Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu


فایل صوتی آموزشی | مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری


مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری

در این فایل صوتی آموزشی ۲۸ دقیقه‌ای چند نکته مقدماتی در مورد مهارت یادگیری مطرح شده است. این فایل برای کسانی که می‌خواهند درس مهارت یادگیری را آغاز کنند، می‌تواند نقطه شروع آشنایی محسوب شود. همچنین برای کسانی که قبلاً این مبحث را مطالعه کرده‌اند می‌تواند یک یادآوری باشد.

البته مثل همیشه در تنظیم محتوای فایل‌ها تلاش می‌شود بحث‌ها و مثال‌ها به شکلی باشند که حتی اگر کسی درس‌ها را مطالعه نکرده، باز هم مطالب مطرح شده بتواند برای وی قابل استفاده باشد.

در فایل صوتی مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری نکات متعددی از جمله نکات زیر مورد اشاره و بحث قرار گرفته‌اند:

  خود یادگیری را هم باید یاد بگیریم.

  در دوران جدید، سهم آموزش کم‌رنگ‌تر و سهم یادگیری پررنگ‌تر شده است.

  خطاهای شناختی ما، می‌توانند مانع یادگیری اثربخش شوند.

نقشه ذهنی زیر، موضوعات مطرح شده در فایل را نمایش می‌دهد تا آمادگی بیشتری برای گوش دادن به فایل صوتی داشته باشید.

با کلیک بر روی تصویر، می‌توانید نسخه‌ی با کیفیت‌تر را مشاهده کنید:

یادگیری به عنوان یک مهارت


این فایل‌ صوتی را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

دانلود فایل صوتی درباره مهارت یادگیری

سایر فایل‌های صوتی مرتبط با مباحث درسی را می‌توانید از طریق آرشیو رادیو متمم مشاهده و دانلود نمایید.

[ درس مرتبط: خطاهای شناختی ]

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۷۱۱ نظر برای فایل صوتی آموزشی | مقدمه‌ای بر مهارت یادگیری

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : حمیدرضا رازقندی

    با سلام به همه متممی های عزیز

    مطالب این درس رو با نرم افزار imind map به صورت نقشه ذهنی درآوردم و برای استفاده دوستان آپلود کردم،

    امیدوارم مفید باشه...

    http://uupload.ir/files/z8h9_1.jpeg

  1. مهم تر از یادگیری آموخته ها جدید ، فراموشی آموخته های گذشته اس .

    مغز ما آمار نمیفهمه!

  2. این گارد یاد گیری از کجا میاد ایا غرور باعث سپر یادگیری میشه ؟

    جهل نادانی عموما بیشتر از علم اگاهی موجب اعتماد به نفس میشود! 

    ما از کسانی که روند فکری ما را به چالش میکشد بیشتر یاد میگریم تا از کسانی که روند مارا تایید میکند 

    مدیران قدرتمند از بحث کردن با منتقدان قوی تر میشوند مدیرانی که منتقدان خود را ساکت میکنند گارد به یادگیری دارند ضعیف تر میشوند ادام گرنت

     

     

     

     

    • مانی نیک روشن گفت: (عضو ویژه)

      "مدیران قدرتمند از بحث کردن با منتقدان قوی تر میشوند مدیرانی که منتقدان خود را ساکت میکنند گارد به یادگیری دارند ضعیف تر میشوند" آدام گرنت

