Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


فایل صوتی آموزشی | مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری


مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری

در این فایل صوتی آموزشی ۲۸ دقیقه‌ای چند نکته مقدماتی در مورد مهارت یادگیری مطرح شده است. این فایل برای کسانی که می‌خواهند درس مهارت یادگیری را آغاز کنند، می‌تواند نقطه شروع آشنایی محسوب شود. همچنین برای کسانی که قبلاً این مبحث را مطالعه کرده‌اند می‌تواند یک یادآوری باشد.

البته مثل همیشه در تنظیم محتوای فایل‌ها تلاش می‌شود بحث‌ها و مثال‌ها به شکلی باشند که حتی اگر کسی درس‌ها را مطالعه نکرده، باز هم مطالب مطرح شده بتواند برای وی قابل استفاده باشد.

در فایل صوتی مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری نکات متعددی از جمله نکات زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفته‌اند:

  خود یادگیری را هم باید یاد بگیریم.

  در دوران جدید، سهم آموزش کم‌رنگ‌تر و سهم یادگیری پررنگ‌تر شده است.

  خطاهای شناختی ما، می‌توانند مانع یادگیری اثربخش شوند.

نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش می‌دهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید.

با کلیک بر روی تصویر، می‌توانید نسخه‌ی با کیفیت‌تر را مشاهده کنید:

یادگیری به عنوان یک مهارت


این فایل‌ صوتی را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

دانلود فایل صوتی درباره مهارت یادگیری

سایر فایل‌های صوتی مرتبط با مباحث درسی را می‌توانید از طریق آرشیو رادیو متمم مشاهده و دانلود نمایید.

[ درس مرتبط: خطاهای شناختی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۷۱۲ نظر برای فایل صوتی آموزشی | مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : حمیدرضا رازقندی

    با سلام به همه متممی های عزیز

    مطالب این درس رو با نرم افزار imind map به صورت نقشه ذهنی درآوردم و برای استفاده دوستان آپلود کردم،

    امیدوارم مفید باشه...

    http://uupload.ir/files/z8h9_1.jpeg

  1. چند مورد از بهترین نکات در مورد مهارت یادگیری :

    * وقت زیادی را صرف یادگیری نکنیم این بسیار مهم است چرا که بسیاری از افراد وقت ارزشمندشان را صرف کار های بیهوده میکند (اینستاگرام) یا اگه صرف یادگیری میکنند، وقت زیادی را به آن اختصاص میدهند ،که این موضوع یادگیری آنها را کاهش میدهد .

    * کسی که برای یادگیری تلاش میکند و به سمت آن میرود ،خود فرد است زیرا او نقش موثری در این راه دارد. پس بهترین ها را نصیب خودت کن

    * من نوجوان ، جوان ، میان سال و کهن سال ؛ حتی اگر در مقطع ، زمان و مکان خوبی هم نباشم، باز این بهانه برای من نمیتواند باشد که برای یادگیری دیر شده است . پس دیر نشده همین الان شروع کن ، خودت را باور داشته باش ، تو میتونی .

    * یادگیری چیزهای جدید خوبه، اما باید بدونیم مهمتر از آن توانایی فراموش کردن آموخته های قبلی است .

    * یکی از سخت ترین کارها ، پذیرا بودن مفروضات نادرست است .

    ((( این مهارت های یادگیری اصل و پایه یادگیری هستند که اگر این مسائل را بتوانیم در زندگی خود بگنجانیم و سعی کنیم که انجام دهیم ، این کار باعث میشود گامی دیگر در پله های موفقیت برداریم .)))

    **به امید موفقیت روز افزون **

  2. به مرور زمان داریم به جای مدرک گرایی صرف به سمت مهارت گرایی می رویم و واضح است که سیستم نظام آموزشی رسمی با این روش کار کردن توانایی تربیت مهارت محور را ندارد بنابراین مدل آموزش ناچار به تغییر کردن است و این تغییر مدل آموزش باعث تغییر مدل یادگیری هم شده است.

    پس اگر بخواهیم رشد کنیم یاد گرفتن را باید یاد بگیریم  و این مستلزم داشتن هنر اصلاح و به چالش کشیدن مداوم تمام دانسته های قبلی مان است.

