رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
اگر پای حرف تحلیلگران بورس و اهالی اقتصاد بنشینید، وقتی از ائتلاف استراتژیک رنو-نیسان صحبت میکنند، معمولاً به این نکته اشاره میکنند که کارلوس گوسن، پس از در اختیار گرفتن نیسان، عملاً این شرکت را از ورشکستگی قطعی نجات داد.
اما جالب اینجاست که اگر تمام گفتگوها و گزارشها و مصاحبههای کارلوس گوسن را جستجو و مرور کنید، چنین تعبیرهایی را نمیبینید.
او هرگز و تحت هیچ شرایطی، خود را نجاتدهندهی نیسان معرفی نکرده و نمیکند. گوسن، از این نوع صفتها اجتناب میکند. حتی وقتی واقعیت، چنین صفتها و موفقیتهایی را در مورد عملکرد او تایید میکند.
شاید شنیدن حرفهای ژان ماری درو در مورد او جالب باشد:
تجربه و تحلیل شما، در مورد شباهتها و تفاوتها در اکوسیستمهای اقتصادی، در میان کسب و کارها و در میان گروههای مختلف انسانی چیست؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- لیسترین | چرا این دهان شویه طعم بد دارد؟
- داستان تویوتا | چگونه شرکت تویوتا گرفتار بحران شد؟
- یک استارت آپ جدید در زمینه مد و لباس
- طرح پانزی چیست؟ | چارلز پانزی چگونه به نماد این نوع کلاهبرداری تبدیل شد؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : یاور مشیرفر
من به نقل بخش هایی از فصل هفتم بخش سوم کتاب The Methods of Persuasion از Nick Kolenda که اتفاقا همین امروز صبح در راه شرکت و در اتوبوس از روی کیندل مشغول مطالعه اش بودم اشاره می کنم و بعد تجربه و مدل ذهنی خودم را در مورد آن می نویسم.
وی در کتابش مثال های متعدد و آزمایش های مختلفی را بیان می کند. مانند این که افرادی که نامشان George است به سراغ رشته «زمین شناسی (Geology)» رفته اند! (لابد درست مثل من!) یا آن هایی که نامشان Jack است دوست دارند در Jacksonville زندگی کنند؛ افرادی که در آزمایش های متعدد شرکت کرده اند، در بیشتر موارد (بالای 55 درصد) به سمت انتخاب هایی رفته اند که در آن ها «حس اشتراک» را بیدار کند. کولندا موارد متعددی از مثلا دلیل تأثیر بازیهای ویدئویی خشن بر افزایش خشونت در انسان ها را ناشی از «درونی شدن شباهت کاراکتر بازی و شخص بازی کننده» تا موارد بسیار پیش پا افتاده تر از شباهت ها و تفاوت ها مثال می زند. برخی از این شباهت ها نکاتی هستند که برخی دیگر از روانشناسان به عنوان مجموعه نشانه ها و زبان بدن «دوست داشتن» به کار می برند: نظیر حرکت آیینه ای و تقلید حرکت های شما توسط شخص مقابل. در حالی که نیک کولندا حرکت آیینه ای را صرفا ناشی از تمایل ما به «شباهت» دانسته است.
نخستین اصل در داستان «شباهت» تکاملی است. ما به صورت تکاملی تمایل به اعتماد به افراد «گونه» خودمان بوده ایم. (بحثی که من خیلی دوست دارم در مورد آن مفصلا صحبت کنم، داستان رفتارهای باقیمانده از دورانی است که بالای درختان بوده ایم) به تدریج و با رشد جوامع انسانی ما بیشتر و بیشتر در میان تفاوت هایی که ما را از هم متمایز می کردند، به دنبال «شباهت» ها گشته ایم. درست است که اصل مهم در همه جوامع انسانی لزوم وجود «تفاوت» است و از طریق متفاوت بودن است که «اصالت» و «ارزش» های انسانی حفظ می شود، اما در عین حال ما به منطق ذاتی خودمان درصدی از توجه مان به شباهت ها گسیل می شود. نیک کولندا مثال بسیار جالبی می زند از این که در صورتی که من با یک نفر دیگر در یک مورد عجیب و بسیار نادر «شبیه» باشم، نتیجه انتخاب ها و تمایل من به آن شخص به طرز شگفت انگیزی (حدود 84 درصد) افزایش می یابد. (مثلا اگر اثر انگشت سبابه دست راستمان شبیه هم باشد، خیلی تمایل به تقلید رفتارها و اعمال وی خواهم داشت.)
