترام میگذارند و از آن تبعیت میکنند؟
- سیاست چه تعریفی دارد و سیاستمداران در یک جامعه چه وظیفهای دارند؟
بعید است دراکر تا پایان عمر بر این باور مانده باشد که این کتاب، بهترین نوشتهٔ اوست. امروز بسیاری از صاحبنظران، کتاب مدیر اثربخش را بهترین کتاب دراکر میدانند. برخی هم کتاب روش مدیریت را تأثیرگذارترین کتاب او میدانند. خودش هم در مقدمهٔ کتاب ماجراهای یک مشاهدهگر، به شکلی صحبت میکند که به نظر میرسد این مجموعه خاطرات و جستارهای شخصی را بهترین کتاب و اثر خود میداند.
خلاصه هر چه باشد، آیندهٔ انسان صنعتی را امروز دیگر نمیتوان بهترین کتاب دراکر دانست. اما همچنان برای کسانی که بخواهند پیتر دراکر را بهتر بشناسند، یک راهنمای مهم است.
این کتاب آخرین کتابی است که دراکر در آن به شکل صریح و پررنگ به سیاست و علوم اجتماعی میپردازد. به نظر میآید که پس از آن، دراکر از فضای اجتماعی و سیاسی به قلمرو اقتصاد و مدیریت مهاجرت کرده و کوشیده دنیا را از زاویهای دیگر درک کند. البته این به آن معنا نیست که دراکر در سالهای بعد، به سیاست و جامعهشناسی بیتوجه بوده است. بلکه این دغدغه از سطح حرفهای او به عمق نوشتههایش نفوذ کرده و ما در کتابها و مقالات بعدی دراکر، نویسندهای را میبینیم که در کنار مباحث اقتصاد و مدیریت، اثرات اجتماعی و سیاسی آنها را هم میبیند و تحلیل میکند.
تعریف مدیریت و سازمان در نگاه دراکر
کتاب آینده انسان صنعتی، یک ویژگی مهم دارد. ویژگیای که خود دراکر هم چند دهه بعد به آن اشاره کرد.
در دههٔ چهل و پنجاه میلادی، وقتی اصطلاح «سازمان» به کار میرفت، معمولاً همه به «سازمان صنعتی» فکر میکردند. سازمان، یعنی کارخانه. سازمان یعنی واحد تولیدی. سازمان یعنی شرکتهای بزرگ.
اما دراکر در این کتاب تأکید میکرد که سازمان فراتر از اینهاست و جامعههای صنعتی، اتفاقاً بر مجموعهای از سازمانها بنا میشوند که غالبشان صنعتی نیستند!
دانشگاهها، بیمارستانها، کلیساها، اتحادیههای کارگری، انجمنهای خیریه و گروههای کنشگر اجتماعی، از جمله سازمانهایی هستند که رشد و بقاء جامعهٔ صنعتی را تضمین میکنند. اما خودشان، به معنای رایج کلمه، صنعتی محسوب نمیشوند.
بنابراین اگر ما امروز به سادگی از واژهٔ «سازماندهی» استفاده میکنیم و برایمان بدیهی است که سازماندهی صرفاً به کارخانجات محدود نمیشود، به نوعی از دراکر و نوع نگاه او تأثیر گرفتهایم.
سایر کتابهای پیتر دراکر
دراکر کتابهای بسیاری دارد که بیشتر آنها از دو کتابی که در اینجا مطرح کردیم، مهمتر و تأثیرگذارترند. اما از آنجا که معرفی هر یک از آن کتابها به مطلبی مستقل و بحثی مفصل نیاز دارد، در آینده درسهای مستقلی را به آنها اختصاص میدهیم.
با توجه به این که کتابهای پایان انسان اقتصادی و آیندهٔ انسان صنعتی، از فضای درسهای متمم فاصله دارند، در اینجا اشارهای به آنها کردیم تا بعداً لازم نباشد به این دو کتاب برگردیم.
این را هم باید اضافه کنیم که هر کس بخواهد دراکر را بشناسد، مهم است از فضای این دو کتاب او اطلاع داشته باشد.
