داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
حدود صد سال پیش در آغاز قرن بیستم، در آمریکا واژه و مفهوم کارآفرینی رونق زیادی داشت. رشد اقتصادی مطلوب بود و خوشبینی تا حد خوبی حاکم بود. به شکلی که شرکتها، یکی پس از دیگری تاسیس میشدند و همچنانکه جیمز مک نرنی، در کتاب «۳M و صد سال نوآوری» توضیح میدهد، سالهایی بود که اول شرکت را تاسیس میکردند و بعد به دنبال موضوع فعالیت و بررسی اقتصادی بودن آن میرفتند! (مک نرنی، چند سال مدیرعامل ۳M بود. البته الان مدیرعامل بویینگ است).
آن زمان ۳M تاسیس شد تا فعالیتهای معدنی انجام دهد. آنها معدنی را دیده بودند و بر این باور بودند که میتوانند از سنگهای آن به عنوان جایگزینی برای الماسهای برش استفاده کنند. الماسهای برش در سنگهای سمباده و سایر سنگهایی که در صنعت استفاده میشوند کاربرد دارند و برای ساییدن و هموار کردن سطوح به کار برده میشوند.
به نظر میرسید سنگهای جدید استحکام همان الماسها را داشته باشند، اما قیمت تمام شده آنها کمتر باشد و به این دلیل، سود خوبی در این کسب و کار وجود داشته باشد.
پنج نفر سرمایه گذار اصلی کار را شروع کردند و هر کدام هزار دلار سرمایه گذاشتند. شرکت در سال ۱۹۰۴ تاسیس شد و نام آن Minnesota Mining and Manufacturing بود. شرکت معدنی و تولیدی مینسوتا. چون هر سه کلمه با M شروع میشد آن را ۳M نامگذاری کردند.
شرکت راه اندازی شد و کار خود را شروع کرد. کارگران معدن استخدام شدند و تیم اجرایی هم درگیر شدند و همه چیز خوب پیش میرفت…
همه چیز خود بود تا اینکه نخستین محصولات استخراج شد و آنها را پیش تولیدکنندگان «سنگهای برش» بردند. اولین محموله به خاطر خوشنامی شریکهای پروژه فروخته شد. اما خیلی زود مشخص شد که این سنگها آن کیفیت لازم را ندارند. محمولههای بعدی فروش نرفت و شرکت ماند و مجموعه زیادی از کارکنان که منتظر دریافت حقوق ماهیانه خود بودند.
در قدم اول، سهامداران اصلی، اعلام کردند که حقوق کمتری میگیرند. خیلی زود تصمیم گرفتند که هیچ حقوقی برندارند.
در این میانه، مردی به نام ادگار اوبر پا به میانه گذاشت. او در صنعت ریلی فعالیت میکرد. مدرک تحصیلیاش دیپلم بود و در راهآهن به سختکوشی مشهور بود. اما ادگار اوبر، بلندپرواز بود و دوست داشت کارهای بزرگتری در زندگی انجام دهد.
اوبر در همان سال ۱۹۰۴ بخشی از سهام ۳M ورشکسته را خرید و مدیریت آن را بر عهده گرفت. طی دوازده سال نخستی که مدیرعامل ۳M بود هیچ حقوقی برنداشت. اما تصمیم جالبی گرفت. گفت: حالا که سنگهای ما را نمیخرند تا به جای الماس در سنگهای تراش استفاده کنند، خودمان سنگ تراش میسازیم و از سنگهای خودمان استفاده میکنیم!
وقتی که در جستجوی تکنولوژی مناسب برای تولید سنگ بودند، دیدند که روشهای جدیدی برای تولید سنگ ایجاد شده و به نظر میرسد که آنها نتوانند با دانش سنتی خود در چنین رقابتی پیروز شوند. این بود که به سراغ محصول دیگری رفتند که آن را هم نمیشناختند: «کاغذ سمباده». حالا شاید میشد آن سنگها را روی کاغذ بچسبانند و کاغذ سمباده تولید کنند!
راجر اپلدورن میگوید: ادگار اوبر میگفت که:
آمریکا دارد صنعتی میشود. اینها سنگ و سمباده میخواهند. ما باید آن روز بتوانیم به کشور سنگ و سمباده بدهیم.
شرکتی که امروز، پنجاه و پنج هزار محصول مختلف تولید میکند و بعید است حتی کسانی که نامش را نشنیدهاند با محصولاتش بیگانه باشند.