(نیک کولندا دو مورد دیگر هم به دلایل این رفتار می افزاید که ترجیح میدهم آن ها را ننویسم تا خودتان کتابش را مطالعه کنید و صد البته تحلیل های بهتر و جامع تری از این پراکنده گویی های من پیدا کنید.)
در مورد تجربه خودم از شغلی که تقریبا یک هفته است در آن مشغول به کار شده ام. من در حال کمک به یکی از دوستان برای راه اندازی کسب و کارش هستم. سرمایه و ایده همزمان وجود دارند؛ فقط وی نیاز به شخصی داشت که تا حدی به دنیای کسب و کار و مفاهیمی نظیر مارکتینگ و مدیریت آشنا باشد. به لطف متمم که در سه سال اخیر همیشه همراهم بوده است و به لطف پادکست های ارزشمند دوست خوبم جناب حسن کشاورز و البته استاد عزیزم جناب شعبانعلی و هم چنین آموخته ها و داشته هایم از سایت های مختلف کسب و کار، در حال طراحی و راه اندازی و بحث و تبادل نظر در مورد راه اندازی این کسب و کار تقریبا میلیاردی هستم. امروز که بر حسب عادت چند ماهه در حال مطالعه Business Insider بودم، خبری از بایکوت شدن برند Ivanka Trump در Nordstrom را می خواندم. فراتر از این که با شخصیت رئیس جمهوری آمریکا به لحاظ سیاسی همخوانی داشته باشیم یا خیر، مقاله را از دیدگاه مدیریت می خواندم و تشنه بخش هایی بودم که بتوانند مرا در راه اندازی این کسب و کار راهنمایی کنند. پاسخ مدیر مارکتینگ این برند یکی از جالب ترین پاسخ هایی بود که حداقل توانستم بین آن و این درس ارتباط برقرار کنم. متن پاسخ وی به شرح ذیل است:
"We believe that the strength of a brand is measured not only by the profits it generates, but the integrity it maintains,"
"ارزش یک برند به سودآوری آن نیست ، بلکه به حفظ اصالت و هویت آن است."
درسی که امروز از این نقل قول گرفتم این بود که اگر قرار باشد در آینده (بنا به برنامه و توافق اولیه با سرمایه گذار) کسب و کار خودم (زیورآلات تزئینی از سنگ های نیمه قیمتی) را در کنار کسب و کار امروز (صنعت مد و طراحی لباس) راه بیندازم و همزمان و همسو با این کسب و کار به مارکتینگ و بازار و فروش محصولاتم بیندیشم، باید همیشه در نظر بگیرم که در عین شباهت ها و همخوانی محصولات ما (به نوعی مکمل هم دیگر) باید محصول من آن قدر «اصالت» و «هویت» داشته باشد که بتواند به تنهایی هم در بازار (بدون ایجاد رقابت با صنعت مادری که از آن متولد می شود) به حیات خویش ادامه دهد و «ارزشش» را حفظ کند.
پانوشت: راستی همین آقای کارلوس گوسن ما، چند جمله ارزشمند و مهم در رابطه با سیاست اقتصادی آقای ترامپ و تأثیرش بر صنعت خودرو فرموده اند که فکر میکنم مطالعه شان برای افرادی که به صنعت خودرو علاقه مندند خالی از لطف نباشد. (اینجا)
از توجه شما متشکرم.