وقتی این دو کتاب را میخوانیم به چند نکته دربارهٔ دراکر و مدل ذهنی او پی میبریم:
دراکر خوشبین است و چنانکه در کتاب آیندهٔ انسان صنعتی گفته، این خوشبینی را یکی از ویژگیهای مهم خود میداند. این که در سالهای دههٔ چهل، در دنیایی که بر اثر جنگ جهانی ویران شده، بنشینی و راههای زندگی بهتر برای انسانِ دهههای آینده را جستجو کنی، معنایی جز خوشبینی ندارد. به بیان دیگر، دراکر سالها پیش از شکلگیری جهانِ پس از جنگ، اندیشیدن به این فضا و تنفس در آن را آغاز کرده بود.
دراکر، چنان که بعدها نیز بارها تأکید کرد، بر این باور بود که سه عنصرِ «جامعه، سیاست و اقتصاد» در هم تنیدهاند و اگر یکی از این سه را نشناسیم، نمیتوانیم در دو مورد دیگر هم تحلیلهای قابلاتکایی داشته باشیم. بنابراین اگر بخواهیم علت موفقیت دراکر به عنوان یک نظریهپرداز مدیریتی را بدانیم، میتوانیم بگوییم که حداقل از نظر خودش، توجه به سیاست و جامعه، در این موفقیت نقش داشته است.
تعدادی از جملات مدیریتی پیتر دراکر
در بخش پایانی این درس، تعدادی از جملات پیتر دراکر را میآوریم. واضح است که سخنان پیتر دراکر بسیار متنوعاند و آنچه در اینجا میآید، گسترهٔ آراء و نظرات رو را منعکس نمیکند:
دربارهٔ دانش
دانش باید پیوسته به چالش کشیده شده، افزایش یافته و بهتر شود. در غیر این صورت به کلی از بین خواهد رفت.
از کتاب سخنرانیهای دراکر (The Drucker Lectures)
دربارهٔ نوآوری
اگر در پی چیز تازهای هستید، ابتدا باید یکی از کارهایی را که در گذشته انجام میدادهاید، کنار بگذارید.
از کتاب نوآوری و کارآفرینی (Innovation and Entrepreneurship)
دربارهٔ مهارت ارتباطی
مهمترین توانمندی در مهارت ارتباطی این است که بتوانید آن چه را گفته نمیشود بشنوید.
دربارهٔ استراتژی و پیش بینی آینده
استراتژی به معنای پیش بینی آینده نیست. بلکه به این معناست که با تصمیمهای امروزمان برای آیندهای که قطعی نیست، آماده شویم.
از کتاب وظایف و مسئولیتهای مدیریت (Management: Tasks, Responsibilities)
دربارهٔ مدیریت زمان
زمان کمیابترین منبع در دسترس ماست. تا زمانی که زمان را به درستی مدیریت نکنیم، هیچ چیز دیگری را مدیریت نخواهیم کرد.
از کتاب مدیر اثربخش (The Effective Executive)
برخی جملات هم هستند که به دراکر منسوب شدهاند و معمولاً از قول پیتر دراکر نقل میشوند، اما دراکر آنها را نگفته است. نزدیک بودن این جملهها به مدل ذهنی دراکر باعث شده که کمتر کسی در درستی آنها تردید کند.
در ادامه برخی از این جملات منسوب به دراکر را میبینید (+):
جمله منسوب به دراکر درباره فرهنگ
فرهنگ، استراتژی را به سادگی صبحانه میخورد.
جمله منسوب به دراکر درباره پیش بینی آینده
بهترین راه ساختن آینده، پیشبینی آن است.
جمله اصلی دراکر
هیچکس نمیتواند آینده را پیشبینی کند. چه برسد به این که بخواهد آن را کنترل کند.
جمله منسوب به دراکر درباره مواجهه با تغییر در جهان
بزرگترین خطر در دوران آشفتگی، خودِ آشفتگی نیست؛ بلکه اقدام بر اساس منطق دیروز [دوران پیش از آشفتگی] است.
جمله اصلی دراکر
دوران آشفتگی، دوران خطرناکی است. و بزرگترین خطر هم این است که وسوسه شویم واقعیت را انکار کنیم.
جمله منسوب به دراکر درباره اندازهگیری و کنترل شاخصها
هر آن چه اندازهگیری شود، مدیریت خواهد شد [یا قابل مدیریت خواهد بود.]
