Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره صوتی آموزشی نکته‌هایی برای مدیران (کلیک کنید)


سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو


سواد چیست

«از یک آدم باسواد انتظار می‌رود چنین رفتاری انجام ندهد.» «این روزها سواد دیجیتال به همان اندازهٔ سواد سنتی برای گذران زندگی ضروری است.» «مشکل دموکراسی این است که یک انسان بی سواد می‌تواند برای سرنوشت یک فرد متخصص تصمیم بگیرد.» «در دوران کرونا دیدیم که سواد سلامت برای فرد و جامعه بسیار مهم و سرنوشت‌ساز است.» «برای حضور موثر در شبکه های اجتماعی لازم است سواد رسانه ای داشته باشید.» «بسیاری از طلاق‌ها ناشی از پایین بودن سطح سواد عاطفی و سواد زندگی است.» «با وجود سهم قابل‌توجهی کشاورزی در کشور، سواد کشاورزی آن‌چنان که باید رشد نکرده است.» «سیاست‌گذاری که سواد اقتصادی ندارد نمی‌تواند در سیاست‌گذاری اقتصادی موفق باشد.» «شوق مذهبی در میان مردم زیاد است اما سواد مذهبی چندان زیاد نیست.»

این‌ها صرفاً نمونه‌هایی از گزاره‌هایی هستند که هر روز، این‌جا و آن‌جا، بر پایهٔ مفهوم سواد می‌خوانیم و می‌شنویم. سواد که زمانی به خواندن و نوشتن محدود بود، امروزه معنای بسیار گسترده‌ای پیدا کرده و همه از آن حرف می‌زنند و هر کس به فراخور حال خود، اصطلاحی بر پایهٔ سواد می‌سازد.

رونق «سواد» در حدی است که بازار بزرگی حول آن شکل گرفته و حتی کسانی که قبلاً از عناوین دیگری برای کارشان استفاده می‌کردند، به‌تدریج «سواد» را در عنوان کارهایشان می‌گنجانند. مثلاً نام کارگاه‌های هوش هیجانی بدون تغییر جدی در محتوا به سواد عاطفی تغییر می‌کند و آن‌چه پیش از این به عنوان روانشناسی پول یا برنامه ریزی مالی شخصی مطرح می‌شده، سواد مالی نامیده می‌شود.

در این درس دربارهٔ تعریف سواد صحبت می‌کنیم و به این موضوع می‌پردازیم که چرا پس از گسترش انواع مدارس و دانشگاه‌ها طی چند دههٔ اخیر، دوباره سواد تا این حد به دغدغهٔ ما تبدیل شده است؟

معنی لغوی سواد چیست؟

تشخیص ریشه کلمه سواد دشوار نیست. سواد با اَسوَد (رنگ سیاه) هم‌خانواده است معنی آن سیاهی است. بنابراین می‌توان گفت کلمه سواد در فرهنگ ما به این اشاره داشته که کسی می‌تواند «کاغذ سیاه کند» یا «سیاهی‌های کاغذ را بخواند.»

دربارهٔ ریشه شناسی کلمهٔ سواد در زبان انگلیسی (Literacy) هم زیاد صحبت شده است. یکی از نظریه‌های پرطرفدار این است که Literate با Letter هم‌خانواده است و باسواد – در فرهنگ انگلیسی – کسی بوده که با حروف سروکار داشته و می‌توانسته آن‌ها را بخواند و بنویسد.

البته انبوه اصطلاحاتی که با واژهٔ سواد ساخته شده نشان می‌دهد که دنیای امروز از افراد باسواد چیزی فراتر از سیاه کردن کاغذ و خواندن و نوشتن انتظار دارد. در یک مقاله که در سال ۱۹۹۸ میلادی با محوریت سواد رسانه ای نوشته شده، در کنار سواد خواندن و نوشتن و سواد رسانه ای این اصطلاحات را هم می‌بینیم (فایل PDF مقاله): سواد آثار چاپی، سواد کامپیوتر، سواد چندرسانه‌ای، سواد فرهنگی، سواد اجتماعی و سواد بوم شناسی.

امروز بعد از حدود دو دهه، ده‌ها اصطلاح دیگر از این دست هم رواج یافته است: سواد دیجیتال، سواد عددی و سواد آماری، سواد احساسی، سواد اقتصادی، سواد کشاورزی،‌ سواد نقد، سواد منطقی،‌ سواد مذهبی، سواد سلامت روانی، سواد نژادی، سواد بصری و سواد ترجمه.

مفهوم همهٔ این اصطلاحات را که کنار هم می‌گذاریم، به چیزی  بسیار بزرگ‌تر از سواد خواندن و نوشتن می‌رسیم.

چرا اخیراً بیشتر دربارهٔ معنی سواد و انواع سواد صحبت می‌شود؟

اگر کتابها و رسانه‌های شش یا هفت دهه قبل را نگاه کنید می‌بینید که کلمهٔ سواد و ترکیب‌های آن در حد امروز رایج نبوده‌اند. اما طی بیست یا سی سال اخیر، سواد به‌شدت در کتاب‌ها و مقالات مطرح شده و نویسندگان دربارهٔ اهمیت سواد و انواع سواد حرف می‌زنند.

