نظارت بر رفتار کارکنان | ما فهمیدیم پنهانی به خانهٔ دوستت سر زدی!

یک شرکت کوچک در زمینهٔ سمپاشی و کنترل آفتها فعالیت میکرد. این شرکت تعدادی خودرو را دستگاه سمپاش مجهز کرده بود و بسته به سفارش و درخواست مشتریان، خودروهای خود را به محل مورد نظر اعزام میکرد.
رانندهها موبایلی اختصاصی در اختیار داشتند که بهوسیلهٔ آن با شرکت و مشتریان تماس میگرفتند. آنها نمیدانستند روی موبایلی که شرکت در اختیار آنها قرار داده و نرمافزارهای ارتباطی کاری را نصب کرده، یک برنامهٔ ردیاب مسیر هم نصب شده و مدیرشان میتواند لحظه به لحظه موقعیت فیزیکی آنها را کنترل کند (+).
این سیستم مدتها وجود داشت و کسی از آن مطلع نشده بود. تا اینکه اتفاقی افتاد و همه متوجه وجود این سیستم شدند. مدیر که مدام موقعیت فیزیکی رانندگان را بررسی میکرد متوجه شد یکی از رانندگان معمولاً در مسیر خود در یک نقطهٔ ثابت از شهر برای مدت کوتاهی توقف میکند. تکرار این اتفاق کنجکاوی مدیر را برانگیخت و بررسیهای بیشتری انجام داد. نهایتاً متوجه شد که آن راننده با خانمی دوست است و در مسیر خود هر زمان فرصتی دست دهد از او احوالپرسی میکند.
راننده اخراج شد و برای نخستین بار همهٔ رانندگان با این واقعیت روبهرو شدند که شرکت لحظهبهلحظهٔ حرکتشان را کنترل میکند. بعد از آن بحثهای بسیاری میان رانندگان و کارفرما به وجود آمد و حتی اتحادیههای کارگری هم در این باره موضع گرفتند. اگر چه اتفاق خاصی نیفتاد و در نهایت همهچیز مانند قبل ادامه پیدا کرد.
مدیر شرکت هم اینگونه از کار خود دفاع میکرد که اگر رانندگان تماس بگیرند و بگویند در مسیر چند دقیقه کار شخصی دارند، ما با درخواستشان مخالفت نمیکنیم. این رفتار سازندهتری است تا اینکه بدون اطلاع ما از برنامهٔ زمانی و مسیر حرکت خود خارج شوند.
چند رویکرد متفاوت
این ماجرا را میتوان از زوایای مختلف دید و به شکلهای متفاوتی تفسیر کرد. بسته به شیوهٔ تفسیر، احتمالاً قضاوت دربارهٔ اخلاقی بودن یا نبودن رفتار مدیر و راننده هم فرق خواهد کرد. اجازه بدهید از سه منظر مختلف به این ماجرا نگاه کنیم (این سه منظر کاملاً مستقل نیستند و همپوشانی دارند):
حق طبیعی کارفرما
احتمالاً عدهای هستند که این کار را حق طبیعی کارفرما بدانند. با این توضیح که کارفرما برای ساعات کار حقوق میدهد و طبیعی است که تمام ساعات کار باید صرف همان وظیفه و فعالیتی شود که کارفرما انتظار دارد.
در این میان سوال مهمی که پیش میآید این است که آیا کارفرما حق دارد پنهانی این کار را انجام دهد؟ احتمالاً حتی در میان کسانی که این کنترلها را حق کارفرما میدانند، اکثریت معتقد باشند که کارفرما موظف است این موضوع را از ابتدا اطلاع دهد و به رانندگان بگوید چنین مکانیزمی برای ردیابی و کنترل مسیر وجود دارد.
البته این را هم میدانیم که لزوماً هر چیزی که در قرارداد کار بیاید و امضا شود، اخلاقی نیست. گاهی اوقات کارمند به خاطر نیاز به شغل زیر بار توافقها و تعهدهایی میرود که اخلاقی نیستند. بنابراین در اینجا باید «حق اخلاقی» و «حق قانونی» را یکسان در نظر نگیریم.
