کاش او در اینباره مینوشت | تمرینی برای توجه بیشتر به سبک نگارش
چند لحظه فکر کنید و چند نویسندهٔ محبوبتان را به خاطر بیاورید. چرا آنها را دوست دارید؟
طبیعتاً یک علت این است که دربارهٔ دغدغههای شما و موضوع مورد علاقهتان نوشتهاند. در نوشته های غیرداستانی یک علت واضح دیگر هم میتواند این باشد که در موضوعی که قلم زدهاند، متخصص و صاحبنظر بودهاند (در متنهای غیرداستانی). همچنین ممکن است جهان ذهنی و منظومهٔ فکریشان را بپسندید. یک علت دیگر هم میتواند این باشد که ویژگیهای فردی و زندگی شخصیشان برایتان جذاب است.
یک علت دیگر هم میتواند این باشد که سبک نگارش آنها را میپسندید. لحن نوشتهها، کلماتوتعبیرهای مورد استفاده، ساختار متن، شیوه و اندازهٔ شرحوبسط مطالب، شیوهٔ بهکارگیری حاشیه در خدمت متن، سرعت و ریتم متن، نمادها و نشانههایی که بهکار میگیرد، ارتباط درونمتنی و بینمتنی در نوشتهها و رنگی که نویسنده از خودش به کلمات و نوشته میزند، همگی را میتوان زیرمجموعهای از سبک نگارش دانست.
ما در عین این که به سادگی از نویسندگان محبوب خود حرف میزنیم، ممکن است آنقدر به جزئیات سبک نگارششان توجه نکنیم. کاملاً هم طبیعی است. اما اگر بخواهیم مهارت نوشتن خود را تقویت کنیم، بهتر است این قضاوتها و ارزیابیها را از ناخودآگاه ذهن خود بیرون بکشیم و به سطح خودآگاه بیاوریم.
تمرین زیر میتواند در این زمینه کمککننده باشد:
آیا تا به حال پیش آمده که به یک موضوع فکر کنید یا داستان، مقاله و کتابی دربارهٔ آن موضوع بخوانید و با خود بگویید: ای کاش این یا آن نویسنده، در این باره مینوشت. حتماً نوشتهٔ جذابی میشد.
مطلب مد نظر شما – کتاب، مقاله یا جستار – ممکن است در دستهٔ اجتماعی، فرهنگی، علمی، تاریخی یا هر موضوع دیگری قرار بگیرد. کتاب مورد نظرتان، میتواند داستانی یا غیرداستانی باشد. اینها مهم نیست.
مهم این است که فکر کنید دوست دارید نویسندهای که قبلاً اثر یا آثاری از او خواندهاید، دربارهٔ موضوع تازهای بنویسد. حتی شاید در این باره تخصص کافی نداشته باشد و در دنیای واقعی، نتواند این کار را انجام دهد. باز هم مهم نیست. صرفاً در حد یک تجربهٔ ذهنی به آن فکر کنید.
در این تجربهٔ ذهنی، ویکتور هوگو میتواند گزارشی از زندگی مردم فقیرنشین شهر برای روزنامهٔ همشهری بنویسد، همینگوی میتواند داستان چند رویداد خیابانی را نقل کند، موراکامی میتواند زندگینامهٔ دهخدا را بنویسد و بگوید وقتی از لغتنامهنویسی حرف میزنیم از چه حرف میزنیم، هوشنگ مرادی کرمانی دربارهٔ زندگی کارآفرینان بنویسد و یا از نویسندگان جدیدتر و عامتر که این سالها روی ویترینها هستند، ست گادین دربارهٔ هوش مصنوعی بنویسد، دن اریلی تورم را توضیح دهد یا کال نیوپورت روش تعمیر موبایل را آموزش دهد. لازم نیست میان مشاهیر بگردید. حتی کسی که یک مقاله هم نوشته و نظر شما را جلب کرده، میتواند سوژهٔ این تمرین باشد.
مهم این است که بعد از وصل کردن نویسنده و موضوع، از خود بپرسیم: آن نویسنده چه ویژگیهایی در سبک نگارشش داشته که من دوست دارم آن را در جای دیگری ببینم؟
وقتی به این سوال پاسخ میدهیم، جزئیات سبک نویسنده بیشتر به چشممان میآید و ذهنمان عادت میکند که از این پس وقتی متنی را میخواند، مشخصههای سبک نگارش آن را هم جدی بگیرد و بهخاطر بسپارد.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری چالش نوشتن به شما پیشنهاد میکند: چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی
بدون این که بخوام به خودم فشار بیارم تا ببینم عالیترین متنهایی که خوندهام چی بوده، سه مورد به ذهنم میرسه. شاید اگر وقت بیشتری میذاشتم، بخشی از جوابم (جز در مورد داوکینز) تغییر میکرد.
گزارشنویسی روزانه به قلم احمد اخوت
من به خوندن خاطرات روزانهٔ آدمها خیلی علاقه دارم. دنبال هیچ چیز عجیبی هم توش نیستم. جاهایی که رفته. آدمهایی که دیده. تاکسیای که سوار شده. قهوهای که خورده. پرندهای که پشت پنجرهاش نشسته.
