Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


شهود چیست؟ آیا تفکر شهودی و تصمیم شهودی مهارت محسوب می‌شوند؟


شهود چیست و تفکر شهودی یعنی چه؟

در درسِ سیستم یک و دو در تصمیم گیری به این نکته اشاره کردیم که یکی از بهترین مد‌ل‌هایی که در حال حاضر برای درک تصمیم‌گیری ما انسان‌ها وجود دارد، سیستم دوگانه‌ای است که دنیل کانمن و آموس تورسکی پیشنهاد می‌کنند.

هم‌چنین یاد گرفتیم که آن‌چه ما به اسم سیستم یک می‌شناسیم، تقریباً همان چیزی است که اکثر مردم آن را تفکر شهودی یا تصمیم گیری شهودی می‌نامند و در نظر می‌گیرند.

اما بحث درباره‌ی شهود و تفکر شهودی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و جزئیات فراوانی دارد.

بخشی از این جزئیات را قرار است در این درس بخوانیم و بیاموزیم:

  • چند مثال از تفکر شهودی و قضاوت بر اساس شهود
  • تعریف شهود چیست؟ تفکر شهودی یعنی چه؟
  • تفکر شهودی چه تفاوتی با تفکر تحلیلی دارد؟
  • آیا واقعاً می‌توان به تصمیم گیری شهودی اعتماد کرد؟
  • تفکر شهودی در فضای علمی و دانشگاهی
  • نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو الگوی تفکر و تصمیم‌گیری چیست؟
  • آیا تفکر شهودی و تصمیم گیری شهودی را می‌توان یک مهارت در نظر گرفت؟ یعنی می‌شود برای تقویت آن‌ها تلاش کرد؟ آیا چنین تلاشی ضروری و مفید است؟

در این درس به شناخت بیشتر مفهوم شهود و تعریف تصمیم گیری شهودی اشاره می‌کنیم و در آینده به بررسی راهکارهای تقویت مهارت تصمیم گیری شهودی خواهیم پرداخت.

چند مثال از تفکر شهودی و قضاوت بر اساس شهود

اگر روی خود واژه‌ی شهود تعصب نداشته باشید و صرفاً به مفهوم شهود توجه کنید، می‌توان گفت که بحث شهود و تفکر شهودی از زمان‌های کهن تا همین امروز همراه ما انسان‌ها بوده و هست.

از زمان قدیم که فال‌گیرها و جادوگران در گوی بلورین و جام جهان‌نمای خود نگاه می‌کردند و درباره‌ی آینده حرف می‌زدند، رفتارشان نمونه‌ای از ادعای شهود بوده است. آن‌ها چنان با دقت به گوی‌های خود نگاه می‌کردند که انگار شاهدِ چیزی هستند و سپس دیده‌های خود را برای دیگران تعریف می‌کردند.

اما ادعای شهودی همیشه با هدف کلاهبرداری و فریب‌دادن دیگران مطرح نمی‌شوند. شهود در زندگی روزمره هم به‌کار ما می‌آید. بعضی چیزها چنان شفاف پیش چشم ما تصویر می‌شوند که برایمان دشوار است در درستی‌شان تردید کنیم:

حتماً برایتان پیش آمده که در مورد چیزی (مثلاً سرنوشت یک پروژه یا یک رابطه عاطفی) خوش‌بین نبوده‌اید و به همکار یا دوست خود گفته‌اید: «مثل روز برایم روشن است که این کار / رابطه به سرانجام نمی‌رسد.»

در این مواقع، شما اصرار ندارید جزء به جزء و با تحلیل و استدلال، از حرف خود دفاع کنید. اما حس می‌کنید که حاصل تمام دانش و تجربه و زندگی‌تان به شما می‌گوید که این کار یا آن رابطه، نمی‌تواند به سرانجامی خوب و خوش ختم شود.

مثال از تفکر شهودی کم نیست. حتی در همین چند ساعت اخیر هم ممکن است از قضاوت‌های شهودی استفاده کرده باشید:

حضور همکارتان در محل کار، مدتی است که نامنظم‌تر از گذشته است.