تیلوریسم جدید | کنترل، وظیفهٔ مدیر است
یک رویکرد دیگر میتواند این باشد که چنین کاری – حتی به فرض اینکه با اطلاع رانندگان و با توافق آنها باشد – مصداق تیلوریسم مدرن است (تیلوریسم چیست؟). اگر GPS در زمان فردریک تیلور اختراع میشد، احتمالاً تیلور شبانه در ابتدای صف مشتریان میخوابید تا صبح روز رونمایی نخستین GPSها را بگیرد و روی واگنها و کارگرانش نصب کند.
بسیاری از مدیران نگاه تیلوریستی دارند و معتقدند که باید اتلاف وقت و منابع کم شوند، اگر هم جایی این کار را انجام نمیدهند، صرفاً به این علت است که زورشان نمیرسد یا هزینهٔ کنترل از میزان صرفهجوییاش بیشتر است.
از این منظر ممکن است عدهای بگویند GPS داخل موبایل از نظر ماهیت با سرکارگری که مدام به کارگران نگاه میکند و مراقبت است از زیر کار در نروند تفاوتی ندارد. فقط کارفرما – احتمالاً – موظف است وجود این سیستم کنترلی را اطلاع دهد و راننده هم باید بپذیرد که کنترل، بخش جداییناپذیر سیستمهای سازمانی است و اگر این چیزها را نمیپسندد، در سازمانها و شرکتها کار نکند.
فرق این رویکرد با رویکرد قبلی این است که کنترل را از حق به وظیفه تبدیل میکند. یعنی میگوید اگر مدیری در جای دیگر چنین کاری انجام نداده، مدیر بهتری نیست. بلکه مدیر ضعیفی است که از بخشی از وظایف خود (کنترل کارکنان، بهینهسازی فرایند و کاهش اتلاف) کوتاهی کرده است.
سوءاستفاده
رویکرد دیگر میتواند این باشد که چنین کاری اساساً سوءاستفاده از دادههاست. حتی اگر این امکان به صورت پیشفرض در موبایلها وجود داشته باشد که ردیابی شوند، مدیر حق ندارد از آن استفاده کند و حتی یک گام بیشتر: موظف است زمانی که موبایلها را به رانندگان میدهد، متعهد شود که از این موبایلها صرفاً برای تماس و اطلاعرسانی (و نه ردیابی و دخالت در حریم خصوصی) استفاده میکند.
مدافعان این رویکرد احتمالاً مهمترین ابزار کنترلی مدیر را شاخصهای عملکرد میدانند. اگر قرار است رانندهای مسیری ۲۰ کیلومتری را برود و مزرعهای با وسعت مشخص را سمپاشی کند، برآوردی از زمان این کار وجود دارد. همین که او این کار را در زمان تعیینشده انجام دهد کافی است. حالا شاید راننده خواست از نیمساعت وقت استراحتی که در میانهٔ سمپاشی برایش در نظر گرفتهاند بزند و به جای آن نیمساعت در مسیر توقف کند. چنین تغییرات جزئی در برنامه – وقتی آسیبی به کلیت عملکرد نمیزنند – به کارفرما ربطی ندارند.
شما چگونه فکر میکنید؟
◼️ در داستان شرکت سمپاشی نگاه شما به کدامیک از رویکردهای بالا نزدیکتر است؟ اگر نگاهی بهجز این سه رویکرد دارید، آن را شرح دهید.
