درماندگی آموخته شده (ناتوانی آموخته شده)
- مطالعه درس روانشناسی رفتارگرا
- مطالعه درس شرطی سازی کلاسیک
- بتوانند مفهومِ درماندگی (Helplessness) را در زبان و ادبیات سلیگمن توضیح دهند.
- بتوانند توضیح دهند که چرا کار مارتین سلیگمن و استیو مایر، روانشناسی را یک گام از مرز رفتارگرایی فراتر برده است.
- سعی کنند در محیط خانواده و زندگی شخصی و نیز فضای کسب و کار، مصداقهای تجربهی درماندگی را تشخیص دهند.
اگر پدر مارتین سلیگمن، در دوران کودکی او سکته نکرده بود و نیمی از بدنش از کار نیافتاده بود، یا اگر استیو مایر (Steve Maier)، در فقر و ضعف مالی بزرگ نشده بود، شاید آنچه امروز یکی از تجربیات زیربنایی روانشناسی مثبت گرا را تشکیل میدهد، شکل نمیگرفت.
این نگاه مارتین سلیگمن به درماندگی است.
او در کتاب خوش بینی آموخته شده، وقتی خاطرات سالها تحقیق خود در زمینهی درماندگی را نقل میکند، دو عامل بالا را با تأکید مورد اشاره قرار میدهد.
سگهایی که استاد آنها را درمانده کرده بود
مارتین سلیگمن در بیستویکسالگی وارد آزمایشگاه ریچارد سالومون (Richard L. Solomon)، یکی از دانشمندان نامدار روانشناسی یادگیری، در دانشگاه پنسیلوانیا میشود.
سلیگمن چنین تعریف میکند که لحظهی ورود او، دانشجویان دور سالومون حلقه زده بودند.
همه ناراحت بودند و میگفتند که سگها دیگر حرکت نمیکنند.
اما سگها باید چهکار میکردند که الان دانشجوها را شاکی و ناراضی کرده بودند؟
آن زمان، سالومون، مشغول انجام یکی از آزمایشهای مرتبط با شرطی سازی کلاسیک (از نوع کارهای ایوان پاولوف) بود.
جعبههایی را با یک دیوار کوتاه میانی، به دو بخش تقسیم کرده بودند.
سگها در یکسمت قرار میگرفتند و از زیر پا کمی به آنها شوک وارد میشد. اما در نیمهی دوم جعبه، از شوک خبری نبود.
همزمان با شوک، سوت هم میزدند.
سگها به تدریج میآموختند که برای رهایی از شوک، به سمت دیگر جعبه بروند.
این آزمایش بارها تکرار شده بود و حالا انتظار میرفت، با صدای سوت (حتی بدون شوک) سگها به سمت دیگر بپرند (ماجرای بزاق دهان و صدای زنگ را حتماً به خاطر دارید).
نتیجهی آزمایش بسیار ساده بود و درست همانقدر که همه انتظار دارند جوش آمدن آب در نزدیک صد درجه را ببینند، حق داشتند منتظر باشند تا سگها به سمت دیگر بپرند.
اما سگها خود را کف جعبه رها کرده بودند و هیچ حرکتی انجام نمیدادند.
سلیگمن میگوید من همان موقع در چهرهی آن سگها، درماندگی (Helplessness) را دیدم. اگر چه ده سال طول کشید تا به جامعهی علمی اثبات کنم آنچه دیدهام، درماندگی است و این درماندگی، آموخته شده است؛ نه اینکه در ذات آنها بوده باشد.
اصطلاح درماندگی در ادبیات سلیگمن به چه معناست؟
واژهی درماندگی (معادل Helpless) یکی از کلیدیترین مفاهیمی است که در مدل ذهنی سلیگمن شکل گرفته و سالها دربارهی آن مطالعه کرده و نوشته است.
مقالههای متعددی هم در این زمینه نوشته و منتشر کرده است و میتوان گفت حدود نیم قرن به این موضوع فکر کرده و به آن پرداخته است.
فقط کافی است بخشهای پایانی مقاله او در سال ۱۹۷۲ را بخوانید و ببینید که این موضوع را به پیشگیری به جای درمان ربط داده و توضیح داده که موفقیتهای بزرگ پزشکی، زمانی بوده که به پیشگیری فکر کرده و نه درمان و این مسئله را به تفصیل توضیح داده است.
جالب اینجاست که وقتی سرمقالهی او در سال ۲۰۰۰ دربارهی روانشناسی مثبت گرا را میخوانید، میبینید که دوباره همان حرفها را تکرار میکند و مشخص است که حداقل ربع قرن، تمام فکر و ذهنش حول این حوزه متمرکز بوده است.
بنابراین وقتی سلیگمن واژهی Helpless را به کار میبرد، نباید آن را در حد یکی از واژههای روزمره در نظر بگیریم.
سلیگمن برای مفهوم درمانده به زندگی پدرش نگاه میکند. کسی که حقوق خوانده بوده و دانشجوی برجستهای بوده و فکر میکرده قرار است یک جایگاه اجتماعی امن و مطمئن داشته باشد.
