اگر می‌خواهید ذهن تحلیل گر داشته باشید، از اهمیت الگوها غافل نشوید

یکی از چالش‌های مهم در پرورش تفکر استراتژیک، رشد نگاه تحلیل گر و پرورش ذهن تحلیل گر است.

تشخیص روندهای بلندمدت، جدا کردن سیگنال‌های واقعی بازار از نویزهای مقطعی، پیش بینی مسیر اقتصاد و صنعت و تکنولوژی در سال‌ها و دهه‌های آتی، همگی از زیرمجموعه‌های تفکر استراتژیک محسوب می‌شوند.

اگر بخواهیم عنوانی انتخاب کنیم که این نوع توانمندی‌ها را مثل یک چتر در بر بگیرد، داشتن ذهن تحلیل گر عنوانی مناسب است.

ما در متمم در کنار درس تفکر استراتژیک، درس‌هایی مانند تفکر سیستمی و تفکر نقادانه هم داریم که می‌توانند به پرورش ذهن تحلیل‌گر کمک کنند.

اما موضوع این درس، یک روش ساده اما حیاتی برای پرورش ذهن تحلیل گر است.

تحلیل گران بزرگ را با مدیران بزرگ کسب و کار اشتباه نگیریم

یکی از خطاهای ذهنی ما انسان‌ها، خطای هاله ای است که به شدت بر روی قضاوت ما تاثیر می‌گذارد.

مثلاً شاید دیده‌ باشید که بسیاری از مردم، استیو جابز را فردی خلاق می‌دانند و در بحث‌های مرتبط با خلاقیت از او مثال می‌زنند.

ما نمی‌خواهیم بگوییم که او خلاق نیست. اما سوال این است که چه شواهدی برای خلاق بودن او وجود دارد؟

 آیا ثروتمند بودن او کافی است؟

 آیا بنیان‌گذاری یک شرکت بزرگ موفق نشاندهنده‌ی خلاقیت بنیان‌گذار است؟

 آیا شرکتی که در محصولات خود نوآور است، الزاماً مدیرعامل یا هیات مدیره خلاق دارد؟

 آیا نباید بین شرکت خلاق و مدیر خلاق تفاوت قائل شویم؟ مورد اول، از یک فرایند حرف می‌زند و مورد دوم از یک صفت شخصیتی.

خطای هاله ای در بحث ذهن تحلیل گر هم وجود دارد.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تفکر استراتژیک به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تفکر استراتژیک