◼️ جدا از شرکت سمپاشی در شرکتها و صنایع دیگر چه مصداقهایی از این نوع مکانیزمهای کنترلی دیدهاید؟ خودتان در موقعیت مدیر یا در موقعیت کارمند کدام مکانیزمها را بهکار برده یا تجربه کردهاید؟ مرز کار اخلاقی و غیراخلاقی را در اینگونه کنترلها کجا میبینید؟
◼️ در بسیاری از فعالیتها و مشاغل، شیوههایی از کنترل جا افتاده و استاندارد شده است؛ از نصب دوربین در محل کار کارکنان تا ضبط مکالمات آنها. چنانکه مثلاً معمولاً در ابتدای مکالمه با مراکز تماس میشنویم که «به منظور بهبود کیفیت خدمترسانی مکالمهٔ شما ضبط میشود.» در چنین مواردی چه قضاوتی دارید؟ آیا این را اخلاقی میدانید که یک کارمند مرکز تماس در تمام ثانیههایی که کار میکند، تمام حرفهایش شنیده شود؟ (چه از نظر محتوای مکالمه و چه از منظر حس کنترل شدن). کارمندهای بسیاری اگر بدانند مدیرشان یک صندلی در فاصلهٔ بیستسانتیمتریشان میگذارد و تمام روز به حرفها و کارهایشان نگاه میکند استعفا میدهند. آیا این حق را میتوان برای کارمندان مراکز تماس هم قائل شد یا اینکه طبیعت مراکز تماس را متفاوت میدانید؟ شاید هم معتقد باشید میشود حد و مرزی تعریف کرد (مثلاً فقط زمانی که مشتری از کارمند شکایت میکند، مدیر حق دارد به مکالمهها گوش دهد).
لطفاً توجه کنید که ما در متمم بر اساس تعداد دوستان علاقهمند به هر درس و موضوع، دربارهٔ تعداد، ترتیب و اولویت بهروزرسانی مطالب تصمیم میگیریم.
بنابراین لطفاً اگر به این مطلب (یا هر مطلب و درس دیگری در متمم) علاقهمندید، حتماً زیر درس کنار عبارت «به این موضوع علاقه دارم» علامت بگذارید.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مدیریت منابع انسانی به شما پیشنهاد میکند:
- دوره آموزش مدیریت منابع انسانی
- تعریف مدیریت منابع انسانی چیست؟ | شرح وظایف مدیر منابع انسانی
- انتخاب همکار خوب و مناسب، مهمترین اولویت شماست (جیم کالینز)
- تعریف شغل چیست؟
- طراحی شغل | تعریف ویژگی های شغلی | مفهوم غنی سازی شغل
- تجزیه و تحلیل شغل چیست و چگونه انجام میشود؟
- شرح شغل | در یک نمونه شرح شغل غیر از وظایف شغلی چه بنویسیم؟
- شرایط احراز شغل یعنی چه؟ | یک نمونه شرایط احراز شغل شامل چه نکاتی است؟
- تعریف شایستگی چیست؟ کاربرد مدل شایستگی در مدیریت منابع انسانی
- تعریف شایستگی و کاربرد آن در مدیریت منابع انسانی – درس ۲
- چگونه فهرست شایستگیهای کلیدی را تهیه کنیم – درس ۳
- اصل پیتر | قانون پیتر دربارهٔ مدیران بی کفایت چه میگوید؟
- آزمون استخدام گوگل در فرودگاهها (قسمت اول)
- آزمون استخدام در گوگل (۲): انسان= حیوانی با توانایی یادگیری بالا
- مدیریت منابع انسانی و جلسات غیررسمی ارزیابی عملکرد
- معرفی سایت O*Net | شبکه اطلاعات مشاغل
- از میان روش های ارزیابی عملکرد شغلی کدام را جدیتر میگیرید (وظیفه ای یا زمینه ای)؟
- کتاب مدیریت منابع انسانی گری دسلر
- دنیس روسو (مطرح کننده نظریهی قرارداد روانی)
- تعریف قرارداد روانی (+ مثال)
- تطبیق فرد با شرایط محیط محل کار
- مزایا و معایب کار کردن برای شرکتهای بزرگ
- نظارت بر رفتار کارکنان | ما فهمیدیم پنهانی به خانهٔ دوستت سر زدی!
