اثر پیگمالیون | کاربرد این اثر در تدریس، تربیت فرزند و مدیریت سازمان چیست؟
آیا تا به حال پیش آمده که احساس کنید دیگران تواناییها و استعدادهایتان را درک نمیکنند و به رسمیت نمیشناسند؟
آیا این تجربه را داشتهاید که باور عمیق والدین یا معلم یا مدیرتان به تواناییهای شما باعث شود واقعاً در کاری رشد کرده و دستاوردهای ارزشمندی کسب کنید؟
آیا این توانایی را دارید که به دیگران نشان دهید چه استعدادها و توانمندیهایی دارند؟ اصلاً برای چنین کاری وقت میگذارید؟
پیگیری این نوع بحثها در دنیای روانشناسی، دیر یا زود شما را به داستان اثر پیگمالیون میرساند؛ موضوعی که قرار است در این درس به آن بپردازیم.
از دوستان عزیز متممی انتظار میرود پس از مطالعهٔ این درس بتوانند:
- اثر پیگمالیون را تعریف کنند و چند مثال از این اثر را در محیط کار، تدریس و خانواده شرح دهند.
- اثر پیگمالیون را با اثر گالاتیا - که ماهیت مشابه دارد - مقایسه کنند.
- ایرادات رایجی را که در نقد اثر پیگمالیون مطرح میشود درک کرده و شرح دهند.
در برخی کتابها و مقالات از این اثر با عنوان اثر روزنتال هم نام میبرند.
این درس دارای محتوای تشویقی با عنوان نقد اثر پیگمالیون است.
پیگمالیون (Pygmalion) چنانکه افسانههای یونانی میگویند، نام یک مجسمهساز بوده است؛ مجسمهسازی که از زنان نفرت داشت.
اما این نفرت پیگمالیون روزی به پایان رسید. او عاشق یک زن شد؛ نه یک انسان، یک مجسمه؛ مجسمهای که خودش ساخته بود. پیگمالیونِ مجسمهساز، هر آنچه را از زیبایی در ذهن داشت، در چهره و پیکر مجسمهاش – که آن را گالاتیا (Galatea) نامید – منعکس کرد و طبیعی بود که عاشق گالاتیا شود.
چنانکه افسانهها میگویند، پیگمالیون از ونوس (الههٔ زیبایی و عشق و در فرهنگ روم) درخواست کرد که «آیا میشود برای من زنی بیابی که مانند گالاتیا باشد؟» و ونوس به جای اینکه چنان زنی بیابد، به خود گالاتیا اشاره کرد و آن مجسمه به یک زن تبدیل شد.
البته امروز کسی با جزئیات این افسانهٔ قدیمی کاری ندارد و وقتی میگویند پیگمالیون باش منظورشان این است که دیگران را را چنان «باور کن» که حتی اگر مجسمهای بیجان بودند، به زندگی برخیزند و باور تو را نمایش دهند.
البته شناخت ما به پیگمالیون صرفاً به افسانهٔ رومی آن محدود نیست و اتفاقاً نام پیگمالیون بیش از آنکه آن افسانه را به خاطر آورد، برای افراد بسیاری تداعیکنندهٔ نمایشنامهای است که جورج برنارد شاو در سال ۱۹۱۲ با همین عنوان نوشته است. البته ما در ایران آن را با نام فیلمی که از روی آن ساخته شد، یعنی بانوی زیبای من یا My Fair Lady هم میشناسیم.
در بخشی از داستان پیگمالیون برنارد شاو میبینیم که الیزا، دختر گلفروش، به کلنل پیکرینگ (دوست پروفسور هیگینز) چنین میگوید (+):
الیزا گفت: «میبینی؟ فرق بین یه بانو و یه دختر گلفروش به رفتار خودشون نیست، به اینه که باهاشون چهجوری رفتار میشه.
من برای پروفسور هیگینز همیشه یه دختر گلفروش باقی میمونم، چون اون با من همیشه مثل یه دختر گلفروش رفتار کرده و خواهد کرد. اما میدونم که میتونم برای شما یه بانو باشم. چون همیشه با من مثل یه خانوم رفتار کردید و خواهید کرد.
اثر پیگمالیون در روانشناسی به زبان ساده
اکنون که با روایتهای قدیمی و شکل اغراقشدهٔ اثر پیگمالیون آشنا شدیم، میتوانیم به زبانی سادهتر دربارهٔ اثر پیگمالیون در روانشناسی حرف بزنیم. اگر بخواهیم اثر پیگمالیون را در یک جمله خلاصه کنیم میتوانیم این تعبیر را به کار بگیریم (+): «بخشی از واقعیت را انتظارات ما ساخته است و میسازند.»