اگر گزارش Ngram گوگل را مبنا قرار دهیم، حدود نیم قرن است که بحث دربارهٔ مفهوم سواد رونق بسیاری پیدا کرده و نویسندگان بیشتر از گذشته دربارهٔ آن حرف زده‌اند (+). احتمالاً علت را حدس می‌زنید: رواج رسانه جدید به‌ویژه کامپیوتر و اینترنت.

تعریف سواد

از نخستین روزهای تاریخ مکتوب بشر تا اوایل قرن بیستم، خواندن و نوشتن معنای نسبتاً شفافی داشته و همیشه با «متن مکتوب» در ارتباط بوده است. اما گوش دادن به اخبار رادیو یا تلویزیون را در نظر بگیرید. در نگاه اول به نظر می‌رسد که حرف‌های گویندهٔ خبر از جنس گفتگوهای شفاهی است. اما می‌دانیم که چنین نیست. او یک متن مشخص را می‌خواند. آن‌چه در اخبار «می‌شنویم» به «خواندن» متن نزدیک‌تر است.

با گسترش اینترنت و شکل‌گیری وبسایتها و رواج یافتن شبکه های اجتماعی ماجرا پیچیده‌تر هم شد. متن و صدا و تصویر در رسانه های جدید آن‌قدر در هم آمیخته که هنگام نقل مطلبی از یک شبکه اجتماعی مثل اینستاگرام نمی‌دانیم بهتر است بگوییم «در اینستاگرام گفته بود» یا «در اینستاگرام خواندم.»

به همین علت صاحب‌نظران، جهان امروز ما را جهان Post-typographic می‌نامند (پسانویسه‌نگاری یا پساحروف‌نگاری)؛ جهانی که از خواندن و نوشتن حروف فراتر رفته است (+): «ما باید همواره این پرسش را در ذهن داشته باشیم که در فرهنگ‌های مختلف،‌ خواندن و نوشتن چه مصداق‌ها و معناهایی پیدا می‌کند؟»

تعریف سواد

طی چند دههٔ اخیر، محققان و صاحب‌نظران، دانشگاه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای مختلف، کوشیده‌اند به این پرسش پاسخ دهند. با وجودی که محققان سال‌ها قبل از سازمانهای بین‌المللی به این موضوع پرداخته‌اند، اما رایج است که در بحث‌های عمومی‌ برای تعریف سواد به تعریف سواد از دیدگاه یونسکو اشاره می‌کنند.

تعریف سواد از نظر یونسکو

همان‌طور که می‌دانید برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) هفده شاخص برای توسعه پایدار تعریف کرده است (این هفده مورد را می‌توانید در درس اهداف توسعه پایدار بخوانید). چهارمین هدف از این هفده هدف، آموزش کیفی (Quality Education) است.

طبیعتاً تعریف دقیق‌تر هر یک از این هفده هدف به یکی از سازمانهای تخصصی زیرمجموعهٔ سازمان ملل سپرده شده و تدوین و تشریح هدف چهارم به علت ماهیت آموزشی آن به یونسکو سپرده شده است. سند یونسکو در این باره در ایران آن‌قدر معروف شده که حتی کسانی که شمردن را هم به‌درستی بلد نیستند، نام آن را بلدند: سند ۲۰۳۰ (فایل PDF در سایت یونسکو).

آن‌چه به عنوان تعریف سواد از نظر یونسکو می‌شناسیم در این سند آمده است. البته یونسکو در سند ۲۰۳۰ تعریف سواد را از سند دیگری که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده نقل کرده، اما تکرار آن در سند ۲۰۳۰ تأییدی بر این است که طی یک دههٔ پیش رو احتمالاً سواد هم‌چنان به شکل زیر تعریف خواهد شد:

Literacy is defined as the ability to identify, understand, interpret, create, communicate and compute using printed and written materials associated with diverse contexts.

Literacy involves a continuum of learning in enabling individuals to achieve their goals, develop their knowledge and potential and participate fully in community and society.

پرداختن به جزئیات این تعریف، برای بحث ما که قرار نیست از تعریف ساده سواد فراتر رود، ضروری نیست. اما چند نکتهٔ مهم در تعریف سواد از نظر یونسکو وجود دارد که خوب است به آن توجه کنیم:

سواد فراتر از خواندن و نوشتن

«تشخیص» و «درک» و «تفسیر» و حتی «خلق» و «محاسبه» و «ایجاد ارتباط» به مولفه‌های سواد افزوده شده است. پس اگر کسی خواندن و نوشتن می‌‌داند اما نمی‌تواند متن‌های مورد نیازش را کامل درک کند، یا این‌که خواندن و نوشتن می‌داند، اما نمی‌تواند نامه‌ای را که برای کارهای روزمره‌اش لازم دارد بنویسد (مصداقِ خلق) باسواد محسوب نمی‌شود.