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)
ثبتنام | اطلاعات بیشتر فهرست درسهای متمم
نویسندهی دیدگاه : محمدرضا ضامنی
در روایت بالا از آنجاکه سرزدن به دوست مورد علاقه از زمان کارفرما بود و حتی با فرض آزاد بودن در آن لحظه و نداشتن ماموریت و یا مسئولیت،بازهم به نظر من خارج از اخلاق حرفهایی است;چون اگر هر پرسنلی با یک دلیل و یا توجیه و استدلال زمانی را برای خود خالی کند و در آن زمان مشغول فعالیتهای شخصی شود مطمئنم که با یک هرج و مرج روبهرو میشویم.در هر صورت همانقدر که استفاده از زمان کارفرما برای کارهای شخصی غیر اخلاقیست، شنود بدون اطلاع کارفرما از کارکنان هم خلاف اخلاق است.باید اطلاعرسانی شود.
یاد روایتی از دوستم افتادم که بی ربط به موضوع نیست.میگفت شخصی جهت خرید سمعک وارد مغازهایی میشود و شروع به پرسیدن قیمتها میکند.
_ این چند؟
_ یک میلیون
_این چند؟
_دو میلیون
_این چی؟
_کار نمیکنه،سیصد تومن
_اگه کار نمیکنه چرا سیصد تومن،چرا میفروشی؟
_نه اینکه کلا کار نکنه،عملکردش اینجوری که میزاری تو گوش،اونی که داره باهات حرف میزنه خودش متوجه میشه که باید بلندتر صحبت کنه.
دوربینهای نظارتی هم بیشتر همین عملکرد را دارند.آنها در معرض دیداند.با دیدن آنها کمی اهمالکاریها کمتر میشود.حتی اگر کسی به مانیتور نگاه نکند.در یکی از مجموعه ها در ابتدای راهاندازی دوربین بود ولی وصل نبود.پرسنل با تصور اینکه شخصی دائما در حال نظاره کردن آنهاست تمام وظایف را به نحو احسنت انجام میدادند،تا زمانی که مشکلی پیش آمد و یکی از سرکارگران تقاضای ویدئو چک کرد.بعد از آن کارفرما شاهد افت کمی و کیفی محصولاتش بود.
در خصوص نظارت در زمان کار هم به نظر من اگر به کارکنان ابلاغ شود نه تنها نباید موجب ناراحتی شود بلکه باید مورد استقبال هم قرار گیرد.
کارکنانی که تمام تمرکزشان روی کار است با کارکنانی که با شگردهای مختلف از زیر کار در میروند باید مشخص شوند.به نظر من تمام زمان کار متعلق به کارفرماست و هر شخصی بنا به مسئولیتش موظف است زمان را صرف کار غیر نکند.اگر تلفنی در اختیار پرسنل برای برقراری ارتباطات کاری قرار میگیرد باید در همان چهارچوب استفاده شود.همینطور ابزار و به همین منوال زمان.
در شغل ما به دلیل زنجیرهای بودن مسئولیتها همیشه به اپراتورها توصیه میکنیم که کاملا مراقب سلامت فیزیکی و روحی خود باشند.از دست دادن یک لحظه تمرکز به دلیل کسالت بدنی و یا نداشتن روحیه مناسب و یا نبود توجه کافی صدمات غیر قابل جبرانی به افراد وارد میکند.بارها دیده شده یک لحظه پرت شدن حواس قطع شدن دست،آسیبهای چشمی،شکستگی پا و یا دیگر خطرات را به اپراتور و یا افراد مرتبط با ماشین تحمیل کرده است.
به همین دلیل شدیدترین سختگیریها در استفاده از تلفن همراه و یا حتی گفتگو کردن با یکدیگر را لحاظ میکنیم.
همیشه معتقدم اگر چیزی لازم داریم مثل زمان اضافه برای استراحت، بدون توافق قبلی و یا اعلام قبلی کاری غیر اخلاقیست.
بیشتر اوقات با زمان استراحت اضافه به شرطی که از مسیر تعیین شده درخواست شود موافقت میکنم،اما به نظر من اگر هر پرسنلی با تشخیص خودش کار را رها کند،از آنجاکه عمده فعالیت ما کار تیمی است موجب از بین رفتن روند و خارج شدن از ریتم میشود.
فکر میکنم ضبط مکالمه در مراکز تماس بیشتر جنبه تحقیقاتی داشته باشد.اگر اینطور باشد ضروری است.
لحن اپراتور و واکنش مشتری و یا دلایلی از این دست.