  3. سلام
    یکی از نمونه هایی که مغز ما آمار نمیفهمه اینکه مثلا برای انتخاب یک چیز بیشتر بدنبال تایید افراد دیگه هستیم. مثلا در انتخاب کتاب می بینیم بیشترین فروش برای کدوم کتاب ها بوده یا کدوم رشته بیشترین متقاضی رو داره، بنظرم این  رفتارها باعث میشه انسان توجه و تمرکز رو از خودش برداره و بیشتر به بقیه توجه کنه و شاید این رفتار باعث بشه که دنبال راه های تازه نریم و مسیرهای از پیش تایید شده رو امتحان کنیم.
    البته نمیشه گفت همیشه این رفتار ما اشتباهه! مثلا در انتخاب رستوران خوب وقتی در سفر هستیم می بینیم کدومشون شلوغ تره و… .

  4. همون طور که محمدرضا به خوبی اشاره کرد؛ به نظرم مهم‌ترین ویژگی فرد مستعد در حوزه‌ی یادگیری، عدم پافشاری بر مفروضات نادرست پیشین در فقدان شواهد کافی میتونه باشه. البته در فایل صوتی مربوط به پیتر دراکر (از محصولات فروشگاه متمم) این نکته به خوبی اشاره شده بود. اگر گاهی راجب پیش‌فرض‌های بدیهی ذهن‌مون بیشتر فکر کنیم و به خودمون جرأت زیر سوال بردن اون‌ها رو بدیم (تأکید میکنم این زیر سوال بردن می‌بایست توام با شواهد دقیق و منطقی باشه، در غیر این صورت افراد بیشماری هستند که طغیان‌گری و بی‌ثباتی خودشون رو با پوششی متفکرانه در قالب زیر سوال بردن مفروضات پیشین توجیح می‌کنند)، احتمالاً توسعه تدریجی مهارت یادگیری را تجربه خواهیم کرد.

  5. سلام و عرض ادب 

    بعنوان یک پژوهشگر در علوم پزشکی، برای من این ثابت شده است که منتظر پاسخ آزمون آماری هایی شوم که بر اساس شواهد و داده های به دست آمده در آخر کار، انجام می دهم. با این حال بد و خوب بودن و یا پذیرش و رد کردن را اکثرا ما در موارد انتزاعی و غیر قابل سنجش زندگی به صورت روزانه استفاده می کنیم. تا امروز بر این باور هستم که موارد انتزاعی قطعیتی ندارد زیرا این گونه موارد مثل تعریف ما از احساسات انسانی برگرفته از تجارب شخصی است و این تجارب غیر قابل انتقال (شاید بعدها این باورم تغییر کند). برای مثال به این می اندیشم که مرگ پدر شوپنهاور و یا تنهایی نیچه چقدر بر فلسفه ی آن ها اثرگذار است و اگر آن تجارب نبود از تاکید بر فردیت دست می کشیدند و به سوی جمع گرایی می آمدند یا خیر. تاکید من بر نتیجه گیری قطعی از امور انتزاعی است زیرا فکر می کنم برداشت های انتزاعی ما خوب یا بد بیش از هر چیز بر احساسات هر روزه ی ما جهت می دهد و این احساسات اگر افساری نداشته باشند چه روزهایی را که خراب نمی کنند. و چیز دیگری که توجه من را جلب می کند این است که اقشاری که نتایج کاری خود را با عدد می سنجد تا بگویند فلان چیز خوب است یا خیر، در مواجه با امور انتزاعی و انسانی بدنبال پاسخ قطعی هستند در حالی که پاسخ قطعی خیلی وقت ها وجود ندارد. من فکر می کنم دگم اندیشی گاهی نشات گرفته از مفروظات ذهنی پیشین برای پاسخ به سوالات انتزاعی ست، در حالی که پاسخ قطعی در پیچیده اندیشیدن پیدا می شود، زمانی که این سوالات را طبق شرایط گوناگون طبقه بندی کنیم. (در جمله بندی ها تمام سعیم را کردم تا یک نتیجه را به یک کل غیر هم گون بسط ندهم)