او در ایمیل‌های هفته‌ی گذشته‌ی خود هم چند مورد غلط تایپی داشته است. بعضی از نامه‌ها را هم در زونکن نامناسبی قرار داده است.

همزمان از شرکت درخواست کرده که حقوق او تغییر کرده و ۵۰٪ افزایش پیدا کند.

هر یک از این موارد به تنهایی می‌توانند کاملاً اتفاقی باشند یا ریشه‌های ساده‌ای داشته باشند.

اما ممکن است با کنار هم قرار دادن آن‌ها و شناختی که از قبل از همکارتان دارید به نتیجه برسید که: «او پیشنهادی از شرکت دیگری دریافت کرده و تحت هر شرایطی از این‌جا خواهد رفت.»

شما هرگز نمی‌توانید به صورت قطعی در این زمینه اظهارنظر کنید. استدلالی هم برای حرف‌تان ندارید. اما شهودتان می‌گوید که چنین وضعیتی به وجود آمده است.

تعریف شهود و تفکر شهودی چیست؟

مفهوم شهود (Intuition) در ادبیات علمی و دانشگاهی جهان، سرنوشتی متفاوت و عمری نسبتاً کوتاه (در حد یک قرن اخیر) دارد (+):

یکی از نخستین کسانی که شهود را به معنای امروزی آن به‌کار برده، کارل گوستاو یونگ است. او در سال ۱۹۳۳ شهود (Intuition) را به صورت یک کارکرد روانشناختی که به روشی ناخودآگاه، اطلاعات دریافتی انسان‌ها را پردازش می‌کند توصیف کرده است.

اما تعریف‌هایی که این روزها در میان روانشناسان و محققان مدیریتی رواج دارد، کمی کامل‌تر از تعریف یونگ (اما هنوز بر همان پایه) است:

نوعی نتیجه‌گیری ذهنی که فرد تصمیم‌گیرنده بر اساس تجربیات و هیجانات گذشته‌ی خود به آن می‌رسد (+).

افکار و ترجیحاتی که به سرعت به ذهن می‌رسند و برای شکل‌گیری آن‌ها، تلاش و تأمل چندانی انجام نمی‌شود (دنیل کانمن).

شهود، روشی برای ترجمه کردن تجربه‌های ما به قضاوت و تصمیم است (گری کلین در کتاب قدرت شهود)

اگر بخواهیم برخی ویژگی های تفکر شهودی را بر اساس آن‌چه در تعریف‌های بالا آمده کنار هم بگذاریم به سه مورد کلیدی می‌رسیم:

ویژگی های تفکر شهودی

بهترین روش برای درک تفکر شهودی (و به تبع آن تصمیم گیری شهودی) این است که آن‌ها را روبروی تفکر تحلیلی قرار دهیم.

تفکر تحلیلی و تصمیم گیری تحلیلی یک فرایند مکانیکی و کاملاً مشخص دارد:

به محض طرح یک مسئله یا مشکل، باید تمام گزینه‌های ممکن را روی میز گذاشته و برای هر کدام، بیشترین اطلاعات در دسترس را گردآوری کنید.

سپس معیارهای تصمیم‌گیری خود را مشخص کرده و ارزش هر گزینه، منافع، هزینه‌ها و ریسک‌های احتمالی آن‌ را بسنجید.

در پایان بهترین گزینه را انتخاب کرده و اجرا کنید.

اما تفکر شهودی از مسئله به پاسخ می‌پرد؛
و در این میان، همه‌ی مراحل رسمی و از پیش‌تعیین‌شده‌ی فرایند تصمیم‌گیری را نادیده می‌گیرد.

آیا واقعاً می‌توان به تصمیم گیری شهودی اعتماد کرد؟

محدودیت در دسترسی کامل به این درس

دوست عزیز. مطالعه مجموعه درس‌های تصمیم گیری پیشرفته، صرفاً برای کسانی امکان پذیر است که هر دو شرط زیر را دارا باشند:

ضمناً اگر کاربر ویژه متمم باشید، به درس‌های بسیار بیشتری دسترسی پیدا می‌کنید که فهرست آن‌ها را می‌توانید در این‌جا ببینید:

 فهرست درس‌های متمم

البته از میان درس‌ها و مطالب مطرح شده، ما فکر می‌کنیم شاید بهتر باشد ابتدا مطالعه‌ی مباحث زیر را در اولویت قرار دهید:

  تفکر سیستمی

  مهارت یادگیری

  مدل ذهنی

  تصمیم گیری

و سپس به سراغ تصمیم گیری پیشرفته بیایید.