جمله اصلی دراکر
تا زمانی که در یک حوزه، مشخص نکنیم چه چیزهایی باید اندازهگیری شوند و معیار اندازهگیری هر چیز چیست، آن حوزه برای ما نادیده باقی خواهد ماند.
پیشنهاد | مجموعهٔ آموزشی صوتی پیتر دراکر
محمدرضا شعبانعلی در قالب یک فایل صوتی پنج ساعته، پیتر دراکر، زندگی و مدل ذهنی او را شرح داده است.
این مجموعه بر پایهٔ مطالعهٔ چندهزار صفحه از کتابها و مقالههای پیتر دراکر تدوین شده و میتواند شما را با شیوهٔ فکر کردن و تحلیلهای پیتر دراکر آشنا کند.
برای مشاهدهٔ سرفصلهای این دورهٔ صوتی آموزشی و خرید آن میتوانید به صفحهٔ زیر مراجعه کنید:
شما با عضویت ویژه در متمم، میتوانید به درسها و آموزشهای بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:
موضوعات زیر، برخی از درسهایی هستند که در متمم آموزش داده میشوند:
دوره MBA (یادگیری منظم درسها)
استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی
فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی
توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی
کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما
عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی
مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری متفکران کلاسیک مدیریت به شما پیشنهاد میکند:
- نویسندگان، نظریه پردازان و متفکران مدیریت | شما چه کسانی را میشناسید؟
- نویسندگان و دانشمندان کلاسیک مدیریت و روانشناسی مرتبط با مدیریت
- انقلاب صنعتی | دوران انقلاب صنعتی در اروپا چگونه آغاز شد؟
- فردریک تیلور و تیلوریسم | مدیریت علمی تیلور چه میگوید؟
- هنری گانت | از طراحی گانت چارت تا توسعه مدیریت علمی
- مک دونالدی شدن | منظور جورج ریتزر از مک دونالدیزاسیون چیست؟
- مزایا و معایب مک دونالدیزه شدن سازمانها، کسب و کارها و جامعه
- پیتر دراکر کیست؟ | مروری بر زندگی و کتابهای پیتر دراکر
- پیتر دراکر در کلاس درس – قسمت اول
- پیتر دراکر در کلاس درس – قسمت دوم
- درسهای پیتر دراکر: گذشته همیشه چراغ راه آینده نیست
- درسهای پیتر دراکر: همیشه پاسخ این سوالات را آماده داشته باشید!
- هنری فایول | اصول مدیریت فایول و نقش او در تاریخ مدیریت
- چستر بارنارد
- جملاتی از ادوارد دمینگ
- تئودور لویت (Theodore Levitt) – از بزرگان بازاریابی مدرن
- دنیل پینک
- تام پیترز و مدل هفت اس مکنزی
- هشت ویژگی شرکتهای موفق (کتاب در جستجوی برتری)
- چارلز هندی | نظریه پرداز و نویسنده کتاب خدایان مدیریت
- جامعه پساصنعتی | معرفی کتاب دانیل بل
- کریس آرجریس
- ادگار شاین | نظریه پرداز فرهنگ سازمانی
- هربرت سایمون (زندگینامه و دستاوردها)
- هنری مینتزبرگ
- ادوین لاک کیست؟ | نظریه پرداز روانشناسی سازمانی و هدف گذاری
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : علیرضا داداشی
سلام.
می خواهم د رباره ی او بر اساس یک کتاب بنویسم.
کتاب « روزنوشت پیتر دراکر» کتابی است که « جوزف ماچاریللو» از نوشته ها و رهنمودها و پندهای این مرد بزرگ و تاثیر گذار گردآوری کرده است. کتابی حاوی 365 پند به تعداد روزهای سال.
بخشی از آنچه بر اساس این کتاب در خصوص «نگاه متفاوت دراکر» می توان گفت این است که:
1- پندهای متفاوت او نشان از نگاه رو به جلویش دارد که بارها من را متعجب کرده که او چطور- چنانکه شما هم اشاره کردید- در هر زمان افقی جلوتر را می دیده و تحلیل می کرده و راه حل هم ارائه می داده است.
2- در انتهای کتاب - که جزییات بیشتری از آن را خواهم نوشت- فهرست کتاب های او با توضیحاتی یکی دو بندی آورده شده. در مقابل نام هر کتاب تاریخ آخرین و اولین چاپ آن جلب توجه می کند که معمولا چند دهه بین اولین و آخرین فاصله است.
