Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Menu
دوره آموزشی هدف گذاری (کلیک کنید)


آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادان‌تر نکند؟


اثرات نامطلوب آموزش

این‌بار هم می‌خواهیم به سراغ یکی از جملاتی برویم که در پیام اختصاصی متمم مطرح کرده‌ایم و فضایی را به بحث و گفتگو درباره‌ی آن اختصاص دهیم.

جمله‌ای که در این‌جا مطرح می‌کنیم “با الهام از” آلیس جیمز (خواهر روانشناس معروف، ویلیام جیمز) نوشته شده است.

منظورمان از به‌کار بردن عبارت «با الهام» این است که آلیس جیمز این جمله را به این شکل نگفته و به شیوه‌ی دیگری بیان کرده است (نمی‌دانم اگر درس می‌خواندم، تحصیلات حماقت من را کمتر می‌کرد یا بیشتر).

اما پیام جمله‌ – به شکلی که ما مطرح می‌کنیم – هنوز آن‌قدر به حرف آلیس جیمز نزدیک است که برای حفظ اصول اخلاقی استفاده از منابع و مآخذ، لازم است به نام او اشاره کنیم.

 

هیچ‌کس نیست که تأثیر آموزش را انکار کند؛ اختلافِ‌ نظر در نوع تأثیر آن است: این‌که ما را پخته‌تر می‌کند یا خام‌تر.

نباید موضوعی را که در این جمله مطرح می‌شود، با بحث مربوط به اهمیت آموزش دانشگاهی اشتباه بگیریم.

در آن‌ها بحث ما این بود که آیا مدرک و تحصیلات دانشگاهی می‌تواند تحت هر شرایطی، معیاری برای معتبر بودن گوینده (Credibility) محسوب شود یا نه.

اما در این‌جا می‌خواهیم به این مسئله بپردازیم که به چه علت‌ها و با چه مکانیزم‌هایی ممکن است آموختن و یادگیری، ما را به فردی خام‌تر تبدیل کند؟

در این‌باره می‌توان محورهای مختلفی را برای بحث و گفتگو مطرح کرد:

  • آیا اصلِ این گزاره درست است؟ یعنی آیا واقعاً می‌شود ادعا کنیم که آموزش گاهی اوقات می‌تواند از ما فردی ناپخته‌تر بسازد؟
  • بعضی ممکن است با یک پاسخ زیرکانه از زیر بار چنین سوالی فرار کنند: «آموزش، اگر واقعاً آموزش باشد، باید به خِرَد و پختگی ما بیفزاید». از این دوستان هم می‌توان پرسید که تفاوت آموزش واقعی و غیرواقعی در چیست؟
  • اگر بپذیریم که آموزش گاهی می‌تواند ما را خام‌تر کند، پرسش بعدی این خواهد بود که آموزش‌دهنده و آموزش‌گیرنده هر یک چه سهمی از این دگرگونی را بر عهده دارند؟ یعنی آموزشِ خام‌کننده را باید بیشتر خطای آموزش‌دهنده در نظر بگیریم یا آموزش‌گیرنده؟
  • خام‌تر شدن در اثر آموزش را با چه مکانیزم‌ها و ساز و کارهایی می‌توان توضیح داد؟

البته این را هم می‌دانیم که اگر بخواهیم در خاطرات خود به آموزش‌هایی که خودمان داده‌ایم یا دیده‌ایم مراجعه کنیم، پاسخ دادن به پرسش‌های بالا دشوار خواهد شد.

شاید منطقی باشد در خاطرات خود، افرادی را بجوییم که به گمان خودشان فکر می‌کرده‌اند آموزش آن‌ها را پخته‌تر کرده و به گمان ما چنین نبوده است.

طرح همین مثال‌ها هم می‌تواند آموزنده باشد. چون همگی می‌دانیم که بسیاری از ایرادها و ضعف‌هایی که در دیگران می‌بینیم، می‌تواند ضعف‌های نادیده و فراموش‌شده‌ی خودمان نیز باشد.

پیشنهاد عضویت در متمم

شما با عضویت ویژه در متمم، می‌توانید به درس‌ها و آموزش‌های بسیاری از جمله موضوعات زیر دسترسی کامل داشته باشید:

  فهرست درس‌های متمم

موضوعات زیر، برخی از درس‌هایی هستند که در متمم آموزش داده می‌شوند:

  دوره MBA (یادگیری منظم درس‌ها)

  استراتژی | کارآفرینی | مدل کسب و کار | برندسازی

  فنون مذاکره | مهارت ارتباطی | هوش هیجانی |تسلط کلامی

  توسعه فردی | مهارت یادگیری | تصمیم گیری | تفکر سیستمی

  کوچینگ | مشاوره مدیریت | کار تیمی | کاریزما

  عزت نفس | زندگی شاد | خودشناسی | شخصیت شناسی

  مدیریت بازاریابی | دیجیتال مارکتینگ | سئو | ایمیل مارکتینگ

اگر با فضای متمم آشنا نیستید و دوست دارید درباره‌ی متمم بیشتر بدانید، می‌توانید نظرات دوستان متممی را درباره‌ی متمم بخوانید و ببینید متمم برایتان مناسب است یا نه. این افراد کسانی هستند که برای مدت طولانی با متمم همراه بوده و آن را به خوبی می‌شناسند:

      شما تاکنون در این بحث مشارکت نداشته‌اید.  