      مطلبی که در ذهن من بود رو این نقل قولی که شما از اون استفاده کردید به خوبی شرح داد، اصلاحی هست تحت عنوان سازمان یادگیرنده، در فضاهای استارت آپی هم تعبیری هست به نام Openness یا باز بودن در مقابل شرایط و ایده های جدید، برداشت من به این صورت بوده که این دومفهوم همسو با نقل قولی که شما مطرح کردید میتونند ناظر بر این واقعیت باشند که مدیران و سازمان ها نباید گارد یادگیری داشته باشند، علاوه بر اینکه باور دارم یادگیری و یاددهی میتونه الگویی مناسبی برای مدیریت و رهبری باشه، مدیرانی که در زمینه مهارت های یادگیری سرآمد باشند، (تجربه بیشتری داشته باشند) زمان مفید بیشتری رو صرف یادگیری کرده باشند میتونند مشابه موتور جست و جوی گوگل بدون اینکه خودشون محتوی و خلاقیت فوق العاده ای به خرج داده باشند مرجعی برای تصمیم گیری های مهم باشند، حتما تجربه کردید که یک مدیر کار کشته گاهی راهکاری که برای عبور از یک بحران ارائه میکنه رو بعد از حل شدن معما توسط ایشون با یه سرچ ساده در عناوین اول و یا دوم جست و جوی خودمون میتونیم به مراتب کامل تر و دقیقتر از شکلی که ایشون بیان و مطرح کرده پیدا کنیم اما مزیت فوق العاده حضور ایشون در اینه که شاید اگر تاقبل از اشاره ایشون به جواب ما نمی دونستیم که پیرامون چه موضوعی باید به دنبال جواب بگردیم.

      یکی از تعابیر جذاب از نقش مدیر عامل به نظرمن اینه که مدیر عامل یکی از ذینفعان اصلی سازمانه که فرصت، اختیار و انگیزه کافی برای فکر کردن به مسائل سازمان و پیگیری اونها تا حصول به نتیجه رو داره.

      یعنی من و شمای کارمند هم اگر انگیزه کافی داشتیم، (سود و زیان سازمان رو مستقیما با سود زیان خودمون در رابطه میدیدم) ابتکار عمل داشتیم و بجای مسئولیت های روزمره خودمون فرصت فکر و تحقیق و یادگیری در زمینه های موردنیاز داشتیم و از همه مهمتر اختیار کافی داشتیم چیزی از مدیرعامل شرکتمون کم نداشتیم، در رابطه با همین موضوع کسانی که در حوزه مشاوره مدیریت کار کرده باشند جمله جالبی دارند در متدولوژی کارشون میگن از پایین ترین رده سازمان شروع کنید، خودشونم به تجربه لمس کرده اند و باور دارند که مشکلات موجود در یک سازمان رو در بان اون مجموعه و یا اپراتور خط بهتر از مدیرعامل میدونه ولی خب اون طفلک چون خیلی ذینفع  نیست و کار زیادی از دستش برنمیاد و اگرم بگه کسی حرفاشو جدی نمی گیره به روی خودش نمیاره، علاوه بر اینا این وقت سرخاروندن نداره که بخواد ایده هاشو گسترش بده سروشکل بهشون بده و درست ارائه شون کنه دائم باید حواسش جمع کارش باشه. 

  3. مهرداد گفت:

    در مورد مثال اینکه من اگر نمرم خوب می‌شد فکر می‌کردم سهم یادگیری من بیشتر هست و اگر بد میشد فکر میکردم سهم آموزش معلم بیشتر است، خیلی مسئله مهمی هست چون فکر می‌کنم خودم رو تبرئه می‌کردم و دیگه تلاشی نمیکردم. اتفاقی که در دوران لیسانسم و فوق لیسانسم افتاد و به غلط فکر می‌کردم خیلی از استادهای ما در دانشگاه هیچی حالیشون نیست و می‌گفتم اینها چطور استاد دانشگاه شدن. بعدا که بهش فکر کردم دیدم انصافا من بودم که تمرین انجام نمیدادم. من بودم که بهونه میاوردم. من بودم که حال حضور در بعضی از کلاسهای ۷ صبح رو نداشتم. البته که برخی استادها هم در حد و اندازه استاد نبودن اما حداقل در اون زمان از من بالاتر بودن و من صلاحیت قضاوتشون رو نداشتم. 