وقتی والدین به سراغ یک موسسهٔ استعدادیابی میروند و بر اساس نتایج به دست آمده به این نتجه میرسند که یکی از فرزندانشان استعداد ویژهای در ریاضیات یا موسیقی دارد، احتمالاً این فرزند بخت بیشتری برای تبدیل شدن به یک ریاضیدان یا هنرمند خواهد داشت.
و یا اینکه وقتی مدیری فکر میکند یکی از کارمندانش مهارت ویژهای در مدیریت تعارض دارد، احتمال اینکه آن کارمند به تدریج در این حوزه توانمندتر شود افزایش مییابد.
توجه داشته باشید که ما در اینجا از «قطعیت» حرف نمیزنیم، بلکه صرفاً میگوییم که انتظارات ما روی واقعیت تأثیر میگذارند و «احتمال» برخی رویدادها را افزایش میدهند و به نوعی در شکلگیری واقعیت سهم دارند.
به بیان دیگر میتوان گفت اثر پیگمالیون یکی از نمونههای فرض خود انجام (Self-fulfilling Prophecy) است. به این معنی که گاهی یک فرض را میپذیریم و همین که آن را پذیرفتیم، احتمال این که آن فرض درست از آب در بیاید افزایش پیدا میکند.
تاریخچه | اثر پیگمالیون (یا اثر روزنتال) چگونه مطرح شد؟
داستان اثر پیگمالیون را میتوان از سال ۱۹۶۳ در آمریکا آغاز کرد. روانشناسی به نام رابرت روزنتال (Robert Rosenthal) بر این باور بود که انتظارات ما روی نتیجهای که میگیریم تأثیر میگذارند.
البته روزنتال اصلاً دنبال بحثهایی مانند انتظار از دانشآموز و دانشجو و کارمند و دوست و همسر نبود. بلکه دغدغهٔ اصلیاش «صحت و دقت کارهای آزمایشگاهی» بود:
آیا انتظارات محققان میتواند روی نتیجهٔ تحقیقاتشان تأثیر بگذارد؟
روزنتال با خود فکر میکرد که شاید در بسیاری از آزمایشها و مطالعات دانشگاهی «خطای انتظار» وجود داشته باشد. مثلاً اگر یک محقق انتظار داشته باشد که آموزش مهارت ارتباطی روی کیفیت و عمق دوستیها تأثیر بگذارد، شاید در عمل به شکل ناخواسته کاری کند که چنین اتفاقی بیفتد.
او برای اینکه حدس خود را بیازماید، آزمایش جالبی طراحی کرد. به این صورت که دانشجویانش را به دو گروه تقسیم کرد و تعدادی موش را در اختیار هر گروه قرار داد تا آنها را برای جستجو در ماز تربیت کنند (ماز چیست؟).
روزنتال به یک گروه گفت: «بررسیهای اولیهٔ ما نشان میدهد که مغز این موشها استعداد و توانایی ویژهای برای جستجوی مسیر در مازها دارد.»
او به گروه دیگر عکس این حرف را زد: «بررسیهای اولیهٔ ما نشان میدهد که مغز این موشها استعداد چندانی برای یادگیری جستجو در ماز ندارد.»
پس از این توضیحات، دانشجویان مدتی فرصت داشتند تا موشها را برای جستجو در ماز تربیت کنند.
نتیجه را احتمالاً میتوانید حدس بزنید: موشهای گروه اول پس از آموزش دیدن واقعاً بهتر از موشهای گروه دوم میتوانستند در مازها بچرخند و غذا پیدا کنند. این در حالی است که موشها هیچ تفاوتی با هم نداشتند و روزنتال به دروغ به دانشجویان گفته بود که مغز موشها و تواناییهایشان بررسی شده و آنها با هم فرق دارند.
روزنتال حاصل این مطالعه را در سال ۱۹۶۳ در نشریهٔ American Scientist منتشر کرد (+).
میدانید که معمولاً در پایان مقالههای تحقیقاتی بخشی وجود دارد که در آن محقق توضیح میدهد که این تحقیقات را چگونه میتوان ادامه داد (این بخش به Furthur Research معروف است).
روزنتال در مقالهاش گفت که معتقد است این مطالعه را میتوان به مدارس هم تعمیم داد. به این معنا که احتمالاً اگر معلم هنگام تدریس فکر کند برخی دانشآموزانش توانمندتر هستند، در عمل هم آنها نتیجهٔ بهتری کسب خواهند کرد.
