«تصمیم گیری منطقی» در برابر «تصمیم قابلدفاع»
فرض کنید دوره کارشناسی شما امسال به پایان میرسد و باید دربارهٔ ادامه تحصیل تصمیم بگیرید. بر اساس چه معیارهایی در این باره تصمیم خواهید گرفت؟
احتمالاً دهها معیار دارید که باید همهٔ آنها را کنار هم قرار داده و اهمیت و ارزش نسبیشان را بسنجید و سپس تصمیم بگیرید. از جمله اینکه چقدر به محیط دانشگاهی علاقه دارید؟ مسیر شغلی خود را چگونه تعریف کردهاید؟ تحصیلات تکمیلی چقدر به طی کردن مسیر شغلی مد نظرتان کمک میکند؟ وضع مالیتان چطور است؟ استقلال مالی تا چه حد برایتان اهمیت دارد؟ ادامهٔ تحصیل چقدر به استقلال مالی کمک کرده یا مانع آن میشود؟ قصد دارید مهاجرت کنید یا نه؟ گرفتن مدرک کارشناسی ارشد چگونه بر فرایند مهاجرت شما اثر میگذارد؟ و …
مشخص است که چنین تصمیمی ساده نیست. باید مدتها فکر کنید و همهٔ جوانب را بسنجید. شاید هیچوقت هم بهدرستی مطمئن نشوید که تصمیم درست چه بوده است.
اما اگر با یکی از آشنایان یا بستگان حرف بزنید، ممکن است با پدیدهٔ جالبی مواجه شوید. آنها جوری فکر میکنند و حرف میزنند که انگار گزینهٔ بهتر و مناسبتر، تقریباً مشخص است.
مثلاً در ادامه تحصیل، اگر به دیگران بگویید که «میخواهم امسال در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم» احتمالاً پاسخ کوتاهی در تأیید یا حمایت میشنوید و به سادگی گفتگو تمام میشود. اما اگر بگویید «نمیخواهم در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم» به احتمال زیاد فضای گفتگو طوری شکل میگیرد که حس میکنید باید چند جمله هم در ادامه صحبت کنید. مثلاً توضیح دهید که چه شد این تصمیم را گرفتید و چرا قصد ادامه تحصیل ندارید و برنامهتان به جای رفتن دانشگاه چیست.
این به آن معناست که ظاهراً یک سمت تصمیم، از نظر اطرافیان و جامعه، «قابلدفاعتر» به نظر میرسد.
حتی اگر در تصمیم ادامه تحصیل چنین تجربهای نداشته باشید، احتمالاً در بسیاری از تصمیمهای دیگر، با چنین وضعیتی مواجه شدهاید.
گزینه های قابل دفاع چگونه شکل میگیرند؟
همانطور که گفتیم، گزینههای قابل دفاع گزینهها یا سلسلهمراتبی از گزینهها هستند که جامعه آنها را راحتتر میپذیرد و مردم، برتری نسبی آنها را در مقایسه با سایر گزینهها، آگاهانه یا ناآگاهانه، پذیرفتهاند و به چالش نمیکشند. گاهی اوقات از اصطلاح گزینههای پیشفرض اجتماعی (Social Default) هم برای توصیف این پدیده استفاده میشود.
در همهٔ این موارد ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه، تصمیمها و ترجیحات اکثریت به «گزینهٔ قابلدفاع» تبدیل شود. پدیدهٔ فشار برای همرنگی در روانشناسی اجتماعی به همین موضوع میپردازد.
تفاوت تصمیم گیری منطقی و تصمیم گیری قابل دفاع
در چنین شرایطی، چنانکه مایک وایت در کتاب «افول فرد / Decline of the Individual» بیان میکند، عملاً «فرد» از جامعه حذف شده و «جمع» به جای او زندگی خواهد کرد.
دسترسی کامل به این درس و ۷۵ درس دیگر دربارهٔ تصمیم گیری و حل مسئله برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است. تا کنون ۱۲۰۴۹ نفر از متممیها مجموعاً ۲۳۵۸۴ تمرین در درسهای تصمیم گیری و حل مسئله ثبت کردهاند.