  6. مانی مطیعی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    با سلام این درس برای من نکته های جالب زیادی داشت ولی بیشتر این نکته برام جلب توجه کرد که آقای شعبانعلی بیشتر تایم اختصاص دادند به این که مهم تر از خود مهارت چگونه یادگرفتن ،مهارت خودارزیابی درباره دانسته قبلی ذهنی ماست فک می کنم بر میگرده به جمله درس قبل که گفتن یادگیری زنجیره ای از تداعی هاست و به اصطلاح اگر خشت اول یادگیری کج بگذاریم تا ثریا دیوارمون کج بالا می بره.
    من در تجربه شخصی خودم بارها به این برخوردم که آدم ها اگر مفروضات ذهنی داشته باشد علاوه بر قطعیت در دیدگاهشون حتی پذیرا نگاه دیگه هم نیستند.
    آدم های مذهبی دیدم که به هیچ وجه قبول نمی کنند که شاید درک نادرست از دین داشته باشند حتی افراد غیرمذهبی زیادی هم دیدم که حتی اگر رفتاری داخل دین صحیح باشه را هم قبول نمی کنند، ما تبدیل به آهنرباهایی شدیم فقط دنبال تایید پیش فرض های ذهنی خودمون هستیم.
    برای نکته جالب آخر درس که مغز ما درکی از وزن اطلاعات نداره و بیشتر به آخرین مورد از اطلاعات رسیده بهش اهمیت میده این قضیه یادم امد که خیلی از ما به پزشک مختلفی مراجعه می کنیم ولی اون حرف آخری که یکی از نزدیکامون میزنه بیشتر یادمون می مونه فارغ ازاین قضیه که این اطلاعات از دهن کی بیرون آمده.
     

  7. رحمان دلاور گفت: (عضو ویژه)

    در دنیای امروز؛ موضوع انفجار اطلاعات از موضوعات مهمی هست که مساله انتخاب منابع معتبر اطلاعاتی رو به همراه خودش آورده. در زمانهای قدیم افراد جویای علم؛ دنبال منابع اطلاعاتی از شهری به شهر دیگه با تحمل مشقات خاص اون زمانه طی طریق میکردن و در نهایت ممکن بود به خواسته خودشون برسن یا نرسن. در حالیکه در زمانه کنونی رابطه نه تنها معکوس شده و دیگه کسی بخاطر پیدا کردن اطلاعات موردنیازش حتی از اتاق خوابش هم بیرون نمیاد؛ بلکه اطلاعات از منابع مختلف و در خیلی مواقع نامعتبر؛ به سمتش سرازیر میشه. بنابراین با سرازیر شدن حجم عظیم اطلاعات؛ نه تنها باید تعداد مبادی ورودی اطلاعات رو کم کرد بلکه بنا به توصیه های این فایل صوتی پرمحتوا؛ بایستی فیلتر دیگه‌ای هم با عنوان "اعتبار منابع" جلوی سیل عظیم جریان اطلاعات قرار داده بشه.

  8. به عقیده من، مهارت یادگیری از جمله مهمترین ویژگی‌هایست که برای رسیدن به موفقیت در هر زمینه‌ای لازم است. همچنین، مهارت یادگیری به ما کمک می‌کند که به شکل بهتری از تجربیات و دروسی که در دوران زندگی خود کسب کرده ایم استفاده کنیم و با این کار، به بهبود عملکرد و افزایش دانش در زمینه‌های مختلف دست یابیم.در نهایت، با تمرکز بر یادگیری، می‌توانیم به افرادی تبدیل شویم که همیشه به دنبال رشد و پیشرفت هستند و بهبود مهارت یادگیری، به ما کمک می‌کند تا بتوانیم با سرعت بیشتری دانش خود را در زمینه‌های مختلف گسترش دهیم و با بهره‌گیری از تجربیات گذشته، به شکل بهتری در مواجهه با چالش‌های جدید عمل کنیم. بنابراین، نه تنها یادگیری بلکه مهارت یادگیری نیز برای رسیدن به موفقیت در هر زمینه ای بسیار حیاتی است و با تلاش مداوم  و تمرکز بر بهبود آن، می‌توانیم به بهترین نسخه خود تبدیل شویم و در هر زمینه‌ای به برتری و موفقیت دست یابیم.

  9. واقعا درس جالبی بود.

    مهم ترین درسی که یاد گرفتم:

    ۱: به پیش فرض های مغز موقع تصمیم گیری های مهم اعتماد نکنم.

    ۲: مغز براساس آخرین اطلاعات نتیجه گیری می کند نه درست ترین آن.

    ۳: برای اطلاعاتی را که در آن آمار دخیل است؛ حتما با تحلیل های دقیق پیش بروم (چون در اکثر اوقات مغز با تحلیل داده ها دچار چالش میشه).

    ۴: منابع گلچین شده و متفاوت را انتخاب کنم تا دید وسیع تری از موضوع های مختلف داشته باشم.

  10. فریبا ابراهیمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    * اینکه مغز ما آمار نمی فهمه برام خیلی جالب بود .