اما جنگ بر سراسر جهان سایه افکنده و او باید فقط شغلی پیدا کند که یک درآمد حداقلی برای گذران بسیار سادهی زندگی خانوادهاش فراهم شود.
درمانده، توصیف پدر سلیگمن است که حس میکرده همه چیز از اختیار او خارج است و فقط باید بنشیند و نظاره کند تا شاید اتفاق بهتری بیفتد.
با همین توضیح، با وجودی که در فارسی هر دو اصطلاح ناتوانی آموخته شده و درماندگی آموخته شده به کار میرود، شاید درماندگی دقیقتر از ناتوانی (disability) باشد.
تعریف درماندگی (Helplessness)
در زبان سلیگمن، درماندگی یعنی: ادراک کنترل نداشتن بر وضعیت موجود.
دقت داشته باشید که کلمهی ادراک در جملهی بالا بسیار کلیدی است.
اینکه شما بر وضعیت موجود کنترل دارید یا ندارید، بحث سلیگمن نیست.
بحث این است که فکر میکنید روی شرایط کنترل دارید یا فکر میکنید کنترلی روی شرایط ندارید؟
[ درس مرتبط: ادراک ]
سلیگمن میگوید من وقتی سگها را دیدم، حس کردم آن قدر در آن مدت، انواع شوک و سوت را تجربه کردهاند و در جعبه این سمت و آن سمت رفتهاند (و احتمالاً بارها در آن آزمایشهای دانشجویی ترکیب وضعیت و شوک تغییر کرده) که به نتیجه رسیدهاند: هیچ چیز دست ما نیست.
سگها در زندگی آزمایشگاهی آموخته بودند که کنترل اوضاع از دستشان خارج است و هر کاری هم بکنند و هر چقدر اینجا و آنجا بپرند، قرار است دائماً شوک را تجربه کنند.
این حدس، همان نقطهی شروع آزمایشهای سلیگمن درباره درماندگی آموخته شده است.
حالا بهتر میتوانیم بفهمیم که منظور سلیگمن از این جمله چه بوده است: «استیو مایر همکار خوبی بود، چون از خانوادهی ضعیفی بود و درماندگی را میفهمید.»
آزمایش درماندگی آموخته شده
دسترسی کامل به مجموعه درسهای روانشناسی مثبت گرا برای اعضای ویژه متمم در نظر گرفته شده است.
تعداد درسها: ۳۳ عدد
دانشجویان این درس: ۴۰۵۴ نفر
تمرینهای ثبتشده: ۲۱۰۰ مورد
با عضویت ویژه، علاوه بر امکان مطالعهی درسهای روانشناسی مثبتگرا به درسهای بسیار بیشتری نیز دسترسی پیدا میکنید که میتوانید فهرست آنها را در اینجا ببینید:
البته از میان درسها و مطالب مطرح شده، ما فکر میکنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعهی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:
شخصیت شناسی / حمایت اجتماعی / خودشناسی
تحلیل رفتار متقابل / عزت نفس | کوچینگ
استرس / چگونه شاد باشیم / مدیریت انگیزه
اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید دربارهی متمم بیشتر بدانید، میتوانید نظرات دوستان متممی را دربارهی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی میشناسند:
تمرین
پس از آشنایی با درماندگی آموخته شده، در زندگی خود و اطرافیانتان، در محیط کار یا در فضاهای آموزشی، چه مثال یا مثالهایی در ذهنتان تداعی شد که ممکن است درماندگی را به ما بیاموزند؟
یا به شکل دقیقتر: به کولهبار تجربههای درماندگی ما بیفزایند؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری روانشناسی مثبت گرا به شما پیشنهاد میکند:
- روانشناسی مثبت گرا
- ابعاد روانشناسی مثبت گرا: درون فردی | فردی | اجتماعی
- مارتین سلیگمن و روانشناسی مثبت گرا
- درماندگی آموخته شده (ناتوانی آموخته شده)
- پرسشنامه جهت گیری زندگی شییر و کارور | پرسشنامه خوش بینی
- مفهوم خوش بینی چیست؟ آیا شما خوش بین هستید؟
- جملهای از هلن کلر درباره بدبینی
- پرسشنامه امید اسنایدر (پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر)
- معنی امید چیست؟ | امیدواری یعنی چه و چگونه امیدار باشیم؟
- امید داشتن به آینده | آیا امید همیشه خوب است؟
- گفتگو دربارهٔ آینده انسان | پینکر، دو باتن، ریدلی، گلدول
- پارادوکس استاک دیل | دردسرهای خوشیبینی برای آیندهی نزدیک
- زمانی برای نگرانی | چگونه نگرانی از آینده را کمتر کنیم؟
- قدردانی و قدرشناسی | چقدر در زندگیتان شکرگزار و سپاسگزار هستید؟ (+پرسشنامه)
- شکرگزاری و قدردانی | چگونه این عادت را در خود پرورش دهیم؟
- بخشش و بخشیدن | چقدر برای بخشودن دیگران آمادگی دارید؟
- معنی پختگی چیست؟ آیا شما فردی پخته و خردمند هستید؟
- چقدر رفتارهای نوع دوستانه انجام میدهید؟
- حتی در ویژگیهای خوب هم زیادهروی میتواند خوب نباشد
- اثر پیگمالیون | کاربرد این اثر در تدریس، تربیت فرزند و مدیریت سازمان چیست؟
- یک پادکست برای زندگی بهتر، شادتر و بامعناتر