یکی از کسانی که مقالهٔ روزنتال را خواند، خانم یاکوبسن بود. او به روزنتال پیغام داد که نمیدانم آنچه را در پایان مقاله نوشتید، فقط برای پر کردن فضا و ژست پایانی مقاله بود، یا واقعاً دوست دارید چنین مطالعاتی را در مدارس انجام دهید.
من مدیر یک مدرسه هستم و اگر علاقهمند باشید، حاضرم همه نوع همکاری بکنم تا این مطالعه به شکل علمی و روشمند در مدرسهام انجام شود (+).
در تصویر زیر میتوانید نمایی از مدرسهای را که یاکوبسن مدیر آن بود ببینید. تصویر در همان دههٔ شصت میلادی ثبت شده است (+):
یاکوبسن با پیشنهاد خود فضا را برای تحقیقات بعدی فراهم کرد.
آنها یکی از کلاسهای مدرسه را انتخاب کردند و به معلم کلاس گفتند: «ما در دانشگاه هاروارد یک تست هوش طراحی کردهایم که میتواند موفقیت آکادمیک دانشآموزان را از همین الان پیشبینی کند.»
پس از اینکه تست را در کلاس انجام دادند، نام گروه کوچکی از دانشآموزان را به معلم کلاس اعلام کردند و گفتند: این گروه کوچک، بسیار مستعد هستند و بعداً که به دانشگاه بروند موفقیت بسیاری را کسب خواهند کرد.
بقیهٔ داستان را میتوانید حدس بزنید. روزنتال و یاکوبسن تا پایان سال صبر کردند و دوباره تست هوش را برای بچههای همان کلاس اجرا کردند. نتیجهٔ تست نشان میداد بهره هوشی دانشآموزانی که معلم فکر میکرد مستعدتر هستند، به طور متوسط ۲۷ واحد افزایش پیدا کرده است.
روزنتال و یاکوبسن در سال ۱۹۶۸ حاصل این مطالعات را ابتدا در قالب یک مقاله و سپس کتابی با عنوان پیگمالیون در کلاس درس منتشر کردند. نسخهٔ کاملتر این کتاب در سال ۱۹۹۲ منتشر شد (+).
اثر پیگمالیون میگفت اگر معلم انتظارات مثبتی از دانشآموز خود داشته باشد، این انتظارات در نهایت در دنیای واقعی تأثیر میگذارند و دانشآموز واقعاً عملکرد بهتری بروز میدهد.
پیگمالیون در محیط کار
ایدهٔ پیگمالیون به سرعت از فضای تدریس فراتر رفت و در حوزههای دیگر هم مطرح شد.
در سال ۱۹۶۹ استرینگ لیوینگستون (Sterling Livingston) استاد دانشگاه هاروارد در نشریهٔ هاروارد بیزینس ریویو مقالهای با عنوان Pygmalion in Classroom نوشت و توضیح داد که اثر پیگمالیون در محیط کار هم میتواند وجود داشته باشد. این مقاله که از مقالههای کلاسیک هاروارد است، آنقدر مورد استقبال قرار گرفت که بعدها در سال ۱۹۸۸ دوباره بازنشر شد (فایل PDF مقاله).
او در مقالهاش به چهار ایدهٔ کلیدی را مطرح کرد:
دسترسی کامل به مجموعه درسهای روانشناسی مثبت گرا برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۳۳ عدد
دانشجویان این درس: ۴۰۵۴ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۲۱۰۰ مورد
با عضویت ویژه، علاوه بر امکان مطالعهی درسهای روانشناسی مثبتگرا به درسهای بسیار بیشتری نیز دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته از میان درسها و مطالب مطرح شده، ما فکر میکنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
شخصیت شناسی / حمایت اجتماعی / خودشناسی
تحلیل رفتار متقابل / عزت نفس | کوچینگ
استرس / چگونه شاد باشیم / مدیریت انگیزه
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
اثر پیگمالیون یا اثر روزنتال؟ کدام اصطلاح دقیقتری است؟
این دو اصطلاح را کاملاً میتوان هممعنی در نظر گرفت.
همانطور که در تاریخچه اثر پیگمالیمان توضیح دادیم، این بحث را نخستین بار روزنتال در فضای آموزش و تدریس بررسی کرد. به همین علت هنوز هم در بسیاری از کتابهای روانشناسی آموزش ترجیح میدهند از آن با عنوان اثر روزنتال نام ببرند.
