داستان شکست یک شرکت مشاوره مدیریت | شرکت مایکل پورتر چگونه سقوط کرد؟

با وجودی که مایکل پورتر در سال ۱۹۸۳ فقط ۳۶ ساله بود، تأسیس شرکت مشاوره مدیریت مانیتور گروپ (Monitor Group) در آن زمان اتفاق مهمی در صنعت مشاوره مدیریت محسوب میشد. پورتر پنج شریک دیگر هم داشت که همگی به نوعی به هاروارد ربط داشتند و در صنعت مشاوره فعال و سرشناس بودند.
گروه مانیتور که فعالیت خود را در زمینهٔ مشاوره استراتژی تعریف کرده بود، در این زمینه بهسرعت صاحبنام شد و با شرکتهایی مانند گروه مشاوران بوستون (BCG) و گروه Bain & Co مقایسه میشد.
این شرکت به تدریج مشتریان بسیاری پیدا کرد و دهها میلیون دلار به سویش سرازیر شد. در کمتر از دو دهه، ۱۲۰۰ کارمند در ۲۵ دفتر در سراسر جهان در شرکت پورتر و همکارانش به شرکتهای بزرگ جهان، صنعتگران، دولتها و سیاستمداران مشاوره میدادند.
اما پیدا کردن مشتری بد حتی از بیمشتری بودن هم بدتر است و مانیتور چنین مشتریانی یافته بود. زمانی که گروه مانیتور با معمر قذافی دیکتاتور لیبی توافق کرد تا در قالب یک پروژهٔ بزرگ دانشگاهی چهرهٔ دیکتاتوری او را پاکسازی کرده و تصویری زیبا و مدرن از حکومت او در برابر جهان ترسیم کند، ورود به سراشیبی سقوط آغاز شد و به نقطهٔ پایان یعنی ورشکستگی رسید.

یکی از مشتریان شرکت مشاوره مدیریت مانیتور – معمر قذافی
چون بعداً شرکت دیلویت (Delloitte) گروه مانیتور را خرید و شرکت Monitor Deloitte شکل گرفت، معمولاً ترجیح این است که نقطهٔ شروع افول مانیتور به رکود سالهای ۲۰۰۸ نسبت داده شود. در حالی که داستان قذافی و حاشیههایش پیش از آن آغاز شده بود و رکود صرفاً ضربهای تازه به بنایی بود که پیش از آن با ضربههای دیگر سست شده بود.
در ادامهٔ این درس کمی بیشتر به اتفاقاتی که برای گروه مانیتور افتاد میپردازیم:
دسترسی کامل به مجموعه درسهای مرتبط با مشاوره مدیریت برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
اعضای ویژهی متمم علاوه بر دسترسی به این بحث به مجموعهی گستردهای از درسها به شرح زیر دسترسی پیدا میکنند:
شاید برایتان جالب باشد که بررسیهای ما نشان داده در میان دوستان متممی، کسانی که به درسهای مشاوره مدیریت علاقهمند بودهاند، برای مطالعهی درسهای زیر هم وقت گذاشتهاند:
کوچینگ | کارآفرینی | کار تیمی | مدیریت تعارض | تفکر سیستمی
استراتژی | تفکر سیستمی | تصمیم گیری | مدیریت منابع | گزارش نویسی
ارزش آفرینی | سیستمهای کنترل مدیریت | مدل کسب و کار | دیجیتال مارکتینگ
دوره MBA (پیگیری منظم مجموعه درسها)
تذکر: برای دسترسی به محتوای درسی که مشاهده میکنید، صرفاً عضو شدن و پرداخت عضویت کافی نیست و باید تمرین ورود به بحث را هم انجام دهید. انجام این تمرین بسیار ساده است. چون صرفاً از شما خواستهایم انتظار خود را از درسهای مشاوره مدیریت متمم بیان کنید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مشاوره مدیریت به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای آشنا شدن بیشتر با متمم به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کنید و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۲۴۰ هزار تومان)، فصلی (۶۱۰ هزار تومان)، نیمسال (یک میلیون و ۱۰۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) بخرید.
توجه داشته باشید که خرید ششماهه و یکساله بهترتیب معادل ۲۰٪ و ۳۸٪ تخفیف (نسبت به خرید یکماهه) محسوب میشوند.برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
سلام سمیرا جان.
دو تا نکته به ذهنم رسید که شاید اشاره بهش در ادامهٔ کامنت شما خوب باشه.