یعنی او کتابهایی نوشته که بعد از چند دهه همچنان نیاز به تجدید چاپ داشته و دارد و هنوز قابل استفاده و استناد است.
3- از مرام متواضعانه و روشنفکرانه ی - به تعبیر من- این نویسنده بزرگ یکی این است که در پیشگفتار همین کتاب پربار نوشته:
«مهمترین بخش این کتاب، جای خالی زیر صفحه های آن است. این بخش را خوانندگان می آفرینند، جایی ویژه ی اقدام شان، تصمیم هاشان، و نتیجه ی تصمیم هاشان. به همین خاطر، این مجموعه را باید «مشق نامه» بنامیم.»
و مشخصات این کتاب:
نام :روزنوشت پیتر دراکر
به کوشش: جوزف ماچاریللو
ترجمه: فضل الله امینی
ناشر: سازمان فرهنگی فرا
نام تعدادی از کتاب های دیگر او (به استناد کتابنامه ی موجود د ر انتهای همین کتاب):
- فرجام انسان اقتصادی
- آینده ی انسان صنعتی
- جامعه ی نو پدید
- آیین مدیریت
- بیست سال آینده ی آمریکا
- نشانه های فردا
- مدیر اثربخش
- نوآوری وکارآفرینی
- جامعه ی پس از سرمایه داری
...
- و داستانهای کوتاه (آخرین جهان ممکن و وسوسه ی کار نیک).
ببخشید دوستان. این یادداشت برای من زیاد بود و برای او کم.
بسیار ممنونم.
سلام ،
من پس از خواندن تاریخچه و زندگینامه و تاریخ انتشار کتابهای پیتر دراکر یک سوال در ذهنم شکل گرفت ،
سوال من :
ایران و شرایط ایران در زمانی که در جای دیگری از کره زمین فردی مثل دراکر در حال رشد، یادگیری و آموزش در زمینه های مدیریتی بوده چه وضعی داشته و آیا ما اصلا می توانستیم از دانش پیتر دراکر بهره ای ببریم یا پیتر دراکری در دنیای ما می توانست خلق شود ؟
اول اینکه یک کتاب به نام ۱۸۰ سال تاریخ معاصر ایران نوشته آقای نفیسی را دیدم که در لیست مطالعاتم قرار دادم ،
دوم با توجه به اینکه اولین کتاب دراکر در سال ۱۹۳۹-۱۳۱۷ شمسی بوده و مهاجرت دراکر به امریکا در سال ۱۹۳۷ -۱۳۱۶ بوده برای همین به نظرم رسید در این حول و حوش جستجویی در تاریخ ایران بکنم که جالب بود مقاله ای دیدم تحت این عنوان : گزارشی از وضعیت صنایع و موسسات آموزش فنی ایران در سال ۱۳۱۵ که پیشنهاد می کنم مطالعه بفرمایید چون بنده پس از مطالعه این مقاله احساس کردم که ما خیلی از جریانات پیشرفت و تکنولوژی و حتی از فرآیندهای جاری شدن پیشرفت و ورود تکنولوژی دور نبودیم و چه بسا نمونه هایی هم از انتقال تکنولوژی در جریان بوده و صد افسوس که یا به سرانجام نرسید یا به بیراهه رفت .
همچنین نکته جالب دیگر این مقاله این بود که گزارشی را سرویلیام فریزر معاون سرجان کدمن رئیس شرکت نفت ایران و انگلیس در نتیجه بازدیدش از صنایع و کارخانه های کشور تهیه کرده و ارائه می نماید که با نگاهی به نکاتی که در این گزارش عنوان شده میبینیم اولا بسیاری از این نکات انچنان می توانست در جهت پیشرفت کشور موثر واقع شود به شرط عملیاتی شدن و دیگر اینکه این گزارش همین امروز هم برای ما می واند مفید باشد.
پیشنهاد می کنم مقاله را مطالعه بفرمایید.
گزارشی از وضعیت صنایع و موسسات آموزش فنی ایران در سال ۱۳۱۵
گزارشی که از بازدید صنایع ما تهیه شده توسط آقای دکتر هربرت اسکفیلد تهیه شده است که جهت آشنایی با ایشان هم می توانید سرچ کنید و ببینید این شخص فرد معتبری در ارائه برنامه و گزارش بازدید است و می توانست مشاور خوبی برای صنایع ما باشد .