حد مورد نیاز سواد

وقتی از توانایی درک مطلب یا توانایی تفسیر متن و یا محاسبه و توانایی برقراری ارتباط حرف می‌زنیم، منظورمان چه سطحی از توانایی است؟ مثلاً آیا همه باید بتوانند متون حقوقی را بخوانند و درک کنند؟ یا هر فرد باسواد باید بتواند گزارش‌های آماری را بخواند و تحلیل کند؟

بر اساس تعریف یونسکو از سواد، یکی از مهم‌ترین معیارها این است که سواد فرد باید در حدی باشد که بتواند در جامعه مشارکت کامل داشته باشد.

سواد یک طیف است

چنان‌که در تعریف یونسکو آمده، و البته درک آن هم دشوار نیست، سوادی که به این شکل تعریف می‌شود کاملاً طیفی است. یعنی ما نمی‌توانیم انسان‌ها را به دو دستهٔ باسواد و بیسواد تقسیم کنیم. بلکه باید یک طیف در نظر بگیریم که یک سمت آن بیسوادی است و انسان‌ها با یادگیری و توسعهٔ توانمندی‌های خود، از نقطهٔ بیسوادی دور شده و به سمت باسوادی حرکت می‌کنند.

درباره انواع سواد

در سند یونسکو اصطلاحاتی مثل سواد رسانه ای و سواد دیجیتال و مانند این‌ها را نمی‌بینیم. در عین حال در همین سند به تم‌های فراوانی اشاره شده است. موضوعاتی مثل مهارتهای شغلی، دانسته‌های حوزهٔ سلامت و سواد مرتبط با کارآفرینی از جملهٔ این موارد است. موضوع برابری جنسیتی هم – که بحث‌های فراوانی را در رسانه‌های رسمی کشورمان ایجاد کرده است – یکی از همین تم‌هاست.

با این حال، وقتی از «مشارکت کامل در جامعه» حرف می‌زنیم، طبیعی است که فرد باید بتواند از زیرساخت‌های اجتماعی و خدمات مدنی استفاده کرده و در ساختارهای اجتماعی فعال باشد. بنابراین استفاده از تعبیرهایی مثل سواد مالی، سواد سلامت، سواد خبری، سواد اخلاقی و مانند این‌ها، با تعریفی که یونسکو ارائه کرده هم‌خوان است.

درس های مرتبط با سواد در متمم

بسیاری از درس‌های متمم را به‌نوعی می‌توانید زیرمجموعهٔ آموزش سواد و سوادآموزی در نظر بگیرید. مثلاً درس‌های روانشناسی پول را می‌شود کاملاً از جنس سواد مالی دانست. یا درس‌های مهارت یادگیری مشخصاً از جنس سواد هستند. چون درک و فهم و تفسیر و خلق را آموزش می‌دهند. درس‌های هوش هیجانی هم از همان جنسی هستند که معمولاً به عنوان سواد عاطفی آموزش داده می‌شوند. دربارهٔ درس‌هایی مانند هوش کلامی و ظرافتهای کلامی هم نیازی به توضیح نیست.

در کنار این‌ها تا کنون دو درس هم اختصاصاً با عنوان «سواد» در متمم منتشر شده‌اند: درس سواد دیجیتال و سواد رسانه.

در آینده هم این دو درس ویرایش و تکمیل شده و هم درس‌های دیگری در قالب افزایش سواد زندگی به متمم افزوده خواهد شد.

پیشنهاد عضویت در متمم

با ثبت نام رایگان به عنوان کاربر آزاد متمم (صرفاً با تعیین نام کاربری و کلمهٔ عبور) می‌توانید به حدود نیمی از هزاران درس متمم دسترسی داشته باشید.

همچنین در صورت تمایل با پرداخت هزینهٔ عضویت ویژه به همهٔ درس‌های متمم از جمله درس‌های زیر دسترسی خواهید داشت:

دوره MBA  |  مذاکره  |  کوچینگ  |  توسعه فردی

فنون مذاکره  |  تصمیم گیری  |  مشاوره مدیریت

تحلیل رفتار متقابل  |  تسلط کلامی  |  افزایش عزت نفس

چگونه شاد باشیم  |  هوش هیجانی  | هدف گذاری

خودشناسی  |  شخصیت شناسی  |  فکر کردن با نوشتن

ثبت نام    تجربه‌ٔ متممی‌ها

برای خرید محصولات صوتی هم می‌توانید به صفحهٔ فروشگاه متمم سر بزنید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید.

توجه داشته باشید که خرید شش‌ماهه و یک‌ساله به‌ترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یک‌ماهه) محسوب می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۲۲۸ نظر برای سواد چیست؟ | تعریف سواد از نظر یونسکو

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : علی کریمی

    دنیای کلمات

    من در ابتدای عضویتم در متمم و مطالعه روزنوشته‌ها
    هیچ اهمیتی برای کلمات قائل نبودم.
    اما به مرور زمان با مطالعه روزنوشته‌ها و سایت متمم متوجه شدم که کلمات، میراث بشری و ابزاری برای بقا هستند.
    در ادامه چند جمله در این باره می‌نویسم.

    زبان بستری برای اندیشیدن و فهم دنیا

    همانطور که محمدرضا عزیز در باز هم دربارهٔ اهمیت کلمات نوشته‌ است.