با عضویت ویژهٔ متمم علاوه بر این ۷۵ درس به هزاران درس دیگر از جمله درسهای زیر دسترسی پیدا میکنید. درسهای زیر صرفاً چند نمونه هستند:
تفکر سیستمی | تفکر استراتژیک | مهارت یادگیری
دوره MBA | توسعه فردی | سبک زندگی
مشاوره مدیریت | کوچینگ | مدیریت جلسه
مذاکره | مدیریت تعارض | مهارت های ارتباطی
چرا باید به تفاوت تصمیم گیری منطقی و تصمیم گیری قابل دفاع توجه کنیم؟
هر جا حرف از تصمیم گیری باشد، این دوگانه مهم است و باید آن را در ذهن داشته باشیم. به این چند نمونه توجه کنید:
تصمیم گیری فردی
گاهی اوقات تصمیمها آنقدر سخت و دشوار میشوند که ما جرئت نمیکنیم گزینه مناسب خود را انتخاب کنیم (ترس از تصمیم گیری).
ممکن است در این شرایط به عنوان یک راه گریز به خود بگوییم: بالاخره جامعه در طول زمان، تجربهٔ انباشتهای داشته که فهمیده این گزینه از آن گزینه بهتر است. پس منطقیترین تصمیم، همان تصمیمِ قابلدفاع است. تصمیمی که جامعه آن را بپذیرد.
مشاوره مدیریت
کسانی که در زمینهٔ مشاوره مدیریت فعالیت میکنند، به دو شکل گرفتار دام تصمیم گیری قابلدفاع میشوند. یکی این که کارفرما گاهی از آنها میخواهد که «بهترین روشهای جاافتاده / Best-practice» را پیادهسازی کنند. در حالی که مشاور میداند این روشها مناسب آنها نیست. در اینجا لازم است بتوانند کارفرما را توجیه کنند که «گزینهٔ منطقی» همیشه همان چیزی نیست که در صنعت، گزینهٔ پیشفرض محسوب میشود.
شکل دیگر گرفتاری هم این است که گاهی اوقات، مشاوران کمتجربه یا محافظهکار، جرئت نمیکنند راهحل درست را تجویز کنند. چون نگران پیامدهای آن هستند. در این حالت به جای «تصمیم منطقی» به سراغ «تصمیم قابل دفاع» میروند. چون بر این باورند که حتی اگر پروژه شکست خورد، نهایتاً میتوانیم ادعا کنیم که پاسخ و راهکار ما درست بود و همهجا همین کار را میکنند. شما آن را بد اجرا کردید.
کوچینگ
میدانیم که در کوچینگ کوچ نباید به جای مُراجع (کوچی) تصمیم بگیرد. اما انتظار میرود که در تصمیم گیری به او کمک کند. بخشی از کمک کردن این است که به او یادآوری کند که تصمیم قابلدفاع لزوماً بهترین تصمیم نیست و مراقب باشد که فرد در این زمینه آگاهانه تصمیم بگیرد. و حتی اگر در نهایت تصمیم گرفت به شکل منفعلانه، تسلیم انتخاب جامعه شود (که گاهی انتخاب درستی است)، این کار را آگاهانه انجام داده باشد.
بخشی از مسئولیت کوچ، پرورش فردیّت (Individuality) مراجعان خود است و بخشی از فردیّت، اینگونه پرورش مییابد که فرد به خود اجازه دهد استقلال و اختیار خود را در مقابل جمع، حفظ کند.
تمرین و مشارکت در بحث
یکی از تصمیمهای گذشته خود را بیان کنید که اکنون فکر میکنید حاصل یک تحلیل و تصمیم منطقی نبوده است. در واقع فرض کنید میخواهید مثالی به مثالهای درس اضافه کنید. ببینید چه مثالی به ذهنتان میرسد؟
لازم نیست تصمیمی که مطرح میکنید بسیار بزرگ یا بسیار پیچیده باشد. میتوانید کاملاً به رفتارها و تصمیمهای کوچک روزمره اشاره کنید.
اگر بخواهید به زبان خودتان، در یک یا چند جمله، به شکلی متفاوت از جملهبندی متمم، تفاوت تصمیم گیری منطقی و تصمیم گیری قابل دفاع را شرح دهید، چه میگویید؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تصمیم گیری به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
۱۵۶۷ نظر برای «تصمیم گیری منطقی» در برابر «تصمیم قابلدفاع»