Herbert Schofield
اول از همه از متمم تشکر میکنم که به عنوان کسی که در بحث مدیریت و رهبری مطالعه میکنم و از بعد از مطالعه درس " خواندن کتاب های قدیمی" به دنبال قدیمی ترین و به قولی پدر این بحث میگشتم که با درس جناب بل و از طریق این درس با جناب دراکر آشنا شدم و این درس بسیار جذاب بود. واقعا ایشون از اسطوره های فراموش نشدنی این حوزه هستن، چون در دهه هایی که سازمان ها به عنوان کارخانجات صنعتی با خط تولید مشخص و کارگران شناخته میشدن، ایشون چند پله بالاتر از جهان اون روز نگاه میکرد و کارگران با دانش یا به اصطلاح Knowledgeable Workers رو مطرح میکنن و در دنیایی که صنعت با زور بازو کارگران پیش میرفت، ایشون بحث دانش و تخصص و نیروی متخصص رو مطرح میکنن و میبینیم که در دنیای امروز، چه قدر پیشبینی های ایشون درست از آب در اومدن و دنیا به همون سمتی در حال پیشروی است که ایشون پیش بینی کرده بودن.
من میخوام تصویر پیتردراکر را به اتاقم اضافه کنم.تصویری که متفکرانه وهوشمندانه درحالیکه دستانش را بهم گره کرده وبه افق خیره شده.
نگاه نافذ او دراین تصویر پیش بینی وتعمق به آینده را به ذهن القاء می کنه.
دستان گره کرده او جامعیت وانسجام واطمینان به تفکر واندیشه وقدرت بینش را به آدم یادآور میشه ومن با هربار دیدن این پیرمردبا تجربه دانا انگیزه وانرژی میگیرم که مطالعه ویادگیری را عمیق دنبال کنم.
نکته جالب توجه برای من این است که چنین نابغه ای را در همان ابتدای جوانی توسط سیاستمداران بزرگی چون وینستون چرچیل یا شرکتهای بزرگی چون جنرال موتورز شناسایی می کنند و از آموزه های او به درستی استفاده می کنند تا بتوانند در این دنیای پر از رقابت و چالش، پس از نیم قرن همچنان پیشتاز بمانند. سوال من اینه که به نظر شما هم اکنون چه شخص (یا اشخاصی) را می توان مانند پیتر دراکر دانست که بتوانند آموزه های نوین مدیریتی را ارائه کنند و بینش مناسبی برای اشخاص و کسب و کارها برای ۵۰ سال آینده پدید آورند؟!
سلام اکثر همان آموزه ها الان و بعد ها هم کارایی کامل دارند.
هر چی فکر کردم در مورد پیتر دراکر نظری بدم وقتی به تلاشی که محمد رضا عزیز برای آشنایی با آن ، عمری را صرف کرده تا بین آثارش چیزی برای انتقال به ما ارایه بده و مدل ذهنی دراکر را به تصویر بکشه چطور میتونم با چند بار گوش دادن به فایل تولیدی ایشان و مرور چند درسی که درمتمم وجود داشته قضاوت یا بهتر بگم داوری کنم یا نظری داشته باشم ! ظرفم خالیست و دامنه نبوغ انسانی پیتر دراکر بعد ۹۰ سال ( البته اگر شروع فعالیت جدی وی را سال ۱۹۳۰ در نظر بگیریم) همچنان تازه و قابل استفاده برای حتی قشر دانشگاهی ماست .