    در مورد اون مثال مصاحبه استخدامی یک شرکت که از افراد می‌خواست مقاله بخونن و گزارش بنویسند من تجربه مشابهی داشتم. اولین شغلم کاملا گارد داشتم و فکر میکردم که دیگه مرزهای علم یادگیری ماشین رو میخوام فرسنگ‌ها جابجا کرده و سریعا هم کاربردیشون کنم. من research engineer بودم. دلم می‌خواست برم پشتوانه ریاضیاتی الگوریتم‌هایی که کار می‌کیردیم رو بدونم تا بتونم الگوریتم‌ها رو متناسب با اهداف خودمون تغییر بدم. اما رییسم اجازه نمیداد و مجبور بودم در ساعات غیر اداری این کار رو کنم. رییس میگفت ما برای بقا نیاز داریم زودتر به پول برسیم و اثبات ریاضیش الان اولویت نیست. واقعیت این بود تجربه من اصلا در حد و اندازه‌ای نبود که باهاش مخالفت کنم و باید بهش اطمینان میکردم. با اینکه اون موقع ناراحت شدم و کار مورد علاقه رییس رو انجام دادم اما در نهایت فکر میکنم حق با اون بود و اون زمان بقا شرکت اولویتش بالاتر بود و ناراحتی من بیهوده بود.

    در مورد اون مصاحبه که مقاله میدادن تا متقاضی ها بخونن هم یه خاطره دارم. اوایل ارشد دورانی بود که اتباهات زیادی می‌کردم. در اون دوران یکبار داشتم از یک استاد از یک دانشکده دیگه خواهش میکردم که استاد پایان نامه من بشه. ازم پرسید که چرا با استادهای دانشکده خودتون کار نمی‌کنید؟ منم سعی کردم محترمانه بگم بی سوادن. استاد هم خیلی لطف کردن و گفتن شما یه سوزن به خودت بزن یه جوال دوز به مردم. بعدش هم قبولم نکرد. این ضرب المثلش خیلی توی ذهنم موند. الان که فکر می‌کنم می‌بینم اون استاد من رو نپذیرفت چون به قول محمدرضا شعبانعلی میدونست که از فرضیاتم یه شمشیر ساختم و اومدن تا هر نظری که مخالف نظر من هست رو گردن بزنم. احتمالا اون استاد حدس میزده که اگر با من روی پایان‌نامه کار کنه بعد ۱ سال ممکنه همین برچسب بی‌سواد رو به خود اون استاد هم بزنم. 

  4. زهرا گفت:

    بعد از گوش دادن به این فایل صوتی نزدیک ترین تجربه م درباره مقاومت دربرابر نقض دانسته های قبلی یادم اومد. بعد از ورود به دانشگاه و زیاد شدن حجم درس ها مدت ها تندخوانی رو تمرین می کردم تا بلکه بتونم در مدت کم بیشتر درس بخونم.

    امروز وقتی داشتم دومین درس این دوره رو می خوندم دیدم که تاکید شده بعد خوندن جمله ها و پاراگراف ها باید مکث کنیم و سریع رد نشیم. اون لحظه ذهنم خیلی نسبت به این مطلب مقاومت نشون داد اما الان فکر می کنم می توانم در این مورد تجدید نظر کنم و بیشتر تحقیق کنم (البته از منابع درست D: )

  5. سوال جدی که اینجا مطرح میشه اینه که آیا همیشه باید با آموزه های جدید نسبت به آموخته های قبلی رفتار جایگزینی رو داشته باشیم؟ بنظرم داشتن روحیه به چالش کشیدن اطلاعات قبلی می تونه خوب باشه اما باید نقد بشن. 

  6. مهم‌ترین نکته‌ای که من از این درس برداشتم این بود که چقدر قبلا به صورت ناخودآگاه در هنگام دریافت اطلاعات جدید صرفا دنبال این بودم که اون‌ بخش‌هاییش که با دانسته‌های قبلیم تطابق داشت رو بیشتر و بهتر به خاطر بسپارم. پس باید برای یادگیری فعال باید به این حس ناخودآگاهم غلبه کنم.

  7. فوق‌العاده بود این ویس و من خیلی باهاش ارتباط گرفتم.. شاید به خاطر این که هم بیشتر بهش نیاز داشته‌م و هم بیشتر بهش بی توجه بوده‌م.. این مطالب برای من جرقه‌های مهمی بود:

    – ما یاد گرفتیم اطلاعات جدید رو با دانسته‌های قبلیمون می‌سنجیم.. نه دانسته‌های قبلیمون رو با اطلاعات جدید.. قطعیتی که تا حالا توی مسائل مختلف تخصصیم پیدا کرده‌م از این جنس بوده، تجربه‌ای که ای کاش نبود و باعث نمیشد همه چیز رو با عینک تجربیات قبلی نگاه کنم.. من خودخواسته در حال سانسور منابع اطلاعاتی هستم.