جذابترین شکل خاطرهنویسی اینه که اون فرد، انقدر داستان بدونه و مطالعه کرده باشه و حرف و ایده توی سرش باشه که ناخواسته، در روایت روزمرگیهاش، مدام از این اشارات نشت کنه و متن باهاش پر بشه. احمد اخوت در غالب آثارش این ویژگی رو داره. در حدی که گاهی احساس میکنی قلم چندان رام ذهنش نیست. انقدر مثال و نمونه و اشاره و کنایه از مطالعات و افکار و خاطرات به قلمش سرازیر میشه که گاهی روی اصل مطلب سایه میندازه.
ممکنه خیلیها نپسندن. اما برای من جذابه که وقتی خوندن کارهاش رو شروع میکنم، وسطش انقدر من خواننده رو به اینور اونور میبره، که یادم میره از اول برای چی اومده بودم سراغش. و در عین حال، لذت عمیقی رو تجربه میکنم. این ویژگی برای یک کتاب درسی، ضعف محسوب میشه. اما به نظرم برای سبک کتابهای خودش، خوبه. و برای «خاطرهنویسی روزانه» رویاییه. کاش اخوت خاطرات روزانه مینوشت.
هوش مصنوعی، شبکههای عصبی مصنوعی و یادگیری عمیق به قلم داوکینز
داوکینز قلمهای مختلفی داره و وقتی از نگارشش حرف میزنیم، باید اونها رو تفکیک کنیم. داوکینزی که پندار خدا رو نوشته یک قلم دستش بوده و داوکینزی که جان علم رو نوشته، قلم دیگری در دست داشته. قلمی هم هست که باهاش آنتولوژی نوشتههای علم مدرن رو تهیه کرده: Modern Science Writing.
من در مورد این دو قلم آخر حرف میزنم (جان علم و نوشتههای علم مدرن): قلمی که وسواس سنگین علمی داره، در عین حال، خشک نیست و لطافت داره. در بعضی متنها، به نظرم به معنای واقعی کلمه «شاعرانه» است. نویسنده در متن گم نیست. انگار نفس نویسنده در تکتک جملهها و کلمات متن، حبس شده و وقتی میخونی، با خود نویسنده همکلام هستی. من اسم این سبک نگارش رو میذارم «علمی-انسانی.» در مقابل بعضی نوشتههای آکادمیک که بیست سال پیش نوشته شدهان، اما احساس میکنی چتجیپیتی - که اون زمان نبوده - اونها رو نوشته. مثلاً آقایی به اسم کلونز در کتابش دربارهٔ منابع انسانی نوشته: «کلونز نقش مهمی در توسعهٔ ادبیات منابع انسانی ایفا کرده.» خب. کلونز! داری خودت رو میگی. چرا مثل ژورنال پیپر مینویسی؟
از سوی دیگه، سبک نگارش کاملاً انسانی در این سالها رایجه. کتابهای سیلیکون ولی. انقدر «من من من» داخلش هست، که هیچی جز «من» نمیبینی.
با این توضیحات، دوست داشتم قلمی شبیه قلم داوکینز برای ما کتابی دربارهٔ هوش مصنوعی و به طور خاص شبکههای عصبی مصنوعی و یادگیری عمیق مینوشت. یا حتی، مثل Modern Science Writing یک آنتولوژی درست میکرد. یعنی تکههایی از نوشتههای دیگران رو جدا میکرد و خودش برای هر تکه مقدمهای مینوشت.
داگلاس آدامز و داستانی ایرانی بر اساس این روزهای ما
داگلاس آدامز در کتاب راهنمای مسافران کهکشانی، لحن طنز عجیبی داره. لحنی که البته در نسخهٔ انگلیسی ملموسه و در بسیاری از موارد به زبانهای دیگه منتقل نمیشه. طنزش فقط در کلمات نیست. در تکجملهها نیست. حتی طنز موقعیت نیست. یه جور طنز دیگه است که شاید بشه بهش گفت طنز مفهومی. یعنی هیچجای متن به خودی خود خندهدار نیست اما کل متن خندهداره.
این شکل طنز، معناسازی هم داره. مثلاً عدد ۴۲ که به کار میبره، به تدریج یه فرهنگ کامل میسازه. اونقدر که سالها پس از مرگش، میبینیم میشه عدد رایج ایلان ماسک و طرفدارانش (و حتی روی پروتوتایپ اسپیسایکس میاد).
دوست داشتم یک کتاب داستان به زبان فارسی میخوندم، با همین فضای خودمون در ایران، با قلم داگلاس آدامز و همون شوخیها. شوخیهایی که به کلمه و موقعیت محدود نمیشد و کدهایی خلق میکرد که وقتی از این دوران عجیب گذشتیم، به عنوان اشارهای به این زمین و زمان، برای نسل بعد به یادگار بمونه.