    من بارها همچین خطایی کردم ( با کلی سرچ و تحقیق در نهایت خریدی داشتم که تحت تاثیر آخرین داده ها بوده )  و معمولا بعدش هم حس خیلی ناخوشایندی داشتم و به این خطای خودم میگفتم "تصمیم هیجانی " اما نمی دونستم به این علته که مغز به آخرین داده های دریافتیش وزن بیشتری میده .

    یه خاطره یی یادم افتاد که از جهاتی به این موضوع "آخرین داده ها" میتونه ربط داشته باشه .

    من خواب تکرار شونده ی آزار دهنده یی رو مرتب می دیدم و می دونستم که مربوط به چه رویدادهایی در گذشته ام هست که این خوابها تکرار میشن .. تو جلسات تراپی با دکترم نشستیم و در مورد اون رویدادها صحبت کردیم ؛ بازآفرینی و بررسیش کردیم  و با عقل و منطق امروزم دوباره به قضیه نگاه کردم و تلخی گذشته رو ازش گرفتیم و _نکته مهم  _ دکترم گفت که دیگه با اون خاطرات زیاد ور نرو , و مغز این آخرین خاطره که الان صحبت کردیم یادش می مونه  .فکر کنم مفهوم این بود که مغز کلی تحریف میکنه و واقعا چیزی که ما امروز به عنوان خاطره از موضوعی یادمون هست اصلا ممکنه خیلی شبیه به اون چیزی که اتفاق افتاده نباشه و مغز هر بار با یادآوری , اون اتفاق رو تغییر میده و به مرور با این تکرار و یادآوری؛ ما از اصل اون واقعیت دور میشیم .( کلمات  درست دکتر رو نتونستم اینجا کامل بیان کنم اما این موضوع مفهومی بود که دریافت کردم )

  11. ممنون از گروه متمم و محمدرضای عزیز.

    من الان حدود ۱۰ روز هست که عضو متمم شدم. مطلب تاثیر گذار بود. مهمترین نکاتش:

    ۱.توانایی فراموش کردن آموخته های قبلی

    ۲. خطای شناختی توجه به آخرین داده ها

  12. به نظر من انتخاب منابع محدود و معتبر نکته مهمیه که تو این وویس بیان شده بود. واقعا گاهی ما با هدف یادگیری وقت زیادی رو برای مطالعه منابع مختلف صرف می کنیم و فکر می کنیم اینطوری اطلاعات زیادی به دست میاریم و دانشمون بیشتر میشه، در صورتی که چه بسا داریم با اطلاعات نادرست به خودمون آسیب میزنیم.
    درسته که باید تناقض رو پذیرفت؛ اما وقتی منابع زیاد و البته نامعتبر باشه، نظرات متناقضی که باهاشون مواجه میشیم افزایش پیدا میکنه و سازماندهی اون ها و گزینش نظرات بهتر هم مشکل تر خواهد شد.

  13. از فایل صوتی این درس یاد گرفتم  که مغز ما آمار نمیفهمه. مثال خرید موبایل به وضوح این رو نشون داد. همچنین سعی میکنم اون زرهی که دور مغزم کشیدم رو دربیارم و همیشه آمادگی اینو داشته باشم که مفروضات قبلیم رو زیر سوال ببرم.

  14. گفت:

    عدم توجه من به «انتخاب منابع محدود و معدود» و «فراموش کردن دانسته های گذشته» را دو تا دلیل مهم از بین عواملی دیدم که کیفیت یادگیری ام را کاهش داده بود.

    یادمه در دوران راهنمایی در کتابی، جمله ای از قول بیهقی خوندم که
    «هر کتابی به یک بار خواندن می ارزد»

    بعد از گوش دادن به فایل صوتی این درس، همینطوری که داشتم اشتباهات گذشته ام را پیدا می کردم، متوجه شدم که این جمله نه تنها در مورد کتاب ها سرلوحه ی زندگی ام بوده بلکه من این جمله را به مسائل دیگه ای هم تعمیم داده بودم.

    مثلا: نظرات هر کسی ارزش یک بار شنیده شدن داره یا هر تحلیلی ارزش خونده شدن؛ و موارد مشابه دیگر.

    همین مسئله باعث شده بود انتخاب های گزینشی کمتری داشته باشم و بیشتر کتاب ها و نظرات را با ارزش ببینم و کیفیت یادگیری ام کاهش پیدا کند.

