کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟

این بار در مجموعهی #داستان کسب و کار میخواهیم به سراغ برند تامز (TOMS) برویم. برندی که افراد بسیاری آن را مصداق کارآفرینی اجتماعی میدانند.
تامز کار تجاری را با کار خیریه ترکیب کرده است. این ترکیب از یک سو باعث شده که افراد بسیاری، TOMS را تحسین کنند و حتی حاضر باشند به رایگان برای این برند کار کنند. اما از سوی دیگر، عدهای این نوع فعالیت را مصداق سوءاستفاده از عواطف و احساسات مردم میدانند و منتقد چنین شیوههایی هستند.
شاید داستان تامز در ظاهر داستان یک برند آمریکایی باشد. اما دغدغهای که در تامز شکل گرفته و تحسینها و نقدهایی که دربارهی تامز مطرح میشود، میتواند به بسیاری از کسب و کارهای ایرانی هم تعمیم پیدا کند.
با این مقدمه به سراغ داستان TOMS میرویم و امیدواریم در لابهلای این روایت، کمی تأمل کنید و بیندیشید و ببینید موضع شما در برابر چنین کسب و کارهایی چیست.
جدا از لینکهایی که در داخل متن به آنها ارجاع داده میشود، کتاب Start Something That Matters هم از منابع تدوین این درس بوده است.
بلیک مایکوسکی | بنیانگذار برند تامز
بلیک مایکوسکی (Blake Mycoskie) را میتوان یک کارآفرین سریالی دانست. از همانهایی که کسبوکارهای متعددی را راهاندازی میکنند و هر بار، با فروش و واگذاری سهام خود، به سراغ یک کسبوکار تازه میروند.
او متولد ۱۹۷۶ است و اولین کسبوکارش، راهاندازی یک سرویس خشکشویی برای دانشجویان بوده است. این کسبوکار EZ Laundry نام داشت و مایکوسکی بعداً آن را به شریکش فروخت.
ماجرای کسبوکارهای متعدد مایکوسکی ادامه پیدا کرد و او از یک کار به سراغ کار دیگر میرفت. داستان هر یک از این کسبوکارها، اگر چه خواندنی و آموزنده است، اما خارج از حوزهی این درس قرار میگیرد.
موضوع درس ما، کسب و کاری است که مسیر زندگی مایکوسکی را برای همیشه تغییر داد و او را وارد قلمروِ تازهای در کارآفرینی کرد.
ماجرا از جایی آغاز میشود که مایکوسکی در سال ۲۰۰۶ (بیست و نُه سالگی) تصمیم میگیرد مدتی به خودش استراحت بدهد و به یک سفر تفریحی برود. او کشور آرژانتین را به عنوان مقصد این سفر انتخاب میکند.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- پین دوئو دوئو (Pindouduo) | حرکت از سمت تجارت الکترونیک سنتی به تجارت اجتماعی
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- پروژه GFT | چرا گوگل در پیشبینی اپیدمی و پاندمی موفق نشد؟
- Clearview AI | آیا با اینکه هوش مصنوعی تصویر شما را تشخیص دهد موافقید؟
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- شرکت پالانتیر (Palantir) | داده کاوی در مقیاس بزرگ برای پرسشهای خاص
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : دانشجوی همیشگی مدیریت
یک برههای در سیستم مالی و اجرایی بانک گرامین بسیار مطالعه میکردم که به بانک فقرا مشهور است.
تحلیل من از ترکیب این دو رویکرد این هست که باید کار انتفاعی و کار خیر به گونهای ترکیب شود که احساسات مشتری را در مسیر گداپروری مورد تحریک قرار ندهد؛ بلکه استراتژی نهایی ترکیب این دو رویکرد، به گونهای باشد که فقر کمرنگتر و ریشهکنتر شود.
خود من کسب و کاری در خصوص ترکیب این دو رویکرد ندارم؛ اما تجربهای دارم که با دوستان به اشتراک میگذارم:
ماه رمضان امسال شب های قدر(1399) سه شب نذری دادیم و غذا توزیع نمودیم. شب آخر حدود 900هزار تومان در حساب ماند.
ترجیح دادیم به جای غذا، تغییر رویکردی داشته باشیم و یک قابلمه بزرگ برای درست کردن رب خانگی برای زوجی نیازمند که قبلاً معرفی کرده بودند، تهیه کنیم.
امروز بسیار خرسندم که اعلام کنم این زوج با همان قابلمه بزرگ، کسب وکاری برای درآمدزایی راه انداختند و رب گوجه خانگی باکیفیت تولید می کنند و به مشتریان محلی میفروشند.