    – ذهن ما آمار سرش نمیشه.. توضیحی که درباره خطای شناختی «آخرین اطلاعات در دسترس» گفتین برام بسیار تامل‌برانگیز بود.

    اگه بخوام این دوره رو به کسی معرفی کنم احتمالا به خاطر این وویس می‌کنم.

  8. یکی اهداف هر کدوم از ما خود شناسی بیشتره، با خوندن و شنیدن این صحبت ها خیلی جاها خودمون رو می بینیم و این باعث یه تلنگر درونی و تلاش برای بهبود میشه. همون هدفی این سایت دنبالش هست. بسیار از این آموزش استفاده کردم خطای شناختی توجه به آخرین داده ها چیزی بود که الان هم دچارش هستم و این باعث میشه الان با دقت بیشتری تصمیم گیری کنم.

  9. من کسی هستم که در دوران نوجوانی و اوایل جوانی، کتاب های بسیاری خوانده ام. اما با گذشت زمان و ظهور شبکه های اجتماعی، میزان استفاده از موبایلم بسیار افزایش یافت. به مرور متوجه شدم که میزان دانشم به شدت کمرنگ تر از گذشته شده و صرفا به دانسته های گذشته و نا چندان بروز خود تکیه کرده ام. با خواندن این درس از متمم و گوش کردن به فایل صوتی، می خواهم مهارت یادگیری را بهتر بیاموزم و قطعیت را در کلام خودم کمرنگ کنم و آماده به چالش کشیدن دانش گذشته خود باشم. 

  10. یکی از ایردات من,حفظ اطلاعات قبلی,بدون درنظرگرفتن اینکه,شاید مطالب جدیدتر و درست تر نسبت به اون موضوع خاص,وجود داشته باشه,بود.گاهی حتی وارد بحثهای طولانی مدت برای اثبات ویا رد ادعای طرف مقابل میشدم,اقرار میکنم که وسط کار هم,متوجه اشتباه خودم شدم ولی برای اینکه کم نیارم تا انتها سر موضع خودم موندم.جدا تعصب کور والکی داشتن نسبت به قضیه ای, حاصلی جز لطمات روحی برای آدم به دنبال نداره. شایدم یکی از دلایلش میتونه این قضیه باشه که ما آدمها,دوست نداریم از اون حاشیه ی امنی که مدتها دراون قرار داشتیم(درباره مفروضات منظورمه)خارج بشیم وسختمونه که خودمونو وارد چالش جدیدی توی زندگیمون بکنیم که نمیدونیم انتهاش کجاست(البته عرض کردم,شاید). باشنیدن فایل ودقت وتامل بیشتر ودقیقتر روی مطالب گفته شده,خیلی بیشتر به اشتباه بودن این قضیه رسیدم که:نگاه تک بعدی و تعصب داشتن روی دانسته هامون,نه تنها برامون جایگاه ومنزلت خاصی بوجود نمیاره بلکه مارو از قافله ی رسیدن به اندیشه های نو ونظرات صائبتر دور میکنه و همین باعث درجا زدنمون میشه.تمام سعیم بر اینه که دنباله رویه مناسبی از این قضیه داشته باشم ودرحد توان وبضاعتم بتونم با آگاه کردن دیگران, دید اونها رو هم نسبت به موضوع حفظ ونگهداری مفروضات وداشته های قبل,تغییر بدم تا نگاه جدیدتری نسبت به یادگیری داشته باشن.

  11. مهرداد حاتمی گفت: (عضو ویژه)

    سلام خدمت متممی های عزیز مطالب ارائه شده مصداق بارز خودم بود و این کار را برای من سخت کرده ، و باید از این به بعد با دقت و تمرین در مورد یادگیری های مطالب جدید پیش برم بایدمنایع را درست انتخاب کنم  و باید پیش فرض های قبلی را کنار بگذارم و حتما حتما باید اطلاعات بی اهمیت قبلی رو از ذهنم پاک کنم
    ممنون از متمم عزیز و درسهای کاربردی که آموزش میدهند .