  15. محسن محسنی نژاد گفت: (عضو ویژه)

    هر فرد بر اساس تجربیات گذشته، یک مدل ذهنی از جهان دارد که نگرش او را تعیین می‌کند. درست است که این مدل ذهنی متغیر است و باید آمادگی برای یادگیری و انطباق با آموخته‌های جدید داشت. اما چگونه میتوان از فردی در طول دوران مدرسه و دانشگاه برای حدود ۱۶ سال از یک سری منابع و کتاب های مشخص و محدود انتظار داشت که بخواهد مدل ذهنی آماده برای یادگیری داشته باشد. تجربه‌ها، آموخته‌ها و افکار گذشته ما در طول این سالهای مدرسه مدل ذهنی ما را شکل داده است و تغییر آن جسارت نقد خود می خواهد که بیشتر افراد این جسارت را ندارند. مهارت نقد کردن خود یک مهارتی هست که باید در گذر زمان و با پرسشگری و به چالش کشیدن تمامی موضوعات جهان، ارتقا یابد. 

     

  16. اختلاف نظر و تناقض و تعارض همون چیزیه که باید تشنه اش باشیم، اما در منابع معتبر

    در همین جا به یک تناقض رسیدم که چرا متمم تاکید زیادی بر خوندن نظرات دوستان عزیز متممی داره؟ با وجود اینکه همیشه از کامنت های دوستان عزیزم آموختم و همینطور با دیدگاه های متفاوت اونها نسبت به موضوعات مختلف آشنا شدم، اما آیا این کامنت ها منبع معتبری برای مطالعه محسوب میشن؟ 

  17. توجه به نقش فعالتر آموزنده نسبت به آموزگار در این مبحث برای من بسیار جالب توجه و جدید بود

  18. مدتی بود که طعم لذت یادگیری را نچشیده بودم بنظرم همین نکته که دانسته های قبلی را مورد چالش قرار دهیم و در برابر تضاد ها و تنافض های درست پذیرش انجام دهیم میتواند نکته ای باشد که من را از توقف یادگیری خارج میکند و میشود نیروی محرکه. اینکه فرض نکنی هر چه خواندی درست و کامل است و بهتر از این وجود ندارد.
    در مورد رسانه های زرد و موضوعات پیرامونش مدتی میشود دنبال نمیکنم و بسیار احساس بهتری دارم.

  19. با سلام
    شخصا با این نظر که شبکه های اجتماعی که مطالب زرد و بی خاصیت را مدام در ذهن ما جا میدازه موافقم ، من خودم یه زمانی به خودم اومدم که دیدم واقعا این فضا متعفن هست از اون بعد تا اونجا که تونستم منابع را منتخب و محدود کردم و سعی میکنم هر چیزی را دنبال نکنم گر چه برام سخت بود ولی تحمل کردم، واقعا توی این فضا آرامش و تمرکز فکری از بین میره

  20. وقتی به صورت گذشته‌نگر به مسیری که اومدم نگاه می‌کنم، نمونه‌های بسیاری رو به یاد می‌آرم که کاملا بی‌دلیل به جانب‌داری از یک ایده یا پیش‌فرض مشغول بوده‌ام. بدون اینکه منفعتی در حمایت از اون ایده یا عدم‌منفعت و ضرری در پذیرش ایده‌ی جدید وجود داشته باشه. پس چرا این کار رو می‌کردم؟

    یکی از دلایلش احتمالا ترس از تغییر بوده. ناشناخته‌ها همیشه اضطراب‌آورند. چون برای تسلط بر محیط نیاز به شناخت اون داریم و وقتی پیش‌فرضی از قبل داریم که در کوتاه‌مدت برامون کار می‌کنه، ترجیح می‌دیم سمت چیز بهتر نریم و با همون بگذرونیم تا اینکه به چیز جدیدتر رو بیاریم و اضطراب تغییر رو به جون بخریم.

    یک مورد دیگه که توجه بهش خالی از لطف نیست، آشنا شدن با لایف‌استایل‌های مختلف و حتی‌الامکان پذیرش آدم‌ها با سبک‌زندگی‌های متفاوته. طبعا هر سبک‌زندگی‌ای از یک جهان‌بینی خاص نتیجه می‌گیره و معلول اونه. حالا اگر ما بدون تعصب، افراد متفاوت رو بپذیریم و صرفا به دلیل متفاوت بودن، طردشون نکنیم، در واقع جهان‌بینی اون‌ها رو پذیرفتیم.(لازم به ذکر نیست که پذیرفتن به معنای حق وجود قائل شدن برای اونه نه الگو برداری و اجرا) نتیجه‌ش اینه که تنوع و تکثر رو درک می‌کنیم و این باعث میشه با ذهن بازتری به میدان یادگیری پا بذاریم و همچنین اضطرابمون در مواجهه با تغییرات کمتر بشه.