    بارها گفته و نوشته‌ام که کلمه و زبان، فقط یک ابزار برای گفتگو نیست، بلکه بستری برای اندیشیدن است. از این رو هر چقدر دربارهٔ کلمه و کلمات حرف بزنیم، باز هم حق مطلب را ادا نکرده‌ایم.

    یا در نوشته برای فردا از محمدرضا عزیز به ((اهمیت کلمات)) در متن این نوشته با ذکر مثال اشاره می‌شود.
    یک مطلب را در اینجا نقل قول می‌کنم.

    در مورد من و تو به عنوان آدم‌های عادی، کلمات مهم‌ترین متر و معیار و ابزار Cognition هستن (این کلمه رو قراره در همین نوشتهٔ «برای فردا» به زودی توضیح بدم). یعنی ما با کلمات، جهان‌مون رو می‌فهمیم. اگر کلمات کمتری داریم، جهان رو کمتر می‌فهمیم. اگر تفاوت «رنج» و «درد» رو ندونیم، شعور لازم برای درک متفاوت درد و رنج رو هم پیدا نمی‌کنیم. ما جهان رو با چشم و گوش و بینی و زبان و پوست‌مون «حس» می‌کنیم. اما با کلمات «می‌فهمیم». اگر کلمه رو نداشته باشیم، حتی ورودی‌های Sensory مغز رو هم درک نمی‌کنیم و کنار می‌ذاریم و Ignore می‌کنیم (این‌ بحث‌ها رو معمولاً در کتاب‌های آنتروپولوژی و همین‌طور روانشناسی شناختی می‌تونی پیدا کنی).

    در ادامه چند مطلب استحاله کلمات، انواع هیجانات و ابراز احساسات با کلمات | چرخ رابرت پلاچیک و اتیمولوژی چیست؟ برای مطالعه بیشتر معرفی می‌کنم.

  1. یادم هست زمانی به پادکستی گوش می دادم  که چند تن از نوابغ مهاجرت کرده ی ما به بهترین دانشگاه های دنیا، در حال گفت و گو پیرامون مشکلات دانشجویان ایرانی در خارج از ایران بودند. بسیار جالب بود که تاکید بالایی بر یادگیری بیشتر آنچه آنها <<مهارت نرم >> می خواندند، داشتند. مشخصا شاید همه ی ما بخوبی بتوانیم یه جمله را بخوانیم و یا حتی املای تا حد امکان صحیحی داشته باشیم اما سوال مهم اینجاست که چه میزان توانایی تفسیر داریم. از آن گذشته آیا لیستی از سواد هایی که در متن بالا اشاره شد مثل سواد مالی ، عاطفی و غیره را داریم . اصلا آیا یاد داریم که خوب یاد بگیریم. مطمئنا اولین قدم برای احساس نیاز به یادگیری درک جهل خود نسبت به موضوع می باشد و خوشحالم که هر درس این دوره، این احساس و جهل لازم را در ما ایجاد می کند. 

  2. رقیه گفت: (عضو ویژه)

    با سلام

    در ظاهر اون چه که در جامعه زیاده آدم باسواده اما چه نوع سوادی ؟ صرفا داشتن و قاب کردن یک مدرک تهی.

    اما در باطن جامعه چیزی که زیاده ادم بی سواده اینو وقتی میفهمیم که اصطکاک مون با جامعه بیشتر و بیشتر میشه .درد اونجاست که میفهمی نیاز داری بیشتر به یادگیری موضوعات کاربردی زندگیت بپردازی ولی جایی برای یادگرفتن سراغ نداری.

     

    راستی چه خوب گفته متمم: سواد یک طیفه ! 

     

  3. حسین خدیر گفت: (عضو ویژه)

    حدودا ۱٫۵ سال از اتمام تحصیلات دانشگاهی من گذشت؛ زمانی که در عوالم وهم آلود خود گمان می کردم حالا دیگر می توانم در جامعه حضور فعال داشته باشم و به کار بیایم. هر بار که رزومه ی خود را -که تنها خلاصه میشد  به تحصیل در فلان دانشگاه معروف و نوشتن فلان مقاله- برای شرکتی ارسال می کردم میدیدم که هیچ پاسخی دریافت نکرده ام. تا مدتی سر در گم و حتی افسرده حال بودم که یعنی همه ی این ۲۰ سال تحصیل مقدماتی و عالیه بی ثمر بوده است؟!

    به مرور فهمیدم آنچه که در نظام آموزشی به ما "آموزش" دادند بر اساس استانداردهای دهه ها پیش، مورد مطلوبی بوده و حالا سواد ما "عیار" کافی برای بخش های مختلف جامعه را ندارد. پس غرور بر آمده از تحصیل در فلان دانشگاه معروف کشور را کنار گذاشتم و در برابر هر آنکه چیز در خوری برای یاد دادن داشت، سر تعظیم فرود آوردم. هر چند که فرصت های زیادی را در "توهم دانایی" سپری کردم، با اینحال خوشحالم که بالاخره به کم سوادی خود پی بردم و می کوشم تا تبدیل به کسی شوم که به کار جامعه ی تشنه ی آدم های با سواد بیایم. 