افراد زیر را کم و بیش میشناسیم&; انها مرز دانش را برای بهتر زیستن بشریت جابجا کرده اند چیزی که حداقل من میتوانم در مورد آنها به زبان بیاورم و شاید دوستان متممی هم با بنده هم عقیده باشند و در خصوص پیتر دراکر هم بسیار بچشم میخوره و مصداق دارد واژه تلاش و تلاش و مخالف جریانهای فکری زمان خود حرکت کردند است و در خلاصه کلام آنها از جایگاههای فریبنده اطراف خود اعتبار نگرفتند و خود به جایگاههای جهانی ( علمی ، اقتصادی و …)به معنای واقعی کلمه ، معنا دادند؛ پیتر دراکر هم از این مهم جدا نبوده است ؛ مریم میرزاخانی و پروفسور مجید سمیعی و امید کردستانی وحسین اسلامبولچی و انوشه انصاری و فریار شیرزاد و جمشید دلشاد و امیر مجیدی مهر و پروفسور Caro Lucas و پروفسور توفیق موسیوندو ماریا خرسند و پروفسور لطفی علی عسکرزاده و پروفسور بیژن داوری و سینا تمدن و پروفسور علی جوان و آزاده تبازاده و ولی نصر و پروفسور محمد جمشیدی و قاسم اسرار و همچنین به این خانمها که در ادامه به نامشان بسنده میکنم ، نگاه کنیم خانم سگنت کلمو و خانم مارسیا باربوسا و خانم ماری کوری و خانم کاترین جانسون خانم کیارا نیرگهین خانم یویو تو آنها جمعیتی کوچک در بین نوابغ معاصر هستند، به قول پیتر دراکر از کتاب سخنرانیهای دراکر (The Drucker Lectures)
دانش باید پیوسته به چالش کشیده شده، افزایش یافته و بهتر شود. در غیر این صورت به کلی از بین خواهد رفت.
و آنهای نگهبانان مرزهای دانش زمان خود بوده و به فردا زندگی بهتر برای بشریت اندیشیده اند .
۱-آقای دراکر رو از طریق سایت متمم شناختم و با اندیشه اشون آشنا شدم که باعث علاقمندی بسیار زیادم به ادامه دادن و دنبال کردن مباحث ایشون (در آینده نزدیک ) شد. البته جملات زیادی از ایشون رو شنیده بودم. اما «قبل از آشنایی بااقای دراکر، تفکرشون رو به صورت عینی و ملموس در نوشته ها و گفته های آقای شعبانعلی دیده و می بینم، آنقدر این خصیصه ها بارز هست که هر جمله این مقاله، من رو یاد یکی از درس گفتارهای متمم و آقای شعبانعلی می انداخت .»
۲- جمله های نقل شده هرکدوم درس بزرگی همراه داشتند ، به ویژه جمله ذیل:
«مهمترین توانمندی در مهارت ارتباطی این است که بتوانید آن چه را گفته نمیشود بشنوید.»
این مبحث در تحلیل محتوای رشته ارتباطات اجتماعی زیاد مورد توجه قرار می گیره، که به نظرم میشه به سایر جنبه های زندگی هم تعمیم داد.
مثلا: در تعارض های عاطفی، رمزگشایی پیام ها و حرف هایی که نگفته مونده یا نمیشه گفت، در بسیاری از موارد می تونه راهگشا باشه.
در مسائل اقتصادی ، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم این قضیه مصداق پیدا می کنه، و اندیشمندان بزرگی که قادر به شناسایی مگاترندها هستند، علاوه بر پیامهای آشکار،پیامهای ناپیدا رو هم تا حد زیادی می تونند بشوند و مورد شناسایی قرار بدهند.
فایل صوتی پیتر دراکر بی نظیر بود.
دمتون گرم سرتون سلامت.
برای من همین بس که مطمعن بشم وظیفه یه کسب و کار مشتری راضی هست.
فوق العاده اید که به یک بنر اکتفا نکردید وبا بیان و اشتراک نکات مهمش، ذهنیت ناب این مدیر کلاسیک اینده نگر را خلاصه وار بیان کردید و مجدد بهمون یاداوری کردید این فایل صوتی چقدر به ذهنمون عمق میده و چقدر میتونه سطحمون را رشد بده. واقعا یه مدیر و رهبر باهوش باید مثل بقیه نباشه، مثل بازی شطرنج بتونه تا چندین حرکت بعد را پیش بینی کنه و اقدام کنه، کاری که پیتر دراکر با سوال درست میکرد.
بهترین هدیه عید برای من بود.
اولین چیزی که در رابطه با پیتر دراکر نظر من را جلب می کند. محتوای همیشه سبز است.
اما دومین چیز که می خواستم در رابطه با آن صحبت کنم این جمله است
می دانستید که کسانی هستند که از طریق قمار کسب درآمد می کنند و میلیونر هستند؟ می دانستید که بازار های مالی قابل پیش بینی نیستند اما عده ای از آن کسب درآمد می کنند. در حالی که این کسب درآمد بستگی به پیش بینی هایشان دارد. میدانستید که کازینو ها تحت هر شرایطی سود می کنند.حتی اگر تعداد افراد برنده زیاد باشد.