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تصمیم گیری پیشرفته به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه تصمیم گیری پیشرفته

سوال‌های پرتکرار دربارهٔ متمم

متمم چیست و چه می‌کند؟

متمم مخففِ عبارت «محل توسعه مهارتهای من» است: یک فضای آموزشی آنلاین برای بحث‌های مهارتی و مدیریتی.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانید به صفحهٔ درباره متمم سر بزنید و فایل صوتی معرفی متمم را دانلود کرده و گوش دهید.

فهرست دوره های آموزشی متمم را کجا ببینیم؟

هر یک از دوره های آموزشی متمم یک «نقشه راه»  دارد که مسیر یادگیری آن درس را مشخص می‌‌‌کند. با مراجعه به صفحهٔ نقشه راه یادگیری می‌توانید نقشه راه‌های مختلف را ببینید و با دوره های متنوع متمم آشنا شوید.

هم‌چنین در صفحه‌های دوره MBA و توسعه فردی می‌توانید با دوره های آموزشی متمم بیشتر آشنا شوید.

هزینه ثبت نام در متمم چقدر است؟

شما می‌توانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. اما به حدود نیمی از درسهای متمم دسترسی خواهید داشت. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید.

اعتبار را می‌توانید به صورت ماهیانه (۱۶۰ هزار تومان)، فصلی (۴۲۰ هزار تومان)، نیم‌سال (۷۵۰ هزار تومان) و یکساله (یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان) بخرید. لطفاً برای اطلاعات بیشتر به صفحه ثبت نام مراجعه کنید.

آیا در متمم فایل های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

مجموعه گسترده و متنوعی از فایلهای صوتی رایگان در رادیو متمم ارائه شده که می‌توانید هر یک از آنها را دانلود کرده و گوش دهید.

هم‌چنین دوره های صوتی آموزشی متنوعی هم در متمم وجود دارد که فهرست آن‌ها را می‌توانید در فروشگاه متمم ببینید.

با متمم همراه شوید

آیا می‌دانید که فقط با ثبت ایمیل و تعریف نام کاربری و رمز عبور می‌توانید به جمع متممی‌ها بپیوندید؟

سرفصل‌ها  ثبت‌نام  تجربهٔ متممی‌ها

۱۱۰ نظر برای شهود چیست؟ آیا تفکر شهودی و تصمیم شهودی مهارت محسوب می‌شوند؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : محمدرضا شعبانعلی

    قسمت اول سوال:

    فکر می‌کنم در حوزه‌ی انتخاب و خرید کتاب، در این جنس از مهارت شهودی، وضعیت مطلوبی داشته باشم.

    طبیعتاً بخشی از دلیلش به خاطر انباشت زیاد Pattern‌هاست.

    طی سالهای گذشته، حجم زیادی کتاب خریده یا مطالعه کرده‌ام و طبیعتاً در ذهنم، رابطه‌ای بین متغیر‌های مختلف کتاب و رضایت من از مطالعه‌شون شکل گرفته.

    البته مطلبی هست که در درس اشاره نشده، و نمی‌دونم از نظر علمی درسته یا نه. اما احساس می‌کنم هر چه هزینه‌های انتخاب یا حساسیت انتخاب، بالاتر بره، الگوهای قبلی، بهتر تحلیل و طبقه بندی و انباشه میشن و کیفیت تحلیل‌های شهودی بعدی رو بهتر می‌کنن.

    اخیراً که کمتر می‌تونم کتابهای مورد نظرم رو از ایران بخرم و مجبور می‌شم به خاطر خرید کتاب به مسافرت برم، حساسیت این کار برام بیشتر شده و - جدا از کتابهایی که از قبل، اسم و مشخصاتشون رو می‌دونم - گاه در عرض دو یا سه روز، بیش از 2000 کتاب رو در حوزه‌های مورد علاقه‌ام بررسی می‌کنم.