اما بعداً مطالعات بیشتری در قلمروهای دیگر، از ارتش گرفته تا محیط کسب و کار، انجام شد و وجود این اثر را در آن حوزهها هم تأیید کرد.
معمولاً خارج از فضای آموزش و تدریس و زمانی که میخواهند از این اثر به شکل عمومی – و نه محدود به کلاس درس – استفاده کنند، اصطلاح اثر پیگمالیون را ترجیح میدهند.
با این حال هر یک از این دو اصطلاح را در هر موضوعی به کار ببرید، کسی نمیتواند از شما ایراد بگیرد و بگوید اشتباه گفتهاید.
اثر گالاتیا
گاهی اوقات در کتابها و مقالاتی که به اثر پیگمالیون پرداختهاند، با اصطلاح دیگری هم مواجه میشویم: اثر گالاتیا (Galatea Effect). از آنجا که گالاتیا نام مجسمهٔ پیگمالیون بوده است، ممکن است فکر کنیم این دو اثر شبیه هم هستند. اما اثر گالاتیا اصلاً دربارهٔ یک موضوع دیگر است:
- اثر پیگمالیون میگوید که انتظارات مثبت دیگران از ما روی عملکرد ما چه تأثیری دارد
- اثر گالاتیا به این بحث میپردازد که انتظارات مثبت ما از خودمان روی عملکردمان چه تاثیری دارد
بنابراین از یک سو میتوان گفت اثر پیگمالیون و اثر گالاتیا تقریباً شبیه هستند. چون هر دو به «تأثیر انتظارات روی عملکرد» میپردازند و هر دو را میتوان زیرمجموعهٔ فرض خودانجام در نظر گرفت.
اما از سوی دیگر، مکانیزم اثر آنها کاملاً متفاوت است و دو پدیدهٔ مختلف را بررسی میکنند؛ یکی تأثیرگذاری بیرونی روی عملکرد و دیگری تأثیرگذاری درونی روی عملکرد.
اثر گُلِم
اصطلاح دیگری هم وجود دارد که معمولاً در کنار اثر پیگمالیون قرار میگیرد: اثر گُلم یا گولم (Golem Effect).
اثر گولم میگوید که اگر شما انتظارات منفی از فردی داشته باشید، به تدریج روی عملکرد او هم تأثیر منفی میگذارید.
ممکن است با خود بگویید «این دقیقاً همان اثر پیگمالیون است. پس چرا برای آن یک نام جدا انتخاب کردهاند؟»
موضوع این است که این دو اثر اگر چه از نظر جملهبندی برعکس هم هستند، اما لزوماً نمیتوان از یکی دیگری را نتیجه گرفت. این که یک نفر به شما بگوید «استعدادت زیاد است» و شما پس از آن عملکرد بهتری داشته باشید یک ماجراست و اینکه فردی به شما بگوید «استعداد نداری» و مغز شما بعد از شنیدن این جمله از کار بیفتد یک ماجرای دیگر است.
مثلاً ممکن است اگر کسی به شما بگوید «عُرضهٔ فلان کار را نداری» شما برای اثبات عرضهٔ خود بیشتر تلاش کنید و اتفاقاً نتیجهٔ بهتری هم بگیرید. بنابراین میتوان گفت مکانیزم و مولفههای اثر پیگمالیون و گلم لزوماً یکسان نیستند.
نمونههای فراوانی وجود دارد که اثر گلم تأیید شده است. یعنی انتظار پایین باعث شده عملکرد هم کاهش پیدا کند. اما شواهدی که در تأیید این اثر وجود دارد و گستردگی اثر آن به اندازهٔ اثر پیگمالیون زیاد نیست.
این درس یک بخش تشویقی دارد
عنوان مطلب تشویقی: نقد اثر پیگمالیون
بخش تشویقی برای کسانی نمایش داده میشود که حداقل در یکی از درسهای روانشناسی مثبتگرا مشارکت داشتهاند (حل تمرین یا اظهارنظر).
پس از ثبت نظر یا تمرین شما و انتشار آن توسط متمم دوباره به همین درس مراجعه کنید تا بخشی را که به محتوای درس اضافه خواهد شد ببینید.
چند پرسش، و پاسخ آنها
اصل داستان پیگمالیون در یونان از کجا آمده است؟قدیمیترین و کاملترین روایتی که از داستان پیگمالیون وجود دارد، در یکی از اشعار اووید (Ovid) شاعر رومی آمده است؛ شعری با عنوان Metamorphesis. اما این داستان ظاهراً پیش از آن هم وجود داشته و مردم سوریه، قبرس و یونان آن را با تفاوتهایی در روند داستان نقل میکردهاند. با این حال چون قدیمیترین شکل مکتوب این روایت در شعر اووید آمده، معمولاً آن را به عنوان مبدأ و منشأ داستان در نظر میگیرند (+).