نکتهٔ اول این که این مقالهٔ فوربس رو من هم دیدهام. یه چیزی که برام عجیبه اینه که تعریفی که از رقابت و نگاه پورتر به رقابت کرده، با نگاهی که پورتر داره یکسان نیست. پورتر در نوشتهها و مقالاتش بارها توضیح داده که منظورش از رقابت، دقیقاً برعکس چیزیه که در زبان روزمره از رقابت دیده میشه. منظورش شکست دادن نیست. و نگاهش بیشتر به جایگاهیابی نزدیکه. این در مقالات خود پورتر مشهوده. در مصاحبههایی که در کتاب Understanding Michael Porter اومده واضحه. در کتاب Lords of Strategy هم که بسیار خوندنی و معتبره توضیح داده شده. حتی مینتزبرگ هم در روایت نگاه پورتر، به همین نکته تأکید میکنه. خلاصه نباید پورتر رو در ساختار صنعت و تحلیل نیروهای رقابتی خلاصه کنیم و بفهمیم.
من وقتی نوشتهٔ دنینگ رو میخوندم، با خودم میگفتم اگر کسی بهم بگه یه دانشجوی MBA این رو در مورد پورتر نوشته، بهش میگم که احتمالاً این دانشجو وقت نکرده سر کلاس استراتژی بره و همینطوری یه چیزایی حدس زده و گفته که ورق سفید تحویل نده آبروریزی بشه.
البته کمی هم به ماهیت فوربز برمیگرده. به سختی میشه توی فوربز مقالهای پیدا کرد که قابلاتکا باشه. هر چی هم جلوتر میایم این وضعیت بدتر میشه. حالا دنینگ توی فوربس قدیمیه. اما این روزها هر کی پول بده هر چیزی میتونه توی فوربس منتشر کنه.
البته مقالات دیگهای هستند که ضعفهای مانیتور رو به ضعف در استراتژی نسبت میدن. اما معمولاً حرفی که میزنن قیمتگذاری خدمات مانیتور هست که کمی پایینتر از رقبا بوده (اون هم در سال ۲۰۰۸ و نه در ۲۰۱۱).
در کل میخوام بگم حداقل حس من این بود که این مقاله صرفاً با هدف سوار شدن روی موج خبری ورشکستگی مانیتور نوشته شده تا نویسندهاش کمی دیده بشه.
خصوصا که شرکت در زمان ورشکستگی تقریبا ۳۰ سال کار کرده و ۲۵ سالش خیلی موفق بوده. اگر قراره نویسنده مقاله فوربس علت شکست رو در مبانی علمی و ضعف مدلهای مدیریتی و اینجور چیزها بدونه، اول باید توضیح بده که چرا این شرکت ۲۵ سال موفق بوده. و مهمتر اینکه چرا بعدش دیلویت همون شرکت رو خریده؟ خرید مانیتور مهمترین پیامش این بوده که رویکرد علمی و تیم تخصصی پذیرفته شده (اگر مشتری های خوب داشتند میگفتیم خرید شرکت یعنی خرید مشتریان شرکت. اما مانیتور مشتریان حکومتی و دردسرساز داشته).
یه نکتهٔ دیگه هم در مورد اعلام ورشکستگی بگم:
کلاً این روش رایجیه که وقتی یه شرکتی میخواد شرکت دیگه رو بخره و اون شرکت بدهیهای زیاد داره، از فروشنده میخواد که شما اعلام ورشکستگی بکنید تا من بخرمتون.
علتش هم اینه که اگر اعلام ورشکستگی نکنه، در همون روز اول که شما شرکت رو میخری، گرفتار هزاران طلبکار میشی. اصلاً فرصت تنفس نداری برای بازآفرینی شرکت. اما وقتی شرکت اعلام ورشکستگی کرده. شما که شرکت رو میخری، یه دورهای برای تنفس داری تا کارها رو درست کنی و کمکم بتونی بدهیها رو بدی و به مسیر اصلی برگردی.
بنابراین با وجودی که دیلویت خیلی بیصدا مانیتور رو خرید و جزئیات معلوم نیست، خیلی طبیعی به نظر میرسه که دیلویت از مانیتور چنین خواسته باشه. چون مذاکره قبلش شروع شده و بعد ورشکستگی اعلام کردن، چنین حدسی طبیعیه.
در کل میخوام بگم چنین اتفاقی پنهانکاری نیست. خیلی هم نیاز نیست حدس و گمانهزنی انجام بشه. کاملاً در M&A عادی و روتینه.
اگر اعلام ورشکستگی نکنن، یه روش دیگه هست اونم معاملهٔ رایگان یا ارزونه. مثلاً چند سال قبل شرکت Reader's Digest رو که حتماً اسمش رو شنیدی به قیمت ۱ پوند فروختن (+). چون بدهی خیلی سنگین داشت و هر کسی شرکت رو میخرید، عملاً مالک بدهی میشد و نه مالک دارایی.
بنابراین شرکتی که به نقطه ورشکستگی میرسه معمولاً یکی از این دو روش رو انتخاب میکنه (البته که روشهای دیگه هم هست). تا جایی که من در ذهن دارم، اکثر شرکتها در آمریکا ورشکستگی فصل ۱۱ رو ترجیح میدن. هم به خاطر حمایتهای دولتی که از این ورشکستهها هست. هم این که معامله شدن با قیمت یک دلار و پنج دلار و... تصویر برند رو خراب میکنه.