     تعدادی از دوستان علاقه‌مند به این مطلب:    ایسا کریمیپور ، حمیدرضا کهنسال ، ناصر ، عبدالرضا حراتی ، علیرضا مختاری

ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری مهارت یادگیری به شما پیشنهاد می‌کند:

سری مطالب حوزه مهارت یادگیری
 

برخی از سوالهای متداول درباره متمم (روی هر سوال کلیک کنید)

متمم چیست و چه می‌کند؟ (+ دانلود فایل PDF معرفی متمم)
چه درس‌هایی در متمم ارائه می‌شوند؟
هزینه ثبت‌نام در متمم چقدر است؟
آیا در متمم فایل‌های صوتی رایگان هم برای دانلود وجود دارد؟

۲۲۱ نظر برای آیا مراقب هستید که آموزش، شما را نادان‌تر نکند؟

    پرطرفدارترین دیدگاه به انتخاب متممی‌ها در این بحث

    نویسنده‌ی دیدگاه : امیرمحمد قربانی

    به نظرم حداقل در دو شکلی که در ادامه می‌گویم، آموزش می‌تواند ما را خام‌تر بکند:

    ۱. متعصب کردن ما

    مثلا در تاریخ روان‌درمانی، فروید، یونگ، آدلر، رانک، فرنتزی، اریکسون، هورنای و یا هر صاحب نظر دیگری را که می‌خواهید، در نظر بگیرید.

    هر کدام از آن‌ها بر روی یک یا چند مفهوم کار کردند. اما عده‌ای را می‌بینیم که به دست و پای خود زنجیری بسته‌اند که به یکی از این اسامی محدود می‌شود: خود را روان‌درمان‌گر آدلری می‌نامد، خود را روان‌درمان‌گر کلاسیک فرویدی می‌داند و ...

    تعصب بر روی هر کدام از این اسامی، ما را در زندانی می‌اندازد که دیگر تمام دنیا را می‌خواهیم از پنجره‌ی همان زندان ببینیم.

    معتقدم که آموزش خنثی، به راحتی یافت نمی‌شود - در یافت شدنش هم شک دارم.

    بسته به مدل ذهنی فردی که مطلبی را نوشته یا آن را درس می‌دهد، می‌تواند در ذهن محصل، این سوگیری را ایجاد بکند و او را در این زندان اندازد.

    حتی اگر چنین نباشد، خود ما حتما باید درک بکنیم که تعداد قابل توجهی از مطالبی که یاد می‌گیریم، از جنس مدل هستند. پس بهتر است که به یکی از آن‌ها، خود را محدود نکنیم.

    و به نظرم کار درست‌تر این است که مفاهیم و مدل‌های مختلف را بشناسیم و بدانیم که برای هر فردی، در زمان فعلی و با توجه به شرایط فعلی او، کدام مدل مناسب‌تر است.

    اما به علت کم‌ دردسر بودن و انرژی کمتر بردن و دچار تضادها و تعارض‌های کمتر شدن، همه‌ی ما ممکن است در این دام گرفتار بشویم.

    ۲. منبع غیرمعتبر

    نمی‌دانم متمم و آلیس جیمز، آموزش‌های بازاری غلط را از حرف اولیه‌ی خود کنار گذاشته‌اند و فقط منظورشان آموزش از منبعی معتبر هست یا نه.

    اما به وفور در محیط‌های بیمارستان و کلینیک، بیمارانی را می‌بینم که با صرف هزینه برای چنین آموزش‌هایی چه بلایی بر سر خود آورده‌اند.

    همین چند روز پیش بود که فرد جوانی را با استادم ویزیت می‌کردیم که داروهایش را به تمامی کنار گذاشته بود؛ به این علت که در یک کلاس، به او گفته بودند اگر رژیم کتوژنیک بگیری، تمام این بیماری‌ات برطرف می‌شود و دیگر به مصرف دارو نیازی نداری.

    او هم این کار را کرده بود و با تعداد زیادی علائم به کلینیک مراجعه کرده بود.

    او به خاطر اعتماد به مدرس،‌ فکر می‌کرد که حرف آن فرد درست باشد و به همین خاطر انجامش داده بود. پس از توضیحاتی که به او دادیم، دوباره به درمان قبلی برگشت.

    پس انتخاب منبع آموزش نیز، مهم است. مثالی که در بالا نوشتم کمی در Extreme به نظر می‌رسد.

    اما، اگر به این فکر کنیم که ما چقدر به گفته‌هایی که می‌شنویم اعتماد می‌کنیم - مخصوصا اگر از سمت اطرافیان نزدیکمان یا سطحی بالاتر از ما باشد - و بدون اطمینان داشتن از صحت‌شان، از این گزاره‌ها و فکت‌ها استفاده می‌کنیم، به نظر می‌رسد که آموزش می‌تواند ما را خام‌تر بکند.

    استادی داشتم که می‌گفت:

    شما عادت به منابع معتبر ندارید. پزشکی را از همدیگر و از کائنات یاد می‌گیرید.

    فکر می‌کنید که هر حرفی که به هم می‌گویید، درست است.

    اگر رزیدنت گفته، فلوشیپ گفته، یا حتی فلان استاد گفته است، فکر می‌کنید که دیگر قطعا صحیح است.

    و البته در ادامه می‌گفت: این‌قدر در این بخش نگهتان می‌دارم که دیگر مثل من پزشکی را زمینی Practice بکنید و از منابع معتبر.

     
    تمرین‌ها و نظرات ثبت شده روی این درس صرفاً برای اعضای متمم نمایش داده می‌شود.
    .