    احساس می‌کنم الان پارامترهای متعددی در کنار هم، باعث شکل گیری تصمیم گیری من می‌شن که البته وزن یا اهمیت هیچکدوم رو هم نمی‌دونم و حتی نمی‌خوام بدونم. همه‌‌ی اینها در کنار هم، یک تصویر می‌سازند که به نظر من، خریدنی یا نخریدنی است (و طبیعتاً مغزم در نهایت باید بین سه گزینه‌ی الان می‌خرم، هرگز نمی‌خرم، بعداً دوباره بررسی می‌کنم) یکی رو انتخاب کنه.

    بعضی از پارامترهایی که می‌دونم در تصمیم شهودی من نقش دارند (مستقل از سهم و میزان اهمیتشون که مشخص نیست) اینها هستند:

    * اسم نویسنده

    * توضیح پشت جلد

    * صفحه‌ی تقدیم کتاب

    * کسانی که در کتاب Praise آنها منتشر شده

    * فهرست مطالب

    * مطالعه دو پاراگراف تصادفی از دو نقطه‌ی کتاب

    * مرور آخرین فصل کتاب

    * مطالعه‌ی اولین جمله‌ی کتاب

    * اینکه آیا کتاب، همزمان دو شکل Hard Cover و Soft Cover رو داره یا نه.

    الان احساس می‌کنم در این حوزه می‌تونم مدعی باشم که شاید ده میلیون تومان پول رو در عرض دو یا سه روز برای انتخاب کتاب از بین یک میلیارد تومان کتاب، با چنان دقتی انتخاب می‌کنم که اگر خودم پس از یک عمر صرف وقت و مطالعه‌ی تمام اون کتابها، بخوام دوباره تصمیم بگیرم، شاید کمتر از 5% تغییر در تصمیمم ایجاد بشه.

    پاسخ سوال دوم: تشخیص اینکه ارتباط با چه کسانی برای من می‌تونه برای من اثربخش یا غیراثربخش باشه.

    فکر می‌کنم یکی از بزرگترین ضعف‌های تصمیم گیری شهودی من اینه.

    بارها شده حسم به من گفته که ایجاد رابطه با یک نفر (چه دوست، چه همکار، چه شریک کاری و هر چیز دیگری از این دست) می‌تونه خیلی موثر و مولد باشه. اما بعد از مدتی دیده‌ام که قضاوت نادرستی داشته‌ام.

    در مقابل، بارها شده که به اجبار با کسی آشنا شده‌ام یا به علت شکست در فرار کردن از یک جلسه، با فردی دوست شده‌ام و مدتی احساس می‌کرده‌ام که این آشنایی، فقط اتلاف وقت و منابع است. اما بعدها دیده‌ام که چقدر نقش مهمی در زندگی‌ام ایفا کرده.

    فعلاً برای اینکه مطمئن باشم خطای کمتری انجام می‌دهم، این نوع تصمیم‌ها را همچنان با سیستم دو، اتخاذ می‌کنم و اجازه نمی‌دهم سیستم یک، تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد.

    اما برای تقویت شهود در این حوزه، احساس می‌کنم مشکل اصلی من، خطای شناختی اثر هاله‌ای یا Halo Effect است.

    به سختی می‌توانم یک حوزه از ویژگی‌های یک شخص را به دیگر حوزه‌ها تعمیم ندهم.

    مثلاً نمی‌توانم بپذیرم کسی که به صورت پیوسته مطالعه نمی‌کند، می‌تواند عقل هم داشته باشد.

    یا اینکه هرگز باور نمی‌کنم کسی که در سن و سال دوستان من است و تا دکترا ادامه تحصیل داده، وقتش هیچ ارزش و نظرش هیچ اعتباری داشته باشد. چون در یک مورد، به نظرم تصمیم غلط گرفته.