  4. حمیدرضا شرفی گفت: (عضو ویژه)

    قلم های نوری هم می توانند بخوانند. حتی گاهاً بسیار بهتر از ما. وقتی خواندن نتواند تغییری در زندگی ما ایجاد نشود عملاً وقت تلف کردن است. گاهاً فکر میکنم چیزی نخواندن بسیار شریف تر از زیاد خواندن بدون اثر است. چرا که زیاد خواندنِ بدون اثر نوعی حس فرهیختگی به انسان دست می دهد در حالی که انسان فرهیخته نشده است.
    توجه به تعریف یونسکو به ما این امکان را میدهد که انسان های باسواد نما! را منبعد با سواد ندانیم و اجازه ندهیم از اعتبار این صفت به نفع خود بهره برداری کنند.
    بنظرم هرچه که بیشتر آنچه خوانده می شود را بتوانیم زندگی کنیم با سواد تریم.
    جایی شنیدم که در زمان رسول، فردی به دنبال آموزش قرآن بود. پیامبر فردی را مأمور آموزش او کرد. آموزگار برای متقاضی آیه ای را با این مضمون خواند: هرکس ذره ای کار نیک کند، پاداشش را خواهد گرفت. فرد متقاضی خداحافظی کرد و رفت. چندی بعد پیامبر سراغ او را از آموزگار گرفت. آموزگار ماجرا شرح داد. پیامبر گفت که او تمام آنچه را که باید (ممکن و موجود بود) آموخت. بنظرم این حکایت عینا مصداقی از تعریف جدید سواد است. دو خط شنید (حتی نخواند) ولی آنقدر درکش کرد (و احتمالاً آن را زندگی خواهد کرد) که گویی تمام سواد لازم را از آموزگار گرفته بود.

     

  5. سلام به خواننده من

    من به تازگی متمم خوانی رو شروع مردم. دو روز گذشته با خوندن مطالب متمم در مورد یادگیری به بزرگترین اشتباهم در تخصیلم پی بردم. اول خیلی خوشحالم که بالاخره فهمیدم چون واقعا از بیسوادیم ام در تحلیل موضوعات و ضعفم در استفاده از مطالعات ام و تبدیل اونها به کاربرد واقعا متاسف بودم. دوم اینکه خیلی ناراحتم که تو ۲۶ سالگی فهمیدم و فرصت های زیادی که مشغول تحصیل و در دانشگاه بودم رو از دست دادم. 

    با خودم قرار گذاشتم، مطالعه و یادگیری کریستالی رو من بعد دنبال کنم، نکات مربوط به اون مثل نظم در مطالعه، استفاده از ابزار و روش درست مطالعه، یادداشت بردادزی، ثبت دیدگاه و انتشار اون و مشارکت در بحث، مکث در مطالعه و تامل روی جملات موتون، انتخاب زمان و مکان مناسب برای مطالعه، مطالعه متمرکز موضوعی، اجتناب از مطالعه پراکنده و نامرتبط و روشهای غلط متمم خوانی همگی رو تمرین کنم. 

    من زباله گردی در سوشال مدیا رو هم متوقف کردم. البته که اولین بار نیست و‌ قبلا هم سعی کردم و بعد از‌چندماه برگشتم، اما هیچوقت به اندازه الآن متقاعد نبودم و دلیل های آگاهانه نداشتم برای انجام دادنش. هیچوقت هم انقدر خوشحال و راحت نبودم از ترک سوشال مدیا. هر بار fomo ذهنم رو آزار میداد و حس‌میکردم از قافله ای عقب موندم و خیلی چیزها از دست دادم.

     

    تا الان مدرسه ای مثل متمم برای من قانع کننده نبوده. 

    من طراحی صنعتی خوندم و همیشه از اینکه چرا نمیتونم چیزهایی که خوندم رو استفاده کنم در طرح هام نگران بودم. فهمیدم که واقعا یادگیری ناقص داشتم و به معنی واقعی کلمه باسواد نشدم.

    مدرک گرایی و زباله گردانی اطلاعات دستاورد من از تحصیل در دانشگاه های مطرح تا الان بوده. اما امسال سال خوبی برای من میشه. 

    ممنونم از متمم

  6. حسین جوادی گفت: (عضو ویژه)

    پدر من وقتی که میخواد از بزرگتر های فامیل که سنشون بالاست، تعریف و تمجید کنه همیشه اولین جملش اینه

    فلانی با اینکه بی سواده ولی ….

    •  بنظر من نمیشه به طور کلی یک نفر رو با سواد یا بی سواد در نظر گرفت.همینطور که سواد یک طیف حساب میشه،یک امر کاملا نسبی در زمینه های مختلف هم هست.مثلا یک نفر میتونه سواد مالی بالایی داشته باشه اما در زمینه سواد عاطفی به بلوغ کافی نرسیده باشه و نیازمند آموزش باشه.