  12. سلام و عرض ادب خدمت متممی های عزیز

    طبق عادت مجدد سعی دارم بعد از مطالعه درس مورد علاقم یک تفسیر شخصی با زاویه نگاه خودم به موضوع رو بیان کنم که هم خودم بیشتر در چالش قراربگیرم و محک زده بشم و هم دوستان مطالعه کنند.

    یک بحثی رو جناب مهندس شعبانعلی در این فایل مطرح کردن به عنوان سنجش و تفسیر اتفاقات با آموخته های گذشته که فکر میکنم یکی از نکات مهم این فایل بود و البته تاکید میکنم این فایل شامل نکات ریز و درشت بسیاری بود. پس لازمه این فایل، بارها و بارها به همراه گوش دادن یادداشت برداری بشه تا نکات بیشتری رو بتونیم ازش استخراج و مورد تفسیر قرار بدیم.

    در این فایل به دودسته متفاوت در تفکر اشاره شد: ۱) افرادی که به اصطلاح لیوان پُر هستند  2) افرادی که به اصطلاح لیوان خالی هستند.

    • افراد با نوع تفکر لیوان پُر، معمولا کسانی هستند که در برهه ای از زمان بر حسب یک نیاز مقطعی، مطالعاتی داشتند و در مسیر کسب تجربه همیشه تفکرات و باور های خود را مورد تأئید دیدن و سعی نکردن موضوعات رو از زاویه های مختلف و سطوح متفاوت مورد بررسی قرار بدن…
    • و افراد با تفکر لیوان خالی، معمولا متشکل از کسانی اند که همواره در حال کسب آموزش های جدید و جایگزین کردن آن اطلاعات با آموخته های گذشته خودشون هستند.

    اما نکته موضوع چی هست ؟

    از دید بنده و نوع تجربه و تفسیری که من داشتم ما در این فایل با ۳ دسته از افراد روبرو هستیم نه ۲ دسته.

    دسته سوم شامل افرادی اند که لیوان نیمه پر دارند; این افراد همواره در حال آموزش دیدن با یک ریتم منظم و منسجم هستند و سعی میکنند آموزش هارو آزمون و خطا کنند، نتیجه بگیرند و از آن نتایج، یک الگوی کاربردی برای خودشون بسازن تا در روند کاری، زندگی و ارتباط با جهان اطراف از آن آموخته های توام با تجربه بهره مند بشن.

    افراد دسته سوم همیشه کوله باری از تجربیات پیشین رو با خودشون دارند، اما به دلیل اینکه میدونن اطلاعات آنها میتواند با اطلاعات و راهکار های نوین تری جایگزین شود، هیچگاه نگاه خود به جهان را ثابت و استاتیک نمیبینند و همیشه علاوه بر استناد بر اصول گذشته خود، تلاش میکنند الگوهای بهتری رو برای پیشبرد اهداف و نگاه جهان بینیشون بدست بیارند. 

    به صورت خیلی خلاصه:

    • لیوان پُرها همان سنت‌گرا ها هستند
    • لیوان خالی‌ها افراد بی تجربه و خام هستند
    • لیوان نیمه پُر ها، کسانی هستند که با آموخته های پیشین نتیجه ساختن، اما این باور رو دارند که فرایند انجام هر مکانیزم میتواند اصلاح یا از نگاهی نو مورد بررسی و پیشبرد قرار بگیرد.

     

     

  13. تاکید بر آخرین اطلاعات در دسترس… حقیقتش وقتی اینو شنیدم به فکر وقتهایی افتادم که بعد از شکست خوردن و یا نرسیدن به نتیجه دل خواهم، سریعا به این نتیجه میرسیدم که من، تو هیچی خوب نیستم و یک انسان کاملا بی استعدادم و بی خاصیتم و هیچ کاری از دستم برنمیاد. 

  14. مثال آهنربا بسیار قدرتمند بود.