    کسی هم که حتی یک یا دو بار در سال به مهمانی و پارتی می‌رود، به نظرم هرگز درکی از وقت و منابع و ... ندارد.

    خودم می‌دانم که هر سه قضاوت فوق، و ده‌ها قضاوت دیگر از این جنس، کاملاً نادرست هستند و چنین جنبه‌هایی از زندگی را نمی‌توان به همه جا تعمیم داد.

    اما هر گاه، سیستم تحلیلی دو را کمرنگ می‌کنم و به شهودم در این زمینه اجازه‌ی دخالت می‌دهم، سریعاً قوانین فوق و ده‌ها قانون دیگر را وارد تصمیم گیری می‌کنم!

    پی نوشت: برای دوستانی که اثر هاله‌ای را نمی‌شناسند، شاید آن داستان قدیمی زمان حکومت پهلوی، مثال خوبی باشد که ماموران، به خانه‌ی مردی کمونیست ریختند تا او را بازداشت کنند و بر دیوار اتاق، تصویر مارکس را دیدند (که البته نمی‌شناختند). یکی از ماموران گفت: خاک بر سرت که پدر بزرگت تا این حد مومن بوده و تو کمونیست شده‌ای.

     

     

  1. علیرضا رضایی نسب گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    من در حوزه‌ی خرید ملک برای سرمایه‌گذاری و حفظ آن احساس می‌کنم دارای توانایی تصمیم‌گیری شهودی هستم. به دلیل اینکه دستی در ساخت و ساز داشته‌ام، ویژگی‌های یک ملک خوب را می‌شناسم. اصول و استانداردهایی هم در ذهنم برای یک ملک خوب دارم. مثلاً ملکی که در یک کوچه تنگ و بن‌بست قرار داشته باشد برای من جذاب نیست، حتی اگر بسیار خوش‌قیمت باشد. یک سری امکانات هم جزو ضروریات آن است که اگر هر یک از آنها وجود نداشته باشد دیگر برایم مطلوبیت ندارد. بنابراین در هنگام خرید یک ملک بسیار پیش آمده که احساس کرده‌ام برای تصمیم‌گیری سراغ شهودم رفته‌‌ام. یا مثلاً حتماً تابلوی اعلانات ساختمان را اگر وجود داشته باشد حتماً نگاه می‌کنم و تعدادی از پیام‌ها را می‌خوانم. این کار به من اطلاعات ارزشمندی می‌ده که شهودم را تحریک می‌کنه. آیا پیام دستنویس است یا تایپ شده؟ اگر تایپ شده، با چه چاپگری؟…

    حالا که خودم به این‌ها فکر می‌کنم به تفاوت تفکر تحلیلی و تفکر شهودی بیشتر پی می‌برم. تفکر شهودی حاصل انباشت تجربه در یک موضوع است.

  2. حسین کاظمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    تصمیم گیری در ناحیه بی تفاوتی Zone of indifference:

    زمانی که گل میخرم وفروشنده برای پیچیدن گل با روش های مختلف سوال میپرسد برایم واقعا در ناحیه بی تفاوتی هست و پاسخ من همیشه این است که هر جور صلاح میدونی خودت انجام بده

  3. حسین کاظمی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    تمرین اول:
    احساس میکنم در بده بستان مالی با افراد قدرت شهود خوبی دارم . مثلا اگر فردی از دوستان یا نزدیکان از من مبلغی را بخواهد قرض بگیرد خیلی سریع تصمیم (به یکی از سه حالت تمام مبلغ را به او قرض دهم ، یا اصلا قرض ندهم یا بخشی از آن پول درخواستی را به او قرض دهم )میگیرم . و فکر میکنم این اعتبار سنجی بر اساس الگو های رفتاری گذشته آن فرد بوده .
    یا در حالتی که از کسی طلب دارم بین گزینه های گرفتن پول به صورت چک ، یا نقدی اما با تخفیف بیشتر ، هر زمان با شهود خودم جلو رفتم نتیجه بهتری گرفتم .
    به یاد دارم زمانی (به پیشنهاد یک دوست عمل کردم )و برخلاف همیشه با سیستم تحلیلی جلو رفتم .  ظاهرا از این روش پول بیشتری بدست می آوردم و به کارفرما پیشنهاد دادم که حساب من را بعدا بده اما کامل و با تعرفه سال جدید پرداخت کن. و پس از مدتی آن کارفرما برشکست ومریض شد و ساختمانش نیمه کاره رها شد و من همان مبلغی که آن زمان میخواست پرداخت کند و من نگرفتم را نیز از دست دادم و تا امروز که ۵ سال گذشته نگرفتم
     