در بعضی روایات داستان پیگمالیون از ونوس نام بردهاند و در برخی دیگر از افرودیت. چرا؟نقش و جایگاه ونوس در میتولوژی روم تا حد زیادی شبیه نقش و جایگاه افرودیت در میتولوژی یونان است؛ چنانکه زئوس در فرهنگ یونان هم با ژوپیتر در فرهنگ روم مقایسه میشود و پوزیدون یونانی هم در برابر نپتون رومی قرار میگیرد. البته این به آن معنا نیست که همهٔ داستانها و ویژگیها و حاشیههای آنها یکسان است. اما شباهتها آنقدر زیاد بوده که بیشتر نویسندگان اینها را همارز میگیرند و گاهی در ترجمه یا نقل داستانها، نام خدایان یونانی و رومی را به هم تبدیل میکنند.
آیا اثر پیگمالیون را میتوان یک خطای شناختی دانست؟خیر. متأسفانه در برخی سایتها و نوشتهها، اثر پیگمالیون به عنوان یکی از خطاهای شناختی معرفی شده است. در حالی که خطاهای شناختی دربارهٔ اشتباهات ادراکی انسانها و تبعات آن حرف میزنند. اثر پیگمالیون (و قانون خواهر آن یعنی اثر گالاتیا) دربارهٔ اثر ذهن و انتظارات ذهنی روی دنیای واقعی حرف میزنند و این دو موضوع ارتباطی با یکدیگر ندارند.
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری روانشناسی مثبت گرا به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی مثبت گرا
- ابعاد روانشناسی مثبت گرا: درون فردی | فردی | اجتماعی
- مارتین سلیگمن و روانشناسی مثبت گرا
- درماندگی آموخته شده (ناتوانی آموخته شده)
- پرسشنامه جهت گیری زندگی شییر و کارور | پرسشنامه خوش بینی
- مفهوم خوش بینی چیست؟ آیا شما خوش بین هستید؟
- جملهای از هلن کلر درباره بدبینی
- پرسشنامه امید اسنایدر (پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر)
- معنی امید چیست؟ | امیدواری یعنی چه و چگونه امیدار باشیم؟
- امید داشتن به آینده | آیا امید همیشه خوب است؟
- گفتگو دربارهٔ آینده انسان | پینکر، دو باتن، ریدلی، گلدول
- پارادوکس استاک دیل | دردسرهای خوشیبینی برای آیندهی نزدیک
- زمانی برای نگرانی | چگونه نگرانی از آینده را کمتر کنیم؟
- قدردانی و قدرشناسی | چقدر در زندگیتان شکرگزار و سپاسگزار هستید؟ (+پرسشنامه)
- شکرگزاری و قدردانی | چگونه این عادت را در خود پرورش دهیم؟
- بخشش و بخشیدن | چقدر برای بخشودن دیگران آمادگی دارید؟
- معنی پختگی چیست؟ آیا شما فردی پخته و خردمند هستید؟
- چقدر رفتارهای نوع دوستانه انجام میدهید؟
- حتی در ویژگیهای خوب هم زیادهروی میتواند خوب نباشد
- اثر پیگمالیون | کاربرد این اثر در تدریس، تربیت فرزند و مدیریت سازمان چیست؟
- یک پادکست برای زندگی بهتر، شادتر و بامعناتر
- کتاب غرقگی (Flow) | روانشناسی تجربهی عمیق لحظات زندگی
- اعتیاد مثبت | چگونه در زندگی خود تغییر مثبت ایجاد کنیم؟
- کتاب خوش بینی آموخته شده
- ریچارد وایزمن
- میهای چیک سنت میهایی (میهالی)
- کریستوفر پترسون (روانشناس مثبت گرا)
- تعریف خوش بینی چیست | مقاله خوش بینی پترسون + فایل PDF
- کتاب شکوفایی | تعریف روانشناسی مثبت گرا به زبان ساده از نگاه مارتین سلیگمن
- کتاب اوضاع خیلی خراب است | کتابی درباره امید | مارک منسن
- نقد روانشناسی مثبت گرا | ایراد در مثبت اندیشی است یا فراتر از آن؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
۲۱ نظر برای اثر پیگمالیون | کاربرد این اثر در تدریس، تربیت فرزند و مدیریت سازمان چیست؟