     

    • حتی در بعضی زمینه ها همین قدیمی تر ها و افراد مسن عزیز از ما جلوتر و باسواد تر هستن.با اینکه خیلی هاشون خواندن و نوشتن هم بلد نیستن و از نظر پدر من بی سوادن:)

     

    • بنابراین بهتره که افراد رو با سواد یا بی سواد خطاب نکنیم و سوادشون رو در زمینه های مختلف قضاوت کنیم.
  7. درود این جمله در رابطه با سواد که مهمترین معیار این است که سواد فرد در حدی باشد که در جامعه مشارکت داشته باشد برایم بسیار جالب توجه بود به این فکر میکنم اگر برعکس موضوع رو نگاه کنیم ینی به این فکر کنیم که ما ناچارا باید مشارکت داشته باشیم و این مشارکت کامل موجب شکوفایی فردی و جمعی میشود بنابراین تلاش میکنیم با کیفیت و دقت بیشتری در طیفی که بالا ذکر شده از نقطه بیسوادی به سمت باسوادی حرکت کنیم هرچقدر کیفیت و اهمیت حرکت بین این دونقطه بیشتر باشد مشارکت حاصل از آن تاثیرگذار تر خواهد بود.

  8. این تعریفی که از سواد و بی سوادی خواندم باعث شد متوجه بشم در خیلی از موضوعات که حتی شاید مورد علاقه ام نباشد باید یادگیری داشته باشم تا بتونم به عنوان یک فرد با سواد در جامعه حضور داشته باشم.

  9. شهاب گفت:

    با توجه به تعاریف جهانی سواد می توان دریافت نکات ظریفی در مفهوم سواد وجود دارد و زمینه های متفاوت برای کسب سواد آن در جامعه در دسترس است و خوشبختانه در توسعه فردی می توان سواد را در هر زمینه ای با استفاده از ابزار های یادگیری دیجیتال و حتی غیر آن بدست آورد.

    نکته ای که بسیار نظرم را جلب کرد این است که اجرای سند ۲۰۳۰ سازمان  ملل چقدر برای مدیراان کلان کشوری باید مهم باشد و بارها مورد ارزیابی قرار گیرد تا جامعه را بسوی باسوادی و مشارکت اجتماعی سوق دهدشاید بهترین شاخص سنجش جامعه باشد.

  10. سلام و عرض ادب مطلبی به  ذهنم اومد در مورد دنیای کلمات و نقل قول از جناب شعبانپور با عنوان برای فردا در خصوص اهمیت کلمات :

     

    ما برای. درکت کلمات تجربیاتمون مراجعه می‌کنیم 

    و هرکس کلمه رو بر اساس تجربیاتش معنا میکنه ،مثل درک من از یک غذا و عدم درکم از غذایی محلی که نخوردم برای درکش باید ب ام تجربه سازی بشه مثلا بگن   شبیه همون اش رشته شما ،من اگر تجربه ای در مورد کلمات نداشته باشم طبعا درک درستی ازش ندارم .

    جان لاک یک کتاب داره به اسم فهم بشر: کلمات از تصورات محسوسه مشتق شدند ،. به وسیله حواس تجربه میکنی بو، مزه ، ….یعنی شما یک تصوری داشتی که اون تجربه کردی  و داری این تصور تجربه شده را در قالب کلمات به دیگران منتقل میکنی .تصویر تجربه میشه کلمه .اثر این حرف‌ها چیه ؟ ما در روزمره خودمون تلاشمان بیان و انتقال تجربه از طریق کلمات ، یعنی تجربیاتم که به شما تصویر در ذهنماناست با کلمات خارج می‌کنیم و به دیگران منتقل می‌کنیم ، کلمات بیان  تصویر تجربیات است .

  11. آروین گفت:

    با سلام خدمت دوستان عزیزم ؛

    من فکر می کنم بشر هر چه در طی زمان به سمت رو به جلو حرکت می کنه و با فراوانی هایی بیش تری رو به رو میشه ، مفاهیم از حالت باینری  به به صورت طیفی در میان .

    همون طور که اشاره شد در عصری که اطلاعات در مکان های خاصی ذخیره میشد (کتاب خانه ها ) و دسترسی اطلاعات برای همه مردم میسر نبود ، انتظاری که از انسان ها برای معاشرت در جامعه می رفت این بود که تنها توانایی تشخصیص متون رو داشته باشن و بتونن مطابق اون عمل کنن و عده کمی توانایی دسترسی به مطالب مفید تر و عمیق تر رو داشتن .

