نظم شخصی و فعالیت در زمانهای خاکستری

۶۱۵ نظر برای نظم شخصی و فعالیت در زمانهای خاکستری

پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

نویسنده‌ی دیدگاه : یاور مشیرفر



قرار بود برنامه سیاه و سفید سال 88 خودم را برایتان بنویسم، متأسفانه آن قدر گاها در زمان «خاکستری» و زمان پرکار بیکاری گرفتار آمده بودم که حتی حوصله نوشتن هم نداشتم؛ به هر حال.

من این برنامه مطالعه برای کنکور کارشناسی ارشد سال 89 را تقریبا 9 ماه بدون وقفه و کوچکترین تغییر پیش بردم. آن قدر دقیق که اساسا گویی این من بودم که زمان را تحت کنترل خود داشتم.

ساعت 6:00 بیداری
ساعت 6:10 ورزش بیرون از خانه
ساعت 6:40 خرید نان
ساعت 6:55 دوش صبحگاهی
ساعت 7:05 صبحانه
ساعت 7:20 زبان انگلیسی
ساعت 9:30 استراحت (ده دقیقه)
ساعت 9:40 یکی از دروس شش گانه کارشناسی ارشد
ساعت 11:50 حرکات کششی (10 دقیقه)
ساعت 12:00 پیاده روی ظهر (نیم ساعت)
ساعت 12:30 صرف ناهار
ساعت 13:00 خواب بعد از ناهار
ساعت 14:30 درس دوم از مجموعه دروس کارشناسی ارشد
ساعت 17:00 استراحت (ده دقیقه)
ساعت 17:10 گوش کردن به موسیقی (سی دقیقه)
ساعت 17:40 درس سوم از مجموعه دروس کارشناسی ارشد
ساعت 19:00 پیاده روی عصرگاهی (یک ساعت)
ساعت 20:00 تماشای فیلم و سریال
ساعت 22:00 خواب

روزهای جمعه تعطیل (شامل گشت و گذار در پارک، استخر، کوهنوردی و فعالیت های مشابه)

از شش درسی که باید برای کنکور کارشناسی ارشد «رشته زمین شناسی» می خواندم، هر روز سه درس داشتم به علاوه «زبان انگلیسی» که هر روز می خواندم. اساسا در ساعت مطالعه زبان بی اختیار سیم کشی ذهنم به سمت انگلیسی می رفت و آن قدر غرق مطالعه و Self Talk می شدم که یقین دارم اگر کسی چیزی از من می پرسید قطعا انگلیسی جواب می دادم.

در آن روزها تماما احساس تسلط بر گذشت زمان داشتم و اگر از فعالیت سفیدی زودتر تمام می شدم، با بی صبری انتظار روی هم آمدن عقربه ها و رسیدن زمان فعالیت را می کشیدم. آن روزها من سه برنامه نوشته بودم که شامل برنامه دراز مدت (کلیات ضرایب دروس و ساعات مورد نیاز مطالعه برای آن ها)، برنامه میان مدت (کلیات سه ماهه مطالعاتی و اهداف مورد نیاز در انتهای هر ماه؛ به تناسب شامل افزایش میزان کیفیت مطالعه و تست زنی به خصوص در سه ماهه آخر) و برنامه کوتاه مدت هفتگی و روزانه که ساعت به ساعت آن را روزهای جمعه تعیین می کردم.

در آن روزها من هیچ زمان «خاکستری» تقریبا نداشتم. نه از اینترنت خبری داشتم، نه عضو فیس بوک بودم، نه به کسی پیام میدادم و تقریبا هیچ وقت تلفنم زنگ نمی خورد و معمولا هم سایلنت بود.

با این برنامه توانستم، زبان را 70 درصد و از شش درس موجود سه درس را بالای 60 درصد، دو درس را میانگین 40 درصد و یک درس آخر (که اتفاقا درسی نبود که زیاد هم بخواهم بخوانم) را حدود 20 درصد زدم و رتبه 21 را کسب و در دانشگاه فردوسی مشهد مشغول تحصیل شدم.

و ای کاش آن روزهای تنهایی خوابگاه هرگز به فکر ثبت نام در «فیسبوک» نمی افتادم!

با تشکر.

 
تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
.