    تمرین دوم:
    در سرمایه گزاری دوست دارم قدرت شهودی ام را تقویت کنم و احساس میکنم هر زمان خواستم در موردی سرمایه گزاری کنم زمان زیادی را به تحلیل و بررسی اختصاص دادم و بعضی اوقات آن فرصت از دستم رفته . شاید این قضیه علتش ذات سرمایه گزاری است که بیشتر یک نوع تصمیم گیری شماره ۲ و تحلیلی به حساب می آید. اما افرادی که تجربه بیشتری دارند با ترکیب شهود و تحلیل در این زمینه موفق تر هستند و احساس میکنم با تمرکز و تمرین و تجربه بیشتر این قسمت را بشود تقویت کرد .

  4. حامد امیری گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

    قسمت اول : معمولا تصمیم گیری شهودی رو در مورد کارهایی که مکررا انجام میدم در نظر می گیرم و هر چه تعداد انجام و تجربه اون بیشتر باشه به نظرم کیفیت نتیجه اون هم بهتر هست، مثل خرید خونه شامل  میوه، لباس، لوازم برقی و دیگر مایحتاج ضروری و حتی در تعیین مسیر رانندگی با در نظر داشتنقانون مرفی.

    در مورد میوه به صورت خاص از اندازه و رنگ میوه ها و البته با توجه به ارزش ریالی اون پی به صرفه خرید اون می برم.

    قسمت دوم : در خرید لباس برای خودم به سختی زیاد تصمیمیات رو میگیرم و در آخرش هم نتیجه خوبی بدست نمی آرم و فعلا موضوع رو به همسرم واگذار کردم و فکر می کنم با توجه به تنوع پوشش و رنگ و جنس نسبت به بیست سال قبل می بایست مطالعه و دقت بیشتری داشته باشم و با توجه به فیزیک بدن و شرایط سنی و کاری محدوده انتخاب ها رو تعیین و مرزبندی کنم و به قولی یک بار برای همیشه این پرونده رو ببندم.

  5. مصطفي محمدي گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۳ درس)

       قسمت اول مربوط به مشاهده ای است که قبلا داشته ام و مربوط به تصمیم گیری شهودی خودم نیست، ولی فکر می کنم ذکرش اینجا خالی از لطف نباشه
       پسرعموی بنده در یکی از مغازه های پوشاک فروشی در شهر مشهد نزدیک به حرم ( تقریبآ نزدیکترین مغازه به حریمِ حرم) کار می کند. چند بار فرصت شد که به اونجا سر زدم. مغازه ای نسبتا کوچک با انبوهی از کالا، و دو نفر فروشنده در داخل مغازه که مشتریان به دور آنها جمع شده بودند. تصورش را کنید، مغازه ای با چنین موقعیتی و مشتریانی از سراسر ایران (انگار خودشون یه شعبه ای از حرم بودن که فقط شفا نمی دادن! )
    نکته اینجا بود که از هر چندتا سوال و تقاضا از سمت مشتری در مورد موجود بودن کالا در رنگ و سایز دیگر، بلافاصله یکی را با جواب ‍<<نداریم>> رد میکردن.(درحالیکه کالا را داشتن) وقتی علت را ازشون پرسیدم بهم گفتن اونا خریدار نبودن. گفتم از کجا معلوم؟ توضیح دادن که فقط کافیه چند وقت اینجا کار کنی، خودت متوجه میشی.
    یعنی این موارد به قدری تکرار شده بود( گیر مشتری نخر افتاده بودن) و در ذهن آنها انباشت شده بود که در یک لحظه بر اساس تصمیم گیری شهودی جواب مثبت یا منفی می دادند.
    حتی اگر این کار آنها 5 یا ۱۰%  هم خطا داشت، باز هم با حجم مشتریانی که داشتند، مخصوصا در اوج شلوغی، برایشان منطقی بود که همین روش را ادامه دهند.
    قسمت دوم
       خیلی دوست دارم وقتی قصد خرید کتاب برای خودم را دارم، بتونم بر اساس شهود( مثلا در حد ۵ دقیقه) راجع به خرید اون کتاب تصمیم گیری کنم، چیزی که که تا الان خوب عمل نکردم. فکر می کنم اگر به شخص معرفی کننده کتاب، مترجم(اگر کتاب ترجمه باشد) و مواردی که محمدرضای عزیز فهرست کردن توجه بیشتری کنم، بتوانم بهبودی محسوسی کسب کنم. 
     