     

    اما امروزه با وجود اینترنت و فضای وسیع مجازی اطلاعات به وفور در اختیار ادم ها  قرار دارد و دیگر تنها توانایی تشخیص و متوجه شدن اطالاعات کافی نیست چون که اساس جوامع بیش تر به سمت دموکراسی پیش رفته و این که توانایی ادم ها در تصمیم گیری ها و خلق با توجه به اینکه توانایی حضور موثر تری در جامعه دارن افزایش پیدا کرده این هست که تعریف جدید یونسکو به نوعی به این قضیه جامعیت میبخشه .
    و برای مرور چه خوبه که باری دیگر این تعریف تکرار بشه :

    در  هر حوزه خاص ،توانایی درک  ، تفسیر ، تحلیل ، خلق و مشارکت در اجتماع رو سواد اون حوزه می نامند

  12. آرش شریفی گفت: (عضو ویژه)

     

    من مدت ها بود که در مورد مفهوم سواد و اصول یادگیریِ یادگرفتن فکر میکردم و مطالعاتی در این زمینه ها داشتم و خیلی خوشحال شدم که دیدم گروه متمم همچین محتوای کامل و مفیدی رو به عنوان اولین آموزه‌ای که یک نومتممی باید یاد بگیره تهیه کرده.
    بنظرم تفکیک مفاهیم سواد به زیرموضوع ها میتونه به درک دقیق تر و جامع تر از موضوع یادگیری منجر بشه
    و این که فکر می‌کنم رسیدن به قدرت خلق و ترکیب تنها در چند عرصه محدود برای هر انسان حاصل میشه و انسان باید دقت کنه که چه مهارت هایی رو میخواد تا ته شون رو بره و به این قدرت و علم در اون زمینه ها برسه.

     

  13. عبدی مسقطیان گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    تا به امروز مفهوم سواد برای من خیلی بیشتر از خوندن و نوشتن نبود

    ولی با خوندن این درس متوجه شدم باید سواد رو با کلمه های درک، تفسیر، خلق، محاسبه و ایجاد ارتباط،  کاملا مرتبط بدونم

    جالب اینجاست باید برای تک تک واژه های مرتبط زمان صرف کنم

    چون درک و مفهوم درست از این کلمات در ذهنم ندارم

    متمم داره گیرنده های ذهنم رو حساس میکنه

    یعنی به سادگی نمیتونم از واژه ها گذر کنم

    مرتبط با: در یادگیری چرا عجله داری؟

    با این همه عجله کجا میخوای بری؟

    کندتر، کندتر

    آرام بنشین کنار واژه ها

  14. علی قصری زاده دزفولی گفت: (عضو ویژه)

    روز ۹۱۳

    صرفا چون پنج شیش روز از اخرین درسی که خوندم میگذره مینویسم.

    من قبلا دوره مهارت یادگیری رو شروع کرده بودم حدود هفتاد درصدش رو هم خونده بودم(این درس اون موقع توش نبود، جدید اضاف شده)، ولی بد.

    فقط خونده بودم. اجرا نمیکردم. تلاشی برای کامنت گذاشتن نمیکردم.

    این بود که بعد از حدود یک سال حس کردم من هنوز نیاز دارم مهارت یادگیری یاد بگیریم

    این دفه سعی کردم اجرا کنم

    به ما گفتن تایم بدین. وقت بذارین تا یه چیزیو یاد بگیرین. تا یه چیزی ته نشین بشه تو ذهنتون.

    تایم که دادم مصداق های درس هارو بیشتر و بیشتر تو محیط اطرافم تونستم پیدا کنم. بدون اینکه تلاش مشخصی بخوام براش بکنم.

    الان اینجوریه که هر چار یا پنج روزی یه درس جدید میخونم. با کامنتاش.

  15. در تعریف سواد یونسکو به این موضوع اشاره شده که سواد فراتر از خواندن و نوشتن است و حتی باید به خلق برسد. همون طور که در درس بالاترین سطح یادگیری، خلق و ترکیب است اشاره شده ، من این برداشت کردم که زمانی یک نفر میتونه بگه در یک حوزه ای باسواد هست که در اون زمینه به مرحله خلق و ترکیب رسیده باشه.

    البته  این موضوع هم باید درنظر گرفت که ما وقتی به یک نفر میگیم باسواد، الزاما اون فرد در همه زمینه ها باسواد نیست. میتواند پزشک حاذقی باشد ولی چیزی از علوم فنی و مهندسی ندونه. فکر میکنم این واژه طبق تعریف یونسکو ، ارتباط معناداری با واژه تخصص داشته باشه.

  16. محمدرضا محمودی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۱ درس)

    سلام

    بسیار به مفهوم یادگیری مادام‌ العمر علاقمندم، به نوعی در راستای نیل به این هدف، تلاش‌هایی داشته‌ام و طبق فایل معرفی شده در متمم، این مفهوم سنگ‌ بنا و راهنمای هدف چهارم از مجموعه اهداف توسعه پایدار است.

    بنابراین مشتاق شدم تا به دنبال تعریفی از آن بروم که در ذیل همین فایل و به طور ویژه در این سند به آن رسیدم و ترجیح دادم تا با شما هم به اشتراک بگذارم.

    In essence, lifelong learning is rooted in the integration of learning and living, covering learning activities for people of all ages (children, young people, adults and the elderly, girls and boys, women and men) in all life-wide contexts (family, school, community, workplace and so on) and through a variety of modalities (formal, non-formal and informal) which together meet a wide range of learning needs and demands. Education systems which promote lifelong learning adopt a holistic and sector-wide approach involving all sub-sectors and levels to ensure the provision of learning opportunities for all individuals. 