دلیل تمامی موارد بالا داشتن استراتژی است. همان چیزی که پیتر دراکر به آن اشاره کرده است. در تمامی موارد بالا هیچ قطعیتی وجود ندارد اما این استراتژی است که به افراد شاغل در موارد بالا این امکان را می دهد که سودده باشند. این افراد به زیبایی از احتمالات استفاده می کنند و با آن کنار آمده اند در حالی که افرادی که ضرر می دهند به دنبال قاطعیت هستند.
این جمله پیتر دراکر برای من خیلی الهام بخش بود:
شاید یکی از دلایل;عدم پیشرفت در حوزه های مختلف این است که با همان دیدگاه قبلی و عملکرد پیشین بخواهیم پیشرفت داشته باشیم.
سلام به همگی
با اینکه بارها راجع به این مرد بزرگ خونده و شنیده بودم، این متن مفید و یادآوری برخی نکات مهم برای من تلنگر خوبی داشت.
آخر شبی اهداف مهم این چند ماه رو با ذوق شمردم که کمتر از پنج تاس و مجددا برای شاخصهای ارزیابی کار شخصی، فهمیدم بیشتر از قبل نیاز به مطالعه و بررسی دارم. و البته اینکه بیشتر از ایشون و راجع به ایشون بخونم.
خداقوت
ممنون
توانایی پیش بینی آینده همیشه موردتوجه انسان ها بوده. برام جالب بود که پیش بینی های دراکر درباره سال ۲۰۲۰ چقدر دقیق بوده ن!
چه دانش و تحلیلی داشته که تونسته این طور آینده رو ببینه.
امیدوارم درباره مهارت تحلیل بیشتر در متمم بیاموزم.
برای من یک سری سوالی که مطرح هست :
۱٫ منظور ایشان از کارگران دانش محور چه کسانی است؟
۲٫ چه کسب و کارهایی به عنوان کسب وکارهای مبتنی بر دانش و اطلاعات هستند و چه کسب و کارهایی خدماتی محسوب می شوند(البته از دیدگاه ایشان)؟
هر جمله ی این مرد بزرگ علاوه بر کسب و کار راه گشای خیلی از مسائل زندگی شخصی هرکسی میتواند باشد
در نهایت باید برای ایشان سر تعظیم فرود آورد
چقدر زیبا به بررسی مسایل پرداخته است و چقدر روند تغییر فرآیند مطالعاتی و تحقیقاتی و زندگی اش را درک میکنم، همین نگاه به دوردستها هم لازمه تک تک ما و در کل جامعه ایرانی است
خلاصه این درس:
۱) در دنیای امروز, نوآوری انتخاب نیست, بخش مهمی از کسب و کار است.
۲) مهارت یادگیری کلید موفقیت در قرن حاضر است.
۳) دنیای پسا سرمایه داری مبتنی بر کارگران دانش محور است.
۴) اطلاعات اصلی ترین مبنع رشد و رقابت سازمان هاست.
۵) کارکنان سازمان باید ماموریت سازمان را بشناسند و به آن باور داشته باشند.
۶) کارگران دانش محور نباید سایر اقشار را پایین تر در نظر بگیرند و شکاف طبقاتی به ضرر همه است.
سلام ؛ در حال چند ساعتی با سایت شما آشنا شدم ، بعدأ چشم
عجب دنیای عجیبیه دنیای مدیریت، واقعا من رو به فکر فرو میبره … و چقد ما ضعیف عمل میکنیم ، واقعا تو شرکتها و کارخونه های ایران این جمله رو کسی پیاده کرده یا تلاشی کرده که پیاده کنه؟
“ دیگر نمیتوان به سادگی از آنها خواست که یک کار مشخص را بدون اینکه آن را بفهمند و تاثیر آن را بدانند انجام دهند. آنها باید دقیقاً ماموریت سازمان را بدانند. درک کنند و به آن باور داشته باشند. حتی یک چک حقوق درشت با صفرهای زیاد نمیتواند برای مدت طولانی به کارکنان سازمانها انگیزه بدهد.”
یا این شکاف طبقاتی که هروز بیشتر و عمیقتر میشه.