- کتاب غرقگی (Flow) | روانشناسی تجربهی عمیق لحظات زندگی
- اعتیاد مثبت | چگونه در زندگی خود تغییر مثبت ایجاد کنیم؟
- کتاب خوش بینی آموخته شده
- ریچارد وایزمن
- میهای چیک سنت میهایی (میهالی)
- کریستوفر پترسون (روانشناس مثبت گرا)
- تعریف خوش بینی چیست | مقاله خوش بینی پترسون + فایل PDF
- کتاب شکوفایی | تعریف روانشناسی مثبت گرا به زبان ساده از نگاه مارتین سلیگمن
- کتاب اوضاع خیلی خراب است | کتابی درباره امید | مارک منسن
- نقد روانشناسی مثبت گرا | ایراد در مثبت اندیشی است یا فراتر از آن؟
چند مطلب پیشنهادی از متمم:
سوالهای پرتکرار دربارهٔ متمم
متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحثهای مهارتی و مدیریتی.
برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.
فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟
هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه» دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص میکند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری میتوانید نقشه راههای مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.
همچنین در صفحههای دوره MBA و توسعه فردی میتوانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.
هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟
شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.
اعتبار را میتوانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیمسال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.
آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟
مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که میتوانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.
همچنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آنها را میتوانید در فروشگاه متمم ببینید.
با متمم همراه شوید
آیا میدانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور میتوانید به جمع متممیها بپیوندید؟
نویسندهی دیدگاه : معصومه شیخ مرادی
با خواندن این درس برای من موارد مختلفی تداعی شد که سعی می کنم خلاصه وار به آنها اشاره کنم:
مورد اول: من قبلا گاهی از جمله "تا ببینم چی میشه" استفاده می کردم چون آن را از اطرافیانم زیاد شنیده بودم اما در مفهوم آن که دقیق شدم دیدم نوعی رکود و درماندگی را در آن حس کردم، یعنی خود را به دست سرنوشت دادن، چشم پوشیدن بر هرگونه توانایی خود و منتظر رویدادها و حوادث بودن، سالهاست دیگر از این جمله استفاده نمی کنم و اگر از زبان دیگران هم بشنوم خیلی رک و مستقیم می گویم پس خودت این وسط چه کاره ای؟ تو باید تصمیم بگیری تو باید حرکتی بکنی.
مورد دوم: عامل بودن( یعنی ما زاییده و قربانی شرایط نیستیم)
عادت اول از کتاب هفت عادت موثر و زبان واکنشی (کاری از دستم ساخته نیست، او خیلی غمگینم می کند مجبورم، نمی توانم، اگر می شد) در مقابل زبان عامل (سایر راه ها را در نظر می گیرم، بر احساساتم مسلط هستم، انتخاب می کنم، من ترجیح می دهم، می توانم سخنرانی موثرتری داشته باشم) که در این کامنت توضیحات بیشتری درباره آن داده ام.
مورد سوم: کارن هورنای هم در کتاب بی نظیر خود عصبیت و رشد آدمی از وجود ترمزهایی در درون انسان می گوید که مانع تلاش و کوشش او برای زندگی و تغییر آن و داشتن اهداف می شوند، این ترمزها انسان را به تماشاگر زندگی خود و حتی تماشاگر زندگی دیگران تبدیل می کنند حتی گاهی این ترمزها باعث شوند در یک مسابقه ورزشی که در حال برنده شدن است شل کند و از رقابت باز بماند، حتی بدون کمک و حمایت دیگران جرات به انجام کاری نداشته باشد، دچار نوعی رنجورنمایی و درماندگی شود، اینها برخی از ویژگی های اشخاص ناسالم است که هورنای از آنها به عنوان عصبی نام می برد که اگر خود را بکاویم ممکن است در درون هر کدام از ما باشند.
مورد چهارم:: دوستی دارم که همیشه در جملاتش دقت می کنم و هیچگاه ندیده ام از ترکیب "مجبور بودم" استفاده کند حتی اگر گاهی هم مجبور به انجام کاری باشد سعی می کند شرایط و یا حتی کلماتش را طوری تغییر دهد که اجباری در کارش نباشد، این شخص برای من تبدیل به الگو شده و من هم مدتهاست از واژه مجبور بودم استفاده نمی کنم و اگر در چنین شرایطی قرار بگیرم تمام تلاشم را می کنم که اوضاع را تغییر دهم و با قاطعیت تمام انتخاب کنم.