شرکتی که با تاریخچهی شگفتانگیزش برای شعارهای سنتی «صبر»، «نوآوری»، «پشتکار» و «یادگیری از شکست»، معنا و مصداق خلق کرده است. در یک مطلب جداگانه، میکوشیم از این شرکت، درس نوآوری را فرا بگیریم.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری داستان کسب و کار به شما پیشنهاد میکند:
- داستان کسب و کار | داستان برندها و مدیران مطرح جهان
- نکاتی در بررسی مطالعههای موردی
- نگاهی به تاریخچه ژیلت و بیک
- داستان کسب و کار – سواروفسکی و تغییر صنعت
- ارتقای کارکنان بر اساس «توانمندی» یا «زیبایی؟»
- داستان کسب و کار – چالش استراتژیک در تاریخچه IBM
- تاریخچه نوتلا و مالیات نوتلا (داستان کسب و کار)
- داستان کسب و کار: امریکن اکسپرس، درسهاییبرایما
- برند مون بلان -داستان کسب و کار
- داستان کسب و کار: ۳M و ادعای انکارناپذیر یک قرن نوآوری
- داستان کسب و کار: مرسدس بنز AMG
- پاول دوروف و نرم افزار پیام رسان تلگرام
- تاریخچه برند لویی ویتون و استراتژی قیمت گذاری محصولات لوکس
- کارلوس گوسن – مدیر تحول آفرین صنعت خودرو
- رنو نیسان – یک ازدواج بین دو تولیدکننده
- کداک اکترا – یک بازگشت نامناسب و مثالی مناسب از استراتژی ساندویچ
- فاکس کان – شرکتی که از IBM و Google و Microsoft بزرگتر است
- بوئینگ ۷۳۷ مکس | تغییر تدریجی را تا کجا باید ادامه داد؟
- گوپرو GoPro | داستان اوج و فرود کسب و کار دوربینهای اکشن
- PatientsLikeMe | شبکه اجتماعی تخصصی بیماران
- کفش تامز | آیا این سبک کارآفرینی اجتماعی را میپسندید؟
- کتاب پیکان سرنوشت ما | خاطرات احمد خیامی به کوشش مهدی خیامی
- کتاب از نو (Hit Refresh) | ساتیا نادلا
- صفحه کلید QWERTY | درباره تاریخچه چیدمان صفحه کلید چه میدانیم؟
- توقف تولید گوشی موبایل ال جی | وقتی نوآوری به تنهایی کافی نیست
- بازی تتریس | وقتی یک دولت بزرگ درگیر یک بازی کوچک میشود
- شرکت نورالینک | ایده ایلان ماسک برای اتصال الکتریکی مغز و کامپیوتر
- کتاب خون نحس | الیزابت هولمز و ظهور و سقوط ترانوس
- داستان +CNN | شکست استارتاپ یک ماهه!
- لیسترین | چرا این دهان شویه طعم بد دارد؟
- داستان تویوتا | چگونه شرکت تویوتا گرفتار بحران شد؟
- یک استارت آپ جدید در زمینه مد و لباس
- طرح پانزی چیست؟ | چارلز پانزی چگونه به نماد این نوع کلاهبرداری تبدیل شد؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : محمد محسن حائری
از این داستان نکته ای زیبا کشف کردم:
برای پول کار نکردن
تمام کسانی که در بقای شرکت 3M موثر بوده اند یک وجه مشترک داشته اند
برای پول کار نمیکرده اند
مفهوم پول صبور شاید به همین معنا باشد
آقای اوبر که تا 12 سال مدیرعامل 3M بوده و حقوق نگرفته
سرمایه گذاری که میتوانسته سرمایه اش را در جای مطمئن تر با بازده سریع تر سرمایه گذاری کند اما این راه را انتخاب کرده
کارآفرین باید در وحله اول دنبال ارضاء کردن یک حس درونی برود
تمایل شدید به خلق کردن یا بر طرف کردن مشکلی
استیو جابز در جایی گفته بود در 25 سالگی ملیاردر شده و بعد از آن میزان ثروتش را نمیدانسته این هم اشارتی دارد برای کار کردن جهت ارضاء حسی درونی ، نه برای پول
پارادوکس جالبی است ؛ کسانی که ثروت های عظیم را خلق میکنند از بین آنهایی هستند که برای پول کار نمیکنند
شاید به این علت است که آنهایی که منفعت اقتصادی ارزش و انگیزاننده اصلی آنهاست دائم تمایل دارند از این شاخه به آن شاخه بپرند ، شرایط اقتصادی در نوسان است و هر روز سود را در سوداگری و دلالی ویا کسب و کار دیگری میبینند.
اما کسی که برای ارضاء نیازی درونی تلاش میکند ثبات بیشتری دارد ، از خود کار لذت میبرد و این هردو او را به سمتی سوق میدهد که اگر سازماندهی درستی داشته باشد ثروت عظیمی خلق کند .