PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
فردی را در نظر بگیرید که در پی مراجعه به پزشک متخصص و بررسیهای آزمایشگاهی، متوجه میشود به بیماریهای مشکلآفرین و دردسرسازی مانند سرطان، ایدز یا اماس گرفتار شده است.
آگاهی از بیماری، یک گام مثبت است. اما همزمان با آگاه شدن از ابتلا به بیماری، سختیها و دردسرها و پیچیدگیهای فرایند درمان و مراقبتهای مربوطه نیز آغاز میشوند. فرایندهایی که گاه چند سال طول میکشند و گاه، تا پایان عمر، همراه دائمی بیمار باقی میمانند.
در کنار همهی سختیها و دردسرها و مشکلات و هزینههایی که بیماری با خود به همراه میآورد، یک اتفاق دیگر هم میافتد و آن، احساس تنهایی است.
فردی که گرفتار بیماری است، اکنون با همهی اطرافیانش تفاوت دارد. به نظر میرسد که مسیر زندگیاش، تغییر کرده است و نگرانیها و دغدغههایی دارد که دیگران، چندان از آن سر در نمیآورند. البته قطعاً اطرافیان، دلسوزی میکنند و میکوشند به هر شکل ممکن از فرد بیمار مراقبت کنند. همچنین با رفتارهای همدلانه، تلاش خواهند کرد نشان دهند که مصیبتها و نگرانیهای بیماری را میفهمند و در کنار بیمار هستند.
اما در تمام مدت درگیری با بیماری، بیمار نمیتواند یک واقعیت مهم را فراموش کند: اطرافیان، درک چندانی از شرایط او ندارند. شاید بکوشند وضعیت او را تصور کنند، اما میانِ «تصور کردن» و «تجربه کردن»، یک دنیا فاصله است.
لازم نیست راه دوری برویم. کافی است به بیماری کرونا که جامعه با آن دست به گربیان است فکر کنیم. از لحظهای که یک فرد تشخیص میدهد به دام کرونا گرفتار شده، وارد دنیای جدیدی میشود.
مستقل از مراقبتهای اطرافیان و توجهی که به خرج میدهند، فرد احساس میکند که اکنون با اطرافیان فاصله پیدا کرده و پا در مسیر متفاوتی گذاشته است. مسیری که – در حالت بدبینانه – حتی میتواند سرنوشت او به کلی تغییر دهد.
در چنین شرایطی، یکی از فرصتهای بزرگ و ارزشمندی که میتواند وجود داشته باشد، تعامل با سایر افرادی است که به بیماری مشابه گرفتارند.
گفتگو با اینگونه افراد، جدا از اینکه میتواند تا حدی امنیت روانی ایجاد کند، ممکن است منجر به تبادل تجربیات هم بشود و بیماران، از روشها و راهکارهایی که بیماران دیگر استفاده کردهاند، یا پزشکانی که انتخاب کرده و به ایشان مراجعه کردهاند، ایده بگیرند.
داستان سایت PatientsLikeMe از همینجا آغاز میشود.
استیون هیوود و بیماری ALS
بسیاری از ما معمولاً بیماری ALS را با چالش آب یخ (Ice Bucket Challenge) و استیون هاوکینگ به یاد میآوریم. بیماریای که ویژگی اصلیاش، تخریب پیشرونده و غیرقابل ترمیم دستگاه عصبی است و فرد را به تدریج به سمت فلج عمومی سوق میدهد.
تمرین و مشارکت در بحث
حالا که کمی با PatientsLikeMe آشنا شدید، بد نیست به عنوان یک نرمش فکری، به فرصتها و تهدیدهایی که چنین کسبوکارهایی خلق میکنند هم فکر کنید و اگر نکتهی جالبی به ذهنتان رسید، با دوستانتان نیز در میان بگذارید.
البته شاید بد نباشد ابتدا سری به سایت PatientsLikeMe بزنید و از نزدیک، با الگوی فعالیتهای آن آشنا شوید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- لیسترین | چرا این دهان شویه طعم بد دارد؟
- داستان تویوتا | چگونه شرکت تویوتا گرفتار بحران شد؟
- یک استارت آپ جدید در زمینه مد و لباس
- طرح پانزی چیست؟ | چارلز پانزی چگونه به نماد این نوع کلاهبرداری تبدیل شد؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : سامان عزیزی
همونطور که در متن تمرین اشاره شده، من هم فکر می کنم چنین شبکه هایی جنبه های مثبت و منفی مختلفی میتونن داشته باشن.
به نظرم حداقل از سه زاویه میشه جوانب این موضوع رو بررسی کرد: از نگاه بیماران(کاربران) - از نگاه مشتریان(خریداران داده ها) - صاحبان کسب و کار
- از نگاه بیماران: طبیعتاً یکی از مثبت ترین اثرات چنین شبکه ای، توی شعار این کسب و کار خودش رو نمایان کرده. اینکه منِ بیمار می تونم به افرادی که مشابه من اند وصل بشم و این وصل شدن میتونه طیف مختلفی از نیاز ها و احساسات منو پوشش بده(همدلی بگیرم-از حس استثنا بودن(از نوع منفیش) تا حد زیادی رها بشم-توجه بگیرم-اطلاعاتمو به اشتراک بگذارم-از تجربه های دیگران استفاده کنم-حمایت بگیرم و الی آخر)
ضمن اینکه فکر می کنم در همین ویژگی مثبتی که صحبت شد هم میشه جنبه هایِ منفی ای دید( بحث نیمه تاریک وجود)+(درگیری بیش از حد با فضا و اتمسفری که فقط یک صدای غالب داره و اون اتمسفر این بیماریه). ولی در هرحال به نظرم مزایا تا حدی بر معایب سایه میندازن.
- از طرفی فکر می کنم چنین فضایی مستعدِ بروز خطاهای مختلف شناختی هست. برای هر سه دسته(بیماران-مشتریان-صاحبان کسب و کار)
مثلاً به سادگی میشه که یک بیمار دچار "خطای تائید خود"(فرض خود تائید) بشه و همه یا اکثر علائم بیماران دیگه رو در خودش ردیابی(از نوع کاذب) کنه.(مثل دانشجویان پزشکی که وقتی با بیماریها آشنا میشن فکر میکنن همه ی این بیماری ها رو دارن:) )
و بسیاری خطاهای دیگه که میتونه پیامدهای مختلفی داشته باشه(به نظرم همه ی پیامد های ناشی از خطاها منفی نیستن ولی احتمالاً اکثرشون منفی باشن)
- مورد دیگه ای که میتونه خطرآفرین باشه اینه که ممکنه بیماری، بدون مراجعه به پزشک برای تشخیص یا تجویز، صرفاً با استفاده از مشابهت علائم گفته شده، فکر کنه که بیماریش فلان بیماریه و از داروهای گفته شده در زیر پست های این بیماران استفاده کنه.
- در حوزه مشتریان این شبکه ها، فکر می کنم استفاده های مثبت و منفی زیادی از این داده ها میشه کرد. امیدوارم این مشتریان، بیشتر از جنبه های مثبتش استفاده کنن و از داده های بیماران سوءاستفاده نکنن(ان شالله)