     

    نکات قابل توجه آن از نظر خودم به این شرح است:

    • این مفهوم ریشه در ادغام دو مفهوم یادگیری و زندگی دارد. پس به نوعی یک سبک زندگی است.
    • یادگیری را مختص گروه سنی خاصی نمی‌داند بلکه آن را برای همه از کودک تا جوان، میانسال تا سالخورده توصیه کرده و لازم می‌داند. 
    • نگاه برابری جنسیتی در موضوع یادگیری را مورد تاکید قرار می‌دهد.
    • باور دارد این مفهوم، باید تمامی جنبه‌های زندگی را شامل شود از جمله جامعه و محل کار. طبیعتا یادگیری را محدود به مدرسه و دانشگاه نمی‌داند.
    • و همه روش‌های رسمی و غیررسمی را برای این فرصت، مناسب می‌داند. 

    قلبا باور دارم اگر یادگیری مادام‌ العمر به یک سبک زندگی تبدیل شود، در طیف سواد، تعداد افرادی که واقعا باسواد باشند، هر روز بیشتر خواهد شد. 

  17. عباس نورمحمدی گفت: (عضو ویژه)

    یکی از مهم‌ترین معیارها این است که سواد فرد باید در حدی باشد که بتواند در جامعه مشارکت کامل داشته باشد.

    بیایید به این جمله از طرف دیگری نگاه کنیم و شاید بشود اینگونه گفت که سطح سواد جامعه مشخص کننده سطح سواد فرد است.منظور از جامعه می تواند اطرافیان و خانواده و همکلاسی یا هم دوره ای های دانشگاه باشد. وقتی میبینیم تعداد زیادی از اطرافیان از یک روش برای مطالعه و یادگیری یک مطلب و یا هر کار دیگری استفاده می کنند و نتیجه خوبی هم می گیرند، ما هم به همان بسنده می کنیم و فراتر از آن نمی رویم و در سطح جامعه می مانیم.

  18. ۲ موردی که من از این درس درک کردم:

    اول:  برای قرن‌ها، سواد مترادف بود با توانایی خواندن و نوشتن صرف. و همین یک مهارت می‌توانست زندگی فردی را به کلی دگرگون کند. حالا شاید منطقی‌تر به نظر برسد که چرا در دوران باستان، برخی طبقات اجتماعی مجوز یادگیری سواد و به تبع آن پیشرفت را نداشته‌اند.

    می‌شود گفت نوعی منطق ۰-۱ در حوزه‌ی سواد وجود داشته؛ اما حالا مانند اغلب مفاهمیم زندگی مدرن، ما در سواد هم با منطق ابهام مواجه هستیم. مواردی وجود دارد که در آن‌ها بسیار با سوادیم و در مواردی دیگر کم یا بی‌سواد. 

    دوم: خواندن این بخش از درس باعث شد تا به مفهوم متوسط سواد جامعه بیشتر فکر کنم. به خصوص که احساس می‌کنم در محل زندگی من، متاسفانه شاید عامدانه، بخش زیادی از ظرفیت‌های سوادآموزی و به دنبال آن پیشرفت نیمی از جامعه، بسته شده است.

    با این حال، وقتی از «مشارکت کامل در جامعه» حرف می‌زنیم، طبیعی است که فرد باید بتواند از زیرساخت‌های اجتماعی و خدمات مدنی استفاده کرده و در ساختارهای اجتماعی فعال باشد. 

    چه بسیار رویاها، تلاش‌ها و دستاوردهایی که می‌توانست وجود داشته باشد و برای جامعه هم منبع برکت و منفعت باشد؛ اما به دلیل تنگ‌نظری و محدودیت‌های بیهوده، از بین رفتند.

  19. یک حیثیتی که کلمۀ سواد برای من داره
    یعنی:

    حداقل مهارت و دانش مورد نیاز جهت حل مسائل ،تصمیم گیری و تعامل در اون رشته.

    با این تفاسیر "سواد مالی" یعنی حداقل مهارت و دانشی که نیاز دارم جهت تعاملاتِ مالی-اقتصادی، 

    و وقتی که این سواد نسبت به گذشته افزایش حجم داشته باشد و مهارت و دانشی که در گذشته چه بسا جزیی از تخصصِ مالی محسوب میشد (نه سوادِ مالی) الان شرطی برای سواد است
    یعنی اون حداقل ها داره رشد میکنه و نیازهای اولیۀ دانشی داره بیشتر میشه.

  20. هرچی بیشتر به دنبال سوادآموزی میرم،بیشتر میفهمم که بی سوادی بیش نیستم.

    مثل یک مسیر بی انتها میمونه که پایانی نداره و ما رو فقط رو به جلو حرکت میده تا زمانی که به پایان خودمون برسیم.

    جمله ای که هر روز با خودم تکرار میکنم و هر روز بهم ثابت میشه: هرچه بیشتر بدانی،بیشتر میفهمی که هیچ نمیدانی:).

     

    یاد تکه ای از شعر شادروان هوشنگ ابتهاج افتادم:

    چون درخت آمدی،ذغال مرو

    میوه ای،پخته باش،کال مرو

    میوه چون پخته گشت و آتشگون

    میزند شهد پختگی بیرون.