  6. محمدرضا رضائی گفت: (عضو ویژه و ارزیاب ۲ درس)

    پیش‌نوشت ۱: در سلسله دروس MBA متمم، تاکنون، به ترتیب پیش رفته‌ام و در ترم تکمیلی ۲، درس استراتژی کسب و کار را به تازگی به اتمام رسانده‌ام. خوشحالم که، بالاخره، با نوشتن پروژه‌ی درس تصمیم‌گیری مقدماتی و کسب امتیاز لازم، توانستم به مطالعه‌ی دروس تاخیرخورده‌ی تصمیم‌گیری پیشرفته بپردازم.

    پیش‌نوشت ۲: من کلا با تصمیم‌گیری شهودی مشکل داشته‌ام و اصلا فکر می‌کردم تصمیم‌گیریِ درست، تصمیم‌گیریِ تحلیلی است و فقط در شرایط خاص و به ناچار، سراغ تصمیم‌گیری شهودی می‌رویم. به همین علت هم، برایم سوال بود که چرا متمم دروس تصمیم‌گیری پیشرفته را به تصمیم‌گیری شهودی اختصاص داده است؟ فکر می‌کنم، تا اینجای کار، همین درس اول،‌ خیلی خوب، نگاهم را به این نوع تصمیم‌گیری تغییر داده است.

    بخش اول تمرین: در خیلی از تصمیمات روزمره، مانند خرید لباس، خوراکی‌جات، لوازم منزل و غیره، ثبت‌نام در وبینارها و دوره‌‌های آموزشی، بازدید از نمایشگاه‌ها، حضور یا عدم حضور در یک مهمانی، مسافرت و مقصد آن، خیلی سریع تصمیم‌ می‌گیرم و اقدام می‌کنم. راستش، هم خیلی حوصله‌ی فکر کردن و وقت‌گذاشتن برای چنین مواردی را ندارم و هم این‌که در اکثر موارد از تصمیم گرفته‌شده راضی بوده‌ام و فیدبک مثبت، اعتماد به نفسم را برای چنین تصمیماتی افزایش داده است.

    بخش دوم تمرین :در تصمیم‌گرفتن و اقدام‌کردن به کارهایی مانند تعویض منزل، تغییر شغل، ورود به یک سرمایه‌گذاری و کسب و کار جدید، خیلی کند هستم. به نظرم، چنین مواردی، بیشتر، به تصمیم‌گیری تحلیلی نیاز دارند؛ اما دوست دارم تصمیم‌گیری شهودی به کمکم بیاید تا سریع‌تر تصمیم بگیرم و اقدام کنم. فکر می‌کنم ذهنم دچار خطایی مانند حفظ وضعیت کنونی است که باید بر آن غلبه کنم. باید ریسک‌پذیریم را بالا ببرم و دست به اقدام بزنم؛ تا هم اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم و هم با توجه به تجربیات بیشتر، قدرت تفکر و تصمیم‌گیری شهودیم  ارتقاء پیدا کند.  البته پیش از این‌ها، خودِ نوع نگاه به تصمیم‌گیری شهودی را باید اصلاح کنم؛ که حتما سایر دروس تصمیم‌گیری پیشرفته متمم،‌ مانند این درس، به این موضوع کمک خواهند کرد.