    افرادی که ضعف عمیق یادگیری دارند و با یه سیستمی تا یه حدی فرایند یادگیری رو جلو میبرند و دقیقا دور این آموزششون زره کشی می کنن و هیچ وقت حاضر نیستن متکامل بشند. در نتیجه سال ها تجربه ای بدست می آورند که چند جاش شدیدا می لنگه و بسیار ناقصه

  15. سلام

    من تا به امروز در زمان های یادگیری خیلی پراکنده عمل میکردم و چند فصل از این کتاب ‌بعد یه کتتب دیگه و… اما الان یاد گرفتم که بصورت متمرکز و از پایه شروع کنم و ضمنا یه موضوع خیلی مهم اینکه در یادگیری عجول نباشم همونطور که محمدرضا درمورد متمم میگه دنبال یادگیری سریع یا بهتر بگم نتیجه سریع دراینجا نباشید ، و فکر میکنم این در همه نوع یادگیری چه کتاب چه پادکست چه آموزش الترونیکی و ‌… صدق میکنه.

    * سریع ترین راه رسیدن به هدف آهسته ترین راه (قدم به قدم) است *

  16. سلام

    من تا به امروز در زمان های یادگیری خیلی پراکنده عمل میکردم و چند فصل از این کتاب ‌بعد فلان پادکست و… اما الان یاد گرفتم که بصورت متمرکز و از پایه شروع کنم و ضمنا یه موضوع خیلی مهم اینکه در یادگیری عجول نباشم همونطور که محمدرضا درمورد متمم میگه دنبال یادگیری سریع یا بهتر بگم نتیجه سریع دراینجا نباشید ، و فکر میکنم این در همه نوع یادگیری چه کتاب چه پادکست چه آموزش الترونیکی و ‌… صدق میکنه.

    * سریع ترین راه رسیدن به هدف آهسته ترین راه (قدم به قدم) است *

  17. من همیشه خودم رو فردی مشتاق و همواره آماده برای یادگیری می دونستم ولی با گوش دادن به این فایل صوتی متوجه شدم اتفاقا خیلی جاها اصلا گارد داشتم نسبت به یادگیری و به دانسته های قبلیم چسبیده بودم و خودم هم متوجه نبودم. علاوه بر اون در خیلی از موارد هم انتخاب منابع اطلاعاتی م خیلی دقیق نبوده و ذهنم رو بیشتر به صورت انباری برای اطلاعات مختلف درآوردم.

  18. به نظرم توجه به این موضوع که یادگیری زمانی معنا پیدا می‌کند که یاد بگیریم یادگیری‌های قبلی را زیر سوال ببریم، کلید اصلی این درس است. برگرداندن ریشه همه مشکلات به یک عامل نشان می‌دهد مهارت یادگیری نداریم. 

     

  19. مهمترین نکته این فایل صوتی برای بنده عدم توجه به آخرین داده ها و همچنین آمادگی همیشگی برای ارزیابی مجدد دانسته های قبلی می باشد.

  20.  مسئله ای که در مورد خرید کردن بر اساس نظرات کاربران، بخصوص وسایل الکترونیک، شخصا تجربه کردم و بنظرم مفید و جالب توجهه اینه که در سایتی مثل دیجیکالا، بخش زیادی از نظرات مثبت رو باید اسپم درنظر گرفت و به نظرات منفی، بخصوص اونایی که مفصل تر هستند، بیشتر توجه کرد و وزن بیشتری بهش داد.

    در مورد علت این قضیه تصور من اینه که موافقت کردن و تعریف کردن از هرچیزی خیلی راحته و با جملات کوتاه و ساده میشه کامنت گذاشت، بخصوص در جایی مثل دیجیکالا که صرفا به ثبت نظر امتیاز میده! ولی کسی که نکته ی منفی برای ذکر کردن داره، حداقل سعی کرده از یک تجربه ی واقعیش برامون تعریف کنه.

    این مسئله شخصا سرم اومده، بر اساس اینکه ۲۰ نفر گفتن فلان وسیله "خوب بود" "عالی بود" و… از یکی دوتا نظر منفی چشم پوشی کردم و خریدم، ولی بعد دیدم دقیقا همون مشکلی که میگفتن رو داره.